۸۷٬۸۹۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آن گاه ' به ' آنگاه ') |
جز (جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراینباره') |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
به هر حال از نظر مولانا عشق و محبت جان مایه دوستى و وحدت است و این «اختلاف ملتها، اختلاف نظرگاهها و اختلاف مذهبها جز حجابى ظاهرى بر چهره یک وحدت مستور محسوب نمىشد. امرى که در وراى این همه اختلاف ظاهر وحدتى مستور را الزام مىکرد، عشق بود؛ خاصه عشقى که به معشوق واحد، به شیخ خانقاه منتهى مىشد. در نظر مولانا عشق به هر صورت بود فاصلهاى را که بین دو تن، بین دو جان شیفته اختلاف و دویى به وجود مىآورد رفع مىکرد».<ref>زرینکوب، ص 288.</ref> | به هر حال از نظر مولانا عشق و محبت جان مایه دوستى و وحدت است و این «اختلاف ملتها، اختلاف نظرگاهها و اختلاف مذهبها جز حجابى ظاهرى بر چهره یک وحدت مستور محسوب نمىشد. امرى که در وراى این همه اختلاف ظاهر وحدتى مستور را الزام مىکرد، عشق بود؛ خاصه عشقى که به معشوق واحد، به شیخ خانقاه منتهى مىشد. در نظر مولانا عشق به هر صورت بود فاصلهاى را که بین دو تن، بین دو جان شیفته اختلاف و دویى به وجود مىآورد رفع مىکرد».<ref>زرینکوب، ص 288.</ref> | ||
یکى دیگر از عوامل گفت وگو و صلح جهانى توجه به اصل انسانیت است. اختلافها و دوگانگیهایى که انسانها بر سر مذهب و معتقدات خود مىکنند، با فطرت انسانىو اصول دعوت پیامبران موافقت ندارد. <br> | یکى دیگر از عوامل گفت وگو و صلح جهانى توجه به اصل انسانیت است. اختلافها و دوگانگیهایى که انسانها بر سر مذهب و معتقدات خود مىکنند، با فطرت انسانىو اصول دعوت پیامبران موافقت ندارد. <br> | ||
حقیقت انسانى بىرنگ است و قدر مشترک میان افراد بشراصل انسانیت است؛ پس همان بهتر که بدان حقیقت باز گردیم؛ زیرا فطرت انسانى از رنگ هر مذهبى به دور است و کیشها و دینها از اجتماع و براى نظم امور جامعه پدید آمدهاند و رنگ حدوث دارند. میان اهل معرفت فقط عارفان و اولیا هستند که این حقیقت فخیم را درک کردهاند و همه مذاهب و ادیان را به یک چشم مىنگرند و با هیچ یک دشمنى نمىورزند. مولانا | حقیقت انسانى بىرنگ است و قدر مشترک میان افراد بشراصل انسانیت است؛ پس همان بهتر که بدان حقیقت باز گردیم؛ زیرا فطرت انسانى از رنگ هر مذهبى به دور است و کیشها و دینها از اجتماع و براى نظم امور جامعه پدید آمدهاند و رنگ حدوث دارند. میان اهل معرفت فقط عارفان و اولیا هستند که این حقیقت فخیم را درک کردهاند و همه مذاهب و ادیان را به یک چشم مىنگرند و با هیچ یک دشمنى نمىورزند. مولانا دراینباره مىفرماید:<br> | ||
از نظر گاه است اى مغز وجود*** اختلاف مؤمن و گبر و جهود<br> | از نظر گاه است اى مغز وجود*** اختلاف مؤمن و گبر و جهود<br> | ||
موسى و عیسى کجا بد کافتاب*** کشت موجودات را مىداد آب <br> | موسى و عیسى کجا بد کافتاب*** کشت موجودات را مىداد آب <br> |