سید عباس موسوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' خانواده اش' به ' خانواده‌اش'
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - ' خانواده اش' به ' خانواده‌اش')
خط ۹۴: خط ۹۴:
سید‌عباس موسوی که چندین سال قبل از سید حسن به نجف آمده بود، در این مدت مرحله سطح و خارج فقه و اصول را با موفقیت پشت سر گذاشت و این مراحل را برای طلاب جدید که سید حسن نصرالله یکی از آنان بود، تدریس می‌کرد.
سید‌عباس موسوی که چندین سال قبل از سید حسن به نجف آمده بود، در این مدت مرحله سطح و خارج فقه و اصول را با موفقیت پشت سر گذاشت و این مراحل را برای طلاب جدید که سید حسن نصرالله یکی از آنان بود، تدریس می‌کرد.
موسوی در تدریس، استادی قاطع و جدی بود. شاگردانش با شیوه تدریسش موفق شدند مرحله پنج ساله تحصیلات مقدماتی را در دو سال به پایان برسانند. شاگردان خود را از تعطیلات ماه مبارک رمضان، سفر حج و تعطیلات آخر هفته محروم می‌کرد و درس می‌خواندند. سید حسن در سال 1978م / 1357 شمسی / 1398 هـ. ق مقدمات حوزه را با موفقیت تمام کرد. او که رابطه‌ای صمیمی با سید‌عباس برقرار کرده بود، هرگز نمی خواست چنین مربی دل سوزی را از دست بدهد. در این سال فشار حزب بعث عراق بر طلاب حوزه علمیه نجف اشرف شدت یافت و بسیاری از آنان به اجبار اخراج شدند. رژیم دیکتاتوری حاکم بر عراق نیز از وجود طلاب لبنانی در عراق به شدت احساس هراس کرد و برخی از آنان را به همکاری با سازمان‌های امنیتی سوریه متهم کرد.
موسوی در تدریس، استادی قاطع و جدی بود. شاگردانش با شیوه تدریسش موفق شدند مرحله پنج ساله تحصیلات مقدماتی را در دو سال به پایان برسانند. شاگردان خود را از تعطیلات ماه مبارک رمضان، سفر حج و تعطیلات آخر هفته محروم می‌کرد و درس می‌خواندند. سید حسن در سال 1978م / 1357 شمسی / 1398 هـ. ق مقدمات حوزه را با موفقیت تمام کرد. او که رابطه‌ای صمیمی با سید‌عباس برقرار کرده بود، هرگز نمی خواست چنین مربی دل سوزی را از دست بدهد. در این سال فشار حزب بعث عراق بر طلاب حوزه علمیه نجف اشرف شدت یافت و بسیاری از آنان به اجبار اخراج شدند. رژیم دیکتاتوری حاکم بر عراق نیز از وجود طلاب لبنانی در عراق به شدت احساس هراس کرد و برخی از آنان را به همکاری با سازمان‌های امنیتی سوریه متهم کرد.
در آن سال مأموران صدام به حوزه نجف و خانه مسکونی سید‌عباس موسوی هجوم بردند. عباس در لبنان بود، ولی افراد خانواده اش در منزل بودند و شاگردانش به او خبر دادند که مأموران عراقی در تعقیب و جست وجوی او هستند و از او خواستند به نجف نرود. پس از چند روز طلاب لبنانی دستگیر و از عراق خارج شدند. آن روز سید حسن در بیرون حوزه بود که با شنیدن این خبر، مخفیانه از مرز خارج شد و به لبنان بازگشت.
در آن سال مأموران صدام به حوزه نجف و خانه مسکونی سید‌عباس موسوی هجوم بردند. عباس در لبنان بود، ولی افراد خانواده‌اش در منزل بودند و شاگردانش به او خبر دادند که مأموران عراقی در تعقیب و جست وجوی او هستند و از او خواستند به نجف نرود. پس از چند روز طلاب لبنانی دستگیر و از عراق خارج شدند. آن روز سید حسن در بیرون حوزه بود که با شنیدن این خبر، مخفیانه از مرز خارج شد و به لبنان بازگشت.
