۸۷٬۷۷۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میداند' به 'میداند') |
جز (جایگزینی متن - 'دانش ها' به 'دانشها') |
||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
فارابى نخستین دانشمند اسلامى است که به طبقهبندى علوم توجهى ویژه کرده است. او با نگاه خاص فلسفى خود در کتاب مهمش، احصاءالعلوم، علوم را طبقهبندى کرده و به طور کلى، آگاهى و به تعبیر خودش معرفت، را به پنج فصل تقسیم کرده است: علم زبان، منطق، ریاضیات، علوم طبیعى و الهی، حکمت عملى یا اخلاق. فارابى علوم طبیعى و الهی را در فصل چهارم، از آن رو یک جا مطرح کرده که هر دو علم به موجودات طبیعى مىپردازند، با این تفاوت که در یکى موجودات بهوجود مطلق یا واجبالوجود متصل مىشوند و در دیگرى خودِ واجبالوجود مورد توجه قرار مىگیرد. | فارابى نخستین دانشمند اسلامى است که به طبقهبندى علوم توجهى ویژه کرده است. او با نگاه خاص فلسفى خود در کتاب مهمش، احصاءالعلوم، علوم را طبقهبندى کرده و به طور کلى، آگاهى و به تعبیر خودش معرفت، را به پنج فصل تقسیم کرده است: علم زبان، منطق، ریاضیات، علوم طبیعى و الهی، حکمت عملى یا اخلاق. فارابى علوم طبیعى و الهی را در فصل چهارم، از آن رو یک جا مطرح کرده که هر دو علم به موجودات طبیعى مىپردازند، با این تفاوت که در یکى موجودات بهوجود مطلق یا واجبالوجود متصل مىشوند و در دیگرى خودِ واجبالوجود مورد توجه قرار مىگیرد. | ||
اگرچه خوارزمى مانند فارابى علوم را با نظمى منطقى و فلسفى مرتب نکرده، اما به امتیاز هر علم در مقایسه با علم دیگر بر اساس موضوع و غایت نهایىِ آن علم توجه داشته است. از نظر خوارزمى برخى علوم خود هدفاند و برخى دیگر وسیله براى رسیدن به هدف. و طبیعى است که علوم اول از دومى برتر است. او در کتاب خود، مفاتیحالعلوم که کوششى جدید براى ارائه طبقهبندى علوم بود، علوم را به دو مقاله یا بخش تقسیم کرده است: نخست «علوم شرعى» و دوم | اگرچه خوارزمى مانند فارابى علوم را با نظمى منطقى و فلسفى مرتب نکرده، اما به امتیاز هر علم در مقایسه با علم دیگر بر اساس موضوع و غایت نهایىِ آن علم توجه داشته است. از نظر خوارزمى برخى علوم خود هدفاند و برخى دیگر وسیله براى رسیدن به هدف. و طبیعى است که علوم اول از دومى برتر است. او در کتاب خود، مفاتیحالعلوم که کوششى جدید براى ارائه طبقهبندى علوم بود، علوم را به دو مقاله یا بخش تقسیم کرده است: نخست «علوم شرعى» و دوم دانشهاى بیگانه یا <big>علوم عجمى</big>. او بخش نخست از کتابش را به علوم اسلامى که در قلمرو فرهنگ و تمدن اسلامى به وجود آمده یا پرورش یافتهاند اختصاص داده و بخش دوم را به علوم مختلفى که مهد آنها در ایران یا یونان یا هند بوده و مسلمانان در رشد و بالندگى آن نقش مؤثرى داشتهاند، اختصاص داده است.<ref>ژیوا وسل، دایرةالمعارف هاى فارسى، تهران، توس، ۱۳۷۹، ص ۴۰-۲۰</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |