جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی سادات در جوامع اسلامی ومبانی آن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سوء استفاده' به 'سوء‌استفاده'
جز (جایگزینی متن - 'علیهم السلام' به 'علیهم‌السلام')
جز (جایگزینی متن - 'سوء استفاده' به 'سوء‌استفاده')
خط ۱: خط ۱:
'''جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی [[سادات]] در جوامع اسلامی ومبانی آن''' عنوان مقاله‌ای است که نویسنده آن: احمد شفیعی نیا به سادات پژوهی که نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی قلمداد می‌گردد و از عوامل بنیادین رشد تمدن اسلامی به حساب می‌آید پرداخته است؛ که با بستر عاطفی و اعتقادی خود به جهت وابستگی که به خاندان وحی دارد، چشم‌انداز درخشان و همه جانبه ای را در جهت الگوگیری از مکتب خاندان نبوی به ویژه اهل بیت (علیهم‌السلام) ترسیم می‌نماید. برنامه اصلی دولت‌های استعماری برای مقابله با گسترش فرهنگ اسلامی، ایجاد اختلاف ‌و حمایت از جریانات فرقه ‌ساز در جهان اسلام است؛ که دستاویز عمده آنان در رسیدن به این هدف، سوء استفاده از جایگاه پر قدرت دینی و اجتماعی سیادت بوده است، که به لحاظ استواری بر بستر دین، ضرورتا می‌بایستی مبانی اعتقادی و فقهی داشته باشد. و از آنجا که جایگاه اجتماعی سیادت جدای از پیامبر (صلی الله علیه و آله) اعتباری ندارد، پرداختن به مبانی اعتقادی و فقهی تاثیر‌گذاری سادات نیز بدون لحاظ جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ممکن نیست.  
'''جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی [[سادات]] در جوامع اسلامی ومبانی آن''' عنوان مقاله‌ای است که نویسنده آن: احمد شفیعی نیا به سادات پژوهی که نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی قلمداد می‌گردد و از عوامل بنیادین رشد تمدن اسلامی به حساب می‌آید پرداخته است؛ که با بستر عاطفی و اعتقادی خود به جهت وابستگی که به خاندان وحی دارد، چشم‌انداز درخشان و همه جانبه ای را در جهت الگوگیری از مکتب خاندان نبوی به ویژه اهل بیت (علیهم‌السلام) ترسیم می‌نماید. برنامه اصلی دولت‌های استعماری برای مقابله با گسترش فرهنگ اسلامی، ایجاد اختلاف ‌و حمایت از جریانات فرقه ‌ساز در جهان اسلام است؛ که دستاویز عمده آنان در رسیدن به این هدف، سوء‌استفاده از جایگاه پر قدرت دینی و اجتماعی سیادت بوده است، که به لحاظ استواری بر بستر دین، ضرورتا می‌بایستی مبانی اعتقادی و فقهی داشته باشد. و از آنجا که جایگاه اجتماعی سیادت جدای از پیامبر (صلی الله علیه و آله) اعتباری ندارد، پرداختن به مبانی اعتقادی و فقهی تاثیر‌گذاری سادات نیز بدون لحاظ جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ممکن نیست.  
کلید واژه‌ها: اهل بیت، سادات، سیادت، تصوف، بابیت.  
کلید واژه‌ها: اهل بیت، سادات، سیادت، تصوف، بابیت.  


خط ۳۸: خط ۳۸:
تاریخ فرهنگ و تمدن این دیار بعد از سقوط سامانیان به علت بی توجهی مورخان و محققان در‌هاله ای از ابهام مانده و کسی در‌این‌باره تحقیق یا تألیفی مستقل انجام نداده است. این بی توجهی، چنان جدی است که در یک نگاه سطحی تصور می‌شود پس از سقوط سامانیان بر این سرزمین، بدویت حاکم شده و چرخ تمدن، فرهنگ، علم و دانش از حرکت باز ایستاده است. اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که جریان فرهنگ و تمدن در ماوراء‌النهر پس از سقوط سامانیان تا آمدن مغولان تا حدودی ضعیف‌تر و کندتر از روزگار سامانیان ادامه داشته، و حیات فرهنگی و اجتماعی در آنجا بر اساس تعلیمات دینی و با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی غالب ادامه داشته است.
