جنبش اسلامی افغانستان

از ویکی‌وحدت

جنبش اسلامی افغانستان که از دهه شصت میلادی اوج می گیرد و سرانجام به قیام های عمومی می انجامد، علل زیادی دارد که تحت دو عنوان به آن اشاره می کنیم:
الف. داخلی: در صحنه داخلی، عوامل پدیدآورنده نهضت اسلامی منحصر به مسایل و رخ دادهایی است که در داخل کشور وجود داشت.
ب. خارجی: تجاوز ارتش سرخ به افغانستان، تأثیرگذاری جنبش های اسلامی معاصر، پیروزی انقلاب اسلامی ایران.

جنبش اسلامی افغانستان


افغانستان، سرزمینی کوهستانی است که رشته کوه های عظیم و صعب العبور هندوکش، در مرکز این کشور قرار دارد. افغانستان به علت واقع شدن در منطقه حساس آسیای مرکزی، از موقعیتی مهم و راهبردی برخوردار است؛ زیرا این کشور از یک سو به شبه قاره هند و از سوی دیگر به آسیای مرکزی و چین و از سمت دیگر به آسیای غربی متصل است.[۱]
افغانستان به خاطر واقع شدن در مرکز آسیا، نه تنها گذرگاه و محل تلاقی و برخورد اقوام و فرهنگ های گوناگون در طول تاریخ بوده است، بلکه پیش از آنکه دریاها به راه های عمده بین المللی و تجاری تبدیل شوند، جاده ابریشم که غرب را به شرق پیوند می داد، از دشت های شمالی، جنوبی و گذرگاه های کوهستانی این سرزمین می گذشت. کاروان های بازرگانی که از جاده ابریشم عبور می کردند، معمولاً در بلخ چند روزی توقف می نمودند و از آن جا کالاهایی را که از چین آورده بودند از راه هندوکش به هندوستان و یا از غرب به بغداد انتقال می دادند. این موقعیت تاریخی در دوران کهن، افغانستان را به مرکز تمدن های اقوام و ادیان مختلف تبدیل کرده بود. متأسفانه آثار باستانی این کشور در اثر تهاجمات مداوم خارجیان به این سرزمین، جنگ های ویرانگر و قتل و غارت شهرهای افغانستان، به کلی از بین رفته است.
اسلام در سال 18 یا 22 هجری، بعد از فتح هرات به دست سردار لشکر اسلام، «اخنف بن قیس تمیمی» وارد افغانستان شد و به سرعت در سراسر این کشور گسترش یافت. قبل از ورود اسلام به این سرزمین، دین بودایی در آنجا رواج داشت. از اوایل قرن اول هجری به این سو، دین بودایی کم کم از بین رفت و اسلام جای گزین آن شد. در افغانستان، تا کنون سرشماری دقیقی صورت نگرفته است، اما بر اساس برآورد سال 1922، جمعیت این کشور بیش از 20 میلیون نفر گزارش شده است و از این تعداد 99 درصد مسلمان می باشند که شیعیان اثنی عشری 25 تا 30 درصد و بقیه مسلمان سنی و بیشتر پیرو مذهب حنفی هستند. بیشتر شیعیان در مناطق مرکزی افغانستان زندگی می کنند. تاریخ پیدایش تشیع، به عقیده برخی پژوهشگران، به دوره خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و به دست خود آن حضرت برمی گردد.

