عبدالمجید سلیم (مرزبان شریعت) (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراین‌باره'
جز (جایگزینی متن - ' آن گاه ' به ' آنگاه ')
جز (جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراین‌باره')
خط ۴۲: خط ۴۲:


=تحصیل در الازهر=
=تحصیل در الازهر=
او در دوران طلبگی شوق زیادی نسبت به کسب علوم دینی و افزایش سطح معلومات خود نسبت به دانش‌های گوناگون نشان می‌داد؛ به گونه‌ای که این موضوع توجه هم درسان و مدرسان الأزهر را نیز به خود جلب می‌کرد. علی عبدالعظیم در این باره می‌نویسد:<br>
او در دوران طلبگی شوق زیادی نسبت به کسب علوم دینی و افزایش سطح معلومات خود نسبت به دانش‌های گوناگون نشان می‌داد؛ به گونه‌ای که این موضوع توجه هم درسان و مدرسان الأزهر را نیز به خود جلب می‌کرد. علی عبدالعظیم دراین‌باره می‌نویسد:<br>
«او قرآن کریم را به خوبی حفظ کرد و آنگاه به الأزهر پیوست. او باهوش و با استعداد بود و به کسب فنون علم مشغول شد. علاقه فراوانی به گردآوری دانش‌ها داشت. به همین دلیل به دروس معمولی الأزهر اکتفا نکرد و دروس جنبی (فلسفه) را نیز خواند تا جایی که بین هم درسی‌ها به ابن سینا مشهور شد». (مشیخة الأزهر، ج 2، ص 107).<br>
«او قرآن کریم را به خوبی حفظ کرد و آنگاه به الأزهر پیوست. او باهوش و با استعداد بود و به کسب فنون علم مشغول شد. علاقه فراوانی به گردآوری دانش‌ها داشت. به همین دلیل به دروس معمولی الأزهر اکتفا نکرد و دروس جنبی (فلسفه) را نیز خواند تا جایی که بین هم درسی‌ها به ابن سینا مشهور شد». (مشیخة الأزهر، ج 2، ص 107).<br>


خط ۷۵: خط ۷۵:
عوارض جنگ جهانی نسبت به این کشور هم چنان ادامه داشت تا این که در سال 1919 وضعیت به حد بحرانی رسید. سربازان انگلیسی در شهرها به رژه قدرت نمایی می‌پرداختند و در مقابل، مردم به اعتراض خشم آلود روی می‌آوردند. مسیونرهای مسیحی در سایه شوم انگلیسی‌ها که از 37 سال پیش مصر را تحت سلطه داشتند، به تبلیغ می‌پرداختند و مسلمانان و علما در پی خنثی کردن آن بودند و انجمن‌های متعدد امر به معروف و نهی از منکر و.... به وجود می‌آوردند. (خاطرات حسن البناء، ص 36).<br>
عوارض جنگ جهانی نسبت به این کشور هم چنان ادامه داشت تا این که در سال 1919 وضعیت به حد بحرانی رسید. سربازان انگلیسی در شهرها به رژه قدرت نمایی می‌پرداختند و در مقابل، مردم به اعتراض خشم آلود روی می‌آوردند. مسیونرهای مسیحی در سایه شوم انگلیسی‌ها که از 37 سال پیش مصر را تحت سلطه داشتند، به تبلیغ می‌پرداختند و مسلمانان و علما در پی خنثی کردن آن بودند و انجمن‌های متعدد امر به معروف و نهی از منکر و.... به وجود می‌آوردند. (خاطرات حسن البناء، ص 36).<br>
در عصر اشغال‌گری، احزابی که گرایش ضد دینی داشتند یا نسبت به دین بی تفاوت بودند، ایجاد می‌شد، مانند حزب وفد که به آن «جلالیب آبی» می‌گفتند و رهبری آن را سعد زغلول عهده دار بود و شعار «دین برای خدا، وطن برای همه، حق مافوق قدرت و ملت مافوق حکومت» سر می‌داد و از میان شش نفر عضو هیئت اصلی آن، تنها زغلول مسلمان بود. (احزاب سیاسی مصر، ص 111ـ109). اقدامات علیه انگلیسی‌ها محدود به مصر نمی‌شد و در سال 1920 مردم عراق هم علیه انگلیسی‌ها قیام کردند و بالأخره با حاکم شدن فؤاد انگلیسی در دو سال بعد، وضعیت به نفع استعمارگر پیر خاتمه یافت و او تا چهارده سال بعد سکان اداره مصر را در دست داشت.<br>
در عصر اشغال‌گری، احزابی که گرایش ضد دینی داشتند یا نسبت به دین بی تفاوت بودند، ایجاد می‌شد، مانند حزب وفد که به آن «جلالیب آبی» می‌گفتند و رهبری آن را سعد زغلول عهده دار بود و شعار «دین برای خدا، وطن برای همه، حق مافوق قدرت و ملت مافوق حکومت» سر می‌داد و از میان شش نفر عضو هیئت اصلی آن، تنها زغلول مسلمان بود. (احزاب سیاسی مصر، ص 111ـ109). اقدامات علیه انگلیسی‌ها محدود به مصر نمی‌شد و در سال 1920 مردم عراق هم علیه انگلیسی‌ها قیام کردند و بالأخره با حاکم شدن فؤاد انگلیسی در دو سال بعد، وضعیت به نفع استعمارگر پیر خاتمه یافت و او تا چهارده سال بعد سکان اداره مصر را در دست داشت.<br>
سقوط عثمانی در سال 1924 م. و به قدرت رسیدن آتاترک، تشکیل حکومت وهابی در عربستان و... وضعیت مذهبی، فرهنگی و اجتماعی مصر را تیره کرد و در همین دوره عبدالمجید سلیم عزم خود را برای مبارزه با استعمار جزم کرد و با دیدن این همه ضعف و زبونی مسلمین، به راز آن یعنی تفرقه پی برد و در تمام این دوران، الأزهر تا حد توان به ایفای نقش می‌پرداخت و علما و طلاب آن می‌کوشیدند بنیان‌های اسلامی محفوظ بماند. همکاری با سیاسیون مصر دقیقاً در همین راستا قابل ارزیابی است، علاوه بر این که بعدها شخصیت‌هایی مثل حسن البنّا را نیز تحویل جامعه مصر داد. دکتر محمدرجب البیومی در این باره می‌نویسد: <br>
سقوط عثمانی در سال 1924 م. و به قدرت رسیدن آتاترک، تشکیل حکومت وهابی در عربستان و... وضعیت مذهبی، فرهنگی و اجتماعی مصر را تیره کرد و در همین دوره عبدالمجید سلیم عزم خود را برای مبارزه با استعمار جزم کرد و با دیدن این همه ضعف و زبونی مسلمین، به راز آن یعنی تفرقه پی برد و در تمام این دوران، الأزهر تا حد توان به ایفای نقش می‌پرداخت و علما و طلاب آن می‌کوشیدند بنیان‌های اسلامی محفوظ بماند. همکاری با سیاسیون مصر دقیقاً در همین راستا قابل ارزیابی است، علاوه بر این که بعدها شخصیت‌هایی مثل حسن البنّا را نیز تحویل جامعه مصر داد. دکتر محمدرجب البیومی دراین‌باره می‌نویسد: <br>
«الأزهر در قیام 1919 شرکت کرد و علمای الأزهر به عنوان استقلال خواهی و وحدت طلبی قیام کردند که مصطفی القادیانی، محمود ابوالعیون، عبدربه مفتاح، محمد عبداللطیف دراز و علی سرور زنکلویی از آن جمله بودند». (بیومی، ص 68).
«الأزهر در قیام 1919 شرکت کرد و علمای الأزهر به عنوان استقلال خواهی و وحدت طلبی قیام کردند که مصطفی القادیانی، محمود ابوالعیون، عبدربه مفتاح، محمد عبداللطیف دراز و علی سرور زنکلویی از آن جمله بودند». (بیومی، ص 68).
دکتر رفعت سید احمد هم به دنبال سخن البیومی می‌نویسد: <br>
دکتر رفعت سید احمد هم به دنبال سخن البیومی می‌نویسد: <br>
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
منش سیاسی عبدالمجید سلیم به زودی تأثیر خود را در آینده سیاسی و علمی وی نشان داد. او که پس از چند سال فعالیت در مقام مفتی مصر، به عضویت هیئت کبار العلما، که رییس الازهر از بین آنها برگزیده می‌شد، درآمده بود پس از درگذشت مصطفی مراغی، به رغم اولویت‌های علمی و شخصیتی‌اش به ریاست الازهر انتخاب نشد، بلکه دولت، شیخ عبدالرزاق را به ریاست این هیئت برگزید؛ به گونه‌ای که خود عبدالرزاق منصفانه سلیم را ترجیح می‌داد و در بیان اصلح بودن وی به صراحت سخن می‌گفت. او اعتراف کرده بود که: «دولت از لحاظ سیاسی مرا انتخاب کرده‌است». هم چنین این دو سخن از اوست که: «شیخ عبدالمجید سلیم شیخ مسلّم علما و فقیه‌ترین آنهاست». (بی‌آزار شیرازی، 1377، ص 46) و «شیخ سلیم افقه فقهای مصر و حتی از نظر فضل از من برتر و عالم‌تر است... اگر ابوحنیفه زنده بود و می‌خواست برای مذهبش جای گزینی بگمارد، کسی جز عبدالمجید را برنمی گزید.» (موثقی، 1371، ص147) با این همه، عبدالرزاق از سال 1945 تا 1947م و بعد از او محمد مأمون الشناوی از سال 1948 تا 1950م ریاست الازهر را به عهده داشتند. پس از آن، عبدالمجید سلیم در سال 1950م. این مقام را عهده دار شد. بررسی مواضع سلیم در دولت فاروق و نجیب، خود تحقیقی دیگر را می‌طلبد ولی به طور کلی می‌توان گفت موضع عبدالمجید سلیم صریح‌تر و قوی‌تر از شیوه معمول علمای اهل سنت در برابر دولت‌ها بود.<br>
منش سیاسی عبدالمجید سلیم به زودی تأثیر خود را در آینده سیاسی و علمی وی نشان داد. او که پس از چند سال فعالیت در مقام مفتی مصر، به عضویت هیئت کبار العلما، که رییس الازهر از بین آنها برگزیده می‌شد، درآمده بود پس از درگذشت مصطفی مراغی، به رغم اولویت‌های علمی و شخصیتی‌اش به ریاست الازهر انتخاب نشد، بلکه دولت، شیخ عبدالرزاق را به ریاست این هیئت برگزید؛ به گونه‌ای که خود عبدالرزاق منصفانه سلیم را ترجیح می‌داد و در بیان اصلح بودن وی به صراحت سخن می‌گفت. او اعتراف کرده بود که: «دولت از لحاظ سیاسی مرا انتخاب کرده‌است». هم چنین این دو سخن از اوست که: «شیخ عبدالمجید سلیم شیخ مسلّم علما و فقیه‌ترین آنهاست». (بی‌آزار شیرازی، 1377، ص 46) و «شیخ سلیم افقه فقهای مصر و حتی از نظر فضل از من برتر و عالم‌تر است... اگر ابوحنیفه زنده بود و می‌خواست برای مذهبش جای گزینی بگمارد، کسی جز عبدالمجید را برنمی گزید.» (موثقی، 1371، ص147) با این همه، عبدالرزاق از سال 1945 تا 1947م و بعد از او محمد مأمون الشناوی از سال 1948 تا 1950م ریاست الازهر را به عهده داشتند. پس از آن، عبدالمجید سلیم در سال 1950م. این مقام را عهده دار شد. بررسی مواضع سلیم در دولت فاروق و نجیب، خود تحقیقی دیگر را می‌طلبد ولی به طور کلی می‌توان گفت موضع عبدالمجید سلیم صریح‌تر و قوی‌تر از شیوه معمول علمای اهل سنت در برابر دولت‌ها بود.<br>
عبدالمجید سلیم بار اوّل در تاریخ 25 ذی حجه 1369 برابر با 18 اکتبر 1950 پس از یازده ماه ریاست بر الازهر، استعفا کرد. نمونه‌هایی از ناسازگاری روحیات عبدالمجید با اعمال دولت مردان آن روز نقل شده‌است، از جمله این که وی در برابر توقعات دستگاه حکومتی فاروق گفته بود: «من این جا برای این گونه امور ننشسته‌ام.» (بی‌آزار شیرازی، 1404ق، ج 2، ص 128) و یا این که وقتی فاروق در بنادر اروپا مشغول تفرج و خوشگذرانی بود، امور مالی الازهر با تنگ نظری مورد موشکافی قرار می‌گرفت و از سلیم تقاضای صرفه جویی بیش از پیش می‌شد و این موضوع تا جایی پیش رفته بود که شیخ به تنگ آمده و گفته بود: «اسراف و تبذیر در آن جاها و ذره بینی و نگریستن به ته سوزن اینجاها!» (پیشین) و همین امور باعث شد ناسازگاری حکومت با وی بیش‌تر شود و سرانجام وی مجبور به استعفا گردد. بعد از وی ابراهیم حمروش (1952ـ1951) به ریاست برگزیده شد. (دداج، ص164).<br>
عبدالمجید سلیم بار اوّل در تاریخ 25 ذی حجه 1369 برابر با 18 اکتبر 1950 پس از یازده ماه ریاست بر الازهر، استعفا کرد. نمونه‌هایی از ناسازگاری روحیات عبدالمجید با اعمال دولت مردان آن روز نقل شده‌است، از جمله این که وی در برابر توقعات دستگاه حکومتی فاروق گفته بود: «من این جا برای این گونه امور ننشسته‌ام.» (بی‌آزار شیرازی، 1404ق، ج 2، ص 128) و یا این که وقتی فاروق در بنادر اروپا مشغول تفرج و خوشگذرانی بود، امور مالی الازهر با تنگ نظری مورد موشکافی قرار می‌گرفت و از سلیم تقاضای صرفه جویی بیش از پیش می‌شد و این موضوع تا جایی پیش رفته بود که شیخ به تنگ آمده و گفته بود: «اسراف و تبذیر در آن جاها و ذره بینی و نگریستن به ته سوزن اینجاها!» (پیشین) و همین امور باعث شد ناسازگاری حکومت با وی بیش‌تر شود و سرانجام وی مجبور به استعفا گردد. بعد از وی ابراهیم حمروش (1952ـ1951) به ریاست برگزیده شد. (دداج، ص164).<br>
البته شیخ بعد از این کناره گیری با اهتمام تمام در دارالتقریب شروع به فعالیت کرد. خودش در این باره گفته بود:<br>
البته شیخ بعد از این کناره گیری با اهتمام تمام در دارالتقریب شروع به فعالیت کرد. خودش دراین‌باره گفته بود:<br>
«من نور این رسالت تقریب و وحدت اسلامی را خواستم در الأزهر تعقیب کنم؛ رسالتی که به مصلحت اسلام است، اما دیدم که این دستگاه زنگ زده شده و دنباله رو جاهایی است که نباید باشد. و از این به بعد من اهتمامم به تقریب زیادتر خواهد بود و دارالتقریب جایی است که ما می‌توانیم دور از این عوامل کار بکنیم». (بی‌آزار شیرازی، پیشین، ص 129).<br>
«من نور این رسالت تقریب و وحدت اسلامی را خواستم در الأزهر تعقیب کنم؛ رسالتی که به مصلحت اسلام است، اما دیدم که این دستگاه زنگ زده شده و دنباله رو جاهایی است که نباید باشد. و از این به بعد من اهتمامم به تقریب زیادتر خواهد بود و دارالتقریب جایی است که ما می‌توانیم دور از این عوامل کار بکنیم». (بی‌آزار شیرازی، پیشین، ص 129).<br>
در سال 1952م. (کم‌تر از دو سال بعد از کناره گیری سلیم از ریاست الازهر) بار دیگر با تقاضا و خواهش، عبدالمجید سلیم را به الازهر برگرداندند، که این امر مصادف با انقلاب مصر بود. در دولت جمال عبدالناصر هم سلیم موضع مساعدی نداشت و احتمالاً مشابه درگیری فکری ـ سیاسی جمعیت اخوان‌المسلمین با ناصر، او نیز دیدگاه مشترکی با دولت جدید نداشت. از این رو نتوانست با دولت همکاری کند و سرانجام کناره‌گیری کرد.<br>
در سال 1952م. (کم‌تر از دو سال بعد از کناره گیری سلیم از ریاست الازهر) بار دیگر با تقاضا و خواهش، عبدالمجید سلیم را به الازهر برگرداندند، که این امر مصادف با انقلاب مصر بود. در دولت جمال عبدالناصر هم سلیم موضع مساعدی نداشت و احتمالاً مشابه درگیری فکری ـ سیاسی جمعیت اخوان‌المسلمین با ناصر، او نیز دیدگاه مشترکی با دولت جدید نداشت. از این رو نتوانست با دولت همکاری کند و سرانجام کناره‌گیری کرد.<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش