احمدعلی لاهوری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'میبرد' به 'می‌برد'
جز (جایگزینی متن - 'یاد آور' به 'یاد‌آور')
جز (جایگزینی متن - 'میبرد' به 'می‌برد')
 
خط ۲۸: خط ۲۸:
=فعالیت‌ سیاسی=
=فعالیت‌ سیاسی=


مولانا عبیدالله سندی پس از مهاجرت به افغانستان، شاگرد و دامادش مولانا لاهوری را به‌عنوان مسئول جمعیت‌الانصار تعیین کرد. مولانا سندی در دوران اقامت خویش در کابل، دربارهٔ حزب و فعالیت‌هایش توسط چند فرد هم‌فکر و هم‌عقیده به مولانا لاهوری نامه می‌فرستاد. با دستگیری نامه‌رسان‌ها، استعمارگران انگلیسی در هند شروع به سرکوب این حزب کردند. به عقیده برخی اگر این جنبش که هدفش استقلال بود، پیروز می‌شد، پاکستان چندین سال قبل از سال ۱۹۴۷میلادی به‌وجود می‌آمد. با افشای نامه‌های مولانا سندی، مولانا لاهوری دستگیر و از دهلی به بازداشتگاهی در شِملا منتقل شد. مولانا لاهوری با مسئول بازداشتگاه دوست شد و مسئول بازداشتگاه در حد توان، اسباب آسایش و راحتی را برای او فراهم می‌کرد و علاوه بر امکانات رفاهی مناسب، برخی نیازهای ایشان را از خانهٔ خودش برای مولانا لاهوری فراهم می‌کرد. اما بعد از مدتی مولانا لاهوری از شِملا به لاهور و سپس به بازداشتگاه جالندَر منتقل شد. در همان زمان مولانا غلام‌محمد دین‌پوری نیز به اتهامی مشابه در زندان به سر میبرد. مولانا لاهوری پس از مدتی حصر در منطقهٔ راهون، به لاهور منتقل شد. یک افسر پلیس اطلاعات (CID) به مولانا لاهوری گفته بود که دولت برای فرستادن او به ایالت سِند یا شهر دهلی آماده نیست و از این بابت اطیمنان ندارد، بنابراین او باید در لاهور اقامت کند. سپس لاهوری را ملزم کردند دو ضامن بیاورد که هر کدام می‌باید هزار روپیه به عنوان ضمانت پرداخت می‌کردند. مولانا لاهوری با این استدلال که در لاهور آشنایی ندارد، درخواست کرد به ایالت سِند منتقل شود، اما دولت موافقت نکرد؛ ایشان پس از تلاش فراوان نام مولانا قاضی ضیاءالدین (از دانش‌آموختگان دارالعلوم دیوبند و مدیر دبیرستان اسلامی گوجرانواله) را به یاد‌آورد که آن روزها در لاهور مقیم بود. پس از ملاقات با ایشان و با یک واسطهٔ دیگر، تلاش‌های زیادی صورت گرفت تا اینکه دو ضامن مهیا گردید.
مولانا عبیدالله سندی پس از مهاجرت به افغانستان، شاگرد و دامادش مولانا لاهوری را به‌عنوان مسئول جمعیت‌الانصار تعیین کرد. مولانا سندی در دوران اقامت خویش در کابل، دربارهٔ حزب و فعالیت‌هایش توسط چند فرد هم‌فکر و هم‌عقیده به مولانا لاهوری نامه می‌فرستاد. با دستگیری نامه‌رسان‌ها، استعمارگران انگلیسی در هند شروع به سرکوب این حزب کردند. به عقیده برخی اگر این جنبش که هدفش استقلال بود، پیروز می‌شد، پاکستان چندین سال قبل از سال ۱۹۴۷میلادی به‌وجود می‌آمد. با افشای نامه‌های مولانا سندی، مولانا لاهوری دستگیر و از دهلی به بازداشتگاهی در شِملا منتقل شد. مولانا لاهوری با مسئول بازداشتگاه دوست شد و مسئول بازداشتگاه در حد توان، اسباب آسایش و راحتی را برای او فراهم می‌کرد و علاوه بر امکانات رفاهی مناسب، برخی نیازهای ایشان را از خانهٔ خودش برای مولانا لاهوری فراهم می‌کرد. اما بعد از مدتی مولانا لاهوری از شِملا به لاهور و سپس به بازداشتگاه جالندَر منتقل شد. در همان زمان مولانا غلام‌محمد دین‌پوری نیز به اتهامی مشابه در زندان به سر می‌برد. مولانا لاهوری پس از مدتی حصر در منطقهٔ راهون، به لاهور منتقل شد. یک افسر پلیس اطلاعات (CID) به مولانا لاهوری گفته بود که دولت برای فرستادن او به ایالت سِند یا شهر دهلی آماده نیست و از این بابت اطیمنان ندارد، بنابراین او باید در لاهور اقامت کند. سپس لاهوری را ملزم کردند دو ضامن بیاورد که هر کدام می‌باید هزار روپیه به عنوان ضمانت پرداخت می‌کردند. مولانا لاهوری با این استدلال که در لاهور آشنایی ندارد، درخواست کرد به ایالت سِند منتقل شود، اما دولت موافقت نکرد؛ ایشان پس از تلاش فراوان نام مولانا قاضی ضیاءالدین (از دانش‌آموختگان دارالعلوم دیوبند و مدیر دبیرستان اسلامی گوجرانواله) را به یاد‌آورد که آن روزها در لاهور مقیم بود. پس از ملاقات با ایشان و با یک واسطهٔ دیگر، تلاش‌های زیادی صورت گرفت تا اینکه دو ضامن مهیا گردید.


=سکونت در لاهور=
=سکونت در لاهور=
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۷۸

ویرایش