مصعب بن عمیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراین‌باره'
جز (جایگزینی متن - ' سخت گیری' به ' سخت‌گیری')
جز (جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراین‌باره')
خط ۵۰: خط ۵۰:
مصعب به دلیل پافشاری بر ایمانش، همچنان در منزل پدر زندانی بود. از سوی دیگر، سران قریش که گسترش روز افزون یاران رسول خدا (صلی الله علیه) را خطری برای منافع خویش می‌دیدند، شکنجه و آزار یاران پیامبر را شدت بخشیدند. حضور در مکه برای بیشتر یاران رسول خدا (صلی الله علیه) بسیار سخت شده بود؛ به ویژه برای کسانی که قبیله و اقوام ثروتمندی نداشتند تا از ایشان دفاع کنند. در چنین اوضاع سختی بود که خداوند به رسولش، حضرت محمد(صلی الله علیه)، بر هجرت دستور داد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه) نیز به یارانش دستور داد برای در امان ماندن از آزارهای ناجوانمردانه [[مشرکان]]، برای هجرت از مکه آماده شوند.  
مصعب به دلیل پافشاری بر ایمانش، همچنان در منزل پدر زندانی بود. از سوی دیگر، سران قریش که گسترش روز افزون یاران رسول خدا (صلی الله علیه) را خطری برای منافع خویش می‌دیدند، شکنجه و آزار یاران پیامبر را شدت بخشیدند. حضور در مکه برای بیشتر یاران رسول خدا (صلی الله علیه) بسیار سخت شده بود؛ به ویژه برای کسانی که قبیله و اقوام ثروتمندی نداشتند تا از ایشان دفاع کنند. در چنین اوضاع سختی بود که خداوند به رسولش، حضرت محمد(صلی الله علیه)، بر هجرت دستور داد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه) نیز به یارانش دستور داد برای در امان ماندن از آزارهای ناجوانمردانه [[مشرکان]]، برای هجرت از مکه آماده شوند.  
از آنجا که [[نجاشی]]، پادشاه حبشه، در قیاس با دیگر سران کشورهای همسایه، فرد خوبی بود، پیامبر اکرم(صلی الله علیه) به اصحابش دستور داد به حبشه هجرت کنند. وقتی خبر مهاجرت تازه [[مسلمانان]] به گوش مصعب رسید، وی نیز تصمیم گرفت خود را به آنان برساند و با ایشان به حبشه برود.  
از آنجا که [[نجاشی]]، پادشاه حبشه، در قیاس با دیگر سران کشورهای همسایه، فرد خوبی بود، پیامبر اکرم(صلی الله علیه) به اصحابش دستور داد به حبشه هجرت کنند. وقتی خبر مهاجرت تازه [[مسلمانان]] به گوش مصعب رسید، وی نیز تصمیم گرفت خود را به آنان برساند و با ایشان به حبشه برود.  
گروه دوم مسلمانان برای هجرت به حبشه آماده شده بودند که مصعب پدر و مادرش را غافل گیر کرد و از زندان خانگی گریخت. او شبانه خود را به دومین گروه مهاجران رساند و همراه ایشان به حبشه رفت. [[عامربن ربیعه]] به نقل از پدرش در این باره می‌گوید: من با مصعب دوست بودم و در هجرت گروه دوم یاران پیامبراکرم(صلی الله علیه) به حبشه با او هم سفر بودم. من هرگز فردی خوش اخلاق‌تر از مصعب ندیدم. در این سفر، کوچک‌ترین کار ناپسندی از او سر نزد.  
گروه دوم مسلمانان برای هجرت به حبشه آماده شده بودند که مصعب پدر و مادرش را غافل گیر کرد و از زندان خانگی گریخت. او شبانه خود را به دومین گروه مهاجران رساند و همراه ایشان به حبشه رفت. [[عامربن ربیعه]] به نقل از پدرش دراین‌باره می‌گوید: من با مصعب دوست بودم و در هجرت گروه دوم یاران پیامبراکرم(صلی الله علیه) به حبشه با او هم سفر بودم. من هرگز فردی خوش اخلاق‌تر از مصعب ندیدم. در این سفر، کوچک‌ترین کار ناپسندی از او سر نزد.  


== بازگشت از حبشه ==
== بازگشت از حبشه ==
خط ۶۹: خط ۶۹:
از [[امیرمؤمنان]]، [[علی بن ابی طالب|علی علیه السلام]] نقل شده است: وقتی پیامبر وضع ظاهری نامناسب مصعب را دید، سخت اندوهگین شد و گریست و به اصحاب فرمود: «جرم این مرد چیست؟ او روزی در اوج ناز و نعمت بود، ولی اکنون چون به دین خدا گرویده است، این گونه وی را در سختی و تنگنا قرار داده‌اند<ref>همان.</ref>.»  
از [[امیرمؤمنان]]، [[علی بن ابی طالب|علی علیه السلام]] نقل شده است: وقتی پیامبر وضع ظاهری نامناسب مصعب را دید، سخت اندوهگین شد و گریست و به اصحاب فرمود: «جرم این مرد چیست؟ او روزی در اوج ناز و نعمت بود، ولی اکنون چون به دین خدا گرویده است، این گونه وی را در سختی و تنگنا قرار داده‌اند<ref>همان.</ref>.»  


بارها اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه) شنیده بودند که آن حضرت درباره مصعب فرمود: «در مکه جوانی را ندیدم که خوش لباس‌تر و ثروتمندتر از مصعب بن عمیر باشد<ref>محمدبن سعد، طبقات الکبری، ج3، ص 82.</ref>». سعدبن ابی وقاص نیز در این باره می‌گوید: «ما مردمی بودیم که زندگی خوبی نداشتیم و چون مسلمان شدیم، با سختی و تنگناهایی روبه رو شدیم و صبر پیشه ساختیم و تحمل آن چندان بر ما دشوار نبود. اما مصعب بن عمیر روزی از بهترین زندگی اشرافی برخوردار بود. روزی وی را دیدیم که جامه‌ای بسیار نامناسب به تن کرده بود و با پوست، سوراخ‌های آن را وصله کرده و بدنش بر اثر گرما، مانند مار پوست انداخته بود<ref>عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج4، ص 369.</ref>». وقتی چشم رسول خدا(صلی الله علیه) به سر و وضع مصعب افتاد، با اندوه بسیار فرمود: «این جوان را در مکه دیدم که از همه جنبه‌های زندگی در رفاه بود و هیچ کس در برخورداری از تجملات زندگی به پایش نمی‌رسید، ولی او از همه آن امکانات برای خدا و دوستی رسولش دست شست<ref>محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج3، ص 82.</ref>».  
بارها اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه) شنیده بودند که آن حضرت درباره مصعب فرمود: «در مکه جوانی را ندیدم که خوش لباس‌تر و ثروتمندتر از مصعب بن عمیر باشد<ref>محمدبن سعد، طبقات الکبری، ج3، ص 82.</ref>». سعدبن ابی وقاص نیز دراین‌باره می‌گوید: «ما مردمی بودیم که زندگی خوبی نداشتیم و چون مسلمان شدیم، با سختی و تنگناهایی روبه رو شدیم و صبر پیشه ساختیم و تحمل آن چندان بر ما دشوار نبود. اما مصعب بن عمیر روزی از بهترین زندگی اشرافی برخوردار بود. روزی وی را دیدیم که جامه‌ای بسیار نامناسب به تن کرده بود و با پوست، سوراخ‌های آن را وصله کرده و بدنش بر اثر گرما، مانند مار پوست انداخته بود<ref>عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج4، ص 369.</ref>». وقتی چشم رسول خدا(صلی الله علیه) به سر و وضع مصعب افتاد، با اندوه بسیار فرمود: «این جوان را در مکه دیدم که از همه جنبه‌های زندگی در رفاه بود و هیچ کس در برخورداری از تجملات زندگی به پایش نمی‌رسید، ولی او از همه آن امکانات برای خدا و دوستی رسولش دست شست<ref>محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج3، ص 82.</ref>».  


== اسلام آوردن معاذبن جبل و اسیدبن حُضیر ==
== اسلام آوردن معاذبن جبل و اسیدبن حُضیر ==
خط ۹۷: خط ۹۷:


== نخستین مهاجر یثرب ==
== نخستین مهاجر یثرب ==
پس از ماجرای [[بیعت]] [[عقبه‌ی دوم|عقبه دوم]]، مصعب بن عمیر مدتی در مکه ماند. کم کم زمینه مهاجرت پیامبر و مسلمانان به یثرب فراهم می‌شد. مصعب در فراهم شدن این فرصت، نقش بسیار مهمی داشت. می‌گویند او پیش از آنکه پیامبر از مکه خارج شود، به همراه دوازده نفر به سوی یثرب حرکت کرد. از «براء بن عازب» در این باره نقل کرده‌اند: نخستین کسی که از مهاجران بر ما وارد شد، مصعب بن عمیر بود. از او پرسیدیم: «رسول خدا(صلی الله علیه) را چه کردید؟ چرا او را با خود نیاوردید؟» وی گفت: «آن حضرت و اصحابش از پی من می‌آیند». مردم یثرب آماده شدند تا از رسول خدا (صلی الله علیه) و مهاجران مکه استقبال کنند.  
پس از ماجرای [[بیعت]] [[عقبه‌ی دوم|عقبه دوم]]، مصعب بن عمیر مدتی در مکه ماند. کم کم زمینه مهاجرت پیامبر و مسلمانان به یثرب فراهم می‌شد. مصعب در فراهم شدن این فرصت، نقش بسیار مهمی داشت. می‌گویند او پیش از آنکه پیامبر از مکه خارج شود، به همراه دوازده نفر به سوی یثرب حرکت کرد. از «براء بن عازب» دراین‌باره نقل کرده‌اند: نخستین کسی که از مهاجران بر ما وارد شد، مصعب بن عمیر بود. از او پرسیدیم: «رسول خدا(صلی الله علیه) را چه کردید؟ چرا او را با خود نیاوردید؟» وی گفت: «آن حضرت و اصحابش از پی من می‌آیند». مردم یثرب آماده شدند تا از رسول خدا (صلی الله علیه) و مهاجران مکه استقبال کنند.  
می گویند وقتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه) به ثرب وارد شد، مردم دسته دسته به دیدن پیامبر آمدند و سوره‌هایی از قرآن را که در سایه آموزش‌های مصعب آموخته بودند، با لحنی جذاب برای آن حضرت می‌خواندند. پیامبر نیز آنان را می‌ستود. مصعب بن عمیر مانند گذشته به ترویج معارف دینی و آموزش [[قرآن کریم]] به مردم یثرب پرداخت و این کار را تا نزول تکلیف [[جهاد]] با مشرکان ادامه داد. پس از آن، وی نیز همانند دیگر مسلمانان لباس رزم پوشید و در میدان جهاد حضور یافت.  
می گویند وقتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه) به ثرب وارد شد، مردم دسته دسته به دیدن پیامبر آمدند و سوره‌هایی از قرآن را که در سایه آموزش‌های مصعب آموخته بودند، با لحنی جذاب برای آن حضرت می‌خواندند. پیامبر نیز آنان را می‌ستود. مصعب بن عمیر مانند گذشته به ترویج معارف دینی و آموزش [[قرآن کریم]] به مردم یثرب پرداخت و این کار را تا نزول تکلیف [[جهاد]] با مشرکان ادامه داد. پس از آن، وی نیز همانند دیگر مسلمانان لباس رزم پوشید و در میدان جهاد حضور یافت.  


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش