۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
|- | |- | ||
|آرامگاه | |آرامگاه | ||
| | |ایران، شهر ری | ||
|- | |- | ||
|محل زندگی | |محل زندگی | ||
| | |قم، مشهد،شهر ری | ||
|- | |- | ||
|مدفن | |مدفن | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
=نسب شیخ صدوق= | =نسب شیخ صدوق= | ||
ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی مشهور به شیخ صدوق، از علمای قرن ۴ق بوده است.<ref>غفاری، علی اکبر، مقدمه «من لایحضره الفقیه» در: الشیخ الصدوق، ۱۴۰۴ق.، ص۸</ref> | ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی مشهور به شیخ صدوق، از علمای قرن ۴ق بوده است.<ref>غفاری، علی اکبر، مقدمه «من لایحضره الفقیه» در: الشیخ الصدوق، ۱۴۰۴ق. ، ص۸</ref> | ||
پدر وی علی بن حسین بن موسی بن بابویه، در زمان خویش، شیخ و ثقه (مورد اعتماد) و فقیه و پیشوای قمیها بود با اینکه در آن زمان قم مملو از بزرگان و محدثان بود. او با وجود این جایگاه علمی و مرجعیتش در قم و غیر قم، مغازهای در بازار داشت که زاهدانه و با پاکدامنی و قناعت به تجارت مشغول بود و فقیهی مورد اعتماد بود. او در رشتههای مختلف کتابها و رسالههایی داشت که شیخ طوسی و احمد بن علی نجاشی آنها را ذکر کردهاند. ابن ندیم در الفهرست میگوید: «به خط پسرش محمد بن علی در پشت یک جزء دیدم که: «کتابهای پدرم را که ۲۰۰ کتاب است برای فلانی پسر فلانی اجازه دادم و نیز کتابهای خودم را که ۱۸ کتاب است.». <ref>غفاری، علی اکبر، مقدمه «من لایحضره الفقیه» در: الشیخ الصدوق، ۱۴۰۴ق، ص۹</ref> | پدر وی علی بن حسین بن موسی بن بابویه، در زمان خویش، شیخ و ثقه (مورد اعتماد) و فقیه و پیشوای قمیها بود با اینکه در آن زمان قم مملو از بزرگان و محدثان بود. او با وجود این جایگاه علمی و مرجعیتش در قم و غیر قم، مغازهای در بازار داشت که زاهدانه و با پاکدامنی و قناعت به تجارت مشغول بود و فقیهی مورد اعتماد بود. او در رشتههای مختلف کتابها و رسالههایی داشت که شیخ طوسی و احمد بن علی نجاشی آنها را ذکر کردهاند. ابن ندیم در الفهرست میگوید: «به خط پسرش محمد بن علی در پشت یک جزء دیدم که: «کتابهای پدرم را که ۲۰۰ کتاب است برای فلانی پسر فلانی اجازه دادم و نیز کتابهای خودم را که ۱۸ کتاب است. ». <ref>غفاری، علی اکبر، مقدمه «من لایحضره الفقیه» در: الشیخ الصدوق، ۱۴۰۴ق، ص۹</ref> | ||
=تولدشیخ صدوق= | =تولدشیخ صدوق= | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
سال ولادت شیخ صدوق به نحو دقیق مشخص نیست. اما آنچه از کتاب وی، کمال الدین، و کتاب غیبت [[شیخ طوسی]] و کتاب رجال نجاشی استفاده میشود این است که وی پس از مرگ محمد بن عثمان عَمْری، دومین سفیر از سفراء چهارگانه امام زمان (عج)، سال ۳۰۵ق در اوائل سفارت ابوالقاسم حسین بن روح، سومین سفیر، متولد شده است. | سال ولادت شیخ صدوق به نحو دقیق مشخص نیست. اما آنچه از کتاب وی، کمال الدین، و کتاب غیبت [[شیخ طوسی]] و کتاب رجال نجاشی استفاده میشود این است که وی پس از مرگ محمد بن عثمان عَمْری، دومین سفیر از سفراء چهارگانه امام زمان (عج)، سال ۳۰۵ق در اوائل سفارت ابوالقاسم حسین بن روح، سومین سفیر، متولد شده است. | ||
خود شیخ صدوق از ابوجعفر محمد بن علی بن اسودنقل میکند که علی بن حسین بن موسی بن بابویه(پدر شیخ صدوق که صدوق اول نیز خوانده میشود) پس از مرگ محمد بن عثمان عَمْری از او(ابوجعفر) خواسته است که از [[حسین بن روح نوبختی]] (سومین سفیر) بخواهد که او از [[امام زمان]] بخواهد که دعا کند تا خدا به او پسری بدهد. ابوجعفر میگوید من نیز از ابوالقاسم درخواست کردم و او این درخواست را به امام زمان رساند. پس از سه روز ابوالقاسم به من گفت که امام برای علی بن حسین دعا کرده است و برایش فرزندی مبارک متولد میشود که خدای عزوجل به سببش او را سود میرساند و...<ref>کمال الدین، ص۲۷۶؛ و مثله قال الطوسی فی کتابه الغیبة، ص۲۰۹؛ به نقل الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «معانی الاخبار» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه.ش.، ص۷۳</ref> | خود شیخ صدوق از ابوجعفر محمد بن علی بن اسودنقل میکند که علی بن حسین بن موسی بن بابویه(پدر شیخ صدوق که صدوق اول نیز خوانده میشود) پس از مرگ محمد بن عثمان عَمْری از او(ابوجعفر) خواسته است که از [[حسین بن روح نوبختی]] (سومین سفیر) بخواهد که او از [[امام زمان]] بخواهد که دعا کند تا خدا به او پسری بدهد. ابوجعفر میگوید من نیز از ابوالقاسم درخواست کردم و او این درخواست را به امام زمان رساند. پس از سه روز ابوالقاسم به من گفت که امام برای علی بن حسین دعا کرده است و برایش فرزندی مبارک متولد میشود که خدای عزوجل به سببش او را سود میرساند و...<ref>کمال الدین، ص۲۷۶؛ و مثله قال الطوسی فی کتابه الغیبة، ص۲۰۹؛ به نقل الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «معانی الاخبار» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه.ش. ، ص۷۳</ref> | ||
شیخ طوسی داستان را با تفصیل بیشتری نقل میکند: | شیخ طوسی داستان را با تفصیل بیشتری نقل میکند: | ||
برخی از مشایخ اهل قم به من گفتند که پدر شیخ صدوق همسر دختر عمویش محمد بن موسی بن بابویه بود و از او فرزندی نداشت. از این رو به ابوالقاسم حسین بن روح عریضهای نوشت و در آن درخواست کرد وی از امام زمان بخواهد برایش دعا کند تا خدا به او فرزندانی فقیه عطا کند. پس پاسخ آمد که تو از این زن بچه دار نمیشوی و به زودی کنیزی دیلمی را مالک میشوی و از او دو فرزند فقیه روزیات خواهد بود.<ref>الغیبة، ص۲۰۱؛ به نقل الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «معانی الاخبار» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه.ش.، ص۷۳</ref> | برخی از مشایخ اهل قم به من گفتند که پدر شیخ صدوق همسر دختر عمویش محمد بن موسی بن بابویه بود و از او فرزندی نداشت. از این رو به ابوالقاسم حسین بن روح عریضهای نوشت و در آن درخواست کرد وی از امام زمان بخواهد برایش دعا کند تا خدا به او فرزندانی فقیه عطا کند. پس پاسخ آمد که تو از این زن بچه دار نمیشوی و به زودی کنیزی دیلمی را مالک میشوی و از او دو فرزند فقیه روزیات خواهد بود.<ref>الغیبة، ص۲۰۱؛ به نقل الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «معانی الاخبار» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه.ش. ، ص۷۳</ref> | ||
بدین طریق، روشن میشود که ولادت شیخ صدوق پس از سال ۳۰۵ق و به دعای امام زمان (عج) بوده است و از این رو وی و برادرش حسین بن علی ابن بابویه|حسین بدین امر افتخار میکردهاند.<ref>الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «معانی الاخبار» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه.ش.، ص۷۴</ref> | بدین طریق، روشن میشود که ولادت شیخ صدوق پس از سال ۳۰۵ق و به دعای امام زمان (عج) بوده است و از این رو وی و برادرش حسین بن علی ابن بابویه|حسین بدین امر افتخار میکردهاند.<ref>الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «معانی الاخبار» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه.ش. ، ص۷۴</ref> | ||
=دوران تحصیل شیخ صدوق= | =دوران تحصیل شیخ صدوق= | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
=زندگینامه شیخ صدوق= | =زندگینامه شیخ صدوق= | ||
او در حدود سال ۳۰۶ در [[قم]]<ref>ر.ک:مقاله قم</ref> متولد شد. تولدش با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نایب خاص حجت بن حسن همزمان بودهاست. | او در حدود سال ۳۰۶ در [[قم]]<ref>ر. ک:مقاله قم</ref> متولد شد. تولدش با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نایب خاص حجت بن حسن همزمان بودهاست. | ||
پدر صدوق علی بن حسین بن موسی بن بابویه، از فقهای شیعه و در زمان حسن عسگری و حجت بن حسن میزیسته و مورد احترام آنان بودهاست.<ref>«زندگیمانه ابوجعفر محمد بن علی اب بابویه قمی»</ref> (هر دو پدر و پسر معروف به ابن بابویه و صدوقَین هستند). | پدر صدوق علی بن حسین بن موسی بن بابویه، از فقهای شیعه و در زمان حسن عسگری و حجت بن حسن میزیسته و مورد احترام آنان بودهاست.<ref>«زندگیمانه ابوجعفر محمد بن علی اب بابویه قمی»</ref> (هر دو پدر و پسر معروف به ابن بابویه و صدوقَین هستند). | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
دربارهٔ تولد صدوق در کتابهای شیعه آمدهاست که پدر او بعد از گذشت ۵۰ سال از عمرش، دارای فرزند نشده بود. از این رو برای حسین بن روح سومین نائب حجت بن حسن نامه مینویسد و از او تقاضا میکند که درخواست او را به حجت بن حسن برساند. در جواب این نامه، حجت بن حسن برای پدر صدوق مینویسد: «از خداوند خواستم دو پسر روزیت کند که وجودشان، خیر و برکت باشد.» از این رو وی «متولد به دعای امام زمان» نیز خوانده میشود.<ref>«وبگاه آینده روشن (BFNEWS)او به دعای امام عصر (عج متولد شد «۱۶-۰۲-۱۳۸۹»». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۹ مه ۲۰۱۰</ref> | دربارهٔ تولد صدوق در کتابهای شیعه آمدهاست که پدر او بعد از گذشت ۵۰ سال از عمرش، دارای فرزند نشده بود. از این رو برای حسین بن روح سومین نائب حجت بن حسن نامه مینویسد و از او تقاضا میکند که درخواست او را به حجت بن حسن برساند. در جواب این نامه، حجت بن حسن برای پدر صدوق مینویسد: «از خداوند خواستم دو پسر روزیت کند که وجودشان، خیر و برکت باشد.» از این رو وی «متولد به دعای امام زمان» نیز خوانده میشود.<ref>«وبگاه آینده روشن (BFNEWS)او به دعای امام عصر (عج متولد شد «۱۶-۰۲-۱۳۸۹»». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۹ مه ۲۰۱۰</ref> | ||
وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه ری به آن شهر دعوت شد و در آنجا اقامت گزید و نزد آن پادشاه شیعی و وزیرش صاحب بن عباد با احترام میزیست و ریاست روحانی [[شیعیان]] عصر به او واگذار شد. وی سپس به شهرهای [[خراسان]]، ماوراءالنهر، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و به منظور [[حج]] و زیارت به [[حجاز]] و [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> رفت و در شهرهای [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> و [[بغداد]]، علمای دینی از معلوماتش استفاده کردند و سپس به [[ایران]] بازگشت و در سال ۳۸۱ هجری در ری درگذشت.<ref>فرهنگ جوان، مهدی نیلی پور، جلد اول، صفحهٔ ۷۳</ref> صدوق ابن بابویه قمی به خاطر فشار حکومت در سختگیری بر شیعیان، زندگی در قم برایش مشکل شد و به طرف یکی از روستاهای بلخ، که ساکنان آن همه شیعه بودند، مهاجرت کرد و شیعیان با گرمی از او استقبال نمودند و از او تقاضای نوشتن کتاب فقهی کردند و او نیز کتاب معروف خود، من لایحضره الفقیه، را در این روستا تألیف نمود.<ref>حسین علی یزدانی، تاریخ تشیّع در افغانستان، مشهد، بهرام، ۱۳۷۰، ص ۲۵۳.</ref> | وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه ری به آن شهر دعوت شد و در آنجا اقامت گزید و نزد آن پادشاه شیعی و وزیرش صاحب بن عباد با احترام میزیست و ریاست روحانی [[شیعیان]] عصر به او واگذار شد. وی سپس به شهرهای [[خراسان]]، ماوراءالنهر، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و به منظور [[حج]] و زیارت به [[حجاز]] و [[عراق]]<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> رفت و در شهرهای [[کوفه]]<ref>ر. ک:مقاله کوفه</ref> و [[بغداد]]، علمای دینی از معلوماتش استفاده کردند و سپس به [[ایران]] بازگشت و در سال ۳۸۱ هجری در ری درگذشت.<ref>فرهنگ جوان، مهدی نیلی پور، جلد اول، صفحهٔ ۷۳</ref> صدوق ابن بابویه قمی به خاطر فشار حکومت در سختگیری بر شیعیان، زندگی در قم برایش مشکل شد و به طرف یکی از روستاهای بلخ، که ساکنان آن همه شیعه بودند، مهاجرت کرد و شیعیان با گرمی از او استقبال نمودند و از او تقاضای نوشتن کتاب فقهی کردند و او نیز کتاب معروف خود، من لایحضره الفقیه، را در این روستا تألیف نمود.<ref>حسین علی یزدانی، تاریخ تشیّع در افغانستان، مشهد، بهرام، ۱۳۷۰، ص ۲۵۳.</ref> | ||
[[شیخ مفید]]<ref>ر.ک:مقاله شیخ مفید</ref> وی را فردی ناقصالعقل و ضعیفالرای خواندهاست.<ref> رسالههای شیخ مفید، جلد دهم.</ref> | [[شیخ مفید]]<ref>ر. ک:مقاله شیخ مفید</ref> وی را فردی ناقصالعقل و ضعیفالرای خواندهاست.<ref> رسالههای شیخ مفید، جلد دهم.</ref> | ||
نخستین کسی که ابن بابویه را صدوق نامیده ابن ادریس حلی است، ولی پس از وی تا زمان [[شهید اول]]، [[علامه مجلسی]]، این لقب شهرت نداشتهاست.<ref>دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۳، مقاله ۹۲۹</ref> | نخستین کسی که ابن بابویه را صدوق نامیده ابن ادریس حلی است، ولی پس از وی تا زمان [[شهید اول]]، [[علامه مجلسی]]، این لقب شهرت نداشتهاست.<ref>دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۳، مقاله ۹۲۹</ref> | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
'''من لایحضره الفقیه''' | '''من لایحضره الفقیه''' | ||
شناخته شده ترین و بزرگترین کتاب شیخ صدوق که در دسترس است و بارها چاپ شده و ده ها تن از فقهای بزرگ به شرح، ترجمه و حاشیه بر آن همت گماشته اند، کتاب گرانقدر من لایحضره الفقیه است. وی این کتاب را در سال ۳۷۲ هـ.ق در روستای ایلاق از توابع بلخ نوشت. این کتاب یکی از اصول چهارگانه [[فقه]]<ref>ر.ک:مقاله فقه</ref> شیعه و مأخذ علمی معتبری در احکام شرعی است.<ref>ویژه نامه بزرگداشت شیخ صدوق، اردیبهشت ماه ۱۳۸۰، ص ۹۱ | شناخته شده ترین و بزرگترین کتاب شیخ صدوق که در دسترس است و بارها چاپ شده و ده ها تن از فقهای بزرگ به شرح، ترجمه و حاشیه بر آن همت گماشته اند، کتاب گرانقدر من لایحضره الفقیه است. وی این کتاب را در سال ۳۷۲ هـ. ق در روستای ایلاق از توابع بلخ نوشت. این کتاب یکی از اصول چهارگانه [[فقه]]<ref>ر. ک:مقاله فقه</ref> شیعه و مأخذ علمی معتبری در احکام شرعی است.<ref>ویژه نامه بزرگداشت شیخ صدوق، اردیبهشت ماه ۱۳۸۰، ص ۹۱ | ||
</ref> | </ref> | ||
مدینة العلم | مدینة العلم | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
الهدایه | الهدایه | ||
المقنع فی الفقه <ref>الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «معانی الاخبار» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه.ش.، ص۷۲</ref> | المقنع فی الفقه <ref>الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «معانی الاخبار» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه.ش. ، ص۷۲</ref> | ||
=وفات شیخ صدوق= | =وفات شیخ صدوق= | ||
وی در سال سال ۳۸۱ هجری قمری. در سن هفتاد و اندی درگذشت و در [[شهر ری]] دفن شد. قبر او امروزه در قبرستانی با نام قبرستان ابن بابویه معروف و زیارتگاه مردم است. تجدید عمارت قبر وی در زمان فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۳۸ بود که با توجه به سیلی که پیش آمد و قبر وی شکافته شد جنازه سالم وی پس از گذشت قرنها مایه حیرت همگان شد. <ref>الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «معانی الاخبار» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه.ش.، ص۷۴</ref> | وی در سال سال ۳۸۱ هجری قمری. در سن هفتاد و اندی درگذشت و در [[شهر ری]] دفن شد. قبر او امروزه در قبرستانی با نام قبرستان ابن بابویه معروف و زیارتگاه مردم است. تجدید عمارت قبر وی در زمان فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۳۸ بود که با توجه به سیلی که پیش آمد و قبر وی شکافته شد جنازه سالم وی پس از گذشت قرنها مایه حیرت همگان شد. <ref>الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «معانی الاخبار» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه.ش. ، ص۷۴</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده: عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده: عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده: نویسندگان کتب اربعه]] | [[رده:نویسندگان کتب اربعه]] |