جریان های فکری مصر (مقاله): تفاوت میان نسخهها
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''جریان شناسی فکری در مصر''' عنوان | '''جریان شناسی فکری در مصر''' به عنوان مهمترین کشور عربی و یکی از تأثیرگذارترین کشورهای اسلامی در حوزه تفکر و اندیشه برای تعیین راهکار و راهبرد وحدت در جهان اسلام امری ضروری است. جریانات متعدد تأثیرگذار در مصر، برخاسته از نبوغ فکری است. اهمیت فضای فکری مصر، چنان است که مهمترین و عظیمترین تمدن در عرصه فرهنگ و اندیشه را در خود جای داده است. از اینرو بحث در باره جریانات فکری مصر و شناخت آنها یکی از مباحث لازم در حوزه فرهنگ سیاسی و اعتقادی است. | ||
=ویژگیهای کشور مصر= | =ویژگیهای کشور مصر= | ||
کشور مصر دارای عناصر منحصر به فردی است که به برخی از آنها اشاره میشود: | کشور مصر دارای عناصر منحصر به فردی است که به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
==ویژگی نخست== | ==ویژگی نخست== | ||
مصر دارای تمدن کهنی است، حتی از تمدن ایران زمین نیز کهنهتر است. آثار روشن تمدن ایران به ۲۵۰۰ سال قبل برمی گردد. ولی مصر آثار روشن تمدنی اش به ۴۰۰۰ سال قبل بازمی گردد. اهرام مصر مربوط به ۴۰۰۰ سال قبل است. غیر از اهرام نیز آثار تمدنی دیگری دارند که به نظر من از اهرام مهم ترند که در جنوب مصر وجود دارد. | مصر دارای تمدن کهنی است، حتی از تمدن ایران زمین نیز کهنهتر است. آثار روشن تمدن ایران به ۲۵۰۰ سال قبل برمی گردد. ولی مصر آثار روشن تمدنی اش به ۴۰۰۰ سال قبل بازمی گردد. اهرام مصر مربوط به ۴۰۰۰ سال قبل است. غیر از اهرام نیز آثار تمدنی دیگری دارند که به نظر من از اهرام مهم ترند که در جنوب مصر وجود دارد. |
نسخهٔ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۵۵
عنوان مقاله | جریان شناسی فکری در مصر |
---|---|
زبان مقاله | فارسی |
اطلاعات نشر | ایران - پژوهشگاه مطالعات تقریبی |
جریان شناسی فکری در مصر به عنوان مهمترین کشور عربی و یکی از تأثیرگذارترین کشورهای اسلامی در حوزه تفکر و اندیشه برای تعیین راهکار و راهبرد وحدت در جهان اسلام امری ضروری است. جریانات متعدد تأثیرگذار در مصر، برخاسته از نبوغ فکری است. اهمیت فضای فکری مصر، چنان است که مهمترین و عظیمترین تمدن در عرصه فرهنگ و اندیشه را در خود جای داده است. از اینرو بحث در باره جریانات فکری مصر و شناخت آنها یکی از مباحث لازم در حوزه فرهنگ سیاسی و اعتقادی است.
ویژگیهای کشور مصر
کشور مصر دارای عناصر منحصر به فردی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
ویژگی نخست
مصر دارای تمدن کهنی است، حتی از تمدن ایران زمین نیز کهنهتر است. آثار روشن تمدن ایران به ۲۵۰۰ سال قبل برمی گردد. ولی مصر آثار روشن تمدنی اش به ۴۰۰۰ سال قبل بازمی گردد. اهرام مصر مربوط به ۴۰۰۰ سال قبل است. غیر از اهرام نیز آثار تمدنی دیگری دارند که به نظر من از اهرام مهم ترند که در جنوب مصر وجود دارد. در جنوب مصر یک «مَسَلِّه» (ستون سنگی) وجود دارد که ارتفاع آن به اندازه یک برج دَه تا پانزده طبقه است. در حالی که فقط یک قطعه سنگ است! روی این قطعه سنگ با خط هروگلیفی، تاریخ تمدن مصر حجاری شده است و این خط همچنان با شفافیت محفوظ است. وقتی انسان این قطعه سنگ را میبیند چند مسئله در ذهن او تداعی میکند. اول اینکه هر کوهی نمی تواند چنین سنگ یکنواختی داشته باشد. تقریبا همه کوه ها رگه دارند. شناسایی کوهی که رگه نداشته باشد نیاز به یک دانش قویِ زمین شناسی دارد. و مصری ها این دانش را چهارهزار سال قبل داشتند. دوم اینکه تراشیدن چنین سنگی طبعاً خیلی سخت است. قطعا تعداد بسیاری از آنها شکسته شده تا یکی سالم مانده است. سوم اینکه حمل این سنگ به چه وسیله ای صورت گرفته است؟ در حالی که در آن مناطق کوهی وجود ندارد. از کدام سرزمین و با چه ابزاری به اینجا آمده است؟ چهارم اینکه چنین سنگ بزرگی را چگونه به قامت راست و عمود درآورده اند؟ آیا آنها جرثقیل داشتند؟ پنجم اینکه محاسبات ریاضی آنها چقدر دقیق بوده که چهارهزار سال از کاشته شدن آن در زمین می گذرد و این همه عوامل طبیعی مثل سیل و زلزله و طوفان نتوانسته ذرهای آن را تکان دهد؟ به نظر میرسد این ستون از اهرام مهمتر است. پس ویژگی اول مصر قدمت تمدنی است.
ویژگی دوم
ویژگی دوم مصر سابقه علمی آن است، هم در گذشته و هم در دوران متأخر نه معاصر. دانشگاه الازهر قویترین دانشگاه اسلامی در جهان عرب است. الازهر بیش از نیم میلیون دانشجو و بیش از هشتاد دانشکده دارد که اکثر آنها را رشتههای مذهبی تشکیل میدهد
ویژگی سوم
ویژگی سوم وجود تفکر اسلام انقلابی در مصر است. مصر از مراکز تولید اندیشه اسلامی در دنیای اسلام است. کتاب هایی که در سده اخیر در تقویت اندیشه اسلام انقلابی در کشورهایی نظیر ایران، عراق، لیبی و.. موثر بودند کتابهای سیدقطب و محمد قطب و دیگر شخصیتهای اسلامی مصر است.
ویژگی چهارم
ویژگی چهارم علاقه مردم مصر به امامان شیعه است. گرچه اهل سنت اند و در مصر شیعه خیلی کم است ولی علاقه شدیدی به اهل بیت(ع) دارند. کعبه دلهای اهل سنت مصر سه زیارتگاه در قاهره است: مقام رأس الحسین(ع)، حرم سیده زینب و حرم سیده نفیسه که معتقدند این دو بزرگوار از بانوان خاندان پیامبر(ص) هستند. مردم مانند پروانه گرداگرد این سه ضریح می گردند. بزرگترین نماز جمعه اهل سنت مصر نماز جمعه ای است که در مقام رأس الحسین(ع) إقامه می شود و این نشانه شدت علاقه مردم مصر به اهل بیت(ع) است. آنان بر سردر رأس الحسین(ع) این حدیث نبوی را حک کردند: «الإجابة تحت قبته و الشفاء فی تربته والائمة من وُلده» یعنی اگر کسی می خواهد خداوند دعایش را اجابت کند زیر قبه حرم امام حسین(ع) برود و اگر کسی شفا میخواهد از تربت امام حسین(ع) استفاده کند و اگر کسی می خواهد امامان الهی را بشناسد به فرزندان ایشان مراجعه کند. این ویژگی ها مصر را منحصر به فرد می کند. امروز مصر در تمام جهان اسلام نقش مدیریت علمی را دارد. مصر قلب تپندهای است که اندیشه دینی را به جهان عرب و جهان اسلام تزریق می کند. تمامی کشورهای اسلامی از فارغ التحصیلان مصر به نحوی بهره میبرند. حتی عربستانی که رقیب مصر است و اندیشه غیرمصری یعنی وهابیت را به جهان اهل سنت تزریق می کند باز در رشتههای علمی سر سفره اساتید مصر می نشیند و آنها را به دانشگاههایش دعوت می کند. پس جا دارد که فرهیختگان و اندیشمندان دانشگاهی و حوزوی جهان اسلام با جریانات فکری مصر آشنایی دقیقی پیدا کنند.
مهمترین جریانات فکری مصر
مهمترین جریانات فکری و اعتقادی مصر عبارتند از: 1. تشیع دوازده امامی ۲. تشیع فاطمی که اسماعیلی و از بازماندگان خلافت فاطمی هستند. ۳. اهلسنت تقریبی و پرچمدار وحدت. ۴. اخوان المسلمین. 5. متصوفه، که حدود شصت و چهار طریقت تصوف در مصر وجود دارد. 6. جریان پان عربیسم متعصب ایران ستیز. 7. جریان مسیحیان و قبطیهای مصر. 8. جریان غرب گرا. 9. جریان لاییک و نفی ارزشهای دینی. 10. قرآنیون. هرکدام از این جریانات نقش خاص خود را در مصر و در جهان اسلام ایفا میکنند. البته در لابلای اینها نیز جریانات ریزتری نیز وجود دارد و بعضی از این جریانات قابل انشعاب به چند خرده جریان هست.
جریان فکری تشیع دوازدهامامی
جمعیت شیعیان دوازده امامی در مصر بسیار اندک و حدود ۵۰۰ هزار نفر است. بخشی از اینها آشکارا تشیع خود را اعلام کردهاند و بعضی تشیع خود را پنهان کردند. اکثر اینها بعد از انقلاب اسلامی ایران با تشیع آشنا شدند. یکی از رهبران شیعه مصر مستشار «دمرداش العقالی» یکی از حقوق دانان برجسته و نماینده سابق مجلس مصر و نماینده سابق انتصابی رییس جمهور در مجلس سنا مصر است. وقتی که آیتالله خامنهای رییس جمهور بودند ایشان پیک و سفیر مخصوص حسنی مبارک برای رساندن پیام مصر به ایران بود. البته وی در آن زمان هنوز شیعه نشده بود.
جریان فکری شیعیان اسماعیلی
گروه دوم شیعیان اسماعیلی هستند. حدود هفت میلیون شیعه فاطمی در مصر وجود دارد. اینها شیعیانی هستند که از زمان صلاحالدین ایوبی باقی ماندهاند. صلاحالدین کسی است که شمشیر دولبهای را همزمان علیه صلیبیان و شیعیان دوازدهامامی برکشید. عدهای از شیعیان در آن زمان به کشورهای آفریقایی و هند فرار کردند و عدهای به جنوب مصر گریختند. این دسته از شیعیان در مصر مستضعف هستند. نه مسجدی دارند و نه عالمی و نه حوزهای. تنها چیزی که از تشیع دارند این است که میگویند ما میدانیم از دوستداران اهل بیت(ع) هستیم.
جریان اهلسنت تقریبی و پرچمدار وحدت
گروه سوم اهلسنت تقریبی و پرچمداران وحدت اسلامی هستند. گرچه اندیشه وحدت از گذشته بوده ولی در زمان معاصر پرچمدار این جریان شیخ محمود شلتوت شیخ الازهر بوده است. او با پیشنهاد آیتالله بروجردی، دارالتقریب را راه اندازی کرد که برکات زیادی داشت. در زمان او کتابهای اعتدالی بسیاری از اهلسنت و شیعه در مصر و ایران به چاپ رسید. کتاب تفسیری مانند مجمع البیان، کتابهای حدیثی مانند حدیث ثقلین، و تاریخ القرآن عبدالکریم زنجانی، و ... توسط الازهر به چاپ رسید. بعد از انقلاب اسلامی هرچند رابطه ایران و مصر رو به افول نهاد و طبعاً دارالتقریب مصر نیز بسته شد، اما این تفکرات تقریبی هنوز هم در میان بعضی از بزرگان الازهر وجود دارد. شیخ کنونی الازهر آقای احمد الطیب دارای همین دیدگاه است. مفتیان مصر از جمله دکتر شوقی علّام مفتی کنونی مصر، دکتر علی جمعه مفتی سابق مصر و دکتر نصر فرید واصل مفتی اسبق مصر از شاگردان مکتب شیخ شلتوت هستند و به وحدت اسلامی معتقدند. عالمان بزرگ دیگری مثل دکتر احمدمحمود کریمه نیز دارای همین دیدگاه هستند.
جریان اخوان المسلمین
جریان چهارم در مصر گروه اخوان المسلمین است. این گروه محبوبترین جریان اسلامی در مصر و بعضی از کشورهای اسلامی است.
ویژگیهای اخوان المسلمین
اخوان المسلمین چند ویژگی دارد.
ویژگی نخست
اول اینکه بزرگترین حزب اسلامی در جهان اسلام است. حزبی بزرگتر و مقتدرتر از اخوان المسلمین در جهان اسلام نداریم. هم نیمی از جمعیت مصر را طرفدار خود کرده و هم در چندین کشور دنیا شعبههای قوی دارد که هرکدام قدرت نقش آفرینی در حکومت را دارند. مثلا اینها در تونس قدرت را به دست گرفتند. در الجزایر قدرتی پیدا کردند. در ترکیه حکومت را به دست گرفتند. در سودان مدتی قدرت را در دست داشتند. اخوان در کشورهایی هم که قدرت را در دست نگرفته بزرگترین رقیب حکومت محسوب میشده و هم اکنون نیز این نقش را دارد، و حتی در کشورهایی مانند ایران که ثقل جمعیتی ندارند طرفدارانی پیدا کردهاند.
ویژگی دوم
ویژگی دوم اخوان این است که بر پایه اسلام سیاسی و انقلابی استوار شده است. شاید قبل از اخوان در اکثر کشورهای اسلامی این تفکر به شکل برجسته وجود نداشته است. ویژگی سوم اینکه اخوان صادرکننده این تفکر به کشورهای دیگر شده است. حتی ایران هم تا حدودی در قبل از انقلاب، متاثر از فرهنگ اسلام سیاسی اخوان بود. کتابهای متعدد مصریها مثل حسن البنا و سیدقطب در ایران ترجمه شد. ترجمه این کتابها یک تفکر اسلام سیاسی را در ایران پدید آورد، گرچه تنها مبدأ این تفکر در ایران اندیشمندان مصری نبودند بلکه اندیشمندان بزرگ قبلی ایرانی مانند سیدجمال الدین اسدآبادی، میرزای شیرازی، شهید مدرس و ... در آن نقش پررنگی داشتند. وقتی ایران شیعی از اخوان تاثیر گرفت، طبیعی است که کشورهای اهل سنت تاثیرپذیری بیشتری داشتند. در ایران دیدگاههای متفاوتی نسبت به اخوان وجود دارد. بعضی با نگاه شیفتگی به اخوان نگاه می کنند. بعضیها به شدت دشمن اخوان هستند بخاطر اینکه آنها را سلفی و وهابی میدانند. گروه اول به دلیل انقلابی بودنِ اخوان، آن را می ستایند و گروه دوم چون آنها را سلفی میدانند نفیشان میکنند. گروه دوم دو شاهد برای دیدگاه خود میآورند. یکی شهادت شیخ شحاته و دیگری سخنرانی مُرسی رئیس جمهور مصر در ایران که نام خلفا را در یک سخنرانی سیاسی که اصلا مرسوم نیست به زبان آورد. این طبیعی است که علمای اهلسنت در خطبهها از خلفا تمجید کنند ولی در یک سخنرانی سیاسی این رسم نیست. آقای مُرسی تعمداً این کار را در کشور شیعی انجام داد. هر چند برخی میگویند هیچ کدام از اینها نشانه سلفی بودن اخوان المسلمین نیست. زیرا شهادت حسن شحاته توسط دولت مُرسی محکوم شده است، و خلفا هم که مورد احترام همه اهلسنت هستند نه فقط سلفیها.
دورههای حیاتی اخوان المسلمین
اخوان المسلمین در طول حیات خود دورههای متفاوتی را گذرانده و همه این دورهها یکسان نیست و نمیتوان داوری یکسان درباره آن انجام داد. دوره حسن البنا دوره شفاف و روشنی بود. به این دلیل که اندیشههای او با اندیشههای انقلابِ 1979م در ایران نزدیکی بسیاری داشت. او یک اسلام اصیل بدون التقاط و بدعت را مطرح ساخت و تلاش کرد اسلامی را مطرح کند که پاسخگوی نیازهای نوپدید جوامع و آفریننده تمدن باشد. از اینرو از سلفیها و متحجرین فاصله میگرفت. او به وحدت شیعه و سنی نیز علاقمند بود و عضو دارالتقریب بود. وی عامل اصلی تحول جامعه را تربیت انسانها میدانست. در دورههای بعدی با آمدن مرشدهای مختلف و تغییر اوضاع اجتماعی، اخوان هم عوض میشد. گاه اخوان به یک جریان نظامی تبدیل میشد. گاه به یک حزب تربیتی محض تبدیل میگشت که از تمام فعالیتهای فیزیکی امتناع میورزید. در دوره دیگر به جریان دراماتیک تبدیل میشود که صبغه اصلی فعالیتش، ادبیات و داستان است. این دورهها رنگ گرفته از شخصیت مرشد آن دوره اخوان است. پس اخوان در هر دوره رویکرد متفاوتی داشته است. از طرف دیگر اخوان المسلمین مانند سایر احزاب نیست که همه اعضایش دارای یک اندیشه مشابه باشند، بلکه رویکردهای متفاوتی در درون اخوان به وقوع پیوست که از دو زاویه میتوان آنها را نگریست: نخست از زاویه کشورهاست، یعنی مثلاً اخوان سوریه اندیشهای دارد که اخوان مصر ندارد. اخوان تونس اندیشه دیگری دارد و الی آخر. مشترکاتی بین اینها وجود دارد ولی اختلافات جدی نیز میان شعب اخوان در کشورهای مختلف وجود دارد. در واقع اخوان در هر کشوری از دیدگاه بزرگانی که در آن کشور طرفدار اخوان شدند رنگ میگرفته است. زاویه دیگر جریانات فکری در درون خود اخوان است، زیرا در درون اخوان المسلمین سه جریان فکری متفاوت پیدا شد که کاملا از هم متمایزند. وجود سه جریان متضاد و متفاوت داخل اخوان، باعث میگشت که رویکرد اخوان بسته به تعلق مرشد به هریک از این جریانات، مشخص شود. جریان اول گرایش به سلفیت بود. جریان دوم به اسلام غربگرا روی آورد و جریان سوم اسلام اصیل اعتدالی و تقریبی را در پیش گرفت. طرفداران جریان اول بیشتر نگاههای متحجرانه به دین دارند. رفتار ظاهری آنها هم شبیه سلفیهاست. لکن نباید اینها را وهابی نامید بلکه اینها سلفیهای متاثر از وهابیت هستند. جریان دوم غربگرایان هستند. اینها عکس گروه اول فکر میکنند. نگاه بسیار باز نسبت به تمدن غرب دارند. متاثر از فرهنگ غرب هستند. تعبد اینها کمتر است برخلاف گروه اول که تعبد شدید دارند ولی تعقل کمتری دارند. سازش و حتی تبعیت از غرب را خیلی بد نمیدانند. رابطه با آمریکا برای آنها شیرین است. حتی به تعامل با اسرائیل معتقدند. برخلاف ذهنیت جامعه مصر، مُرسی از طیف دوم است. او ارتباط بسیار قوی با آمریکا داشت و حتی قطع رابطه با اسرائیل را نپسندید و نه تنها سفارت اسرائیل در مصر و سفارت مصر در اسرائیل را تعطیل نکرد که حتی بالاتر از حسنی مبارک به سمت غرب رفت. او نامهای محرمانه به نخست وزیر اسرائیل نوشت و گفت سفیری برای شما میفرستم که امین شما و من است. در حالی که حسنی مبارک این کار را نکرد. جریان سوم طیف اسلام اصیل تمدنی و وحدتی است. آقای مهدی عاکف مرشد اسبق اخوان دارای این تفکر بود. راجع به انقلاب ایران نگاه خوبی داشت. وحدت شیعه و سنی جزء مواضع همیشگی او بود. آقای عاکف در مصاحبهای توسط یک خبرنگار ایرانی که از ایشان پرسید: به نظر شما بهترین راهکار اسلامی شدن قوانین مصر چیست؟ گفت: من پیشنهاد میکنم کمیتهای تشکیل شود مرکب از شش عالم دینی که ناظر بر مصوبات پارلمان باشند. آنچه که با شرع موافق دیدند تایید کنند و آنچه مخالف دیدند رد کنند. آقای عاکف در این مصاحبه به گونهای پیشنهاد را مطرح کرد که خبرنگار احساس کرد همان شورای نگهبان ایران است! همچنین در یکی از مجلات پرتیراژ مصری با عنوان «روزالیوسف» که متعلق به لاییکهاست، تصویر یک عالم شیعی با عبا و عمامه در حالی که به محبت مردم پاسخ میدهد زده شده است. این تصویر مربوط به چهره آقای مهدی عاکف بود که آن را با عبا و عمامه فوتوشاپ کرده بودند و بالای آن نوشته بودند حضرت آیت الله العظمی محمدمهدی عاکف! مقصود دبیر مجله این بود که عاکف از نظر اندیشه به شیعیان ایرانی نزدیک است.