آیت الله بروجردی (آیت اخلاص) (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' کرده ای' به ' کرده‌ای'
جز (جایگزینی متن - 'کم نظیر' به 'کم‌نظیر')
جز (جایگزینی متن - ' کرده ای' به ' کرده‌ای')
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:


=وفات و غروب زندگی=
=وفات و غروب زندگی=
اندک اندک شوال 1380 قمری فرا رسید و بیماری بر پیکر آن مرجع هشتاد و هشت ساله جهان اسلام پنجه افکند. بیماری دشواری که با دیگر رنجوری‌های آن مرد بزرگ تفاوت داشت. در چنین روزهایی گروهی از ارادتمندان به عیادتش شتافتند. استاد که بسیار اندوهگین می‌نمود، سر بلند کرد و گفت: خلاصه عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم چیزی برای خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشی انجام دهیم. یکی از حاضران گفت: آقا، شما دیگر چرا؟! بحمدالله این همه آثار نیک از خود برجای نهاده اید؛ شاگردان پرهیزگار تربیت کرده اید؛ کتاب‌های با ارزش تحریر کرده اید؛ مسجدها و کتابخانه‌ها ساخته اید. این ما هستیم که باید چنین سخنی بر زبان جاری کنیم. فقیه پارسای شیعه فرمود: «خلص العمل فإن الناقد بصیر؛ باید کردارت را خالصانه برای خدا انجام دهی؛ زیرا او به همه چیز بینا است و از انگیزه‌های بشر آگاه است.»<ref>گلشن ابرار، 1382 ش، ج2ص672.</ref>
اندک اندک شوال 1380 قمری فرا رسید و بیماری بر پیکر آن مرجع هشتاد و هشت ساله جهان اسلام پنجه افکند. بیماری دشواری که با دیگر رنجوری‌های آن مرد بزرگ تفاوت داشت. در چنین روزهایی گروهی از ارادتمندان به عیادتش شتافتند. استاد که بسیار اندوهگین می‌نمود، سر بلند کرد و گفت: خلاصه عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم چیزی برای خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشی انجام دهیم. یکی از حاضران گفت: آقا، شما دیگر چرا؟! بحمدالله این همه آثار نیک از خود برجای نهاده اید؛ شاگردان پرهیزگار تربیت کرده‌اید؛ کتاب‌های با ارزش تحریر کرده‌اید؛ مسجدها و کتابخانه‌ها ساخته اید. این ما هستیم که باید چنین سخنی بر زبان جاری کنیم. فقیه پارسای شیعه فرمود: «خلص العمل فإن الناقد بصیر؛ باید کردارت را خالصانه برای خدا انجام دهی؛ زیرا او به همه چیز بینا است و از انگیزه‌های بشر آگاه است.»<ref>گلشن ابرار، 1382 ش، ج2ص672.</ref>
این سخن، حاضران را بسیار تحت تأثیر قرار داد. چند روز پس از این گفت‌وگو پیکر استاد رنجورتر شد و سرانجام فقیه بزرگ عصر پس از هشتاد و هشت سال عمر با برکت در صبح روز پنج‌شنبه 12 شوال 1380 قمری برابر با 1340/1/10شمسی زندگی را وداع کرد و برای همیشه چشم از جهان فرو بست. پیکر فقیه سترگ میان اندوه ده‌ها هزار نفر و با تشییع و تجلیلی که تا آن روز کمتر سابقه داشت، در بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) جنب در ورودی مسجد اعظم که خود آن را بنیان نهاده بود، به خاک سپرده شد. به همین مناسبت تمام شهرهای ایران به صورت عزا و تعطیل درآمد. پرچم‌های سیاه بر بالای کوچه، خیابان و بازارها نصب شد. مجالس ترحیم و مراسم عزاداری باشکوهی در اغلب کشورهای اسلامی به ویژه در کربلا و نجف برگزار شد و این مراسم در ایران تا چهلم ادامه یافت. سفیران و نمایندگان کشورهای اسلامی در این مصیبت، ابراز هم دردی کردند و حتی پرچم‌های سفارتخانه‌ها و کنسول گری‌های کشورهای شوروی، امریکا و انگلیس به نشانه عزا نیمه افراشته شد. مرحوم آیت‌الله حاج شیخ مجتبی عراقی که مسؤولیت تدفین و تلقین آن مرحوم را بر عهده داشت، می‌گوید:
این سخن، حاضران را بسیار تحت تأثیر قرار داد. چند روز پس از این گفت‌وگو پیکر استاد رنجورتر شد و سرانجام فقیه بزرگ عصر پس از هشتاد و هشت سال عمر با برکت در صبح روز پنج‌شنبه 12 شوال 1380 قمری برابر با 1340/1/10شمسی زندگی را وداع کرد و برای همیشه چشم از جهان فرو بست. پیکر فقیه سترگ میان اندوه ده‌ها هزار نفر و با تشییع و تجلیلی که تا آن روز کمتر سابقه داشت، در بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) جنب در ورودی مسجد اعظم که خود آن را بنیان نهاده بود، به خاک سپرده شد. به همین مناسبت تمام شهرهای ایران به صورت عزا و تعطیل درآمد. پرچم‌های سیاه بر بالای کوچه، خیابان و بازارها نصب شد. مجالس ترحیم و مراسم عزاداری باشکوهی در اغلب کشورهای اسلامی به ویژه در کربلا و نجف برگزار شد و این مراسم در ایران تا چهلم ادامه یافت. سفیران و نمایندگان کشورهای اسلامی در این مصیبت، ابراز هم دردی کردند و حتی پرچم‌های سفارتخانه‌ها و کنسول گری‌های کشورهای شوروی، امریکا و انگلیس به نشانه عزا نیمه افراشته شد. مرحوم آیت‌الله حاج شیخ مجتبی عراقی که مسؤولیت تدفین و تلقین آن مرحوم را بر عهده داشت، می‌گوید:
«خداوند مرا مفتخر به عنایتی کرد که آن بزرگوار را در لحد بگذارم. این کار بنا به وصیتی بود که آن مرحوم کرده بود. از این جریان حالت عجیبی به من دست داد و وقتی وارد قبر شدم تمام مستحبات دفن که سابقه ذهنی نسبت به آن نداشتم، به یادم آمد.»<ref>احمدی و دیگران، 1379 ش، ص179.</ref>
«خداوند مرا مفتخر به عنایتی کرد که آن بزرگوار را در لحد بگذارم. این کار بنا به وصیتی بود که آن مرحوم کرده بود. از این جریان حالت عجیبی به من دست داد و وقتی وارد قبر شدم تمام مستحبات دفن که سابقه ذهنی نسبت به آن نداشتم، به یادم آمد.»<ref>احمدی و دیگران، 1379 ش، ص179.</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش