ارتداد به مثابه امری اجتماعی نه مقوله فکری (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'کاشف الغطاء' به 'کاشف‌الغطاء'
جز (جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیت‌الله')
جز (جایگزینی متن - 'کاشف الغطاء' به 'کاشف‌الغطاء')
خط ۷۷: خط ۷۷:
==نظر علامه حلی==
==نظر علامه حلی==
علامه حلی می‌گوید: اگر قائل باشیم که اعتقاد به وجود و عدم وجود چیزی در دین یا مخالفت با حکم اجماعی باعث ارتداد می‌شود، باید بگوییم که بسیاری از عالمان مرتد هستند؛ در حالی که همینان در نسل‌های بعد، از بزرگان دین شمرده شده‌اند.<br>
علامه حلی می‌گوید: اگر قائل باشیم که اعتقاد به وجود و عدم وجود چیزی در دین یا مخالفت با حکم اجماعی باعث ارتداد می‌شود، باید بگوییم که بسیاری از عالمان مرتد هستند؛ در حالی که همینان در نسل‌های بعد، از بزرگان دین شمرده شده‌اند.<br>
نظر علامه در مورد ارتداد چنین است: اما شخص جاهل و کسی که در مسأله شک و شبهه دارد، حکم ارتداد بر او جاری نمی‌شود، مگر این که جهل، شک و شبهه او زائل شود. در این صورت اگر انکار کند یا افعال و اقوالی را که بر ارتداد صراحت دارد انجام دهد، مرتد است <ref>علامه حلی، ج 2، ص236.</ref> مرحوم کاشف الغطاء می‌گوید: کسی که درباره آنچه انکار آن باعث ارتداد است، شبهه داشته باشد، مرتد نیست؛ اما از او خواسته می‌شود توبه کند. ]او گفته است که[ کافر دو قسم است: یکی کافر بالذّات و او کسی است که به خداوند متعالی، نبی اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) یا معاد کافر باشد... و دوم، کفر به طریق استلزام است؛ مانند این که برخی از ضروریات اسلامی یا متواترات از پیامبر اکرم را منکر شود؛ مثل قول به جبر، تفویض، ارجاء، ثبوت زمان و مکان ... و در این موارد اگر به ملازمه هر یک از این اقوال با انکار خدا و رسول تصریح کند یا به آن اعتقاد داشته باشد، کافر است و حکم مرتد فطری را دارد؛ ولی چنان که از روی شبهه‌ای آنها را باور داشته باشد و ادعای او در شبهه داشتن احتمال صدق داشته باشد، توبه داده می‌شود. <ref>کاشف الغطاء، ص 173.</ref> <br>
نظر علامه در مورد ارتداد چنین است: اما شخص جاهل و کسی که در مسأله شک و شبهه دارد، حکم ارتداد بر او جاری نمی‌شود، مگر این که جهل، شک و شبهه او زائل شود. در این صورت اگر انکار کند یا افعال و اقوالی را که بر ارتداد صراحت دارد انجام دهد، مرتد است <ref>علامه حلی، ج 2، ص236.</ref> مرحوم کاشف‌الغطاء می‌گوید: کسی که درباره آنچه انکار آن باعث ارتداد است، شبهه داشته باشد، مرتد نیست؛ اما از او خواسته می‌شود توبه کند. ]او گفته است که[ کافر دو قسم است: یکی کافر بالذّات و او کسی است که به خداوند متعالی، نبی اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) یا معاد کافر باشد... و دوم، کفر به طریق استلزام است؛ مانند این که برخی از ضروریات اسلامی یا متواترات از پیامبر اکرم را منکر شود؛ مثل قول به جبر، تفویض، ارجاء، ثبوت زمان و مکان ... و در این موارد اگر به ملازمه هر یک از این اقوال با انکار خدا و رسول تصریح کند یا به آن اعتقاد داشته باشد، کافر است و حکم مرتد فطری را دارد؛ ولی چنان که از روی شبهه‌ای آنها را باور داشته باشد و ادعای او در شبهه داشتن احتمال صدق داشته باشد، توبه داده می‌شود. <ref>کاشف‌الغطاء، ص 173.</ref> <br>
فخرالمحققین و سید کاظم طباطبایی نیز انکار ضروری دین را در صورتی که به انکار رسالت و ... منتهی شود، شرط ارتداد می‌دانند؛ پس در می‌یابیم که این صاحب نظران نیز بحث ارتداد را بر داشتن شبهه و تزلزل اعتقادی حمل نمی‌کنند.
فخرالمحققین و سید کاظم طباطبایی نیز انکار ضروری دین را در صورتی که به انکار رسالت و ... منتهی شود، شرط ارتداد می‌دانند؛ پس در می‌یابیم که این صاحب نظران نیز بحث ارتداد را بر داشتن شبهه و تزلزل اعتقادی حمل نمی‌کنند.
سیره عملی امام خمینی(قدس سره) در اول انقلاب با گروه‌های الحادی و ‌را نیز شاهد این مُدّعا است که گرچه مسلمان بوده‌اند و بعد ملحد شده‌اند، آنان را به ارتداد فطری محکوم نکرده است و با آنها از موضع هدایت و ارشاد برخورد می‌کند و می‌فرماید: وصیت من به چپ‌گرایان مثل کمونیست‌ها و چریک‌های فدایی خلق و دیگر گروه‌های متمایل به چپ آن است که شماها بدون بررسی صحیح از مکتب اسلام نزد کسانی که از مکتب‌ها و خصوص اسلام اطلاع صحیح دارند، با چه انگیزه خودتان را راضی کردید به مکتبی که امروز در دنیا شکست خورده روآورید. ... من به ... احزاب و گروه‌ها ... وصیت می‌کنم که به ملت پیوندند ... و مطمئن باشند که اسلام، برای آنان هم از قطب دیکتاتوری شرق بهتر است و آرزوهای انسانی خلق را بهتر انجام می‌دهد.<ref>امام خمینی(قدس سره)، صحیفه‌نور، ج 21، ص 197.</ref>
سیره عملی امام خمینی(قدس سره) در اول انقلاب با گروه‌های الحادی و ‌را نیز شاهد این مُدّعا است که گرچه مسلمان بوده‌اند و بعد ملحد شده‌اند، آنان را به ارتداد فطری محکوم نکرده است و با آنها از موضع هدایت و ارشاد برخورد می‌کند و می‌فرماید: وصیت من به چپ‌گرایان مثل کمونیست‌ها و چریک‌های فدایی خلق و دیگر گروه‌های متمایل به چپ آن است که شماها بدون بررسی صحیح از مکتب اسلام نزد کسانی که از مکتب‌ها و خصوص اسلام اطلاع صحیح دارند، با چه انگیزه خودتان را راضی کردید به مکتبی که امروز در دنیا شکست خورده روآورید. ... من به ... احزاب و گروه‌ها ... وصیت می‌کنم که به ملت پیوندند ... و مطمئن باشند که اسلام، برای آنان هم از قطب دیکتاتوری شرق بهتر است و آرزوهای انسانی خلق را بهتر انجام می‌دهد.<ref>امام خمینی(قدس سره)، صحیفه‌نور، ج 21، ص 197.</ref>
خط ۸۳: خط ۸۳:
و در مقابل، امام در مورد جبهه ملی که مخالفت خود را با لایحه قصاص اعلام کرده بود و جریان سلمان رشدی که هیچ کدام از این دو با صراحت اصول دین را منکر نشده بودند، آنها را مرتد می‌شناسد و در مورد سلمان رشدی چون توطئه دشمن کاملاً روشن است، حکم قتل او را صادر می‌کند.<br>
و در مقابل، امام در مورد جبهه ملی که مخالفت خود را با لایحه قصاص اعلام کرده بود و جریان سلمان رشدی که هیچ کدام از این دو با صراحت اصول دین را منکر نشده بودند، آنها را مرتد می‌شناسد و در مورد سلمان رشدی چون توطئه دشمن کاملاً روشن است، حکم قتل او را صادر می‌کند.<br>
در مورد سلمان رشدی این توضیح لازم است که کتاب آیات شیطانی او اگر چه قصه‌پردازی است و شخصیت‌های داستان با اسامی غیر از اسامی شخصیت‌های اصلی مورد توهین قرار گرفته‌اند، در چینش داستان به اسلام و مقدسات اسلامی و پیامبر بزرگوار اسلام و یارانش توهین می‌کند. دراین‌باره قابل توضیح است که سلمان رشدی از باب سابّ النبی محکوم به قتل شده، و درباره مرتد ملی نیز عنوان خاص مرتد سیاسی مد نظر امام است.<br>
در مورد سلمان رشدی این توضیح لازم است که کتاب آیات شیطانی او اگر چه قصه‌پردازی است و شخصیت‌های داستان با اسامی غیر از اسامی شخصیت‌های اصلی مورد توهین قرار گرفته‌اند، در چینش داستان به اسلام و مقدسات اسلامی و پیامبر بزرگوار اسلام و یارانش توهین می‌کند. دراین‌باره قابل توضیح است که سلمان رشدی از باب سابّ النبی محکوم به قتل شده، و درباره مرتد ملی نیز عنوان خاص مرتد سیاسی مد نظر امام است.<br>
