۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
=طلوع زندگی و دوران کودکی سلیم= | =طلوع زندگی و دوران کودکی سلیم= | ||
زمانی که مصر با بحران اشغالگری و خیانت حاکمان بیگانه دست به گریبان بود، در یکی از شهرکهای «مدینة الشهداء» (منوفیه) به نام «میت شهالة» <ref>قریه «میت شهالة» از شهرکهاى «مدینة الشهداء» منوفیه است. یاقوت مىگوید:«منوف» از روستاهاى مصر قدیم است که در فتوحات مصر نیز نامى از آن برده مىشود. معمولاً واژه کورة هم به آن اضافه مىکنند و «کورة رمسیس و منوف» مىگویند. جایى که از کشتزارها و آبادىها... پایینتر است و به بخش کورة آن، امروزه منوفیه مىگویند. (معجم البلدان، ج 5، ص 216؛ المعجم الوسیط، ج 1، ص 386 «توضیح واژه ریف»).</ref> واقعهای روی داد که هم چون طلوعی مبارک، آسمان روستا را روشن کرد. این رویداد مهم که در سال 1302ق. روی داد، تولد نوزادی مبارک بود که پدر و مادر به نشانه ایمان به معبودِ با مجد و عظمت نامش را عبدالمجید گذاشتند.عبدالمجید از اوان کودکی به تیزهوشی و زیرکی شناخته میشد و در سایه تربیت والدین، دوران کودکی را در روستای کوچک خود «میت شهاله» به دور از غوغاهای معمول و تأثیرات ناشی از تهاجم خارجی و... گذراند. وی همانند دیگر کودکان روستا با خواندن و نوشتن ابتدایی آشنا شد. با این تفاوت که تربیت و آموزش وی با علاقه و انگیزه و جدیت از سوی والدین پی گیری شد تا جایی که کل قرآن مجید را حفظ کرد و با تلاش فراوان در قرائت آن سعی وافر نمود.<br> | زمانی که مصر با بحران اشغالگری و خیانت حاکمان بیگانه دست به گریبان بود، در یکی از شهرکهای «مدینة الشهداء» (منوفیه) به نام «میت شهالة» <ref>قریه «میت شهالة» از شهرکهاى «مدینة الشهداء» منوفیه است. یاقوت مىگوید:«منوف» از روستاهاى مصر قدیم است که در فتوحات مصر نیز نامى از آن برده مىشود. معمولاً واژه کورة هم به آن اضافه مىکنند و «کورة رمسیس و منوف» مىگویند. جایى که از کشتزارها و آبادىها... پایینتر است و به بخش کورة آن، امروزه منوفیه مىگویند. (معجم البلدان، ج 5، ص 216؛ المعجم الوسیط، ج 1، ص 386 «توضیح واژه ریف»).</ref> واقعهای روی داد که هم چون طلوعی مبارک، آسمان روستا را روشن کرد. این رویداد مهم که در سال 1302ق. روی داد، تولد نوزادی مبارک بود که پدر و مادر به نشانه ایمان به معبودِ با مجد و عظمت نامش را عبدالمجید گذاشتند. عبدالمجید از اوان کودکی به تیزهوشی و زیرکی شناخته میشد و در سایه تربیت والدین، دوران کودکی را در روستای کوچک خود «میت شهاله» به دور از غوغاهای معمول و تأثیرات ناشی از تهاجم خارجی و... گذراند. وی همانند دیگر کودکان روستا با خواندن و نوشتن ابتدایی آشنا شد. با این تفاوت که تربیت و آموزش وی با علاقه و انگیزه و جدیت از سوی والدین پی گیری شد تا جایی که کل قرآن مجید را حفظ کرد و با تلاش فراوان در قرائت آن سعی وافر نمود.<br> | ||
دیگر وقت آن بود که عبدالمجید بار سفر را ببندد و به سوی کانون علم و ایمان و معبد عشق و عرفان یعنی الأزهر رهسپار شود، و این در حالی بود که سالهای آغازین قرن نوزدهم هم زمان با گرایش جوانان عربی و مصری به تحصیل علوم غربی و تحصیل در مراکزی با رنگ و بوی آن چنانی بود. با این وصف، خانوادههای مذهبی با احساس وظیفه دینی، فرزندان خود را برای تضمین آینده امت اسلامی و علوم دینی راهی الأزهر میکردند.<br> | دیگر وقت آن بود که عبدالمجید بار سفر را ببندد و به سوی کانون علم و ایمان و معبد عشق و عرفان یعنی الأزهر رهسپار شود، و این در حالی بود که سالهای آغازین قرن نوزدهم هم زمان با گرایش جوانان عربی و مصری به تحصیل علوم غربی و تحصیل در مراکزی با رنگ و بوی آن چنانی بود. با این وصف، خانوادههای مذهبی با احساس وظیفه دینی، فرزندان خود را برای تضمین آینده امت اسلامی و علوم دینی راهی الأزهر میکردند.<br> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
در زمانی که کشور مسلمان مصر، تحت حاکمیت خدیو عباس حلمی (1914 ـ 1892م.) و زیر پرچم و سلطه انگلیس قرار داشت و دوران تلخ ذلت را تجربه میکرد، عبدالمجید سلیم به آیندهای آزاد و اسلامی برای مصر میاندیشید و با این روحیه تحصیلاتش را ادامه میداد تا این که با گذر سالها، در سن 26 سالگی (1918 میلادی) توانست با درجه عالی از الأزهر فارغ التحصیل شود. در این دوره از زندگی علمیِ عبدالمجید سلیم، الأزهر شاهد تغییر و تحولات عملی و اداری بود و تلاشهای زیادی صورت میگرفت تا این مرکز تبدیل به مکانی منطبق با شرایط روز و پاسخ گو به نیازهای علمی، مذهبی و سیاسی روز گردد. <ref>در قرن نوزدهم، جنبشى فرهنگى و آموزشى در مصر پدید آمد و جوانان به سوى فرهنگ نوین گرایش پیدا کردند و صدها نفر براى تحصیل عازم اروپا شدند و مدارس جدید در مصر تأسیس شد. با این وضع، الأزهر با روش قدیمى نمى توانست در جذب جوانان موفق باشد. به همین دلیل مدتى متروک ماند. در پى اقدامات اصلاحگرایانه که سالها (از 1872 تا 1936) به طول کشید، به صورت مدرن و متشکل از سه دانشکده (اصول دین، حقوق اسلامى و زبان و ادبیات عرب) درآمد و دانشجویان قبل از ورود به رشتههاى تخصصى، دروس مقدماتى و عمومى را در دو دوره مقدماتى و متوسطه مىگذرانند. هنوز هم برخى کلاسها به روش سابق، یعنى نشستن دور استاد، اداره مىشود. (بىآزار شیرازى، 1377، ص 391؛ خفاجى، ج 1، ص181).</ref> عبدالمجید سلیم در این دوره شاهد وضع قوانینی، نظیر قانون تشکیل مجلس اداره الازهر، امتحان گرفتن از کسانی که میخواستند در الأزهر تدریس کنند، نحوه هزینه شهریهها در الازهر (در سال 1895 م.)، قانون مدارج علمی و بالأخره قانون جامع الأزهر (در سال 1896 م.) بود.<br> | در زمانی که کشور مسلمان مصر، تحت حاکمیت خدیو عباس حلمی (1914 ـ 1892م.) و زیر پرچم و سلطه انگلیس قرار داشت و دوران تلخ ذلت را تجربه میکرد، عبدالمجید سلیم به آیندهای آزاد و اسلامی برای مصر میاندیشید و با این روحیه تحصیلاتش را ادامه میداد تا این که با گذر سالها، در سن 26 سالگی (1918 میلادی) توانست با درجه عالی از الأزهر فارغ التحصیل شود. در این دوره از زندگی علمیِ عبدالمجید سلیم، الأزهر شاهد تغییر و تحولات عملی و اداری بود و تلاشهای زیادی صورت میگرفت تا این مرکز تبدیل به مکانی منطبق با شرایط روز و پاسخ گو به نیازهای علمی، مذهبی و سیاسی روز گردد. <ref>در قرن نوزدهم، جنبشى فرهنگى و آموزشى در مصر پدید آمد و جوانان به سوى فرهنگ نوین گرایش پیدا کردند و صدها نفر براى تحصیل عازم اروپا شدند و مدارس جدید در مصر تأسیس شد. با این وضع، الأزهر با روش قدیمى نمى توانست در جذب جوانان موفق باشد. به همین دلیل مدتى متروک ماند. در پى اقدامات اصلاحگرایانه که سالها (از 1872 تا 1936) به طول کشید، به صورت مدرن و متشکل از سه دانشکده (اصول دین، حقوق اسلامى و زبان و ادبیات عرب) درآمد و دانشجویان قبل از ورود به رشتههاى تخصصى، دروس مقدماتى و عمومى را در دو دوره مقدماتى و متوسطه مىگذرانند. هنوز هم برخى کلاسها به روش سابق، یعنى نشستن دور استاد، اداره مىشود. (بىآزار شیرازى، 1377، ص 391؛ خفاجى، ج 1، ص181).</ref> عبدالمجید سلیم در این دوره شاهد وضع قوانینی، نظیر قانون تشکیل مجلس اداره الازهر، امتحان گرفتن از کسانی که میخواستند در الأزهر تدریس کنند، نحوه هزینه شهریهها در الازهر (در سال 1895 م.)، قانون مدارج علمی و بالأخره قانون جامع الأزهر (در سال 1896 م.) بود.<br> | ||
علاوه بر این امور، عبدالمجید سلیم در این دوره با وقایع تلخی هم روبه رو بود؛ درگذشت اساتید بزرگوارش و نیز شخصیتهای علمی و اصلاحگر بزرگ در مصرِ تحت سلطه روح او را میآزرد. او در سال 1897م. از وفات سید جمال الدین اسدآبادی آغازگر نهضت اصلاحگری اسلامی مطلع شد و به فاصله پنج سال از این ماجرا، از درگذشت عبدالرحمن کواکبی (1902م.) برجستهترین شخصیت پیرو مکتب اتحاد اسلامی سید جمال الدین و محمد عبده، آگاهی یافت. کواکبی اهل حلب و ایرانی الاصل بود. او در سال 1899م. بعد از هجرت به مصر، منصب قضاوت شرعی را عهده دار شد و بعد از مسافرت به کشورهای دیگر به مصر بازگشت و با محمد عبده که حاصل افکار جمال الدین بود، آشنا شد. (موثقی، 1371، ج 2، ص 57ـ52). اما بزرگترین مصیبتی که عبدالمجید به آن دچار شد، درگذشت استاد فرزانه و پیشوای عزت طلب او شیخ محمد عبده بود که در سال 1905م. روی داد. <br> | علاوه بر این امور، عبدالمجید سلیم در این دوره با وقایع تلخی هم روبه رو بود؛ درگذشت اساتید بزرگوارش و نیز شخصیتهای علمی و اصلاحگر بزرگ در مصرِ تحت سلطه روح او را میآزرد. او در سال 1897م. از وفات سید جمال الدین اسدآبادی آغازگر نهضت اصلاحگری اسلامی مطلع شد و به فاصله پنج سال از این ماجرا، از درگذشت عبدالرحمن کواکبی (1902م.) برجستهترین شخصیت پیرو مکتب اتحاد اسلامی سید جمال الدین و محمد عبده، آگاهی یافت. کواکبی اهل حلب و ایرانی الاصل بود. او در سال 1899م. بعد از هجرت به مصر، منصب قضاوت شرعی را عهده دار شد و بعد از مسافرت به کشورهای دیگر به مصر بازگشت و با محمد عبده که حاصل افکار جمال الدین بود، آشنا شد. (موثقی، 1371، ج 2، ص 57ـ52). اما بزرگترین مصیبتی که عبدالمجید به آن دچار شد، درگذشت استاد فرزانه و پیشوای عزت طلب او شیخ محمد عبده بود که در سال 1905م. روی داد. <br> | ||
ویژگی این دوره از زندگی عبدالمجید سلیم، تلاش اندیشمندان و دلسوزان اسلامی، برای بازگرداندن عزّت اسلامی به جهان اسلام و ایجاد نهضتهای اصلاحگری دینی است. از این رو عبدالمجید در یکی از حساسترین قلههای وقایع مربوط به جهان اسلام قرار داشت. در این بین باید به حرکتهایی که عبدالمجید بعدها ادامه دهنده آن شد، یعنی روند تاریخی تقریب و وحدت اسلامی نیز توجه کرد. زمانی که عبدالمجید دو سال تا فارغ التحصیلی فاصله داشت، علامه شرف الدین موسوی عاملی در مصر با سلیم بشری، مفتی مصر ارتباطات علمی برقرار کرده و در مسیر شناخت و ارتباط بیشتر مذاهب اسلامی، تلاش میکرد، که حاصل این تلاش، کتاب گرانقدر «المراجعات» میباشد. (ر.ک: پیشین، ص 272ـ260). <ref>این کتاب که حاصل نامههاى دو اندیشمند اهل سنت و شیعه است به نام «رهبرى امام على(علیهالسلام)» و به نام «مذهب و رهبر ما» به فارسى ترجمه و بارها چاپ و منتشر شدهاست.</ref> به این ترتیب، وی با رئیس علمای مصر، سلیم بشری (1335 ـ 1284 ق) آشنا شد و هر دو برای درد مشترک، گام بر میداشتند. اهمیت این رویداد آن جا روشن میشود که بدانیم عبدالمجید سلیم، دقیقاً ره نورد همین مسیری است که در دوران جوانی و تحصیل او، سلیم بشری و سید عبدالحسین شرف الّدین پی ریختهاند و نهایت کار عبدالمجید سلیم هم توسط شاگردش شیخ محمود شلتوت به این آرمان میرسد که: «اتحاد اسلامی و پیمان برادری وقتی به دست میآید که شما مذهب شیعه را آزاد اعلام کنید و آن را مانند یکی از مذاهب چهارگانه بدانید. باید نظر شافعی و حنفی و مالکی و حنبلی به شیعه و پیروان آل محمد(علیهم السلام)مانند نظرشان به یک دیگر باشد تا در اثر این احترام اختلافات مسلمانان برطرف شود». (پیشین، ص28). <ref>اوّلین نامه بین آن دو در ذى قعده 1329 ق. رد و بدل شد.</ref><br> | ویژگی این دوره از زندگی عبدالمجید سلیم، تلاش اندیشمندان و دلسوزان اسلامی، برای بازگرداندن عزّت اسلامی به جهان اسلام و ایجاد نهضتهای اصلاحگری دینی است. از این رو عبدالمجید در یکی از حساسترین قلههای وقایع مربوط به جهان اسلام قرار داشت. در این بین باید به حرکتهایی که عبدالمجید بعدها ادامه دهنده آن شد، یعنی روند تاریخی تقریب و وحدت اسلامی نیز توجه کرد. زمانی که عبدالمجید دو سال تا فارغ التحصیلی فاصله داشت، علامه شرف الدین موسوی عاملی در مصر با سلیم بشری، مفتی مصر ارتباطات علمی برقرار کرده و در مسیر شناخت و ارتباط بیشتر مذاهب اسلامی، تلاش میکرد، که حاصل این تلاش، کتاب گرانقدر «المراجعات» میباشد. (ر. ک: پیشین، ص 272ـ260). <ref>این کتاب که حاصل نامههاى دو اندیشمند اهل سنت و شیعه است به نام «رهبرى امام على(علیهالسلام)» و به نام «مذهب و رهبر ما» به فارسى ترجمه و بارها چاپ و منتشر شدهاست.</ref> به این ترتیب، وی با رئیس علمای مصر، سلیم بشری (1335 ـ 1284 ق) آشنا شد و هر دو برای درد مشترک، گام بر میداشتند. اهمیت این رویداد آن جا روشن میشود که بدانیم عبدالمجید سلیم، دقیقاً ره نورد همین مسیری است که در دوران جوانی و تحصیل او، سلیم بشری و سید عبدالحسین شرف الّدین پی ریختهاند و نهایت کار عبدالمجید سلیم هم توسط شاگردش شیخ محمود شلتوت به این آرمان میرسد که: «اتحاد اسلامی و پیمان برادری وقتی به دست میآید که شما مذهب شیعه را آزاد اعلام کنید و آن را مانند یکی از مذاهب چهارگانه بدانید. باید نظر شافعی و حنفی و مالکی و حنبلی به شیعه و پیروان آل محمد(علیهم السلام)مانند نظرشان به یک دیگر باشد تا در اثر این احترام اختلافات مسلمانان برطرف شود». (پیشین، ص28). <ref>اوّلین نامه بین آن دو در ذى قعده 1329 ق. رد و بدل شد.</ref><br> | ||
=اوضاع فرهنگی مصر در زمان عبدالمجید سلیم= | =اوضاع فرهنگی مصر در زمان عبدالمجید سلیم= | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
=ریشهابی افکار ضد استعماری عبدالمجید= | =ریشهابی افکار ضد استعماری عبدالمجید= | ||
عبدالمجید سلیم بعد از فراغت از تحصیل، اوقات خود را به تحقیق و تدریس و... گذراند و در واقع سالهای بین 1909 تا 1926 م.، یعنی از 27 سالگی تا 44 سالگی، را به تکمیل شخصیت علمی و اندوختن تجربههای لازم گذراند. او در این سالها با تاریخیترین دوران مصر و در عین حال تلخترین ایام آن روبه رو بود. مصر هم چنان زیر سیطره انگلیسیها قرار داشت تا این که در سال 1914 م. شعلههای جنگ جهانی اول مصر را هم در برگرفت. | عبدالمجید سلیم بعد از فراغت از تحصیل، اوقات خود را به تحقیق و تدریس و... گذراند و در واقع سالهای بین 1909 تا 1926 م. ، یعنی از 27 سالگی تا 44 سالگی، را به تکمیل شخصیت علمی و اندوختن تجربههای لازم گذراند. او در این سالها با تاریخیترین دوران مصر و در عین حال تلخترین ایام آن روبه رو بود. مصر هم چنان زیر سیطره انگلیسیها قرار داشت تا این که در سال 1914 م. شعلههای جنگ جهانی اول مصر را هم در برگرفت. | ||
انگلیسیها به دلیل تمایل خدیو عباس حلمی به آلمانیها، او را برکنار کرده و سلطان حسین کامل (1917 ـ 1914 م.) را به سلطنت رساندند و انگلیس کشور مسلمان مصر را تحت الحمایه خود اعلام کرد (دانشگاه الأزهر، تاریخ هزار ساله تعلیمات اسلامی، ص 164) و در سال 1917 م. قیمومیت خود بر مصر را به جای سلطه عثمانی تثبیت نمود.<br> | انگلیسیها به دلیل تمایل خدیو عباس حلمی به آلمانیها، او را برکنار کرده و سلطان حسین کامل (1917 ـ 1914 م.) را به سلطنت رساندند و انگلیس کشور مسلمان مصر را تحت الحمایه خود اعلام کرد (دانشگاه الأزهر، تاریخ هزار ساله تعلیمات اسلامی، ص 164) و در سال 1917 م. قیمومیت خود بر مصر را به جای سلطه عثمانی تثبیت نمود.<br> | ||
عوارض جنگ جهانی نسبت به این کشور هم چنان ادامه داشت تا این که در سال 1919 وضعیت به حد بحرانی رسید. سربازان انگلیسی در شهرها به رژه قدرت نمایی میپرداختند و در مقابل، مردم به اعتراض خشم آلود روی میآوردند. مسیونرهای مسیحی در سایه شوم انگلیسیها که از 37 سال پیش مصر را تحت سلطه داشتند، به تبلیغ میپرداختند و مسلمانان و علما در پی خنثی کردن آن بودند و انجمنهای متعدد امر به معروف و نهی از منکر و.... به وجود میآوردند. (خاطرات حسن البناء، ص 36).<br> | عوارض جنگ جهانی نسبت به این کشور هم چنان ادامه داشت تا این که در سال 1919 وضعیت به حد بحرانی رسید. سربازان انگلیسی در شهرها به رژه قدرت نمایی میپرداختند و در مقابل، مردم به اعتراض خشم آلود روی میآوردند. مسیونرهای مسیحی در سایه شوم انگلیسیها که از 37 سال پیش مصر را تحت سلطه داشتند، به تبلیغ میپرداختند و مسلمانان و علما در پی خنثی کردن آن بودند و انجمنهای متعدد امر به معروف و نهی از منکر و.... به وجود میآوردند. (خاطرات حسن البناء، ص 36).<br> | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
«الأزهر در نهضتهای بیگانه ستیزی و استقلال طلبی همواره شرکت میکرد و به قوای انقلابی وطنی میپیوست، هر چند از مواجهه داخلی با حاکمان کناره گیری میکرد». (الدین و الدولة و الثورة، ص236).<br> | «الأزهر در نهضتهای بیگانه ستیزی و استقلال طلبی همواره شرکت میکرد و به قوای انقلابی وطنی میپیوست، هر چند از مواجهه داخلی با حاکمان کناره گیری میکرد». (الدین و الدولة و الثورة، ص236).<br> | ||
جالب این که عبدالمجید سلیم بعد از دست یابی به مراحل بالاتر علم و حضور در جماعت کبار علما، با همین شخصیتهای مبارز هم ردیف و هم مسلک میشود، هم در «کبارالعلما» و مبارزات برای اصلاح امور اجتماعی و هم در «جماعت تقریب». | جالب این که عبدالمجید سلیم بعد از دست یابی به مراحل بالاتر علم و حضور در جماعت کبار علما، با همین شخصیتهای مبارز هم ردیف و هم مسلک میشود، هم در «کبارالعلما» و مبارزات برای اصلاح امور اجتماعی و هم در «جماعت تقریب». | ||
وضعیت آن دوره مصر بسیار نگران کننده بود. استعمار سیاه انگلیس سایه شوم خود را بر مصر و تمام خاورمیانه گسترانده بود. در نتیجه سیاستهای استعماری، ترکیه تحت رهبری کمال آتاترک در ورطه غرب زدگی فرو رفته بود و کشمکشها بین اعراب و ترکها، که به وسیله دولتهای استعماری غرب تشویق میشد، «ناسیونالیسم عرب» را توسعه میداد و بهانهای برای حمله به اسلام با عنوان «میهن پرستی» فراهم مینمود و سپری برای مخالفان اسلام ایجاد شده بود تا در سایه آن با تهییج احساسات میهن دوستی، بر مسلمانان یورش ببرند و موانع را درهم بشکنند. حوادث مذکور به این عده جرئت داد در مصر برای ریشه کنی اسلام بکوشند؛ از این رو مصر در این دوره شاهد انتشار کتابهایی چون «اسلام و اصول الحکم» نوشته علی عبدالرزاق (ر.ک: نقوی، 1361، ص 23ـ20) بود که در آن بر کنار گذاشتن اسلام از امور حکومت تأکید شده بود.<br> | وضعیت آن دوره مصر بسیار نگران کننده بود. استعمار سیاه انگلیس سایه شوم خود را بر مصر و تمام خاورمیانه گسترانده بود. در نتیجه سیاستهای استعماری، ترکیه تحت رهبری کمال آتاترک در ورطه غرب زدگی فرو رفته بود و کشمکشها بین اعراب و ترکها، که به وسیله دولتهای استعماری غرب تشویق میشد، «ناسیونالیسم عرب» را توسعه میداد و بهانهای برای حمله به اسلام با عنوان «میهن پرستی» فراهم مینمود و سپری برای مخالفان اسلام ایجاد شده بود تا در سایه آن با تهییج احساسات میهن دوستی، بر مسلمانان یورش ببرند و موانع را درهم بشکنند. حوادث مذکور به این عده جرئت داد در مصر برای ریشه کنی اسلام بکوشند؛ از این رو مصر در این دوره شاهد انتشار کتابهایی چون «اسلام و اصول الحکم» نوشته علی عبدالرزاق (ر. ک: نقوی، 1361، ص 23ـ20) بود که در آن بر کنار گذاشتن اسلام از امور حکومت تأکید شده بود.<br> | ||
