علی نویتو: تفاوت میان نسخهها
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|- | |- | ||
|زاده | |زاده | ||
|1928 | |1928 م، [[مصر]] | ||
|- | |- | ||
|دین و مذهب | |دین و مذهب | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''علی نويتو''' | '''علی نويتو''' فردی بسیار ساده و شاهد تاریخ [[اخوانالمسلمین|اخوان]] در دورهای بود که همه معاصران آن مرده بودند. او عاشق حرفهاش بود؛ بنابراین بار دفاع را به دوش کشید و برای آن با عشق و صبر با مصیبت بیست سال زندان روبرو شد... و به گفته خودش چیزی جز لطف [[خداوند]] را احساس نکرد. ایشان یکی از مهمترین نمادهای نسل اولی است که با [[حسن البنا]] زندگی کرد و توسط او پرورش یافت و همه ارزشهای حسنه اسلامی و اخلاق شریف را فرا گرفت. | ||
=زندگینامه= | == زندگینامه == | ||
ایشان در سال 1928 م، در منطقه ایمبابا به دنیا آمد و سپس سیر تربیتی و تحصیلی ایشان تا اخذ گواهینامه مدرسه عالی هنرهای کاربردی | ایشان در سال 1928 م، در منطقه ایمبابا به دنیا آمد و سپس سیر تربیتی و تحصیلی ایشان تا اخذ گواهینامه مدرسه عالی هنرهای کاربردی با معدل بالا و در سال 1949 م، اولین نفر در این رشته بود. با وجود این به دلیل صدور حکمی مبنی بر توقف انتصاب به مشاغل دولتی، وی منصوب نشد. | ||
=پیوستن به اخوان= | === پیوستن به اخوان === | ||
وی در مورخ پنجشنبه 1948 م، به [[اخوانالمسلمین]]، پیوست و تا زمان رحلت [[حسن | وی در مورخ پنجشنبه 1948 م، به [[اخوانالمسلمین]]، پیوست و تا زمان رحلت [[حسن البنا]] و اعلام خبر شهادتش، همچنان باقی بود. | ||
=دستگیری= | == دستگیری == | ||
در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به [[آلمان]] آماده میشد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به [[اخوانالمسلمین]] مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. ایشان دراینباره میگوید: در زندان مرا به دادگاهی به ریاست ''جمال سالم'' معرفی کردند که [[انور سادات|سادات]] در سمت راست و حسین شافعی در سمت چپ او بودند. بعداً فهمیدیم که دادگاه انقلاب بود و دولت برای دفاع از من وکیلی تعیین کرد. | در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به [[آلمان]] آماده میشد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به [[اخوانالمسلمین]] مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. ایشان دراینباره میگوید: در زندان مرا به دادگاهی به ریاست ''جمال سالم'' معرفی کردند که [[انور سادات|سادات]] در سمت راست و حسین شافعی در سمت چپ او بودند. بعداً فهمیدیم که دادگاه انقلاب بود و دولت برای دفاع از من وکیلی تعیین کرد. | ||
=فعالیتها= | == فعالیتها == | ||
«پس از آزادی، معاون اول وزارت راه و ساختمان شد و پس از آن رئیس مرکز علمی گروه شرکتهای الشریف شد. به خرج حکومتی که او را شکنجه و دستگیر کرد، همه دنیا را گشت. پنج بار به عنوان رئیس هیئت به [[آلمان]] و همچنین [[سوئد]]، [[انگلیس]]، [[فرانسه]] و [[فنلاند]] رفت؛ بنابراین مرکز علمی شریف من را برای سرپرستی انتخاب کرد و سپس به [[اندونزی]]، [[مالزی]] رفت. و بعد به [[تایلند]]، [[سنگاپور]] و [[سریلانکا]]، و به [[پاکستان]]، [[افغانستان]] و آخرین جزایر [[اندونزی]] در مرزهای [[استرالیا]] او را بردند. | «پس از آزادی، معاون اول وزارت راه و ساختمان شد و پس از آن رئیس مرکز علمی گروه شرکتهای الشریف شد. به خرج حکومتی که او را شکنجه و دستگیر کرد، همه دنیا را گشت. پنج بار به عنوان رئیس هیئت به [[آلمان]] و همچنین [[سوئد]]، [[انگلیس]]، [[فرانسه]] و [[فنلاند]] رفت؛ بنابراین مرکز علمی شریف من را برای سرپرستی انتخاب کرد و سپس به [[اندونزی]]، [[مالزی]] رفت. و بعد به [[تایلند]]، [[سنگاپور]] و [[سریلانکا]]، و به [[پاکستان]]، [[افغانستان]] و آخرین جزایر [[اندونزی]] در مرزهای [[استرالیا]] او را بردند. | ||
