حسن بن یوسف حلی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
جز (تمیزکاری)
خط ۴۴: خط ۴۴:
</div>
</div>


'''حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی''' (۷۲۶-۶۴۸ ق) معروف به <big>علامه حلی</big>، از مشهورترین علمای [[شیعه]]، مجتهد شیعه، [[فقیه]] و اصولی عرب اهل [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> قرن هفتم و هشتم قمری و پدر فخرالمحققین حلی بود. وی صاحب آثار مهمی در فقه، اصول، کلام، منطق، فلسفه، رجال و غیره است. علامه حلی در فقه شاگرد دائی خود محقق حلی و در فلسفه و منطق شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی بود. ایشان دارای شخصیت معنوی جلیل‌القدری بود و ریاست و مرجعیت شیعه در قرن هفتم هجری به او منتهی شد. علامه حلی پیوسته به نشر معارف و فرهنگ تشیع ‌پرداخت و موجب گرایش سلطان محمد خدابنده به مذهب حق شیعه گردید.
'''حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی''' (۷۲۶-۶۴۸ ق) معروف به <big>علامه حلی</big>، از مشهورترین علمای [[شیعه]]، مجتهد شیعه، [[فقیه]] و اصولی عرب اهل [[عراق]]<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> قرن هفتم و هشتم قمری و پدر فخرالمحققین حلی بود. وی صاحب آثار مهمی در فقه، اصول، کلام، منطق، فلسفه، رجال و غیره است. علامه حلی در فقه شاگرد دائی خود محقق حلی و در فلسفه و منطق شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی بود. ایشان دارای شخصیت معنوی جلیل‌القدری بود و ریاست و مرجعیت شیعه در قرن هفتم هجری به او منتهی شد. علامه حلی پیوسته به نشر معارف و فرهنگ تشیع ‌پرداخت و موجب گرایش سلطان محمد خدابنده به مذهب حق شیعه گردید.


=محل تولد و ولادت علامه حلی=
=محل تولد و ولادت علامه حلی=
خط ۹۴: خط ۹۴:
علامه حلی، یکى از علمایى است که شاگردان زیادى تربیت کرده است؛ از جمله:
علامه حلی، یکى از علمایى است که شاگردان زیادى تربیت کرده است؛ از جمله:


1. فخرالمحققین( فرزند علامه)  
1. فخرالمحققین(فرزند علامه)  


2. قطب الدین رازى(شارح شمسیه)  
2. قطب الدین رازى(شارح شمسیه)  
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
=ویژگی‌های مرحوم علامه حلی=
=ویژگی‌های مرحوم علامه حلی=


==بعد علمی==
== بعد علمی ==


آشنایی علامه در همه دانش‌های عقلی ونقلی آن روزگاران، نزد همگان پذیرفته شده است. این آشنایی از ژرفای شایسته‌ای نیز بر خوردار است، به گونه‌ای که در همه این رشته‌ها، مدرسی توانمند ونویسنده‌ای چیره دست بود.
آشنایی علامه در همه دانش‌های عقلی ونقلی آن روزگاران، نزد همگان پذیرفته شده است. این آشنایی از ژرفای شایسته‌ای نیز بر خوردار است، به گونه‌ای که در همه این رشته‌ها، مدرسی توانمند ونویسنده‌ای چیره دست بود.


==بعد تعلیم==
== بعد تعلیم ==


توانایی ویژه علامه در تدریس، سبب گردید که فقیهان نام‌آور شاگردان زیردستی به جهان اسلام تحویل دهد. نظام‌الدین قرشی در کتاب نظام الاقوال می‌گوید: «وکل من تاخر عنه استفاد منه » هر که پس از او آمد از او بهره جست. <ref>ریاض العلماء، ج 1/366</ref>
توانایی ویژه علامه در تدریس، سبب گردید که فقیهان نام‌آور شاگردان زیردستی به جهان اسلام تحویل دهد. نظام‌الدین قرشی در کتاب نظام الاقوال می‌گوید: «وکل من تاخر عنه استفاد منه» هر که پس از او آمد از او بهره جست. <ref>ریاض العلماء، ج 1/366</ref>


==بعد تحقیق==
== بعد تحقیق ==


علامه در همه رشته‌های دانش‌های عقلی ونقلی روزگار خویش صاحب نظر ومحقق بود، به گونه‌ای که دیدگاه‌های دقیق وشگرف او همواره باگذشت سده‌هایی از آنها، جاودانه وشاداب پابر جای مانده است. مرحوم سید محسن امین در‌این‌باره می‌نویسد: «از محقق طوسی، خواجه نصیر، پرسیدند از شهر حله چه خاطره‌ای داری؟ گفت: عالمی را در آن شهر دیدم که با هر کس بحث ومناظره کند، غالب آید.» <ref>اعیان الشیعة، ج 5/396</ref>
علامه در همه رشته‌های دانش‌های عقلی ونقلی روزگار خویش صاحب نظر ومحقق بود، به گونه‌ای که دیدگاه‌های دقیق وشگرف او همواره باگذشت سده‌هایی از آنها، جاودانه وشاداب پابر جای مانده است. مرحوم سید محسن امین در‌این‌باره می‌نویسد: «از محقق طوسی، خواجه نصیر، پرسیدند از شهر حله چه خاطره‌ای داری؟ گفت: عالمی را در آن شهر دیدم که با هر کس بحث ومناظره کند، غالب آید.» <ref>اعیان الشیعة، ج 5/396</ref>


==بعد تالیف==
== بعد تالیف ==


علامه حلی در همه دانش‌های یاد شده دارای نوشته‌های گرانسنگی است که شایسته تدریس وبهره جویی وشرح وتعلیق از سوی استادان ومحققان سترگ این رشته‌هاست. بیش از صد عنوان کتاب در افزون بر ده رشته دانش‌های اسلامی از مرحوم علامه به یادگار مانده است.
علامه حلی در همه دانش‌های یاد شده دارای نوشته‌های گرانسنگی است که شایسته تدریس وبهره جویی وشرح وتعلیق از سوی استادان ومحققان سترگ این رشته‌هاست. بیش از صد عنوان کتاب در افزون بر ده رشته دانش‌های اسلامی از مرحوم علامه به یادگار مانده است.
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
پس از مرگ سلطان محمد خدابنده، علامه به حلّه بازگشت و مشغول تألیف و تدریس و تربیت علما و تقویت مذهب و ارشاد مردم شد.
پس از مرگ سلطان محمد خدابنده، علامه به حلّه بازگشت و مشغول تألیف و تدریس و تربیت علما و تقویت مذهب و ارشاد مردم شد.


==ابتکار در احادیث‌==
== ابتکار در احادیث‌==


یکى از ابتکارات علامه حلی تقسیم احادیث به اقسامى است که امروزه نزد علما متداول است. در قدیم علماى شیعه احادیث را یا ضعیف می‌دانستند و یا صحیح،<ref>«انواع حدیث و تقسیمات آن»، سؤال 28261</ref> ولى علامه حلّى از جهتى احادیث را به صحیح، حسن، موثّق و ضعیف و از جهات دیگر نیز به اقسام دیگرى نیز تقسیم می‌کند.<ref>أعیان ‏الشیعة، ج ‏5، ص 401</ref> ناگفته نماند که این اقسام به نحوى در کتاب‌هاى اهل سنت قبلاً آورده شده بود، ولى اجراى آن در احادیث شیعه به ابتکار علامه حلی بود.
یکى از ابتکارات علامه حلی تقسیم احادیث به اقسامى است که امروزه نزد علما متداول است. در قدیم علماى شیعه احادیث را یا ضعیف می‌دانستند و یا صحیح،<ref>«انواع حدیث و تقسیمات آن»، سؤال 28261</ref> ولى علامه حلّى از جهتى احادیث را به صحیح، حسن، موثّق و ضعیف و از جهات دیگر نیز به اقسام دیگرى نیز تقسیم می‌کند.<ref>أعیان ‏الشیعة، ج ‏5، ص 401</ref> ناگفته نماند که این اقسام به نحوى در کتاب‌هاى اهل سنت قبلاً آورده شده بود، ولى اجراى آن در احادیث شیعه به ابتکار علامه حلی بود.


==ابتکار در تألیف‌==
== ابتکار در تألیف‌==


علامه حلی(ره) در زمینه‌هاى مختلف علمى، براى مبتدیان و متوسطان و سطح عالى کتاب نوشته است و ابتکار او در این زمینه نوشتن کتاب‌هایى در هر سطح به شیوه‌هاى مختلف می‌باشد. برای نمونه؛ براى مبتدیان در زمینه فقه سه کتاب <big>تبصرة المتعلمین، إیضاح الأحکام، إرشاد الأذهان</big> و در سطح متوسط دو کتاب <big>قواعد الأحکام و تحریر الأحکام</big> و در سطح عالى سه کتاب مختلف الشیعة، <big>تذکرة الفقهاء و منتهى المطلب</big> را نوشته است. این کتاب‌ها هر کدام به هدف خاصى نوشته شده است و از نظر شکل و سیاق شبیه همدیگر نیستند. البته تحقیق درباره این‌که هر کدام چه تفاوت‌هایى با دیگرى دارد فرصتى مناسب لازم دارد.
علامه حلی(ره) در زمینه‌هاى مختلف علمى، براى مبتدیان و متوسطان و سطح عالى کتاب نوشته است و ابتکار او در این زمینه نوشتن کتاب‌هایى در هر سطح به شیوه‌هاى مختلف می‌باشد. برای نمونه؛ براى مبتدیان در زمینه فقه سه کتاب <big>تبصرة المتعلمین، إیضاح الأحکام، إرشاد الأذهان</big> و در سطح متوسط دو کتاب <big>قواعد الأحکام و تحریر الأحکام</big> و در سطح عالى سه کتاب مختلف الشیعة، <big>تذکرة الفقهاء و منتهى المطلب</big> را نوشته است. این کتاب‌ها هر کدام به هدف خاصى نوشته شده است و از نظر شکل و سیاق شبیه همدیگر نیستند. البته تحقیق درباره این‌که هر کدام چه تفاوت‌هایى با دیگرى دارد فرصتى مناسب لازم دارد.
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
1. «إرشاد الأذهان إلى أحکام الإیمان»: این کتاب یک دوره فقه فتوایى مختصر از کتاب طهارت تا کتاب دیات می‌باشد و در آن از استدلال‌هاى متعارف اثرى دیده نمی‌شود و مطالب آن به صورت منظم و در قالب‌بندی‌هاى خاصى ارائه شده است.
1. «إرشاد الأذهان إلى أحکام الإیمان»: این کتاب یک دوره فقه فتوایى مختصر از کتاب طهارت تا کتاب دیات می‌باشد و در آن از استدلال‌هاى متعارف اثرى دیده نمی‌شود و مطالب آن به صورت منظم و در قالب‌بندی‌هاى خاصى ارائه شده است.


2. «تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین»:‌ شامل مباحث فقهی از طهارت تا دیات که به صورت فتوا نوشته شده است و به خاطر مختصر بودن و بیان روان آن از زمان تألیف مورد عنایت علما بوده و شرح‌هاى بسیارى بر آن نوشته شده است.
2. «تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین» :‌ شامل مباحث فقهی از طهارت تا دیات که به صورت فتوا نوشته شده است و به خاطر مختصر بودن و بیان روان آن از زمان تألیف مورد عنایت علما بوده و شرح‌هاى بسیارى بر آن نوشته شده است.


