تاریخ وجوب نمازهای یومیه در اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آن ها' به ' آنها'
جز (جایگزینی متن - ' هم سو' به ' هم‌سو')
جز (جایگزینی متن - ' آن ها' به ' آنها')
خط ۲۵: خط ۲۵:


=== مستندات دیدگاه نخست ===
=== مستندات دیدگاه نخست ===
برخی روایات، اولین نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نماز در جریان معراج دانسته است. یکی از آن ها روایتی است که برقی در محاسن بدین گونه نقل نموده است:
برخی روایات، اولین نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نماز در جریان معراج دانسته است. یکی از آنها روایتی است که برقی در محاسن بدین گونه نقل نموده است:


* احمد بن محمد بن خالد برقی از پدرش، از فضاله و از حسین بن ابی العلاء نقل کرده که وی می‌گوید: به امام صادق(‌علیه‌السلام)عرض کردم: دهریان می گویند چرا نماز در هر رکعت دو سجده دارد و دو رکعت با دو سجده نیست؟ حضرت فرمود: آنگاه که سؤال کردی قلبت را برای فهم آن آزاد (و آماده) کن. مردم گمان می برند که اولین نمازی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) برگزار کردند در زمین بود و جبرئیل برای ایشان آورد، و دروغ می گویند. همانا نخستین نمازی که ایشان گزارد در آسمان، در پیشگاه خدای تعالی و در مقابل عرش او جلّ و علا بود. به ایشان وحی کرد و فرمان داد که به چشمه صاد نزدیک شو و وضو بگیر و وضویت را کامل کن و مواضع سجده هایت را پاک کن و برای خداوندگارت نماز بگذار... .
* احمد بن محمد بن خالد برقی از پدرش، از فضاله و از حسین بن ابی العلاء نقل کرده که وی می‌گوید: به امام صادق(‌علیه‌السلام)عرض کردم: دهریان می گویند چرا نماز در هر رکعت دو سجده دارد و دو رکعت با دو سجده نیست؟ حضرت فرمود: آنگاه که سؤال کردی قلبت را برای فهم آن آزاد (و آماده) کن. مردم گمان می برند که اولین نمازی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) برگزار کردند در زمین بود و جبرئیل برای ایشان آورد، و دروغ می گویند. همانا نخستین نمازی که ایشان گزارد در آسمان، در پیشگاه خدای تعالی و در مقابل عرش او جلّ و علا بود. به ایشان وحی کرد و فرمان داد که به چشمه صاد نزدیک شو و وضو بگیر و وضویت را کامل کن و مواضع سجده هایت را پاک کن و برای خداوندگارت نماز بگذار... .
خط ۳۶: خط ۳۶:
* امام باقر(‌علیه‌السلام) در‌این‌باره فرمودند: هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به معراج بردند و خدای سبحان اذان و اقامه و نماز را به او یاد داد، وقتی به نماز ایستاد خداوند به او فرمان داد که در رکعت اول حمد و توحید بخواند و فرمود: یا محمد! این (بیان گر منزلت و) وصف من است، و در رکعت دوم حمد و سوره قدر بخواند و فرمود: یا محمد این (بیان گر منزلت و) وصف تو و اهل بیت تو تا روز قیامت است.<ref>علی حسینی استرآبادی، تأویل الآیات، ج2، ص819.</ref>
* امام باقر(‌علیه‌السلام) در‌این‌باره فرمودند: هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به معراج بردند و خدای سبحان اذان و اقامه و نماز را به او یاد داد، وقتی به نماز ایستاد خداوند به او فرمان داد که در رکعت اول حمد و توحید بخواند و فرمود: یا محمد! این (بیان گر منزلت و) وصف من است، و در رکعت دوم حمد و سوره قدر بخواند و فرمود: یا محمد این (بیان گر منزلت و) وصف تو و اهل بیت تو تا روز قیامت است.<ref>علی حسینی استرآبادی، تأویل الآیات، ج2، ص819.</ref>


از این روایت به خوبی برمی‌آید که نماز به صورت کنونی، پیش از معراج وجود نداشته و نخستین بار در واقعه معراج بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)واجب و ایشان در این سفر با آن آشنا شده و یاد گرفته است. البته در عین حال نمی‌توان با استناد به آن، وجود نمازهایی را به شکلی ساده تر که نمادی از پرستش خداوند بوده، نفی کرد. شواهد برگزاری این نمازها توسط پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)حتی سال‌ها پیش از بعثت فراوان است که به آن ها اشاره خواهیم کرد، اما محور بحث ما نماز واجب به شکل کنونی است.
