حضرت مریم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - ' نام گذاری' به ' نام‌گذاری'
جز (جایگزینی متن - ' سوره ها' به ' سوره‌ها')
جز (جایگزینی متن - ' نام گذاری' به ' نام‌گذاری')
خط ۵۵: خط ۵۵:
بر اساس گزارش‌ها مادر مریم نازا بود و تا 30 سال صاحب فرزند نشد؛ <ref>ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه، آیتی، عبدالمحمد، ج 1، ص 159، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1363ش</ref> لذا به درگاه خداوند دعا کرد تا به وی فرزندی عطا کند. هنگامی که دعایش [[مستجاب]] و باردار شد، به پاس این لطف الهی [[نذر]] کرد که فرزندش خدمت‌کار [[معبد]] [[بیت‌المقدس]] باشد.
بر اساس گزارش‌ها مادر مریم نازا بود و تا 30 سال صاحب فرزند نشد؛ <ref>ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه، آیتی، عبدالمحمد، ج 1، ص 159، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1363ش</ref> لذا به درگاه خداوند دعا کرد تا به وی فرزندی عطا کند. هنگامی که دعایش [[مستجاب]] و باردار شد، به پاس این لطف الهی [[نذر]] کرد که فرزندش خدمت‌کار [[معبد]] [[بیت‌المقدس]] باشد.


قرآن داستان مریم‌(س) از تولد او و نذر مادرش را چنین بیان می‌کند: «[یاد کنید] هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا، برای تو نذر کردم که آنچه را در شکم خود دارم [برای خدمت خانه تو از [[ولایت]] و سرپرستی من‏] آزاد باشد، بنابراین از من بپذیر، بیقین تو شنوا و دانایی. زمانی که او را زایید، گفت: پروردگارا! من او را دختر زاییدم. و خدا به آنچه او زایید داناتر بود و آن پسر [که زاییدن او را آرزو داشت، در کرامت، عظمت، ارزش و شخصیت‏] مانند این دختر نیست [پس در مقام نام گذاریش گفت:] البته من نامش را «مریم» نهادم، و او و فرزندانش را از خطرات مهلک و وسوسه‌‏های بنیان برانداز [[شیطان]] رانده شده به پناه تو می‌آورم. پس پروردگارش او را به صورت نیکویی پذیرفت، و به طرز نیکویی نشو و نما داد». <ref>آل عمران، 35-37</ref>
قرآن داستان مریم‌(س) از تولد او و نذر مادرش را چنین بیان می‌کند: «[یاد کنید] هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا، برای تو نذر کردم که آنچه را در شکم خود دارم [برای خدمت خانه تو از [[ولایت]] و سرپرستی من‏] آزاد باشد، بنابراین از من بپذیر، بیقین تو شنوا و دانایی. زمانی که او را زایید، گفت: پروردگارا! من او را دختر زاییدم. و خدا به آنچه او زایید داناتر بود و آن پسر [که زاییدن او را آرزو داشت، در کرامت، عظمت، ارزش و شخصیت‏] مانند این دختر نیست [پس در مقام نام‌گذاریش گفت:] البته من نامش را «مریم» نهادم، و او و فرزندانش را از خطرات مهلک و وسوسه‌‏های بنیان برانداز [[شیطان]] رانده شده به پناه تو می‌آورم. پس پروردگارش او را به صورت نیکویی پذیرفت، و به طرز نیکویی نشو و نما داد». <ref>آل عمران، 35-37</ref>


گزارش شده است؛ هنگامی که مادر مریم او را به دنیا آورد، بر اساس نذری که کرده بود، نوزاد را در پارچه‌ای پیچید و برای خدمت در معبد، به بیت‌المقدس نزد [[انبیا]] و دانشمندانی که آن‌جا مشغول به [[عبادت]] بودند، برد. مادر مریم شرح نذر خود را برای آنها بیان کرد، و از علما و بزرگان [[بنی‌‌اسرائیل]] خواست تا سرپرستی او را بر عهده گیرند. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏2، ص 544 - 545، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش</ref> از آن‌جا که مریم‌ فرزند عمران و از خانواده بزرگی بود، و پدر مریم(عمران) مقام ریاست بر آنها داشت. این‌جا بود که [[زکریا(ع)]] فرمود: من به سرپرستی او سزاوارترم؛ زیرا که خاله‌اش در منزل من است. افراد حاضر در معبد که تعداد آنها 29 نفر بود به این پیشنهاد زکریا راضی نشدند؛ لذا قرعه انداختند و قرعه به نام زکریا افتاد، <ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 2، ص 739، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref> و در حالی‌که وی فرزندی نداشت، سرپرستی مریم‌(س) را بر عهده گرفت: <ref> آل عمران، 44: «(ای پیامبر!) این [قصه مریم و زکریا]، از خبرهای غیبی است که به تو وحی می‌کنیم و تو در آن هنگام که قلم‌‌های خود را (برای قرعه‌‌کشی) به آب می‌‏افکندند تا کدام‌‌یک کفالت و سرپرستی مریم را عهده‌‌دار شود، و (نیز) به هنگامی که (دانشمندان بنی‌اسرائیل، برای کسب افتخار سرپرستی او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتی و همه اینها، از راه وحی به تو گفته شد».</ref>
گزارش شده است؛ هنگامی که مادر مریم او را به دنیا آورد، بر اساس نذری که کرده بود، نوزاد را در پارچه‌ای پیچید و برای خدمت در معبد، به بیت‌المقدس نزد [[انبیا]] و دانشمندانی که آن‌جا مشغول به [[عبادت]] بودند، برد. مادر مریم شرح نذر خود را برای آنها بیان کرد، و از علما و بزرگان [[بنی‌‌اسرائیل]] خواست تا سرپرستی او را بر عهده گیرند. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏2، ص 544 - 545، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش</ref> از آن‌جا که مریم‌ فرزند عمران و از خانواده بزرگی بود، و پدر مریم(عمران) مقام ریاست بر آنها داشت. این‌جا بود که [[زکریا(ع)]] فرمود: من به سرپرستی او سزاوارترم؛ زیرا که خاله‌اش در منزل من است. افراد حاضر در معبد که تعداد آنها 29 نفر بود به این پیشنهاد زکریا راضی نشدند؛ لذا قرعه انداختند و قرعه به نام زکریا افتاد، <ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 2، ص 739، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref> و در حالی‌که وی فرزندی نداشت، سرپرستی مریم‌(س) را بر عهده گرفت: <ref> آل عمران، 44: «(ای پیامبر!) این [قصه مریم و زکریا]، از خبرهای غیبی است که به تو وحی می‌کنیم و تو در آن هنگام که قلم‌‌های خود را (برای قرعه‌‌کشی) به آب می‌‏افکندند تا کدام‌‌یک کفالت و سرپرستی مریم را عهده‌‌دار شود، و (نیز) به هنگامی که (دانشمندان بنی‌اسرائیل، برای کسب افتخار سرپرستی او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتی و همه اینها، از راه وحی به تو گفته شد».</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۷۸

ویرایش