۸۷٬۸۹۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
جز (جایگزینی متن - ' می داد' به ' میداد') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
سپس به مسجد الازهر حرکت کرد و برای طلب علم مدتی در آنجا ماند و کوشید تا در تمام علوم [[شریعت]] مانند [[تفسیر]] و [[حدیث]] و عقاید و [[فقه]] و تصوف و لغت و منطق سرآمد شد و از بزرگان زمان خود مانند [[ابن حجر عسقلانی|الحافظ بن حجر عسقلانی]] استفاده کرد و او را به صدور فتوا مجاز نمود و جلالالدین المحلی و محییالدین الکافیجی و دیگرانی از این دست بهره برد. به طلب علم و تعلیم ادامه داد تا اینکه شهرت یافت و طلاب به طلبگی و بهرهگیری از او پرداختند. | سپس به مسجد الازهر حرکت کرد و برای طلب علم مدتی در آنجا ماند و کوشید تا در تمام علوم [[شریعت]] مانند [[تفسیر]] و [[حدیث]] و عقاید و [[فقه]] و تصوف و لغت و منطق سرآمد شد و از بزرگان زمان خود مانند [[ابن حجر عسقلانی|الحافظ بن حجر عسقلانی]] استفاده کرد و او را به صدور فتوا مجاز نمود و جلالالدین المحلی و محییالدین الکافیجی و دیگرانی از این دست بهره برد. به طلب علم و تعلیم ادامه داد تا اینکه شهرت یافت و طلاب به طلبگی و بهرهگیری از او پرداختند. | ||
عبدالقادر عیدروس میگوید: «مناصب بزرگی از قبیل تدریس در مقام [[شافعی|امام شافعی]] را به عهده گرفت. در حالی مقامی بالاتر از این در تعلیمات دینی در مصر وجود نداشت. | عبدالقادر عیدروس میگوید: «مناصب بزرگی از قبیل تدریس در مقام [[شافعی|امام شافعی]] را به عهده گرفت. در حالی مقامی بالاتر از این در تعلیمات دینی در مصر وجود نداشت. | ||
چندین مدرسه مهم نیز تدریس و تولیت نمود و در تصوف و تولیت خانقاه نیز فعال بود تا اینکه پس از اکراه و پاکدامنی بسیار به مقام والای قاضی القضات ارتقا یافت.» او کار خود را با صداقت کامل پیش میبرد و غالباً با توصیههای سلطان الاشرف قیتبای را خطاب قرار | چندین مدرسه مهم نیز تدریس و تولیت نمود و در تصوف و تولیت خانقاه نیز فعال بود تا اینکه پس از اکراه و پاکدامنی بسیار به مقام والای قاضی القضات ارتقا یافت.» او کار خود را با صداقت کامل پیش میبرد و غالباً با توصیههای سلطان الاشرف قیتبای را خطاب قرار میداد. | ||
او بیست سال به این سمت ادامه داد تا اینکه سلطان قنسوه الغوری در سال 906 هجری قمری او را عزل کرد. «به خاطر اهانت او به سلطان و سرزنش آشکارش»<ref>الغزی، ج1 ص207</ref>. | او بیست سال به این سمت ادامه داد تا اینکه سلطان قنسوه الغوری در سال 906 هجری قمری او را عزل کرد. «به خاطر اهانت او به سلطان و سرزنش آشکارش»<ref>الغزی، ج1 ص207</ref>. | ||