ابوبکر باقلانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۶: خط ۵۶:
== اساتید باقلانی‌ ==
== اساتید باقلانی‌ ==
باقلانی‌ در بصره‌ در کنار کسانی‌ چون‌ ابن‌ فورک‌ و ابواسحاق‌ اسفراینی‌ (ه م‌ م‌) کلام‌ اشعری‌ را نزد ابوالحسن‌ باهلی‌، شاگرد [[ابوالحسن اشعری|ابوالحسن‌ اشعری‌]]، فراگرفت‌. گویا در همین‌ اثنا مدتی‌ به‌ بغداد رفت‌ و از محضر مشایخ‌ حدیث‌ بهره‌ برد؛ و شاید هم‌ استفاده او از مشایخ‌ بغداد، در آغاز دوره تحصیل‌ او بوده‌، و سپس‌ به‌ بصره‌ نزد باهلی‌ رفته‌ باشد؛
باقلانی‌ در بصره‌ در کنار کسانی‌ چون‌ ابن‌ فورک‌ و ابواسحاق‌ اسفراینی‌ (ه م‌ م‌) کلام‌ اشعری‌ را نزد ابوالحسن‌ باهلی‌، شاگرد [[ابوالحسن اشعری|ابوالحسن‌ اشعری‌]]، فراگرفت‌. گویا در همین‌ اثنا مدتی‌ به‌ بغداد رفت‌ و از محضر مشایخ‌ حدیث‌ بهره‌ برد؛ و شاید هم‌ استفاده او از مشایخ‌ بغداد، در آغاز دوره تحصیل‌ او بوده‌، و سپس‌ به‌ بصره‌ نزد باهلی‌ رفته‌ باشد؛
اما گزارش‌ خطیب‌ بغدادی‌ فقط حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ وقتی‌ باقلانی‌ در بغداد سکنی‌ گزیده‌، و برای‌ استماع‌ [[حدیث‌]] نزد ابوبکر بن‌ مالک‌ قطیعی‌ (د ۳۶۸ق‌/۹۷۹م‌) و ابومحمد عبدالله‌ بن‌ ماسی‌ و ابواحمد حسین‌ بن‌ علی‌ نیشابوری‌ (د ۳۴۹ق‌/۹۶۰م‌) رفته‌ است‌ [۱۱] از استادان‌ دیگر وی‌ می‌توان‌ ابن‌ ابی‌زید قیروانی‌ را نام‌ برد. خطیب‌ می‌افزاید که‌ محمد بن‌ ابی‌الفوارس‌ (د ۴۱۲ق‌/۱۰۲۱م‌) حدیث‌ او را در مجموعه‌ای‌ گردآورده‌ بود. خود خطیب‌ نیز به‌ واسطه قاضی‌ ابوجعفر محمد بن‌ احمد سمنانی‌، از باقلانی‌ حدیث‌ روایت‌ کرده‌ است‌.  
اما گزارش‌ خطیب‌ بغدادی‌ فقط حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ وقتی‌ باقلانی‌ در بغداد سکنی‌ گزیده‌، و برای‌ استماع‌ [[حدیث‌]] نزد ابوبکر بن‌ مالک‌ قطیعی‌ (د ۳۶۸ق‌/۹۷۹م‌) و ابومحمد عبدالله‌ بن‌ ماسی‌ و ابواحمد حسین‌ بن‌ علی‌ نیشابوری‌ (د ۳۴۹ق‌/۹۶۰م‌) رفته‌ است‌. از استادان‌ دیگر وی‌ می‌توان‌ ابن‌ ابی‌زید قیروانی‌ را نام‌ برد. خطیب‌ می‌افزاید که‌ محمد بن‌ ابی‌الفوارس‌ (د ۴۱۲ق‌/۱۰۲۱م‌) حدیث‌ او را در مجموعه‌ای‌ گردآورده‌ بود. خود خطیب‌ نیز به‌ واسطه قاضی‌ ابوجعفر محمد بن‌ احمد سمنانی‌، از باقلانی‌ حدیث‌ روایت‌ کرده‌ است‌.  


بنا به گفته ذهبی در سِیَر اَعْلام النُّبلاء، «علم معقول» را از ابوعبداللّه محمد بن احمد بن مجاهد طائی، شاگرد ابوالحسن اشعری، فراگرفته بود.
بنا به گفته ذهبی در سِیَر اَعْلام النُّبلاء، «علم معقول» را از ابوعبداللّه محمد بن احمد بن مجاهد طائی، شاگرد ابوالحسن اشعری، فراگرفته بود.
خط ۸۵: خط ۸۵:
مسئله این بود که «آیا [[خداوند]] می‌تواند انسان را به چیزی که فوق تاب و توانایی اوست مُکلَّف سازد؟» [[اشاعره]]، که برای قدرت خداوند حدّ و مرزی قائل نبودند، پاسخشان به این سؤال مثبت بود؛ ولی [[معتزله]] می‌گفتند که پس مسئله [[عدل]] الهی چه می‌شود و از نظر حسن و قبح عقلیِ امور چه توضیحی داده می‌شود؟ معتزله می‌خواستند با پاسخ مثبتی که باقلاّنی اشعری به این سؤال می‌دهد او را در نظر عضدالدوله ناچیز گردانند.
مسئله این بود که «آیا [[خداوند]] می‌تواند انسان را به چیزی که فوق تاب و توانایی اوست مُکلَّف سازد؟» [[اشاعره]]، که برای قدرت خداوند حدّ و مرزی قائل نبودند، پاسخشان به این سؤال مثبت بود؛ ولی [[معتزله]] می‌گفتند که پس مسئله [[عدل]] الهی چه می‌شود و از نظر حسن و قبح عقلیِ امور چه توضیحی داده می‌شود؟ معتزله می‌خواستند با پاسخ مثبتی که باقلاّنی اشعری به این سؤال می‌دهد او را در نظر عضدالدوله ناچیز گردانند.


پاسخ باقلاّنی زیرکانه بود: اگر مقصود شما از تکلیف فقط سخن خداوند با مخلوق خویش است که در این صورت تکلیف به فوق طاقت جایز است، زیرا خود خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ یُدْعَوْنَ اِلی السُّجودِ فَلا یَستَطِیعونَ، [۳۶] آنان به سجود فراخوانده می‌شوند ولی نمی‌توانند.»
پاسخ باقلاّنی زیرکانه بود: اگر مقصود شما از تکلیف فقط سخن خداوند با مخلوق خویش است که در این صورت تکلیف به فوق طاقت جایز است، زیرا خود خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ یُدْعَوْنَ اِلی السُّجودِ فَلا یَستَطِیعونَ،(آیه 42 سوره قلم) آنان به سجود فراخوانده می‌شوند ولی نمی‌توانند.»
این تکلیف به مالایطاق است.
این تکلیف به مالایطاق است.


confirmed، مدیران
۳۷٬۴۵۷

ویرایش