او قبل از هر چیز علاقه داشت تحصیلاتش را ادامه دهد. پس از مدتی سید‌عباس با همکاری عده‌ای از علمای لبنان حوزه‌ای را در شهر بعلبک تأسیس کرد که همچنان فعال است. سید حسن در این حوزه، هم در سطوح بالاتر درس می‌خواند و هم به طلاب جدید درس می‌داد و در عین حال فعالیت سیاسی در جنبش امل را دنبال می‌کرد. در پی برخی اختلافات، سید حسن نصرالله به همراه تعداد بسیاری از نیروهای درجه اول جنبش امل مثل سید‌عباس موسوی، سید حسین موسوی (ابوهشام)، شیخ صبحی طفیلی و سید ابراهیم الامین از این جنبش کناره گیری کردند و هسته‌های اولیه حزب‌الله را به وجود آوردند.
او قبل از هر چیز علاقه داشت تحصیلاتش را ادامه دهد. پس از مدتی سید‌عباس با همکاری عده‌ای از علمای لبنان حوزه‌ای را در شهر بعلبک تأسیس کرد که همچنان فعال است. سید حسن در این حوزه، هم در سطوح بالاتر درس می‌خواند و هم به طلاب جدید درس می‌داد و در عین حال فعالیت سیاسی در جنبش امل را دنبال می‌کرد. در پی برخی اختلافات، سید حسن نصرالله به همراه تعداد بسیاری از نیروهای درجه اول جنبش امل مثل سید‌عباس موسوی، سید حسین موسوی (ابوهشام)، شیخ صبحی طفیلی و سید ابراهیم الامین از این جنبش کناره گیری کردند و هسته‌های اولیه حزب‌الله را به وجود آوردند.
با شروع مقاومت اسلامی، سید حسن در این تشکل صاحب جایگاه مهمی شد و در کنار مبارزات سیاسی، تحصیلات خویش را در حوزه علمیه بعلبک ادامه داد. به دلیل تعهدی که وی نسبت به حزب داشت و بیشتر وقت خود را صرف پویایی، گسترش و انسجام آن می‌کرد، تحصیلات خویش را متوقف ساخت. در سال 1368 شمسی برای پیگیری تحصیلات علوم دینی عازم حوزه علمیه قم شد تا دانش اندوزی در علوم عقلی و نقلی را ادامه دهد، ولی به دنبال برخی آشفتگی‌ها در جنوب لبنان و حساس شدن وظایف حزب‌الله، به اصرار سید‌عباس موسوی به بیروت بازگشت. با شهادت سید‌عباس موسوی، به اتفاق آرای اعضای شورای مرکزی حزب، سید حسن که 32 سال داشت، به دبیر کلی حزب انتخاب شد. مقاومت اسلامی در دوران مسئولیت او، صحنه‌های درخشانی از شجاعت، پایداری و فداکاری را در راه حفظ استقلال لبنان و جلوگیری از تجاوزهای رژیم صهیونیستی بر جای گذاشت.
با شروع مقاومت اسلامی، سید حسن در این تشکل صاحب جایگاه مهمی شد و در کنار مبارزات سیاسی، تحصیلات خویش را در حوزه علمیه بعلبک ادامه داد. به دلیل تعهدی که وی نسبت به حزب داشت و بیشتر وقت خود را صرف پویایی، گسترش و انسجام آن می‌کرد، تحصیلات خویش را متوقف ساخت. در سال 1368 شمسی برای پیگیری تحصیلات علوم دینی عازم حوزه علمیه قم شد تا دانش اندوزی در علوم عقلی و نقلی را ادامه دهد، ولی به دنبال برخی آشفتگی‌ها در جنوب لبنان و حساس شدن وظایف حزب‌الله، به اصرار سید‌عباس موسوی به بیروت بازگشت. با شهادت سید‌عباس موسوی، به اتفاق آرای اعضای شورای مرکزی حزب، سید حسن که 32 سال داشت، به دبیر کلی حزب انتخاب شد. مقاومت اسلامی در دوران مسئولیت او، صحنه‌های درخشانی از شجاعت، پایداری و فداکاری را در راه حفظ استقلال لبنان و جلوگیری از تجاوزهای رژیم صهیونیستی بر جای گذاشت.
