جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی سادات در جوامع اسلامی ومبانی آن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'علیهم السلام' به 'علیهم‌السلام'
جز (جایگزینی متن - 'آسیب شناسی' به 'آسیب‌شناسی')
جز (جایگزینی متن - 'علیهم السلام' به 'علیهم‌السلام')
خط ۱: خط ۱:
'''جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی [[سادات]] در جوامع اسلامی ومبانی آن''' عنوان مقاله‌ای است که نویسنده آن: احمد شفیعی نیا به سادات پژوهی که نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی قلمداد می‌گردد و از عوامل بنیادین رشد تمدن اسلامی به حساب می‌آید پرداخته است؛ که با بستر عاطفی و اعتقادی خود به جهت وابستگی که به خاندان وحی دارد، چشم‌انداز درخشان و همه جانبه ای را در جهت الگوگیری از مکتب خاندان نبوی به ویژه اهل بیت (علیهم السلام) ترسیم می‌نماید. برنامه اصلی دولت‌های استعماری برای مقابله با گسترش فرهنگ اسلامی، ایجاد اختلاف ‌و حمایت از جریانات فرقه ‌ساز در جهان اسلام است؛ که دستاویز عمده آنان در رسیدن به این هدف، سوء استفاده از جایگاه پر قدرت دینی و اجتماعی سیادت بوده است، که به لحاظ استواری بر بستر دین، ضرورتا می‌بایستی مبانی اعتقادی و فقهی داشته باشد. و از آنجا که جایگاه اجتماعی سیادت جدای از پیامبر (صلی الله علیه و آله) اعتباری ندارد، پرداختن به مبانی اعتقادی و فقهی تاثیر‌گذاری سادات نیز بدون لحاظ جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ممکن نیست.  
'''جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی [[سادات]] در جوامع اسلامی ومبانی آن''' عنوان مقاله‌ای است که نویسنده آن: احمد شفیعی نیا به سادات پژوهی که نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی قلمداد می‌گردد و از عوامل بنیادین رشد تمدن اسلامی به حساب می‌آید پرداخته است؛ که با بستر عاطفی و اعتقادی خود به جهت وابستگی که به خاندان وحی دارد، چشم‌انداز درخشان و همه جانبه ای را در جهت الگوگیری از مکتب خاندان نبوی به ویژه اهل بیت (علیهم‌السلام) ترسیم می‌نماید. برنامه اصلی دولت‌های استعماری برای مقابله با گسترش فرهنگ اسلامی، ایجاد اختلاف ‌و حمایت از جریانات فرقه ‌ساز در جهان اسلام است؛ که دستاویز عمده آنان در رسیدن به این هدف، سوء استفاده از جایگاه پر قدرت دینی و اجتماعی سیادت بوده است، که به لحاظ استواری بر بستر دین، ضرورتا می‌بایستی مبانی اعتقادی و فقهی داشته باشد. و از آنجا که جایگاه اجتماعی سیادت جدای از پیامبر (صلی الله علیه و آله) اعتباری ندارد، پرداختن به مبانی اعتقادی و فقهی تاثیر‌گذاری سادات نیز بدون لحاظ جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ممکن نیست.  
کلید واژه‌ها: اهل بیت، سادات، سیادت، تصوف، بابیت.  
کلید واژه‌ها: اهل بیت، سادات، سیادت، تصوف، بابیت.  


=پیش درآمد=
=پیش درآمد=
==1. تاثیر پذیری از الگوهای مقبول ==
==1. تاثیر پذیری از الگوهای مقبول ==
سادات پژوهی و به ویژه امام زاده پژوهی نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی و بطور خاص شیعیان قلمداد می‌گردد. این رخداد تاریخی که بر بستری عاطفی و اعتقادی استوار است دارای تاثیرات پرفایده ای است که نتیجه آن خلق چشم‌انداز درخشانی در جهت الگوپذیری از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) را ترسیم می‌نماید؛ زیرا اهتمام به شناخت سادات و امامزادگان با رویکرد معرفتی و دستیابی به آموزه‌های عملی در جهت احترام و تکریم اهل ‌بیت (علیهم السلام) و ذریه آنان، می‌تواند سمت و سوی نگاه جامعه و خصوصا قلم نقد و نظر پژوهشگران این عرصه را به جایگاه تاثیر‌گذار آنان معطوف نماید.  
سادات پژوهی و به ویژه امام زاده پژوهی نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی و بطور خاص شیعیان قلمداد می‌گردد. این رخداد تاریخی که بر بستری عاطفی و اعتقادی استوار است دارای تاثیرات پرفایده ای است که نتیجه آن خلق چشم‌انداز درخشانی در جهت الگوپذیری از مکتب اهل بیت (علیهم‌السلام) را ترسیم می‌نماید؛ زیرا اهتمام به شناخت سادات و امامزادگان با رویکرد معرفتی و دستیابی به آموزه‌های عملی در جهت احترام و تکریم اهل ‌بیت (علیهم‌السلام) و ذریه آنان، می‌تواند سمت و سوی نگاه جامعه و خصوصا قلم نقد و نظر پژوهشگران این عرصه را به جایگاه تاثیر‌گذار آنان معطوف نماید.  
این دست پژوهش می‌تواند همزمان با ارائه شناخت لازم، جامعه را با نمونه‌های عینی آشنا نماید، که با نقش تاثیر‌گذار خود موجب می‌شوند تا از این رهگذر مسلمانان گامی عملی و امید بخش را به دلیل حضور الگوهای جامع و مقبول، در جهت فرایند تکاملی و معنوی خویش بردارند.
این دست پژوهش می‌تواند همزمان با ارائه شناخت لازم، جامعه را با نمونه‌های عینی آشنا نماید، که با نقش تاثیر‌گذار خود موجب می‌شوند تا از این رهگذر مسلمانان گامی عملی و امید بخش را به دلیل حضور الگوهای جامع و مقبول، در جهت فرایند تکاملی و معنوی خویش بردارند.
از طرفی این نوع پژوهش می‌تواند نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی سادات معاصر نیز به حساب آید؛ تا از یکسو جایگاه بی‌نظیر اجتماعی و معنوی پرافتخار گذشته خویش را بازیابی نمایند، و با آسیب‌شناسی دقییق و علمی اسباب رشد سابق و افول امروز را به بوته نقد و نظر بگذارند. و از سوی دیگر با الگو پذیری از گذشتگان خود راه گسترش فرهنگ سازنده اسلامی را هموارتر نمایند، و از رهیافت انتساب جسمی عاطفه مدار، و فکری اعتقاد باور خود با خاندان وحی، دیگر مسلمانان را به پیروی از خود وادار نمایند. و نتیجه این تربیت پذیری از الگوهای کامل تربیت جامعه ای بیدار و یک دست و متکامل است، که می‌تواند فریادی علیه تمام مظاهر استبداد فرهنگی و استعمار اقتصادی دشمنان اسلام باشد.
از طرفی این نوع پژوهش می‌تواند نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی سادات معاصر نیز به حساب آید؛ تا از یکسو جایگاه بی‌نظیر اجتماعی و معنوی پرافتخار گذشته خویش را بازیابی نمایند، و با آسیب‌شناسی دقییق و علمی اسباب رشد سابق و افول امروز را به بوته نقد و نظر بگذارند. و از سوی دیگر با الگو پذیری از گذشتگان خود راه گسترش فرهنگ سازنده اسلامی را هموارتر نمایند، و از رهیافت انتساب جسمی عاطفه مدار، و فکری اعتقاد باور خود با خاندان وحی، دیگر مسلمانان را به پیروی از خود وادار نمایند. و نتیجه این تربیت پذیری از الگوهای کامل تربیت جامعه ای بیدار و یک دست و متکامل است، که می‌تواند فریادی علیه تمام مظاهر استبداد فرهنگی و استعمار اقتصادی دشمنان اسلام باشد.
امیر المومنین (‌علیه‌السلام) در بیان جایگاه تکامل بخش اهل بیت (علیهم السلام) می‌فرماید: «بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْمَاءِ؛ وتَسَنَّمْتُمُ ذُرْوَةَ الْعَلْیَاءَ؛ وبِنَا انْفَجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ». شما ای مردم، به وسیله ما از تاریکیهای جهل و فساد رها گشتید، و راه هدایت را در پیش گرفتید و گام بر فراز اعتلا نهادید. <ref>[[نهج‌البلاغه]]، خطبه: 4</ref>.
امیر المومنین (‌علیه‌السلام) در بیان جایگاه تکامل بخش اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌فرماید: «بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْمَاءِ؛ وتَسَنَّمْتُمُ ذُرْوَةَ الْعَلْیَاءَ؛ وبِنَا انْفَجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ». شما ای مردم، به وسیله ما از تاریکیهای جهل و فساد رها گشتید، و راه هدایت را در پیش گرفتید و گام بر فراز اعتلا نهادید. <ref>[[نهج‌البلاغه]]، خطبه: 4</ref>.
==2. ضرورت تقریب و نقش خاندان پیامبر ==
==2. ضرورت تقریب و نقش خاندان پیامبر ==
در اثر انشعاباتی که بین مسلمانان بعد از عصر رسالت به وقوع پیوست به تدریج مذاهب و فرقی در جهان اسلام شکل گرفت. پیدایش این مذاهب که اغلب بر محور تکثر اجتهادات فقهی صورت گرفت پیامدهای شومی را در جوامع اسلامی در پی داشت که بارزترین آنها تفرقه، تکفیر و منازعات خانمان سوز بین پیروان مذاهب بود که تاکنون نیز ادامه دارد.
در اثر انشعاباتی که بین مسلمانان بعد از عصر رسالت به وقوع پیوست به تدریج مذاهب و فرقی در جهان اسلام شکل گرفت. پیدایش این مذاهب که اغلب بر محور تکثر اجتهادات فقهی صورت گرفت پیامدهای شومی را در جوامع اسلامی در پی داشت که بارزترین آنها تفرقه، تکفیر و منازعات خانمان سوز بین پیروان مذاهب بود که تاکنون نیز ادامه دارد.
خط ۱۳: خط ۱۳:
به‌‌‌‌دنبال این وضعیت، مذاهب فقهی فراوان شدند. هر شهری فقیهی داشت که نظرش بر دیگر فقهای آن دیار مقدّم بود و هریک شیوه‌‌‌‌ای را در استنباط احکام برای خود برگزیده بود.  
به‌‌‌‌دنبال این وضعیت، مذاهب فقهی فراوان شدند. هر شهری فقیهی داشت که نظرش بر دیگر فقهای آن دیار مقدّم بود و هریک شیوه‌‌‌‌ای را در استنباط احکام برای خود برگزیده بود.  
حتی گفته شده است که تعداد این مذاهب از صد هم تجاوز کرده بود. <ref>مکارم شیرازی، 1385 ش، ج1، ص135</ref> روی‌‌‌‌هم‌‌‌‌رفته ازنظر دوام می‌‌‌‌توان مذاهب این عصر را به دو بخش «مذاهب منقرضشده» و «مذاهب منقرضنشده» تقسیم کرد.
حتی گفته شده است که تعداد این مذاهب از صد هم تجاوز کرده بود. <ref>مکارم شیرازی، 1385 ش، ج1، ص135</ref> روی‌‌‌‌هم‌‌‌‌رفته ازنظر دوام می‌‌‌‌توان مذاهب این عصر را به دو بخش «مذاهب منقرضشده» و «مذاهب منقرضنشده» تقسیم کرد.