در کنار پیوند قشریان با روشن فکران مریض، عدهای روشن فکر مثل «طه حسین» با چاپ کتابهایی حقایق اسلامی را مورد تردید قرار میدادند. از جمله این که وی در کتاب «الشعرالجاهلی» کوشید اصالت قرآن را زیر سؤال ببرد، که بعدها معلوم شد کتاب او رونویسی از اثر کم ارزش یکی از خاورشناسان طراز سوم غرب بودهاست. مجلاتی مانند «مجلة السیاسة الاسبوعیة» هم مصریها را به بازگشت به دوران فرعونی فرا میخواند و ندا میداد که مصر از لحاظ تاریخی به کشورهای عربی مربوط نیست، بلکه با یونان و اروپا پیوند دارد. وضعیت چنان بحرانی و فضا چنان تنگ و تاریک شد که عدهای از علمای الأزهر هم به خاموشی و سکوت اجباری فرو رفتند. (ر.ک: موثقی، 1371، ج 2، ص 108ـ102). البته هر یک به گونهای در فکر دفاع از دین و نجات آن از خواری و ذلت بودند که در بُعد اقدامات تند اجتماعی و سیاسی میتوان به تلاشهای حسن البنا، و در ابعاد مذهبی و فرهنگی و زیربنایی به فعالیتهای شخصیتهایی چون عبدالمجید سلیم و شلتوت و... اشاره کرد که با کشف علت ضعف مسلمین در این دوره (تفرقه و جدایی مسلمین) تمام عمر خود را وقف اصلاح آن کردند. در صفحات بعد با این نوع اقدامات وی آشنا خواهیم شد، اما این اشاره، از آن جهت ضروری است که خاستگاه اقدامات سیاسی عبدالمجید در دهههای پایانی عمر جهت ایجاد تقریب بین مسلمین را نشان میدهد.<br> | در کنار پیوند قشریان با روشن فکران مریض، عدهای روشن فکر مثل «طه حسین» با چاپ کتابهایی حقایق اسلامی را مورد تردید قرار میدادند. از جمله این که وی در کتاب «الشعرالجاهلی» کوشید اصالت قرآن را زیر سؤال ببرد، که بعدها معلوم شد کتاب او رونویسی از اثر کم ارزش یکی از خاورشناسان طراز سوم غرب بودهاست. مجلاتی مانند «مجلة السیاسة الاسبوعیة» هم مصریها را به بازگشت به دوران فرعونی فرا میخواند و ندا میداد که مصر از لحاظ تاریخی به کشورهای عربی مربوط نیست، بلکه با یونان و اروپا پیوند دارد. وضعیت چنان بحرانی و فضا چنان تنگ و تاریک شد که عدهای از علمای الأزهر هم به خاموشی و سکوت اجباری فرو رفتند. (ر. ک: موثقی، 1371، ج 2، ص 108ـ102). البته هر یک به گونهای در فکر دفاع از دین و نجات آن از خواری و ذلت بودند که در بُعد اقدامات تند اجتماعی و سیاسی میتوان به تلاشهای حسن البنا، و در ابعاد مذهبی و فرهنگی و زیربنایی به فعالیتهای شخصیتهایی چون عبدالمجید سلیم و شلتوت و... اشاره کرد که با کشف علت ضعف مسلمین در این دوره (تفرقه و جدایی مسلمین) تمام عمر خود را وقف اصلاح آن کردند. در صفحات بعد با این نوع اقدامات وی آشنا خواهیم شد، اما این اشاره، از آن جهت ضروری است که خاستگاه اقدامات سیاسی عبدالمجید در دهههای پایانی عمر جهت ایجاد تقریب بین مسلمین را نشان میدهد.<br> | ||
البته در همان دورهها نیز عبدالمجید به حد توان، در فعالیتها شرکت فعال داشت، هر چند اطلاعات سربستهای از آن دوره وجود دارد. «خفاجی» مینویسد: <br> | البته در همان دورهها نیز عبدالمجید به حد توان، در فعالیتها شرکت فعال داشت، هر چند اطلاعات سربستهای از آن دوره وجود دارد. «خفاجی» مینویسد: <br> | ||
«او شاهد حوادثی بزرگ در تاریخ دینی، فکری، اجتماعی و سیاسی مصر بود و به عنوان یک جهت بخش و هدایتگر در امور مشارکت داشت. (خفاجی، ج1، ص 306).<br> | «او شاهد حوادثی بزرگ در تاریخ دینی، فکری، اجتماعی و سیاسی مصر بود و به عنوان یک جهت بخش و هدایتگر در امور مشارکت داشت. (خفاجی، ج1، ص 306).<br> | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
با وجود این امیدواری، فتواهای عبدالمجید هرگز در مجموعه واحدی جمع نشد، تا آن که در زمان شیخ جادالحق بخشهای کوچکی از آن در الفتاوی الاسلامیه که مجموعهای از فتواهای دارالافتای مصر است، گردآوری شد. علی عبدالعظیم از اشتیاق افراد زیادی به جمع آوری این ثروت عظیم از فتواها و چاپ و نشر آن سخن میگوید و اضافه میکند این امر تنها در زمان ریاست جادالحق بر منصب افتا ممکن شد و گروهی این میراث بزرگ اسلامی را که مفتیهای مصر به جا گذاشته بودند، طبع و نشر کردند که فتواهای شیخ عبدالمجید سلیم نیز در ضمن آن آمدهاست. (مشیخة الازهر، پیشین؛ به نقل از الفتاوی الاسلامیة، ج 7، ص 2685).<br> | با وجود این امیدواری، فتواهای عبدالمجید هرگز در مجموعه واحدی جمع نشد، تا آن که در زمان شیخ جادالحق بخشهای کوچکی از آن در الفتاوی الاسلامیه که مجموعهای از فتواهای دارالافتای مصر است، گردآوری شد. علی عبدالعظیم از اشتیاق افراد زیادی به جمع آوری این ثروت عظیم از فتواها و چاپ و نشر آن سخن میگوید و اضافه میکند این امر تنها در زمان ریاست جادالحق بر منصب افتا ممکن شد و گروهی این میراث بزرگ اسلامی را که مفتیهای مصر به جا گذاشته بودند، طبع و نشر کردند که فتواهای شیخ عبدالمجید سلیم نیز در ضمن آن آمدهاست. (مشیخة الازهر، پیشین؛ به نقل از الفتاوی الاسلامیة، ج 7، ص 2685).<br> | ||
