استراتژی تقریب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس رنگی}}' به '== پانویس == {{پانویس}}')
جز (جایگزینی متن - ']]↵<references />' به ']]')
خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:
[[رده: مقالات]]
[[رده: مقالات]]
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
<references />

نسخهٔ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۷

فصلنامه اندیشه تقریب - شماره هفتم، تابستان 1385
فصلنامه اندیشه تقریب
اطلاعات نشر سال دوم/ شماره ششم/تابستان 1385
عنوان مقاله استراتژی تقریب
نویسنده دکترمحمدرضا رضوان‌طلب
تعداد صفحات 20
بخش اندیشه
زبان فارسی
استراتژی تقریب عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه فصلنامه اندیشه تقریب در شماره هفتم می‌باشد که به قلم دکترمحمدرضا رضوان‌طلب[۱] و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تدوین و منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شده است.

چکیده

تاکنون مقالات فراوانی در مورد تقریب مذاهب اسلامی به عنوان یک ضرورت، تدوین و منتشر گردیده و کنفرانس‌ها‌ و نشست‌ها‌ی متعددی دراین‌باره برگزار شده است که بیش‌تر جنبه تأکیدی داشته‌اند. به نظر می‌رسد وقت آن فرا رسیده که از تمرکز بر این بداهت، دست برداشته و به تبیین و طی گام‌ها‌ی عملی در مسیر تقریب بپردازیم. این مقاله ضمن ارایه تعریف‌ها‌ی دقیق از معانی استراتژی و تقریب به عنوان دو مفهوم اساسی این بحث، و بررسی اهداف آن، به ارایه دست‌کم بیست راه‌کار عملی تقریب مذاهب اسلامی می‌پردازد و در پایان، تقریب و همبستگی مذاهب را چشم‌اندازی محتوم برای جهان اسلام می‌داند و مخالفان و معاندان را از نبرد با آفتاب برحذر می‌دارد.
کلید واژه‌ها‌: استراتژی، تقریب، مذاهب اسلامی، اهداف، اختلاف، وحدت، فتنه، تشیع، تسنن، تشنج زدایی، تهمت، برائت، جهان اسلام، تفرقه.

شاید با مفهومی که ما از «استراتژی» در ذهن داریم، بحث از تعیین استراتژی را در سن کهن سالی شجره تقریب [۲]، دیرهنگام ارزیابی کنیم، اما با بررسی معنا و مفهوم استراتژی به این نتیجه خواهیم رسید که این بحث، به صورت دوره‌ای و بلکه سالانه و به اقتضای متغیرهای گوناگون قابل طرح بوده و کاملاً کاربردی و غیرتکراری است. بنابراین، ابتدا معنای استراتژی را بررسی نموده و سپس به بحث در مورد معنی تقریب و اهداف و طرح‌ها‌ی کاربردی آن می‌پردازیم.

معنی استراتژی

از بررسی فرهنگ نامه‌ها‌ و لغت نامه‌ها‌ی مختلف، این نتیجه به دست می‌آید که واژه استراتژی ( Strategie(فرانسه) Strategy(انگلیسی))، اصطلاحی است که در حوزه نظامی تولد یافته و بازگرفته از کلمه لاتینی Stratos به معنی ارتش و کلمه ageinبه معنی فرماندهی کردن است. اما فرهنگ نویسان برای آن معانی و تفاسیر گوناگونی ارایه کرده و مدیران در عموم حوزه‌ها‌ی مدیریتی و برنامه‌ریزی آن را به کار گرفته‌اند. کوتاه‌ترین تعریف از آن عبارت است از: «روش یا سیاست کلی برای دست‌یابی به هدف‌ها‌ی معین». (آقابخشی و افشاری، ص 568). بنابراین پیش نیاز تعیین استراتژی، هدف‌گذاری است و در کنار آن، ریز برنامه، نقشه عملیات، توصیف کار عملی و تعیین لیست امکانات مورد نیاز ضرورت دارد. استراتژیست معروف فرانسوی «ژنرال آندره بوفه» (Andre beaufer) در کتاب مقدمه‌ای بر استراتژی (introductiona la strategie) می‌گوید:
«استراتژی، فنی است که پیش از اندیشیدن به وسایل و ابزارها، امکان چیره‌گی بر دشواری‌ها‌ی هر کارزاری را فراهم می‌کند».
در قالب مثال می‌توان چنین ترسیم کرد که در برنامه حرکت به سمت یک نقطه جغرافیایی مشخص، تعیین نقطه مقصد، وسیله، جاده و ملزومات سفر همه خارج از استراتژی و پیش نیاز آن است و استراتژی آن است که پیش‌بینی کنیم با چه ریتم و سرعتی حرکت کنیم که در پستی و بلندی‌ها‌ به مانعی برخورد نکنیم، با شب و عوامل تهدید کننده روبه‌رو نشویم، انحراف از جاده پیش نیاید و امثال آن.
بنابراین، استراتژی را می‌توان به معنی تدابیری دانست که یک پروژه را از رویارویی با خطرات و تهدیدها یا انفعال در برابر موانع مصون می‌دارد. دانشمندان علوم سیاسی معتقدند رؤسای جمهور و سیاست مداران نباید پرکارترین مردم کشور باشند. اگر زیاد کار کنند، نشانه ضعف یا فقدان استراتژی است. اصولاً آنها کاری برای انجام دادن ندارند. کار آنها محدود به تعیین و کنترلِ رعایت استراتژی است و اگر کشوری خوب اداره شود استراتژی‌ها‌ی آن خوب انتخاب شده است.
نکته دیگری که در فهم استراتژیِ تقریب دخالت دارد، آن است که این مفهوم از مفاهیم مضافی است که با شناخت مضاف الیه قابل درک و تشخیص است. بدیهی است استراتژی نظامی، استراتژی پیشرفت، استراتژی خنثی کننده، استراتژی رویارویی و استراتژی بازدارنده، هرکدام تعریف خاص خود را دارند. بنابراین در کنار آشنایی با معنی استراتژی باید معنی تقریب و اهداف آن نیز دانسته شود و ما در این مقال اشاره‌ای گذرا به هریک از این موارد خواهیم داشت.

تقریب چیست؟

معمار بزرگ بنای تقریب در قرون اخیر مرحوم علامه محمد تقی قمی(رحمة‌الله) می‌گوید: «هدف ما اندماج مذاهب فقهی در یک‌دیگر نیست، زیرا اختلاف امری است طبیعی و در این‌گونه اختلافات، زیانی نبوده بلکه موجب توسعه فکری و فراهم آمدن تسهیلات و گشایش رحمت الهی خواهد بود». (علامه قمی، ص 66).
بدون شک تقریب مذاهب به معنی توحید و یکی کردن مذاهب و جای گزین نمودن مذهبی به جای مذهب دیگر نیست، بلکه در لغت، تقریب از باب تفعیل به معنی نزدیک کردن دو چیزی است که از هم دور افتاده‌اند. بنابراین ابتدا مفهوم تبعید تصور می‌شود و سپس تقریب شکل می‌گیرد و واژه تقریب اشارتی به پیشینه تنافر و تباعد دارد که ضرورتاً ناشی از اختلاف فکری و تفاوت رأی و نظر نیست، بلکه خاستگاه آن دوگانگی در باورهای اساسی و ریشه‌ای و متکی بر کینه قلبی و احساس عداوت و دشمنی از طرف مقابل است.
دو نفر که نوار یک سخنرانی را گوش داده و از دسترسی به سخنران برای رفع اشکالات و تصحیح فهم خود دور مانده‌اند، اگر هر دو نسبت به میزان عمق بحث و غنای علمی سخنران اتفاق نظر داشته باشند و نسبت به یک‌دیگر نیز بدبینی نداشته باشند و هر دو بکوشند مراد سخنران را خوب درک و از نظرات او تبعیت نمایند، اما از گفته‌ها‌ی او برداشت متفاوت در برخی از جزییات پیدا کنند، این اختلاف‌نظر هیچ‌گونه عداوت و دشمنی را پیش نمی‌کشد، بلکه در کمال صمیمیت، هرکدام در کنار دیگری عقیده و نظریه خود را دارند و این تفاوت امری طبیعی است و لازم نیست کوششی برای وحدت نظر این دو نسبت به مسئله یاد شده صورت گیرد. آنچه مفید بلکه ضروری است، آن است که این اختلاف رأی و نظر با دسیسه دشمنان به یک عداوت و کینه تبدیل نگردد و نیز ناشی از یک تفاوت در بنیادهای فکری و اعتقادی جلوه داده نشود و هم‌دوشی و هم‌آوایی دو نفر در حمایت از محیط مفاهمه‌ای موجود و احترام به آن، جای خود را به رویارویی و درگیری آن دو و چنگ‌اندازی به چهره گوینده ندهد و در این میان اصل پیام دچار تحریف و تغییر نگردد. پس از بروز چالش و تنش بین این دو که در مسیر حق پژوهی گام نهاده‌اند، اقداماتی از قبیل موارد زیر به عنوان کارهای تقریبی آغاز می‌گردد:
1ـ تبیین باورها و برداشت‌ها‌ی مشترک بین این دو و تطبیق و مقایسه آن با موارد اختلاف از حیث اهمیت؛
2ـ توجه به پیامدهای تنش و درگیری در راستای حفظ اصل پیام؛
3ـ جستوجوی توجیه قابل قبول برای نظریه طرف مقابل از سوی هر یک از طرفین؛
4ـ معرفی چهره و اهداف پشت پرده کسانی که برای تبدیل این اختلاف به یک نزاع و هیجان کوشش می‌کنند؛
5ـ برشمردن ثمرات سکوت و خویشتن داری در راستای تحقق منویات پیام دهنده.
موارد یادشده و ده‌ها‌ اقدام دیگر که در بخش گام‌ها‌ی عملی تقریب به آن اشاره خواهد شد، عملیات تقریبی است که فاصله را بین دو طرف کاهش داده و موضوع بدبینی و خصومت را از بین می‌برد. اما تدابیری که از پیش، وقوع چنین تنشی را مهار کند، یا در صورت بروز آن و لزوم انجام اقدامات تقریبی، ملاحظاتی اصولی را برای روبه‌رو نشدن این اقدامات با مانع و سوء برداشت، تدوین نموده و صورت‌ها‌ی مختلف آن را حدس بزند و موانع را شناسایی و از پیش برطرف نماید، از استراتژی‌ها‌ی تقریب است.
دکتر محمدالدسوقی استاد دانشگاه قطر می‌گوید: «نزدیک کردن مذاهب اسلامی، یعنی تلاش برای شکستن تعصبات و فراخواندن امت اسلامی بر محور ایده مشترک و کلمه واحد براساس اصول عقاید و مولفه‌ها‌ی بنیادین دینی». (علی دروب التقریب، ص 54.)
همکار وی آقای دکتر احمد عبدالرحیم السائح نیز می‌گوید: «تقریب بین مذاهب اسلامی، یعنی اتحاد ملت مسلمان براساس اصول اسلامی که مسلمان بدون قبول آن مسلمان نیست و در مورد غیر این اصول بنیادین، باید دیدگاه ما نه چیره جویانه بلکه حق پژوهانه و معرفت مدارانه باشد». (پیشین، ص 65ـ63).
وی سپس به نقاط مشترک تمامی مسلمانان، یعنی خدای واحد، پیامبر واحد، قبله واحد، قانون و کتاب دستور واحد و پنج اصل معروف بین آنان و اعتقاد همه فرقه‌ها‌ی مسلمانان به روز رستاخیز اشاره کرده و می‌افزاید: «پای‌بندی به این مشترکات ما را امتی یک‌پارچه قرار می‌دهد که از هدف واحد، شیوه‌ای همگون و رهبری و راهبرد عقایدی متحد برخورداریم. زیرا همه اعتقاد داریم که هدف ما در زندگی بر اساس آیه شریفه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِْنْسَ إِلاّ لِیعْبُدُونِ»(الذاریات/56)، اطاعت کامل و بندگی خداست و روش ما با الهام از آیه شریفه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/103) و بر اساس دستور خداوند سبحان، همبستگی و یگانگی است و رهبری ما به فرمان خداوند به پیامبر خاتم حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) سپرده شده است و در اصول عقاید نیز هم کیش و هم عنانیم. بنابراین، تنها چیزی که به آن نیاز داریم، آن است که هر کدام دیگری را به خطا و بدعت گذاری متهم نسازیم».
مرحوم آيت‌الله محمدحسین آل کاشف‌الغطاء نیز در مورد تقریب مذاهب اسلامی چنین می‌فرماید: «وحدت مقوله‌ای رفتاری و منشی و به معنی سجایا و صفات، رفتارها و منش‌ها‌، پای‌بندی‌ها‌ی پایدار و اخلاق برجسته است. اتحاد آن است که مسلمانان از ثروت‌ها‌ و دست‌مایه‌ها‌ی خود به طور مشترک و بر اساس موازین قسط و عدل بهره‌گیرند. وحدت به معنی هضم فرقه‌ای در فرقه‌ای و سکوت فرقه مغلوبه نیست و از عدالت به دور است که ما فرقه‌ای را که در انزوا و مورد اتهام قرار گرفته و از خود دفاع می‌کند، به دلیل دفاع از حق خود به تفرقه‌افکنی و کینه‌توزی متهم کنیم، بلکه باید سخن او را بررسی نماییم، اگر حق با اوست او را یاری دهیم والا با استدلال او را قانع سازیم». (حول الوحدة الاسلامیه، ص 36).
از توضیحاتی که درباره معنی دو واژه استراتژی و تقریب به طور جداگانه ارایه شد و اشاراتی که به عملیات تقریبی و مصادیق آن گردید، نتیجه گرفته می‌شود که استراتژی تقریب، به معنی تعیین سیاست‌ها‌ی راهبردی برای مصونیت سامانه تقریب از برخورد با موانع و آسیب‌ها‌ و رسیدن به سر منزل مقصود است و این راهبرد نیازمند برنامه‌ها‌ی عملی و کاربردی برای پوشاندن حفره‌ها‌ و خلأهای موجود و مهار تنش‌ها‌ی پدید آمده در روابط مشترک و دست‌یابی به آرمان‌ها‌ی مذاهب اسلامی است. این توضیحات روشن ساخت که مجهولاتی که ما باید به تبیین آن بپردازیم، عبارت‌اند از:
1ـ هدف تقریب؛
2ـ راهبردها و استراتژی تقریب؛
3ـ برنامه‌ها‌ی عملی تقریب.

