ابوموسی اشعری: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۵: خط ۶۵:
ابوموسی اشعری صدای بسیار دلنشین و اثر‌گذاری داشت. حضرت بریده می‌گوید: شبی از خانه بیرون شدم و داخل [[مدینه]] راه می‌رفتم تا این‌که گذرم به [[مسجد النبى|مسجدالنبی]] افتاد. رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را مشاهده کردم که بیرون [[مسجد]] ایستاده است و به صدایی گوش می‌دهد. آن‌حضرت دستم را گرفت و ما وارد مسجد شدیم. دیدم شخصی مشغول نماز خواندن است و دست‌هایش را به طرف آسمان بلند کرده و می‌گوید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْأحَدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ»؛ خدایا تو را می‌خوانم و همانا شهادت می‌دهم که فقط تو خدایی، به‌جز تو معبودی نیست، تو یکتا و بی‌نیازی، نه کسی را زاده‌ای و نه خود زاده شده‌ای و برای تو همانند و همسری وجود ندارد.  
ابوموسی اشعری صدای بسیار دلنشین و اثر‌گذاری داشت. حضرت بریده می‌گوید: شبی از خانه بیرون شدم و داخل [[مدینه]] راه می‌رفتم تا این‌که گذرم به [[مسجد النبى|مسجدالنبی]] افتاد. رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را مشاهده کردم که بیرون [[مسجد]] ایستاده است و به صدایی گوش می‌دهد. آن‌حضرت دستم را گرفت و ما وارد مسجد شدیم. دیدم شخصی مشغول نماز خواندن است و دست‌هایش را به طرف آسمان بلند کرده و می‌گوید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْأحَدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ»؛ خدایا تو را می‌خوانم و همانا شهادت می‌دهم که فقط تو خدایی، به‌جز تو معبودی نیست، تو یکتا و بی‌نیازی، نه کسی را زاده‌ای و نه خود زاده شده‌ای و برای تو همانند و همسری وجود ندارد.  


[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]] فرمود: قسم به ذاتی که جانم در قبضة قدرت اوست، [آن مرد] خواسته‌اش را با اسم اعظم طلب نمود؛ همان دعایی که هر خواسته‌ای با آن برآورده شده و هر نیازی رفع می‌شود. ناگاه دیدم آن مرد شروع به خواندن قرآن کرد. صدایش واقعاً دلنشین بود و انسان را به وجد می‌آورد. رسول‌خدا فرمود: او آواز خوشش را از آل‌داود به ارث برده، و این لطف خداوند در حق اوست. من گفتم: یا رسول‌الله! آیا این خبر خوش را به او بدهم؟ فرمود: بله! من این بشارت را به او دادم و همین اتفاق باعث شد او برای همیشه دوست صمیمی من قرار گیرد<ref>مسند احمد: حدیث 22952. ذهبی، سیر أعلام النبلاء: 2/386</ref>.
[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]] فرمود: قسم به ذاتی که جانم در قبضة قدرت اوست، [آن مرد] خواسته‌اش را با اسم اعظم طلب نمود؛ همان دعایی که هر خواسته‌ای با آن برآورده شده و هر نیازی رفع می‌شود. ناگاه دیدم آن مرد شروع به خواندن [[قرآن]] کرد. صدایش واقعاً دل‌نشین بود و [[انسان]] را به وجد می‌آورد. رسول‌خدا فرمود: او آواز خوشش را از آل‌داود به [[ارث]] برده، و این لطف خداوند در حق اوست. من گفتم: یا رسول‌الله! آیا این خبر خوش را به او بدهم؟ فرمود: بله! من این بشارت را به او دادم و همین اتفاق باعث شد او برای همیشه دوست صمیمی من قرار گیرد<ref>مسند احمد: حدیث 22952. ذهبی، سیر أعلام النبلاء: 2/386</ref>.


ابوموسی در فقاهت و دانش احکام، به‌حدی رسیده بود که سخت‌ترین مسائل را با شیواترین عبارت و آسان‌ترین شکل جواب می‌داد. در [[فتوا]] به مقامی‌رسیده بود که [[صفوان بن سلیم]] می‌گوید: «لم‌یکن یفتی فی المسجد زمن رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) غیر هؤلاء: عمر و علی و معاذ و أبی‌موسی»؛ در زمان [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]] به‌جز این چند نفر کسی در [[مسجد النبى|مسجد نبوی]] فتوا نمی‌داد: عمر، علی، معاذ و ابوموسی<ref>سیر أعلام النبلاء: 2/389</ref>  
ابوموسی در فقاهت و دانش احکام، به‌حدی رسیده بود که سخت‌ترین مسائل را با شیواترین عبارت و آسان‌ترین شکل جواب می‌داد. در [[فتوا]] به مقامی‌رسیده بود که [[صفوان بن سلیم]] می‌گوید: «لم‌یکن یفتی فی المسجد زمن رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) غیر هؤلاء: عمر و علی و معاذ و أبی‌موسی»؛ در زمان [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]] به‌جز این چند نفر کسی در [[مسجد النبى|مسجد نبوی]] فتوا نمی‌داد: عمر، علی، معاذ و ابوموسی<ref>سیر أعلام النبلاء: 2/389</ref>  
confirmed، مدیران
۳۴٬۲۴۸

ویرایش