اوستا: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
!اَوِستا | !اَوِستا Avesta | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
ثالثاً: عقیده اخیر که غالبا بر آن صحه گذاردهاند این است که مرکب از دو لفظ میباشد. اول حرف اَ (A) که کلمه نفی است و به معنی نه، نا، نی میباشد. دوم وستا (vesta) به معنی دانسته و آشکار و معنی آن روی هم چنین میشود: نادانسته یعنی آنچه که قبل از آن نادانسته و نامعلوم بود آشکار شد<ref> شاهرخ، ارباب کیخسرو؛ زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت، تهران، انتشارات جامی، 1380ش، اول، 53و54.</ref>. | ثالثاً: عقیده اخیر که غالبا بر آن صحه گذاردهاند این است که مرکب از دو لفظ میباشد. اول حرف اَ (A) که کلمه نفی است و به معنی نه، نا، نی میباشد. دوم وستا (vesta) به معنی دانسته و آشکار و معنی آن روی هم چنین میشود: نادانسته یعنی آنچه که قبل از آن نادانسته و نامعلوم بود آشکار شد<ref> شاهرخ، ارباب کیخسرو؛ زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت، تهران، انتشارات جامی، 1380ش، اول، 53و54.</ref>. | ||
با ترکیب اوستا- زَند، و با واژه زند- پازند نیز به کار رفته است. اما زند و یا پازند به هیچ وجه خود اوستا نیست . زَند عبارت بوده از تفسیری به پَهلَوی که بر اوستا مینوشتند. چون دریافت و فهم اوستا مشکل بود و اغلب معنی و مفهوم آن دریافت نمیشد تفسیر یا ترجمهای آزاد به پهلوی زیر هر سطر اوستایی مینوشتند که دریافت معنی اوستا برای خواننده حاصل شود<ref> رضی، هاشم، زرتشت پیامبر ایران باستان، تهران، بهجت، 1381ش، سوم، 176.</ref>. در اوستا از دو زبان گاهانی و اوستایی استفاده شده است. | با ترکیب اوستا- زَند، و با واژه زند- پازند نیز به کار رفته است. اما زند و یا پازند به هیچ وجه خود اوستا نیست. زَند عبارت بوده از تفسیری به پَهلَوی که بر اوستا مینوشتند. چون دریافت و فهم اوستا مشکل بود و اغلب معنی و مفهوم آن دریافت نمیشد تفسیر یا ترجمهای آزاد به پهلوی زیر هر سطر اوستایی مینوشتند که دریافت معنی اوستا برای خواننده حاصل شود<ref> رضی، هاشم، زرتشت پیامبر ایران باستان، تهران، بهجت، 1381ش، سوم، 176.</ref>. در اوستا از دو زبان گاهانی و اوستایی استفاده شده است. | ||
=خط اوستایی= | =خط اوستایی= | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
به عقیده بسیاری از محققان خط اوستایی در دوره ساسانیان یعنی بین سالهای 226 تا 641 میلادی پدید آمد و اوستا که قبلاً در سینهها بود به آن خط کتابت شد و به قولی این کار پس از ظهور [[اسلام]] صورت گرفته است. البته برخی نیز معتقد هستند زمان [[زرتشت]] میان 6500 سال پیش از [[مسیح]] تا 600 سال پیش از مسیح روایت دارد که هیچ یک درست نیست بلکه زمان زرتشت و اوستا به حدود 2500 سال پیش از میلاد میرسد<ref>راهنمای دین زرتشت، پیشین، 14و15.</ref>. | به عقیده بسیاری از محققان خط اوستایی در دوره ساسانیان یعنی بین سالهای 226 تا 641 میلادی پدید آمد و اوستا که قبلاً در سینهها بود به آن خط کتابت شد و به قولی این کار پس از ظهور [[اسلام]] صورت گرفته است. البته برخی نیز معتقد هستند زمان [[زرتشت]] میان 6500 سال پیش از [[مسیح]] تا 600 سال پیش از مسیح روایت دارد که هیچ یک درست نیست بلکه زمان زرتشت و اوستا به حدود 2500 سال پیش از میلاد میرسد<ref>راهنمای دین زرتشت، پیشین، 14و15.</ref>. | ||
به نظر میرسد زبان اوستا خیلی زود به زبان محض ادعیه و زبان مراسم عبادی تبدیل شده باشد آنقدر که دیگر گویش نداشت و به طوری ناقص فهم و درک میشده است. بنابراین در حالی که احساس میکنیم آنچه را که در کاثاها قادر به تفسیرش نیستیم به جهل و ناآگاهی خود ما بر میگردد در عین حال میتوانیم در وندیداد پیرامون اشتباهات فاحش دستوری، یقین حاصل کنیم. در حقیقت در وندیداد، ما به این برداشت میرسیم که کاتبان نه تها با زبانی مینگاشتهاند که زبان خود آنها نبوده است بلکه با زبانی سر و کار داشتهاند که بر قوانین دستوریاش مسلط نبودهاند و این مسئله در نوع خود حیرت آور است<ref>زنر، آر.سی، تیمور قادری(ترجمه)، طلوع و غروب زردشتی گردی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1384ش، اول، 27</ref>. | به نظر میرسد زبان اوستا خیلی زود به زبان محض ادعیه و زبان مراسم عبادی تبدیل شده باشد آنقدر که دیگر گویش نداشت و به طوری ناقص فهم و درک میشده است. بنابراین در حالی که احساس میکنیم آنچه را که در کاثاها قادر به تفسیرش نیستیم به جهل و ناآگاهی خود ما بر میگردد در عین حال میتوانیم در وندیداد پیرامون اشتباهات فاحش دستوری، یقین حاصل کنیم. در حقیقت در وندیداد، ما به این برداشت میرسیم که کاتبان نه تها با زبانی مینگاشتهاند که زبان خود آنها نبوده است بلکه با زبانی سر و کار داشتهاند که بر قوانین دستوریاش مسلط نبودهاند و این مسئله در نوع خود حیرت آور است<ref>زنر، آر. سی، تیمور قادری(ترجمه)، طلوع و غروب زردشتی گردی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1384ش، اول، 27</ref>. | ||
=تدوین اوستا= | =تدوین اوستا= | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
اوستای کنونی به پنج بخش تقسیم شده است که عبارتند از: | اوستای کنونی به پنج بخش تقسیم شده است که عبارتند از: | ||
==یسنا (yasna)== | == یسنا (yasna)== | ||
این بخش مهمترین قسمت اوستا میباشد. این کلمه به معنی ستایش و نیایش و جشن آمده است. یسنا دارای هفتاد و دو فصل یا "هائی تی" (Haiti) است که این واژه را «ها-یا-هات» نیز میگویند. هر چند فصل یاهاتی برای خود عنوانی دارد و این عنوان بر حسب موضوع به آن اطلاق میشود که منشا و ریشهی کهن دارد. | این بخش مهمترین قسمت اوستا میباشد. این کلمه به معنی ستایش و نیایش و جشن آمده است. یسنا دارای هفتاد و دو فصل یا "هائی تی" (Haiti) است که این واژه را «ها-یا-هات» نیز میگویند. هر چند فصل یاهاتی برای خود عنوانی دارد و این عنوان بر حسب موضوع به آن اطلاق میشود که منشا و ریشهی کهن دارد. | ||
گاتا قسمتی از یسناها است که کهن ترین قسمت اوستا به حساب میآید. در اوستا این کلمه "گاث" (gatha) آمده است. این اصطلاح به معنی سرود را با آوای خوش خواندن میباشد که تا کنون نیز رسمی رایج است. | گاتا قسمتی از یسناها است که کهن ترین قسمت اوستا به حساب میآید. در اوستا این کلمه "گاث" (gatha) آمده است. این اصطلاح به معنی سرود را با آوای خوش خواندن میباشد که تا کنون نیز رسمی رایج است. | ||
==یشتها (yasht)== | == یشتها (yasht)== | ||
واژه اوستایی یشتی (yashti) از ریشه کلمه اوستایی "یسن" (yasna) میباشد که به معانی نیایش و فدیه بکار میرود. یسنا در مواقع ستایش و عبادت خوانده میشود. یشتها در آغاز ترکیب شعری داشته و مفصل نبوده است اما بعدها کم کم به تدریج مطالبی به آنها الحاق شده و از صورت شعر خارج شده است. بررسیها نشان میدهد که این سرودهها از خود پیامبر نیست بلکه سرودهایی در مورد خدایان دوره آریایی است که بعدها به رنگ زرتشتیگری در آمد. شماره یشتها، بنابر قول مشهور بیست و یک یشت است که اغلب به شماره خوانده میشوند. | واژه اوستایی یشتی (yashti) از ریشه کلمه اوستایی "یسن" (yasna) میباشد که به معانی نیایش و فدیه بکار میرود. یسنا در مواقع ستایش و عبادت خوانده میشود. یشتها در آغاز ترکیب شعری داشته و مفصل نبوده است اما بعدها کم کم به تدریج مطالبی به آنها الحاق شده و از صورت شعر خارج شده است. بررسیها نشان میدهد که این سرودهها از خود پیامبر نیست بلکه سرودهایی در مورد خدایان دوره آریایی است که بعدها به رنگ زرتشتیگری در آمد. شماره یشتها، بنابر قول مشهور بیست و یک یشت است که اغلب به شماره خوانده میشوند. | ||
==ویسپَرد (visparad)== | == ویسپَرد (visparad)== | ||
بخشی دیگر از اوستا ویسپرد نام دارد. این واژه به معنی "همه ردان" یا "همه سران و بزرگان" است. اغلب نقل قول و برداشتی از یسنا میباشد و سرودهایی درباره ایزدان است و دارای بیست و سه "کرده" یا فصل میباشد. | بخشی دیگر از اوستا ویسپرد نام دارد. این واژه به معنی "همه ردان" یا "همه سران و بزرگان" است. اغلب نقل قول و برداشتی از یسنا میباشد و سرودهایی درباره ایزدان است و دارای بیست و سه "کرده" یا فصل میباشد. | ||
==خرده اوستا== | == خرده اوستا == | ||
خرده اوستا یا اوستای کوچک در پَهلَوی " خورتک اپستاک" نام داشته. این کتاب در زمان شاپور دوم به وسیله آذربادمهر اسپند که از موبدان بزرگ بود فراهم گشت. | خرده اوستا یا اوستای کوچک در پَهلَوی " خورتک اپستاک" نام داشته. این کتاب در زمان شاپور دوم به وسیله آذربادمهر اسپند که از موبدان بزرگ بود فراهم گشت. | ||
منظور از تهیه و تدوین این کتاب بر اساس اوستای بزرگ، آن بود که مزدیسنان برای انجام آداب و نمازها و جشنها و رسوم شادی و سوگ راهنمایی داشته باشند. | منظور از تهیه و تدوین این کتاب بر اساس اوستای بزرگ، آن بود که مزدیسنان برای انجام آداب و نمازها و جشنها و رسوم شادی و سوگ راهنمایی داشته باشند. | ||
==وندیداد (vandidad)== | == وندیداد (vandidad)== | ||
پنجمین جزء اوستا، وندیداد یا "وی-داو-دات" (vi-daeva-data) به معنی قانون ضد دیو میباشد. | پنجمین جزء اوستا، وندیداد یا "وی-داو-دات" (vi-daeva-data) به معنی قانون ضد دیو میباشد. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده:کتابها]] | |||
[[رده: کتابها]] | [[رده:ادیان و آیینها]] | ||
[[رده: ادیان و آیینها]] |
نسخهٔ ۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۴۲
اَوِستا نام مجموعهٔ کهنترین نوشتار و سرودههای زرتشتیان است و یر واقع دانشنامهٔ ایرانیان بوده و در روزگار باستان بیست و یک نسک(فصل) داشته و هماکنون دارای پنج بخش است. بخشهای اوستا عبارتند از: یَسنه که سخنان زرتشت، شناخته شده با نام گاهان در آن گنجانده شده، یشتها(سرودهای نیایشی)، وندیداد(ونداد)، ویسپرد و خردهاوستا. علاوه بر این پنج کتاب و کتابچه، پارهه ای از نوشتهای بنام «هیربدستان و نیرنگستان» و… موجود است که دربارهٔ برگزاری مراسم مذهبی است.
معرفی کلی اوستا
اوستا نام کلی متون مقدس دین زرتشتی میباشد. تاکنون اتفاق نظری برای دانشمندان در وجه اشتقاق اوستا حاصل نشده است؛ به این علت که در متن خود کتاب، از اوستا یادی نشده است. چکیده نظر خاورشناسان اوستا چنین است: ممکن است منظور از واژه ابشتام (abashtam) در کتیبه بیستون همین اوستای معروف باشد که با تحریف به این شکل در آمده است.
برخی از اوستا شناسان برآنند که ریشه اصلی اوستای پارسی و اویستاک پهلوی از اوپستا(upasta) مشتق است که به معنی بنیان و اساس و متن اصلی است[۱]. اما ارباب کیخسرو شاهرخ از نویسندگان زرتشتی مینویسد: اسم کتاب مذهبی ما اوستا است که بر سه نوع آن را تعریف کردهاند:
اولاً: از واژه افسمان(afesman) گرفته شده که مخفف پتیمان است و به معنی کلام موزون میباشد.
ثانیاً: از کلمه پدان (padan) مشتق شده که معنی آن آیات پاک است و تلاوت آن طوری است که هر کلمه از آن جدا جدا شنیده شود.
ثالثاً: عقیده اخیر که غالبا بر آن صحه گذاردهاند این است که مرکب از دو لفظ میباشد. اول حرف اَ (A) که کلمه نفی است و به معنی نه، نا، نی میباشد. دوم وستا (vesta) به معنی دانسته و آشکار و معنی آن روی هم چنین میشود: نادانسته یعنی آنچه که قبل از آن نادانسته و نامعلوم بود آشکار شد[۲].
با ترکیب اوستا- زَند، و با واژه زند- پازند نیز به کار رفته است. اما زند و یا پازند به هیچ وجه خود اوستا نیست. زَند عبارت بوده از تفسیری به پَهلَوی که بر اوستا مینوشتند. چون دریافت و فهم اوستا مشکل بود و اغلب معنی و مفهوم آن دریافت نمیشد تفسیر یا ترجمهای آزاد به پهلوی زیر هر سطر اوستایی مینوشتند که دریافت معنی اوستا برای خواننده حاصل شود[۳]. در اوستا از دو زبان گاهانی و اوستایی استفاده شده است.
خط اوستایی
خطی که اوستا بدان نوشته شده خط «دین دپیری» یا خط «دین دبیره» خوانده میشود. دین دبیره در اصل، دین- دپی- وری- بوده است و روی هم به معنی «خط نویسی دینی» است. به طور قطعی نمیدانیم این خط در چه زمان و تحت چه شرایطی ساخته و پرداخته شده است. متن اوستا تا زمان ساسانیان اغلب سینه به سینه نقل میشد. هم چنین این کتاب را همواره به شکل مکتوب به خط یا خط هایی که از کم و کیف آن آگاه نیستیم مینوشتند[۴].
زمان اوستا
به عقیده بسیاری از محققان خط اوستایی در دوره ساسانیان یعنی بین سالهای 226 تا 641 میلادی پدید آمد و اوستا که قبلاً در سینهها بود به آن خط کتابت شد و به قولی این کار پس از ظهور اسلام صورت گرفته است. البته برخی نیز معتقد هستند زمان زرتشت میان 6500 سال پیش از مسیح تا 600 سال پیش از مسیح روایت دارد که هیچ یک درست نیست بلکه زمان زرتشت و اوستا به حدود 2500 سال پیش از میلاد میرسد[۵].
به نظر میرسد زبان اوستا خیلی زود به زبان محض ادعیه و زبان مراسم عبادی تبدیل شده باشد آنقدر که دیگر گویش نداشت و به طوری ناقص فهم و درک میشده است. بنابراین در حالی که احساس میکنیم آنچه را که در کاثاها قادر به تفسیرش نیستیم به جهل و ناآگاهی خود ما بر میگردد در عین حال میتوانیم در وندیداد پیرامون اشتباهات فاحش دستوری، یقین حاصل کنیم. در حقیقت در وندیداد، ما به این برداشت میرسیم که کاتبان نه تها با زبانی مینگاشتهاند که زبان خود آنها نبوده است بلکه با زبانی سر و کار داشتهاند که بر قوانین دستوریاش مسلط نبودهاند و این مسئله در نوع خود حیرت آور است[۶].
تدوین اوستا
درباره اصل تدوین اوستا پنج نظریه وجود دارد:
- نزول بر زرتشت از جانب خداوند. در سنت زرتشتیان نقل شده که کتاب زرتشت به نام اوستا از جانب هرمزد یا اهورامزدا (خدای زرتشتیان) به زردشت نازل شده و بوسیله این پیامبر به ویشتاسب شاه عرضه شده است.
- ساخته و پرداخته پارسیان زردشتی. بعضی از دانشمندان انگلیسی امثال ویلیام جونس عقیده دارند که کتاب زرتشت بوسیله پارسیان زردشتی آنهم پس از شکست از تازیان ساخته و پرداخته شده است.
- تالیف در ضدیت با ودا(کتاب مقدس هندیان). برخی از دانشمندان امثال روت و هوگ و بنفی معتقدند که اوستا در میان اقوام ایرانی آریائی بر ضد مندرجات کتاب مقدس هندیان در ازمنه قدیمتر نوشته شده است.
- ساخته و پرداخته مغهای مادی. برخی عقیده دارند حتی اصل آیین زرتشت ساخته و پرداخته مغهای مادی است و روحانیان یهودی که در سده هفتم پیش از میلاد بوسیله "سلمانصر" سلطان آشور از فلسطین به ماد تبعید شده بودند با مغها در این امر همکاری نمودهاند.
- نوسازی اوستا در زمان ساسانیان. اکثر دانشمندان معتقدند که اوستا اوائل سلطنت ساسانیان نوسازی شده است[۷].
کتابت اوستا
آنچه گذشت درباره اصل تدوین اوستا یا به عبارتی الهی بودن و نبودن اوستا بود اما اینکه از چه زمانی از حالت شفاهی به صورت مکتوب در آمد نیز نظرات مختلفی وجود دارد.
برخی محققین معتقدند که اوستا از زمانهایی بسیار دور به صورت مکتوب وجود داشته است. طبق نقلهای تاریخی در لشکر کشی اسکندر نسخه کامل اوستا که در کتابخانه استخر بود، در آتش سوزی از میان رفت. در زمان اردشیر پاپکان به موجب نامه تَنسَر، اوستای مدون و مکتوب وجود داشته است[۸].
به موجب روایات قدیم، به فرمان گشاسپ شاه، اوستا را بر دوازده هزار پوست گاو در دو نسخه نوشتند و یکی را در کتابخانه بزرگ و دیگری را در گنج شیپیکان نهادند.
پس از این، پارهها و جزوههای اوستا به شکل پراکنده در خانوادهها باقی ماند. نخستین کسی که پس از اسکندر دستور جمع آوری اوستا را صادر کرد "ولخش" (volakhsh) اشکانی است که او را بلاش میخوانیم. بعد در زمان ساسانیان، اردشیر که از خانوادهی زرتشتی بود به گردآوری اوستا دستور داد و آیین رسمی ایران را آیین زرتشتی قرار داد. پس از اردشیر، پسرش شاپور و بعد از او شاپور دوم تلاش فراوانی در تهیه و تدوین اوستا انجام دادند. اما با هجوم اعراب به ایران بسیاری از آن از بین رفت[۹].
اوستای زمان ساسانی
اوستای زمان ساسانی دارای بیست و یک نَسک(nask) است. در کتاب هشتم دینکرد، شرح این بیست و یک نسک و خلاصه هر دفتر آمده و آگاهی ما از اوستای دورای ساسانی از همین رهگذر است[۱۰].
کل این نسکها هم به سه گروه هفتتایی تقسیم شده بودند. گروه نخست شامل گاهان و همه متون مربوط به آنها، گروه دوم آثار تعلیمی مدرسی و گروه سوم هم رسالههایی آموزشی برای روحانیان(نظیر وندیداد)، کتابهای فقهی و متون متفرقه گوناگون از جمله یشتها که از میان همین یشتها که در عبادات روزانه جایی نداشتند، مطالبی برای گسترش یسنه استخراج شده بود.
قطعهای که به تدوین اوستای بزرگ بیست و یک نسکی در انجمن اشاره دارد به نظر تلویحا حاکی از آن است که نسخههایی از این اثر سترک را برای روحانیان بزرگ ایالتها فرستادند، به طوری که احتمالا همزمان چهار نسخه از آن در پارس، پارت، ماد و سیستان وجود داشت. گویا هر یک از این نسخهها را در کتابخانه نسبتا بزرگ آتشکده نهادند تا روحانیان آنها را بخوانند؛ ولی ظاهرا روحانیان معمولی امور خانوادگی که در اختیار مردم عادی بودند رابطه چندانی با اوستای مکتوب نداشتند و هر جامعه زردشتی، همچنان عبادت و نمازش را با کلام از بر آموخته و با انتقال از پدر به پسر و بدون نیاز به آشنایی با متنی مکتوب، ادامه میداد[۱۱].
اوستای کنونی
اوستای کنونی به پنج بخش تقسیم شده است که عبارتند از:
یسنا (yasna)
این بخش مهمترین قسمت اوستا میباشد. این کلمه به معنی ستایش و نیایش و جشن آمده است. یسنا دارای هفتاد و دو فصل یا "هائی تی" (Haiti) است که این واژه را «ها-یا-هات» نیز میگویند. هر چند فصل یاهاتی برای خود عنوانی دارد و این عنوان بر حسب موضوع به آن اطلاق میشود که منشا و ریشهی کهن دارد. گاتا قسمتی از یسناها است که کهن ترین قسمت اوستا به حساب میآید. در اوستا این کلمه "گاث" (gatha) آمده است. این اصطلاح به معنی سرود را با آوای خوش خواندن میباشد که تا کنون نیز رسمی رایج است.
یشتها (yasht)
واژه اوستایی یشتی (yashti) از ریشه کلمه اوستایی "یسن" (yasna) میباشد که به معانی نیایش و فدیه بکار میرود. یسنا در مواقع ستایش و عبادت خوانده میشود. یشتها در آغاز ترکیب شعری داشته و مفصل نبوده است اما بعدها کم کم به تدریج مطالبی به آنها الحاق شده و از صورت شعر خارج شده است. بررسیها نشان میدهد که این سرودهها از خود پیامبر نیست بلکه سرودهایی در مورد خدایان دوره آریایی است که بعدها به رنگ زرتشتیگری در آمد. شماره یشتها، بنابر قول مشهور بیست و یک یشت است که اغلب به شماره خوانده میشوند.
ویسپَرد (visparad)
بخشی دیگر از اوستا ویسپرد نام دارد. این واژه به معنی "همه ردان" یا "همه سران و بزرگان" است. اغلب نقل قول و برداشتی از یسنا میباشد و سرودهایی درباره ایزدان است و دارای بیست و سه "کرده" یا فصل میباشد.
خرده اوستا
خرده اوستا یا اوستای کوچک در پَهلَوی " خورتک اپستاک" نام داشته. این کتاب در زمان شاپور دوم به وسیله آذربادمهر اسپند که از موبدان بزرگ بود فراهم گشت. منظور از تهیه و تدوین این کتاب بر اساس اوستای بزرگ، آن بود که مزدیسنان برای انجام آداب و نمازها و جشنها و رسوم شادی و سوگ راهنمایی داشته باشند.
وندیداد (vandidad)
پنجمین جزء اوستا، وندیداد یا "وی-داو-دات" (vi-daeva-data) به معنی قانون ضد دیو میباشد. برخی محققین زرتشتی بسیار مطالب آن را مخالف با آموزههای زرتشت میدانند و معتقدند با تعالیم گاتایی تناقض کامل دارد. وندیداد در بیست و دو فرگرد تهیه شده و اغلب مطالب آن در فقه و شرایع و آداب طهارت و دخمه و کیفرهاست[۱۲].
منبع
برگرفته از سایت اوستا Avesta دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir
پانویس
- ↑ رضی، هاشم؛ راهنمای دین زرتشتی، تهران، انتشارات فروهر، 1352، دوم، 11.
- ↑ شاهرخ، ارباب کیخسرو؛ زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت، تهران، انتشارات جامی، 1380ش، اول، 53و54.
- ↑ رضی، هاشم، زرتشت پیامبر ایران باستان، تهران، بهجت، 1381ش، سوم، 176.
- ↑ راهنمای دین زرتشتی، پیشین، 12و 13.
- ↑ راهنمای دین زرتشت، پیشین، 14و15.
- ↑ زنر، آر. سی، تیمور قادری(ترجمه)، طلوع و غروب زردشتی گردی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1384ش، اول، 27
- ↑ رک، دارمستتر، جیمس، تفسیر اوستا، ترجمه موسی جوان، تهران، پیک ایران، 1382ش، اول، 103و104.
- ↑ رک، زرتشت پیامبر ایران باستان، پیشین، 177و 178.
- ↑ رک، راهنمای دین زرتشت، پیشین، 16و 17.
- ↑ زرتشت پیامبر ایرانیان باستان، پیشین، 187.
- ↑ بویس، مری، عسکر بهرامی(ترجمه)، زردشتیان، تهران، انتشارات ققنوس، 1383ش، پنجم، 166.
- ↑ رک، راهنمای دین زرتشتی، پیشین، 22تا32.