3. «تحریر الأحکام الشرعیة على مذهب الإمامیة»: مؤلف تمام فقه را بر اساس مذهب شیعه و مبانى و ادله فقهى بدون تمسک به استدلال و تنها به صورت فتوا طرح کرده است. از لحاظ گستردگى، این اثر حاوى جزئیات و مسائل و فروعات بسیارى است.
3. «تحریر الأحکام الشرعیة على مذهب الإمامیة»: مؤلف تمام فقه را بر اساس مذهب شیعه و مبانى و ادله فقهى بدون تمسک به استدلال و تنها به صورت فتوا طرح کرده است. از لحاظ گستردگى، این اثر حاوى جزئیات و مسائل و فروعات بسیارى است.
خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:
گواه سخن ما در برخی موارد از کتاب تذکرة الفقهاء، شیوه استدلال وبررسی اوست. گرچه برخی موارد یاد شده در همین نوشته نیز گواه سخن ماست.
گواه سخن ما در برخی موارد از کتاب تذکرة الفقهاء، شیوه استدلال وبررسی اوست. گرچه برخی موارد یاد شده در همین نوشته نیز گواه سخن ماست.


الف - او در آغاز روایات اهل تسنن را می‌آورد واگر روایتی از اهل بیت (ع) باشد با این تعبیر، پس از آنها می‌آورد: «ومن طریق الخاصة...» .<ref>تذکرة الفقهاء، ج 4/8، 9، 22، 62، 114</ref>
الف - او در آغاز روایات اهل تسنن را می‌آورد واگر روایتی از اهل بیت (ع) باشد با این تعبیر، پس از آنها می‌آورد: «ومن طریق الخاصة...».<ref>تذکرة الفقهاء، ج 4/8، 9، 22، 62، 114</ref>


ب - برخی از استدلالها به خطا به بیشتر می‌ماند تا برهان، برای نمونه در مساله جایز بودن طولانی کردن قرائت نماز برای فرصت یافتن ماموم در رسیدن به صفهای جماعت، به روایتی استدلال می‌کند که نه در بحار یافت می‌شود ونه وسائل ونه مستدرک، بلکه تنها در کتاب‌های اهل تسنن چون صحیحین و.... موجود است. با همین مضمون روایتهایی در وسائل <ref>باب 69 از صلاة الجماعة به نقل از من لایحضره الفقیه، تهذیب</ref> است که علامه اشاره‌ای بدانها نمی‌کند. مضمون روایت عامی آن است که پیامبر (ص) نمازش را برای گریه کودکی کوتاه کرد. از این روایت برای جواز طولانی کردن قرائت برای شخص بزرگسال، بهره جسته ومی گوید که طولانی کردن قرائت مستحب نیست.
ب - برخی از استدلالها به خطا به بیشتر می‌ماند تا برهان، برای نمونه در مساله جایز بودن طولانی کردن قرائت نماز برای فرصت یافتن ماموم در رسیدن به صفهای جماعت، به روایتی استدلال می‌کند که نه در بحار یافت می‌شود ونه وسائل ونه مستدرک، بلکه تنها در کتاب‌های اهل تسنن چون صحیحین و.... موجود است. با همین مضمون روایتهایی در وسائل <ref>باب 69 از صلاة الجماعة به نقل از من لایحضره الفقیه، تهذیب</ref> است که علامه اشاره‌ای بدانها نمی‌کند. مضمون روایت عامی آن است که پیامبر (ص) نمازش را برای گریه کودکی کوتاه کرد. از این روایت برای جواز طولانی کردن قرائت برای شخص بزرگسال، بهره جسته ومی گوید که طولانی کردن قرائت مستحب نیست.
خط ۱۸۷: خط ۱۸۷:
3. کوتاه کردن نماز بری گریه کودک چه ارتباطی به طولانی کردن قرائت برای رسیدن ماموم دارد؟ با این که کودک مقصر نیست وچه بسا گریه او سبب تشویش خاطر مادر او ودیگر مامومان شود، در حالی که شخص بزرگ ومکلف این گونه نیست. به دیگر سخن، قیاس مع الفارق است.
3. کوتاه کردن نماز بری گریه کودک چه ارتباطی به طولانی کردن قرائت برای رسیدن ماموم دارد؟ با این که کودک مقصر نیست وچه بسا گریه او سبب تشویش خاطر مادر او ودیگر مامومان شود، در حالی که شخص بزرگ ومکلف این گونه نیست. به دیگر سخن، قیاس مع الفارق است.


ج - در تذکرة الفقهاء درباره شرط سالم بودن امام جمعه از نابینایی وجذام و... تنها به نقل اقوال مختلف فقیهان شیعه بسنده کرده وهیچ دیدگاهی را بر نمی‌گزیند عبارت او چنین است: «اشترط اکثر علماؤنا... وقال بعض اصحابنا: یجوز....» .<ref>ذکرة الفقهاء ج 4/26</ref>
ج - در تذکرة الفقهاء درباره شرط سالم بودن امام جمعه از نابینایی وجذام و... تنها به نقل اقوال مختلف فقیهان شیعه بسنده کرده وهیچ دیدگاهی را بر نمی‌گزیند عبارت او چنین است: «اشترط اکثر علماؤنا... وقال بعض اصحابنا: یجوز....».<ref>ذکرة الفقهاء ج 4/26</ref>


از آنچه گفته‌ایم می‌توان دریافت که عمده نظر مرحوم علامه در تدوین فقه مقارن ارزیابی دیدگاه‌های اهل تسنن بوده است ونه اثبات دیدگاه‌های خود. البته موارد واهدافی دیگر نیز در آثار او به چشم می‌خورد که این گونه نیست، ولی مقصود ما آن است که عمده نظر او این بوده است.
از آنچه گفته‌ایم می‌توان دریافت که عمده نظر مرحوم علامه در تدوین فقه مقارن ارزیابی دیدگاه‌های اهل تسنن بوده است ونه اثبات دیدگاه‌های خود. البته موارد واهدافی دیگر نیز در آثار او به چشم می‌خورد که این گونه نیست، ولی مقصود ما آن است که عمده نظر او این بوده است.
خط ۱۹۷: خط ۱۹۷:
شیخ عباس قمی در فوائد الرضویة از سخن مجلسی اول در شرح من لایحضره الفقیه چنین برداشت کرده که فخرالمحققین در حله درگذشته و جنازه‌ اش را به نجف اشرف حمل کرده‌ اند و بعید نیست که قبرش نزدیک پدرش علامه حلی باشد.<ref>«فوائد الرضویة فی احوال علماء المذهب الجعفریة»، ص۴۸۸، مرکزی، ۱۳۲۶، تهران</ref>  
شیخ عباس قمی در فوائد الرضویة از سخن مجلسی اول در شرح من لایحضره الفقیه چنین برداشت کرده که فخرالمحققین در حله درگذشته و جنازه‌ اش را به نجف اشرف حمل کرده‌ اند و بعید نیست که قبرش نزدیک پدرش علامه حلی باشد.<ref>«فوائد الرضویة فی احوال علماء المذهب الجعفریة»، ص۴۸۸، مرکزی، ۱۳۲۶، تهران</ref>  


مجلسی اول چنین نوشته است: «... و علامه و پسرش را در نجف اشرف بعد از نقل مدفون ساختند».(یعنی پس از اینکه اجسادشان را به [[نجف]]<ref>ر.ک:مقاله نجف</ref> بردند در آنجا به خاک سپردند).<ref>لوامع صاحبقرانی، ج۲، ص۵۳۱</ref>
مجلسی اول چنین نوشته است: «... و علامه و پسرش را در نجف اشرف بعد از نقل مدفون ساختند». (یعنی پس از اینکه اجسادشان را به [[نجف]]<ref>ر. ک:مقاله نجف</ref> بردند در آنجا به خاک سپردند).<ref>لوامع صاحبقرانی، ج۲، ص۵۳۱</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: عالمان]]
[[رده:عالمان]]
   
   
[[رده: عالمان شیعه]]
[[رده:عالمان شیعه]]
۴٬۹۳۳

ویرایش