خط ۲۰۳: خط ۲۰۳:
سید‌عباس بعد از این سخنرانی افشاگرانه و تاریخی به کنار مزار شهید شیخ راغب حرب رفت و پس از تجدید میثاق با روح پاک آن شهید، خواندن فاتحه و زیارت اهل قبور، دستش را روی مرقد او گذاشت و به احمد، فرزند شیخ نگریست و خطاب به وی گفت: «وصیتی داری که بخواهی برای پدرت برسانی؟» سپس به دیدار اسیر آزاد شده از زندان صهیونیست‌ها یعنی شیخ عبدالکریم رفت و برای سلامتی او و مادرش دعا کرد.
سید‌عباس بعد از این سخنرانی افشاگرانه و تاریخی به کنار مزار شهید شیخ راغب حرب رفت و پس از تجدید میثاق با روح پاک آن شهید، خواندن فاتحه و زیارت اهل قبور، دستش را روی مرقد او گذاشت و به احمد، فرزند شیخ نگریست و خطاب به وی گفت: «وصیتی داری که بخواهی برای پدرت برسانی؟» سپس به دیدار اسیر آزاد شده از زندان صهیونیست‌ها یعنی شیخ عبدالکریم رفت و برای سلامتی او و مادرش دعا کرد.
محافظان سید متوجه بالگردهای جنگی اسرائیلی می‌شوند که حالت عادی نداشتند. این را به سید می‌گویند، شهید موسوی می‌گوید: مگر ترسیده اید؟ آنان با حالتی از مزاح و شوخی می‌گویند: اگر شما از این ماجرا بیمی ندارید، ولی ما زن و بچه داریم. سید خم می‌شود، سنگی را از زمین برمی‌دارد و به دست فرزند پنج ساله اش سید حسین می‌دهد و می‌گوید: با این سنگ آن بالگردها را هدف قرار ده.
محافظان سید متوجه بالگردهای جنگی اسرائیلی می‌شوند که حالت عادی نداشتند. این را به سید می‌گویند، شهید موسوی می‌گوید: مگر ترسیده اید؟ آنان با حالتی از مزاح و شوخی می‌گویند: اگر شما از این ماجرا بیمی ندارید، ولی ما زن و بچه داریم. سید خم می‌شود، سنگی را از زمین برمی‌دارد و به دست فرزند پنج ساله اش سید حسین می‌دهد و می‌گوید: با این سنگ آن بالگردها را هدف قرار ده.
بعد سید به طرف بیروت حرکت می‌کند، همسرش امّ یاسر و فرزندش همراهش بودند؛ چون سید پیش بینی کرده بود همراه اعضای خانواده اش به فیض شهادت خواهد رسید. بعد به منطقه‌ای به نام تفاحنا می‌رسند که ناگهان بالگردهایی که با دستگاه‌های هدایت شونده الکترونیکی در حال حرکت بودند، از راه می‌رسند و ماشین حامل سید را موشک باران می‌کنند. دو محافظی که سید را همراهی می‌کردند، به شدت می‌سوزند، ولی شهید نمی‌شوند؛ شهید موسوی به آنان گفته بود: کسی از همراهانم کشته نمی‌شود.
بعد سید به طرف بیروت حرکت می‌کند، همسرش امّ یاسر و فرزندش همراهش بودند؛ چون سید پیش بینی کرده بود همراه اعضای خانواده‌اش به فیض شهادت خواهد رسید. بعد به منطقه‌ای به نام تفاحنا می‌رسند که ناگهان بالگردهایی که با دستگاه‌های هدایت شونده الکترونیکی در حال حرکت بودند، از راه می‌رسند و ماشین حامل سید را موشک باران می‌کنند. دو محافظی که سید را همراهی می‌کردند، به شدت می‌سوزند، ولی شهید نمی‌شوند؛ شهید موسوی به آنان گفته بود: کسی از همراهانم کشته نمی‌شود.


== گزارش جنایت، از زبان خلبان اسرائیلی ==
== گزارش جنایت، از زبان خلبان اسرائیلی ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۴۴

ویرایش