۸۸٬۰۰۹
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیتالله') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
=نیاکان= | =نیاکان= | ||
پدرش | پدرش آیتالله شیخ محمدحسن فرزند عبدالله (متوفای 1320 هـ .ق.) از شاگردان ملاّ علی خلیلی نجفی، [[شیخ مرتضی انصاری]]، سید حسن کوه کمری، شیخ راضی فقیه عراقی و شیخ [[مهدی کاشف الغطاء]] است. وی نویسنده «اصالة البرائة»، «بشری الوصول الی اسرار علم الاصول»، در هشت جلد، و «ذرایع الاعلام فی شرح شرایع الاسلام» در شش جلد، است. او از سید علی طباطبایی نویسنده ریاض المسائل دارای اجازه روایت و [[اجتهاد]] بود. | ||
آیتالله شیخ محمدحسن مامقانی، از مراجع بزرگ تقلید در عصر خویش بود و مقلّدان بسیاری ـ خصوصاً بعد از وفات آیتالله سید محمدحسن شیرازی در سال 1312 هـ .ق. ـ در ترکیه، قفقاز و ایران بویژه در نواحی آذربایجان و تهران داشت<ref> معارف الرجال، ج 2، ص 244 زندگانى و شخصیت شیخ انصارى، ص 239، و دانشمندان آذربایجان، ص11.</ref>. | |||
مادرش، دختر سید محمود تبریزی، دارای کمالات و فضایل اخلاقی بسیار بود و فراگیری علم را، کمال انسانی می دانست از این رو، در تربیت فرزندش عبدالله نهایت همّت و کوشش خود را به کار گرفت. او و همسر یکی از شاگردان شیخ [[محمدحسن مامقانی]]، تعلیم خواندن و نوشتن و قرائت قرآن به عبدالله را به عهده گرفتند و در مدت کوتاهی به این هدف عالی نایل آمدند<ref> آیینه رستگارى، ص 213.</ref>. | مادرش، دختر سید محمود تبریزی، دارای کمالات و فضایل اخلاقی بسیار بود و فراگیری علم را، کمال انسانی می دانست از این رو، در تربیت فرزندش عبدالله نهایت همّت و کوشش خود را به کار گرفت. او و همسر یکی از شاگردان شیخ [[محمدحسن مامقانی]]، تعلیم خواندن و نوشتن و قرائت قرآن به عبدالله را به عهده گرفتند و در مدت کوتاهی به این هدف عالی نایل آمدند<ref> آیینه رستگارى، ص 213.</ref>. | ||
جدّش | جدّش آیتالله شیخ عبدالله فرزند محمدباقر فرزند علی اکبر فرزند رضا مامقانی (متوفای 1247 هـ .ق.)، از شاگردان [[سید محمد مجاهد]] (متوفای 1242 هـ .ق.)، [[شریف العلماء مازندرانی حائری]] (متوفای 1246هـ .ق) و از عالمان و فقیهان بزرگ بود. او از نویسنده ریاض المسائل دارای اجازه روایت و اجتهاد بود. در احوال وی نوشته اند: | ||
با این که خانواده اش دارای ثروت زیاد و موقعیت اجتماعی بسیار مناسبی در شهر مامقان و [[تبریز]] بود ولی او از همه آن ها دل کنده و در پی تحصیل علوم دینی، راهی [[عراق]] شد و در شهر مقدس [[کربلا]] وطن گزید تا به درجه اجتهاد نایل آمد. او در بین مردم کربلا بسیار مورد احترام و دارای موقعیت خاص بود. شب ها در ایوان بزرگ حرم حسینی [[نماز جماعت]] برگزار می کرد که بسیاری از مردم و طلاب علوم دینی به او اقتدا می کردند. او در تبریز و توابع آن، مقلدانی داشته است<ref>معارف الرجال، ج 2، ص 13.</ref>. | با این که خانواده اش دارای ثروت زیاد و موقعیت اجتماعی بسیار مناسبی در شهر مامقان و [[تبریز]] بود ولی او از همه آن ها دل کنده و در پی تحصیل علوم دینی، راهی [[عراق]] شد و در شهر مقدس [[کربلا]] وطن گزید تا به درجه اجتهاد نایل آمد. او در بین مردم کربلا بسیار مورد احترام و دارای موقعیت خاص بود. شب ها در ایوان بزرگ حرم حسینی [[نماز جماعت]] برگزار می کرد که بسیاری از مردم و طلاب علوم دینی به او اقتدا می کردند. او در تبریز و توابع آن، مقلدانی داشته است<ref>معارف الرجال، ج 2، ص 13.</ref>. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
=استادان= | =استادان= | ||
آیتالله شیخ عبدالله مامقانى در دروس اساتید متبحّر حوزه مقدّس نجف شرکت مى کرد و از محضر آنان بهره هاى وافى و کافى مى برد. شرح حال نویسان از میان استادان وى ـ علاوه بر پدر بزرگوارش ـ، به عالمان و فقیهان زیر اشاره کرده اند: | |||
# شیخ هاشم فرزند زین العابدین تبریزى ارونقى (متوفاى 1323 هـ .ق.) وى از شاگردان | # شیخ هاشم فرزند زین العابدین تبریزى ارونقى (متوفاى 1323 هـ .ق.) وى از شاگردان آیتالله کوه کمرى (متوفاى 1299 هـ .ق.) و نویسنده اصول فقه در دو جلد و تقریرات فقهى استادش (کوه کمرى) است. شیخ عبدالله مامقانى، مقدمات علوم اسلامى، خصوصاً ادبیات فارسى و عربى را از وى نیز فراگرفت<ref>آیینه رستگارى، ص 214 طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1196 و معارف الرجال، ج 3، ص 270.</ref>. | ||
# | # | ||
# شیخ غلام حسین دربندى ترکى (متوفاى 1321 هـ .ق.) وى از استادان بزرگ شهر نجف بود که علاوه بر فقه و اصول، به تدریس علوم نجوم و ریاضیات مى پرداخت<ref>معارف الرجال، ج 2، ص 21 و 397.</ref>. | # شیخ غلام حسین دربندى ترکى (متوفاى 1321 هـ .ق.) وى از استادان بزرگ شهر نجف بود که علاوه بر فقه و اصول، به تدریس علوم نجوم و ریاضیات مى پرداخت<ref>معارف الرجال، ج 2، ص 21 و 397.</ref>. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
=تأسیس کتابخانه= | =تأسیس کتابخانه= | ||
آیتالله مامقانى علاوه بر تربیت بسیارى از شاگردان و مبلغان دینى، رسیدگى به امور مرجعیت و برپایى مجالس عزادارى براى زنده نگه داشتن و تقویت مکتب [[اهل بیت(ع)]] و نشر آن<ref>ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 256.</ref>، کتابخانه مهمى را تأسیس نمود که در بین کتاب هاى فراوان آن، بیش از چهارصد کتاب خطّى منحصر به فرد ـ که هر کدام از منابع و مراجع تحقیقى مهم به شمار مى رفتند ـ وجود داشت. | |||
این کتابخانه یکى از غنى ترین کتابخانه هاى نجف اشرف و در محله العماره آن شهر قرار داشت. بعد از وفات | این کتابخانه یکى از غنى ترین کتابخانه هاى نجف اشرف و در محله العماره آن شهر قرار داشت. بعد از وفات آیتالله مامقانى، این کتابخانه همراه خانه وقفى که کتاب ها در آن جاى داشتند، توسط رژیم بعثى عراق، به بهانه توسعه شهرى، تخریب شدند. | ||
آیتالله مامقانى علاقه فراوانى به کتاب و کتابخوانى داشت و دوست داشت تا کتاب در دسترس همگان قرار گیرد. از این رو، اگر اطلاع پیدا مى کرد که کتاب تک نسخه اى نزد کسى است، از او درخواست مى کرد تا آن نسخه را به او بسپارد و او تمام مخارج استنساخ آن کتاب را به عهده مى گرفت و به تکثیر آن پرداخته و در اختیار دیگران قرار مى داد<ref> مصاحبه نگارنده با شیخ محمدرضا مامقانى،(13/3/1381)، قم.</ref>. | |||
=ویژگى هاى اخلاقى= | =ویژگى هاى اخلاقى= | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
=وفات و مدفن= | =وفات و مدفن= | ||
آیتالله مامقانى بعد از سال ها تحصیل، تحقیق، تدریس و تألیف د رروز یک شنبه شانزدهم شوال 1351 هـ .ق. در 61 سالگى، روح پر فتوحش به عالم بقا پر کشید. | |||
خبر وفات آن دانشمند بزرگ، در شهرنجف پیچید. مردم دسته دسته براى وداع با پیکر وى به سوى منزلش به حرکت درآمدند و ضمن تسلیت به بازماندگان او، پیکرش را طبق وصیتى که کرده بود بر روى دوش خود گرفته و به سوى نهر چرى در خارج شهر نجف، حمل کردند. بعد از [[غسل میت]] و [[کفن]]، عده اى از فقیهان و عالمان بر او [[نماز میت]] خواندند و سپس با تشییعى کم سابقه، در مقبره پدرش | خبر وفات آن دانشمند بزرگ، در شهرنجف پیچید. مردم دسته دسته براى وداع با پیکر وى به سوى منزلش به حرکت درآمدند و ضمن تسلیت به بازماندگان او، پیکرش را طبق وصیتى که کرده بود بر روى دوش خود گرفته و به سوى نهر چرى در خارج شهر نجف، حمل کردند. بعد از [[غسل میت]] و [[کفن]]، عده اى از فقیهان و عالمان بر او [[نماز میت]] خواندند و سپس با تشییعى کم سابقه، در مقبره پدرش آیتالله شیخ محمدحسن(ره) واقع در محله العماره نجف، به خاک سپردند. | ||
خبر تأسّف بار وفاتش، [[جهان اسلام]] را در هاله اى از غم و اندوه فرو برد. مردم دست از کار و کسب کشیده و همراه با عالمان و فقیهان به برپایى مجلس عزا و فاتحه پرداخته، یاد و خاطره او را گرامى و از مقام بلند آن [[فقیه]] نامور، تجلیل کردند<ref>معارف الرجال، ج 2، ص 22 طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1197 مصفى المقال، ص 25 ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 257 و آیینه رستگارى، ص 223.</ref>. | خبر تأسّف بار وفاتش، [[جهان اسلام]] را در هاله اى از غم و اندوه فرو برد. مردم دست از کار و کسب کشیده و همراه با عالمان و فقیهان به برپایى مجلس عزا و فاتحه پرداخته، یاد و خاطره او را گرامى و از مقام بلند آن [[فقیه]] نامور، تجلیل کردند<ref>معارف الرجال، ج 2، ص 22 طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1197 مصفى المقال، ص 25 ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 257 و آیینه رستگارى، ص 223.</ref>. |