=سلیم در هیئت «کبار العلما»= | =سلیم در هیئت «کبار العلما» = | ||
هیئت کبار العلما مجموعهای متشکل از نخبگان علمی الازهر است که رئیس الازهر را انتخاب میکند. شرط ورود به این هیئت، داشتن ویژگیهای برجسته علمی و مذهبی است که عبدالمجید سلیم از آن برخوردار بود. وی در زمان ریاست مصطفی مراغی جزء هیئت کبار العلما بودهاست.<br> | هیئت کبار العلما مجموعهای متشکل از نخبگان علمی الازهر است که رئیس الازهر را انتخاب میکند. شرط ورود به این هیئت، داشتن ویژگیهای برجسته علمی و مذهبی است که عبدالمجید سلیم از آن برخوردار بود. وی در زمان ریاست مصطفی مراغی جزء هیئت کبار العلما بودهاست.<br> | ||
او در این موقعیت نیز نبوغ علمی خود را نشان داد و در شمار برجستگان این هیئت درآمد. در این هیئت، عبدالمجید سلیم علاوه بر امور معمول، به مشکلات و معضلات اجتماعی و مذهبی نیز توجه داشت و در صورت بروز پیش آمدی خاص، برای حل آن تلاش مینمود. نمونه آن را میتوان در مبارزه با مفاسد اخلاقی در جامعه دانست. ورود عبدالمجید به هیئت کبار العلما هم زمان با اوج انحطاط مصر از لحاظ اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی بود. جوانان جذب مخالفان دین میشدند، و مکاتب الحادی با رنگهای فریبنده آنان را از دین منحرف میکردند. در بعد فرهنگی، بی اعتنایی به مظاهر اسلامی هم چون حجاب و اصول اخلاقی اوج گرفته بود. رواج شراب خواری، مجالس مختلط، مراسم وقیحانه ملکه زیبایی و دهها مفاسد اخلاقی، جلوهای زشت از جامعه مصر آن دوره ترسیم کرده بود. مسابقات حرام، کسبهای خلاف شرع و... همگی هیئت مذکور را در برابر کوهی از مشکلات قرار داده بود، تا این که بهانهای برای اعلام این همه هجمه علیه دین و مظاهر دین پیدا شد و آن خبر تحریم شراب در ایالتهایی از هند و تقاضای شیخ مرتضی آل یاسین، از علمای مصر برای انجام اقداماتی مشابه در کشور مصر بود.<br> | او در این موقعیت نیز نبوغ علمی خود را نشان داد و در شمار برجستگان این هیئت درآمد. در این هیئت، عبدالمجید سلیم علاوه بر امور معمول، به مشکلات و معضلات اجتماعی و مذهبی نیز توجه داشت و در صورت بروز پیش آمدی خاص، برای حل آن تلاش مینمود. نمونه آن را میتوان در مبارزه با مفاسد اخلاقی در جامعه دانست. ورود عبدالمجید به هیئت کبار العلما هم زمان با اوج انحطاط مصر از لحاظ اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی بود. جوانان جذب مخالفان دین میشدند، و مکاتب الحادی با رنگهای فریبنده آنان را از دین منحرف میکردند. در بعد فرهنگی، بی اعتنایی به مظاهر اسلامی هم چون حجاب و اصول اخلاقی اوج گرفته بود. رواج شراب خواری، مجالس مختلط، مراسم وقیحانه ملکه زیبایی و دهها مفاسد اخلاقی، جلوهای زشت از جامعه مصر آن دوره ترسیم کرده بود. مسابقات حرام، کسبهای خلاف شرع و... همگی هیئت مذکور را در برابر کوهی از مشکلات قرار داده بود، تا این که بهانهای برای اعلام این همه هجمه علیه دین و مظاهر دین پیدا شد و آن خبر تحریم شراب در ایالتهایی از هند و تقاضای شیخ مرتضی آل یاسین، از علمای مصر برای انجام اقداماتی مشابه در کشور مصر بود.<br> | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
=مرحله اجرایی و نهایی تقریب= | =مرحله اجرایی و نهایی تقریب= | ||
بخشی از چهره سیاسی عبدالمجید سلیم را باید در دارالتقریب جستوجو کرد، همان گونه که بخشی دیگر نیز، از مطالعه حضور وی در الازهر به دست میآید. با این که عبدالرزاق از نظر سیاسی اختلاف نظرهایی با سلیم داشت، اما سلیم، عبدالرزاق را شخصیتی صاحب علم و تقوا و مورد اطمینان میدانست و توسط وی به دارالتقریب راه یافته بود. شیخ سلیم با حضور در دارالتقریب منشأ آثار زیادی شد، هم از لحاظ علمی و اجتماعی، هم از لحاظ جلب شخصیتهای جدید به دارالتقریب که پشتوانه آینده آن شدند، مانند شاگردش شیخ شلتوت، و هم از جهت دفاع مستحکم در برابر حمله برخی شیوخ الازهر به اندیشه اصلاح گرایانه در باب تقریب بین مذاهب اسلامی. (ر.ک: موثقی، 1371، ص 148).<br> | بخشی از چهره سیاسی عبدالمجید سلیم را باید در دارالتقریب جستوجو کرد، همان گونه که بخشی دیگر نیز، از مطالعه حضور وی در الازهر به دست میآید. با این که عبدالرزاق از نظر سیاسی اختلاف نظرهایی با سلیم داشت، اما سلیم، عبدالرزاق را شخصیتی صاحب علم و تقوا و مورد اطمینان میدانست و توسط وی به دارالتقریب راه یافته بود. شیخ سلیم با حضور در دارالتقریب منشأ آثار زیادی شد، هم از لحاظ علمی و اجتماعی، هم از لحاظ جلب شخصیتهای جدید به دارالتقریب که پشتوانه آینده آن شدند، مانند شاگردش شیخ شلتوت، و هم از جهت دفاع مستحکم در برابر حمله برخی شیوخ الازهر به اندیشه اصلاح گرایانه در باب تقریب بین مذاهب اسلامی. (ر. ک: موثقی، 1371، ص 148).<br> | ||
مصطفی عبدالرزاق بعد از زحمات زیاد و اتمام این بخش حیاتی از پروژه تقریب، دار فانی را وداع گفت و از آن پس بود که مرحله اجرایی آغاز شد. عالمان بزرگ در پی طرح ریزی فردایی متحد برای امّت اسلام بودند. تا این مرحله از تقریب را عمدتاً محمدمصطفی مراغی (1945 ـ 1935) و مصطفی عبدالرزاق (1947 ـ 1945) با همراهی و مجاهدت مردانی چون شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ محمدحسین کاشف الغطا (راهبری و هدایت کرده و به سلامت به سرمنزل مقصود رسانده بود و اکنون (1948) نوبت مردانی دیگر بود که این راه را بپیمایند.<br> | مصطفی عبدالرزاق بعد از زحمات زیاد و اتمام این بخش حیاتی از پروژه تقریب، دار فانی را وداع گفت و از آن پس بود که مرحله اجرایی آغاز شد. عالمان بزرگ در پی طرح ریزی فردایی متحد برای امّت اسلام بودند. تا این مرحله از تقریب را عمدتاً محمدمصطفی مراغی (1945 ـ 1935) و مصطفی عبدالرزاق (1947 ـ 1945) با همراهی و مجاهدت مردانی چون شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ محمدحسین کاشف الغطا (راهبری و هدایت کرده و به سلامت به سرمنزل مقصود رسانده بود و اکنون (1948) نوبت مردانی دیگر بود که این راه را بپیمایند.<br> | ||
بعد از عبدالرزاق، ریاست الازهر به محمد مأمون الشناوی (1950ـ1948) سپرده شده بود، از این رو عبدالمجید سلیم فارغ از مسئولیت اجرایی و سنگین ریاست، هم چنان میتوانست با فراغ بال به اندیشه تقریب بپردازد و برای آن تلاش کند.<ref>بعد از محمدمأمون، ریاست الازهر به عبدالمجید سلیم (1951ـ1950) ابراهیم حمروش (1952ـ1951)، بار دیگر عبدالمجید سلیم (1952)، محمدالخضر حین مالکى (1954ـ1952)، عبدالرحمن تاج (1958ـ1954) و بالاخره محمود شلتوت (1958) رسید و در طول این مدت اندیشه تقریب با مدیریت محمدتقى قمى سامان یافت.</ref> در این جا به گوشهای از نقش سلیم از نگاه [[قمی، شیخ محمد تقی|محمدتقی قمی]] مؤسس و دبیرکل دارالتقریب اشاره نمود و نقش وی را در دورههای مختلف تقریب بررسی میکنیم.<br> | بعد از عبدالرزاق، ریاست الازهر به محمد مأمون الشناوی (1950ـ1948) سپرده شده بود، از این رو عبدالمجید سلیم فارغ از مسئولیت اجرایی و سنگین ریاست، هم چنان میتوانست با فراغ بال به اندیشه تقریب بپردازد و برای آن تلاش کند.<ref>بعد از محمدمأمون، ریاست الازهر به عبدالمجید سلیم (1951ـ1950) ابراهیم حمروش (1952ـ1951)، بار دیگر عبدالمجید سلیم (1952)، محمدالخضر حین مالکى (1954ـ1952)، عبدالرحمن تاج (1958ـ1954) و بالاخره محمود شلتوت (1958) رسید و در طول این مدت اندیشه تقریب با مدیریت محمدتقى قمى سامان یافت.</ref> در این جا به گوشهای از نقش سلیم از نگاه [[قمی، شیخ محمد تقی|محمدتقی قمی]] مؤسس و دبیرکل دارالتقریب اشاره نمود و نقش وی را در دورههای مختلف تقریب بررسی میکنیم.<br> | ||
خط ۲۰۴: | خط ۲۰۴: | ||
از این شخصیت مذهبی، علمی و اجتماعی، آثار زیادی در حوزههای مذهبی و اجتماعی بر جای مانده که مجموعه سخنرانیها و فتواهای وی از آن جمله است. محمد عبدالمنعم خفاجی مینویسد: «آثار زیادی در الازهر بر جای گذاشت». (خفاجی، ج 1، ص 257).<br> | از این شخصیت مذهبی، علمی و اجتماعی، آثار زیادی در حوزههای مذهبی و اجتماعی بر جای مانده که مجموعه سخنرانیها و فتواهای وی از آن جمله است. محمد عبدالمنعم خفاجی مینویسد: «آثار زیادی در الازهر بر جای گذاشت». (خفاجی، ج 1، ص 257).<br> | ||
#فتواها: از این عالم بزرگ نزدیک به پانزده هزار فتوای شرعی برجای ماندهاست که بی گمان گردآوری آن در بازشناسی شخصیت علمی و مذهبی وی، تأثیری اساسی خواهد داشت. | # فتواها: از این عالم بزرگ نزدیک به پانزده هزار فتوای شرعی برجای ماندهاست که بی گمان گردآوری آن در بازشناسی شخصیت علمی و مذهبی وی، تأثیری اساسی خواهد داشت. | ||
#پیرامون تقریب | # پیرامون تقریب | ||
در این بخش نیز نوشتهها، نامهها و رسالههای مختلفی از وی بر جای ماندهاست. رسالههای خطی به جای مانده از او گویای ابعاد دیگری از شخصیت وی مانند شجاعت در قول حق و آشکار کردن آن است. (پیشین).<br> | در این بخش نیز نوشتهها، نامهها و رسالههای مختلفی از وی بر جای ماندهاست. رسالههای خطی به جای مانده از او گویای ابعاد دیگری از شخصیت وی مانند شجاعت در قول حق و آشکار کردن آن است. (پیشین).<br> | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۶: | ||
=منابع و مآخذ= | =منابع و مآخذ= | ||
#احزاب سیاسی در مصر. | # احزاب سیاسی در مصر. | ||
#الفتاوی الاسلامیة من دارالافتاء المصریة، ج 1. | # الفتاوی الاسلامیة من دارالافتاء المصریة، ج 1. | ||
#الفتاوی الجدیدة. | # الفتاوی الجدیدة. | ||
#به کوشش احمدی و دیگران، چشم و چراغ مرجعیت، مصاحبههای ویژه مجله حوزه با شاگردان آیتالله بروجردی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، 1379. | # به کوشش احمدی و دیگران، چشم و چراغ مرجعیت، مصاحبههای ویژه مجله حوزه با شاگردان آیتالله بروجردی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، 1379. | ||
#بیآزار شیرازی، عبدالکریم، اسلام آیین همبستگی، مؤسسه انتشارات بعثت، 1354 و زکات علم، چاپ دوم، تهران، 1378. | # بیآزار شیرازی، عبدالکریم، اسلام آیین همبستگی، مؤسسه انتشارات بعثت، 1354 و زکات علم، چاپ دوم، تهران، 1378. | ||
#بیآزار شیرازی، عبدالکریم، توحید کلمه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1404 ق، ج 2. | # بیآزار شیرازی، عبدالکریم، توحید کلمه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1404 ق، ج 2. | ||
#ــــــــــــــــــــــــــــــ، شیخ محمود شلتوت، طلایه دار تقریب، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1379. | # ــــــــــــــــــــــــــــــ، شیخ محمود شلتوت، طلایه دار تقریب، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1379. | ||
#ــــــــــــــــــــــــــــــ، همبستگی مذاهب اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی)، تهران، 1377. | # ــــــــــــــــــــــــــــــ، همبستگی مذاهب اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی)، تهران، 1377. | ||
#بیومی، محمدرجب، الأزهر بین السیاسة و حریة الفکر، القاهره، دار الهلال، 1983 م. | # بیومی، محمدرجب، الأزهر بین السیاسة و حریة الفکر، القاهره، دار الهلال، 1983 م. | ||
#خاطرات حسن البنا، ترجمه استاد جلال الدین فارسی. | # خاطرات حسن البنا، ترجمه استاد جلال الدین فارسی. | ||
#خفاجی، محمد عبدالمنعم، الأزهر في الف عام، ج 1. | # خفاجی، محمد عبدالمنعم، الأزهر في الف عام، ج 1. | ||
#دداج، بایار، دانشگاه الأزهر، تاریخ هزار ساله تعلیمات اسلامی، ترجمه آذرمیدخت و مشایخ فریدنی. | # دداج، بایار، دانشگاه الأزهر، تاریخ هزار ساله تعلیمات اسلامی، ترجمه آذرمیدخت و مشایخ فریدنی. | ||
#رسالة الاسلام، مجلة الاسلامیة عالمیة، دار التقریب بین المذاهب اسلامیة، قاهره، سال 6. | # رسالة الاسلام، مجلة الاسلامیة عالمیة، دار التقریب بین المذاهب اسلامیة، قاهره، سال 6. | ||
#رضوی، مرتضی، فی سبیل الوحدة الاسلامیة، مطبوعات النجاج بالقاهرة. | # رضوی، مرتضی، فی سبیل الوحدة الاسلامیة، مطبوعات النجاج بالقاهرة. | ||
#رفعت سید احمد، الدین و الدولة و الثورة، الدار الشرقیه. | # رفعت سید احمد، الدین و الدولة و الثورة، الدار الشرقیه. | ||
#مشیخة الازهر، ج 2. | # مشیخة الازهر، ج 2. | ||
#موثقی، سید احمد، استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، قم، 1371، ج 2. | # موثقی، سید احمد، استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، قم، 1371، ج 2. | ||
#نقوی، علی محمد، شکوفایی انقلاب اسلامی در مصر، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی نور، تهران، 1361. | # نقوی، علی محمد، شکوفایی انقلاب اسلامی در مصر، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی نور، تهران، 1361. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۰: | ||
مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره هفتم، تابستان 1385 میباشد. | مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره هفتم، تابستان 1385 میباشد. | ||
[[رده:مقالات]] | |||
[[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | |||
[[رده: مقالات]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | ||
[[رده: فصلنامه اندیشه تقریب]] | |||
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |