تصوف در اندلس: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
خط ۱: خط ۱:
'''تصوف در اندلس''' با محمد بن عبداللّه جبلی مشهور به ابن مَسَرَّه (متوفی ۳۱۹) شروع می‌شود، اما آسین پالاسیوس مدعی شده که در قرن چهارم در [[اسپانیا]] عقاید پریسیلین، که نزدیک به [[عرفان]] است، رایج بوده و برخی از این عقاید در عرفان ابن مسرّه وجود دارد؛ ازین‌رو، به نظر وی مکتب ابن مسرّه ادامه دهنده مکتب پریسیلین است. [۱]
'''تصوف در اندلس''' با محمد بن عبداللّه جبلی مشهور به ابن مَسَرَّه (متوفی ۳۱۹) شروع می‌شود، اما آسین پالاسیوس مدعی شده که در قرن چهارم در [[اسپانیا]] عقاید پریسیلین، که نزدیک به [[عرفان]] است، رایج بوده و برخی از این عقاید در عرفان ابن مسرّه وجود دارد؛ ازین‌رو، به نظر وی مکتب ابن مسرّه ادامه دهنده مکتب پریسیلین است. [۱]
=ورود اسلام به اندلس=
=ورود اسلام به اندلس=
[[مسلمانان]] در سال ۹۲، در زمان خلافت [[ولید بن عبدالملک|ولید بن عبدالملک اموی]] ، [[اندلس]] را فتح کردند و تا ۱۳۸ والیانی از طرف حکومت مرکزی آن‌جا را اداره می‌کردند.
[[مسلمانان]] در سال ۹۲، در زمان خلافت [[ولید بن عبدالملک|ولید بن عبدالملک اموی]]، [[اندلس]] را فتح کردند و تا ۱۳۸ والیانی از طرف حکومت مرکزی آن‌جا را اداره می‌کردند.
در این دوره هنوز فرهنگ و تمدن اسلامی در اندلس، بخصوص در زمینه‌های فکری، به مرحله ظهور نرسیده بود. [۲]
در این دوره هنوز فرهنگ و تمدن اسلامی در اندلس، بخصوص در زمینه‌های فکری، به مرحله ظهور نرسیده بود. [۲]
با تأسیس حکومت مستقل در اندلس در ۱۳۹ بتدریج حوزه‌های علمی در این سرزمین پدید آمد، [۳][۴][۵] اما تا قرن سوم هنوز علوم عقلی و عرفانی به اندلس راه نیافته بود و بیش‌تر تلاش‌ها متوجه علوم نقلی و ادبیات عرب بود.
با تأسیس حکومت مستقل در اندلس در ۱۳۹ بتدریج حوزه‌های علمی در این سرزمین پدید آمد، [۳][۴][۵] اما تا قرن سوم هنوز علوم عقلی و عرفانی به اندلس راه نیافته بود و بیش‌تر تلاش‌ها متوجه علوم نقلی و ادبیات عرب بود.
از اواخر قرن سوم افکار فلسفی و عرفانی، به رغم سخت‌گیری‌های فرمان‌روایان و علمای دینی اندلس، رشد کرد و تا سده ششم یعنی دوره ابن عربی به اوج خود رسید.[۶][۷]
از اواخر قرن سوم افکار فلسفی و عرفانی، به رغم سخت‌گیری‌های فرمان‌روایان و علمای دینی اندلس، رشد کرد و تا سده ششم یعنی دوره ابن عربی به اوج خود رسید. [۶][۷]


=تاریخ تصوف اندلس=
=تاریخ تصوف اندلس=
خط ۱۰: خط ۱۰:


=ابن مسرّه=
=ابن مسرّه=
ابن مسرّه در سفری به سرزمین‌های شرقی اسلام ( مصر و شام ، حجاز و ایران ) باطنیان آن ناحیه را ملاقات و با بعضی مریدان سهل تستری گفتگو کرد و از تعالیم آنان آگاه شد.
ابن مسرّه در سفری به سرزمین‌های شرقی اسلام (مصر و شام، حجاز و ایران) باطنیان آن ناحیه را ملاقات و با بعضی مریدان سهل تستری گفتگو کرد و از تعالیم آنان آگاه شد.
وی پس از بازگشت، از مردم کناره‌گیری کرد و در عزلت‌گاه خود، در کنار کوهی در قرطبه ، به تربیت گروه کوچکی از مریدان پرداخت.
وی پس از بازگشت، از مردم کناره‌گیری کرد و در عزلت‌گاه خود، در کنار کوهی در قرطبه، به تربیت گروه کوچکی از مریدان پرداخت.
با این‌که او در نشر افکار خود سخت محتاط بود، چندی بعد عقایدش از حلقه مریدانش فراتر رفت و متهم به کفر و الحاد شد. [۹]
با این‌که او در نشر افکار خود سخت محتاط بود، چندی بعد عقایدش از حلقه مریدانش فراتر رفت و متهم به کفر و الحاد شد. [۹]
صرف نظر از گرایش اعتزالیِ ابن مسرّه، بسیاری از مستشرقان او را پیرو فلسفه نوافلاطونی و انباذقلس / امپدوکلس می‌دانند. [۱۰]
صرف نظر از گرایش اعتزالیِ ابن مسرّه، بسیاری از مستشرقان او را پیرو فلسفه نوافلاطونی و انباذقلس / امپدوکلس می‌دانند. [۱۰]
البته در کتاب‌های مهم ابن مسرّه، مانند رساله خواص الحروف و حقائقها و اصولها و هم‌چنین التبصره یا الاعتبار، تأثیرات فلسفه نوافلاطونی و امپدوکلسی چندان آشکار نیست، اما تأثیر باطنیان و هم‌چنین عقاید سهل تستری واضح است.
البته در کتاب‌های مهم ابن مسرّه، مانند رساله خواص الحروف و حقائقها و اصولها و هم‌چنین التبصره یا الاعتبار، تأثیرات فلسفه نوافلاطونی و امپدوکلسی چندان آشکار نیست، اما تأثیر باطنیان و هم‌چنین عقاید سهل تستری واضح است.
برخی ابن مسرّه را اهل بدعت و تأویل قرآن کریم دانسته و گفته‌اند که سخنانی هم‌چون سخنان ذوالنون مصری و ابویعقوب نَهرْجوری بر زبان رانده [۱۱] و برخی هم گفته‌اند که او اهل زهد و دقت در غوامض اشارات صوفیه بوده است.[۱۲]
برخی ابن مسرّه را اهل بدعت و تأویل قرآن کریم دانسته و گفته‌اند که سخنانی هم‌چون سخنان ذوالنون مصری و ابویعقوب نَهرْجوری بر زبان رانده [۱۱] و برخی هم گفته‌اند که او اهل زهد و دقت در غوامض اشارات صوفیه بوده است. [۱۲]
در حدود ۳۷۰، قاضی قرطبه به تعقیب پیروان ابن مسرّه پرداخت و بسیاری از مَسَرّیه (پیروان ابن مسرّه) توبه کردند و کتاب‌های آنان نیز سوزانده شد.[۱۳][۱۴]
در حدود ۳۷۰، قاضی قرطبه به تعقیب پیروان ابن مسرّه پرداخت و بسیاری از مَسَرّیه (پیروان ابن مسرّه) توبه کردند و کتاب‌های آنان نیز سوزانده شد. [۱۳][۱۴]


=سلسله ابن مسرّه=
=سلسله ابن مسرّه=
خط ۲۲: خط ۲۲:
این مرکز اولین محلّ اجتماع صوفیانه در اندلس محسوب می‌شود.
این مرکز اولین محلّ اجتماع صوفیانه در اندلس محسوب می‌شود.
مهم‌ترین مرید و پیرو ابن مسرّه در قرن پنجم، از نسل دوم پیروان او، اسماعیل بن عبداللّه رُعَینی بود.
مهم‌ترین مرید و پیرو ابن مسرّه در قرن پنجم، از نسل دوم پیروان او، اسماعیل بن عبداللّه رُعَینی بود.
او خود را « امام » می‌نامید و از پیروانش زکات می‌گرفت.
او خود را «امام» می‌نامید و از پیروانش زکات می‌گرفت.
گفته‌اند که رعینی همه آن‌چه را که در زمین است، حرام می‌دانست، جز آن‌چه قوت لایموت انسان باشد. [۱۵][۱۶][۱۷]
گفته‌اند که رعینی همه آن‌چه را که در زمین است، حرام می‌دانست، جز آن‌چه قوت لایموت انسان باشد. [۱۵][۱۶][۱۷]
مکتب ابن مسرّه تا دو قرن پس از او هم‌چنان تنها مکتب مسلط بر تفکر عارفان اندلسی بود.
مکتب ابن مسرّه تا دو قرن پس از او هم‌چنان تنها مکتب مسلط بر تفکر عارفان اندلسی بود.
خط ۳۱: خط ۳۱:
=تحول تصوف اندلس=
=تحول تصوف اندلس=


==اندیشه‌های غزالی==
== اندیشه‌های غزالی ==
در اوایل قرن ششم، با ورود اندیشه‌های ابوحامد غزالی به اندلس، در تصوف اندلسی تحولی پدید آمد و ابوالعباس بن العَریف الصَّنهاجی ، مشهور به ابن عریف (متوفی ۵۳۶)، طریقت جدیدی بر مبنای طریقت ابن مسرّه به وجود آورد.
در اوایل قرن ششم، با ورود اندیشه‌های ابوحامد غزالی به اندلس، در تصوف اندلسی تحولی پدید آمد و ابوالعباس بن العَریف الصَّنهاجی، مشهور به ابن عریف (متوفی ۵۳۶)، طریقت جدیدی بر مبنای طریقت ابن مسرّه به وجود آورد.
شهر المِریه، مرکزی برای این صوفیان شد.
شهر المِریه، مرکزی برای این صوفیان شد.
بدین ترتیب، افکار ابن مسرّه و غزالی و مخصوصاً کتاب احیاء علوم الدین وی محلّ اقبال و توجه محافل عرفانی آن شهر شد. [۱۸]
بدین ترتیب، افکار ابن مسرّه و غزالی و مخصوصاً کتاب احیاء علوم الدین وی محلّ اقبال و توجه محافل عرفانی آن شهر شد. [۱۸]


==مخالفت با افکار غزالی==
== مخالفت با افکار غزالی ==
اما در ۵۰۳، دومین امیر مرابطی به فتوای فقیه مالکی قرطبه، احیاء العلوم غزالی را از سراسر مغرب و اندلس جمع آوری کرد و سوزاند.
اما در ۵۰۳، دومین امیر مرابطی به فتوای فقیه مالکی قرطبه، احیاء العلوم غزالی را از سراسر مغرب و اندلس جمع آوری کرد و سوزاند.
علما و فقیهان المریه بشدت با این کار مخالفت کردند. [۱۹][۲۰][۲۱]
علما و فقیهان المریه بشدت با این کار مخالفت کردند. [۱۹][۲۰][۲۱]


==تبعید مروجان افکار غزالی==
== تبعید مروجان افکار غزالی ==
ابن عریف شاگردان بسیاری داشت، از جمله ابوعبداللّه غزال که از مرشدان ابن عربی بود [۲۲] و ابن بَرَّجان (متوفی ۵۳۶) که در اشبیلیه (سویل) مرید ابن عریف بود.
ابن عریف شاگردان بسیاری داشت، از جمله ابوعبداللّه غزال که از مرشدان ابن عربی بود [۲۲] و ابن بَرَّجان (متوفی ۵۳۶) که در اشبیلیه (سویل) مرید ابن عریف بود.
ابن برّجان نیز شاگردان و مریدان بسیار داشت.
ابن برّجان نیز شاگردان و مریدان بسیار داشت.
خط ۵۴: خط ۵۴:
اثر دعوت ابن عریف در انقلاب مریدین علیه مرابطون به رهبری ابن قَسیّ نمایان شد. [۲۸]
اثر دعوت ابن عریف در انقلاب مریدین علیه مرابطون به رهبری ابن قَسیّ نمایان شد. [۲۸]


==افکار ابن قَسیّ==
== افکار ابن قَسیّ ==
ابوالقاسم احمد بن حسین قسیّ ، معروف به ابن قسیّ (متوفی ۵۴۶)، از شاگردان ابن عریف بود.
ابوالقاسم احمد بن حسین قسیّ، معروف به ابن قسیّ (متوفی ۵۴۶)، از شاگردان ابن عریف بود.
وی در روستای جلّه در غرب اندلس مستقر شد و در آن‌جا مریدان بسیار یافت. [۲۹][۳۰]
وی در روستای جلّه در غرب اندلس مستقر شد و در آن‌جا مریدان بسیار یافت. [۲۹][۳۰]
ابن قسیّ به مطالعه کتاب‌های غزالی پرداخت و یاران خود را به خواندن کتاب‌های او و باطنیه و اخوان الصفا سفارش می‌کرد. [۳۱][۳۲]
ابن قسیّ به مطالعه کتاب‌های غزالی پرداخت و یاران خود را به خواندن کتاب‌های او و باطنیه و اخوان الصفا سفارش می‌کرد. [۳۱][۳۲]


==قیام با لقب المهدی==
== قیام با لقب المهدی ==
یاران ابن قسیّ، که روزبروز شمارشان در غرب اندلس فزونی می‌یافت، به « مریدین » معروف شدند.
یاران ابن قسیّ، که روزبروز شمارشان در غرب اندلس فزونی می‌یافت، به «مریدین» معروف شدند.
دولت مرابطون نیز در برابر نهضت عبدالممن موحدی عقب‌نشینی می‌کرد.
دولت مرابطون نیز در برابر نهضت عبدالممن موحدی عقب‌نشینی می‌کرد.
ابن قسیّ از فرصت استفاده کرد و در غرب اندلس با لقب «المهدی» مردم را به نهضت خود دعوت کرد. [۳۳][۳۴]
ابن قسیّ از فرصت استفاده کرد و در غرب اندلس با لقب «المهدی» مردم را به نهضت خود دعوت کرد. [۳۳][۳۴]
نهضت وی ده سال طول کشید.
نهضت وی ده سال طول کشید.


==پایان کار ابن قسیّ==
== پایان کار ابن قسیّ ==
ابن قسیّ هم زمان با برافتادن دولت مرابطون و شورش‌های متعدد در اندلس، به مراکش رفت و با عبدالممن موحدی دیدار کرد و او را به دخالت در اندلس فراخواند، اما پس از ورود قوای موحدون به اندلس، از اطاعت آنان سر باز زد و با روی آوردن به پادشاه پرتغال، خشم مردم را برانگیخت و بر اثر شورش مردم کشته شد. [۳۵][۳۶]
ابن قسیّ هم زمان با برافتادن دولت مرابطون و شورش‌های متعدد در اندلس، به مراکش رفت و با عبدالممن موحدی دیدار کرد و او را به دخالت در اندلس فراخواند، اما پس از ورود قوای موحدون به اندلس، از اطاعت آنان سر باز زد و با روی آوردن به پادشاه پرتغال، خشم مردم را برانگیخت و بر اثر شورش مردم کشته شد. [۳۵][۳۶]


==وجه اهمیت قیام وی==
== وجه اهمیت قیام وی ==
قیام مریدین به رهبری ابن قسیّ، بدان سبب که تنها نمونه پیوند تصوف و سیاست در اندلس است، اهمیت دارد. [۳۷]
قیام مریدین به رهبری ابن قسیّ، بدان سبب که تنها نمونه پیوند تصوف و سیاست در اندلس است، اهمیت دارد. [۳۷]


خط ۷۷: خط ۷۷:
وی استاد ابویعقوب یوسف بن یَخْلَف قمی بود.
وی استاد ابویعقوب یوسف بن یَخْلَف قمی بود.
ابن عربی درباره او گفته که ابویعقوب متمایل به ملامتیه بوده است.
ابن عربی درباره او گفته که ابویعقوب متمایل به ملامتیه بوده است.
از دیگر شاگردان ابومدین عبدالسلام بن مشیش ( ابن مشیش ) استاد ابوالحسن شاذِلی شیخ طریقه شاذلیه بود. [۴۳]
از دیگر شاگردان ابومدین عبدالسلام بن مشیش (ابن مشیش) استاد ابوالحسن شاذِلی شیخ طریقه شاذلیه بود. [۴۳]
بدین ترتیب ابومدین به تأسیس سلسله شاذلیه کمک کرد، شاید به همین سبب است که گاهی او را همراه با شاذلی، مؤسس سلسله شاذلیه می‌دانند. [۴۴]
بدین ترتیب ابومدین به تأسیس سلسله شاذلیه کمک کرد، شاید به همین سبب است که گاهی او را همراه با شاذلی، مؤسس سلسله شاذلیه می‌دانند. [۴۴]
ابومدین همچنین استاد ابن عربی بود و ابن عربی در تألیفات خود بسیاری از سخنان و معارف او را آورده است. [۴۵]
ابومدین همچنین استاد ابن عربی بود و ابن عربی در تألیفات خود بسیاری از سخنان و معارف او را آورده است. [۴۵]
خط ۸۴: خط ۸۴:
ابن عربی بزرگ‌ترین صوفی اندلسی است.
ابن عربی بزرگ‌ترین صوفی اندلسی است.


==آمیختگی فلسفه و تصوف==
== آمیختگی فلسفه و تصوف ==
در دوره او حکمت و فلسفه رواج داشت و متصوفان اندلس از ابن مسرّه تا ابومدین درصدد آمیختن تصوف و فلسفه بودند، اما هیچ‌کدام به اندازه ابن عربی در این راه توفیق نیافتند. [۴۶][۴۷][۴۸]
در دوره او حکمت و فلسفه رواج داشت و متصوفان اندلس از ابن مسرّه تا ابومدین درصدد آمیختن تصوف و فلسفه بودند، اما هیچ‌کدام به اندازه ابن عربی در این راه توفیق نیافتند. [۴۶][۴۷][۴۸]


==دوران ضعف مرابطون==
== دوران ضعف مرابطون ==
دوران ابن عربی نیز مصادف با ضعف روزافزون دولت مرابطون در اندلس بود. [۴۹]
دوران ابن عربی نیز مصادف با ضعف روزافزون دولت مرابطون در اندلس بود. [۴۹]


==روی کار آمدن موحدون==
== روی کار آمدن موحدون ==
دولت مرابطون را، که به سبب نفوذ فقیهان مالکی با تصوف میانه‌ای نداشت، موحدون بر انداختند.
دولت مرابطون را، که به سبب نفوذ فقیهان مالکی با تصوف میانه‌ای نداشت، موحدون بر انداختند.
دولت موحدون با تصوف مخالفت نداشت، حتی گفته می‌شود که مهدی بن تومرت ، رهبر موحدون، تحت تأثیر افکار غزالی بوده است. [۵۰][۵۱][۵۲]
دولت موحدون با تصوف مخالفت نداشت، حتی گفته می‌شود که مهدی بن تومرت، رهبر موحدون، تحت تأثیر افکار غزالی بوده است. [۵۰][۵۱][۵۲]


==دوران رشد تصوف==
== دوران رشد تصوف ==
تصوف در دوران حکومت موحدون دیگر معرفتی حاشیه‌ای یا مورد طعن نبود، بلکه رشته‌ای از معارف بود که بسیاری از اهل ذوق و حتی زنان به فراگیری آن اهتمام می‌ورزیدند.
تصوف در دوران حکومت موحدون دیگر معرفتی حاشیه‌ای یا مورد طعن نبود، بلکه رشته‌ای از معارف بود که بسیاری از اهل ذوق و حتی زنان به فراگیری آن اهتمام می‌ورزیدند.
ابن عربی در اندلس به ملاقات سی تن از عارفان اندلسی، از جمله دو زن عارف به نام‌های ام الزهرا و فاطمه قرطبی ، رفت. [۵۳]
ابن عربی در اندلس به ملاقات سی تن از عارفان اندلسی، از جمله دو زن عارف به نام‌های ام الزهرا و فاطمه قرطبی، رفت. [۵۳]
وی در اشبیلیه با ابویحیی صنهاجی ، صالح بربری و ابوعبداللّه شرفی ، سه تن از صوفیانِ ملامتیه، ملاقات کرد و مشرب آنان را ستود. [۵۴]
وی در اشبیلیه با ابویحیی صنهاجی، صالح بربری و ابوعبداللّه شرفی، سه تن از صوفیانِ ملامتیه، ملاقات کرد و مشرب آنان را ستود. [۵۴]
وی شرح احوال آنان را در کتاب روح القدس آورده است.
وی شرح احوال آنان را در کتاب روح القدس آورده است.