تاریخ فرهنگ و تمدن این دیار بعد از سقوط سامانیان به علت بی توجهی مورخان و محققان در‌هاله ای از ابهام مانده و کسی در‌این‌باره تحقیق یا تألیفی مستقل انجام نداده است. این بی توجهی، چنان جدی است که در یک نگاه سطحی تصور می‌شود پس از سقوط سامانیان بر این سرزمین، بدویت حاکم شده و چرخ تمدن، فرهنگ، علم و دانش از حرکت باز ایستاده است. اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که جریان فرهنگ و تمدن در ماوراء‌النهر پس از سقوط سامانیان تا آمدن مغولان تا حدودی ضعیف‌تر و کندتر از روزگار سامانیان ادامه داشته، و حیات فرهنگی و اجتماعی در آنجا بر اساس تعلیمات دینی و با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی غالب ادامه داشته است.
در این دوران تلاش‌های پایانی برای گسترش اسلام و فرهنگ اسلامی در دورترین نقاط ماوراءالنهر و ترکستان در قرن‌های پنجم و ششم هجری انجام گرفت و فرهنگ اسلامی در همین سده‌ها در ماوراء‌النهر به زبان ترکی تدوین و بازنویسی شد. گروه‌های زیادی از سادات علوی و شیعیان اسماعیلی، به سبب وجود شرائط خاص سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ماوراء‌النهر حضور یافته و مسکن گزیده‌اند. در نتیجه مغولان در ماوراء‌النهر تحت تأثیر فرهنگ و تمدن اسلامی دسته دسته مسلمان شدند. از اولین فرمانروایان جغتایی که مسلمان شد، براق خان بود. با مسلمان شدن مغولان در ماوراء‌النهر، خوی وحشیگری آنان پایان یافت، و دایره نفوذ تمدن اسلامی به مرزهای چین نیز رسید. ماوراء‌النهر از نظر فرهنگی بعد از سلطه مغول و در سده‌های هفتم، هشتم و نهم هجری وضع قابل توجهی داشت و دوباره در دوره تیموریان به یکی از مهمترین مراکز تمدنی عالم اسلام تبدیل شده بود. <ref>رحمتی، 1393ش، شماره 21</ref>.
در این دوران تلاش‌های پایانی برای گسترش اسلام و فرهنگ اسلامی در دورترین نقاط ماوراءالنهر و ترکستان در قرن‌های پنجم و ششم هجری انجام گرفت و فرهنگ اسلامی در همین سده‌ها در ماوراء‌النهر به زبان ترکی تدوین و بازنویسی شد. گروه‌های زیادی از سادات علوی و شیعیان اسماعیلی، به سبب وجود شرائط خاص سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ماوراء‌النهر حضور یافته و مسکن گزیده‌اند. در نتیجه مغولان در ماوراء‌النهر تحت تأثیر فرهنگ و تمدن اسلامی دسته دسته مسلمان شدند. از اولین فرمانروایان جغتایی که مسلمان شد، براق خان بود. با مسلمان شدن مغولان در ماوراء‌النهر، خوی وحشیگری آنان پایان یافت، و دایره نفوذ تمدن اسلامی به مرزهای چین نیز رسید. ماوراء‌النهر از نظر فرهنگی بعد از سلطه مغول و در سده‌های هفتم، هشتم و نهم هجری وضع قابل توجهی داشت و دوباره در دوره تیموریان به یکی از مهمترین مراکز تمدنی عالم اسلام تبدیل شده بود. <ref>رحمتی، 1393ش، شماره 21</ref>.