از این روایت به خوبی برمی‌آید که نماز به صورت کنونی، پیش از معراج وجود نداشته و نخستین بار در واقعه معراج بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)واجب و ایشان در این سفر با آن آشنا شده و یاد گرفته است. البته در عین حال نمی‌توان با استناد به آن، وجود نمازهایی را به شکلی ساده تر که نمادی از پرستش خداوند بوده، نفی کرد. شواهد برگزاری این نمازها توسط پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)حتی سال‌ها پیش از بعثت فراوان است که به آنها اشاره خواهیم کرد، اما محور بحث ما نماز واجب به شکل کنونی است.


از برخی روایات دیگر نیز بر می‌آید که وجوب نماز در شب معراج بوده است. روایات زیر از آن جمله است:
از برخی روایات دیگر نیز بر می‌آید که وجوب نماز در شب معراج بوده است. روایات زیر از آن جمله است:


* روایتی که بیان گر تخفیف گرفتن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)در باب نمازهای واجب یومیه است. طبق این روایت، شبان گاه معراج پس از آن که پنجاه نماز بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)واجب شد، ایشان (در بازگشت) از کنار حضرت موسی(‌علیه‌السلام) گذشتند و از ایشان پرسید: چند نماز بر امتت واجب شد؟ پاسخ فرمودند: پنجاه نماز. موسی گفت: به سوی خداوندگارت بازگرد و از او بخواه که به امت تو تخفیف دهد. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)رفت و پس از باز آمدن به موسی(‌علیه‌السلام) برخورد. وی گفت: چند نماز بر امتت واجب شد؟ محمد(صلی الله علیه وآله)فرمود: فلان مقدار. موسی گفت: امت تو ضعیف‌ترین امت هاست به سوی خدا بازگرد و از او بخواه که به امتت تخفیف دهد، زیرا من در میان بنی اسرائیل بودم، آنان جز به کمتر از این مقدار قدرتی نداشتند. پس از آن پیامبر(صلی الله علیه وآله)هماره از خداوند درخواست تخفیف می نمود تا آن که پنج نماز مقرر شد. این بار نیز در برخورد با موسی(‌علیه‌السلام) همان سؤال تکرار شد و حضرت در پاسخ فرمودند: پنج نماز. موسی(‌علیه‌السلام)گفت: به سوی خداوندگارت بازگرد و از او برای امتت تخفیف بخواه. پیامبر فرمود: از خداوندگارم حیا می کنم از این که در این باب به او مراجعه کنم.<ref>محمد صدوق، الأمالی، ص536. در منابع اهل سنت نیز این نکته مطرح شده است. برای مطالعه بیشتر ر. ک: محمد بخاری، صحیح البخاری، ج4، ص78 و ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج3، ص144.</ref>
* روایتی که بیان گر تخفیف گرفتن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)در باب نمازهای واجب یومیه است. طبق این روایت، شبان گاه معراج پس از آن که پنجاه نماز بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)واجب شد، ایشان (در بازگشت) از کنار حضرت موسی(‌علیه‌السلام) گذشتند و از ایشان پرسید: چند نماز بر امتت واجب شد؟ پاسخ فرمودند: پنجاه نماز. موسی گفت: به سوی خداوندگارت بازگرد و از او بخواه که به امت تو تخفیف دهد. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)رفت و پس از باز آمدن به موسی(‌علیه‌السلام) برخورد. وی گفت: چند نماز بر امتت واجب شد؟ محمد(صلی الله علیه وآله)فرمود: فلان مقدار. موسی گفت: امت تو ضعیف‌ترین امت هاست به سوی خدا بازگرد و از او بخواه که به امتت تخفیف دهد، زیرا من در میان بنی اسرائیل بودم، آنان جز به کمتر از این مقدار قدرتی نداشتند. پس از آن پیامبر(صلی الله علیه وآله)هماره از خداوند درخواست تخفیف می نمود تا آن که پنج نماز مقرر شد. این بار نیز در برخورد با موسی(‌علیه‌السلام) همان سؤال تکرار شد و حضرت در پاسخ فرمودند: پنج نماز. موسی(‌علیه‌السلام)گفت: به سوی خداوندگارت بازگرد و از او برای امتت تخفیف بخواه. پیامبر فرمود: از خداوندگارم حیا می کنم از این که در این باب به او مراجعه کنم.<ref>محمد صدوق، الأمالی، ص536. در منابع اهل سنت نیز این نکته مطرح شده است. برای مطالعه بیشتر ر. ک: محمد بخاری، صحیح البخاری، ج4، ص78 و ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج3، ص144.</ref>