==مکتب ابن عربی==
== مکتب ابن عربی ==
ابن عربی خود طریقتی بنیان ننهاد، اما مشرب عرفانی او تا به امروز یکی از تأثیرگذارترین مکاتب عرفانی بوده است.
ابن عربی خود طریقتی بنیان ننهاد، اما مشرب عرفانی او تا به امروز یکی از تأثیرگذارترین مکاتب عرفانی بوده است.


==عقاید ابن عربی در اروپا==
== عقاید ابن عربی در اروپا ==
عقاید وی در اروپای قرون وسطا ، بویژه در افکار متفکرانی هم‌چون رامون لول (فیلسوف و مبلّغ مسیحی) و دانته، تأثیر گذاشته و گفته شده که دانته کمدی الهی را از روی وصف ابن عربی از معراج پیامبر اکرم نوشته است. [۵۵]
عقاید وی در اروپای قرون وسطا، بویژه در افکار متفکرانی هم‌چون رامون لول (فیلسوف و مبلّغ مسیحی) و دانته، تأثیر گذاشته و گفته شده که دانته کمدی الهی را از روی وصف ابن عربی از معراج پیامبر اکرم نوشته است. [۵۵]


=سلسله سبعینیه=
=سلسله سبعینیه=


==ابن سبعین==
== ابن سبعین ==
پس از ابن عربی، ابومحمد قطب الدین عبدالحق بن ابراهیم بن محمد بن سبعین معروف به ابن سبعین (متوفی ۶۶۹) بزرگ‌ترین عارف اندلسی قرن هفتم بود.
پس از ابن عربی، ابومحمد قطب الدین عبدالحق بن ابراهیم بن محمد بن سبعین معروف به ابن سبعین (متوفی ۶۶۹) بزرگ‌ترین عارف اندلسی قرن هفتم بود.
او از افکار ابن دَهاق ، عارف و متکلم اندلسی (متوفی ۶۱۱)، تأثیر گرفته بود. [۵۶][۵۷]
او از افکار ابن دَهاق، عارف و متکلم اندلسی (متوفی ۶۱۱)، تأثیر گرفته بود. [۵۶][۵۷]
عرفان ابن سبعین با فلسفه آمیخته است.
عرفان ابن سبعین با فلسفه آمیخته است.
اشتهار او به فلسفه سبب شد یکی از خلفای موحدی، او را مأمور پاسخ‌گویی به سؤالات فردریک دوم، امپراتور سیسیل، کند. [۵۸][۵۹]
اشتهار او به فلسفه سبب شد یکی از خلفای موحدی، او را مأمور پاسخ‌گویی به سؤالات فردریک دوم، امپراتور سیسیل، کند. [۵۸][۵۹]


==عدم رواج سبعینیه==
== عدم رواج سبعینیه ==
پس از ابن سبعین شاگرد وی علی بن عبداللّه نمیری شُشتری (متوفی ۶۶۸)، صوفی و عالم و شاعر اندلسی، تلاش کرد طریقت سبعینیه را در مصر رواج دهد، اما این طریقه نه در مصر نه در اندلس رواج چندانی نیافت. [۶۰]
پس از ابن سبعین شاگرد وی علی بن عبداللّه نمیری شُشتری (متوفی ۶۶۸)، صوفی و عالم و شاعر اندلسی، تلاش کرد طریقت سبعینیه را در مصر رواج دهد، اما این طریقه نه در مصر نه در اندلس رواج چندانی نیافت. [۶۰]


