۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
</div> | </div> | ||
'''حسن بن علی (ع)''' فرزند ارشد [[امام علی]] (ع) و [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها و امام دوم [[شیعیان]] است. آن حضرت هفت سال از دوران پیامبر اسلام را درک نمود و پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله تقریبا سی سال در کنار پدرش امام علی علیهالسلام قرار داشت. پس از شهادت پدر (در سال 40 هجری) مردم با آن حضرت به عنوان جانشین امام علی علیهالسلام بیعت نمودند. اما به دلیل عدم حمایت از آن حضرت برای جنگ و سرکوب [[معاویه]]<ref>ر.ک:مقاله معاویه</ref> آن حضرت ناچار به قبول صلح با معاویه در سال 41 هجری گردید. مدت امامت ایشان 10 سال بود و در سال 50 هجری در حالی که 48 سال سن داشت با توطئه معاویه مسموم و به شهادت رسید. | '''حسن بن علی (ع)''' فرزند ارشد [[امام علی]] (ع) و [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها و امام دوم [[شیعیان]] است. آن حضرت هفت سال از دوران پیامبر اسلام را درک نمود و پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله تقریبا سی سال در کنار پدرش امام علی علیهالسلام قرار داشت. پس از شهادت پدر (در سال 40 هجری) مردم با آن حضرت به عنوان جانشین امام علی علیهالسلام بیعت نمودند. اما به دلیل عدم حمایت از آن حضرت برای جنگ و سرکوب [[معاویه]]<ref>ر. ک:مقاله معاویه</ref> آن حضرت ناچار به قبول صلح با معاویه در سال 41 هجری گردید. مدت امامت ایشان 10 سال بود و در سال 50 هجری در حالی که 48 سال سن داشت با توطئه معاویه مسموم و به شهادت رسید. | ||
=نسب و ولادت امام حسن (ع)= | =نسب و ولادت امام حسن (ع)= | ||
حسن بن علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بنهاشم، هاشمی و قرشی است. او همچنین بزرگترین نوه [[پیامبر اسلام]](ص) از طرف مادرش حضرت فاطمه (س) است. <ref>المفید، | حسن بن علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بنهاشم، هاشمی و قرشی است. او همچنین بزرگترین نوه [[پیامبر اسلام]](ص) از طرف مادرش حضرت فاطمه (س) است. <ref>المفید، الارشاد، ۱۳۸۰، ج۲، ص۳</ref> | ||
امام حسن (ع) در [[مدینه]] به دنیا آمد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۸۰، ج۲، ص۳؛ شیح طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۰</ref> بنا بر مشهور، تاریخ ولادت او ۱۵ رمضان سال سوم هجری است. <ref>کلینی، الکافی، بیروت ۱۴۰۱، ج۱، ص۴۶۱؛ مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، پاریس، ج۵، ص۲۰</ref> البته برخی روایات و منابع تاریخی تولد وی را سال دوم هجرت دانستهاند. <ref>ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، بیروت، ص۱۵۸؛ کلینی، الکافی، بیروت ۱۴۰۱، ج۱، ص۴۶۱؛ شیح طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۹</ref> | امام حسن (ع) در [[مدینه]] به دنیا آمد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۸۰، ج۲، ص۳؛ شیح طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۰</ref> بنا بر مشهور، تاریخ ولادت او ۱۵ رمضان سال سوم هجری است. <ref>کلینی، الکافی، بیروت ۱۴۰۱، ج۱، ص۴۶۱؛ مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، پاریس، ج۵، ص۲۰</ref> البته برخی روایات و منابع تاریخی تولد وی را سال دوم هجرت دانستهاند. <ref>ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، بیروت، ص۱۵۸؛ کلینی، الکافی، بیروت ۱۴۰۱، ج۱، ص۴۶۱؛ شیح طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۹</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
کنیهها تقریباً در همه منابع کنیه امام حسن ابومحمد است.<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۲۱۱؛ مفید، الارشاد، بیروت ۱۴۱۴، ج۲، ص۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة الدمشق، ج۱۳، ص۱۷۲</ref> خصیبی به جز ابومحمد، ابوالقاسم را هم به عنوان کنیه برای امام حسن آورده است. <ref>خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص۱۸۳</ref> | کنیهها تقریباً در همه منابع کنیه امام حسن ابومحمد است.<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۲۱۱؛ مفید، الارشاد، بیروت ۱۴۱۴، ج۲، ص۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة الدمشق، ج۱۳، ص۱۷۲</ref> خصیبی به جز ابومحمد، ابوالقاسم را هم به عنوان کنیه برای امام حسن آورده است. <ref>خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص۱۸۳</ref> | ||
القاب القاب مشترک حسنین به نقل از کتاب القاب الرسول و عترته عبارتاند از: سبط رسول الله، ریحانه نبی الله، سید شباب اهل الجنه، قرة عین البتول، عالم، مُلهَم الحق، و قائد الخلق. <ref>القاب الرسول و عترته، ص۲۴۷ـ۲۴۸</ref> ابن ابی الثلج القاب امیر، حجة، کفِی، سبط، و ولی را القاب خاص آن حضرت شمرده است.، <ref>ابن ابی اثلج، تاریخ الائمه، ص۲۸</ref> برخی هم القاب دیگری را آوردهاند، مانند ابن شهرآشوب: سبط اول، امام ثانی، مقتدی ثالث، ذکر رابع، و مباهل خامس. <ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، قم، ج۳، ص۱۷۲ـ۱۷۳</ref> | القاب القاب مشترک حسنین به نقل از کتاب القاب الرسول و عترته عبارتاند از: سبط رسول الله، ریحانه نبی الله، سید شباب اهل الجنه، قرة عین البتول، عالم، مُلهَم الحق، و قائد الخلق. <ref>القاب الرسول و عترته، ص۲۴۷ـ۲۴۸</ref> ابن ابی الثلج القاب امیر، حجة، کفِی، سبط، و ولی را القاب خاص آن حضرت شمرده است. ، <ref>ابن ابی اثلج، تاریخ الائمه، ص۲۸</ref> برخی هم القاب دیگری را آوردهاند، مانند ابن شهرآشوب: سبط اول، امام ثانی، مقتدی ثالث، ذکر رابع، و مباهل خامس. <ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، قم، ج۳، ص۱۷۲ـ۱۷۳</ref> | ||
جز اینها، نامها و القاب بسیاری در منابع شیعی میتوان جست. مجتبی، زکی، تقی و کریم اهل بیت از القاب معروف ایشان نزد شیعیان است. ابن طلحه شافعی مشهورترین لقب امام را '''تقی''' و والاترین لقب او را '''سید''' ذکر کرده است، به این دلیل که پیامبر فرمود: «انَّ ابنی هذا سیدٌ». <ref>ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ج۲، ص۹</ref> | جز اینها، نامها و القاب بسیاری در منابع شیعی میتوان جست. مجتبی، زکی، تقی و کریم اهل بیت از القاب معروف ایشان نزد شیعیان است. ابن طلحه شافعی مشهورترین لقب امام را '''تقی''' و والاترین لقب او را '''سید''' ذکر کرده است، به این دلیل که پیامبر فرمود: «انَّ ابنی هذا سیدٌ». <ref>ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ج۲، ص۹</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
واصل بن عطا گفته است: صورت حسن بن علی علیهالسّلام چون سیمای انبیا و هیات و شکل او چون هیات ملوک و امرا بوده است. <ref> ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب علیهمالسّلام، ج۳، ص۱۷۶</ref> | واصل بن عطا گفته است: صورت حسن بن علی علیهالسّلام چون سیمای انبیا و هیات و شکل او چون هیات ملوک و امرا بوده است. <ref> ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب علیهمالسّلام، ج۳، ص۱۷۶</ref> | ||
==شباهت به پیامبر اسلام== | == شباهت به پیامبر اسلام == | ||
امام حسن(ع) شبیهترین مردم به رسول خدا (ص) در خوی، رفتار و سیادت بودند. <ref> ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۳۷</ref> | امام حسن(ع) شبیهترین مردم به رسول خدا (ص) در خوی، رفتار و سیادت بودند. <ref> ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۳۷</ref> | ||
از پیامبر صلیاللهعلیهوالهوسلّم نقل شده است که فرمود: ای حسن، تو از جهت آفرینش (صورت) و اخلاق ( سیرت و رفتار) شبیه من هستی. [۱۰۵] | از پیامبر صلیاللهعلیهوالهوسلّم نقل شده است که فرمود: ای حسن، تو از جهت آفرینش (صورت) و اخلاق (سیرت و رفتار) شبیه من هستی. [۱۰۵] | ||
او قامتی متوسط و محاسنی انبوه داشت.<ref>ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب علیهمالسّلام، ج۳، ص۱۶۵</ref> | او قامتی متوسط و محاسنی انبوه داشت.<ref>ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب علیهمالسّلام، ج۳، ص۱۶۵</ref> | ||
و به رنگ سیاه خضاب میکرد. | و به رنگ سیاه خضاب میکرد. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
<ref>حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱، ص۵۰۱.</ref> | <ref>حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱، ص۵۰۱.</ref> | ||
==شباهت به خدیجه کبری== | == شباهت به خدیجه کبری == | ||
ابن شهر آشوب روایتی نقل میکند که در آن امام مجتبی علیهالسّلام خود را شبیهترین فرد به حضرت خدیجه کبری علیهاالسّلام معرفی میکند و مینویسد: حسن بن علی بن ابیطالب علیهالسّلام درباره آیه شریفه «فی ایّ صوره ما شاءَ رکّبک؛ <ref> انفطار/سوره۸۲، آیه۸</ref> | ابن شهر آشوب روایتی نقل میکند که در آن امام مجتبی علیهالسّلام خود را شبیهترین فرد به حضرت خدیجه کبری علیهاالسّلام معرفی میکند و مینویسد: حسن بن علی بن ابیطالب علیهالسّلام درباره آیه شریفه «فی ایّ صوره ما شاءَ رکّبک؛ <ref> انفطار/سوره۸۲، آیه۸</ref> | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
به هنگامی که [[ابوذر]] به [[ربذه]] تبعید میشد عثمان دستور داد هیچکس او را بدرقه نکند اما امام حسن و امام حسین علیهما السلام و پدرشان به گرمی او را بدرقه کردند و به هنگام بدرود ابوذر را به شکیبایی و پایداری پند دادند.<ref>حیاة الامام الحسن بن علی (ع)، ص 261-260</ref> | به هنگامی که [[ابوذر]] به [[ربذه]] تبعید میشد عثمان دستور داد هیچکس او را بدرقه نکند اما امام حسن و امام حسین علیهما السلام و پدرشان به گرمی او را بدرقه کردند و به هنگام بدرود ابوذر را به شکیبایی و پایداری پند دادند.<ref>حیاة الامام الحسن بن علی (ع)، ص 261-260</ref> | ||
به سال 36 هجری با پدر از مدینه به سوی [[بصره]]<ref>ر.ک:مقاله بصره</ref> آمد تا آتش جنگ جمل را که [[عایشه|عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] بر افروخته بودند فرو نشانند. | به سال 36 هجری با پدر از مدینه به سوی [[بصره]]<ref>ر. ک:مقاله بصره</ref> آمد تا آتش جنگ جمل را که [[عایشه|عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] بر افروخته بودند فرو نشانند. | ||
پیش از ورود به بصره به فرمان حضرت علی علیهالسلام، همراه عمار یاسر صحابی پیامبر به کوفه رفت تا مردم را بسیج کند و آنگاه با مردم به یاری امام به سوی بصره بازگشت. <ref>طبقات کبیر، ج3، قسمت اول، ص 20</ref> | پیش از ورود به بصره به فرمان حضرت علی علیهالسلام، همراه عمار یاسر صحابی پیامبر به کوفه رفت تا مردم را بسیج کند و آنگاه با مردم به یاری امام به سوی بصره بازگشت. <ref>طبقات کبیر، ج3، قسمت اول، ص 20</ref> | ||
در [[جنگ صفین|جنگ صفین]] نیز همراه پدر پایمردیها کرد. در این جنگ معاویه عبیدالله بن [[عمر]]<ref>ر.ک:مقاله عمر</ref> را نزد او فرستاد که: «از پیروی پدر دست بردار ما خلافت را به تو وامیگذاریم چرا که قریش از پدر تو به سابقه پدر کشتگیها ناراحتند اما ترا پذیرا توانند شد...» | در [[جنگ صفین|جنگ صفین]] نیز همراه پدر پایمردیها کرد. در این جنگ معاویه عبیدالله بن [[عمر]]<ref>ر. ک:مقاله عمر</ref> را نزد او فرستاد که: «از پیروی پدر دست بردار ما خلافت را به تو وامیگذاریم چرا که قریش از پدر تو به سابقه پدر کشتگیها ناراحتند اما ترا پذیرا توانند شد...» | ||
امام حسن (ع) در پاسخ فرمود: قریش بر آن بود که پرچم اسلام را بیفکند و در هم پیچد، اما پدرم، به خاطر خدا و اسلام، گردنکشان ایشان را کشت و آنان را پراکند، پس با پدرم بدین جهت به دشمنی برخاستند و بدو کینه میورزند. <ref> حیاة الامام الحسن بن علی ج 1 ص 445-444</ref> | امام حسن (ع) در پاسخ فرمود: قریش بر آن بود که پرچم اسلام را بیفکند و در هم پیچد، اما پدرم، به خاطر خدا و اسلام، گردنکشان ایشان را کشت و آنان را پراکند، پس با پدرم بدین جهت به دشمنی برخاستند و بدو کینه میورزند. <ref> حیاة الامام الحسن بن علی ج 1 ص 445-444</ref> | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
هنگامی که امیر مؤمنان علی (ع) از دنیا رفت، امام حسن (ع) برای مردم خطبه خواند و حق خود (یعنی حقوق رهبری) را برای مردم بیان کرد، یاران پدرش با آن حضرت بیعت کردند، بر این اساس که هرکه با او میجنگد، بجنگند و با هر که با او در صلح هست، در صلح باشند. | هنگامی که امیر مؤمنان علی (ع) از دنیا رفت، امام حسن (ع) برای مردم خطبه خواند و حق خود (یعنی حقوق رهبری) را برای مردم بیان کرد، یاران پدرش با آن حضرت بیعت کردند، بر این اساس که هرکه با او میجنگد، بجنگند و با هر که با او در صلح هست، در صلح باشند. | ||
[[علامه حلی]]<ref>ر.ک:مقاله علامه حلی</ref> خطبه آن حضرت در آغاز خلافت را به نقل از ابواسحاق سبیعی و دیگران چنین میآورد: در صبح آن شبی که امیرمؤمنان علی از دنیا رفت، امام حسن برای اصحاب سخنرانی کرد، پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر فرمود: شب گذشته مردی از میان شما رفت که پیشینیان در کردار نیک از او پیشی نگرفتند و آیندگان در رفتار، به او نخواهند رسید، او همواره همراه رسول خدا با دشمنان جنگید و با نثار جانش از حریم پیامبر دفاع نمود،... در همان شبی که [[عیسی بن مریم]] به سوی آسمان عروج کرد و حضرت یوشع بن نون وصی موسی وفات یافت... . | [[علامه حلی]]<ref>ر. ک:مقاله علامه حلی</ref> خطبه آن حضرت در آغاز خلافت را به نقل از ابواسحاق سبیعی و دیگران چنین میآورد: در صبح آن شبی که امیرمؤمنان علی از دنیا رفت، امام حسن برای اصحاب سخنرانی کرد، پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر فرمود: شب گذشته مردی از میان شما رفت که پیشینیان در کردار نیک از او پیشی نگرفتند و آیندگان در رفتار، به او نخواهند رسید، او همواره همراه رسول خدا با دشمنان جنگید و با نثار جانش از حریم پیامبر دفاع نمود،... در همان شبی که [[عیسی بن مریم]] به سوی آسمان عروج کرد و حضرت یوشع بن نون وصی موسی وفات یافت... . | ||
در این هنگام گریه گلوی امام حسن علیهالسلام را گرفت و گریه کرد و همه حاضران با او گریه کردند. سپس فرمود: من پسر بشیر ( مژده دهنده، یعنی [[رسول خدا]] هستم، من پسر کسی هستم که به اذن خدا مردم را به سوی خدا دعوت میکرد، من پسر چراغ تابناک هدایت هستم، من از خاندانی هستم که خداوند، پلیدی و ناپاکی را از آنان دور ساخت و آنان را به طور کامل پاکیزه نمود. من از خاندانی هستم که خداوند دوستی به آنان را در قرآنش واجب کرده و فرموده است:... قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترب حسنة نزد له فیها حسنا... ؛ ای پیامبر! بگو من پاداشی برای رسالت نمیخواهم، مگر دوستی در حق خویشاوندان و هر که نیکی کند، بر نیکی او بیفزاییم. <ref>آیه 23 سوره شوری</ref> منظور از حسنه ( نیکی ) در این آیه، دوستی ما خاندان است» و سپس ( سخنرانی را به پایان رساند و ) نشست. <ref> نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> | در این هنگام گریه گلوی امام حسن علیهالسلام را گرفت و گریه کرد و همه حاضران با او گریه کردند. سپس فرمود: من پسر بشیر (مژده دهنده، یعنی [[رسول خدا]] هستم، من پسر کسی هستم که به اذن خدا مردم را به سوی خدا دعوت میکرد، من پسر چراغ تابناک هدایت هستم، من از خاندانی هستم که خداوند، پلیدی و ناپاکی را از آنان دور ساخت و آنان را به طور کامل پاکیزه نمود. من از خاندانی هستم که خداوند دوستی به آنان را در قرآنش واجب کرده و فرموده است:... قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترب حسنة نزد له فیها حسنا... ؛ ای پیامبر! بگو من پاداشی برای رسالت نمیخواهم، مگر دوستی در حق خویشاوندان و هر که نیکی کند، بر نیکی او بیفزاییم. <ref>آیه 23 سوره شوری</ref> منظور از حسنه (نیکی) در این آیه، دوستی ما خاندان است» و سپس (سخنرانی را به پایان رساند و) نشست. <ref> نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> | ||
پس از پایان خطبه «ابن عباس» به پا خاست و از مردم برای امام حسن بیعت گرفت و آن حضرت کارگزاران خویش را تعیین نموده به شهرها فرستاد و فرماندهان را نصب نمود و امور را زیر نظر گرفت. <ref> الإرشاد، شیخ | پس از پایان خطبه «ابن عباس» به پا خاست و از مردم برای امام حسن بیعت گرفت و آن حضرت کارگزاران خویش را تعیین نموده به شهرها فرستاد و فرماندهان را نصب نمود و امور را زیر نظر گرفت. <ref> الإرشاد، شیخ مفید، ج2، ص9</ref> | ||
=جنگ و صلح امام حسن (ع) با معاویه= | =جنگ و صلح امام حسن (ع) با معاویه= | ||
امام حسن(ع) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(ع) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند. | امام حسن(ع) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(ع) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند. | ||
معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن علیهالسلام از سوی مردم [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> و تایید ضمنی آن از ناحیه مردم [[حجاز]]، [[یمن|یمن]] و فارس، به مجردی که خبر انتخاب امام حسن علیهالسلام را دریافت نمود، این انتصاب را تقبیح کرد و در سخنان و نامههایش، تصمیم راسخ خود را به سرکشی و عدم شناسایی امام حسن علیهالسلام به عنوان [[خلیفه|خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref> اعلام داشت. <ref>تشیع در مسیر تاریخ، حسین محمد جعفری، مترجم سید محمد تقی آیتاللهی، تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 162</ref> | معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن علیهالسلام از سوی مردم [[عراق]]<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> و تایید ضمنی آن از ناحیه مردم [[حجاز]]، [[یمن|یمن]] و فارس، به مجردی که خبر انتخاب امام حسن علیهالسلام را دریافت نمود، این انتصاب را تقبیح کرد و در سخنان و نامههایش، تصمیم راسخ خود را به سرکشی و عدم شناسایی امام حسن علیهالسلام به عنوان [[خلیفه|خلیفه]]<ref>ر. ک:مقاله خلیفه</ref> اعلام داشت. <ref>تشیع در مسیر تاریخ، حسین محمد جعفری، مترجم سید محمد تقی آیتاللهی، تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 162</ref> | ||
او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> و [[بصره]] روانه کرد تا زمینه تضعیف حکومت امام حسن را مهیا کند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامه ای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود: | او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]]<ref>ر. ک:مقاله کوفه</ref> و [[بصره]] روانه کرد تا زمینه تضعیف حکومت امام حسن را مهیا کند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامه ای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود: | ||
تو مردانی را به عنوان حیلهگری و غافلگیری میفرستی و جاسوسانی را گسیل میداری، گویی جنگ را دوست میداری و من آن را نزدیک میبینم، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالی <ref>نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> اما معاویه در پاسخ نامه امام حسن علیهالسلام ضمن تایید فضائل اهل البیت علیهم السلام امر حکومت را به تجربه وابسته دانسته از این نظر خود را بر امام ترجیح داد و از آن حضرت خواست تسلیم او شود.<ref>دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حسن بن علی امام" از محمود مهدوی دامغانی و اسماعیل باغستانی</ref> | تو مردانی را به عنوان حیلهگری و غافلگیری میفرستی و جاسوسانی را گسیل میداری، گویی جنگ را دوست میداری و من آن را نزدیک میبینم، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالی <ref>نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> اما معاویه در پاسخ نامه امام حسن علیهالسلام ضمن تایید فضائل اهل البیت علیهم السلام امر حکومت را به تجربه وابسته دانسته از این نظر خود را بر امام ترجیح داد و از آن حضرت خواست تسلیم او شود.<ref>دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حسن بن علی امام" از محمود مهدوی دامغانی و اسماعیل باغستانی</ref> | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
=شهادت امام حسن (ع)= | =شهادت امام حسن (ع)= | ||
امام حسن (ع) بنابه قول مشهور در ۲۸ صفر سال ۵۰ قمری <ref>کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۱۶؛ ترجمه الامام الحسن(ع)، ابن سعد، ص ۹۱</ref> مسموم شدند و به شهادت رسیدند. برخی سالهای ۴۷[ <ref> البدء و التاریخ، ج ۳، ص ۷۴</ref> و ۴۹ <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۲۵؛ تاریخ دمشق، ج ۷، ص ۱۲۲</ref> و نیز هفت صفر <ref>الدروس شهید اول، ج ۲، ص ۷</ref> را زمان شهادت امام دانستهاند. بنابه قول مشهور، جعده همسر آن حضرت به تحریک معاویه، ایشان را مسموم کرد. <ref>کمال الدین، المقصد الاقصی فی ترجمه المستقصی، ص ۵۹۶</ref> معاویه که امام را مانع تحقق اهداف خود در موروثی کردن حکومت میدانست، با وعده ازدواج جعده و یزید و دادن اموال فراوان وی را به این کار ترغیب کرد. <ref>حبیب السیره، ج ۲، ص ۳۱</ref> | امام حسن (ع) بنابه قول مشهور در ۲۸ صفر سال ۵۰ قمری <ref>کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۱۶؛ ترجمه الامام الحسن(ع)، ابن سعد، ص ۹۱</ref> مسموم شدند و به شهادت رسیدند. برخی سالهای ۴۷[<ref> البدء و التاریخ، ج ۳، ص ۷۴</ref> و ۴۹ <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۲۵؛ تاریخ دمشق، ج ۷، ص ۱۲۲</ref> و نیز هفت صفر <ref>الدروس شهید اول، ج ۲، ص ۷</ref> را زمان شهادت امام دانستهاند. بنابه قول مشهور، جعده همسر آن حضرت به تحریک معاویه، ایشان را مسموم کرد. <ref>کمال الدین، المقصد الاقصی فی ترجمه المستقصی، ص ۵۹۶</ref> معاویه که امام را مانع تحقق اهداف خود در موروثی کردن حکومت میدانست، با وعده ازدواج جعده و یزید و دادن اموال فراوان وی را به این کار ترغیب کرد. <ref>حبیب السیره، ج ۲، ص ۳۱</ref> | ||
اهل بیت بنا به وصیت آن حضرت (ادفنونی عند ابی)، خواستند او را در کنار قبر جدش پیامبر به خاک بسپارند، اما [[بنی امیه]]<ref>ر.ک:مقاله بنی امیه</ref> به سرکردگی مروان بن حکم حاکم مدینه، <ref>الوافی بالوفیات، ج ۱۲، ص ۱۱۰</ref> به همراهی برخی زنان پیامبر <ref>تذکره الخواص، ج ۲، ص ۶۵</ref> مانع شدند. آنان که کینه دفن عثمان در حش کوکب <ref> البدایه و النهایه، ج ۸، س ۴۵</ref> (قبرستان یهودیان) را به دل داشتند، سوگند یاد کردند تا مانع دفن ایشان در کنار پیامبر (ص) شوند. [[بنی هاشم|بنیهاشم]] برای مقابله با بنی امیه آماده گردیدند که امام حسین (ع)، بنابه وصیت برادرش مانع شدند و به ناچار آن حضرت در [[بقیع]] به خاک سپرده شد. <ref>بحار الانوار، ج ۴۴/ ص ۱۳۴</ref> بنا به نقلی، سعید بن عاص اموی بر آن حضرت نماز خواند. <ref>تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۲۹۳</ref> | اهل بیت بنا به وصیت آن حضرت (ادفنونی عند ابی)، خواستند او را در کنار قبر جدش پیامبر به خاک بسپارند، اما [[بنی امیه]]<ref>ر. ک:مقاله بنی امیه</ref> به سرکردگی مروان بن حکم حاکم مدینه، <ref>الوافی بالوفیات، ج ۱۲، ص ۱۱۰</ref> به همراهی برخی زنان پیامبر <ref>تذکره الخواص، ج ۲، ص ۶۵</ref> مانع شدند. آنان که کینه دفن عثمان در حش کوکب <ref> البدایه و النهایه، ج ۸، س ۴۵</ref> (قبرستان یهودیان) را به دل داشتند، سوگند یاد کردند تا مانع دفن ایشان در کنار پیامبر (ص) شوند. [[بنی هاشم|بنیهاشم]] برای مقابله با بنی امیه آماده گردیدند که امام حسین (ع)، بنابه وصیت برادرش مانع شدند و به ناچار آن حضرت در [[بقیع]] به خاک سپرده شد. <ref>بحار الانوار، ج ۴۴/ ص ۱۳۴</ref> بنا به نقلی، سعید بن عاص اموی بر آن حضرت نماز خواند. <ref>تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۲۹۳</ref> | ||
برخی مانند ابن عربی (م. ۵۴۳ ق)؛ <ref>العواصم و القواصم، ص ۲۱</ref> ابن تیمیه (م. ۷۲۸ ق) <ref>منهاج السنه، ص ۲۲۵</ref> و تحت تأثیر آنها ابن جوزی <ref>صفوه الصفوه، ج ۱، ص ۳۴۳</ref> و ذهبی، <ref>تاریخ الاسلام، ج ۴، ص </ref> در شهادت آن حضرت به دست معاویه تردید کرده یا منکر به شهادت رسیدن امام توسط معاویه شده و گفتهاند: امام خود خلافت را تسلیم معاویه کرد. لذا دلیلی بر این مسموم کردن نبوده است. از طرف دیگر نیز مسمومیت امر پنهانی است، لذا اگر مسموم میکرد نباید کسی متوجه میشد. علاوه بر این، دو نفر و به تبع آنان ابن خلدون <ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۲/ ص ۴۴۹</ref> نیز بدون هیچ گونه استدلالی و تنها از روی تعصب، منکر شهادت امام شدهاند، در حالی که بر شهادت امام مجتبی به دست معاویه اجماع است. <ref>البدء و التاریخ، ج ۶، ص ۵</ref> و بسیاری از تاریخ نگاران به دست داشتن او در شهادت آن حضرت تصریح کردهاند. <ref>البدء و التاریخ، ج ۵، ص ۲۳۶</ref> | برخی مانند ابن عربی (م. ۵۴۳ ق)؛ <ref>العواصم و القواصم، ص ۲۱</ref> ابن تیمیه (م. ۷۲۸ ق) <ref>منهاج السنه، ص ۲۲۵</ref> و تحت تأثیر آنها ابن جوزی <ref>صفوه الصفوه، ج ۱، ص ۳۴۳</ref> و ذهبی، <ref>تاریخ الاسلام، ج ۴، ص </ref> در شهادت آن حضرت به دست معاویه تردید کرده یا منکر به شهادت رسیدن امام توسط معاویه شده و گفتهاند: امام خود خلافت را تسلیم معاویه کرد. لذا دلیلی بر این مسموم کردن نبوده است. از طرف دیگر نیز مسمومیت امر پنهانی است، لذا اگر مسموم میکرد نباید کسی متوجه میشد. علاوه بر این، دو نفر و به تبع آنان ابن خلدون <ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۲/ ص ۴۴۹</ref> نیز بدون هیچ گونه استدلالی و تنها از روی تعصب، منکر شهادت امام شدهاند، در حالی که بر شهادت امام مجتبی به دست معاویه اجماع است. <ref>البدء و التاریخ، ج ۶، ص ۵</ref> و بسیاری از تاریخ نگاران به دست داشتن او در شهادت آن حضرت تصریح کردهاند. <ref>البدء و التاریخ، ج ۵، ص ۲۳۶</ref> |