اهداف تقریب مذاهب اسلامی

1ـ پیش گیری از فروپاشی درونی آیین اسلام

از نخستین روزی که پیامبر عظیم الشأن اسلام به عنوان ختم رسولان برای ابلاغ پیام بیداری مأمور گردید، دشمنی‌ها‌ و کینه‌ها‌ علیه آیین جدید به گونه‌ها‌ی مختلف خودنمایی کرد. ملحدان و مشرکان کینه‌توز، هیچ‌گاه پنهان نمی‌کردند که از نسخ آیین گذشته و به سخریه گرفته شدن تمامی بافته‌ها‌ی خرافی خود عصبانی و نگران‌اند و الا منازعه‌ای با شخص مدعی رسالت یا پیروان او ندارند و از هر گفتمان و وفاقی که بر اساس حذف آیین نو و نادیده گرفتن جریان فکری جدید انجام شود، حتی اگر در آن واگذاری قطب‌ها‌ی قدرت و ثروت به مدعی جدید پیش‌بینی شود، استقبال می‌کنند. در آن روزگار گونه‌ها‌ی مختلف براندازی آیین اسلام عزیز و سرفراز، از جمله تطمیع، تهدید، شکنجه، بایکوت، محاصره اقتصادی، جنگ روانی و ده‌ها‌ تهدید و یورش نظامی تجربه گردید، اما «یرِیدُونَ لِیطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ ...».
برای هر دشمنی، عملیات روانی یا جنگ داخلی بی‌خطرترین و سریع‌ترین راه دست‌یابی به هدف است، اما معمار هوشیار و آگاه نظام اسلامی، یعنی پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، با ایجاد برادری بین مسلمانان در نخستین روزهای رهایی از چنگال ستمگران قریش، روزنه‌ها‌ی امید دشمنان را برای ایجاد شکاف بین صفوف مسلمین و راه‌اندازی دعوای مهاجر و انصار، سیاه و سفید، عبد و آزاد مسدود نمود.
اما سیاست ایجاد تفرقه به بهانه‌ها‌ی گوناگون و القای شبهه‌ها‌ی ذهنی برای مسلمانان در عرصه‌ها‌ی مختلف همواره در دستور کار دشمنان بود. به گونه‌ای که حتی تمام رفت و آمدهای خانوادگی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و رابطه‌ها‌ی آن حضرت با افراد، واگذاری مأموریت‌ها‌، تقسیم غنایم، تصمیمات مربوط به صلح و جنگ و هر تصمیم دیگری، زیر ذره‌بین شیطنت‌آمیز دشمنان پردازش و به نکته ابهام برای تهییج اختلافات داخلی تبدیل می‌شد و مردمی که صحنه وابستگی شدید عاطفی و ایمانی آنان به پیامبر در فتح مکه، نخستین دشمن آن حضرت یعنی ابوسفیان را شگفت‌زده کرده بود، گاهی از استحکام نظرات آن بزرگوار و اتصال آن به وحی یا به تصمیم شخصی وی که «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» سؤال می‌کردند. ولی به هر حال کشتی طوفان زده حکومت نوپای اسلامی با درایت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در برابر هر خطری به خوبی کنترل می‌شد و حتی از یورش‌ها‌ی نظامی که تا واپسین روز حیات پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن حضرت را مجبور به تجهیز سپاه و اعزام سریه کرد، جان سالم به در برد تا آنکه کشتیبان، به حکم سنت لایتغیر الهی به سوی خالق خلایق پرکشید.
اما آیا معقول است که بپنداریم با رحلت منادی توحید، همه تلاش‌ها‌ و تهدیدها پایان یافت و تمامی دشمنان از سعایت و دشمنی پشیمان شدند و دیگر به جای هدف قراردادن اسلام، قرآن و مأذنه‌ها‌یی که برفراز آن، نام مبارک پیامبراسلام برده می‌شد، اینک به فکر مفاهمه مثبت و سازنده با مسلمانان و یاری دادن آنان افتاده‌اند یا باید باور کنیم که آن روز روز روشنایی سوسویه‌ها‌ی خاموش و خفته امید به نفاق‌افکنی و تفرقه برای فروپاشی نظام نوپای پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در دل تاریک آنان بود.
تنها کسی که توطئه شکننده دشمنان پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را علیه تمامیت اسلام تشخیص داد و با سترگی و صلابت و ثقابت اندیشه به نبرد با آن پرداخت، امام تقریبیان حضرت علی(علیه‌السلام) بود. به طوری که در یک دست نوشته ماندگار و حکیمانه از او چنین آمده است: «دیدم گروهی از مردمان از دین برگشته و دیگران را به نابود ساختن دین خدا و شریعت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و آیین حضرت ابراهیم(علیه‌السلام)فرا می‌خوانند، پس ترسیدم که اگر اسلام را یاری ندهم، رخنه و خرابی در بنیان آن به وجود آید که مصیبتی بزرگ را برمن تحمیل نماید، پس آن گاه به نزد ابابکر رفتم و با او بیعت کردم و مصمّم در برابر حوادثی که کیان اسلام را تهدید می‌کرد، ایستادگی کردم تا آنکه باطل رخت بربست و از میان رفت و نام مبارک الله، به رغم خواسته کافران عظمت یافت. در حالی‌که ابابکر مسئولیت حل و فصل امور را برعهده داشت. پس او را خیرخواهانه همراهی کردم و در آنچه رضایت خدا در آن بود با تمام توان از او اطاعت کردم». (ثقفی، 1373، ج 1، ص 302؛ علامه مجلسی، ج 33، ص 568 و ابن ابی الحدید، ج6، ص95).
علامه دکتر عبدالمتعال صعیدی استاد دانشگاه الأزهر می‌گوید: «علی ابن ابی طالب(علیه‌السلام) اولین بنیان گذار تقریب بین مذاهب است، با اینکه می‌دانست از دیگران به خلافت سزاوارتر است ولی با ابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار کرد و از هیچ‌گونه کمک نسبت به آنان دریغ نفرمود». (مجله رسالة‌الاسلام، سال سوم، شماره چهارم).
شرایط فتنه‌ای که امام علی(علیه‌السلام) در آن احساس خطر و نگرانی فرمود در بیان دیگری از آن بزرگوار چنین ترسیم شده است: «ابوسفیان [که پیش از این، مردی را برای شناسایی اوضاع مسلمانان مأمور کرده] به محض دریافت خبر رحلت خاتم‌المرسلین و اطلاع از بیعت مردم با ابوبکر در جمع مسلمانان حضور یافت و چنین گفت: به خدا سوگند من شعله‌ای را می‌بینم که جز خون آن را خاموش نمی‌کند. کجاست عبدمناف؟ ابوبکر را چه به ولایت امور مسلمانان! پس علی و عباس کجایند و چرا حکومت به غیر فرزندان عبدمناف داده شد؟» (طبری، 1357ق، ج1، ص1331).
پس از این مکر و اشک تمساح‌گونه، ابوسفیان که لحظه‌ای به خدا و رسول، ایمان نیاورده بود چنین گفت: «ای علی! دست بگشا تا با تو بیعت کنم، به خدا سوگند اگر بخواهی سپاهی پیاده و سواره علیه ابابکر گرد آورم». اما علی(علیه‌السلام) ]خباثت نیت او را شناخت و[ از گشودن دست امتناع کرد و به او چنین فرمود: «به خدا سوگند تو جز فتنه‌انگیزی هدفی را دنبال نمی‌کنی. همانا تو دیر زمانی است که بدخواه اسلام بوده‌ای و ما نیازی به نصیحت تو نداریم». سپس ابوسفیان ناامید گشت، مأیوس از جای برخاست، در حالی‌که با خود شعری را می‌خواند که مضمون آن این بود: تیری رها شد آن گونه که می‌خواستم به هدف ننشست و وارونه خورد و کسی برای آن گریه نکرد. (پیشین).
خطر امروز اسلام برای منافع جهان خواران نسبت به عصر رسالت با توجه به برخورداری کشورهای اسلامی از منابع قدرت، ثروت، جمعیت و تکنولوژی، افزایش یافته و به موازات آن دشمنی و حساسیت آنان نسبت به آرمان‌ها‌ی ظلم‌ستیز اسلامی نیز رو به تزاید است و تنها راه موفقیت آنان به کار گرفتن مکانیزم‌ها‌ و تاکتیک‌ها‌یی است که بدون درگیری، موجب فروپاشی درونی اسلام گردد.
تقریب، با هدف پیشگیری از به انجام رسیدن این توطئه بزرگ دشمنان اسلام، برنامه‌ها‌یی را طرح و ارایه می‌نماید.

2ـ صیانت از عظمت مسلمین

با آنکه هم اکنون حدود یک چهارم از جمعیت 6 میلیارد نفری جهان را مسلمانان تشکیل می‌دهند، اما این جمعیت حدود 5/1 میلیاردی نتوانسته است در طول پنجاه سال گذشته در برابر یک جمعیت 3 میلیون نفره، از پاره تن خود یعنی فلسطین مظلوم، دفاع کند. آیا این امر جز به این دلیل است که مسلمانان با طرح اختلافات واهی و تشعب و تجزی، عظمت و عزت خود را مخدوش ساخته و خود را ناتوان نموده‌اند؟ قرآن کریم می‌فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکمْ»؛ آیا تاکنون هیچ اجتماعی از عقول مسلمانان تشکیل شده تا دستاورد این همه طعن و نفرین و ردیه و منبر نهادن علیه یک‌دیگر را بررسی نمایند؟
آیا بدیهی‌تر از این قضیه، گزاره‌ای را می‌توان یافت که جدایی اجزای یک مجموعه به دشمن، فرصت، شوکت و قدرت می‌بخشد تا عظمت امت اسلام را نابود و بی خاصیت نماید؟! چرا زنگ‌ها‌ی خطر در این مجتمع تمدن ساز، یعنی دهکده جهانی اسلام، دیر به صدا در می‌آید و خطری که بارها بر چهره آنان پنجه انداخته، آنان را بیدار نمی‌کند؟ امروزه شناسایی نقطه آسیب‌پذیری مسلمانان یک ضرورت و هوشیاری است. یهود می‌کوشد تمام وابستگان خود را از سراسر دنیا جمع و حتی مسیحیت صهیونیستی را ضمیمه خود نماید و دشمنی‌ها‌ی ریشه دار خود با مسیحیان را فراموش کند تا مبارزه خود را با دشمن اصلی، یعنی اسلام، سازمان بخشد.
سیصد کلاهک هسته‌ای در زرادخانه اتمی اسراییل با چه هدفی ذخیره می‌شود؟ شارون در آوریل 2004 و پس از مدت‌ها‌ پنهان‌کاری در مورد فعالیت‌ها‌ی اتمی گفت: «آمریکا، نیاز اسراییل به داشتن نیروی بازدارنده برای مقابله با تهدیدهای ایران و دیگر کشورهای مخالف که موجودیت اسراییل را تهدید می‌نمایند، درک و از آن حمایت می‌کند». (سایت اطلاع‌رسانی فلسطین).
آیا سزاوار است مسلمانان نیز هم‌نوا با دشمن خود، شوکت و عظمت جامعه اسلامی را نقض و اعضای به هم پیوسته این پیکره زخم‌دیده را از یک‌دیگر جدا سازند؟ سیادت و عظمتِ خیره کننده، فقط در پرتو به فراموشی سپردن منیت‌ها‌ پدید می‌آید. استاد بزرگ تقریب و رییس دانشگاه الازهر، علامه شیخ محمود شلتوت، می‌گوید:
«تقسیم مذاهب به شیعه و سنی، تنها، اصطلاحی در نام‌گذاری است، و الاّ تمام مسلمانان اهل‌سنت‌اند؛ زیرا همگی عمل به سنت و دستورات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را واجب می‌دانند» (بی‌آزار شیرازی، 1377، ص352).
علامه شیخ سعید شعبان، رهبر اهل‌سنت شمال لبنان نیز می‌گوید:
«من گمان نمی‌کنم هیچ‌گاه مردمی هم‌چون امت مسلمان ما مبتلا به محنت شده باشند. علی‌رغم آنکه حق، همواره ثابت، پایدار و پدیدار است، اما آمریکا همواره با ملت مسلمان بازی کرده است، چرا که دشمنان توانسته‌اند از روزنه‌ها‌ی اختلاف به داخل صفوف امت ما نفوذ کنند... از خاطر نمی‌برم که در کوچک سالی در بیروت می‌دیدم که شیعه و سنی در یک مسجد بدون تعرض به یک‌دیگر نماز می‌خواندند... آری! ما این‌گونه اسلام را دین واحد یافتیم. آیا می‌خواهید شیخ ضلالت را بشناسید؟ آن کس که نقاط اختلاف مسلمانان را برمی‌شمرد، شیخ ضلالت و آن کس که نحوه اتحاد با آنان را می‌آموزد، شیخ هدایت خوانده می‌شود. در کتاب جاء دورالمجوس در جلد دوم آمده است که شیخ سعید شعبان شیعه شده و خواهر و دخترش را به ازدواج شیعه در آورده است. این مطلب را مؤلف کتاب بیان نموده است، ولی من هم‌اکنون به شما می‌گویم من سنی نبوده‌ام تا شیعه شوم من از روز نخست مسلمان بوده‌ام و دانسته‌ام که اسلام دین خداست. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الإِْسْلامُ» «و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه...». (ملحمه الوحدة، ص 17).
به هر حال، تقریب از عظمت و یک‌پارچگی مسلمانان صیانت می‌کند و فکر تعرض به اسلام را از سر دشمنان بیرون می‌سازد. جامعه‌ای که مردم آن هیچ نشانی جز نشان اسلام ندارند، رخنه‌ها‌ را می‌پوشانند تا دشمن از آن به صفوف متحد ایشان نفوذ نکند، نه آنکه با ایجاد حساسیت در مورد مسایل جزئی، شکاف‌ها‌ را به گذرگاه امن برای تهاجم دشمن تبدیل نمایند.

3ـ قطع طمع دشمنان اسلام

اگر صفحاتِ تاریخ پرحادثه دفتر اسلام را ورق بزنیم، هر کجای آن، رد پای درنده‌ای گرگ صفت را می‌بینیم که با دندان‌ها‌ی تیز خود به خیل پیروان آیین محمدی هجوم آورده است. مرحوم علامه شیخ محمدحسین آل کاشف‌الغطاء می‌گوید: «امروز هر کر و لالی از مسلمانان می‌فهمد که در هر نقطه از کشور پهناور اسلامی، نهنگی از نهنگان غربی و یک افعی از افعی‌ها‌ی استعمار، دهان گشوده تا این قطعه و سرزمین را ببلعد. آیا این خطر کافی نیست تا مسلمانان را مجتمع نماید و شعله‌ها‌ی غیرت و حماسه را در عزم و اراده آنان بیفروزد؟ آیا این دردها و درد این گرفتاری‌ها‌ آنان را به وحدت و فراموش‌کردن کینه‌ها‌ وانمی‌دارد، در حالی‌که گفته شده «به هنگام گرفتاری، کینه از یاد می‌رود». (حول الوحدة الاسلامیه، ص 37).
سرزمین مسلمانان سرشار از انواع ثروت‌ها‌ و همواره مورد طمع جهان‌خواران بوده است. حدود 70درصد منابع انرژی و زیرزمینی دنیا در خاورمیانه است. قسمت‌ها‌ی مهمی از آفریقا با همه ثروت و معادن و ذخایرش از آن مسلمین است و در اروپا و آمریکا مسلمانان دارای عده‌ای چشم‌گیرند. تنها چیزی که می‌تواند چشم طمع دزدان مسلحی که کشورهای اسلامی را احاطه کرده‌اند و بنام امنیت، ناامنی را برای پیروان پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، به ارمغان آورده‌اند، کور کند همبستگی ملت‌ها‌ی اسلامی است. وحدت ملت‌ها‌ی اسلامی مهم‌ترین راه‌کاری است که می‌تواند توطئه‌ها‌ را علیه مسلمانان در نطفه خنثی سازد. آری! بسیار شگفت‌آور است که مسلمانان در صدر اسلام با دست خالی توانستند بر قوای دو امپراطور بزرگ ایران و روم غلبه نمایند، ولی امروز با داشتن این همه امکانات، هر روزی قطعه‌ای از پیکر کشورهای اسلامی با یورش دژخیمی از تن جدا می‌شود. دلایل طمع‌کاری دشمنان نسبت به کشورهای اسلامی در چهار چیز خلاصه می‌شود:
الفـ عقیده ناب مسلمانان به مبانی ظلم‌ستیزی و ضد استعماری؛
بـ موقعیت مهم و حساس کشورهای اسلامی از حیث دسترسی به شرق و غرب و حاصل‌خیزی و داشتن ذخایر زیرزمینی؛
جـ سرمایه نیروی انسانی شمار قابل توجهی از جمعیت جهان؛
دـ پیش کسوتی دانشمندان و پژوهش‌گران مسلمان در علوم و فن‌آوری‌ها‌ی مختلف و نشانه‌ها‌ی تمدنی.

4ـ خرسندی خاطر پیام‌آور وحدت

شکی نیست که تمامی مسلمانان به پیامبر گرامی اسلام، عشق می‌ورزند و او را از فرزندان و نوامیس خود بیش‌تر دوست دارند. او پدر امت و نبی رحمت و سراپا رأفت و مهربانی بود. اگر در یک خانواده، فرزندان و اخلاف بزرگ خانواده با هم اختلاف و نزاع کنند، بی‌گمان ملالت و غبار غم را بر قلبِ بزرگِ خاندان نشانده و روح او را آزرده‌اند. آیا وقت آن نرسیده که مسلمانان با فشردن دست یک‌دیگر، خاطر پیامبری را که«حریص علیکم»(توبه /128) بود و آن قدر برای تعالی جامعه اسلامی کوشید که خداوند فرمود: «طه * ما أَنْزَلْنا عَلَیک الْقُرْآنَ لِتَشْقی» (طه/1و2) شادمان سازند. به طور قطع پیامبر از شقاق و خلاف، شادمان نمی‌شود.
خداوند در قرآن درباره وحدت مسلمانان می‌فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/103)؛ «وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکمْ» (انفال/ 46)؛ «وَ لا تَکونُوا کالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیناتُ وَ أُولئِک لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» (آل‌عمران/105). پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)نیز در این باره می‌فرمود:: «ما اختلف أمّة بعد نبیها الا ظهر اهل باطلها علی اهل حقّها» (هندی، حدیث شماره 929). هم‌چنین می‌فرمود: «لا تختلفوا فان من کان قبلکم اختلفوا فهلکوا» (پیشین، حدیث شماره894). و امام علی(علیه‌السلام) می‌فرمود:
«و الله لأظُنُّ أنَّ هولاء القوم سیدالون منکم باجتماعهم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم». (نهج‌البلاغه، خطبه 25).
آری! امروزه ضروری است که امت اسلامی با نادیده گرفتن اختلافات موجود و حفظ وحدت، زحمات و محنت‌ها‌ی طولانی مدت پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در دست‌یابی به این هدف بزرگ را ارج نهند. دکتر محمد الدسوقی استاد دانشگاه قطر می‌گوید:
«وحدت اسلامی به حکم فقهی شرعاً واجب است و تنها یک عمل ترغیبی نیست که داوطلبانه بدان دعوت شوند بلکه این کار یک عمل واجبی است که هر مسلمان معتقد به وحدانیت خدا و نبوت پیامبر خاتم باید بدان پایبند باشد و این واجب، گریبان‌گیر آحاد مسلمانان است که روز قیامت درباره آن، مورد سؤال قرار می‌گیرند و به همین دلیل هرچه از لوازم وحدت باشد، آن نیز واجب است. زیرا هر چه واجب به آن بستگی داشته باشد، از ضروریات است و مسئولیت تقریب به عهده دانشمندان است زیرا عامه مردم تابع آنان‌اند». (علی دروب التقریب، ص 59).

5ـ تشکیل اتحادیه کشورهای اسلامی

شهید دکتر عبدالعزیز رنتیسی در مقاله ای، پس از شمردن دردها و مشکلات جهان اسلام می‌گوید:
«برای احیای اسلام باید ایالات متحده اسلامی تشکیل دهیم». وی می‌گوید: «دخالت بیگانگان به ویژه آمریکا در امور داخلی ما به عنوان کشورهای اسلامی، به جایی رسیده که این کشور متجاوز حتی به خود اجازه می‌دهد در تهیه بیانیه نشست‌ها‌ی سران کشورهای عربی و اسلامی اعمال نظر کند. دشمنان امت اسلامی می‌کوشند بین کشورهای اسلامی دشمنی ایجاد کنند؛ حوادثی که در افغانستان و عراق است، گواه این مدعاست. حتی تشکیلات خودگردان فلسطین را برضد مقاومت فلسطین و به ویژه علیه جنبش مقاومت اسلامی حماس تحریک می‌کنند. راه برون رفت که در پرتو آن می‌توانیم پراکندگی مسلمانان را به اتحاد در درون یک دولت تبدیل کنیم، تشکیل ایالات متحده اسلامی است. اگر در این مورد یک نظرسنجی انجام دهیم، در می‌یابیم که مسلمانان در این مورد متحدند. (سایت مرکز اطلاع رسانی فلسطین).

استراتژی تقریب:

معمولاً پژوهش‌گران و محققانی که تاکنون در عرصه تقریب قلم زده یا سخنرانی کرده‌اند، بیش‌تر به ذکر فضایل وحدت بسنده نموده و بر ضرورت هم‌یاری و اتحاد تأکید نموده‌اند، اما به نتیجه سازنده‌ای دست نیافته و راه‌کاری عملی برای دست‌یافتن به وحدت ارایه نداده‌اند. ما ضمن ارج نهادن به مساعی انجام شده در راه وحدت امت‌ها‌ی اسلامی، از مشعل‌داران این نهضت فکری در عصر حاضر می‌خواهیم پس از اتخاذ و تبیین و استراتژی و ارایه برنامه‌ها‌ی کاربردی، کمیته‌ها‌ی اجرایی را برای دسترسی به اهداف تقریب فعال نمایند و هم‌زمان با مذاکرات، اقدامات عملی را نیز پیش برند.
ما در بحث نظری، اهداف تقریب را برشمردیم و پیش از آن معنی واژه‌ها‌ی استراتژی و تقریب را بیان نمودیم. در اینجا به بیان سیاست راهبردی (یا استراتژی) تقریب مذاهب اسلامی پرداخته و پس از در نظر داشتن این راهبردها، راه‌کارهای دسترسی به اهداف تقریب را جستوجو خواهیم نمود.

1ـ تشنج‌زدایی

دشمنان اسلام تاکنون کوشیده‌اند با برانگیختن احساسات شخصیت‌ها‌ی مجهولی هم‌چون آيت‌الله بلژیکی، شیخ حسن آلمانی و شیخ یوسف فرانسوی و با برپا نمودن محافلی که در آنها به ظاهر تاریخ اسلام را بیان می‌کنند اما هدف آنان برجسته کردن یا ساختن صحنه‌ها‌یی است که احساسات طیف‌ها‌ی داخلی مسلمین را علیه یک‌دیگر تهییج می‌کند، جو تشنج را دامن زنند و هریک از دو طرف درگیر را به مجروح ساختن طرف مقابل تشویق نمایند.
از سوی دیگر، خلفای راشدین با نام‌گذاری فرزندان خود به اسم یک‌دیگر و انجام ازدواج‌ها‌ی فامیلی و شرکت در نمازهای جماعت به امامتِ فردی که با او در مورد نحوه اداره جامعه اسلامی پس از پیامبر اختلاف‌نظر داشته‌اند، سعی در تشنج‌زدایی و عادی کردن روابط داشته‌اند. و پس از آنان ائمه اربعه مذاهب همین شیوه و سنت را رعایت کرده‌اند و حتی پشت سر امامی که فتوای او با فتوای آنان مخالفت داشته نماز خوانده‌اند. [۳]
اگر چه در کتاب‌ها‌ آورده‌اند که «سئل عن بعض الشافعیة عن حکم الطعام الذی وقعت علیه قطرة نبیذ فقال یرمی لکلب أو حنفی»، اما به طور قطع، طرف سؤال و جواب، دشمنان شافعی و حنفی و مخالفان پیامبر اسلام بوده‌اند. یا اگر آورده‌اند که «سئل عن حنفی هل یجوز للحنفی ان یتزوج المرأة الشافعیة فقال ان ذلک لا یجوز لانها یشک فی ایمانها»، این‌ها‌ یا به دلیل جهالت دوستان و یا شیطنت دشمنان است که چنین پیکره یک جامعه را آزرده و دردمند می‌پسندند تا ناآرامی و تنش را بر آن تحمیل نمایند و الا هیچ‌گاه رهبران آگاه و عالم و متکی به وحی و سنت چنین سخنانی را به زبان نمی‌آورند و اختلاف‌نظر و رأی، آنان را به سوی تشنج آفرینی و تخطئه و توهین نمی‌برد. امامیه نیز فقهای اربعه را مجتهد می‌دانند که دارای صواب و خطا هستند اگر چه خود، به فتوای آنان عمل نمی‌کنند اما آنان را محترم و دارای رتبه علمی می‌دانند.
دکتر عبدالمجید سلیم از رهبران الازهر می‌گوید: «اصحاب پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و پیروان نیکومنش آنان و رهبران مذاهب، گاه با هم اختلاف داشتند و یکی حجت و دلیل دیگری را رد می‌کرد و از نظر خود با برهان و احتجاج نیکو دفاع می‌کرد، اما تاکنون نشنیده‌ایم که یکی از آنان دیگری را به بدی یاد کند یا او را متهم نماید و هیچ‌گاه این اختلاف عامل دشمنی و کینه نبود و هیچ زمان نظرات خود را که در آن اختلاف داشتند، از پایه‌ها‌ی ایمان و اصول شریعت نمی‌دانستند که مخالف آن کافر یا معصیت کار در برابر خدا باشد و از بحث نظری و گشوده بودن راه اظهار نظر در عقاید و اصول دین حمایت می‌کردند و برای مهار کردن فتنه و حفظ وحدت از آن چه از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسیده است، جانب‌داری می‌کردند تا عزت و سعادت و منزلت خود را در پرتو آن تأمین نمایند و به همین دلیل، همواره صاحب قدرت و عزت و مهابت بودند». (مجله رسالة‌الاسلام).
دکتر احمد عبدالرحیم السائح (استاد دانشگاه قطر) نیز در مورد امکان، بلکه ضرورت وجود اختلاف بدون تشنج و تخطئه می‌گوید:
«مسلمانان زیانی از این نمی‌برند که با هم اختلاف رأی و نظر داشته باشند، زیرا اختلاف از سنت‌ها‌ی جامعه است، اما زیان از آن است که اختلاف‌نظر به جدایی از یک‌دیگر و دوری از لوازم برادری، که خداوند در کتاب عزیز خود آن را مقرر فرموده بینجامد، نه به این معنا که اختلاف رأی یک دستور باشد که خداوند به آن فرمان داده باشد بلکه به این عنوان که تفاوت رأی یک واقعیت است، چه مردم بخواهند یا نخواهند و مکاتب فکری مختلف در دایره اسلام امری طبیعی و جالب، بلکه اجتناب‌ناپذیر است. تا آن زمان که اسلام زنده و دین زندگان باشد و این اختلاف به این سبب باشد که برحیات دین افزوده شود و تا آن زمان که مسلمانان نیازمند به تبیین و ادامه میراث فکری خود باشند باید مذاهب کلامی و مکاتب فکری اسلامی موجود باشد. و به مصلحت مسلمانان نیست که آن را سرکوب نمایند؛ زیرا از بهترین خدماتی که یک مسلمان به دین می‌کند، آن است که در مورد آن اندیشه و فکر داشته باشد و اگر کنکاش و اندیشه از آن محو شود، اسلام به ضعف و جمود می‌گراید». (علی دروب التقریب، ص 67).
آری، حوزه فکر و اندیشه این ظرفیت را دارد که تفاوت‌ها‌ را در خود بپذیرد و جز صفا و دوستی، موج و طنینی نداشته باشد و در این باب سخن و نمونه تاریخی بسیار است.
اینک فهرست راه‌ها‌ی عملی سیاست تشنج‌زدایی را پیشنهاد می‌کنیم:

  • 1/1ـ ممنوع کردن بدگویی و دشنام از سوی سران فرقه‌ها‌ی اسلامی نسبت به فرقه‌ها‌ی دیگر

قرآن کریم دشنام دادن حتی به سران کفر و نفاق را منع کرده و می‌فرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْم» (انعام /108).
امام علی علیه‌السلام آن گاه که مطلع شد گروهی از اصحاب او اهل شام را دشنام می‌دهند به آنان فرمود:
«انی اکره لکم ان تکونوا سبابین ولکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ فی العذر و قلتم مکان سبکم ایاهم اللهم احقن دماءنا و دماءهم» و در روایتی از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)چنین نقل شده است که حضرت، حتی از دشنام دادن شیطان نیز منع کرد و فرمود به جای دشنام به شیطان، بگویید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. (هندی، کنز العمال، حدیث 2120).

  • 1/2ـ نفی تهمت از فرقه‌ها‌ی اسلامی توسط سران فرقه‌ها‌ی دیگر

کتاب‌ها‌ی زیادی به دستور و با سرمایه بنگاه‌ها‌یی که علیه اسلام فعالیت دارند، برای بدبین کردن فرقه‌ها‌ی اسلامی نسبت به یک‌دیگر تدوین شده که پر از تهمت و افترا است و خوشبختانه در طرف مقابل، جهادگرانی با جهاد قلمی خود توانسته‌اند فتنه‌ها‌ی بزرگی را خاموش نمایند و حقایقی را روشن سازند. این پژوهش‌گران حق‌جو باید به ادامه جهادگری خود تشویق شوند و حقایق را بنویسند و چه بسیارند نویسندگان منصف اهل‌سنت و شیعه که حقایق مغلوب شده را در نوشته‌ها‌ی خود به اصل و انصاف برگردانده‌اند.

  • 1/3ـ اعلام برائت عقول جهان اسلام از تندروی‌ها‌

هنگامی که فردی آگاه ولی مزدور یا ناآگاه ولی دلسوز با قلم و بیان خود جراحتی بر پیکر امت اسلام وارد کرد عقول و خبرگان گروه‌ها‌ی مختلف اسلامی باید برای ترمیم و التیام جراحت بپاخیزند و از بدخیم شدن زخم‌ها‌ی وارد شده جلوگیری کنند. این خراش و جراحت و جبران، بارها در حوزه اسلامی اتفاق افتاده و بارها نیز به صورت یک طرفه وانهاده شده است. حدود 46 سال پیش، یعنی در سال 1380 هـ.ق، وقتی مجله «رایة الاسلام» چاپ ریاض، نامه ابراهیم الجیهان به علامه شیخ محمود شلتوت را درج کرده بود و در آن به اعتقادات شیعه و ائمه اهل‌بیت(علیهم‌السلام) توهین شده بود، آيت‌الله شیخ عبدالکریم زنجانی نامه‌ای برای امیر کویت، شیخ عبدالله سالم الصباح، فرستاد و از وی خواست با توجه به مشاهدات خود در نجف در مورد قرآنها‌ی موجود در حرم و به خصوص قرآن موجود در خزانه قرآن حرم که به خط امام علی(علیه‌السلام) بوده است، تهمت تحریف قرآن توسط شیعه یا وجود قرآنی غیر از قرآن موجود را در بین شیعه نفی و تهمت‌ها‌ی دیگر نویسنده را از ساحت اعتقادات شیعه دور کند. 10 روز بعد امیر کویت در پاسخ به وی چنین می‌نویسد: «تلگراف مورخه 15/5/1380 شما در مورد مجله «رایة الاسلام» دریافت شد. در این مجله، خوانده شکوائیه شما [ ابراهیم الجیهان ] به عقاید برادران دینی ما متعرض شده است و ما عمل این جاهل مفسد را تقبیح می‌کنیم و مایلیم آنچه را می‌دانید دوباره تأکید کنیم که ما به خاندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) احترام می‌گذاریم و در محبت نسبت به آنان با شما همراهیم و نیازی نیست که ما بگوییم که کار او [ابراهیم الجیهان] عواطف ما را هم‌چون شما جریحه‌دار کرد، زیرا ما در دین، یک‌پارچه هستیم و اعمال این جاهل شکافی در آن ایجاد نمی‌کند. به محض آنکه خبر عمل او به ما رسید او را از کویت تبعید کردیم و همه ما امیدواریم که این کار در آینده تکرار نشود. در پایان فرصت را غنیمت شمرده و بهترین آرزوها و زیباترین تحیات خود را تقدیم و برای حضرت شما در خدمت به دین آرزوی توفیق می‌نمایم. خداوند سایه شما را مستدام و شما را محفوظ دارد». (ثابت).

  • 1/4ـ ارایه قرائت وفاق از نقاط اختلاف

طبیعی است که بین فرقه‌ها‌ی اسلامی و به خصوص بین شیعه و سنی اختلافاتی وجود داشته باشد اما باید از نقاط خلاف، وجه و زاویه وفاقی را ارایه کرد که تشنج را مهار و تفاوت را حفظ کند. سید مرتضی(رحمة‌الله) می‌گوید: «در حالی‌که حدود پانصد نفر از زیدیه و غیر آنان در مسجد کوفه دور شیخ مفید(رحمة‌الله) را گرفته بودند، مردی از زیدیه که قصد فتنه‌انگیزی و اختلاف‌افکنی بین شیعه و زیدی را داشت، شیخ مفید(رحمة‌الله) را مورد خطاب قرار داده و گفت: چگونه توجیه می‌کنی انکار امامت زید بن علی را؟! شیخ فرمود: تو بر من گمان باطل بردی! آنچه من در مورد زید اعتقاد دارم، هیچ کس از زیدیه با آن مخالف نیست! مرد پرسید: اعتقاد تو در مورد امامت زید بن علی چیست؟ شیخ فرمود: من از امامت زید همان را می‌پذیرم که زیدیه قبول دارند و آنچه را آنان رد می‌کنند، من نیز رد می‌کنم. پس می‌گویم زید پیشوا در دانش و زهد و امر به معروف و نهی از منکر بود و امامتی که صاحب آن باید نص و معجزه و عصمت داشته باشد نداشته است و این چیزی است که هیچ‌کس از زیدیه با من در آن مخالف نیست. همه افراد زیدی مذهب که در آن مجلس حاضر بودند از شیخ تشکر و تقدیر کردند و شیطنت و فتنه‌گری مرد آشوب طلب باطل شد». (آذرشب، 1379، ص 25).

  • 1/5ـ تفکیک نظرات شخصی افراد از مرام‌نامه مکاتب

هر یک از مذاهب، افراد، یا روایاتی دارند که اگر با بهانه‌جویی مورد بررسی قرار گیرد، می‌تواند اساس وفاق و تقریب را مختل نماید. اما این نظرات نمی‌تواند منعکس‌کننده رأی جمع و مرام‌نامه مذهب و مکتب باشد. بنابراین، همان‌گونه که در کلمات و سخنان اندیشوران هر دو طایفه شیعه و سنی آمده است، رأی یک فرد هر چند مهم باشد، نظریه خود اوست و ملاک برای قضاوت، رأی اکثریت است که در معمول موارد اختلافی، سخن میانه و معقول را ارایه می‌کند.

  • 1/6ـ دور کردن افراد تندرو از عرصه‌ها‌ی تصمیم‌گیری

موضع گیری‌ها‌ی تند طالبانیسم و صدور فتوای حلیت جان و مال مردم می‌تواند برای راهبرد تشنج‌زدایی بسیار مضر باشد. وجود این افراد در مصادر تصمیم‌گیری و قدرت با تجهیز ده‌ها‌ لشکر تخریبی برای تضعیف بنیه مسلمانان برابری می‌کند. از این‌رو سزاوار است از اهرم‌ها‌ی جانبی و لابی‌ها‌ و رایزنی‌ها‌ی منطقی برای به حاشیه راندن این افراد و محدود نمودن فعالیت‌ها‌ی آنان استفاده شود.

2ـ توان‌افزایی

جامعه اسلامی باید جامعه‌ای توانمند و مقتدر باشد. اقتدار جامعه اسلامی دشمنان را به خود مشغول می‌سازد و افراد موجود در درون این مجتمع را به کار سازنده، تولید علم، تولید ثروت و فن‌آوری وامی‌دارد. بیش‌تر دعواهای خشک و خام، ره‌آورد ضعف و رکود علمی و ناتوانی اقتصادی کشورهای اسلامی است که دام و صید دیگران قرار می‌گیرند. در حالی‌که دنیا با شتاب هر چه سریع‌تر به نوآوری و تکامل علمی می‌اندیشد و حتی فرضیه‌ها‌ی علمی و باورهای فلسفی خود را نو به نو عوض می‌کند و جزم‌اندیشی قرون وسطایی به خردگرایی راسیونالیسم و سپس به منزلگاه تجربه‌گرایی و پوزیتویسم و از آن به پُست مدرنیسم رو می‌کند، چرا ما همواره در مورد اختلاف فتحه یا کسره لام ارجلَکم بحث کنیم؟!
از سیاست‌ها‌ی راهبردی تقریب، توان افزایی جامعه اسلامی است که رهبر معظم نظام اسلامی حضرت آيت‌الله خامنه‌ای مدظله العالی نیز به گونه‌ها‌ی مختلف و در رهنمودها و پیام‌ها‌ی خود بر آن تأکید داشته‌اند. راه‌کارهای عملی پیشنهادی این راهبرد چنین است:

  • 2/1ـ تشکیل دانشگاه‌ها‌ی بین‌المللی و بین مذاهبی؛
  • 2/2ـ تلاش برای دست‌یابی به فن‌آوری هسته‌ای، نانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی؛
  • 2/3ـ گسترش روابط اقتصادی بین کشورهای اسلامی و تقید به عدم انجام معاملات با کشورهای غیر اسلامی در صورت امکان مبادله با خودی؛
  • 2/4ـ تشکیل سازمان‌ها‌ی اقتصادی چند ملیتی اسلامی.

3ـ معرفت‌آرایی

در عصر انفجار اطلاعات مهم‌ترین مؤلفه قدرت، ابزارِ اطلاعات است. جورج بوش پدر در اواخر دوره ریاست جمهوری‌اش می‌گوید: «به عنوان رییس جمهور ایالات متحده آمریکا می‌توانم به شما اطمینان بدهم که عملیات شنود، فاکتور اصلی فرایند تصمیم‌گیری در عرصه بین‌المللی است» (مجله سیاحت غرب 4، ص44، به نقل از مجله کنفیدانسیل دفانس، ژوئیه 2000). هم‌چنین اسراییل در سال 1994م اعلام کرد 40 درصد بودجه این کشور فرهنگی است و این مبلغ، در زمان صلح، افزایش خواهد یافت.
استفاده از ابزار فرهنگ، اطلاع رسانی و تبلیغات رسانه‌ای، می‌تواند مهم‌ترین نقش را در موفقیت جوامع داشته باشد. پروژه مهم و حساس تقریب بدون استفاده از تکنولوژی IT به نتیجه مطلوبی نخواهد رسید. آرایش اطلاعاتی و تبلیغاتی جهان اسلام در محدوده داخل فرقه‌ها‌ی مسلمان و در فضای خارج از آن در سالم به مقصد رسیدن ارّابه تقریب، نقش مهمی ایفا می‌کند. در این مورد، راه‌کارهای عملی زیر پیشنهاد می‌گردد:

  • 3/1ـ افزایش آشنایی فرقه‌ها‌ی اسلامی نسبت به یک‌دیگر از طریق تدوین کتاب، تهیه مقالات و مجلات دیجیتالی و رسانه‌ها‌؛
  • 3/2ـ آگاه ساختن مسلمانان از شرایط و طرح‌ها‌ی آن سوی اردوگاه مسلمانان و پشت پرده دهکده جهانی، خاورمیانه بزرگ، جهانی شدن و معاهده‌ها‌یی همانند NPT و غیره؛
  • 3/3ـ بهره‌برداری بهتر از کنگره عظیم حج؛
  • 3/4ـ ایجاد تسهیلات در روابط علما، دانشمندان و پژوهش‌گران کشورها و مذاهب مختلف برای دیدار با یک‌دیگر؛
  • 3/5ـ انتشار مرام نامه و منشور واحد ملت‌ها‌ی مسلمان؛
  • 3/6ـ بازنویسی و پالایش متون اصیل هر یک از مذاهب که دارای مواردی می‌باشند که به تقریب مذاهب اسلامی لطمه وارد می‌کند؛
  • 3/7ـ فراهم آوردن زمینه‌ها‌ی فکری، قانونی و حقوقی تشکیل اتحادیه کشورهای اسلامی؛
  • 3/8ـ حضور فعال مسلمانان در مجامع بین‌المللی، علمی و حقوقی؛
  • 3/9ـ شبکه کردن و متصل کردن مجامع تقریب بین مذاهب اسلامی در ایران، لبنان، مصر، عراق و غیره و تشکیل کنفدراسیون بین‌المللی تقریب بین مذاهب اسلامی.

سخن پایانی

در پایان، ضمن آرزوی توفیق برای تمامی منادیان تقریب به عنوان ارادت مندان و پیروان واقعی پیامبر گرامی اسلام، به مخالفان این ایده مقدس توصیه می‌گردد شرایط زمان و مکان را درک نمایند. با گشوده شدن مرزها و تغییر شرایط، امروزه اباطیلی که مبانی بدبینی و خصومت را تشکیل می‌داد، رنگ باخته و تنها جاهلان و متحجران فرقه‌ها‌ی اسلامی هستند که پایبند به بافته‌ها‌ و پیرایه‌ها‌ی دشمنان اتحاد فرقه‌ها‌ی مسلمان باقی مانده‌اند. امروزه در قلب حجاز که روزی مرکز نشر اکاذیب علیه شیعه بود، کتاب‌ها‌ و منابع شیعی به وفور مبادله و به طور رسمی در نمایشگاه‌ها‌ی بین‌المللی عرضه می‌شود و کتاب‌فروشی‌ها‌ی پایگاه تشیع، یعنی قم، پر از کتاب‌ها‌ی اهل‌سنت است. بیاییم خود را از صف جاهلان جدا نموده و آیینی را که به زودی عالم‌گیر می‌شود و هراس جهانی شدن آن، دشمنان را فرا گرفته است، باور نموده و برنامه خود قرار دهیم. به امید روزی که پرچم لااله الا الله و محمد رسول الله بر فراز عالم به اهتزاز در آید.

منابع و مآخذ

  1. آذرشب، محمدعلی، ملف التقریب، تهران، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیة، 1379ش.
  2. آقابخشی، علی و افشاری، مینو، فرهنگ علوم سیاسی، نشر چاپار.
  3. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة‌الله، شرح نهج‌البلاغه، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1385ق، ج6.
  4. بی‌آزار شیرازی، عبدالکریم، همبستگی مذاهب اسلامی، تهران، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، 1377ش.
  5. ثابت، محمدسعید، الوحدة الاسلامیه، مطبعة الغری الحدیثه، نجف.
  6. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، عطارد، 1373، ج1.
  7. حول الوحدة الاسلامیة، منظمة الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق.
  8. رسالة‌الاسلام، سال سوم، شماره چهارم.
  9. سایت مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین.
  10. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، قاهره، مطبعة الاستقامه، 1357ق.
  11. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 33.
  12. علی دروب التقریب، دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه، بیروت.
  13. قمی، محمدتقی، منادیان تقریب.
  14. مجله سیاحت غرب، مرکز پژوهش‌ها‌ی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، شماره 4.
  15. مجله حوزه، دفتر تبلیغات اسلامی، شماره 43/44.
  16. مجلة رسالة‌الاسلام، شماره 1، سال اول، ربیع الاول 1368ق.
  17. ملحمه الوحدة.
  18. نهج‌البلاغه.
  19. هندی، علاء الدین علی التقی بن حسام الدین، کنز العمال.

پانویس

  1. عضو هيأت علمی دانشگاه تهران
  2. دارالتقريب اسلامی در مصر به سال 1325 هجری شمسی (1946 ميلادی) به دست مرحوم علامه محمدتقی قمی(رحمة‌الله) و با همراهی و همکاری جمعی از اساتيد و رييس وقت الازهر، شيخ مصطفی عبدالرزاق، بنا نهاده شد.
  3. هم‌چون نمازخواندن ابوحنيفه و يارانش که قايل به وجوب بسم‌الله نبودند، پشت سر امام مدينه که قايل به وجوب آن بود و اقتدای ابويوسف حنبلی مذهب در نماز به رشيد مالکی مذهب، در حالی‌که احمد بن حنبل بر خلاف مالک، خون گرفتن را موجب بطلان وضو می‌داند و رشيد در آن ساعت حجامت کرده بود و سپس به نماز ايستاد و ابويوسف پشت سر او نماز خواند و گفت چرا پشت سر رشيد نماز نخوانم در حالی‌که شافعی در صبحگاهی که در نزديک آرامگاه ابوحنيفه نماز می‌خواند، به احترام او قنوت نماز را به جای نياورد.

مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره هفتم، تابستان 1385 می‌باشد.