ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حضرمی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
ابن خلدون کتاب [[العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر]] را نوشت. این کتاب مقدمهای بسیار معروف دارد و در آن به خوبی میتوان دانش و چند بعدی بودن ابن خلدون را مشاهده کرد.<br> | ابن خلدون کتاب [[العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر]] را نوشت. این کتاب مقدمهای بسیار معروف دارد و در آن به خوبی میتوان دانش و چند بعدی بودن ابن خلدون را مشاهده کرد.<br> | ||
او به رویکرد انتقادی و تحلیلی بسیار اهمیت میداد، نکتهای که مورخان پیش از وی در نظر نمیگرفتند. او در مقدمهٔ خود گفتههایش را به طرق مختلف اثبات کرده و گاهی منابعی که استفاده کرده را نیز مورد انتقاد قرار دادهاست.<br> | او به رویکرد انتقادی و تحلیلی بسیار اهمیت میداد، نکتهای که مورخان پیش از وی در نظر نمیگرفتند. او در مقدمهٔ خود گفتههایش را به طرق مختلف اثبات کرده و گاهی منابعی که استفاده کرده را نیز مورد انتقاد قرار دادهاست.<br> | ||
'''ابن خلدون''' علم عمران را بنیان نهادعلمی که ما امروزه به آن '''جامعهشناسی''' میگوییم و برای شناخت و بررسی اخبار تاریخی مورد استفاده قرار میگیرد و در واقع علم اصول تاریخ است ابن خلدون در سال ۸۰۸ هجری قمری/ ۱۴۰۶ میلادی در سن ۷۳ سالگی در [[قاهره]] فوت کرد. | '''ابن خلدون''' علم عمران را بنیان نهادعلمی که ما امروزه به آن '''جامعهشناسی''' میگوییم و برای شناخت و بررسی اخبار تاریخی مورد استفاده قرار میگیرد و در واقع علم اصول تاریخ است ابن خلدون در سال ۸۰۸ هجری قمری/ ۱۴۰۶ میلادی در سن ۷۳ سالگی در [[مصر|قاهره]] فوت کرد. | ||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
'''ابن خلدون''' از کودکی، قرآن، فقه، تصوف، اخلاق، کلام، مردمشناسی، جامعهشناسی، نجوم، اقتصاد، تاریخ، هندسه، جبر، حساب، لغت، فلاحت، طلسمات، شعر، آداب و تعلیم، منطق، ریاضی، فلسفه ماوراء طبیعی و سیاست را آموخت.وی همچنین منشیگری و کارهای مربوط به حکومت رانیزآموخت.<br> | '''ابن خلدون''' از کودکی، قرآن، فقه، تصوف، اخلاق، کلام، مردمشناسی، جامعهشناسی، نجوم، اقتصاد، تاریخ، هندسه، جبر، حساب، لغت، فلاحت، طلسمات، شعر، آداب و تعلیم، منطق، ریاضی، فلسفه ماوراء طبیعی و سیاست را آموخت.وی همچنین منشیگری و کارهای مربوط به حکومت رانیزآموخت.<br> |
نسخهٔ ۹ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۳۱
نام | عبدالرحمن |
---|---|
کنیه | ابن خلدون |
پدر | محمد |
محل تولد | تونس |
تاریخ تولد | رمضان 732 هجری قمری |
وفات | رمضان 808 هجری قمری |
آثار | لعبر و دیوان المبتداء و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر |
تدریس | تونس دانشگاه قرویین |
ابن خلدون فیلسوف، تاریخ دان و معرفت شناس برجسته جهان اسلام است که در تونس، شهر فاس در دانشگاه قرویین تدریس می کرد.
شخصیت شناسی
ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حضرمی معروف به ابن خلدون در سال ۷۳۲ هجری قمری/ ۱۳۳۲ میلادی در تونس متولد شد. خانوادهٔ او از اعراب جنوبی عربستان بودند که پس از پیروزی مسلمانان بر مردم اسپانیا وارد این شهر شدند و تا زمانی که بین آنها و مسیحیان اختلافی پیش آمد در این شهر بودند و پس از آن به سمت تونس حرکت کردند و در آنجا ساکن شدند.
