۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' دسته بندی' به ' دستهبندی') |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==«شفاعت» در قرآن == | ==«شفاعت» در قرآن == | ||
شفاعت به همین عنوان حدود 30 مورد بحث شده است البته بحث ها و اشارات | شفاعت به همین عنوان حدود 30 مورد بحث شده است البته بحث ها و اشارات دیگری به این مسأله بدون ذکر این عنوان نیز دیده می شود. | ||
=== دستهبندی آیات مربوط به شفاعت === | === دستهبندی آیات مربوط به شفاعت === | ||
آیات مربوط به شفاعت در قرآن به چند گروه تقسیم | آیات مربوط به شفاعت در قرآن به چند گروه تقسیم می شود: | ||
==== آیات نافی شفاعت ==== | ==== آیات نافی شفاعت ==== | ||
گروه اول | گروه اول آیاتی است که به طور مطلق شفاعت را نفی می کنند، مانند: «أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَة». <ref>بقره، آیه 254.</ref> و مانند: «وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَة». <ref>بقره، آیه 48.</ref><br> | ||
در این آیات راه | در این آیات راه های متصور برای نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه از طریق پرداختن عوض مادی، یا پیوند و سابقه دوستی، و یا مسأله شفاعت نفی شده است.<br> | ||
در مورد | در مورد بعضی از مجرمان می خوانیم: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعینَ»؛ (شفاعتِ شفاعت کنندگان به حال آنها سودی ندارد). <ref>مدثر، آیه 48.</ref> | ||
==== آیات انحصار شفیع در خداوند ==== | ==== آیات انحصار شفیع در خداوند ==== | ||
گروه دوم | گروه دوم آیاتی است که «شفیع» را منحصراً خدا معرفی می کند مانند: «ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا شَفیع»؛ (غیر از خدا ولی و شفیعی ندارید). <ref>سجده، آیه 4.</ref> | ||
«قلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعا»؛ (همه شفاعت ها مخصوص خدا است). <ref>زمر، آیه 44.</ref> | «قلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعا»؛ (همه شفاعت ها مخصوص خدا است). <ref>زمر، آیه 44.</ref> | ||
==== آیات مشروط کننده شفاعت به اذن و فرمان خداوند ==== | ==== آیات مشروط کننده شفاعت به اذن و فرمان خداوند ==== | ||
گروه سوم | گروه سوم آیاتی است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا می کند مانند: «مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِه»؛ (چه کسی می تواند جز به اذن خدا شفاعت نماید؟)<ref>، بقره، آیه 255</ref> <br> | ||
«وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَه»؛ سبأ، آیه 23. (شفاعت جز | «وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَه»؛ سبأ، آیه 23. (شفاعت جز برای کسانی که خدا اجازه دهد سودی ندارد). | ||
==== آیات بیان شرایط شفاعت شونده ==== | ==== آیات بیان شرایط شفاعت شونده ==== | ||
گروه چهارم | گروه چهارم آیاتی است که شرائطی برای شفاعت شونده بیان کرده است، گاهی این شرط را رضایت و خشنودی خدا معرفی می کند، مانند:<br>«وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی». <ref>انبیاء، آیه 28.</ref>طبق این آیه شفاعت شفیعان منحصراً شامل حال کسانی است که به مقام «ارتضاء» یعنی پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند، رسیده اند.<br> | ||
گاه شرط آن را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا | گاه شرط آن را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا معرفی می کند مانند: «لایَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدا» <ref>مریم، آیه 87.</ref>منظور از این عهد و پیمان ایمان به خدا و پیامبران الهی است. <br> | ||
و | و زمانی «صلاحیت شفاعت شدن» را از بعضی از مجرمان سلب می کند، مانند سلب شفاعت از ظالمان در آیه زیر: «ما لِلظّالِمینَ مِنْ حَمیم وَ لا شَفیع یُطاعُ». <ref>غافر، آیه 18.</ref> | ||
و به این ترتیب، داشتنِ عهد و پیمان | و به این ترتیب، داشتنِ عهد و پیمان الهی یعنی ایمان، و رسیدن به مقام خشنودی پروردگار و پرهیز از گناهانی چون ظلم و ستم، جزء شرائط حتمی شفاعت است. | ||
== شفاعت در روایات == | == شفاعت در روایات == | ||
روایات شفاعت متواتر است طبق روایت نبوی، این شفاعت برای مرتکبان کبیره است که در روایت امام کاظم(ع) شرط آن، واجد بودن | روایات شفاعت متواتر است طبق روایت نبوی، این شفاعت برای مرتکبان کبیره است که در روایت امام کاظم(ع) شرط آن، واجد بودن ایمانی معرفی شده که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازی و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنی برهاند. بنابراین شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قراردادی و یا پارتی بازی نیست، بلکه یک مکتب تربیتی است. | ||
در روایات | در روایات اسلامی تعبیرات فراوانی می بینیم که مکمل مفاد آیات قرآن است از جمله:<br> | ||
1 ـ در تفسیر «برهان» از امام کاظم(علیه السلام) از | 1 ـ در تفسیر «برهان» از امام کاظم(علیه السلام) از علی(علیه السلام) نقل شده که میفرماید: از پیامبر(صلی الله علیه وآله) شنیدم: «شَفاعَتِی لاَِهْلِ الْکَبائِرِ مِنْ أُمَّتِی...»؛ (شفاعت من برای مرتکبین گناهان کبیره است. <ref>وسائل الشیعه»، جلد 15، صفحه 334، حدیث 20688 (چاپ آل البیت)؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحات 30، 34 و 40.</ref><br> راوی حدیث که «ابن ابی عمیر» است می گوید: از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدم: چگونه برای مرتکبان گناهان کبیره شفاعت ممکن است در حالی که خداوند میفرماید: «وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی» و مسلّم است کسی که مرتکب کبائر شود مورد ارتضاء و خشنودی خدا نیست.<br> | ||
امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «هر فرد با | امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «هر فرد با ایمانی که مرتکب گناهی می شود طبعاً پشیمان خواهد شد و پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرموده پشیمانی از گناه توبه است... و کسی که پشیمان نگردد، مؤمن واقعی نیست، و شفاعت برای او نخواهد بود و عمل او ظلم است، و خداوند میفرماید: ظالمان دوست و شفاعت کننده ای ندارند <ref>تفسیر «برهان»، جلد 3، صفحه 57؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحه 351؛ «وسائل الشیعه»، جلد 15، صفحه 335، حدیث 20675 (چاپ آل البیت)</ref><br>مضمون صدر حدیث این است که: شفاعت شامل مرتکبان کبائر می شود. ولی ذیل حدیث روشن می کند که شرط اصلی پذیرش شفاعت واجد بودن ایمانی است که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازی و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنی برهاند (دقت کنید).<br> | ||
2 ـ در کتاب | 2 ـ در کتاب «کافی» از امام صادق(علیه السلام) در نامه ای که به صورت متحد المال برای اصحابش نوشت، چنین نقل شده: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْفَعَهُ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ عِنْدَ اللّهِ فَلْیَطْلُبْ إِلَی اللّهِ أَنْ یَرْضَی عَنْه».<br> | ||
لحن این روایت نشان | لحن این روایت نشان می دهد برای اصلاح اشتباهاتی که در زمینه شفاعت برای بعضی از یاران امام خصوصاً، و جمعی از مسلمانان عموماً رخ داده است صادر شده، و با صراحت شفاعت های تشویق کننده به گناه در آن نفی شده است و می گوید: «هر کس دوست دارد مشمول شفاعت گردد باید خشنودی خدا را جلب کند. <ref>نقل از «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 304، چاپ قدیم (جلد 8، صفحه 53، و جلد 75، صفحه 220، چاپ جدید)؛ «کافی»، جلد 8، صفحه 11، کتاب الروضة (دار الکتب الاسلامیة)</ref><br> | ||
3 ـ باز در حدیث پر | 3 ـ باز در حدیث پر معنی دیگری از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ بَعَثَ اللّهُ الْعالِمَ وَ الْعابِدَ، فَإِذا وَقَفا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ قِیلَ لِلْعابِدِ انْطَلِقْ إِلَی الْجَنَّةِ، وَ قِیلَ لِلْعالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنّاسِ بِحُسْنِ تَأْدِیبِکَ لَهُم»؛ (در روز رستاخیز خداوند عالم و عابد را بر می انگیزد به عابد می گوید: به سوی بهشت رو، اما به عالم می گوید: برای مردمی که تربیت کردی شفاعت کن! <ref>علل الشرایع»، جلد 2، صفحه 394 (انتشارات مکتبة الداوری)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 305، چاپ قدیم (جلد 2، صفحه 16، و جلد 8، صفحه 56، چاپ جدید)</ref> | ||
در این حدیث، | در این حدیث، پیوندی میان «تأدیب عالم» و «شفاعت او نسبت به شاگردانش» که مکتب او را درک کرده اند، دیده می شود که می تواند پرتوی به روی بسیاری از موارد تاریک این بحث بیفکند.<br> | ||
به علاوه اختصاص شفاعت به عالم، و | به علاوه اختصاص شفاعت به عالم، و نفی آن از عابد، نشانه دیگری است از این که شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قرار دادی و یا پارتی بازی نیست بلکه یک مکتب تربیتی و تجسمی است از تربیت در این جهان.<br> | ||
آنچه در مورد روایات شفاعت آوردیم | آنچه در مورد روایات شفاعت آوردیم کمی از بسیار بود، که به خاطر نکات خاصی که متناسب با بحث ما در آنها بود انتخاب گردید، و گر نه روایات شفاعت به مرحله تواتر رسیده است. | ||
== اجماع بر شفاعت در احادیث اهل سنت == | == اجماع بر شفاعت در احادیث اهل سنت == | ||
یحیی بن شرف نووی شافعی» در شرح «صحیح مسلم» از «قاضی عیاض» دانشمند معروف اهل تسنن نقل می کند که می گوید: شفاعت متواتر است. <ref>شرح مسلم نووی»، جلد 3، صفحه 35 (دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1407 ه. ق)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 307.</ref> | |||
در کتاب «فتح المجید» تألیف «شیخ عبدالرحمن بن حسن» که از معروف ترین کتب «وهابیت» است، و هم اکنون در | در کتاب «فتح المجید» تألیف «شیخ عبدالرحمن بن حسن» که از معروف ترین کتب «وهابیت» است، و هم اکنون در بسیاری از مدارس دینی «حجاز» به عنوان یک کتاب درسی شناخته می شود، از «ابن قیم» چنین نقل شده: «احادیث در زمینه شفاعت مجرمان از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) متواتر است، و صحابه و اهل سنت عموماً بر این موضوع اجماع دارند، و منکر آن را بدعت گذار می دانند و به او انتقاد می کنند و او را گمراه می شمرند. <ref>فتح المجید»، صفحه 211؛ «فتح الباری»، جلد 11، صفحه 429؛ «شرح زرقانی»، جلد 2، صفحه 45.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
• تفسیر نمونه، آیتالله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 273.<br> | • تفسیر نمونه، آیتالله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 273.<br> |