۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می داند' به ' میداند') |
جز (جایگزینی متن - ' می ساخت' به ' میساخت') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
پدر و دایی و جد و عموی مادری و عدهای دیگر از خویشان و نزدیکان او، به وسیله «[[منصور دوانیقی]]» به [[شهادت]] رسیده بودند و این خانواده بزرگ که چندین نفر از مردان خود را در راه مبارزه با دشمنان [[اسلام]] قربانی داده بود، پیوسته در غم و اندوه عمیقی فرو رفته بود. | پدر و دایی و جد و عموی مادری و عدهای دیگر از خویشان و نزدیکان او، به وسیله «[[منصور دوانیقی]]» به [[شهادت]] رسیده بودند و این خانواده بزرگ که چندین نفر از مردان خود را در راه مبارزه با دشمنان [[اسلام]] قربانی داده بود، پیوسته در غم و اندوه عمیقی فرو رفته بود. | ||
حسین که در چنین خانوادهای پرورش یافته بود، هرگز خاطره شهادت پدر و بستگان خود را به دست دژخیمان «منصور» فراموش نمیکرد و یادآوری شهادت آنان روح پر شور و دلیر او را که لبریز از احساسات ضد عباسی بود، سخت آزرده | حسین که در چنین خانوادهای پرورش یافته بود، هرگز خاطره شهادت پدر و بستگان خود را به دست دژخیمان «منصور» فراموش نمیکرد و یادآوری شهادت آنان روح پر شور و دلیر او را که لبریز از احساسات ضد عباسی بود، سخت آزرده میساخت، ولی به علت نامساعد بودن اوضاع و شرائط، ناگزیر از سکوت درد آلودی بود. | ||
او که قبلاً احساساتش جریحه دار شده بود، بیدادگری های هادی عباسی و مخصوصاً حاکم [[مدینه]]، کاسه صبرش را لبریز نموده او را به سوی قیام بر ضدّ حکومت هادی پیش برد. | او که قبلاً احساساتش جریحه دار شده بود، بیدادگری های هادی عباسی و مخصوصاً حاکم [[مدینه]]، کاسه صبرش را لبریز نموده او را به سوی قیام بر ضدّ حکومت هادی پیش برد. | ||
در مدینه قیام کرده و بر ان مسلط شد و سپس به [[مکه]] رفت تا از جمعیت ایام [[حج]] علیه [[بنی عباس]] استفاده کند که در سرزمین فخ با سپاه هادی مواجه شده و در جنگی نابرابر او و یارانش به شهادت رسیدند. | در مدینه قیام کرده و بر ان مسلط شد و سپس به [[مکه]] رفت تا از جمعیت ایام [[حج]] علیه [[بنی عباس]] استفاده کند که در سرزمین فخ با سپاه هادی مواجه شده و در جنگی نابرابر او و یارانش به شهادت رسیدند. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
== زمینه های قیام شهید فخ == | == زمینه های قیام شهید فخ == | ||
شهادت بستگان و خویشاوندان نزدیک این مرد بزرگوار و ظلم و ستم و بیدادگری های خاندان عباسی همواره روح پرشور و دلیر او را که لبریز از احساسات ضد عباسی بود، سخت آزرده | شهادت بستگان و خویشاوندان نزدیک این مرد بزرگوار و ظلم و ستم و بیدادگری های خاندان عباسی همواره روح پرشور و دلیر او را که لبریز از احساسات ضد عباسی بود، سخت آزرده میساخت، ولی به علت نامساعد بودن اوضاع و شرائط، ناگزیر از سکوت درد آلودی بود. اما بیدادگری های هادی عباسی و حاکم مدینه که از نوادگان [[عمربن خطاب]] بود کاسه صبر وی را لبریز نمود. چرا که هادی عباسی فشار و سختگیری بر [[علویان]] را به حد اعلای خود رسانده بود و مقرری و بخششهایی را که پدرش مهدی عباسی به آنان داده بود، همه را قطع کرد و به اطراف و اکناف نوشت که آنان را تعقیب کرده، نزد وی بفرستند. | ||
همچنین فرماندار جدید مدینه دستور داده بود که علویان هر روز به دارالاماره بروند و به شکل تحقیرآمیزی حضور و غیاب شوند همه این بیدادگری هایی که علیه [[شیعه|شیعان]] و علویان انجام می شد سبب شد که حسین و یارانش تصمیم به آغاز قیام در ایام حج را بگیرند ولی پس از تهدیدهای حاکم مدینه قیام ۱۳ [[ذی القعده]] آغاز شد. | همچنین فرماندار جدید مدینه دستور داده بود که علویان هر روز به دارالاماره بروند و به شکل تحقیرآمیزی حضور و غیاب شوند همه این بیدادگری هایی که علیه [[شیعه|شیعان]] و علویان انجام می شد سبب شد که حسین و یارانش تصمیم به آغاز قیام در ایام حج را بگیرند ولی پس از تهدیدهای حاکم مدینه قیام ۱۳ [[ذی القعده]] آغاز شد. |