از همان روزهای نخستینی که زمزمه‌های تفرقه و تشتّت بین مسلمانان افتاد؛ رهروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) به تبعیت از امامان معصوم خویش گام‌های بلندی را در تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی برداشته، و آن را محور اصلی مجاهدت خویش در احیای اسلام، و هویت بخشیدن به مسلمانان قرار دادند، که نمونه عالی آن تدوین کتاب‌هایی نظیر (الاعلام) شیخ مفید؛ (الإنتصار و الناصریات) سید مرتضی؛ (الخلاف) شیخ طوسی؛ (غنیة النزوع) سید ابن زهرة؛ (سرائر) ابن إدریس حلی؛ (جامع الخلاف والوفاق) علی بن محمد قمی سبزواری؛ (المعتبر) محقق حلی؛ (خلاف المذاهب الخمسه) حسن بن علی بن داود؛ (تذکرة الفقهاء و منتهی المطلب) علامه حلّی؛ (مفتاح الکرامة) حسینی عاملی؛ و (مجمع البیان) طبرسی و... می‌باشد که مورد توجه دانشمندان برجسته اهل سنت قرار گرفته است. استمرار این حرکت حیات بخش در تقریب مذاهب ضرورتی است که عقل و شرع آن را لازم دانسته و هر نوع اخلال و مخالفت با آن را گناهی بس عظیم می‌داند.
از همان روزهای نخستینی که زمزمه‌های تفرقه و تشتّت بین مسلمانان افتاد؛ رهروان مکتب اهل بیت (علیهم‌السلام) به تبعیت از امامان معصوم خویش گام‌های بلندی را در تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی برداشته، و آن را محور اصلی مجاهدت خویش در احیای اسلام، و هویت بخشیدن به مسلمانان قرار دادند، که نمونه عالی آن تدوین کتاب‌هایی نظیر (الاعلام) شیخ مفید؛ (الإنتصار و الناصریات) سید مرتضی؛ (الخلاف) شیخ طوسی؛ (غنیة النزوع) سید ابن زهرة؛ (سرائر) ابن إدریس حلی؛ (جامع الخلاف والوفاق) علی بن محمد قمی سبزواری؛ (المعتبر) محقق حلی؛ (خلاف المذاهب الخمسه) حسن بن علی بن داود؛ (تذکرة الفقهاء و منتهی المطلب) علامه حلّی؛ (مفتاح الکرامة) حسینی عاملی؛ و (مجمع البیان) طبرسی و... می‌باشد که مورد توجه دانشمندان برجسته اهل سنت قرار گرفته است. استمرار این حرکت حیات بخش در تقریب مذاهب ضرورتی است که عقل و شرع آن را لازم دانسته و هر نوع اخلال و مخالفت با آن را گناهی بس عظیم می‌داند.
امیر المومنین (‌علیه‌السلام) در راستای حفظ این مفهوم محوری فرمودند: «ألْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ وَإِیَّاکُمْ وَالْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ أَلَا مَنْ دَعَا إِلَی هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَلَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ فَإِنَّمَا حُکِّمَ الْحَکَمَانِ لِیُحْیِیَا مَا أَحْیَا الْقُرْآنُ وَیُمِیتَا مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ وَإِحْیَاؤُهُ الِاجْتِمَاعُ عَلَیْهِ وَإِمَاتَتُهُ الِافْتِرَاقُ عَنْهُ». با اکثریت همراه شوید، که دست خدا بر سر جماعت است، و از تفرقه و جدایی بپرهیزید، که یکسو شده از مردم بهره شیطان است، چنان که گوسفند دور مانده از گله نصیب گرگ است.  
امیر المومنین (‌علیه‌السلام) در راستای حفظ این مفهوم محوری فرمودند: «ألْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ وَإِیَّاکُمْ وَالْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ أَلَا مَنْ دَعَا إِلَی هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَلَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ فَإِنَّمَا حُکِّمَ الْحَکَمَانِ لِیُحْیِیَا مَا أَحْیَا الْقُرْآنُ وَیُمِیتَا مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ وَإِحْیَاؤُهُ الِاجْتِمَاعُ عَلَیْهِ وَإِمَاتَتُهُ الِافْتِرَاقُ عَنْهُ». با اکثریت همراه شوید، که دست خدا بر سر جماعت است، و از تفرقه و جدایی بپرهیزید، که یکسو شده از مردم بهره شیطان است، چنان که گوسفند دور مانده از گله نصیب گرگ است.  
آگاه باشید کسی که به این شعار (تفرقه) دعوت کند او را بکشید گرچه زیر عمامه من باشد. به آن دو نفر حکمیت داده شد که آنچه را قرآن زنده کرده زنده کنند، و آنچه را قرآن میرانده بمیرانند. احیاء قرآن در یک دلی همگان در عمل به آن است، و میراندن قرآن جدایی از اوست. <ref>نهج‌البلاغه، خطبه 127</ref>.
آگاه باشید کسی که به این شعار (تفرقه) دعوت کند او را بکشید گرچه زیر عمامه من باشد. به آن دو نفر حکمیت داده شد که آنچه را قرآن زنده کرده زنده کنند، و آنچه را قرآن میرانده بمیرانند. احیاء قرآن در یک دلی همگان در عمل به آن است، و میراندن قرآن جدایی از اوست. <ref>نهج‌البلاغه، خطبه 127</ref>.
سیره امام صادق (‌علیه‌السلام) در تعامل با مذاهب و فرق اسلامی یکی از زیباترین نمونه‌های تاریخی است که می‌تواند الگویی جامع در روابط مسلمانان با یکدیگر به رغم اعتقادشان به مذاهب گوناگون قرار گیرد. آن حضرت در روش فقهی و کلامی و تفسیریشان به اندیشه‌های مخالفین خویش احترام گذاشته و به تبیین آنها می‌پرداخت چنانکه یکی از رهبران بزرگ اهل سنت ابوحنیفه که از شاگردان امام (‌علیه‌السلام) شمرده می‌شود آن حضرت را عالم‌ترین شخص دانسته و می‌گفت: «واللهِ ما رأیتُ أفقَهَ مِن جعفرِ بنِ محمّدٍ». به خدا قسم من فقیه‌تر از جعفر بن محمد ندیدم. <ref>انصاری، 1415 ق، ج1، ص34</ref> حضور رهبران پیروان مذاهب گوناگون در درس امام صادق (‌علیه‌السلام)، گواهی روشنی است بر اینکه تقریب میان مذاهب ریشه در قرآن و سیره اهل بیت (علیهم السلام) داشته، و مخالفت با آن عدول از این دو منبع عظیم اسلامی‌خواهد بود.
سیره امام صادق (‌علیه‌السلام) در تعامل با مذاهب و فرق اسلامی یکی از زیباترین نمونه‌های تاریخی است که می‌تواند الگویی جامع در روابط مسلمانان با یکدیگر به رغم اعتقادشان به مذاهب گوناگون قرار گیرد. آن حضرت در روش فقهی و کلامی و تفسیریشان به اندیشه‌های مخالفین خویش احترام گذاشته و به تبیین آنها می‌پرداخت چنانکه یکی از رهبران بزرگ اهل سنت ابوحنیفه که از شاگردان امام (‌علیه‌السلام) شمرده می‌شود آن حضرت را عالم‌ترین شخص دانسته و می‌گفت: «واللهِ ما رأیتُ أفقَهَ مِن جعفرِ بنِ محمّدٍ». به خدا قسم من فقیه‌تر از جعفر بن محمد ندیدم. <ref>انصاری، 1415 ق، ج1، ص34</ref> حضور رهبران پیروان مذاهب گوناگون در درس امام صادق (‌علیه‌السلام)، گواهی روشنی است بر اینکه تقریب میان مذاهب ریشه در قرآن و سیره اهل بیت (علیهم‌السلام) داشته، و مخالفت با آن عدول از این دو منبع عظیم اسلامی‌خواهد بود.
امیر المومنین (‌علیه‌السلام) این موقعیت بی‌نظیر خاندان وحی و ذریه طاهرین پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به عنوان محوری‌ترین عامل نگه دارنده جامعه مسلمانان در مسیر هدایت می‌شمارند: «لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذِه الأُمَّةِ أَحَدٌ، ولَا یُسَوَّی بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْه أَبَداً، هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وعِمَادُ الْیَقِینِ، إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وبِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی». کسی را با خاندان رسالت نمی‏شود مقایسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر أساس دین، و ستون‏های استوار یقین می‌باشند. شتاب کننده، باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد. <ref>نهج‌البلاغه: خطبه: 2</ref>.
امیر المومنین (‌علیه‌السلام) این موقعیت بی‌نظیر خاندان وحی و ذریه طاهرین پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به عنوان محوری‌ترین عامل نگه دارنده جامعه مسلمانان در مسیر هدایت می‌شمارند: «لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذِه الأُمَّةِ أَحَدٌ، ولَا یُسَوَّی بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْه أَبَداً، هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وعِمَادُ الْیَقِینِ، إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وبِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی». کسی را با خاندان رسالت نمی‏شود مقایسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر أساس دین، و ستون‏های استوار یقین می‌باشند. شتاب کننده، باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد. <ref>نهج‌البلاغه: خطبه: 2</ref>.
باز در تبیین جایگاه عقلانی و اعتدال مدار خاندان پیامبر، و اینکه اهل بیت (علیهم السلام) معیار شناخت خط افراط و تفریط اند، فرمودند: «نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَی بِهَا یَلْحَقُ التَّالِی؛ وإِلَیْهَا یَرْجِعُ الْغَالِی». ما تکیه گاه میانه ایم، عقب ماندگان به ما می‌رسند، و پیش تاختگان به ما باز می گردند. <ref>نهج‌البلاغه: حکمت: 109.</ref>  
باز در تبیین جایگاه عقلانی و اعتدال مدار خاندان پیامبر، و اینکه اهل بیت (علیهم‌السلام) معیار شناخت خط افراط و تفریط اند، فرمودند: «نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَی بِهَا یَلْحَقُ التَّالِی؛ وإِلَیْهَا یَرْجِعُ الْغَالِی». ما تکیه گاه میانه ایم، عقب ماندگان به ما می‌رسند، و پیش تاختگان به ما باز می گردند. <ref>نهج‌البلاغه: حکمت: 109.</ref>  
   
   
=نقش سیادت در روندهای جوامع اسلامی=
=نقش سیادت در روندهای جوامع اسلامی=
خط ۳۳: خط ۳۳:
این منطقه از سده دوم قمری به‌علت دوری از مرکز خلافت عباسی مکان مناسبی برای شیعیان به‌شمار می‌آمد که نقطه عطف آن در زمان سامانیان بود؛ به‌طوری‌که برخی حضور گسترده‌ای از آنان را در منطقه گزارش کرده‌اند. دلایلی چون تسامح مذهبی سامانیان، <ref>ابن کثیر، 1408 هـ ـ 1988 م، ج11، ص373 و ج12، ص37</ref> و سختگیری‌های مذهبی سلجوقیان در هجرت شیعیان، به این منطقه بی‌تاثیر نبوده است. <ref>الصَّلاَّبی، 1421 هـ ـ 2001 م، ج1، ص26؛ أحمد معمور العسیرین، 1417 هـ ـ 1996 م، ج1، ص212</ref>.  
این منطقه از سده دوم قمری به‌علت دوری از مرکز خلافت عباسی مکان مناسبی برای شیعیان به‌شمار می‌آمد که نقطه عطف آن در زمان سامانیان بود؛ به‌طوری‌که برخی حضور گسترده‌ای از آنان را در منطقه گزارش کرده‌اند. دلایلی چون تسامح مذهبی سامانیان، <ref>ابن کثیر، 1408 هـ ـ 1988 م، ج11، ص373 و ج12، ص37</ref> و سختگیری‌های مذهبی سلجوقیان در هجرت شیعیان، به این منطقه بی‌تاثیر نبوده است. <ref>الصَّلاَّبی، 1421 هـ ـ 2001 م، ج1، ص26؛ أحمد معمور العسیرین، 1417 هـ ـ 1996 م، ج1، ص212</ref>.  
ماوراء‌النهر در زمینه‌های مختلف علمی دانشمندان بزرگی را به جهان معرفی کرده است که از جمله می‌توان به عیاشی، کشی، ابن سینا، فارابی اشاره کرد. سامانیان، قراخانیان، غزنویان، سلجوقیان در این منطقه حکومت می‌کردند؛ ولی سامانیان در گسترش تمدن اسلامی نقش بارزتری داشتند. <ref>أحمد معمور العسیرین، 1417 هـ ـ 1996 م، ج1، ص222؛ الصَّلاَّبی، 1427 هـ ـ 2006 م، ج1، ص23</ref>.
ماوراء‌النهر در زمینه‌های مختلف علمی دانشمندان بزرگی را به جهان معرفی کرده است که از جمله می‌توان به عیاشی، کشی، ابن سینا، فارابی اشاره کرد. سامانیان، قراخانیان، غزنویان، سلجوقیان در این منطقه حکومت می‌کردند؛ ولی سامانیان در گسترش تمدن اسلامی نقش بارزتری داشتند. <ref>أحمد معمور العسیرین، 1417 هـ ـ 1996 م، ج1، ص222؛ الصَّلاَّبی، 1427 هـ ـ 2006 م، ج1، ص23</ref>.
مذهب عمده مردم ماوراء‌النهر به خصوص در قرن ششم هجری قمری، سنی حنفی بود. البته به منزلت اهل‌بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز اقرار داشتند. فخر رازی در کتاب انساب خود از حضور گروه عظیمی از سادات علوی در این منطقه را گزارش می‌کند؛ برخی دیگر با استناد به روایت حدیث در فضائل اهل‌بیت (علیهم السلام) در مجالس نقل حدیث ماوراء‌النهر و عزاداری در روز عاشورا، معتقدند که می‌توان به حضور گسترده شیعیان در این منطقه پی برد؛ همانطور که می‌توان به اشعاری که در مدح اهل‌‌بیت (علیهم السلام) که در آن دیار توسط شاعران معروفی چون سوزنی سمرقندی و صابونی کشی و... سروده شده و در متون ادبی آن زمان باقی مانده، استناد کرد.
مذهب عمده مردم ماوراء‌النهر به خصوص در قرن ششم هجری قمری، سنی حنفی بود. البته به منزلت اهل‌بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز اقرار داشتند. فخر رازی در کتاب انساب خود از حضور گروه عظیمی از سادات علوی در این منطقه را گزارش می‌کند؛ برخی دیگر با استناد به روایت حدیث در فضائل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در مجالس نقل حدیث ماوراء‌النهر و عزاداری در روز عاشورا، معتقدند که می‌توان به حضور گسترده شیعیان در این منطقه پی برد؛ همانطور که می‌توان به اشعاری که در مدح اهل‌‌بیت (علیهم‌السلام) که در آن دیار توسط شاعران معروفی چون سوزنی سمرقندی و صابونی کشی و... سروده شده و در متون ادبی آن زمان باقی مانده، استناد کرد.
یکی از مراکز مهم شیعیان در ماوراء‌النهر، شهر سمرقند بود. محمد بن مسعود عیاشی از عالمان برجسته شیعه حوزه علمیه فعالی را در این شهر تأسیس کرد. از دیگر شهرهای شیعه نشین این دیار می‌توان به نیشابور، مشهد، بخارا، قوهستان، رَقه اشاره کرد به طوری که سادات علوی در این سرزمین‌ها مقامی بس ارجمند داشتند. <ref>ابن الندیم، 1417 هـ - 1997 م، ج1، ص240</ref>.
یکی از مراکز مهم شیعیان در ماوراء‌النهر، شهر سمرقند بود. محمد بن مسعود عیاشی از عالمان برجسته شیعه حوزه علمیه فعالی را در این شهر تأسیس کرد. از دیگر شهرهای شیعه نشین این دیار می‌توان به نیشابور، مشهد، بخارا، قوهستان، رَقه اشاره کرد به طوری که سادات علوی در این سرزمین‌ها مقامی بس ارجمند داشتند. <ref>ابن الندیم، 1417 هـ - 1997 م، ج1، ص240</ref>.
مسلمانان ماوراء‌النهر را در سال‌های پایانی قرن اول هجری در دوران خلافت ولید بن عبدالملک اموی تحت فرماندهی قتیبة بن مسلم باهلی‌ تصرف کردند. با گرایش روز افزون مردم به این دین آسمانی، ماوراء‌النهر پس از گذشت یک قرن به یک جامعه کاملاً دینی و مسلمان تبدیل شد، و مطالعات دینی در زمینه‌های حدیث و علوم قرآنی و فقه به صورتی جدی و پویا شکل گرفت به طوری که از قرن سوم هجری علمای بزرگی از آن دیار برآمدند، و تألیفات بسیاری که حاصل تلاش‌های علمی آنان بود از خود به یادگار گذاشتند. <ref>ابن خلیفة الشیبانی العصفری، 1397 ق، ج1، ص291ـ 301؛ البَلَاذُری، 1988 م، ج1، ص327</ref>.
مسلمانان ماوراء‌النهر را در سال‌های پایانی قرن اول هجری در دوران خلافت ولید بن عبدالملک اموی تحت فرماندهی قتیبة بن مسلم باهلی‌ تصرف کردند. با گرایش روز افزون مردم به این دین آسمانی، ماوراء‌النهر پس از گذشت یک قرن به یک جامعه کاملاً دینی و مسلمان تبدیل شد، و مطالعات دینی در زمینه‌های حدیث و علوم قرآنی و فقه به صورتی جدی و پویا شکل گرفت به طوری که از قرن سوم هجری علمای بزرگی از آن دیار برآمدند، و تألیفات بسیاری که حاصل تلاش‌های علمی آنان بود از خود به یادگار گذاشتند. <ref>ابن خلیفة الشیبانی العصفری، 1397 ق، ج1، ص291ـ 301؛ البَلَاذُری، 1988 م، ج1، ص327</ref>.
خط ۵۰: خط ۵۰:


=مبانی کلامی ـ فقهی جایگاه تاثیر‌گذار سیادت=
=مبانی کلامی ـ فقهی جایگاه تاثیر‌گذار سیادت=
بدون شک هر حرکت اجتماعی که بر بستر دین و اعتقاد استوار باشد، ضرورتا می‌بایستی مبانی اعتقادی (کلامی) و شرعی (فقهی) داشته باشد. و از آنجا که جایگاه اجتماعی خاندان رسالت اعم از اهل بیت (علیهم السلام) و ذریه آنان یعنی سادات عظام جدای از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست، پرداختن به مبانی اعتقادی و فقهی ذریه آن حضرت نیز بدون لحاظ جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ممکن نیست. بنابراین در مباحثی که درپی می‌آید ابتدا با توجه به خود پیامبر (صلی الله علیه و آله)، و سپس با توسعه آن به ذریه آن حضرت سخن خواهیم گفت.
بدون شک هر حرکت اجتماعی که بر بستر دین و اعتقاد استوار باشد، ضرورتا می‌بایستی مبانی اعتقادی (کلامی) و شرعی (فقهی) داشته باشد. و از آنجا که جایگاه اجتماعی خاندان رسالت اعم از اهل بیت (علیهم‌السلام) و ذریه آنان یعنی سادات عظام جدای از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست، پرداختن به مبانی اعتقادی و فقهی ذریه آن حضرت نیز بدون لحاظ جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ممکن نیست. بنابراین در مباحثی که درپی می‌آید ابتدا با توجه به خود پیامبر (صلی الله علیه و آله)، و سپس با توسعه آن به ذریه آن حضرت سخن خواهیم گفت.
== (الف) وجوب محبت به پیامبر ==
== (الف) وجوب محبت به پیامبر ==
===1. محبت مباشر ===
===1. محبت مباشر ===
خط ۶۴: خط ۶۴:
از این گفتار هم استفاده می‌شود که محبت به پیامبر (صلِّی الله علیه و آله) شرط ایمان آوری است؛ و از آنجا که ایمان به خداوند از واجبات اعتقادی است پس مقدمه آن هم واجب می‌باشد. از جمله ادله بر وجوب ایمان دستور خداوند به این موضوع اعتقادی است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَیٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ». <ref>نساء: 136</ref>.
از این گفتار هم استفاده می‌شود که محبت به پیامبر (صلِّی الله علیه و آله) شرط ایمان آوری است؛ و از آنجا که ایمان به خداوند از واجبات اعتقادی است پس مقدمه آن هم واجب می‌باشد. از جمله ادله بر وجوب ایمان دستور خداوند به این موضوع اعتقادی است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَیٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ». <ref>نساء: 136</ref>.
===2. محبت غیر مباشر ===
===2. محبت غیر مباشر ===
اسلام دین تکریم به همه انسان‌ها حتی غیر مسلمانان است؛ اما برای مسلمانان و مؤمنان احترام بیشتری قائل است و در میان مؤمنان، احترام به منسوبین به پیامبر (صلی الله علیه و آله) سفارش ویژه کرده است. ریشه اصلی احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بازگشتش آیه شریفه مودّت است؛ زیرا عده‌ای در بیان مصادیق قربی به بیشتر از امامان معصوم (علیهم السلام) اشاره کرده‌اند.
اسلام دین تکریم به همه انسان‌ها حتی غیر مسلمانان است؛ اما برای مسلمانان و مؤمنان احترام بیشتری قائل است و در میان مؤمنان، احترام به منسوبین به پیامبر (صلی الله علیه و آله) سفارش ویژه کرده است. ریشه اصلی احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بازگشتش آیه شریفه مودّت است؛ زیرا عده‌ای در بیان مصادیق قربی به بیشتر از امامان معصوم (علیهم‌السلام) اشاره کرده‌اند.
مفسرین از اهل سنت این مطلب را این‌گونه نقل می‌کند: «إخْتلفُوا فِی ذَوی الْقُرْبَی من هم؟ قَالَ مُجَاهِد. هم بَنو هَاشم خَاصَّة؛ وَرُوِیَ عَن ابْن عَبَّاس أَنه قَالَ: جَمِیع قُرَیْش؛ وَالْقَوْل الثَّالِث: أَن ذَوی الْقُرْبَی هم بَنو هَاشم وَبَنُو الْمطلب، وَهَذَا قَول الشَّافِعِی وَقد دلّ عَلَیْهِ الْخَبَر الْمَرْوِیّ بطرِیق جُبَیر بن مطعم». در ذوی القربی اختلاف شده است که چه کسانی اند؛ مجاهد می‌گوید: فقط بنی‌هاشم مراد است، روایتی هم می‌گوید: تمام قریش مراد است. شافعی هم می‌گوید: بنا بر روایت جبیر بن مطعم، بنی‌هاشم و بنی عبدالمطلب مرادند. <ref>سمعانی، 1418 هـ ـ 1997م، ج2، ص 266 ـ 267؛ قرطبی، 1384 هـ ـ 1964 م، ج8، ص12</ref>.
مفسرین از اهل سنت این مطلب را این‌گونه نقل می‌کند: «إخْتلفُوا فِی ذَوی الْقُرْبَی من هم؟ قَالَ مُجَاهِد. هم بَنو هَاشم خَاصَّة؛ وَرُوِیَ عَن ابْن عَبَّاس أَنه قَالَ: جَمِیع قُرَیْش؛ وَالْقَوْل الثَّالِث: أَن ذَوی الْقُرْبَی هم بَنو هَاشم وَبَنُو الْمطلب، وَهَذَا قَول الشَّافِعِی وَقد دلّ عَلَیْهِ الْخَبَر الْمَرْوِیّ بطرِیق جُبَیر بن مطعم». در ذوی القربی اختلاف شده است که چه کسانی اند؛ مجاهد می‌گوید: فقط بنی‌هاشم مراد است، روایتی هم می‌گوید: تمام قریش مراد است. شافعی هم می‌گوید: بنا بر روایت جبیر بن مطعم، بنی‌هاشم و بنی عبدالمطلب مرادند. <ref>سمعانی، 1418 هـ ـ 1997م، ج2، ص 266 ـ 267؛ قرطبی، 1384 هـ ـ 1964 م، ج8، ص12</ref>.
و البته روایاتی هستند که از آنها احترام و دوستی ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله) قابل برداشت است:  
و البته روایاتی هستند که از آنها احترام و دوستی ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله) قابل برداشت است:  
1. امام صادق (‌علیه‌السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند: «إِنِّی شَافِعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لأَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ ولَوْ جَاءُوا بِذُنُوبِ أَهْلِ الدُّنْیَا رَجُلٌ نَصَرَ ذُرِّیَّتِی ورَجُلٌ بَذَلَ مَالَه لِذُرِّیَّتِی عِنْدَ الْمَضِیقِ ورَجُلٌ أَحَبَّ ذُرِّیَّتِی بِاللِّسَانِ وبِالْقَلْبِ ورَجُلٌ یَسْعَی فِی حَوَائِجِ ذُرِّیَّتِی إِذَا طُرِدُوا أَوْ شُرِّدُوا». چهار دسته را روز قیامت شفاعت می‌کنم هر چند با گناه اهل دنیا به صحرای محشر حاضر شوند: آن که اولاد مرا یاری کند. آن که از اموالش به اولاد تنگدستم کمک کند. کسی که با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آن که تلاش کند در انجام حوائج و نیازهای افرادی از ذریه ام که تبعید شده و یا رانده شده‌اند. <ref>کلینی، 1365ش، ج4، ص60</ref>.
1. امام صادق (‌علیه‌السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند: «إِنِّی شَافِعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لأَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ ولَوْ جَاءُوا بِذُنُوبِ أَهْلِ الدُّنْیَا رَجُلٌ نَصَرَ ذُرِّیَّتِی ورَجُلٌ بَذَلَ مَالَه لِذُرِّیَّتِی عِنْدَ الْمَضِیقِ ورَجُلٌ أَحَبَّ ذُرِّیَّتِی بِاللِّسَانِ وبِالْقَلْبِ ورَجُلٌ یَسْعَی فِی حَوَائِجِ ذُرِّیَّتِی إِذَا طُرِدُوا أَوْ شُرِّدُوا». چهار دسته را روز قیامت شفاعت می‌کنم هر چند با گناه اهل دنیا به صحرای محشر حاضر شوند: آن که اولاد مرا یاری کند. آن که از اموالش به اولاد تنگدستم کمک کند. کسی که با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آن که تلاش کند در انجام حوائج و نیازهای افرادی از ذریه ام که تبعید شده و یا رانده شده‌اند. <ref>کلینی، 1365ش، ج4، ص60</ref>.
2. امام صادق (‌علیه‌السلام) فرمود: «إذا کان یوم القیامة نادی منادٍ: أیها الخلائق أنصتوا فانَّ محمدا (صلّی الله علیه وآله) یکلمکم، فتنصت الخلائق فیقوم النبیّ (صلّی الله علیه وآله) فیقول: یا معشر الخلائق من کانت له عندی ید أو منة أو معروف فلیقم حتی أکافئه، فیقولون: بآبائنا وأمهاتنا وأیّ ید أو أیّ منة وأیّ معروف لنا، بل الید والمنة والمعروف لله ولرسوله علی جمیع الخلائق؛ فیقول لهم: بلی من آوی أحدا من أهل بیتی، أو برّهم، أو کساهم من عری، أو أشبع جائعهم فلیقم حتی أکافئه؛ فیقوم أناس قد فعلوا ذلک فیأتی النداء من عند الله تعالی: یا محمد یا حبیبی قد جعلت مکافأتهم إلیک فأسکنهم من الجنة حیث شئت، قال: فیسکنهم فی الوسیلة حیث لا یحجبون عن محمد وأهل بیته (علیهم السلام)». هر گاه روز قیامت شود منادی فریاد می‌زند که، ای گروه مردمان! خاموش باشید که همانا محمّد سخن می‌گوید. مردم خاموش می‌شوند؛ پیامبر حرکت می‌کند و می‌فرماید: ای گروه مردمان! هر کس برای او در پیش من دستی و منّتی و نیکی هست باید حرکت کند تا جبران کنم. می‌گویند چه دست و چه منّت و چه نیکی است برای ما بلکه تمام این‌ها برای خدا و رسولش بر تمام مردمان است. می‌فرماید: هر کس یکی از فرزندان مرا پناه داده، نیکی به او کرده، او را از برهنگی پوشیده، او را گرسنه بوده، سیر کرده باید حرکت کند تا جبران کنم. پس بلند می‌شوند مردمی که این کردار را انجام داده‏اند. پس ندا از پیشگاه خدای جلّ و علا می‌رسد که، ای محمّد! حبیب من! پاداش آنان را به تو واگذار کردم در هر کجای بهشت که می‌خواهی آنان را جای ده. پس آنان را در وسیله جا می‌دهد مکانی که محمّد و آل محمّد را می‏بینند. <ref>شیخ حر عاملی، 1414 هـ، ج 16، ص: 333</ref>.
2. امام صادق (‌علیه‌السلام) فرمود: «إذا کان یوم القیامة نادی منادٍ: أیها الخلائق أنصتوا فانَّ محمدا (صلّی الله علیه وآله) یکلمکم، فتنصت الخلائق فیقوم النبیّ (صلّی الله علیه وآله) فیقول: یا معشر الخلائق من کانت له عندی ید أو منة أو معروف فلیقم حتی أکافئه، فیقولون: بآبائنا وأمهاتنا وأیّ ید أو أیّ منة وأیّ معروف لنا، بل الید والمنة والمعروف لله ولرسوله علی جمیع الخلائق؛ فیقول لهم: بلی من آوی أحدا من أهل بیتی، أو برّهم، أو کساهم من عری، أو أشبع جائعهم فلیقم حتی أکافئه؛ فیقوم أناس قد فعلوا ذلک فیأتی النداء من عند الله تعالی: یا محمد یا حبیبی قد جعلت مکافأتهم إلیک فأسکنهم من الجنة حیث شئت، قال: فیسکنهم فی الوسیلة حیث لا یحجبون عن محمد وأهل بیته (علیهم‌السلام)». هر گاه روز قیامت شود منادی فریاد می‌زند که، ای گروه مردمان! خاموش باشید که همانا محمّد سخن می‌گوید. مردم خاموش می‌شوند؛ پیامبر حرکت می‌کند و می‌فرماید: ای گروه مردمان! هر کس برای او در پیش من دستی و منّتی و نیکی هست باید حرکت کند تا جبران کنم. می‌گویند چه دست و چه منّت و چه نیکی است برای ما بلکه تمام این‌ها برای خدا و رسولش بر تمام مردمان است. می‌فرماید: هر کس یکی از فرزندان مرا پناه داده، نیکی به او کرده، او را از برهنگی پوشیده، او را گرسنه بوده، سیر کرده باید حرکت کند تا جبران کنم. پس بلند می‌شوند مردمی که این کردار را انجام داده‏اند. پس ندا از پیشگاه خدای جلّ و علا می‌رسد که، ای محمّد! حبیب من! پاداش آنان را به تو واگذار کردم در هر کجای بهشت که می‌خواهی آنان را جای ده. پس آنان را در وسیله جا می‌دهد مکانی که محمّد و آل محمّد را می‏بینند. <ref>شیخ حر عاملی، 1414 هـ، ج 16، ص: 333</ref>.
3. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «لا یُؤمن عبدٌ حتی أََکون أحبَّ الیه من نفسه، و یکون عترتی أَحبَّ إلیه من عترته، و یکون أهلی أَحبّ إلیه من أَهله و یَکون ذاتی أحب الیه مِن ذاته». ایمان هیچ عبدی کامل نمی‌شود مگر آنکه من پیش او از خودش عزیزتر باشم، و خاندانم پیش او از خاندنش عزیزتر باشند، و ذریه ام پیش او از ذریه اش عزیزتر باشند، و جانم از جانش عزیزتر باشد. <ref>علامه مجلسی، 1403 – 1983م، ج 17، ص: 13</ref>.
3. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «لا یُؤمن عبدٌ حتی أََکون أحبَّ الیه من نفسه، و یکون عترتی أَحبَّ إلیه من عترته، و یکون أهلی أَحبّ إلیه من أَهله و یَکون ذاتی أحب الیه مِن ذاته». ایمان هیچ عبدی کامل نمی‌شود مگر آنکه من پیش او از خودش عزیزتر باشم، و خاندانم پیش او از خاندنش عزیزتر باشند، و ذریه ام پیش او از ذریه اش عزیزتر باشند، و جانم از جانش عزیزتر باشد. <ref>علامه مجلسی، 1403 – 1983م، ج 17، ص: 13</ref>.
== (ب) وجوب تعظیم و توقیر پیامبر ==
== (ب) وجوب تعظیم و توقیر پیامبر ==
خط ۹۷: خط ۹۷:
با مطالعه در آثار متصوفه که امروز بخش عمده ای از جهان اسلام را به خود اختصاص داده است، عشق و احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) موج می‌زند، و حتی برخی از بنیان‌گذاران این عقیده از سادات می‌باشند.
با مطالعه در آثار متصوفه که امروز بخش عمده ای از جهان اسلام را به خود اختصاص داده است، عشق و احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) موج می‌زند، و حتی برخی از بنیان‌گذاران این عقیده از سادات می‌باشند.
مردم زرتشتی آسیای مرکزی نیز که بعد از فتح توسط مسلمانان به ماوراء‌النهر شهرت یافت، با ورود اسلام به سرزمین توانست در زمان کوتاهی خود را به‌عنوان قطب تمدن اسلامی مطرح کند، که محققین آن را مدیون حضور شیعیان و خصوصا سادات علوی در این منطقه می‌دانند.
مردم زرتشتی آسیای مرکزی نیز که بعد از فتح توسط مسلمانان به ماوراء‌النهر شهرت یافت، با ورود اسلام به سرزمین توانست در زمان کوتاهی خود را به‌عنوان قطب تمدن اسلامی مطرح کند، که محققین آن را مدیون حضور شیعیان و خصوصا سادات علوی در این منطقه می‌دانند.
از طرفی حرکات اجتماعی دین محور ضرورتا می‌بایستی مبانی اعتقادی (کلامی) و شرعی (فقهی) داشته باشند. لذا خداوند در قرآن مردم را به دوستی پیامبرش در کنار دوست داشتن خود دستور داده است. و اگر چه تکریم انسان مورد توجه اسلام است؛ ولی برای مسلمانان احترام ویژه ای قائل است، و در بزرگداشت منسوبین پیامبر (صلی الله علیه و آله) سفارش نموده است؛ زیرا اساس احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بازگشتش به آیه مودّت است که عده‌ای در بیان مصادیق آن به بیشتر از امامان معصوم (علیهم السلام) اشاره کرده‌اند.
از طرفی حرکات اجتماعی دین محور ضرورتا می‌بایستی مبانی اعتقادی (کلامی) و شرعی (فقهی) داشته باشند. لذا خداوند در قرآن مردم را به دوستی پیامبرش در کنار دوست داشتن خود دستور داده است. و اگر چه تکریم انسان مورد توجه اسلام است؛ ولی برای مسلمانان احترام ویژه ای قائل است، و در بزرگداشت منسوبین پیامبر (صلی الله علیه و آله) سفارش نموده است؛ زیرا اساس احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بازگشتش به آیه مودّت است که عده‌ای در بیان مصادیق آن به بیشتر از امامان معصوم (علیهم‌السلام) اشاره کرده‌اند.
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۴۴

ویرایش