==علل عدم رواج==
== علل عدم رواج ==
عقاید این سلسله ، به علت آمیختگی با فلسفه، پیچیده بود.
عقاید این سلسله، به علت آمیختگی با فلسفه، پیچیده بود.
همچنین سبعینیه ، برخلاف دیگر طریقه‌ها که سلسله خود را به رسول اکرم و سایر بزرگان دین می‌رسانند، کسانی چون هِرمِس ، سقراط ، ارسطو و اسکندر را در سلسله نَسَب خود آورده بودند. [۶۱]
همچنین سبعینیه، برخلاف دیگر طریقه‌ها که سلسله خود را به رسول اکرم و سایر بزرگان دین می‌رسانند، کسانی چون هِرمِس، سقراط، ارسطو و اسکندر را در سلسله نَسَب خود آورده بودند. [۶۱]


=دوران انتقال=
=دوران انتقال=


==شروع جنگ‌های صلیبی==
== شروع جنگ‌های صلیبی ==
در دوران حکومت موحدون، مسیحیان جنگ صلیبی با مسلمانان را اعلام کردند و با حملات پیاپی درصدد بیرون راندن آنان بودند.
در دوران حکومت موحدون، مسیحیان جنگ صلیبی با مسلمانان را اعلام کردند و با حملات پیاپی درصدد بیرون راندن آنان بودند.
سرانجام، دو شهر مرسیه و اشبیلیه، که پای‌گاه فرهنگ و تمدن اسلامی بود، به دست مسیحیان افتاد [۶۲] و با انقراض دولت موحدون در ۶۶۸ و بی ثباتی سیاسی در آن سرزمین، بسیاری از اهل علم از اندلس به مغرب رفتند.
سرانجام، دو شهر مرسیه و اشبیلیه، که پای‌گاه فرهنگ و تمدن اسلامی بود، به دست مسیحیان افتاد [۶۲] و با انقراض دولت موحدون در ۶۶۸ و بی ثباتی سیاسی در آن سرزمین، بسیاری از اهل علم از اندلس به مغرب رفتند.
اگرچه دولت بنونصر در غرناطه حدود دویست سال در برابر مسیحیان مقاومت کرد، اما بتدریج میراث علمی و فرهنگی اندلس به شمال افریقا منتقل شد. [۶۳]
اگرچه دولت بنونصر در غرناطه حدود دویست سال در برابر مسیحیان مقاومت کرد، اما بتدریج میراث علمی و فرهنگی اندلس به شمال افریقا منتقل شد. [۶۳]


==شخصیت‌های تصوف این دوره==
== شخصیت‌های تصوف این دوره ==
در این دوره، که می‌توان آن را دوره انتقال نامید، دو شخصیت اندلسی در عرصه تصوف اندلس ظاهر شدند: ابوالعباس احمد بن عمر معروف به ابن عاشر (متوفی ۷۶۵) [۶۴][۶۵] و مرید وی، محمد بن ابراهیم رُندی (متوفی ۷۹۲) معروف به ابن عَبَّاد رُندی.
در این دوره، که می‌توان آن را دوره انتقال نامید، دو شخصیت اندلسی در عرصه تصوف اندلس ظاهر شدند: ابوالعباس احمد بن عمر معروف به ابن عاشر (متوفی ۷۶۵) [۶۴][۶۵] و مرید وی، محمد بن ابراهیم رُندی (متوفی ۷۹۲) معروف به ابن عَبَّاد رُندی.
ابن عبّاد فقیه و خطیب و صوفی بود و به طریقه شاذلیه گرایش داشت. [۶۶][۶۷][۶۸]
ابن عبّاد فقیه و خطیب و صوفی بود و به طریقه شاذلیه گرایش داشت. [۶۶][۶۷][۶۸]
خط ۲۴۵: خط ۲۴۵:
۷۰. ↑ آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۹۰، نقله عن الاسپانیة حسین منس، قاهره ۱۹۵۵.
۷۰. ↑ آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۹۰، نقله عن الاسپانیة حسین منس، قاهره ۱۹۵۵.


[[رده: تصوف]]
[[رده:تصوف]]
۴٬۹۳۳

ویرایش