تاریخ مبارزات مردم مسلمان افغانستان


افغانستان تا قرن هجدهم میلادی، دولت مستقل نداشت و به صورت ملوک الطوایفی اداره می شد و بیشتر مناطق این کشور جزو قلمرو خراسان بزرگ به شمار می رفت. در سال 1757، این سرزمین بر اساس پیمان پاریس، از ایران جدا شد و «احمدخان ابدالی» اولین دولت مستقل افغانستان را تشکیل داد.
سرزمین افغانستان برای نخستین بار در سال 1838 مورد تجاوز استعمارگران غربی و دولت بریتانیا قرار گرفت، شهرهای قندهار و کابل اشغال گردید و «شاه شجاع» با کمک انگلیسی ها در سال 1839 قدرت را در دست گرفت. با روی کار آمدن دولت دست نشانده انگلیس در افغانستان، مبارزات مردم این کشور با غلبه تجاوز خارجی شروع شد. تا سال 1841 قیام های عمومی همه جا را فرا گرفت و در ژانویه 1842، در شورش های مردمی تمام نیروهای بریتانیا قتل عام شدند و تنها یک افسر پزشک انگلیسی به نام «دکتر بریدون» از معرکه جان سالم به در برد.
دومین نبرد افغانستان و انگلیس در سال 1880 رخ داد که در پی آن حکومت «امیر شیر علی خان» سرنگون و «امیر عبدالرحمن» که یک عامل انگلیس بود، قدرت را به دست گرفت و چندین سال بر این کشور حکومت کرد. پس از درگذشت او، پسر بزرگش «امیر حبیب اللّه » به قدرت رسید.
سومین جنگ افغانستان و انگلستان در سال 1918 و در زمان حکومت «حبیب اللّه خان» واقع شد و نیروهای انگلیسی، سرانجام به دلیل مبارزات گسترده مردم با آنان، مجبور به خروج از افغانستان شدند و به این ترتیب، این کشور استقلال خود را در سال 1919 به دست آورد.
بعد از اعلام استقلال افغانستان به خاطر روحیه ضد انگلیسی مردم آن، «امان اللّه خان» به شوروی تمایل پیدا کرد و افغانستان، اولین کشوری بود که دولت سوسیالیستی شوروی را به رسمیت شناخت و با آن رابطه دوستانه برقرار نمود.
بررسی های تاریخی نشان می دهد که از سال 1920 به بعد پای کمونیست ها در افغانستان باز شد، ولی فعالیت آنها تا زمان سلطنت «ظاهرشاه» بیشتر مخفیانه و در محیط های دانشگاهی ادامه داشت. در دهه 1970 گروه های کمونیستی، آشکارا وارد عرصه های سیاسی و اجتماعی افغانستان شدند و مبارزه بین کمونیست ها و دانشجویان مسلمان آغاز شد. در هفدهم جولای 1973 «داوودخان» به کمک روس ها نظام پادشاهی را سرنگون و نظام جمهوری را روی کار آورد. از این تاریخ، افغانستان صحنه رقابت شرق و غرب شد. کمک های کشورهای طرفدار غرب، موجب شد تا «داوود خان» به طرف غرب تمایل پیدا کند. شاه ایران در سال 1974 یک کمک دو میلیارد دلاری برای برنامه های هفت ساله افغانستان در نظر گرفت.
نزدیک شدن «داوود» به غرب، خشم مقامات کرملین را برانگیخت و «برژنف»، در دیدار ژوئن 1974 «داوودخان» از شوروی، به شدت از سیاست های او انتقاد کرد و هشدار داد که از نزدیک شدن به کشورهای اقمار غرب پرهیز کند. وقتی شوروی از «داوود خان» ناامید شد، با آشتی دادن حزب خلق و پرچم، کودتای 7 نور 1357 (27 آوریل 1977) را به سرکردگی «نورمحمد زکی» با هدف ایجاد یک حکومت کمونیستی در افغانستان ترتیب داد. با روی کار آمدن کمونیست ها در این کودتا، فشار بر روی اسلام گرایان افزایش یافت و عده زیادی از علما و رهبران جامعه دستگیر و زندانی شدند. این امر باعث قیام عمومی در سراسر افغانستان گردید و مقاومت در برابر کمونیست ها روزبه روز ابعاد تازه تری پیدا کرد و مبارزات مسلحانه در بیشتر مناطق آغاز شد.
در سال 1358 ه . ش (1979 م) شوروی به طور رسمی افغانستان را مورد تجاوز نظامی قرار داد. هدف از این تجاوز، نجات دولت در حال سرنگونی کابل، رویارویی با نفوذ امواج انقلاب اسلامی ایران، گسترش ایدئولوژی مارکسیستی و رسیدن به آب های گرم جنوب و... بود؛ ولی مبارزات بی امان مردم مسلمان افغانستان، نه تنها مانع رسیدن اتحاد شوروی به این خواسته ها شد، بلکه در دهه 80 ، «گورباچف»، تجاوز نظامی شوروی به افغانستان را اشتباه خواند و در ژوئیه 1986، اعتراف کرد که افغانستان به جراحتی خونین برای سیاست شوروی تبدیل شده است.
مبارزات رهایی بخش مردم افغانستان که بیش از یک دهه ادامه یافت، سرانجام ارتش سرخ را به زانو درآورد و آنها ذلیلانه در بهمن 1368 (15 فوریه 1989) خاک این کشور را ترک کردند. بعد از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، حکومت دست نشانده آنها به رهبری دکتر «نجیب اللّه » در سال 1371 ه . ش (1992 م) سقوط کرد و مجاهدین وارد کابل شدند.