۲۱٬۸۹۵
ویرایش
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== برخی از مواضع ایشان با امام البنا == | == برخی از مواضع ایشان با امام البنا == | ||
حاج '''عبدالله صولی''' مانند پدرش بود، [[حسن البنا]] را بسیار دوست میداشت، به او احترام میگذاشت، نصایح او را میپذیرفت و در همه زمانها و بحرانها با او همراهی میکرد. از مواضع ایشان با امام البنا اشاره میکنیم: | حاج '''عبدالله صولی''' مانند پدرش بود، [[حسن البنا]] را بسیار دوست میداشت، به او احترام میگذاشت، نصایح او را میپذیرفت و در همه زمانها و بحرانها با او همراهی میکرد. از مواضع ایشان با امام البنا اشاره میکنیم: | ||
'''عبدالله صولی''' تصمیم به ثبتنام در دانشگاه آمریکایی گرفته بود و برای آن، آزمون زبان انگلیسی داده بود و این امتحان را پشتسر گذاشته | |||
'''عبدالله صولی''' تصمیم به ثبتنام در دانشگاه آمریکایی گرفته بود و برای آن، آزمون زبان انگلیسی داده بود و این امتحان را پشتسر گذاشته بود و اوراق و کیف خود را برای سفر به [[قاهره]] آماده کرده بود تا جهت تحصیل به آنجا رود. اما پدر به این موضوع اعتراض کرد و به او گفت که شیخ [[حسن البنا]] با پیوستن به دانشگاه آمریکایی موافق نیست. حاج عبدالله دراینباره میگوید: «شیخ حسن البنا نزد من آمد و در این مورد با من صحبت کرد و مرا متقاعد کرد که به این دانشگاه نپیوندم و در واقع با اعتقاد و خوشحالی از پیوستن منصرف شدم». | |||
در سال 1945 م در سفر زیارتی [[حج]] با کشتی [[حسن البنا]] را همراهی کرد و با او همنشین بود. او میگوید: دانشجویانی از دانشگاه همراه ما در کشتی بودند و تعدادی از آنها متعلق به [[اخوانالمسلمین]] بودند، بنابراین با استاد خود صحبت کردند و از او دعوت کردند تا در سخنرانی [[حسن البنا]] شرکت | |||
چون داماد [[حسن البنا]] بود، پس از حضور شیخ در قنا، آوردن پسرانش از قاهره به اسماعیلیه را به عبدالله سپرد. امام البنا دراینباره در نامهای به پدرش مینوسید: عبدالله افندی صولی برای برگرداندن بچهها به اسماعیلیه به [[قاهره]] آمده بود... . | |||
در سال 1945 م در سفر زیارتی [[حج]] با کشتی [[حسن البنا]] را همراهی کرد و با او همنشین بود. او میگوید: دانشجویانی از دانشگاه همراه ما در کشتی بودند و تعدادی از آنها متعلق به [[اخوانالمسلمین]] بودند، بنابراین با استاد خود صحبت کردند و از او دعوت کردند تا در سخنرانی [[حسن البنا]] شرکت کند، اما او نپذیرفت. ولی شاگردان اخوانی او را به مهربانی تشویق کردند، پس او موافقت کرد و چون آمد و سخنان امام را شنید، بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت و او را بسیار تحسین کرد و بسیار قدردانی کرد. | |||
== دستگیری == | == دستگیری == |