confirmed، مدیران
۳۴٬۵۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش}} | |||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
| عنوان = امیر عبدالقادر جزایری | | عنوان = امیر عبدالقادر جزایری | ||
خط ۹۳: | خط ۹۴: | ||
== شعلهور شدن احساسات ضد فرانسوی == | == شعلهور شدن احساسات ضد فرانسوی == | ||
به دنبال آن احساسات ضد فرانسوی مردم مراکش شعلهور شد و مردم و سلطان، آشکارا به حمایت از امیر و الجزایریان برخاستند. مولی عبدالرحمن سپاهی مرکب از ۳۰۰۰۰ جنجگو به فرماندهی پسرش مولی محمد به یاری امیر عبدالقادر فرستاد. چون این سپاه به ناحیه ایسلی، از ولایات وجده رسید، امیر عبدالقادر نزد مولی محمد آمد و با توجه به تجربه و اطلاعی که از نیروی نظامی و فنون جنگی نیروهای فرانسوی داشت به مولی محمد توصیه کرد که با احتیاط عمل کند و گرفتار فریب دشمن نشود. مولی محمد ابن توصیه را با غرور و بیاعتنایی رد کرد و بعضی از فرماندهان او با امیر سخنانی درشت گفتند که ناگزیر عبدالقادر از آنان جدا شد و ایشان را به حال خود گذاشت. | به دنبال آن احساسات ضد فرانسوی مردم مراکش شعلهور شد و مردم و سلطان، آشکارا به حمایت از امیر و الجزایریان برخاستند. [[مولی عبدالرحمن]] سپاهی مرکب از ۳۰۰۰۰ جنجگو به فرماندهی پسرش مولی محمد به یاری امیر عبدالقادر فرستاد. چون این سپاه به ناحیه ایسلی، از ولایات وجده رسید، امیر عبدالقادر نزد مولی محمد آمد و با توجه به تجربه و اطلاعی که از نیروی نظامی و فنون جنگی نیروهای فرانسوی داشت به مولی محمد توصیه کرد که با احتیاط عمل کند و گرفتار فریب دشمن نشود. مولی محمد ابن توصیه را با غرور و بیاعتنایی رد کرد و بعضی از فرماندهان او با امیر سخنانی درشت گفتند که ناگزیر عبدالقادر از آنان جدا شد و ایشان را به حال خود گذاشت. | ||
== مقابله نیروهای فرانسوی == | == مقابله نیروهای فرانسوی == | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۴: | ||
=== حمایت شیخ محمد علیش === | === حمایت شیخ محمد علیش === | ||
در پاسخ به استفتای امیر عبدالقادر، شیخ محمد | در پاسخ به استفتای امیر عبدالقادر، [[شیخ محمد علیش]]، مفتی [[مذهب مالکی|مالکی]] [[جمهوری عربی مصر|مصر]]، در فتوایی که صادر کرد، حمایت کامل خود را از اقدامات امیر اعلام و اطاعت از او را لازم و جهاد بر ضد فرانسویان را [[واجب |واجب عینی]] و هرگونه معامله با آنها را [[حرام]] دانست و سلطان مراکش را از بدرفتاری با امیر نهی کرد. | ||
امیر در نامه دیگری به عبدالهادی حسنی، قاضی القضاه شهر فاس [[مراکش]]، از او درباره مسلمانانی که با دشمن (فرانسویها) دوستی و همکاری میکنند و وظایف سلاطین مسلمان نسبت به مجاهدان استفتا کرد. | امیر در نامه دیگری به عبدالهادی حسنی، قاضی القضاه شهر فاس [[مراکش]]، از او درباره مسلمانانی که با دشمن (فرانسویها) دوستی و همکاری میکنند و وظایف سلاطین مسلمان نسبت به مجاهدان استفتا کرد. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۰: | ||
پاسخ حسنی برای عبدالقادر چندان رضایت بخش نبود، او بدانچه اشارتا به سلطان مراکش مربوط میشد تنها به نقل فتواهای مختلف فقهای مالکی قناعت کرد، اما بر وجود جهد دفاعی در برابر دشمن تاکید ورزید. | پاسخ حسنی برای عبدالقادر چندان رضایت بخش نبود، او بدانچه اشارتا به سلطان مراکش مربوط میشد تنها به نقل فتواهای مختلف فقهای مالکی قناعت کرد، اما بر وجود جهد دفاعی در برابر دشمن تاکید ورزید. | ||
== مقابله مولی عبدالرحمن == | |||
مولی عبدالرحمن به تحریک فرانسه در صدد سرکوب و دستگیری امیر عبدالقادر برآمد، از اینرو مولی محمد با سپاهی انبوه و بزرگ به جنگ امیرعبدالقادر رفت که به شکست عبدالقادر و کشته شدن بسیاری از لشکریانش انجامید و امیر به ناگزیر به همراه سایر همرزمانش به الجزایر بازگشت. | مولی عبدالرحمن به تحریک فرانسه در صدد سرکوب و دستگیری امیر عبدالقادر برآمد، از اینرو مولی محمد با سپاهی انبوه و بزرگ به جنگ امیرعبدالقادر رفت که به شکست عبدالقادر و کشته شدن بسیاری از لشکریانش انجامید و امیر به ناگزیر به همراه سایر همرزمانش به الجزایر بازگشت. | ||
در مدت اقامت امیر در مراکش برخی از سران مجاهدان مانند | در مدت اقامت امیر در مراکش برخی از سران مجاهدان مانند «[[محمد بلحاج]]» در ناحیه جریه و اوراس به مقاومت در برابر استعمارگران فرانسوی ادامه دادند و «بوشارب» نیز در ناحیه بیبان سر به شورش برداشت. امیر نیز پس از ورود به الجزایر، نبرد را از سرگرفت و نیروهای فرانسوی را در سیدی ابراهیم به سختی شکست داد، اما با تقویت مداوم نیروهای فرانسوی و عدم همکاری و حتی خیانت برخی از سران قبایل، نیروهایش رو به کاهش نهاد و فرانسویان نیز خانواده امیر را به اسارت گرفتند و او ناگزیر به شرط خوش رفتاری با وی در ۱۵ [[محرم الحرام|محرم]] ۱۲۶۴ ق/ ۲۳ دسامبر ۱۸۴۷ خود را تسلیم نیروهای فرانسوی کرد، اما فرانسویان علیرغم قولی که داده بودند وی را به بندر تولون در فرانسه [[تبعید]] کردند و حدود پنج سال را در آنجا گذراند. | ||
=دستگیری امیر عبدالقادر= | == دستگیری امیر عبدالقادر == | ||
با دستگیری امیر عبدالقادر، جنبش ضد استعماری الجزایر نیز سرکوب شد و رو به افول گذارد و پایههای استعمار فرانسه در آن کشور مستحکم گردید. دولت فرانسه برای کاستن از نفرت مردم الجزایر و جلب نظر آنان، و استمرار حاکمیت استعماری خویش درصدد برآمد تا امیر را از تبعید خارج سازد. | با دستگیری امیر عبدالقادر، جنبش ضد استعماری الجزایر نیز سرکوب شد و رو به افول گذارد و پایههای استعمار فرانسه در آن کشور مستحکم گردید. دولت فرانسه برای کاستن از نفرت مردم الجزایر و جلب نظر آنان، و استمرار حاکمیت استعماری خویش درصدد برآمد تا امیر را از [[تبعید]] خارج سازد. | ||
از | از اینرو هنگامی که ناپلئون سوم، امپراتور فرانسه به اطراف و اکناف فرانسه سفر میکرد به ابیس رفت که امیرعبدالقادر در آنجا زندانی بود. امپراتور به دیدار وی شتافت و به او وعده آزادی داد و چند روز بعد او را به [[پاریس]] دعوت کرد. | ||
== ورود امیر به پاریس == | == ورود امیر به پاریس == | ||
هنگام ورود امیر به پاریس، استقبال شایانی از او به عمل آمد و مردم پاریس در خیابانها و از فراز بامها و روزنه پنجرهها، به تماشای امیر که پانزده سال نیروهای فرانسوی را به ستوده آورده بود، پرداختند. امیر را به قصر ناپلئون بردند و ناپلئون با احترام بسیار از او استقبال کرد و یک اسب عربی و یک قبضه شمشیر که روی آن نوشته شده بود: «از امیر ناپلئون سوم به امیر عبدالقادر بن محی الدین» به او هدیه شد و سالیانه حقوقی نیز برایش مقرر گردید. | هنگام ورود امیر به پاریس، استقبال شایانی از او به عمل آمد و مردم پاریس در خیابانها و از فراز بامها و روزنه پنجرهها، به تماشای امیر که پانزده سال نیروهای فرانسوی را به ستوده آورده بود، پرداختند. امیر را به قصر ناپلئون بردند و ناپلئون با احترام بسیار از او استقبال کرد و یک اسب عربی و یک قبضه شمشیر که روی آن نوشته شده بود: «از امیر ناپلئون سوم به امیر عبدالقادر بن محی الدین» به او هدیه شد و سالیانه حقوقی نیز برایش مقرر گردید. | ||
در ۱۲۶۸ با ۱۲۶۹ ق/ ۱۸۵۱ یا ۱۸۵۲ به شرط آنکه به الجزایر نرود، فرانسه را ترک کرد و به | در ۱۲۶۸ با ۱۲۶۹ ق/ ۱۸۵۱ یا ۱۸۵۲ به شرط آنکه به الجزایر نرود، فرانسه را ترک کرد و به [[استانبول]] و از آنجا به بندر بورسا رفت لکن نتوانست در آنجا سکونت کند. لذا پس از مدتی آنجا را نیز ترک کرد و از طریق [[بیروت]] عازم [[دمشق]] شد. مردم شهر که آوازه حماسه و قهرمانیهای او را شنیده بودند همگی به استقبال وی شتافتند و او را با شکوه و احترام تمام به شهر وارد کردند و در محله عماره سکونت دادند. | ||
== فتنههای قومی و مذهبی == | == فتنههای قومی و مذهبی == | ||
در جریان فتنههای قومی و مذهبی که در سالهای دهه ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ در لبنان و سوریه روی داد، ۱۱ محرم ۱۲۷۷ ق/ ۹ ژوئیه ۱۸۶۰ غائله کشتار مسیحیان در دمشق آغاز شد. امیر همان روز، تمام الجزایریان مقیم دمشق را فراخواند و آنان را در سراسر محلات شهر پراکنده کرد و دستور داد که هر کس قادر است مسیحیان را نجات دهد سریعاً اقدام نماید. دو تن از علمای مسلمان به نامهای محمود افندی حمزه و برادرش اسعد افندی نیز به یاری امیر برخاستند. | در جریان فتنههای قومی و مذهبی که در سالهای دهه ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ در [[لبنان]] و [[سوریه]] روی داد، ۱۱ محرم ۱۲۷۷ ق/ ۹ ژوئیه ۱۸۶۰ غائله کشتار [[مسیحیت|مسیحیان]] در [[دمشق]] آغاز شد. امیر همان روز، تمام الجزایریان مقیم دمشق را فراخواند و آنان را در سراسر محلات شهر پراکنده کرد و دستور داد که هر کس قادر است مسیحیان را نجات دهد سریعاً اقدام نماید. دو تن از علمای [[مسلمان]] به نامهای محمود افندی حمزه و برادرش اسعد افندی نیز به یاری امیر برخاستند. | ||
در سومین روز غائله، کردهای شورشی برای گرفتن و کشتن مسیحیان به خانه امیر هجوم بردند، لکن امیر و محافظانش به دفاع پرداختند و سرانجام کردها ناامید بازگشتند. این غائله هفت روز به طول انجامید و در این مدت، امیر لحظهای از مراقبت پناهندگان مسیحی غفلت نورزید، تا آنکه فرماندار جدیدی از سوی دولت عثمانی وارد دمشق شد و فرماندار سابق معزول گردید و فتنه و آشوب فرو نشست. ناپلئون سوم به پاس خدمات انسانی امیر در آن واقعه نشان «لژیون دونور» را در آن سال به وی اهدا کرد. | در سومین روز غائله، کردهای شورشی برای گرفتن و کشتن مسیحیان به خانه امیر هجوم بردند، لکن امیر و محافظانش به دفاع پرداختند و سرانجام کردها ناامید بازگشتند. این غائله هفت روز به طول انجامید و در این مدت، امیر لحظهای از مراقبت پناهندگان [[مسیحی]] غفلت نورزید، تا آنکه فرماندار جدیدی از سوی [[عثمانی|دولت عثمانی]] وارد دمشق شد و فرماندار سابق معزول گردید و فتنه و آشوب فرو نشست. ناپلئون سوم به پاس خدمات انسانی امیر در آن واقعه نشان «لژیون دونور» را در آن سال به وی اهدا کرد. | ||
= | == آثار == | ||
کتاب مواقف در تصوف مهمترین اثر او، و کتاب ذکری العاقل و نیز المقراض الحاد لقطع لسان الطاعن دین الاسلام من اهل الباطل و الالحاد از جمله تالیفات اوست. | |||
از امیر، تالیفات متعدد و یک دیوان شعر برجا مانده است. | |||
پس از استقلال الجزایر در ۱۳۴۵/ ۱۹۶۶ برای تجلیل از مقام این قهرمان ملی، بقایای جسدش را از زیر خاک درآوردند و به [[الجزایر]] بردند و با تشریفات و مراسم رسمی، در سرزمینی که سالها برای رهایی آن از چنگ استعمارگران فرانسوی مبارزه کرده بود، دفن کردند. | == درگذشت == | ||
امیر عبدالقادر در ۱۳۰۱ ق/۱۸۸۳ در هفتاد و شش سالگی در [[دمشق]] درگذشت و در جوار آرامگاه [[محی الدین عربی]] به خاک سپرده شد. | |||
پس از استقلال الجزایر در ۱۳۴۵/ ۱۹۶۶ برای تجلیل از مقام این قهرمان ملی، بقایای جسدش را از زیر خاک درآوردند و به [[الجزایر]] بردند و با تشریفات و مراسم رسمی، در سرزمینی که سالها برای رهایی آن از چنگ استعمارگران فرانسوی مبارزه کرده بود، دفن کردند. | |||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[الجزایر]] | |||
* [[فرانسه]] | |||
* [[قادریه]] | |||
* [[تصوف|صوفیه]] | |||
== منابع == | |||
* [https://www.irna.ir/news/8077276/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8% نگاهی به زندگی امیر عبدالقادر شخصیت دینی و سیاسی الجزایر]irna.ir ، تاریخ درج مطلب 87/03/05 | |||
* [https://lib.eshia.ir/23019/1/4869 دانشنامه جهان اسلام - بنیاد دائرة المعارف اسلامی ...]lib.eshia.ir | |||
[[رده:شخصیتها]] | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده:الجزایر]] | [[رده:الجزایر]] |