شایان ذکر است که این بیست سال آثار مثبت شگفتانگیزی در زندگی این مرد غیور داشت، او معنای واقعی صبر را آموخت. وی با قاطعیت در دعوت به [[اخوانالمسلمین]] فعالیت خود را دنبال میکرد. | شایان ذکر است که این بیست سال آثار مثبت شگفتانگیزی در زندگی این مرد غیور داشت، او معنای واقعی [[صبر]] را آموخت. وی با قاطعیت در دعوت به [[اخوانالمسلمین]] فعالیت خود را دنبال میکرد. | ||
=بازداشتگاه= | == بازداشتگاه == | ||
[[جمال عبدالناصر]] در واحات اردوگاهی با ظرفیت 100 هزار زندانی ایجاد کرده بود و این بازداشتگاه به چهار اردوگاه با سیم خاردار تقسیم شده بود. [[اخوانالمسلمین|اخوان]] و [[کمونیست|کمونیستها]] با هدف کشتار هر دو گروه در یک اردوگاه قرار گرفتند. اما [[اخوانالمسلمین|اخوان]] به لطف [[خداوند]] متعال امور را به دست گرفت، لذا به کمونیستها گفتند: مقصود این است که یکدیگر را سلاخی کنیم و شما ما را خوب میشناسید. آنها گفتند: ما با هم زندگی مسالمتآمیز داریم. اخوانیها به آنها گفتند: همین خوب است که از شما نمایندهای انتخاب شود و ما از هم نمایندهای انتخاب شود. چهار سال اینگونه گذشت، که نه رفت و آمدی، نه سفرهخانه، نه کاغذ، نه قلم، نه [[قرآن]]، و هدف این بود که مغز را از هرچه در آن هست خالی کنند. | [[جمال عبدالناصر]] در منطقۀ واحات اردوگاهی با ظرفیت 100 هزار زندانی ایجاد کرده بود و این بازداشتگاه به چهار اردوگاه با سیم خاردار تقسیم شده بود. [[اخوانالمسلمین|اخوان]] و [[کمونیست|کمونیستها]] با هدف کشتار هر دو گروه در یک اردوگاه قرار گرفتند. اما [[اخوانالمسلمین|اخوان]] به لطف [[خداوند]] متعال امور را به دست گرفت، لذا به کمونیستها گفتند: مقصود این است که یکدیگر را سلاخی کنیم و شما ما را خوب میشناسید. آنها گفتند: ما با هم زندگی مسالمتآمیز داریم. اخوانیها به آنها گفتند: همین خوب است که از شما نمایندهای انتخاب شود و ما از هم نمایندهای انتخاب شود. چهار سال اینگونه گذشت، که نه رفت و آمدی، نه سفرهخانه، نه کاغذ، نه قلم، نه [[قرآن]]، و هدف این بود که مغز را از هرچه در آن هست خالی کنند. | ||
به گفته ایشان در آنجا؛ «مرغ و بوقلمون پرورش دادیم و بامیه و سیبزمینی و خطمی(سدر) کاشتیم و برکت را در محصولات میدیدیم و هر روز محصولات را جمع میکردیم و بشکههای گازوئیل میآوردیم و از خروجی انسان «ادرار و مدفوع» پر میکردیم و بهعنوان یک کود کشاورزی و یکی از قویترین کودها استفاده میکردیم». | به گفته ایشان در آنجا؛ «مرغ و بوقلمون پرورش دادیم و بامیه و سیبزمینی و خطمی(سدر) کاشتیم و برکت را در محصولات میدیدیم و هر روز محصولات را جمع میکردیم و بشکههای گازوئیل میآوردیم و از خروجی انسان «ادرار و مدفوع» پر میکردیم و بهعنوان یک کود کشاورزی و یکی از قویترین کودها استفاده میکردیم». | ||
= | == منابع == | ||
* ر.ک: مدخل علی نويتو در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | |||
* ر. ک: مدخل علی نويتو در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | |||
[[رده:شخصیتها]] | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده:شخصیتهای مسلمان]] | [[رده:شخصیتهای مسلمان]] | ||
[[رده:اعضای | [[رده:اعضای اخوانالمسلمین]] | ||
[[رده:مصر]] | [[رده:مصر]] |
نسخهٔ ۲۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۴
نام | علی نويتو |
---|---|
زاده | 1928 م، مصر |
دین و مذهب | اسلام، تسنن |
فعالیتها |
|
علی نويتو فردی بسیار ساده و شاهد تاریخ اخوان در دورهای بود که همه معاصران آن مرده بودند. او عاشق حرفهاش بود؛ بنابراین بار دفاع را به دوش کشید و برای آن با عشق و صبر با مصیبت بیست سال زندان روبرو شد... و به گفته خودش چیزی جز لطف خداوند را احساس نکرد. ایشان یکی از مهمترین نمادهای نسل اولی است که با حسن البنا زندگی کرد و توسط او پرورش یافت و همه ارزشهای حسنه اسلامی و اخلاق شریف را فرا گرفت.
زندگینامه
ایشان در سال 1928 م، در منطقه ایمبابا به دنیا آمد و سپس سیر تربیتی و تحصیلی ایشان تا اخذ گواهینامه مدرسه عالی هنرهای کاربردی با معدل بالا و در سال 1949 م، اولین نفر در این رشته بود. با وجود این به دلیل صدور حکمی مبنی بر توقف انتصاب به مشاغل دولتی، وی منصوب نشد.
پیوستن به اخوان
وی در مورخ پنجشنبه 1948 م، به اخوانالمسلمین، پیوست و تا زمان رحلت حسن البنا و اعلام خبر شهادتش، همچنان باقی بود.
دستگیری
در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به آلمان آماده میشد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به اخوانالمسلمین مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. ایشان دراینباره میگوید: در زندان مرا به دادگاهی به ریاست جمال سالم معرفی کردند که سادات در سمت راست و حسین شافعی در سمت چپ او بودند. بعداً فهمیدیم که دادگاه انقلاب بود و دولت برای دفاع از من وکیلی تعیین کرد.
فعالیتها
«پس از آزادی، معاون اول وزارت راه و ساختمان شد و پس از آن رئیس مرکز علمی گروه شرکتهای الشریف شد. به خرج حکومتی که او را شکنجه و دستگیر کرد، همه دنیا را گشت. پنج بار به عنوان رئیس هیئت به آلمان و همچنین سوئد، انگلیس، فرانسه و فنلاند رفت؛ بنابراین مرکز علمی شریف من را برای سرپرستی انتخاب کرد و سپس به اندونزی، مالزی رفت. و بعد به تایلند، سنگاپور و سریلانکا، و به پاکستان، افغانستان و آخرین جزایر اندونزی در مرزهای استرالیا او را بردند.
شایان ذکر است که این بیست سال آثار مثبت شگفتانگیزی در زندگی این مرد غیور داشت، او معنای واقعی صبر را آموخت. وی با قاطعیت در دعوت به اخوانالمسلمین فعالیت خود را دنبال میکرد.
بازداشتگاه
جمال عبدالناصر در منطقۀ واحات اردوگاهی با ظرفیت 100 هزار زندانی ایجاد کرده بود و این بازداشتگاه به چهار اردوگاه با سیم خاردار تقسیم شده بود. اخوان و کمونیستها با هدف کشتار هر دو گروه در یک اردوگاه قرار گرفتند. اما اخوان به لطف خداوند متعال امور را به دست گرفت، لذا به کمونیستها گفتند: مقصود این است که یکدیگر را سلاخی کنیم و شما ما را خوب میشناسید. آنها گفتند: ما با هم زندگی مسالمتآمیز داریم. اخوانیها به آنها گفتند: همین خوب است که از شما نمایندهای انتخاب شود و ما از هم نمایندهای انتخاب شود. چهار سال اینگونه گذشت، که نه رفت و آمدی، نه سفرهخانه، نه کاغذ، نه قلم، نه قرآن، و هدف این بود که مغز را از هرچه در آن هست خالی کنند.
به گفته ایشان در آنجا؛ «مرغ و بوقلمون پرورش دادیم و بامیه و سیبزمینی و خطمی(سدر) کاشتیم و برکت را در محصولات میدیدیم و هر روز محصولات را جمع میکردیم و بشکههای گازوئیل میآوردیم و از خروجی انسان «ادرار و مدفوع» پر میکردیم و بهعنوان یک کود کشاورزی و یکی از قویترین کودها استفاده میکردیم».
منابع
- ر.ک: مدخل علی نويتو در ویکیاخوان؛ ikhwanwiki.com..