۸۷٬۷۷۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهجالبلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'بی نیاز' به 'بینیاز') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
قناعت نه تنها خود یک فضیلت اخلاقی است، بلکه ارزشهای اخلاقی فراوانی را در پی دارد. [[علی بن موسی بن جعفر|امام رضا(علیه السلام)]] هنگام پاسخ به کسی از حقیقت قناعت از او میپرسد، به این آثار اشاره میفرماید: | قناعت نه تنها خود یک فضیلت اخلاقی است، بلکه ارزشهای اخلاقی فراوانی را در پی دارد. [[علی بن موسی بن جعفر|امام رضا(علیه السلام)]] هنگام پاسخ به کسی از حقیقت قناعت از او میپرسد، به این آثار اشاره میفرماید: | ||
قناعت، باعث خویشتنداری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است. راه قناعت را جز دو کس، نپیماید: یا [[عبادت]] پیشهای که خواهان مزد [[آخرت]] است، یا بزرگواری که از مردمان فرومایه دوری میکند<ref>همان، ج 78، ص 349، ح 6. </ref>. | قناعت، باعث خویشتنداری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است. راه قناعت را جز دو کس، نپیماید: یا [[عبادت]] پیشهای که خواهان مزد [[آخرت]] است، یا بزرگواری که از مردمان فرومایه دوری میکند<ref>همان، ج 78، ص 349، ح 6. </ref>. | ||
در واقع آدمی چارهای جز قناعت پیشگی در دنیا ندارد، و در غیر این صورت همواره در آتش حرص و حسرت برخورداری بیشتر خواهد سوخت. مردی به امام صادق(علیه السلام) شِکوه کرد که طلب روزی میکند و به دست میآورد، اما قانع نمیشود و بیشتر از آن از او میطلبد و عرض کرد: مرا چیزی بیاموزید، که مشکلم را حلّ کند. حضرت فرمود: اگر آن اندازه که کفایتت میکند تو را | در واقع آدمی چارهای جز قناعت پیشگی در دنیا ندارد، و در غیر این صورت همواره در آتش حرص و حسرت برخورداری بیشتر خواهد سوخت. مردی به امام صادق(علیه السلام) شِکوه کرد که طلب روزی میکند و به دست میآورد، اما قانع نمیشود و بیشتر از آن از او میطلبد و عرض کرد: مرا چیزی بیاموزید، که مشکلم را حلّ کند. حضرت فرمود: اگر آن اندازه که کفایتت میکند تو را بینیاز سازد، کمترین چیز دنیا بینیازت میسازد و اگر آنچه را بس است، بینیازت نسازد، همه دنیا هم تو را بینیاز نمیگرداند<ref> شیخ کلینی: کافی، ج 2، ص 139، ح 10. </ref>. | ||
امّا چگونه میتوان به قناعت ورزی دست یافت؟ | امّا چگونه میتوان به قناعت ورزی دست یافت؟ | ||
علاوه بر راههای عمومی، برخی شیوههای اختصاصی نیز مطرح شده است؛ از جمله امام صادق(علیه السلام) در رهنمودی دراینباره میفرماید: به ناتوان تر از خودت بنگر و به توانگرتر از خویش منگر؛ زیرا که این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده است قانع میسازد<ref> همان، ج 8، ص 244، ح 338. </ref>. | علاوه بر راههای عمومی، برخی شیوههای اختصاصی نیز مطرح شده است؛ از جمله امام صادق(علیه السلام) در رهنمودی دراینباره میفرماید: به ناتوان تر از خودت بنگر و به توانگرتر از خویش منگر؛ زیرا که این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده است قانع میسازد<ref> همان، ج 8، ص 244، ح 338. </ref>. | ||
=== عفت و | === عفت و بینیازی از اموال مردم === | ||
در ادبیات عرب «عفت» به مفهوم خویشتنداری در مقابل شهوات و امور ناپسند است<ref> ر. ک: ابن فارس: مقاییس اللغه، ج 4، ص 3. </ref>. علاوه بر عفت جنسی وعفت در کلام، از جمله موارد کاربرد عفت در ادبیات و متون دینی خویشتنداری از اظهار درخواست به دیگران میباشد<ref>ر. ک: ابن منظور: لسان العرب، ج 9، ص 253. اکنون که با مفهوم زهد آشنا شدیم، تفاسیر دیگر زهد مانند رهبانیت که آن را بدعتی از راهبان شمرده میشود. پیغمبر اکرم صریحاً فرمود: «لارَهْبانیَّهَ فِی الْاِسْلامِ» ؛(بحار، 15، ب 14) هنگامی که به آن حضرت اطلاع دادند که گروهی از صحابه پشت به زندگی کرده، از همه چیز اعراض نمودهاند و به عزلت و عبادت روی آوردهاند، سخت آنها را مورد عتاب قرار داد، فرمود: «من که پیامبر شمایم چنین نیستم.» پیغمبر اکرم به این وسیله فهماند که اسلام دینی جامعه گر او زندگی گراست نه زهد گرا. بعلاوه تعلیمات جامع و همه جانبه اسلامی در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی بر اساس محترم شمردن زندگی و روی آوردن به آن است نه پشت کردن به آن. گذشته از همه اینها، رهبانیت و اعراض از زندگی با جهان بینی و فلسفه خوشبینانه اسلام دربارة هستی و خلقت ناسازگار است. اسلام هرگز مانند برخی کیشها و فلسفه ها، با بد بینی به هستی و خلقت نمی نگرد و هم خلقت را به دو بخش. زشت و زیبا، روشنایی و تاریکی، حق و باطل، درست و نادرست، بجاونابجا تقسیم نمی کند. مجموعه آثار شهید مطهری ج14 ـ سیری در نهجالبلاغه صفحه515.</ref>. | در ادبیات عرب «عفت» به مفهوم خویشتنداری در مقابل شهوات و امور ناپسند است<ref> ر. ک: ابن فارس: مقاییس اللغه، ج 4، ص 3. </ref>. علاوه بر عفت جنسی وعفت در کلام، از جمله موارد کاربرد عفت در ادبیات و متون دینی خویشتنداری از اظهار درخواست به دیگران میباشد<ref>ر. ک: ابن منظور: لسان العرب، ج 9، ص 253. اکنون که با مفهوم زهد آشنا شدیم، تفاسیر دیگر زهد مانند رهبانیت که آن را بدعتی از راهبان شمرده میشود. پیغمبر اکرم صریحاً فرمود: «لارَهْبانیَّهَ فِی الْاِسْلامِ» ؛(بحار، 15، ب 14) هنگامی که به آن حضرت اطلاع دادند که گروهی از صحابه پشت به زندگی کرده، از همه چیز اعراض نمودهاند و به عزلت و عبادت روی آوردهاند، سخت آنها را مورد عتاب قرار داد، فرمود: «من که پیامبر شمایم چنین نیستم.» پیغمبر اکرم به این وسیله فهماند که اسلام دینی جامعه گر او زندگی گراست نه زهد گرا. بعلاوه تعلیمات جامع و همه جانبه اسلامی در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی بر اساس محترم شمردن زندگی و روی آوردن به آن است نه پشت کردن به آن. گذشته از همه اینها، رهبانیت و اعراض از زندگی با جهان بینی و فلسفه خوشبینانه اسلام دربارة هستی و خلقت ناسازگار است. اسلام هرگز مانند برخی کیشها و فلسفه ها، با بد بینی به هستی و خلقت نمی نگرد و هم خلقت را به دو بخش. زشت و زیبا، روشنایی و تاریکی، حق و باطل، درست و نادرست، بجاونابجا تقسیم نمی کند. مجموعه آثار شهید مطهری ج14 ـ سیری در نهجالبلاغه صفحه515.</ref>. | ||