* در روایت دیگری امام صادق(‌علیه‌السلام) در ادامه نقل این مطلب فرمود: «خداوند از طرف ما به موسی جزای خیر دهد.»<ref> این بخش با عبارت «جزی اللّه موسی عن هذة الامة» نیز آمده و در برخی از آن ها چنین دعایی از زبان پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز نقل شده است: «جزی اللّه موسی بن عمران عن امتی خیراً» (ر. ک: صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص197 و علی قمی، تفسیر القمی، ج2، ص12 و قاضی نعمان تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج1، ص 132).</ref>
* در روایت دیگری امام صادق(‌علیه‌السلام) در ادامه نقل این مطلب فرمود: «خداوند از طرف ما به موسی جزای خیر دهد.»<ref> این بخش با عبارت «جزی اللّه موسی عن هذة الامة» نیز آمده و در برخی از آنها چنین دعایی از زبان پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز نقل شده است: «جزی اللّه موسی بن عمران عن امتی خیراً» (ر. ک: صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص197 و علی قمی، تفسیر القمی، ج2، ص12 و قاضی نعمان تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج1، ص 132).</ref>


مفاد این روایت در منابع روایی شیعه و اهل سنت آمده و بعضی از عالمان، آن را در حد روایت متواتر می دانند.<ref>علامه مجلسی در باب درستی محتوای این روایات، سخن کراجکی را به شرح زیر نقل کرده و پذیرفته است: راویان بر این متفق اند که زمانی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در آسمان بود و وجوب نماز به او ابلاغ شد، موسی(‌علیه‌السلام) به او گفت: امت تو طاقت نمی آورند و ایشان از پس مرتبه ای به پیشگاه خداوند مراجعه کرد. و آن چه بر آن اتفاق نظر باشد دروغی در آن نخواهد ماند. (مجلسی، بحار الانوار، ج18، ص199) اگرچه سید مرتضی آن را خبر واحد دانسته و بر اساس مبنای مشهور خود، آن را حجت نمی داند، هر چند سند آن صحیح باشد. وی در‌این‌باره گفته است: این روایت از طریق آحاد است که علم آور نیست، علاوه بر این که تضعیف هم شده است، ولی اگر صحیح باشد امر محالی نیست، زیرا مصلحت در ابتدا اقتضای عبادت به پنجاه نماز را داشته و پس از درخواست پیامبر در هر بار، مصلحت تغییر یافته تا به عدد کنونی رسیده است. مانند کاری که متعلق نذر قرار می‌گیرد که در آغاز مصلحتی بر وجوب آن نیست، اما پس از نذر، مصلحت تغییر کرده و واجب می‌شود. (علم الهدی(شریف مرتضی)، علی، تنزیه الأنبیاء، ص121). علامه طباطبایی در المیزان روایت معراج را که در بردارنده این مطلب نیز هست، نقل کرده و با تأکید بر این که در روایات زیادی از شیعه و اهل سنت وارد شده، از آن گذشته اند. (المیزان، ج 13، ص 15 و 16)، اما تاریخ پژوه معاصر سید جعفر مرتضی عاملی به تفصیل به نقد این بخش از روایت پرداخته و آن را نمی پذیرد. (ر. ک: جعفر مرتضی عاملی، الصحیح، ج3، ص 26به بعد).</ref>  
مفاد این روایت در منابع روایی شیعه و اهل سنت آمده و بعضی از عالمان، آن را در حد روایت متواتر می دانند.<ref>علامه مجلسی در باب درستی محتوای این روایات، سخن کراجکی را به شرح زیر نقل کرده و پذیرفته است: راویان بر این متفق اند که زمانی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در آسمان بود و وجوب نماز به او ابلاغ شد، موسی(‌علیه‌السلام) به او گفت: امت تو طاقت نمی آورند و ایشان از پس مرتبه ای به پیشگاه خداوند مراجعه کرد. و آن چه بر آن اتفاق نظر باشد دروغی در آن نخواهد ماند. (مجلسی، بحار الانوار، ج18، ص199) اگرچه سید مرتضی آن را خبر واحد دانسته و بر اساس مبنای مشهور خود، آن را حجت نمی داند، هر چند سند آن صحیح باشد. وی در‌این‌باره گفته است: این روایت از طریق آحاد است که علم آور نیست، علاوه بر این که تضعیف هم شده است، ولی اگر صحیح باشد امر محالی نیست، زیرا مصلحت در ابتدا اقتضای عبادت به پنجاه نماز را داشته و پس از درخواست پیامبر در هر بار، مصلحت تغییر یافته تا به عدد کنونی رسیده است. مانند کاری که متعلق نذر قرار می‌گیرد که در آغاز مصلحتی بر وجوب آن نیست، اما پس از نذر، مصلحت تغییر کرده و واجب می‌شود. (علم الهدی(شریف مرتضی)، علی، تنزیه الأنبیاء، ص121). علامه طباطبایی در المیزان روایت معراج را که در بردارنده این مطلب نیز هست، نقل کرده و با تأکید بر این که در روایات زیادی از شیعه و اهل سنت وارد شده، از آن گذشته اند. (المیزان، ج 13، ص 15 و 16)، اما تاریخ پژوه معاصر سید جعفر مرتضی عاملی به تفصیل به نقد این بخش از روایت پرداخته و آن را نمی پذیرد. (ر. ک: جعفر مرتضی عاملی، الصحیح، ج3، ص 26به بعد).</ref>  
خط ۵۰: خط ۵۰:
* در برخی از این روایات، به جای نماز ظهر، نماز جمعه (که به جای نماز ظهر در روز جمعه به جماعت اقامه می‌شود) آمده است. این روایات هم پرشمارند و هم در برخی موارد معتبرند.<ref>در‌این‌باره ر. ک: کلینی، الکافی، ج 8، ص 339. اگر چه علامه مجلسی سند را (به خاطر سعید بن مسیب) مجهول دانسته است. (مجلسی، مرآة العقول، ج 26، ص 496)، ولی نمی‌توان آن را بی اعتبار دانست، زیرا برخی رجالیان، مانند مرحوم مامقانی، سعید را توثیق کرده‌اند. مامقانی، تنقیح المقال، ج 1، ص 64). (برای مطالعه بیشتر درباره سعید بن مسیب ر. ک: علی اکبربابایی، مکاتب تفسیری، ص 217 ـ 221. هم چنین برای دیدن روایات دیگر در باب اولین نماز ر. ک: صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 322 و ص 354 ـ 355. علامه مجلسی سند بعضی از این روایات را صحیح دانسته است. ر. ک: مجلسی، بحار الأنوار، ج 80، ص30 و 108 و ج 79، ص 290 ـ 291).</ref> فرزندم! برای نماز ظهر این روز (جمعه) شرافت بزرگی است. این نماز اولین نمازی است که بر آقای ما رسول خدا(صلی الله علیه وآله) واجب شد و در روایت است که نماز وسطی همین است... .<ref>مجلسی. بحارالانوار. ج 79، ص290.</ref>
* در برخی از این روایات، به جای نماز ظهر، نماز جمعه (که به جای نماز ظهر در روز جمعه به جماعت اقامه می‌شود) آمده است. این روایات هم پرشمارند و هم در برخی موارد معتبرند.<ref>در‌این‌باره ر. ک: کلینی، الکافی، ج 8، ص 339. اگر چه علامه مجلسی سند را (به خاطر سعید بن مسیب) مجهول دانسته است. (مجلسی، مرآة العقول، ج 26، ص 496)، ولی نمی‌توان آن را بی اعتبار دانست، زیرا برخی رجالیان، مانند مرحوم مامقانی، سعید را توثیق کرده‌اند. مامقانی، تنقیح المقال، ج 1، ص 64). (برای مطالعه بیشتر درباره سعید بن مسیب ر. ک: علی اکبربابایی، مکاتب تفسیری، ص 217 ـ 221. هم چنین برای دیدن روایات دیگر در باب اولین نماز ر. ک: صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 322 و ص 354 ـ 355. علامه مجلسی سند بعضی از این روایات را صحیح دانسته است. ر. ک: مجلسی، بحار الأنوار، ج 80، ص30 و 108 و ج 79، ص 290 ـ 291).</ref> فرزندم! برای نماز ظهر این روز (جمعه) شرافت بزرگی است. این نماز اولین نمازی است که بر آقای ما رسول خدا(صلی الله علیه وآله) واجب شد و در روایت است که نماز وسطی همین است... .<ref>مجلسی. بحارالانوار. ج 79، ص290.</ref>
* یعقوبی نیز این نکته را که نماز وسطی ظهر است، و نماز ظهر جمعه اولین نماز پیامبر بوده، گزارش کرده است.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.</ref>
* یعقوبی نیز این نکته را که نماز وسطی ظهر است، و نماز ظهر جمعه اولین نماز پیامبر بوده، گزارش کرده است.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.</ref>
* سید بن طاووس در‌این‌باره فرموده است: آن چه در این باب، روایت کردیم و به نظر ما نزدیک تر به درستی و صواب است آن است که اولین نمازی که بر بندگان واجب شد نماز ظهر و دو رکعت بود. اخبار در این باب، فراوان است، بنابراین نیازی به بیان آن ها نیست... .<ref>سید ابن طاووس حسنی، فلاح السائل، ص 93.</ref>
* سید بن طاووس در‌این‌باره فرموده است: آن چه در این باب، روایت کردیم و به نظر ما نزدیک تر به درستی و صواب است آن است که اولین نمازی که بر بندگان واجب شد نماز ظهر و دو رکعت بود. اخبار در این باب، فراوان است، بنابراین نیازی به بیان آنها نیست... .<ref>سید ابن طاووس حسنی، فلاح السائل، ص 93.</ref>


=== مستندات دیدگاه دوم ===
=== مستندات دیدگاه دوم ===
خط ۹۴: خط ۹۴:
* دو آیه دیگر در سوره مزمّل<ref>اگر چه آخرین آیه سوره مزمل به قرینه یادکرد زکات و قتال در راه خدا، مدنی است، زیرا زکات و جهاد در مدینه واجب شده است، اما ـ چنان که در متن گفتیم ـ به یقین آیات آغازین سوره از اولین سوره‌های نازل شده در مکه است و استدلال به آن بر وجود نماز خالی از اشکال است.</ref> و مدثّر نیز بر وجود نماز از ابتدای بعثت دلالت دارند، زیرا این دو سوره نیز از اولین سوره‌های قرآن بوده و به یقین سال‌ها پیش از معراج نازل شده‌اند. کمترین فاصله زمانی بیان شده در روایات برای دو واقعه بعثت و معراج، دو سال، و بیشترین آن یازده یا دوازده سال است.<ref>برای مطالعه بیشتر ر. ک: محمد هادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج1، ص533 ـ 534.</ref>
* دو آیه دیگر در سوره مزمّل<ref>اگر چه آخرین آیه سوره مزمل به قرینه یادکرد زکات و قتال در راه خدا، مدنی است، زیرا زکات و جهاد در مدینه واجب شده است، اما ـ چنان که در متن گفتیم ـ به یقین آیات آغازین سوره از اولین سوره‌های نازل شده در مکه است و استدلال به آن بر وجود نماز خالی از اشکال است.</ref> و مدثّر نیز بر وجود نماز از ابتدای بعثت دلالت دارند، زیرا این دو سوره نیز از اولین سوره‌های قرآن بوده و به یقین سال‌ها پیش از معراج نازل شده‌اند. کمترین فاصله زمانی بیان شده در روایات برای دو واقعه بعثت و معراج، دو سال، و بیشترین آن یازده یا دوازده سال است.<ref>برای مطالعه بیشتر ر. ک: محمد هادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج1، ص533 ـ 534.</ref>


توضیح آن که در باب زمان معراج بیش از ده دیدگاه مطرح شده است. عسقلانی در فتح الباری ده قول شمرده که نخستین آن ها معراج را مربوط به دوره زمانی پیش از بعثت می داند و نه قول دیگر از کسانی است که تاریخِ معراج را سال‌ها پس از معراج گزارش کرده، اما در تعیین زمان دقیق آن، اختلاف نظر فراوان دارند. این اقوال عبارت است از شش ماه، هشت ماه، یازده ماه، یک سال، یک سال و دو ماه، یک سال و سه ماه، یک سال و پنج ماه، پنج سال و شش سال پیش از هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) به مدینه.<ref> احمد بن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج7، ص 154.</ref> قطب راوندی روایتی از امیرالمؤمنین(‌علیه‌السلام) نقل کرده که زمان معراج را سال سوم پس از بعثت می داند.<ref>قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، ص141.</ref>  
توضیح آن که در باب زمان معراج بیش از ده دیدگاه مطرح شده است. عسقلانی در فتح الباری ده قول شمرده که نخستین آنها معراج را مربوط به دوره زمانی پیش از بعثت می داند و نه قول دیگر از کسانی است که تاریخِ معراج را سال‌ها پس از معراج گزارش کرده، اما در تعیین زمان دقیق آن، اختلاف نظر فراوان دارند. این اقوال عبارت است از شش ماه، هشت ماه، یازده ماه، یک سال، یک سال و دو ماه، یک سال و سه ماه، یک سال و پنج ماه، پنج سال و شش سال پیش از هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) به مدینه.<ref> احمد بن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج7، ص 154.</ref> قطب راوندی روایتی از امیرالمؤمنین(‌علیه‌السلام) نقل کرده که زمان معراج را سال سوم پس از بعثت می داند.<ref>قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، ص141.</ref>  


==== ادله وقوع معراج پس از بعثت ====
==== ادله وقوع معراج پس از بعثت ====
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
* ابن اسحاق می‌گوید: یکی از دانشمندان برای من حدیث کرد که جبرئیل نماز را بر پیامبر (فرود) آورد آنگاه که بر او(صلی الله علیه وآله)واجب شد، درحالی که ایشان در بلندی های [[مکه]] بود. پاشنه پا را به گوشه ای از دره زد که چشمه ای از آن جاری شد. جبرئیل [[وضو]] گرفت و رسول خدا بدو می نگریست این برای آن بود که طهارت نماز را به او یاد دهد. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله)وضو گرفت همان گونه که از [[جبرئیل]] دیده بود. آنگاه جبرئیل برخاست و برای او نماز گزارد. پیامبر نیز به همراه نماز او نماز گزارد. جبرئیل رفت و پیامبر(صلی الله علیه وآله) به سوی [[خدیجه]] آمد تا همان گونه که جبرئیل به او یاد داده بود، [[طهارت]] نماز را به خدیجه یاد دهد. خدیجه نیز چونان وضوی پیامبر(صلی الله علیه وآله)وضو گرفت. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله)برای او، همان گونه که جبرئیل برایش نماز گزارده بود، نماز گزارد، آنگاه خدیجه نیز مانند او نماز گزارد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص 160.</ref>
* ابن اسحاق می‌گوید: یکی از دانشمندان برای من حدیث کرد که جبرئیل نماز را بر پیامبر (فرود) آورد آنگاه که بر او(صلی الله علیه وآله)واجب شد، درحالی که ایشان در بلندی های [[مکه]] بود. پاشنه پا را به گوشه ای از دره زد که چشمه ای از آن جاری شد. جبرئیل [[وضو]] گرفت و رسول خدا بدو می نگریست این برای آن بود که طهارت نماز را به او یاد دهد. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله)وضو گرفت همان گونه که از [[جبرئیل]] دیده بود. آنگاه جبرئیل برخاست و برای او نماز گزارد. پیامبر نیز به همراه نماز او نماز گزارد. جبرئیل رفت و پیامبر(صلی الله علیه وآله) به سوی [[خدیجه]] آمد تا همان گونه که جبرئیل به او یاد داده بود، [[طهارت]] نماز را به خدیجه یاد دهد. خدیجه نیز چونان وضوی پیامبر(صلی الله علیه وآله)وضو گرفت. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله)برای او، همان گونه که جبرئیل برایش نماز گزارده بود، نماز گزارد، آنگاه خدیجه نیز مانند او نماز گزارد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص 160.</ref>
* علی بن ابراهیم گوید: پیامبر(صلی الله علیه وآله) چون به 37 سالگی رسید، در خواب می دید که کسی به او «یا [[رسول الله]]» می‌گوید، زمان زیادی بدین منوال گذشت تا آن که در میان کوه ها مشغول شبانی گوسفندان [[ابوطالب]] بود که نگاهش به فردی افتاد که به او می گفت «یا رسول الله». به او گفت تو کیستی؟ پاسخ داد: جبرئیل، خداوند مرا به سوی تو فرستاده تا تو را به عنوان فرستاده خویش برگزیند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)موضوع را به خدیجه خبر داد .... پیامبر این خبر را از دیگران مخفی می‌کرد تا آنگاه که جبرئیل بر او نازل شد و آبی از آسمان فرود آورد و گفت: ای محمد برخیز و برای نماز وضو بگیر! جبرئیل او را وضو گرفتن (بر صورت و دست ها تا آرنج و مسح سر و پاها تا بر آمدگی روی پا) آموخت و به او رکوع و سجود یاد داد. هنگامی که چهل ساله شد او را به نماز فرمان داد و حدود نماز را به او آموخت، اما وقت نماز را بر او نازل نکرد. بنابراین، پیامبر(صلی الله علیه وآله) هر از گاهی دو رکعت، دو رکعت نماز می گزارد و [[علی بن ابی طالب]](‌علیه‌السلام)همدم پیامبر(صلی الله علیه وآله) بود، در رفت و آمدش همراه او بود و از او جدا نمی شد. باری زمانی علی(‌علیه‌السلام)بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد شد و او را در حال نماز دید. وقتی نماز گزاردن او را دید پرسید: ای ابوالقاسم! این چه کاری است؟ پاسخ داد: این نمازی است که خداوند مرا بدان فرمان داده است. پیامبر(صلی الله علیه وآله) علی(‌علیه‌السلام) را به اسلام دعوت کرد و او اسلام آورد و با او نماز گزارد و خدیجه نیز اسلام آورد. در آن هنگام کسی نماز نمی گزارد جز پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علی(‌علیه‌السلام) و خدیجه پشت سر او (نماز می خواندند)... .<ref>طبرسی، فضل، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 102.</ref>
* علی بن ابراهیم گوید: پیامبر(صلی الله علیه وآله) چون به 37 سالگی رسید، در خواب می دید که کسی به او «یا [[رسول الله]]» می‌گوید، زمان زیادی بدین منوال گذشت تا آن که در میان کوه ها مشغول شبانی گوسفندان [[ابوطالب]] بود که نگاهش به فردی افتاد که به او می گفت «یا رسول الله». به او گفت تو کیستی؟ پاسخ داد: جبرئیل، خداوند مرا به سوی تو فرستاده تا تو را به عنوان فرستاده خویش برگزیند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)موضوع را به خدیجه خبر داد .... پیامبر این خبر را از دیگران مخفی می‌کرد تا آنگاه که جبرئیل بر او نازل شد و آبی از آسمان فرود آورد و گفت: ای محمد برخیز و برای نماز وضو بگیر! جبرئیل او را وضو گرفتن (بر صورت و دست ها تا آرنج و مسح سر و پاها تا بر آمدگی روی پا) آموخت و به او رکوع و سجود یاد داد. هنگامی که چهل ساله شد او را به نماز فرمان داد و حدود نماز را به او آموخت، اما وقت نماز را بر او نازل نکرد. بنابراین، پیامبر(صلی الله علیه وآله) هر از گاهی دو رکعت، دو رکعت نماز می گزارد و [[علی بن ابی طالب]](‌علیه‌السلام)همدم پیامبر(صلی الله علیه وآله) بود، در رفت و آمدش همراه او بود و از او جدا نمی شد. باری زمانی علی(‌علیه‌السلام)بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد شد و او را در حال نماز دید. وقتی نماز گزاردن او را دید پرسید: ای ابوالقاسم! این چه کاری است؟ پاسخ داد: این نمازی است که خداوند مرا بدان فرمان داده است. پیامبر(صلی الله علیه وآله) علی(‌علیه‌السلام) را به اسلام دعوت کرد و او اسلام آورد و با او نماز گزارد و خدیجه نیز اسلام آورد. در آن هنگام کسی نماز نمی گزارد جز پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علی(‌علیه‌السلام) و خدیجه پشت سر او (نماز می خواندند)... .<ref>طبرسی، فضل، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 102.</ref>
* [[ابن شهرآشوب]] نیز در مناقب در بیان درجات بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) هفتمین آن ها را عبادات می داند و بر این باور است که در زمانی که ایشان در مکه بودند فقط طهارت و نماز تشریع شد، (در آغاز) نماز بر ایشان واجب بود و بر مسلمانان مستحب. سپس نمازهای پنج گانه بعد از اسراء واجب شد و این در سال نهم بعثت ایشان بود.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص40.</ref>
* [[ابن شهرآشوب]] نیز در مناقب در بیان درجات بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) هفتمین آنها را عبادات می داند و بر این باور است که در زمانی که ایشان در مکه بودند فقط طهارت و نماز تشریع شد، (در آغاز) نماز بر ایشان واجب بود و بر مسلمانان مستحب. سپس نمازهای پنج گانه بعد از اسراء واجب شد و این در سال نهم بعثت ایشان بود.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص40.</ref>


چنان که پیشتر اشاره کردیم، در بعضی روایات به نمازهایی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مسیر عروج خود برگزار کرده‌اند، اشاره شده است.
چنان که پیشتر اشاره کردیم، در بعضی روایات به نمازهایی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مسیر عروج خود برگزار کرده‌اند، اشاره شده است.
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:


== نتیجه ==
== نتیجه ==
نتیجه آن که آغاز نمازهای واجب یومیه بر مردم پس از معراج بوده است، اما پیامبر(صلی الله علیه وآله) و بعضی از نزدیکانش، مانند حضرت علی و خدیجه(علیهما السلام) پیش از آن نیز نماز می گزاردند. اگرچه می‌توان از برخی آیات قرآن مانند: «کلا لا تطعه و اسجد و اقترب»<ref>محمد باقر مجلسی، همان، ج18، ص277. ایشان برای اثبات دیدگاه خود، افزون بر مطابق دانستن آن با فطرت، به شش وجه استناد کرده است. این سخن در جای خود قابل تأمل بوده و شاید بتوان بر اساس آیاتی که پیامبر را امی دانسته و توانایی بر خواندن و نوشتن، به ویژه آگاهی به کتاب‌های پیشینیان، اعم از آسمانی و غیر آن را از ایشان نفی کرده است، فقط قایل به ارتباط محدود ایشان با فرشتگان الهی شد.</ref> نیز بر واجب بودن نمازی که پیامبر پس از بعثت (و پیش از معراج) می خوانده دلیل آورد، ولی به یقین آن نماز، نماز واجب یومیه نبوده و ایشان هر از گاهی دو رکعت می خواندند. حتی با توجه به روایاتی که برخی از آن ها را پیش تر گزارش کردیم، و با عنایت به اخباری که علامه مجلسی در این گفته خویش بدان استناد کرده است، پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیش از بعثت نیز نمازگزار بودند، اما چگونگی و واجب یا مستحب بودن آن بر ما روشن نیست.
نتیجه آن که آغاز نمازهای واجب یومیه بر مردم پس از معراج بوده است، اما پیامبر(صلی الله علیه وآله) و بعضی از نزدیکانش، مانند حضرت علی و خدیجه(علیهما السلام) پیش از آن نیز نماز می گزاردند. اگرچه می‌توان از برخی آیات قرآن مانند: «کلا لا تطعه و اسجد و اقترب»<ref>محمد باقر مجلسی، همان، ج18، ص277. ایشان برای اثبات دیدگاه خود، افزون بر مطابق دانستن آن با فطرت، به شش وجه استناد کرده است. این سخن در جای خود قابل تأمل بوده و شاید بتوان بر اساس آیاتی که پیامبر را امی دانسته و توانایی بر خواندن و نوشتن، به ویژه آگاهی به کتاب‌های پیشینیان، اعم از آسمانی و غیر آن را از ایشان نفی کرده است، فقط قایل به ارتباط محدود ایشان با فرشتگان الهی شد.</ref> نیز بر واجب بودن نمازی که پیامبر پس از بعثت (و پیش از معراج) می خوانده دلیل آورد، ولی به یقین آن نماز، نماز واجب یومیه نبوده و ایشان هر از گاهی دو رکعت می خواندند. حتی با توجه به روایاتی که برخی از آنها را پیش تر گزارش کردیم، و با عنایت به اخباری که علامه مجلسی در این گفته خویش بدان استناد کرده است، پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیش از بعثت نیز نمازگزار بودند، اما چگونگی و واجب یا مستحب بودن آن بر ما روشن نیست.


== کتاب نامه ==
== کتاب نامه ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۹۳

ویرایش