منبر: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
|}
|}
</div>
</div>
'''منبر'''ساده‌ترین و در دسترس ‌ترین '''رسانه اسلام'''، منبر است که آن هم جایگاهش در اصلی‌ترین مرکز اسلامی یعنی [[مسجد]] می ‌باشد.  [[پیامبر اسلام صلی الله علیه]] پیش از ساخت مسجد بر مکان ‌های بلند می ‌ایستاد و مردم را مخاطب قرار می ‌داد. رفته رفته با ساخت مسجد، منبر به عنوان ابزاری ساده برای برقراری این ارتباط و ابلاغ پیام جدید، در کنار [[محراب]] [[مساجد]] بنا شد. در طول [[تاریخ اسلام]]، در کنار نمازهایی که در مساجد اقامه می ‌شد. منبر نیز در نقش رسانه برای آموزش معارف اسلامی و بیان مسائل جاری روز مطرح شد. پند و اندرزی که بر روی منبر توسط شخصیت ‌های معنوی و با نفوذ اسلامی ایراد می ‌گردید، دل ‌ها را زنده و غفلت زدگان را بیدار می ‌کرد. امروزه نیز گرچه وسایل و ابزارهای نوین و رسانه ‌های جمعی جهت تبلیغ دین، گسترش چشمگیری یافته، ولی با این همه منبر به عنوان یک رسانه تبلیغی قدرتمند و مقدّس نقش خود را حفظ کرده است.‌
'''منبر'''ساده‌ترین و در دسترس ‌ترین '''رسانه اسلام'''، منبر است که آن هم جایگاهش در اصلی‌ترین مرکز اسلامی یعنی [[مسجد]] می ‌باشد.  [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اسلام صلی الله علیه]] پیش از ساخت مسجد بر مکان ‌های بلند می ‌ایستاد و مردم را مخاطب قرار می ‌داد. رفته رفته با ساخت مسجد، منبر به عنوان ابزاری ساده برای برقراری این ارتباط و ابلاغ پیام جدید، در کنار [[محراب]] [[مساجد]] بنا شد. در طول [[تاریخ اسلام]]، در کنار نمازهایی که در مساجد اقامه می ‌شد. منبر نیز در نقش رسانه برای آموزش معارف اسلامی و بیان مسائل جاری روز مطرح شد. پند و اندرزی که بر روی منبر توسط شخصیت ‌های معنوی و با نفوذ اسلامی ایراد می ‌گردید، دل ‌ها را زنده و غفلت زدگان را بیدار می ‌کرد. امروزه نیز گرچه وسایل و ابزارهای نوین و رسانه ‌های جمعی جهت تبلیغ دین، گسترش چشمگیری یافته، ولی با این همه منبر به عنوان یک رسانه تبلیغی قدرتمند و مقدّس نقش خود را حفظ کرده است.‌


==معنا و مفهوم==
==معنا و مفهوم==
خط ۱۴: خط ۱۴:


==اولین منبر==
==اولین منبر==
 
[[علامه مجلسی]] در مورد اولین منبر در تاریخ اسلام می ‌نویسد: «وقتی [[حضرت محمد (ص)|حضرت رسول صلی الله علیه]] به [[مدینه]] هجرت نمود و [[مسجد نبوی]] را بنا کرد، در کنار [[محراب]] مسجد، درخت خرمایی خشک و کهنه بود و هرگاه حضرت [[خطبه]] می‌ خواند بر آن درخت تکیه می ‌کرد. یکی از [[مسلمانان]] پیشنهاد کرد: یا [[رسول اللّه]]! رخصت ده که برای شما منبری بسازم که در وقت خطبه بر آن قرار گیری؛ و چون اجازه یافت برای حضرت منبری سه ‌پایه ساخت. اول مرتبه که آن حضرت بر روی منبر رفت؛ آن درخت همانند ناله ‌ای که ناقه در مفارقت فرزند خود کند، ناله نمود. پس حضرت از منبر به زیر آمد و درخت را نوازش کرد تا ساکت شد. حضرت فرمود: اگر من او را نوازش نمی ‌کردم تا [[قیامت]] ناله می ‌کرد<ref>حیوة القلوب، محمد باقر مجلسی، نشر سرور، قم، 1384ش، ج3، ص521.</ref>.»
[[علامه مجلسی]] در مورد اولین منبر در تاریخ اسلام می ‌نویسد: «وقتی [[حضرت رسولصلی الله علیه]] به [[مدینه]] هجرت نمود و [[مسجد نبوی]] را بنا کرد، در کنار [[محراب]] مسجد، درخت خرمایی خشک و کهنه بود و هرگاه حضرت [[خطبه]] می‌ خواند بر آن درخت تکیه می ‌کرد. یکی از [[مسلمانان]] پیشنهاد کرد: یا [[رسول اللّه]]! رخصت ده که برای شما منبری بسازم که در وقت خطبه بر آن قرار گیری؛ و چون اجازه یافت برای حضرت منبری سه ‌پایه ساخت. اول مرتبه که آن حضرت بر روی منبر رفت؛ آن درخت همانند ناله ‌ای که ناقه در مفارقت فرزند خود کند، ناله نمود. پس حضرت از منبر به زیر آمد و درخت را نوازش کرد تا ساکت شد. حضرت فرمود: اگر من او را نوازش نمی ‌کردم تا [[قیامت]] ناله می ‌کرد<ref>حیوة القلوب، محمد باقر مجلسی، نشر سرور، قم، 1384ش، ج3، ص521.</ref>.»


==ستون حنانه==
==ستون حنانه==
پس از ساخت منبر ستونی که پیامبراکرمصلی الله علیه هنگام ایراد سخنرانی به آن تکیه می‌کرد، ناله‌ای سر داد که نشان از ناراحتی او از فراق رسول‌خداصلی الله علیه بوده است. در منابع آمده است: «ستونی که پیامبرصلی الله علیه به آن تکیه می‌کرد صداى ناله‌ای سر داد، به طورى که تمام مسجد به لرزه در آمد. پیامبرصلی الله علیه از منبر پایین آمد و خود را به ستون چسباند. ستون آرام گرفت، پیامبرصلی الله علیه فرمود: [[سوگند]] به کسى که جان من در دست اوست اگر خود را به او نمی‌رساندم، تا روز قیامت همچنان بانگ اندوه او ادامه داشت. سپس امر فرمود که آن را دفن نمودند<ref>بیهقی، پیشین، ص196.</ref>.» این ستون به [[ستون حنانه]] شهرت یافته است.
پس از ساخت منبر ستونی که پیامبراکرم صلی الله علیه هنگام ایراد سخنرانی به آن تکیه می‌کرد، ناله‌ای سر داد که نشان از ناراحتی او از فراق رسول‌خداصلی الله علیه بوده است. در منابع آمده است: «ستونی که پیامبرصلی الله علیه به آن تکیه می‌کرد صداى ناله‌ای سر داد، به طورى که تمام مسجد به لرزه در آمد. پیامبرصلی الله علیه از منبر پایین آمد و خود را به ستون چسباند. ستون آرام گرفت، پیامبرصلی الله علیه فرمود: [[سوگند]] به کسى که جان من در دست اوست اگر خود را به او نمی‌رساندم، تا روز قیامت همچنان بانگ اندوه او ادامه داشت. سپس امر فرمود که آن را دفن نمودند<ref>بیهقی، پیشین، ص196.</ref>.» این ستون به [[ستون حنانه]] شهرت یافته است.


[[ابن عمر]] هم مى‌گوید که پیامبرصلی الله علیه هنگام سخنرانى و ایراد خطبه به پایه‌اى که تنه درخت خرمائى بود، تکیه می‌داد و چون منبر آماده شد و حضرت براى خطبه به آن سو رفتند آن ستون نالید تا آن که [[پیامبر]] بازگشت و به آن دست کشید<ref>همان، ص195.</ref>. [[شیخ مفید]] ناله این ستون را به عنوان یکی از معجزات آن حضرت دانسته است<ref>شیخ مفید، الارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه بی تا، ج1، ص343 به ستونی که در محل تنه این درخت ساخته شد ستون حنانه گفتند این ستون امروزه موجود است.</ref>.
[[ابن عمر]] هم مى‌گوید که پیامبرصلی الله علیه هنگام سخنرانى و ایراد خطبه به پایه‌اى که تنه درخت خرمائى بود، تکیه می‌داد و چون منبر آماده شد و حضرت براى خطبه به آن سو رفتند آن ستون نالید تا آن که [[پیامبر]] بازگشت و به آن دست کشید<ref>همان، ص195.</ref>. [[شیخ مفید]] ناله این ستون را به عنوان یکی از معجزات آن حضرت دانسته است<ref>شیخ مفید، الارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه بی تا، ج1، ص343 به ستونی که در محل تنه این درخت ساخته شد ستون حنانه گفتند این ستون امروزه موجود است.</ref>.


==زمان ساختن منبر==
==زمان ساختن منبر==
از [[طبری]] نقل شده که منبر پیامبرصلی الله علیه در سال هفتم [[هجری]] ساخته شده است و «هم در این سال منبر پیامبرصلی الله علیه که از آن جا براى کسان سخن مى‌کرد، ساخته شد که دو پله و جایى براى نشستن داشت. به قولى منبر به سال هشتم ساخته شد؛ اما درست، همان سال هفتم است<ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، ج3، ص 1156.</ref>.» در نقلی دیگر هم آمده است: «منبر پیامبراکرمصلی الله علیه در سال هشتم و به نقلی هفتم هجری ساخته شد<ref>مقریزی، پیشین، ج10 ، ص95.</ref>.»‌ منبر رسول‌خداصلی الله علیه [[روز جمعه]]، اوایل سال هشتم هجرى به مسجد آورده شد<ref>یوسفی غروی، پیشین، ج4، ص 125.</ref>.
از [[طبری]] نقل شده که منبر پیامبرصلی الله علیه در سال هفتم [[هجری]] ساخته شده است و «هم در این سال منبر پیامبرصلی الله علیه که از آن جا براى کسان سخن مى‌کرد، ساخته شد که دو پله و جایى براى نشستن داشت. به قولى منبر به سال هشتم ساخته شد؛ اما درست، همان سال هفتم است<ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، ج3، ص 1156.</ref>.» در نقلی دیگر هم آمده است: «منبر پیامبراکرم صلی الله علیه در سال هشتم و به نقلی هفتم هجری ساخته شد<ref>مقریزی، پیشین، ج10 ، ص95.</ref>.»‌ منبر رسول‌خداصلی الله علیه [[روز جمعه]]، اوایل سال هشتم هجرى به مسجد آورده شد<ref>یوسفی غروی، پیشین، ج4، ص 125.</ref>.


==قداست منبر==
==قداست منبر==
[[رسول خداصلی الله علیه]] و [[ائمه اطهارعلیه السلام]] از همان صدر اسلام تلاش نمودند تا این رسانۀ سنّتی، قداست خود را حفظ کند. گرچه در برهه ‌ای از زمان ‌ها، نااهلان به این کرسی مقدّس تکیه زده ‌اند، ولی همچنان منبر بر قداست خود باقی مانده است.
[[رسول خداصلی الله علیه]] و [[ائمه اطهارعلیه السلام]] از همان صدر اسلام تلاش نمودند تا این رسانۀ سنّتی، قداست خود را حفظ کند. گرچه در برهه ‌ای از زمان ‌ها، نااهلان به این کرسی مقدّس تکیه زده ‌اند، ولی همچنان منبر بر قداست خود باقی مانده است.


[[خلیفه دوم]] در اولین روزهای خلافتش بر بالای منبر پیامبر اکرمصلی الله علیه رفته و در مورد آیۀ شریفه: «النَّبیُّ اَولی بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم»<ref>سوره احزاب/آیه 6.</ref> برای مردم صحبت می ‌کرد. [[امام حسین علیه السلام]] که در گوشه ‌ای از مسجد نشسته بود، با شنیدن سخنان تناقض ‌آمیز [[خلیفه]] از جایش بلند شد و با لحنی معترضانه فرمود:
[[خلیفه دوم]] در اولین روزهای خلافتش بر بالای منبر پیامبر اکرم صلی الله علیه رفته و در مورد آیۀ شریفه: «النَّبیُّ اَولی بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم»<ref>سوره احزاب/آیه 6.</ref> برای مردم صحبت می ‌کرد. [[امام حسین علیه السلام]] که در گوشه ‌ای از مسجد نشسته بود، با شنیدن سخنان تناقض ‌آمیز [[خلیفه]] از جایش بلند شد و با لحنی معترضانه فرمود:


«انْزِلْ ... عَنْ مِنْبَرِ أَبِی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، لَا مِنْبَرِ أَبِیکَ<ref> بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسة الوفا، بیروت1403ق، ج30، ص47.</ref>؛ از منبر پدرم رسول خداصلی الله علیه فرود آی این منبر پدر تو نیست».
«انْزِلْ ... عَنْ مِنْبَرِ أَبِی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، لَا مِنْبَرِ أَبِیکَ<ref> بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسة الوفا، بیروت1403ق، ج30، ص47.</ref>؛ از منبر پدرم رسول خداصلی الله علیه فرود آی این منبر پدر تو نیست».


[[عمربن خطاب]] گفت: راست می ‌گویی. بلی! این منبر پدر توست، نه منبر پدر من! بعد [[امامعلیه السلام]] با استدلال ‌های محکم سخنان او را پاسخ داد. تا اینکه خلیفه دوم با خشم و ناراحتی تمام از منبر پایین آمد و با گروهی از یارانش به منزل [[امیرمؤمنان]] علیعلیه السلام رفت و خطاب به آن حضرت گفت: ای اباالحسن! امروز از فرزندت [[حسین]] چه چیزها که ندیدم! او در [[مسجد رسول الله]] با صدای بلند با ما سخن می‌ گوید و اوباش و اهل [[مدینه]] را بر من می ‌شوراند<ref> همان، ص48.</ref>.
[[عمربن خطاب]] گفت: راست می ‌گویی. بلی! این منبر پدر توست، نه منبر پدر من! بعد [[امام علیه السلام]] با استدلال ‌های محکم سخنان او را پاسخ داد. تا اینکه خلیفه دوم با خشم و ناراحتی تمام از منبر پایین آمد و با گروهی از یارانش به منزل [[امیرمؤمنان]] علی علیه السلام رفت و خطاب به آن حضرت گفت: ای اباالحسن! امروز از فرزندت [[حسین]] چه چیزها که ندیدم! او در [[مسجد رسول الله]] با صدای بلند با ما سخن می‌ گوید و اوباش و اهل [[مدینه]] را بر من می ‌شوراند<ref> همان، ص48.</ref>.


طبق برخی از روایات یکی از نشانه ‌هایی که قبل از ظهور هویدا می ‌شود، خدشه‌ دار شدن قداست منبر است. رسول خداصلی الله علیه به [[سلمان فارسی]] فرمود: «یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا ... وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَی الْمَنَابِرِ<ref> تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، دارالکتاب، قم، 1404ق، چاپ سوم، ج2، ص304.</ref>؛ سلمان! هنگام ظهور [یکی از نشانه ‌های آن این است که] بچه ‌های نابالغ بر منبرها می ‌نشینند<ref>. معنای حدیث این است که: [متأسفانه] کسانی مدیریت منبر را به عهده می‌ گیرند که از نظر سن،‌ دوره نوجوانی را می ‌گذرانند و افراد مسنّ و با تجربه از منبرها محروم می ‌شوند. امّا معنای دیگر این است که: [متأسفانه] کسانی مشغول تبلیغ دین می ‌شوند که شرایط منبر را نداشته و از نظر علمی و فکری و معنوی بالغ نشده ‌اند.‌</ref>.»
طبق برخی از روایات یکی از نشانه ‌هایی که قبل از ظهور هویدا می ‌شود، خدشه‌ دار شدن قداست منبر است. رسول خداصلی الله علیه به [[سلمان فارسی]] فرمود: «یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا ... وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَی الْمَنَابِرِ<ref> تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، دارالکتاب، قم، 1404ق، چاپ سوم، ج2، ص304.</ref>؛ سلمان! هنگام ظهور [یکی از نشانه ‌های آن این است که] بچه ‌های نابالغ بر منبرها می ‌نشینند<ref>. معنای حدیث این است که: [متأسفانه] کسانی مدیریت منبر را به عهده می‌ گیرند که از نظر سن،‌ دوره نوجوانی را می ‌گذرانند و افراد مسنّ و با تجربه از منبرها محروم می ‌شوند. امّا معنای دیگر این است که: [متأسفانه] کسانی مشغول تبلیغ دین می ‌شوند که شرایط منبر را نداشته و از نظر علمی و فکری و معنوی بالغ نشده ‌اند.‌</ref>.»
خط ۴۳: خط ۴۲:


==جایگاه اهل منبر==
==جایگاه اهل منبر==
اهل منبر در فرهنگ اسلامی منزلت خاصی دارند. پیامبر اکرمصلی الله علیه در این خصوص می ‌فرماید: «أَ لَا أُحَدِّثُکُمْ عَنْ أَقْوَامٍ لَیْسُوا بِأَنْبِیَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ یَغْبِطُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الْأَنْبِیَاءُ وَ الشُّهَدَاءُ بِمَنَازِلِهِمْ مِنَ اللَّهِ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ<ref>مشکاة الأنوار ج1 ص136.</ref>؛ آیا به شما خبر دهم از گروه ‌هایی که از پیامبران و شهیدان نبوده، ولی در [[روز رستاخیز]] پیامبران و شهیدان به جایگاه ‌های ایشان در پیشگاه الهی که بر منابری از نور است، غبطه می‌ خورند؟»
اهل منبر در فرهنگ اسلامی منزلت خاصی دارند. پیامبر اکرم صلی الله علیه در این خصوص می ‌فرماید: «أَ لَا أُحَدِّثُکُمْ عَنْ أَقْوَامٍ لَیْسُوا بِأَنْبِیَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ یَغْبِطُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الْأَنْبِیَاءُ وَ الشُّهَدَاءُ بِمَنَازِلِهِمْ مِنَ اللَّهِ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ<ref>مشکاة الأنوار ج1 ص136.</ref>؛ آیا به شما خبر دهم از گروه ‌هایی که از پیامبران و شهیدان نبوده، ولی در [[روز رستاخیز]] پیامبران و شهیدان به جایگاه ‌های ایشان در پیشگاه الهی که بر منابری از نور است، غبطه می‌ خورند؟»


گفته شد: ای رسول خدا ایشان کیستند؟. حضرت فرمود: «هُمُ الَّذِینَ یُحَبِّبُونَ عِبَادَ اللَّهِ إِلَی اللَّهِ وَ یُحَبِّبُونَ اللَّهَ إِلَی عِبَادِهِ؛ آنها کسانی هستند که بندگان خدا را نزد خدا محبوب می ‌کنند و خدا را نزد بندگانش محبوب می ‌گردانند.
گفته شد: ای رسول خدا ایشان کیستند؟. حضرت فرمود: «هُمُ الَّذِینَ یُحَبِّبُونَ عِبَادَ اللَّهِ إِلَی اللَّهِ وَ یُحَبِّبُونَ اللَّهَ إِلَی عِبَادِهِ؛ آنها کسانی هستند که بندگان خدا را نزد خدا محبوب می ‌کنند و خدا را نزد بندگانش محبوب می ‌گردانند.
خط ۴۹: خط ۴۸:
[[اصحاب]] گفتند: محبت خدا بر دل بندگان افکندن را فهمیدیم، ولی ندانستیم بندگان را چگونه محبوب [[خداوند]] قرار می‌دهند؟.
[[اصحاب]] گفتند: محبت خدا بر دل بندگان افکندن را فهمیدیم، ولی ندانستیم بندگان را چگونه محبوب [[خداوند]] قرار می‌دهند؟.


آن حضرتصلی الله علیهفرمود: «یَأْمُرُونَهُمْ بِمَا یُحِبُّ اللَّهُ وَ یَنْهَونَهُمْ عَمَّا یَکْرَهُ اللَّهُ فَإِذَا أَطَاعُوهُمْ أَحَبَّهُمُ اللَّهُ<ref>روضة الواعظین، فتال نیشابوری، طبع قدیم، قم، 1375ش، چاپ اول، ج1، ص12.</ref>؛ بندگان را به آنچه خداوند دوست دارد، فرمان می‌ دهند و از آنچه ناخوشایند اوست باز می‌دارند و هر گاه از آنان اطاعت کنند خداوند ایشان را دوست می‌ دارد.
آن حضرت صلی الله علی هفرمود: «یَأْمُرُونَهُمْ بِمَا یُحِبُّ اللَّهُ وَ یَنْهَونَهُمْ عَمَّا یَکْرَهُ اللَّهُ فَإِذَا أَطَاعُوهُمْ أَحَبَّهُمُ اللَّهُ<ref>روضة الواعظین، فتال نیشابوری، طبع قدیم، قم، 1375ش، چاپ اول، ج1، ص12.</ref>؛ بندگان را به آنچه خداوند دوست دارد، فرمان می‌ دهند و از آنچه ناخوشایند اوست باز می‌دارند و هر گاه از آنان اطاعت کنند خداوند ایشان را دوست می‌ دارد.


==منابع==
==منابع==
confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴

ویرایش