در دوران کودکی ابن خلدون ، بزرگان دینی که از اسپانیا به تونس سفر میکردند در خانهٔ آنها توقف میکردند و همین امر باعث شد ابن خلدون از کودکی و به وسیلهٔ این افراد قرآن، فقه، تصوف، اخلاق، کلام، مردمشناسی، جامعهشناسی، نجوم، اقتصاد، تاریخ، هندسه، جبر، حساب، لغت، فلاحت، طلسمات، شعر، آداب و تعلیم، منطق، ریاضی، فلسفه، سیاست، منشیگری و کارهای مربوط به حکومت را بیاموزد.
ابن خلدون کتاب العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر را نوشت. این کتاب مقدمهای بسیار معروف دارد و در آن به خوبی میتوان دانش و چند بعدی بودن ابن خلدون را مشاهده کرد.
او به رویکرد انتقادی و تحلیلی بسیار اهمیت میداد، نکتهای که مورخان پیش از وی در نظر نمیگرفتند. او در مقدمهٔ خود گفتههایش را به طرق مختلف اثبات کرده و گاهی منابعی که استفاده کرده را نیز مورد انتقاد قرار دادهاست.
ابن خلدون علم عمران را بنیان نهادعلمی که ما امروزه به آن جامعهشناسی میگوییم و برای شناخت و بررسی اخبار تاریخی مورد استفاده قرار میگیرد و در واقع علم اصول تاریخ است ابن خلدون در سال ۸۰۸ هجری قمری/ ۱۴۰۶ میلادی در سن ۷۳ سالگی در قاهره فوت کرد.
زندگی نامه
ابن خلدون از کودکی، قرآن، فقه، تصوف، اخلاق، کلام، مردمشناسی، جامعهشناسی، نجوم، اقتصاد، تاریخ، هندسه، جبر، حساب، لغت، فلاحت، طلسمات، شعر، آداب و تعلیم، منطق، ریاضی، فلسفه ماوراء طبیعی و سیاست را آموخت.وی همچنین منشیگری و کارهای مربوط به حکومت رانیزآموخت.
محمد بن ابراهیم آبلی، یکی از بزرگان عصر خود بود که ابن خلدون حدود ۵ سال نزد او به تحصیل پرداخت. آبیلی فردی بود که ابن خلدون را با آثار ابن رشد، ابن سینا و آثار جدید فلسفی قلمرو اسلامی آشنا ساخت. اولین اثر او مربوط به سال ۱۳۵۱ م است و اندیشههای فلسفی وی در روششناسی این اثر به خوبی مشخص شدهاست.[۱]
او کتابی با عنوان «العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر» نوشته که یک مقدمه دارد و این مقدمه مربوط به کتابهای تاریخیاش است؛ چند بعدی بودن و عمق دانش ابن خلدون در این مقدمه مشخص میشود. او فعالیتهای سیاسی خودش را از دربار حاکم مرینی، ابوعنیان شروع کرد و در ۱۳۵۷ م به جرم توطئه علیه حاکم ابوعنیان دستگیر و زندانی شد.
مدتی بعد ابن خلدون در توطئهای که پسر عموی ابوعنیان ترتیب دادهبود شرکت کرد؛اما موفق نشد مقام درخوری کسب کند. وی در سال ۱۳۶۲ م به قرناطه رفت. چرا که از اوضاع فرهنگی بهتری برخوردار بود؛ اما متأسفانه در این شهر تحت فشار مسیحیان شمال قرار گرفت.
در این زمان لسانالدین بن خطیب که وزیرِ حاکم شهر بود، نظرش به ابن خلدون جلب شد و مورخان این وزیر را علت موفقیت ابن خلدون میدانند. در سال ۱۳۶۴ م بود که نزد پادشاهان کاستیل و لئون رفت تا دوستی مابین حکمرانان اسپانیا و قرناطه را ایجاد کند.
ابن خلدون در این زمان از نفوذ خود و عقاید سیاسیاش استفاده کرد و اندرزهایی به پادشاه جوان داد؛ ابن خطیب که از این کار به خشم آمدهبود، ابن خلدون را مجبور ساخت قرناطه را ترک کند.
ابن خلدون در سال ۱۳۶۵ م نزد شاهزاده ابوعبدالله، دوست حفصی خود رفت و در طول یک سالی که او حکومت را در دست داشت سعی کرد حکومت دوست خود را استوار کند و پایداری بخشد؛ اما رفتارهای نسنجیده و نامعقول ابوعبدالله و حاکمان شهرهای اطراف، از جمله کنستانتین و تلمسن باعث شد فعالیتهای ابن خلدون تماماً بیاثر جلوه کند.
ابن خلدون بیشتر عمر خود را در باسکره در حال آموزش و پژوهش گذراند. وی در سال (۱۳۷۳–۱۳۷۵ م) بود که کتابی در مورد تصوف نوشت، او پیشنهاد و درخواست حاکمان را مبنی بر ایجاد صلح میان چادرنشینها، قبایل و سرزمینهای مختلف را رد میکرد و ترجیح میداد به آموزش بپردازد.
وی در سال ۱۳۷۴ م به کوشک ابن سلامه رفت و به مدت ۴ سال در آنجا زندگی کرد.
ابن خلدون باقی مانده عمرش را نیز صرف کارهای سیاسی در اسپانیا کرد؛ و این چنین به بسیاری از سندها و مدارک رسمی دسترسی پیدا کرد. او در ۸۰۸ ه.ق/ ۱۴۰۶ م در سن ۷۳ سالگی در قاهره فوت کرد.رحیم لو، [۲]
خاورشناسان و دیدگاه آنها به ابن خلدون
خاورشناسان، ابن خلدون را بنیانگذار جامعهشناسی میدانند. اندیشهٔ او بدون هیچ تغییری حدود ۵ قرن اندیشهٔ جامعهشناسی بود.
براساس منابع، آگوست کنت و ویکو از نظریات او استفاده کردهاند و در مطالب خود به مطالب او استناد کردهاند. افرادی مثل سوربون و گوستاو لوبون نیز به دزدی آثار ابن خلدون و نظریههای او متهم شدند.
در میان خاورشناسان نیز گروه دیگری به اهمیت ابن خلدون و شخصیت برجستهٔ وی پی بردند و تلاش کردند آرای او را با نام خود به ثبت رسانند.
تعدادی از خاورشناسان، ابن خلدون را مسلمانِ شرقی میدانند که ذهن و روح غربی دارد و علت آن خلق ذهنی است، برای فهم اصالت غربی نظریات آنها ابن خلدون را پرچمدار ماتریالیسم تاریخی مارکس میدانند و همواره تلاش کردند براساس ۳ محور اصلی به خلق وجود ذهنی ابن خلدون بپردازند و میگویند او برای نوشتن مقدمهٔ خود از منابع یهودی، مسیحی و غیر اسلامی استفاده کرده و همواره تلاش میکنند از رابطهٔ او با اعراب و مسلمانان هیچ نگویند و او را فردی اروپایی جلوه دهند.
خاورشناسان وجود ذهنی ابن خلدون را براساس ۳ دیدگاه بیان کردند؛ ابن خلدون سکولار، ابن خلدون غیر اسلامی و ابن خلدون اروپایی. این امر نشان میدهد که این ۳ دیدگاه برای شناخت شیوه، روش، غیت و ارائهٔ پیشفرضهاست و برای افرادی که قصد دارند از این دانش قرون وسطایی استفاده کنند و بهره ببرند. دانش و مطالب او منبع بزرگی محسوب میشود که تاریخ نهصد سالهٔ تمدن اسلامی را در خود جای داده و وسیلهای است برای خاورشناسان تا به آن صورت که میخواهند از آن بهره برند.[۳]
معرفت شناختی ابن خلدون
ابن خلدون در مقدمهٔ کتاب خود، تلاش کرد این مسائل را بیان کند:
درصدد یافتن پاسخ برخی از سوالات و مسائل عصر: مطالعهٔ ابن خلدون برای کشف علتهایی بود که باعث ظهور یا سقوط حکومتها میشد. او سعی داشت عواملی که در این تغییرات اثرگذار است را بشناسد.
واقعگرایی انسانشناسی: ابن خلدون در آغاز سعی میکند آنچه از حوادث و رویدادها را کشف کرده، به خصلتهای مشترک انسان و غریزه او نیز نسبت دهد. او معتقد است انسان موجودی اجتماعی، طبیعی، تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.
واقعگرایی جامعهشناسی: ابن خلدون درصدد بود وجود اجتماعی و تاریخی تمدن ۵۰۰ سالهٔ عربی را درک کند و از دید جامعهشناسانه، گزارشهای تاریخی را با تجربهٔ فلسفی ترکیب کند.
واقعگرایی روانشناختی: کتاب مقدمه از تحلیلهای جامعهشناسی با ویژگی روانشناختی بسیار بهره بردهاست. ابن خلدون براساس موضوع پژوهشی که داشته از روانشناسیهای مختلف بهره بردهاست. مثلاً: روانشناسی سیاسی، اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی.
رویکرد انتقادی: مستنداتِ نقدهای او به این صورت است: ارجاع به نقشههای جغرافیایی برای ادعاهای مختلف، ارجاع به تجربههای شخصی، ارجاع به شعر، نامههای موجود برای حل اختلافات مربوط به نسب، بعید شمردن برخی رفتارها، بحث بر سر معتبر بودن برخی منابع، ارجاع دادن جعل شدههای مدعیان به دسیسهها و توطئهها.
رویکرد تحلیل و تبینی: ابن خلدون یکی از مشکلات و فقدانهای تاریخنگاری را عدم توجه به رابطهٔ علت و معلولی میداند. موارد دیگری نیز مثل: اعتقاد به علت، تلاش برای شناخت جوامع، تلاش برای کشف قانون و روابط، توجه به جنبهٔ پویشی اجتماع، تجربهٔ ملموس به وقایع و تصور آنها، بهرهگیری از استدلال، نتیجهگیری براساس قواعدی خاص و کلی، رعایت بیطرفی، اعتقاد به چند لایه بودن پدیدهها و اعتقاد به اثرگذاری طبیعت بر انسان نیز دارای اهمیت است.[۴]
ابن خلدون و تاریخ نگاری
ابن خلدون مقدمهای نوشته که در آن از جنبههای درونیِ تاریخ نیز استفاده کردهاست. این اثر تنها مربوط به منطقهای و تاریخ آن نیست بلکه به تاریخهای جهان و منطقهای که در قلمرو اسلام است نسبت دادهاست.
ابن خلدون متوجه شد که برای نوشتن تاریخ منطقه به علل و رویدادها نیاز دارد؛ اما برای شناخت ماهیت اینها، نیاز به شناخت درست از نادرست است و برای تشخیص درست از نادرست نیاز است ماهیت رویدادها درک شود.
ابن خلدون نگاهی انتقادی به تاریخ داشت؛ آنچه نویسندگان و مورخان پیش از او نداشتند. او روشی را ابداع کرد که بتوان با آن به هدف، روش، شیوه و موضوع تاریخ رسید.
تاریخ العبر کتابی است که در ۷ جلد نوشته شده و از یک مقدمه و ۳ بخش تشکیل شدهاست. مقدمهٔ این کتاب به تاریخ به صورت عمومی پرداختهاست و در سال ۱۳۷۷ م و به هنگام اقامت ابن خلدون در مصر نوشته شدهاست.
کتاب اول در مورد تاریخ عمومی جهان تا زمان ابن خلدون است. این کتاب در تونس در سال ۱۳۷۷–۱۳۸۲ م نوشته شده اما اضافات برآن در مصر نوشتهشدهاست. قسمت ۳ در مورد منطقهٔ غربی اسلامی است که آن هم در سالهای ۱۳۷۷–۱۳۸۲ م در تونس نوشته شد.
کتابهای ابن خلدون نوشته شدهبود تا فرهنگ و تاریخ جهان را نمایش دهد اما در واقع تاریخ معاصر غرب را نشان میدهد. او در واقع تاریخ جهان را به ۴ دوره تقسیم کرد که در هر دوره از آن یک گروه قدرت مییابد.
دورهٔ سوم متعلق به اسلام است و دورهای است که تازیان برمیخیزند. فرمانروایان مسیحی در سدهٔ چهاردهم تصمیم به مبارزه با آنها میگیرند؛ در واقع تا قرن چهاردهم این دورهٔ سوم به یک دورهٔ بسته تبدیل شدهبود و دورهٔ چهارم آغاز شدهبود.[۵]
جامعهشناسی ابن خلدون
ابن خلدون طی تجربیاتی که از طریق پژوهش در رویدادهای تاریخ اسلام به دست آورده بود به علم عمران دست یافتهبود؛ که همان علم جامعهشناسی ما است.
در کتاب العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر مقدمهٔ وی به خوبی این علم بیان شدهاست. عمران دانشی است که به وسیلهٔ آن اخبار تاریخی سنجیده میشود و به عبارتی علم اصول تاریخ است.
وی معتقد است تاریخ، علمی برای گزارش احوالات انسان و عمران معیاری برای تجزیه و تحلیل این احوالات است.از بیانات ابن خلدون مشخص میشود که او درصدد بیان و کشف رابطهٔ علت و معلولی بین پدیدههای انسانی و آنچه با شرایط سیاسی و اجتماعی پیش آمده بودهاست.ابن خلدون در مورد علم عمران و رابطهٔ آن با تاریخ میگوید:
قانون بازشناختن حق از باطل، دربارهٔ ممکن بودن و محال بودن اخبار چنان خواهد بود که به اجتماع بشری یا عمران درنگریم و این مسائل را از یکدیگر بازشناسیم.
ابن خلدون با استفاده از بیاناتی جامع و الهام از نظریات طبری، وجود مورخی بصیر به تاریخ، دانستن قواعد سیاست، طبایع موجودات، اختلاف ملتها و سرزمینها، اخلاق، عادات و رسوم را لازم میداند و میگوید این فرد باید اینها را با آنچه هست و نیست بسنجد، موافق و مخالف آنها را در نظر بگیرد و تحقیق کند.
نظر ابن خلدون این است که ۲ مورد انسانی است که در فروپاشی دولتها تأثیرگذار است؛ مورد اول: قومیت و مورد دوم: نخبگان است
ابن خلدون عاملی که باعث شروع حرکت علیه دولت میشود را قومهایی میداند که دست به خیزش میزنند تا نظام را برکنار کنند و نخبگان هم عامل موفقیت این عملیات میداند.[۶]
منابع
- ↑ شرفالدین، حسین (۱۳۸۸). «روششناسی ابن خلدون». پژوهش
- ↑ «ابن خلدون»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
- ↑ شهیدی پاک، محمدرضا (۱۳۸۹). «جامعهشناسی تاریخی ابن خلدون». کتاب ماه تاریخ و جغرافیا
- ↑ شرفالدین، روششناسی ابن خلدون، ۹۰–۷۸
- ↑ صدقی، ناصر (۱۳۸۸). «روششناسی ابن خلدون در مطالعات تاریخی». تاریخنگری و تاریخنگاری
- ↑ ربانی، تحلیلی بر اندیشههای سیاسی ابن خلدون، ۹۰.