نخستین دادستان جمهوری اسلامی می‌گوید: در صورتی انکار ضروریات دین موجب ارتداد خواهد شد که شخص منکر به چنین پیامدی آگاه باشد؛ از این رو مسلمان ناآگاه به مسائل اسلامی (مانند مسلمانی که در محیط‌های غیر اسلامی یا ممالک مسلمان‌نشین ناآشنا به مسائل اسلامی زندگی می‌کند.) اگر منکر مسائل ضروری اسلام شود، مرتد شمرده نمی‌شود.<ref>آیت‌الله موسوی اردبیلی، ص 840</ref>.همچنین شخصی که بر اثر تحقیق و ایجاد شبهه، ضروریات دین را انکار یا تردید نماید، مرتد نخواهد بود؛ زیرا چنین فردی در واقع ضروری دین را منکر نشده تا لازمه آن را پذیرا باشد.<ref>مجله حوزه، ش 41، ص 80.</ref> تمام فقیهان گذشته مانند محقق اردبیلی، فاضل اصفهانی، کاشف الغطاء و سید عاملی، محقق همدانی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و امام خمینی، انکار ضروری دین و اصول دین را باعث ارتداد می‌دانند و بین قاصر، مقصر در فهم دین تفصیل قائل می‌شوند و حتی شیخ انصاری که منکر اعتقادات ضرور مانند اعتقاد به خدای تعالی و ... را کافر می‌داند، بین قاصر و مقصّر فرقی نمی‌شناسد؛ اما زمانی که در مورد قاصر صحبت می‌کند، می‌گوید: در خروج قاصر از اسلام باید تأمل کرد و مسأله از «مشکلات» است. او در فرائدالاصول آورده است که انکار ضرور ضرری به اصل پذیرش اسلام و دین نمی‌زند، مگر این که منکر ضرور، به آن علم داشته باشد.<br>
نخستین دادستان جمهوری اسلامی می‌گوید: در صورتی انکار ضروریات دین موجب ارتداد خواهد شد که شخص منکر به چنین پیامدی آگاه باشد؛ از این رو مسلمان ناآگاه به مسائل اسلامی (مانند مسلمانی که در محیط‌های غیر اسلامی یا ممالک مسلمان‌نشین ناآشنا به مسائل اسلامی زندگی می‌کند.) اگر منکر مسائل ضروری اسلام شود، مرتد شمرده نمی‌شود.<ref>آیت‌الله موسوی اردبیلی، ص 840</ref>.همچنین شخصی که بر اثر تحقیق و ایجاد شبهه، ضروریات دین را انکار یا تردید نماید، مرتد نخواهد بود؛ زیرا چنین فردی در واقع ضروری دین را منکر نشده تا لازمه آن را پذیرا باشد.<ref>مجله حوزه، ش 41، ص 80.</ref> تمام فقیهان گذشته مانند محقق اردبیلی، فاضل اصفهانی، کاشف‌الغطاء و سید عاملی، محقق همدانی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و امام خمینی، انکار ضروری دین و اصول دین را باعث ارتداد می‌دانند و بین قاصر، مقصر در فهم دین تفصیل قائل می‌شوند و حتی شیخ انصاری که منکر اعتقادات ضرور مانند اعتقاد به خدای تعالی و ... را کافر می‌داند، بین قاصر و مقصّر فرقی نمی‌شناسد؛ اما زمانی که در مورد قاصر صحبت می‌کند، می‌گوید: در خروج قاصر از اسلام باید تأمل کرد و مسأله از «مشکلات» است. او در فرائدالاصول آورده است که انکار ضرور ضرری به اصل پذیرش اسلام و دین نمی‌زند، مگر این که منکر ضرور، به آن علم داشته باشد.<br>
مقدّس اردبیلی نیز می‌فرماید: مراد از ضروری که منکر او کافر می‌شود، ضروری است که نزد مرتد ثابت شده باشد به این که از ضروریات است.<br>
مقدّس اردبیلی نیز می‌فرماید: مراد از ضروری که منکر او کافر می‌شود، ضروری است که نزد مرتد ثابت شده باشد به این که از ضروریات است.<br>
با بیان پیشین در می‌یابیم انسانی که در فهم دین خود، به شک و شبهه افتاده و ضروریات دین را انکار نکرده است، مرتد شناخته نمی‌شود.<br>
با بیان پیشین در می‌یابیم انسانی که در فهم دین خود، به شک و شبهه افتاده و ضروریات دین را انکار نکرده است، مرتد شناخته نمی‌شود.<br>
خط ۲۱۶: خط ۲۱۶:
#قرآن کریم.
#قرآن کریم.
#کاشانی، مسعود، بدائع الصنائع، ج7.
#کاشانی، مسعود، بدائع الصنائع، ج7.
#کاشف الغطاء، کشف الغطاء.
#کاشف‌الغطاء، کشف الغطاء.
#مامقانی، شیخ عبداللّه، مناهج المتقین.
#مامقانی، شیخ عبداللّه، مناهج المتقین.
#(محدث نوری)، میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج18، باب1 از ابواب حدالمرتد، ح 2.
#(محدث نوری)، میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج18، باب1 از ابواب حدالمرتد، ح 2.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش