عبدالسلام الاسمر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
</div> | </div> | ||
'''عبدالسلام الأسمر بن سلیم الفیتوری الإدریسی الحسنی''' از مهمترین علما و مدافعان [[اسلام]] در قرن دهم هجری شمرده می شود. از برجستهترین شیوخ [[تصوف]] و یکی از مهمترین ارکان نهضت علمی و وکالت در مغرب اسلامی است<ref>القطب الأنور عبدالسلام الأسمر / الشیخ الأستاذ أحمد القطعانی</ref>. رویکرد حمایتی و اصلاحی او شامل توجه به طبقات مختلف جامعه بود و محدود به طبقه تحصیلکرده نبود. تا آنجا که او را پیشوای معنوی و سنگ بنای تحکیم اسلام در مغرب اسلامی قرار داد و با گذشت پنج قرن از رحلتش، هنوز تأثیرش در سطوح علمی و اجتماعی روشن و تأثیرگذار است <ref>رسائل الأسمر إلى مریدیه/ الشیخ الدکتور مصطفى رابعة</ref>. عبدالسلام الاسمر در قرن یازدهم هجری به دنیا آمد و پدرش غلام بود<ref>جورج ریمون، من داخل معسکرات الجهاد فی لیبیا، ص 196</ref><ref>مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سلیم الأدریسی الحسنی" إلى مریدیه، ط 1، المدار الإسلامی، ص 16</ref>. | '''عبدالسلام الأسمر بن سلیم الفیتوری الإدریسی الحسنی''' از مهمترین علما و مدافعان [[اسلام]] در قرن دهم هجری شمرده می شود. از برجستهترین شیوخ [[تصوف]] و یکی از مهمترین ارکان نهضت علمی و وکالت در مغرب اسلامی است<ref>القطب الأنور عبدالسلام الأسمر / الشیخ الأستاذ أحمد القطعانی</ref>. رویکرد حمایتی و اصلاحی او شامل توجه به طبقات مختلف جامعه بود و محدود به طبقه تحصیلکرده نبود. تا آنجا که او را پیشوای معنوی و سنگ بنای تحکیم اسلام در مغرب اسلامی قرار داد و با گذشت پنج قرن از رحلتش، هنوز تأثیرش در سطوح علمی و اجتماعی روشن و تأثیرگذار است <ref>رسائل الأسمر إلى مریدیه/ الشیخ الدکتور مصطفى رابعة</ref>. عبدالسلام الاسمر در قرن یازدهم هجری به دنیا آمد و پدرش غلام بود<ref>جورج ریمون، من داخل معسکرات الجهاد فی لیبیا، ص 196</ref><ref>مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سلیم الأدریسی الحسنی" إلى مریدیه، ط 1، المدار الإسلامی، ص 16</ref>. | ||
=نسبت= | =نسبت= | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
«عبدالسلام الأسمر بن سلیم بن محمد بن سالم بن حمید بن عمران المعروف بالخلیفة بن محیا بن سلیمان -دفین مقبرة سیدی الشعاب بطرابلس لیبیا- بن سالم بن خلیفة بن عمران بن أحمد بن خلیفة -الملقب بفیتور- بن عبدالعزیز بن عبدالله -وهو المعروف بنبیل ولد بفاس ودفن بمکة المکرمة- بن عمران بن أحمد بن عبدالله بن عبدالعزیز بن عبدالقادر بن عبدالرحیم بن أحمد بن عبدالله بن إدریس الأصغر بن إدریس الأکبر بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنى بن الحسن السبط بن علی بن أبیطالب وابن السیدة فاطمة الزهراء بنت رسول الإسلام محمد بن عبدالله» البته بسیاری از علما در صحت انتساب وی به خاندان [[پیامبر]] صلی الله علیه و آله تردید کرده اند<ref>أغسطینی، سکان لیبیا - القسم الخاص بطرابلس الغرب, ص 110</ref>. مادرش خانم سلیمه دختر شیخ عبدالرحمن بن عبدالواحد الدرعی و ادریسی حسنی از نوادگان شیخ عبدالسلام بن مشیش است. | «عبدالسلام الأسمر بن سلیم بن محمد بن سالم بن حمید بن عمران المعروف بالخلیفة بن محیا بن سلیمان -دفین مقبرة سیدی الشعاب بطرابلس لیبیا- بن سالم بن خلیفة بن عمران بن أحمد بن خلیفة -الملقب بفیتور- بن عبدالعزیز بن عبدالله -وهو المعروف بنبیل ولد بفاس ودفن بمکة المکرمة- بن عمران بن أحمد بن عبدالله بن عبدالعزیز بن عبدالقادر بن عبدالرحیم بن أحمد بن عبدالله بن إدریس الأصغر بن إدریس الأکبر بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنى بن الحسن السبط بن علی بن أبیطالب وابن السیدة فاطمة الزهراء بنت رسول الإسلام محمد بن عبدالله» البته بسیاری از علما در صحت انتساب وی به خاندان [[پیامبر]] صلی الله علیه و آله تردید کرده اند<ref>أغسطینی، سکان لیبیا - القسم الخاص بطرابلس الغرب, ص 110</ref>. مادرش خانم سلیمه دختر شیخ عبدالرحمن بن عبدالواحد الدرعی و ادریسی حسنی از نوادگان شیخ عبدالسلام بن مشیش است. | ||
شیخ عبدالسلام را «الاسمر» مینامیدند، زیرا او شبهای تاریک را به اطاعت خدا میگذراند. این نژاد در مغرب دور زندگی میکرد. این سلسله در سایه دولت ادریسی که توسط رئیس آن ادریس بزرگ تأسیس شد و در پی فروپاشی این دولت و تعقیب و آزار اعضای خانه ادریسی، «در قبایل مراکش و مراکش پراکنده شد. به مفقود شدن پناه بردند تا اینکه علامت آن نسب را برداشتند و رنگ خود را بادیه نشین کردند» و در اواخر قرن چهارم هجری عده ای از این سلسله در «[[تونس]]» به [[آفریقا]] آمدند: عبدالله بن عمران ملقب به «نبیل». الادریسی و خانواده او و برخی از پسر عموهایش و در تونس و تحت سرپرستی اولاد <ref>مخلوف، تنقیح روضة الأزهار، ص : 62</ref>. سعید - نبیل و خاندانش از یاران وفادار اولاد سعید شدند<ref>مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سلیم الأدریسی الحسنی" إلى مریدیه، ط 1، المدار الإسلامی، ص 13</ref>. | شیخ عبدالسلام را «الاسمر» مینامیدند، زیرا او شبهای تاریک را به اطاعت خدا میگذراند. این نژاد در مغرب دور زندگی میکرد. این سلسله در سایه دولت ادریسی که توسط رئیس آن ادریس بزرگ تأسیس شد و در پی فروپاشی این دولت و تعقیب و آزار اعضای خانه ادریسی، «در قبایل مراکش و مراکش پراکنده شد. به مفقود شدن پناه بردند تا اینکه علامت آن نسب را برداشتند و رنگ خود را بادیه نشین کردند» و در اواخر قرن چهارم هجری عده ای از این سلسله در «[[تونس]]» به [[آفریقا]] آمدند: عبدالله بن عمران ملقب به «نبیل». الادریسی و خانواده او و برخی از پسر عموهایش و در تونس و تحت سرپرستی اولاد <ref>مخلوف، تنقیح روضة الأزهار، ص: 62</ref>. سعید - نبیل و خاندانش از یاران وفادار اولاد سعید شدند<ref>مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سلیم الأدریسی الحسنی" إلى مریدیه، ط 1، المدار الإسلامی، ص 13</ref>. | ||
=تولد و تربیت= | =تولد و تربیت= | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
وی از معاصران شیخ احمد زروق، فقیه مشهور مالکی و صاحب اندیشه صحیح صوفیانه بود و با او رابطه محبت آمیزی داشت. شیخ زروق همیشه به دیدار عموی الاسمار، شیخ احمد الفیتوری میرفت. در این بازدیدها توجه ایشان به درخشش الاسمار جلب شد. | وی از معاصران شیخ احمد زروق، فقیه مشهور مالکی و صاحب اندیشه صحیح صوفیانه بود و با او رابطه محبت آمیزی داشت. شیخ زروق همیشه به دیدار عموی الاسمار، شیخ احمد الفیتوری میرفت. در این بازدیدها توجه ایشان به درخشش الاسمار جلب شد. | ||
محقق شمس الدین اللقانی دراینباره می گوید: «اگر با شیخم سیدی احمد زروق میرفتیم و سیدی عبدالسلام را نیز ملاقات میکردیم. وقتی او کوچک بودزروق در مورد او گفت:این پسر در طرابلس به بزرگ خواهد رسید تا اینکه از مردم زمان خود پیشی بگیرد. » | محقق شمس الدین اللقانی دراینباره می گوید: «اگر با شیخم سیدی احمد زروق میرفتیم و سیدی عبدالسلام را نیز ملاقات میکردیم. وقتی او کوچک بودزروق در مورد او گفت:این پسر در طرابلس به بزرگ خواهد رسید تا اینکه از مردم زمان خود پیشی بگیرد.» | ||
الاسمر به مدت هفت سال به دریافت علوم مختلف اسلامی نزد شیخ عبدالواحد الدکالی ادامه داد و پس از این مدت شیخ دکالی را شگفت زده کرد و گفت:((یا عبدالسلام برو تا مردم از تو بهرهمند شوند، پیرمرد پیر را خدمت نمی کند)). و شیخ الدکالی خود بر تدریسش بر او راضی نشد و او را در طلب علم و دانش تشویق نمود و جمعاً اساتید او به هشتاد شیخ رسید که از آنان بهرهمند شد که برجستهترین آنها عبارتند از<ref>الأنوار السنیة/ عبدالسلام الأسمر</ref>: | الاسمر به مدت هفت سال به دریافت علوم مختلف اسلامی نزد شیخ عبدالواحد الدکالی ادامه داد و پس از این مدت شیخ دکالی را شگفت زده کرد و گفت:((یا عبدالسلام برو تا مردم از تو بهرهمند شوند، پیرمرد پیر را خدمت نمی کند)). و شیخ الدکالی خود بر تدریسش بر او راضی نشد و او را در طلب علم و دانش تشویق نمود و جمعاً اساتید او به هشتاد شیخ رسید که از آنان بهرهمند شد که برجستهترین آنها عبارتند از<ref>الأنوار السنیة/ عبدالسلام الأسمر</ref>: | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: تصوف]] | [[رده:تصوف]] |
نسخهٔ ۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۲۴
نام | عبدالسلام الأسمر بن سلیم بن محمد بن سالم بن حمید بن عمران |
---|---|
نامهای دیگر | عبدالسلام الاسمر |
درگذشت | 981ق |
عبدالسلام الأسمر بن سلیم الفیتوری الإدریسی الحسنی از مهمترین علما و مدافعان اسلام در قرن دهم هجری شمرده می شود. از برجستهترین شیوخ تصوف و یکی از مهمترین ارکان نهضت علمی و وکالت در مغرب اسلامی است[۱]. رویکرد حمایتی و اصلاحی او شامل توجه به طبقات مختلف جامعه بود و محدود به طبقه تحصیلکرده نبود. تا آنجا که او را پیشوای معنوی و سنگ بنای تحکیم اسلام در مغرب اسلامی قرار داد و با گذشت پنج قرن از رحلتش، هنوز تأثیرش در سطوح علمی و اجتماعی روشن و تأثیرگذار است [۲]. عبدالسلام الاسمر در قرن یازدهم هجری به دنیا آمد و پدرش غلام بود[۳][۴].
نسبت
نسب او به حسن بن علی بن ابیطالب و فاطمه الزهرا دختر رسول اسلام (ص) میرسد. این هم نسب کامل او:
«عبدالسلام الأسمر بن سلیم بن محمد بن سالم بن حمید بن عمران المعروف بالخلیفة بن محیا بن سلیمان -دفین مقبرة سیدی الشعاب بطرابلس لیبیا- بن سالم بن خلیفة بن عمران بن أحمد بن خلیفة -الملقب بفیتور- بن عبدالعزیز بن عبدالله -وهو المعروف بنبیل ولد بفاس ودفن بمکة المکرمة- بن عمران بن أحمد بن عبدالله بن عبدالعزیز بن عبدالقادر بن عبدالرحیم بن أحمد بن عبدالله بن إدریس الأصغر بن إدریس الأکبر بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنى بن الحسن السبط بن علی بن أبیطالب وابن السیدة فاطمة الزهراء بنت رسول الإسلام محمد بن عبدالله» البته بسیاری از علما در صحت انتساب وی به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله تردید کرده اند[۵]. مادرش خانم سلیمه دختر شیخ عبدالرحمن بن عبدالواحد الدرعی و ادریسی حسنی از نوادگان شیخ عبدالسلام بن مشیش است.
شیخ عبدالسلام را «الاسمر» مینامیدند، زیرا او شبهای تاریک را به اطاعت خدا میگذراند. این نژاد در مغرب دور زندگی میکرد. این سلسله در سایه دولت ادریسی که توسط رئیس آن ادریس بزرگ تأسیس شد و در پی فروپاشی این دولت و تعقیب و آزار اعضای خانه ادریسی، «در قبایل مراکش و مراکش پراکنده شد. به مفقود شدن پناه بردند تا اینکه علامت آن نسب را برداشتند و رنگ خود را بادیه نشین کردند» و در اواخر قرن چهارم هجری عده ای از این سلسله در «تونس» به آفریقا آمدند: عبدالله بن عمران ملقب به «نبیل». الادریسی و خانواده او و برخی از پسر عموهایش و در تونس و تحت سرپرستی اولاد [۶]. سعید - نبیل و خاندانش از یاران وفادار اولاد سعید شدند[۷].
تولد و تربیت
وی در سال 880 هجری قمری منطبق بر حدود 1475 میلادی در شهر زلیتن (غرب لیبی) به دنیا آمد و در سال 981 هجری قمری مطابق با 1573 میلادی تقریباً در آنجا به خاک سپرده شد. پدر شیخ الاسمر در حالی که دو ماه کمتر از دو سال داشت از دنیا رفت، بنابراین مادرش او را بزرگ کرد تا اینکه درگذشت و پس از آن عمویش شیخ احمد بن محمد الفتوری بر تربیت او نظارت داشت. مورخان شیخ احمد را دارای بابی در فهم و حفظ و تسلط عربی و سایر علوم توصیف میکنند و در شعر مهارت داشت. الاسمر در دامان خانواده ای پرورش یافت که دارای میراث علمی غنی و نسب بلندی از دو طرف پدر و مادر بود و همین موارد باعث شد تا او به سمت رشته پزشکی قانونی و وکالت هدایت شود.
عمویش شیخ احمد بن محمد الفتوری او را برای فراگیری قرآن وارد کتاب کرد تا اینکه در مدت کوتاهی از حافظان ماهر شد. عمویش در اوایل نوجوانی او را نزد شیخ عبدالواحد دکالی که مهمترین استاد او به شمار میرود، برد و همچنین نزد بسیاری از علمای مالکی و شیوخ تعلیم و رفتار صوفیانه آموخت.
وی از معاصران شیخ احمد زروق، فقیه مشهور مالکی و صاحب اندیشه صحیح صوفیانه بود و با او رابطه محبت آمیزی داشت. شیخ زروق همیشه به دیدار عموی الاسمار، شیخ احمد الفیتوری میرفت. در این بازدیدها توجه ایشان به درخشش الاسمار جلب شد. محقق شمس الدین اللقانی دراینباره می گوید: «اگر با شیخم سیدی احمد زروق میرفتیم و سیدی عبدالسلام را نیز ملاقات میکردیم. وقتی او کوچک بودزروق در مورد او گفت:این پسر در طرابلس به بزرگ خواهد رسید تا اینکه از مردم زمان خود پیشی بگیرد.»
الاسمر به مدت هفت سال به دریافت علوم مختلف اسلامی نزد شیخ عبدالواحد الدکالی ادامه داد و پس از این مدت شیخ دکالی را شگفت زده کرد و گفت:((یا عبدالسلام برو تا مردم از تو بهرهمند شوند، پیرمرد پیر را خدمت نمی کند)). و شیخ الدکالی خود بر تدریسش بر او راضی نشد و او را در طلب علم و دانش تشویق نمود و جمعاً اساتید او به هشتاد شیخ رسید که از آنان بهرهمند شد که برجستهترین آنها عبارتند از[۸]: الشیخ عبدالله العبادی.
الشیخ محمد عبدالرحمن الحطاب (الکبیر).
الشیخ علی العوسجی.
الشیخ عبدالنبی بن عبدالمولى.
اخذ خرقه
او اذکار و سلوک را از استادش عبدالواحد بن محمد الدوکالی دریافت کرد. او خرقه اهل تصوف را نیز احمد بن عقبة الحضرمی اخذ نمود. و خود اینگونه روایت کرده است:معلم من عبدالرحمن ابوجعفر آن را برای من پوشانید، از فرزندان ابوجعفر کندی که از طریق دریا به طرابلس در غرب آمده بود.
تاثیر در عالم اسلامی
بسیاری از مورخان و علاقهمندان به تصوف، عبدالسلام الاسمر را عالمی صوفی میدانند که همتای او نسبت به سیره اجداد صالح، جدیت کمتری داشت و برای رفتار الهی تلاش میکرد و از دستورات آنان پیروی میکرد و آنان را به پیروی از تصوف واقعی تشویق میکرد[۹].
شاگردان
سالم السنهوری: شیخ مالکیه در زمان خود. الحطاب (صغیر): صاحب یکی از مشهورترین شرحها بر (مختصر خلیل) که از مهمترین کتابهای مالکی است. علی بن مصطفی الزرلی: از علمای بزرگ غرب طرابلس. ابراهیم ابوحمیره (بن الحسن بن علی بن ابیطالب، از اولاد رسول اکرم): وصی صالحی که توسط ولی عبدالسلام الاسمر تربیت شد، در زاویه غربی متولد شد و درگذشت.
شعر
شیخ احمد الفتوری عموی شیخ عبدالسلام و مربّی او بود. او شعر میگفت و در آن تجربه و دانش داشت، به طوری که او را کعب بن زهیر و حسن بن ثابت تشبیه میکردند. این موضوع نقش بسزایی در نزدیک شدن الاسمر به شعر داشت. منظومههای شعری و تربیتی و عرفانی او بسیار زیاد بود و برخی از اشعار او نزدیک به چهار هزار بیت را شامل می شد. شیخ الاسمر مقطعات زیادی به زبان عربی دارد که باعث شد بسیاری از مردان و زنان سخنان او را حفظ و تکرار کنند[۱۰].
آثار
شیخ الاسمر در کتابت و تالیف پرکار بود. با این حال، بیشتر نوشتههای او در فتنه قتل فرزندش عمران در سال 995 هجری قمری از بین رفت. در زیر نگاهی اجمالی به برخی از کتابهای او آورده شده است که در آن حادثه از دست نرفته است:
(رسالة مختصرة فی العقیدة الإسلامیة وأصولها).
(الوصیة الکبرى).
(الوصیة الوسطى).
(الوصیة الصغرى).
(الأنوار السنیة).
(سفینة البحور).
(العظمة فی التحدث بالنعمة).
(التحفة القدسیة لمن أراد الدخول فی الطریقة العروسیة).
(نصائح التقریب فی حق الفقراء والنقیب).
مجموعة (الأحزاب والأوراد والوظائف).
گفتار
به دنیا مغرور نشوید که خیانتکار است با غرور خود جز ذلت و حقارت نمی افزاید.
شترها را زیاد بار بر آنها نگذارید. زنان را در مسیرها و راهها مزاحمت نکنید.
از نشانه سعادت فقیر، تسهیل اطاعت در اوست تأیید سنت در کردار و گفتار و محبت او به صالحان.
درباره او
در ادامه به بررسی کتبی که به شخصیت و زندگی عبدالسلام الاسمر می پردازد اشاره می شود:
روضة الأزهار ومنیة السادة الأبرار/ الشیخ کریم الدین البرمونی.
النور النائر/ الشیخ سالم السنهوری.
مواهب الرحیم/ الشیخ محمد بن محمد بن مخلوف الشریف التونسی.
فتح العلیم/ الشیخ عبدالسلام العالم التاجوری.
حوادث العصر/ الشیخ محمد بن نصر.
فتح العلی الأکبر فی تاریخ حیاة سیدی عبدالسلام الأسمر/ أبو علی الطیب بن طاهر الشیخ المصراتی/ منشورات دار الکشاف 1389هـ.
رسالة فی تاریخ الشیخ الأسمر/ الشیخ سالم بن حمودة.
على هامش حیاة سیدی عبدالسلام الأسمر الفیتوری/ محمد بن إسحاق الملیجی الإسکندری/مطبوع مصر، توزیع مکتبة النجاح درطرابلس.
النفحات الشاذلیة والأسرار الأسمریة/ أحمد حامد عبدالکریم، (شیخ الطریقة العروسیة بسوهاج بمصر).
النفحات الفیتوریة / الشریف أحمد بن محمد بن عبدالکریم الشریف (شیخ الطریقة العروسیة بسوهاج بمصر).
أعلام لیبیا/ الشیخ الطاهر الزاوی (مفتی لیبیا).
عبدالسلام الأسمر آراؤه وأفکاره فی میزان الشریعة الإسلامیة / الشیخ الدکتور محمد محمد عزالدین الغریانی.
رسائل الأسمر إلى مریدیه/ الشیخ الدکتور مصطفى رابعة.
القطب الأنور عبدالسلام الأسمر/ الشیخ الأستاذ أحمد القطعانی.
فتح العلیم عن مناقب الشیخ عبدالسلام بن سلیم/ الشیخ مفتاح فرج محمد الفیتوری.
پانویس
- ↑ القطب الأنور عبدالسلام الأسمر / الشیخ الأستاذ أحمد القطعانی
- ↑ رسائل الأسمر إلى مریدیه/ الشیخ الدکتور مصطفى رابعة
- ↑ جورج ریمون، من داخل معسکرات الجهاد فی لیبیا، ص 196
- ↑ مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سلیم الأدریسی الحسنی" إلى مریدیه، ط 1، المدار الإسلامی، ص 16
- ↑ أغسطینی، سکان لیبیا - القسم الخاص بطرابلس الغرب, ص 110
- ↑ مخلوف، تنقیح روضة الأزهار، ص: 62
- ↑ مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سلیم الأدریسی الحسنی" إلى مریدیه، ط 1، المدار الإسلامی، ص 13
- ↑ الأنوار السنیة/ عبدالسلام الأسمر
- ↑ عبدالسلام الأسمر آراؤه وأفکاره فی میزان الشریعة الإسلامیة / الشیخ الدکتور محمد محمد عزالدین الغریانی
- ↑ أحمد حامد/ الطبقات العروسیة الشاذلیة ص 24