۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - ' صدر اعظم' به ' صدراعظم') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
جدّ این خانواده سید ابوالحسن خان اهل کهک قم بود که از سادات اسماعیلیه به شمار میرفت و از آغاز [[دولت زندیه|دولت زندیه]] تا زمان [[آغا محمد خان قاجار]] حکومت [[کرمان]] را داشت و خود را از اعقاب اسماعیل بن جعفر صادق (ع) می دانست و پس از برکناری از حکومت در محلّات قم عزلت گزید. وی پیروانی بسیار در [[هند]] و [[آسیای میانه|آسیای میانه]] داشت و نیازها و نذوراتی از ایشان دریافت میکرد. | جدّ این خانواده سید ابوالحسن خان اهل کهک قم بود که از سادات اسماعیلیه به شمار میرفت و از آغاز [[دولت زندیه|دولت زندیه]] تا زمان [[آغا محمد خان قاجار]] حکومت [[کرمان]] را داشت و خود را از اعقاب اسماعیل بن جعفر صادق (ع) می دانست و پس از برکناری از حکومت در محلّات قم عزلت گزید. وی پیروانی بسیار در [[هند]] و [[آسیای میانه|آسیای میانه]] داشت و نیازها و نذوراتی از ایشان دریافت میکرد. | ||
امروزه پیروان فرقه آقاخانیه در کشورهای متعددی پراکندهاند. بیشتر آنان در شبه قاره هند و آسیای میانه و بخشی دیگر در کشورهای قاره اروپا و آمریکای شمالی و نیز آفریقا سکونت دارند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 1</ref> معتقد بودند کسانی که نمیتوانستند شخصا نذورات خود را به پیشگاه او بفرستند، آنها را به دریا میافکندند زیرا که سرانجام این اموال به دست امامشان خواهد رسید. سید ابوالحسن خان در سال 1207 هجری در گذشت و پس از وی پسرش شاه خلیلاللّه به امامت رسید. اسماعیلیه آقاخانیه عنوان شاه را از «مراشد صوفیه» اقتباس کردهاند و به تقلید ایشان خود را شاه میخواندند یا چون خود را از تبار [[رکن الدین خورشاه|رکنالدین خورشاه]] آخرین شاه اسماعیلی در [[الموت]] میدانند لقب شاه را بر خود نهاده اند. شاه خلیل اللّه پس از رسیدن به امامت به [[یزد|یزد]] سفر کرد، پس از دو سال توقف در آن شهر در نزاعی که میان پیروان او و [[شیعیان اثنا عشری|شیعیان اثنا عشری]] واقع شده به قتل رسید (1232 ه). چون [[فتحعلی شاه قاجار]] از این واقعه آگاه شد، حسن علی شاه پسر شاه خلیل اللّه را به [[تهران]] خواست و از او دلجویی کرد، و دستور داد تا کسانی را که در واقعه قتل پدرش دست داشتند سیاست کنند. سپس دختر خود سروجهان خانم را به همسری او در آورد و حکومت [[قم]] و محلّات را به وی واگذار کرد و او را ملقب به آقا خان فرمود. | امروزه پیروان فرقه آقاخانیه در کشورهای متعددی پراکندهاند. بیشتر آنان در شبه قاره هند و آسیای میانه و بخشی دیگر در کشورهای قاره اروپا و آمریکای شمالی و نیز آفریقا سکونت دارند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 1</ref> معتقد بودند کسانی که نمیتوانستند شخصا نذورات خود را به پیشگاه او بفرستند، آنها را به دریا میافکندند زیرا که سرانجام این اموال به دست امامشان خواهد رسید. سید ابوالحسن خان در سال 1207 هجری در گذشت و پس از وی پسرش شاه خلیلاللّه به امامت رسید. اسماعیلیه آقاخانیه عنوان شاه را از «مراشد صوفیه» اقتباس کردهاند و به تقلید ایشان خود را شاه میخواندند یا چون خود را از تبار [[رکن الدین خورشاه|رکنالدین خورشاه]] آخرین شاه اسماعیلی در [[الموت]] میدانند لقب شاه را بر خود نهاده اند. شاه خلیل اللّه پس از رسیدن به امامت به [[یزد|یزد]] سفر کرد، پس از دو سال توقف در آن شهر در نزاعی که میان پیروان او و [[شیعیان اثنا عشری|شیعیان اثنا عشری]] واقع شده به قتل رسید (1232 ه). چون [[فتحعلی شاه قاجار]] از این واقعه آگاه شد، حسن علی شاه پسر شاه خلیل اللّه را به [[تهران]] خواست و از او دلجویی کرد، و دستور داد تا کسانی را که در واقعه قتل پدرش دست داشتند سیاست کنند. سپس دختر خود سروجهان خانم را به همسری او در آورد و حکومت [[قم]] و محلّات را به وی واگذار کرد و او را ملقب به آقا خان فرمود. | ||