== (ب) سوء استفاده از جایگاه سیادت در گذشته و معاصر ==
== (ب) سوء‌استفاده از جایگاه سیادت در گذشته و معاصر ==
===1. گذشته: انتساب خلفای عباسی به پیامبر ===
===1. گذشته: انتساب خلفای عباسی به پیامبر ===
بنی عباس از مهم‌ترین سلسله‌های خلافت اسلامی است که بیش از پنج قرن بر اکثر مناطق اسلامی حکومت داشتند. خلفای عباسی مشروعیت خویش را به عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) مستند می‌کردند، به همین دلیل نام حکومت خویش را بنی عباس نهادند. آنها می‌کوشیدند تا چهره تاریخی عباس و برخی فرزندان و نوادگان او را با برنامه سیاسی خود هماهنگ کنند. آنان نخست سعی کردند از جنبه منفی حضور عباس در برخی حوادث صدر اسلام در مخالفت با پیامبر بکاهند؛ سپس برخی فضایل را به او نسبت دهند. عباسیان چنین توجیه کردند که حضور عباس در جنگ بدر در صف مشرکان برنامه‌ای از سر ضرورت بوده و به همین سبب پس از اسارت او، پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد تا او را نکشند. یا گفتند که عباس پنهانی با پیامبر تماس داشته و اخبار مشرکان را به او می‌رسانده است. <ref>البغدادی، ج1، ص162</ref> آنان با استفاده از شعار الرضا من آل محمد خود را به عنوان اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مردم به ویژه خراسانیان معرفی کردند و توانستند با کمک سردار خویش ابومسلم خراسانی، سلسله امویان را براندازند و به حکومت برسند. <ref>مسکویه، 2000 م، ج3، ص293؛ الذهبی، 1413 هـ ـ 1993 م، ج8، ص336؛ ابن کثیر، 1408 هـ ـ 1988 م، ج11، ص268</ref> و سرانجام آخرین خلیفه عباسی (المستعصم بالله)، در سال ۶۵۶ق. توسط هلاکوخان مغول کشته شد و حکومت عباسیان در بغداد به پایان رسید. <ref>قطب الدین الیونینی، 1413 هـ ـ 1992 م، ج1، ص85؛ أبوالفداء شاهنشاه بن أیوب، ج3، ص193</ref>.  
بنی عباس از مهم‌ترین سلسله‌های خلافت اسلامی است که بیش از پنج قرن بر اکثر مناطق اسلامی حکومت داشتند. خلفای عباسی مشروعیت خویش را به عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) مستند می‌کردند، به همین دلیل نام حکومت خویش را بنی عباس نهادند. آنها می‌کوشیدند تا چهره تاریخی عباس و برخی فرزندان و نوادگان او را با برنامه سیاسی خود هماهنگ کنند. آنان نخست سعی کردند از جنبه منفی حضور عباس در برخی حوادث صدر اسلام در مخالفت با پیامبر بکاهند؛ سپس برخی فضایل را به او نسبت دهند. عباسیان چنین توجیه کردند که حضور عباس در جنگ بدر در صف مشرکان برنامه‌ای از سر ضرورت بوده و به همین سبب پس از اسارت او، پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد تا او را نکشند. یا گفتند که عباس پنهانی با پیامبر تماس داشته و اخبار مشرکان را به او می‌رسانده است. <ref>البغدادی، ج1، ص162</ref> آنان با استفاده از شعار الرضا من آل محمد خود را به عنوان اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مردم به ویژه خراسانیان معرفی کردند و توانستند با کمک سردار خویش ابومسلم خراسانی، سلسله امویان را براندازند و به حکومت برسند. <ref>مسکویه، 2000 م، ج3، ص293؛ الذهبی، 1413 هـ ـ 1993 م، ج8، ص336؛ ابن کثیر، 1408 هـ ـ 1988 م، ج11، ص268</ref> و سرانجام آخرین خلیفه عباسی (المستعصم بالله)، در سال ۶۵۶ق. توسط هلاکوخان مغول کشته شد و حکومت عباسیان در بغداد به پایان رسید. <ref>قطب الدین الیونینی، 1413 هـ ـ 1992 م، ج1، ص85؛ أبوالفداء شاهنشاه بن أیوب، ج3، ص193</ref>.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۹۳

ویرایش