دیدگاه شهید مطهری در زمینه روایاتی که معرفت به امام را شرط قبولی اعمال می داند: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
جز (جایگزینی متن - ' نمی توان ' به ' نمیتوان ') |
||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
بطور کلی از مجموع مباحث مطرح شده در بررسی روایات چنین بدست می آید که: | بطور کلی از مجموع مباحث مطرح شده در بررسی روایات چنین بدست می آید که: | ||
حکم تکفیر منکران امامت معصوم تنها در صورتی با موازین شرع منطبق است که انکارشان از روی جحد و عناد باشد و در غیر اینصورت | حکم تکفیر منکران امامت معصوم تنها در صورتی با موازین شرع منطبق است که انکارشان از روی جحد و عناد باشد و در غیر اینصورت نمیتوان حکم تکفیر را بر آنان مترتب نمود؛ | ||
مضافا بر اینکه قاصران و مستضعفان فکری نیز از حکم مذکور- تکفیر – مستثنی هستند. | مضافا بر اینکه قاصران و مستضعفان فکری نیز از حکم مذکور- تکفیر – مستثنی هستند. |
نسخهٔ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۷
در منابع روائی شیعه با روایاتی مواجه می شویم که شرط قبول عبادات و اعمال را معرفت امام معصوم می داند. برخی از فقیهان شیعه بر این اساس فتوا به بطلان اعمال منکرین امامت معصومین علیهم السلام داده اند. در متن ذیل دیدگاه شهید مطهری را نسبت به این روایات مرور می کنیم.
تحلیل و بررسی شهید مطهری نسبت به روایاتی که معرفت به امام را شرط قبولی اعمال می داند:
شهید مطهری در این زمینه نخست روایات ذیل را نقل می کند :
در «كافی» كتاب الحجة، برخی روايات نقل می كند مبنی بر اينكه: كلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة يجهد فيها نفسه و لا امام له من اللّه فسعيه غير مقبول «هر كه خدا را با عبادتی اطاعت كند و خود را به رنج اندازد اما امامی كه خدا برايش معيّن كرده نداشته باشد عملش مردود است».
و يا اينكه:
لا يقبل اللّه اعمال العباد الّا بمعرفته
«خدا اعمال بندگان را بدون آنكه امام زمان خودشان را بشناسند نمی پذيرد». [۱]
ایشان بعد از ذکر روایات فوق روایات دیگری را که که مفادشان متفاوت با روایات مذکور است بیان نموده و مینویسد :
در عين حال در همان كتاب الحجة كافی از امام صادق (عليه السلام) نقل می كند كه:
من عرفنا كان مؤمنا، و من انكرنا كان كافرا، و من لم يعرفنا و لم ينكرنا كان ضالّا حتّی رجع الی الهدی الّذی افترض اللّه عليه من طاعتنا، فان يمت علی ضلالته يفعل اللّه ما يشاء
«هر كه ما را بشناسد مؤمن است و هر كه انكار كند كافر است و هر كه نه بشناسد و نه انكار كند «راه نايافته» است تا بازگردد به راه هدايت، اگر به همين حال بميرد از كسانی است كه كارش واگذار به خداست«مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ».
محمد بن مسلم می گويد:
در خدمت امام صادق بودم؛ من در طرف چپ آن حضرت نشسته بودم و زرارة در طرف راست آن حضرت نشسته بود. ابو بصير وارد شد و پرسيد:
چه میگويی درباره كسی كه در خدا شك كند؟
امام فرمود: - كافر است.
- چه میگويی درباره كسی كه در رسول خدا شك كند؟ - كافر است.
در اين وقت امام به سوی زرارة توجه كرد و فرمود:
«همانا چنين كسی آنگاه كافر است كه انكار كند و جحود بورزد». [۲]
شهید مطهری آنگاه به ذکر روایتی دیگر از كافی که بیانگر اختلاف سه نفر از اصحاب امام صادق علیه السلام در مساله اشتراط یا عدم اشتراط اسلام- مسلمان بودن- به معرفت امام است می پردازد:
هاشم بن البريد (صاحب البريد) گفت:
من و محمد بن مسلم و ابو الخطاب در يك جا گرد آمده بوديم؛ ابو الخطاب پرسيد عقيده شما درباره كسی كه امر امامت را نشناسد چيست؟
من گفتم: به عقيده من كافر است.
ابو الخطاب گفت: تا حجّت بر او تمام نشده كافر نيست، اگر حجّت تمام شد و نشناخت آنگاه كافر است.
محمد بن مسلم گفت: سبحان اللّه! اگر امام را نشناسد و جحود و انكار هم نداشته باشد چگونه كافر شمرده میشود؟! خير، غير عارف اگر جاحد نباشد كافر نيست.
به اين ترتيب ما سه نفر سه عقيده مخالف داشتيم.
موقع حج رسيد، به حج رفتم و در مكه به حضور امام صادق (عليه السلام) رسيدم.