حسن علی شاه در سال 1255 بر اثر تحریکات حاجی میرزا آقاسی | حسن علی شاه در سال 1255 بر اثر تحریکات حاجی میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه ناچار شد که محلّات را ترک کند و به [[کرمان]] رهسپار شود. در آن استان توانست که بر قلعه بم دست یابد و آن را به تصرف خود در آورد. اما فیروز میرزا «نصرت الدوله» برادر محمد شاه که حکمران کرمان بود با وی جنگ کرده بر او غلبه یافت و شاه از خطای آقا خان اول در گذشت و به وی امان داد و او را از بست حضرت [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم حسنی]] بیرون آورد و از او استقبال شایانی کرد و مجددا به حکومت قم و محلّات فرستاد. حسن علی خان چون دید دیگر کسی مزاحم او نیست، عیال و اموال خود را از راه بغداد به [[کربلا]] فرستاد. | ||
آنگاه از محمّد شاه اجازه گرفت که به زیارت خانه خدا برود و از راه کویر به جانب کرمان رهسپار شد و چنین وانمود میکرد که از طریق بندر عباس قصد زیارت [[کعبه]] را دارد. سپس آقا خان به سوی کرمان رهسپار شده. پس از شکست از حاکم آنجا، به لار و از آنجا به اسفندقه و جیرفت رفت و در گرمسیر میناب به تهیه لشکر و اسباب جنگ پرداخت، و پس از چند جنگ و گریز به قندهار رفت. در آن شهر کارگزاران انگلیسی از وی پشتیبانی کردند و از طرف دولت انگلیس برای او و همراهانش روزی صد روپیه مقرر گردید و با موافقت مأموران انگلیسی با برادر و کسانش به سند رفت. (اواخر صفر 1262 ه). سپس آقا خان رهسپار بندر بمبئی شد و پس از چندی بر اثر اعتراض دولت ایران نتوانست در آنجا بماند، و به ایالت بنگال رفت (جمادی الاول 1263 ه) و در کلکته ساکن گشت. دیری نپائید که مجددا به بمبئی بازگشت و آنجا را مرکز ترقی دستگاه خویش ساخت و از آن تاریخ این خانواده در هند سکونت یافتند. | آنگاه از محمّد شاه اجازه گرفت که به زیارت خانه خدا برود و از راه کویر به جانب کرمان رهسپار شد و چنین وانمود میکرد که از طریق بندر عباس قصد زیارت [[کعبه]] را دارد. سپس آقا خان به سوی کرمان رهسپار شده. پس از شکست از حاکم آنجا، به لار و از آنجا به اسفندقه و جیرفت رفت و در گرمسیر میناب به تهیه لشکر و اسباب جنگ پرداخت، و پس از چند جنگ و گریز به قندهار رفت. در آن شهر کارگزاران انگلیسی از وی پشتیبانی کردند و از طرف دولت انگلیس برای او و همراهانش روزی صد روپیه مقرر گردید و با موافقت مأموران انگلیسی با برادر و کسانش به سند رفت. (اواخر صفر 1262 ه). سپس آقا خان رهسپار بندر بمبئی شد و پس از چندی بر اثر اعتراض دولت ایران نتوانست در آنجا بماند، و به ایالت بنگال رفت (جمادی الاول 1263 ه) و در کلکته ساکن گشت. دیری نپائید که مجددا به بمبئی بازگشت و آنجا را مرکز ترقی دستگاه خویش ساخت و از آن تاریخ این خانواده در هند سکونت یافتند. | ||
در این زمان اختلافاتی بین [[خوجه ها|خوجهها]] (- خوجه) که اسماعیلیان سابق هند بودند در گرفت که منجر به یک رشته دعاوی قضایی گردید. سرانجام با قضاوت جوزف آرنولد در (1866 م) این قضیه به نفع آقا خان فیصله پیدا کرد. و از آن زمان او پیشوای خوجهها و همه «اسماعیلیه» هند گردید. | در این زمان اختلافاتی بین [[خوجه ها|خوجهها]] (- خوجه) که اسماعیلیان سابق هند بودند در گرفت که منجر به یک رشته دعاوی قضایی گردید. سرانجام با قضاوت جوزف آرنولد در (1866 م) این قضیه به نفع آقا خان فیصله پیدا کرد. و از آن زمان او پیشوای خوجهها و همه «اسماعیلیه» هند گردید. |