جريان مباحثه سه نفری را به عرض رساندم و نظر امام را خواستم.
امام فرمود:
هنگامی ميان شما قضاوت میكنم و به اين سؤال پاسخ میدهم كه آن دو نفر هم حضور داشته باشند. وعدهگاه من و شما سه نفر همين امشب در منی نزديك جمره وسطی.
شب كه شد سه نفری رفتيم. امام در حالی كه بالشی را به سينه خود چسبانده بود سؤال را شروع كرد:
چه میگوييد درباره خدمتكاران، زنان، افراد خانواده خودتان؟ آيا آنها به وحدانيّت خدا شهادت نمیدهند؟
من گفتم: چرا.
- آيا به رسالت پيغمبر گواهی نمیدهند؟
- چرا.
- آيا آنها مانند شما امامت و ولايت را میشناسند؟
- نه.
- پس تكليف آنها به عقيده شما چيست؟
- عقيده من اين است كه هر كس امام را نشناسد كافر است.
- سبحان اللّه! آيا مردم كوچه و بازار را نديدهای، سقّاها را نديدهای؟
- چرا، ديده و میبينم.
- آيا اينها نماز نمیخوانند؟ روزه نمیگيرند؟ حج نمیكنند؟ به وحدانيّت خدا و رسالت پيغمبر شهادت نمیدهند؟
- چرا.
- خوب آيا اينها مانند شما امام را میشناسند؟
- نه.
- پس وضع اينها چيست؟
- به عقيده من هر كه امام را نشناسد كافر است.
- سبحان اللّه! آيا وضع كعبه و طواف اين مردم را نمیبينی؟
هيچ نمیبينی كه اهل يمن چگونه به پرده های كعبه می چسبند؟
- چرا.
- آيا اينها به توحيد و نبوّت اقرار و اعتراف ندارند؟ آيا نماز نمیخوانند؟ روزه نمیگيرند؟ حج نمیكنند؟
- چرا.
- خوب آيا اينها مانند شما امام را میشناسند؟
- نه.
- عقيده شما درباره اينها چيست؟
- به عقيده من هر كه امام را نشناسد كافر است.
- سبحان اللّه! اين عقيده، عقيده خوارج است.
امام آنگاه فرمود: حالا مايل هستيد كه حقيقت را بگويم؟
هاشم كه به قول مرحوم فيض، میدانست قضاوت امام بر ضدّ عقيده او است، گفت: نه.
امام فرمود: بسيار بد است برای شما كه چيزی را كه از ما نشنيدهايد از پيش خود بگوييد.
هاشم بعدها به ديگران چنين گفت:
گمان بردم كه امام نظر محمد بن مسلم را تأييد میكند و میخواهد ما را به سخن او برگرداند. [۳]
همانگونه که در روایت مذکور می بینیم امام علیه السلام اندیشه تکفیر منکرین غیر جاحد و غیر عارف به امامت را اندیشه خوارج می داند.
شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر می پردازد:
در «كافی» آخر «كتاب الايمان و الكفر» بابی دارد تحت عنوان: «با ايمان، هيچ عملی زيان نمیرساند و با كفر، هيچ عملی سود نمیبخشد.»
ولی رواياتی كه در ذيل اين عنوان آمده اين عنوان را تأييد نمیكند؛
از آن جمله اين روايت است:
يعقوب بن شعيب گفت:
از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم:
هل لاحد علی ما عمل ثواب علی اللّه موجب الّا المؤمنين؟
قال: لا
«آيا جز مؤمنين كسی ديگر هم هست كه پاداش دادن به او بر خداوند لازم باشد؟
امام فرمود: نه».
شهید مطهری در تحلیل این روایت می فرماید:
مقصود اين روايت اين است كه خداوند تنها به مؤمنين وعده پاداش داده است و به موجب وعدهای كه داده است البته لزوماً به وعده خود وفا میكند، ولی در غير مورد اهل ايمان خداوند وعده نداده است تا لزوماً وفا كند، و چون وعده نداده است پس با خود او است كه پاداش بدهد يا ندهد.
امام با اين بيان می خواهد بفهماند كه غير اهل ايمان از نظر اينكه خدا پاداش میدهد يا نمیدهد در حكم مستضعفين و مرجون لامر اللّه میباشند؛ بايد گفت كار اينها با خداست كه پاداش بدهد يا ندهد. [۴]
نتیجه
بطور کلی از مجموع مباحث مطرح شده در بررسی روایات چنین بدست می آید که:
حکم تکفیر منکران امامت معصوم تنها در صورتی با موازین شرع منطبق است که انکارشان از روی جحد و عناد باشد و در غیر اینصورت نمیتوان حکم تکفیر را بر آنان مترتب نمود؛
مضافا بر اینکه قاصران و مستضعفان فکری نیز از حکم مذکور- تکفیر – مستثنی هستند.