confirmed
۳٬۹۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مرعشیان'''، مرعشیه<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%B9%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86 مرعشیان]</ref><ref>علیاکبر دهخدا و دیگران، سرواژهٔ «قوامالدین مرعشی»، لغتنامهٔ دهخدا</ref>سلسله ملوک قوامیه<ref>Encyclopedia of Islam, Vol 6. Bril. page 510-517</ref> یا سربداران مازندران<ref>یداللهپور، معصومه (۴ مرداد ۱۳۸۹). بررسی روند نگارش تاریخ محلی در مازندران. انسانشناسی و فرهنگ</ref> دودمانی [[شیعه]] بود که در قرن هشتم هجری در [[طبرستان]] حکومت میکرد. | '''مرعشیان'''، مرعشیه<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%B9%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86 مرعشیان]</ref><ref>علیاکبر دهخدا و دیگران، سرواژهٔ «قوامالدین مرعشی»، لغتنامهٔ دهخدا</ref>سلسله ملوک قوامیه<ref>Encyclopedia of Islam, Vol 6. Bril. page 510-517</ref> یا سربداران مازندران<ref>یداللهپور، معصومه (۴ مرداد ۱۳۸۹). بررسی روند نگارش تاریخ محلی در مازندران. انسانشناسی و فرهنگ</ref> دودمانی [[شیعه]] بود که در قرن هشتم هجری در [[طبرستان]] حکومت میکرد. | ||
سادات حسینی<ref>C. E. Bosworth، ۷۴۲-۷۴۳.</ref> مرعشی که در سرزمین مازندران ساکن بودند، نسبشان به علی بن حسین میرسید. مؤسس دولت مرعشیان قوامالدین بن عبدالله نیز از حامیان و پیروان علما و رهبران سربداران بودهاست مجد، مصطفی (۱۳۸۸). <ref>ظهور و سقوط مرعشیان. دانشگاه آزاد اسلامی (بندرعباس)/نشر رسانش،صص83-84</ref>. جنبش مرعشیان نیز بر این اساس در همهٔ زمینهها از سربداران تأثیر پذیرفت<ref>[https://alefbalib.com/index.aspx?pid=256&PdfID=161659 حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان]</ref>. | [[سادات]] حسینی<ref>C. E. Bosworth، ۷۴۲-۷۴۳.</ref> مرعشی که در سرزمین مازندران ساکن بودند، نسبشان به علی بن حسین میرسید. مؤسس دولت مرعشیان قوامالدین بن عبدالله نیز از حامیان و پیروان علما و رهبران سربداران بودهاست مجد، مصطفی (۱۳۸۸). <ref>ظهور و سقوط مرعشیان. دانشگاه آزاد اسلامی (بندرعباس)/نشر رسانش،صص83-84</ref>. جنبش مرعشیان نیز بر این اساس در همهٔ زمینهها از سربداران تأثیر پذیرفت<ref>[https://alefbalib.com/index.aspx?pid=256&PdfID=161659 حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان]</ref>. | ||
قوامالدین، ملقب به میربزرگ، که از سادات مرعشی بود در ۷۶۰ هجری قمری مقارن ۱۳۵۹ میلادی، با قیام علیه چلاویان حکومت مرعشی را تأسیس کرد. او پیش از آنکه به قدرت برسد، با کیا افراسیاب چلاوی متحد شد، ولی «تضاد گوناگون بین آن دو و خوی و اشرافیت کیا افراسیاب»، سبب قیام و در نهایت پیروزی میربزرگ شد و مرعشیان در اندک زمانی تمامی مازندران را در حیطهٔ نفوذ خود درآوردند<ref>[https://alefbalib.com/index.aspx?pid=256&PdfID=161659 حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان]</ref>. | قوامالدین، ملقب به میربزرگ، که از سادات مرعشی بود در ۷۶۰ هجری قمری مقارن ۱۳۵۹ میلادی، با قیام علیه چلاویان حکومت مرعشی را تأسیس کرد. او پیش از آنکه به قدرت برسد، با کیا افراسیاب چلاوی متحد شد، ولی «تضاد گوناگون بین آن دو و خوی و اشرافیت کیا افراسیاب»، سبب قیام و در نهایت پیروزی میربزرگ شد و مرعشیان در اندک زمانی تمامی مازندران را در حیطهٔ نفوذ خود درآوردند<ref>[https://alefbalib.com/index.aspx?pid=256&PdfID=161659 حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان]</ref>. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
===ورود اسلام به طبرستان=== | ===ورود اسلام به طبرستان=== | ||
[[پرونده:1024px-Umayyad750ADloc.png|جایگزین=|بندانگشتی|طبرستان واپسین سرزمینی بود که اسلام فتح کرد.]] | [[پرونده:1024px-Umayyad750ADloc.png|جایگزین=|بندانگشتی|طبرستان واپسین سرزمینی بود که اسلام فتح کرد.]] | ||
پس از فتح ایران توسط | پس از فتح ایران توسط [[مسلمانان]]، تعدادی از اشراف ساسانی در [[طبرستان]] و گیلان استقلال خویش را اعلام کردند و تا مدتها به آیین زرتشت باقیمانده بودند<ref>اعظمی سنگسری،چراغعلی.1354. گاوبارگان پادوسپانی(بازماندگان ساسانیان در رویان از 22 تا 1006 هجری). شرکت افست. تهران</ref>.مبارزهٔ این سلسلهها با حکومتهای مسلمان که بر [[ایران]] تسلط داشتند، سالها دنباله داشت تا اینکه در قرن سوم هجری مردم این دیار با [[دین اسلام]] آشنا شدند و عدهای به این دین گرویدند<ref>مجد، ۵۶</ref>. از دلایل ترویج اسلام و علیالخصوص [[تشیع]] در طبرستان مهاجرت داعیان علوی به این سرزمین، در زمان حکومت [[عباسیان]] و [[بنی امیه|بنیامیه]] بود؛ زیرا در این دوران پادشاهان ساسانیتبار طبرستان، با امان دادن به ایشان باعث مهاجرت عدهٔ زیادی از شیعیان مخالف به طبرستان شدند<ref>سنگسری، ۵۶</ref>. | ||
===حکومتهای شیعی پس از علویان=== | ===حکومتهای شیعی پس از علویان=== | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==شرایط ایران از سقوط ایلخانیان تا استقرار صفویان== | ==شرایط ایران از سقوط ایلخانیان تا استقرار صفویان== | ||
[[پرونده:باوندیان.png|جایگزین=|بندانگشتی|دوران ملوکالطوایفی در ایران و جایگاه باوندیان در طبرستان]] | [[پرونده:باوندیان.png|جایگزین=|بندانگشتی|دوران ملوکالطوایفی در ایران و جایگاه باوندیان در طبرستان]] | ||
با مرگ ابوسعید بهادرخان آخرین ایلخان مغول در سال ۷۳۶ قمری، ایران دچار وضع ملوک الطوایفی شد. طبق پژوهش فریدون اللهیاری و همکارانش قدرتهای محلی تلاش کردند با اتکا به نیروی نظامی حکومت تشکیل دهند. اما علاوه بر آن برای استقرار قدرت خود و تأمین مشروعیت سیاسی از عوامل متعددی یاری جستند که در چهار دسته جا میگیرند و عبارتند از مغولی، ایرانی، سنی و شیعه. مفاهیم مغولی یعنی فرهنمندی و حق موروثی جانشینان چنگیز توسط حاکمان محلی مغول نظیر چوپانیان، مفاهیم سنی توسط حاکمان مغول و ایرانی سنی نظیر آل مظفر و مفاهیم شیعه توسط سربداران و مرعشیان استفاده شد. دو گرایش مغولی و سنی تدریجاً به حاشیه رانده شد و با پایان حکومت تیموریان کارکرد خود را از دست داد. اما گرایشهای ایرانی و شیعه تقویت شد و صفویان با تلفیق آنها توانستند وحدت ملی و دولت مرکزی در ایران برقرار سازند<ref>[https://jhr.ui.ac.ir/article_16512.html حکومتهای محلّی ایران در قرن هشتم هجری و مسأله مشروعیت]</ref>. | با مرگ ابوسعید بهادرخان آخرین ایلخان [[مغول]] در سال ۷۳۶ قمری، ایران دچار وضع ملوک الطوایفی شد. طبق پژوهش فریدون اللهیاری و همکارانش قدرتهای محلی تلاش کردند با اتکا به نیروی نظامی حکومت تشکیل دهند. اما علاوه بر آن برای استقرار قدرت خود و تأمین مشروعیت سیاسی از عوامل متعددی یاری جستند که در چهار دسته جا میگیرند و عبارتند از مغولی، ایرانی، سنی و شیعه. مفاهیم مغولی یعنی فرهنمندی و حق موروثی جانشینان چنگیز توسط حاکمان محلی مغول نظیر چوپانیان، مفاهیم سنی توسط حاکمان مغول و ایرانی سنی نظیر آل مظفر و مفاهیم شیعه توسط سربداران و مرعشیان استفاده شد. دو گرایش مغولی و سنی تدریجاً به حاشیه رانده شد و با پایان حکومت تیموریان کارکرد خود را از دست داد. اما گرایشهای ایرانی و شیعه تقویت شد و صفویان با تلفیق آنها توانستند وحدت ملی و دولت مرکزی در ایران برقرار سازند<ref>[https://jhr.ui.ac.ir/article_16512.html حکومتهای محلّی ایران در قرن هشتم هجری و مسأله مشروعیت]</ref>. | ||
===سربداران=== | ===سربداران=== | ||
سربداران نام قیامی مردمی در باشتین و سبزوار خراسان علیه ظلم و تعدی حاکمان مغول و عاملان آنان به وقوع پیوست. این نهضت که به قیام سربداران شهرت یافتهاست، از لحاظ وسعت، بزرگترین، از نظر تاریخی مهمترین جنبش آزادی بخش خاورمیانه در قرن هشتم هجری بود. مهمترین ویژگیهای این حکومت عبارت بود از: تنفر و انزجار از عنصر مغولی و تثبیت ایدئولوژی تشیع امامی<ref>پطروشفسکی, ایلیا پاولوویچ (1351). نهضت سربداران خراسان (به روسی). Translated by کریم کشاورز. انتشارات پیام</ref>. | سربداران نام قیامی مردمی در باشتین و سبزوار [[خراسان]] علیه ظلم و تعدی حاکمان مغول و عاملان آنان به وقوع پیوست. این نهضت که به قیام سربداران شهرت یافتهاست، از لحاظ وسعت، بزرگترین، از نظر تاریخی مهمترین جنبش آزادی بخش [[خاورمیانه]] در قرن هشتم هجری بود. مهمترین ویژگیهای این حکومت عبارت بود از: تنفر و انزجار از عنصر مغولی و تثبیت ایدئولوژی تشیع امامی<ref>پطروشفسکی, ایلیا پاولوویچ (1351). نهضت سربداران خراسان (به روسی). Translated by کریم کشاورز. انتشارات پیام</ref>. | ||
این جنبش در ابتدا توسط شیخ خلیفه به وجود آمد اما عدهٔ ناشناسی وی را شبانه در مسجد سبزوار به دار آویختند. پس از شیخ خلیفه، یکی از مریدانش به نام شیخ حسن جوری جنبش را رهبری نمود. پس از مرگ ابوسعید، آخرین ایلخان مغول، دو برادر با نامهای پهلوان عبدالرزاق باشتینی و وجیهالدین مسعود، که از کارگزاران مغول بودند، به سبزوار بازگشتند و رهبری قیام را بدست گرفتند و سرانجام در سال ۷۳۷هجری قمری، این دو برادر با کمک مردم توانستند شهر سبزوار را به تصرف خویش دربیاورند. سپس وجیهالدین مسعود، شیخ حسن جوری را که در زندان بود، آزاد نمود با اتحاد شیخ حسن با این دو برادر، دولت شیعه مذهب سربداران در خراسان پدید آمد<ref>مجد، ۷۵</ref>. | این جنبش در ابتدا توسط شیخ خلیفه به وجود آمد اما عدهٔ ناشناسی وی را شبانه در مسجد سبزوار به دار آویختند. پس از شیخ خلیفه، یکی از مریدانش به نام شیخ حسن جوری جنبش را رهبری نمود. پس از مرگ ابوسعید، آخرین ایلخان مغول، دو برادر با نامهای پهلوان عبدالرزاق باشتینی و وجیهالدین مسعود، که از کارگزاران مغول بودند، به سبزوار بازگشتند و رهبری قیام را بدست گرفتند و سرانجام در سال ۷۳۷هجری قمری، این دو برادر با کمک مردم توانستند شهر سبزوار را به تصرف خویش دربیاورند. سپس وجیهالدین مسعود، شیخ حسن جوری را که در زندان بود، آزاد نمود با اتحاد شیخ حسن با این دو برادر، دولت شیعه مذهب سربداران در خراسان پدید آمد<ref>مجد، ۷۵</ref>. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
====نبرد با پادوسبانیان==== | ====نبرد با پادوسبانیان==== | ||
سید رضیالدین، حاکم آمل، با بهانه قرار دادن ظلم حکام رستمدار بر درویشان و حامیان مرعشیان، از پدر و برادر خویش، دربارهٔ برخورد با پادوسبانیان کسب تکلیف نمود<ref>مجد، ۱۰۸</ref>سید قوامالدین نیز در پاسخ به این سؤال اینگونه پاسخ داد: | سید رضیالدین، حاکم آمل، با بهانه قرار دادن ظلم حکام رستمدار بر درویشان و حامیان مرعشیان، از پدر و برادر خویش، دربارهٔ برخورد با پادوسبانیان کسب تکلیف نمود<ref>مجد، ۱۰۸</ref>سید قوامالدین نیز در پاسخ به این سؤال اینگونه پاسخ داد: | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۳۴: | ||
===اسماعیل=== | ===اسماعیل=== | ||
معروف به شاه اسماعیل یکم مؤسس صفویان بود. وی پس از مرگ پدرش و فرار از زندان به لاهیجان رفت و نزد «کارکیا میرزا علی» پناه گرفت. اسماعیل با مراقبتهای شمسالدین لاهیجی فارسی، عربی، قرآن و مبانی و اصول شیعهٔ امامیه را فرا گرفت. همچنین در این مدت، زیر نظر هفت نفر از صوفیان لاهیجان فنون رزم را آموختهبود.اسماعیل در ۹۰۷ هجری خود را شاه ایران نامیده و سراسر ایران را به قلمرو خود الحاق نمود. | معروف به شاه اسماعیل یکم مؤسس [[صفویان]] بود. وی پس از مرگ پدرش و فرار از زندان به لاهیجان رفت و نزد «کارکیا میرزا علی» پناه گرفت. اسماعیل با مراقبتهای شمسالدین لاهیجی فارسی، عربی، قرآن و مبانی و اصول شیعهٔ امامیه را فرا گرفت. همچنین در این مدت، زیر نظر هفت نفر از صوفیان لاهیجان فنون رزم را آموختهبود.اسماعیل در ۹۰۷ هجری خود را شاه ایران نامیده و سراسر ایران را به قلمرو خود الحاق نمود. | ||
خط ۳۰۲: | خط ۲۹۶: | ||
آنها که به طرزی فزاینده توسط قدرتهای محلی تهدید میشدند، در پی اتحاد و پس از پایان قرن هشتم، حتی ازدواج با خاندانهای تأثیرگذار برآمدند (کیایی، جلال، کار کیا، پازواری، رستمداری و...). آنها که در اوایل قرن دهم تحت الشعاع روزافزون سوادکوه در قلمرویشان بودند به هیچ عنوان در موقعیتی نبودند که با قدرت فزاینده صفویان رقابت کنند. دیگر قدرت شیعی، از آن امیرحسین کیا چلاوی بود که برای ایجاد یک قدرت متزلزل بر مازندران در ۹۰۹ مجبور به مقابله با شاه اسماعیل شد. شاه عباس با ادعای حقوق موروثی اش به عنوان نوه میر عبدالله خان مرعشی (از طریق مادر) بود که در ۱۰۰۵ کنترل مازندران را در دست گرفت؛ سران محلی چون سید مظفر مرتضایی و الوند دیو و خصوصاً ملک بهمن لاریجانی مجبور به پذیرش شکست و اطاعت از فرمانده او فرهاد خان قهرمانلو شدند. | آنها که به طرزی فزاینده توسط قدرتهای محلی تهدید میشدند، در پی اتحاد و پس از پایان قرن هشتم، حتی ازدواج با خاندانهای تأثیرگذار برآمدند (کیایی، جلال، کار کیا، پازواری، رستمداری و...). آنها که در اوایل قرن دهم تحت الشعاع روزافزون سوادکوه در قلمرویشان بودند به هیچ عنوان در موقعیتی نبودند که با قدرت فزاینده صفویان رقابت کنند. دیگر قدرت شیعی، از آن امیرحسین کیا چلاوی بود که برای ایجاد یک قدرت متزلزل بر مازندران در ۹۰۹ مجبور به مقابله با شاه اسماعیل شد. شاه عباس با ادعای حقوق موروثی اش به عنوان نوه میر عبدالله خان مرعشی (از طریق مادر) بود که در ۱۰۰۵ کنترل مازندران را در دست گرفت؛ سران محلی چون سید مظفر مرتضایی و الوند دیو و خصوصاً ملک بهمن لاریجانی مجبور به پذیرش شکست و اطاعت از فرمانده او فرهاد خان قهرمانلو شدند. | ||
مرعشیان با گسترش آداب و سنن مذهبی و با برپایی بناهایی برای امامزادهها و سادات مرعشی، علاوه بر یادآوری حکومت علویان طبرستان از این اماکن برای انجام فرایض دینی و مراسم شیعی بهره گرفته و از بدین ترتیب جایگاهی مردمی یافتند. براساس اسناد و مدارک قدیمی، بناهای بسیاری در این دوره ساخته شدهبود، اما الآن در بخش تاریخی ساری، تنها پانزده بنا باقی ماندهاست. تعداد فراوان این مقابر میتواند نمایانگر آن باشد که این بناها نقش مهمی در قدرت مرعشیان ایفا کرده و با توجه به جنبهٔ تبلیغیشان به عنوان عواملی سیاسی-مذهبی تلقی میشدند<ref>عسگری، سپیده (بهار و تابستان ۱۳۸۰). «معماری محلی مازندران (سه امام زاده شهر ساری)». میراث جاویدان. تهران (۳۳-۳۴)</ref>. | مرعشیان با گسترش آداب و سنن مذهبی و با برپایی بناهایی برای امامزادهها و سادات مرعشی، علاوه بر یادآوری حکومت [[علویان طبرستان]] از این اماکن برای انجام فرایض دینی و مراسم شیعی بهره گرفته و از بدین ترتیب جایگاهی مردمی یافتند. براساس اسناد و مدارک قدیمی، بناهای بسیاری در این دوره ساخته شدهبود، اما الآن در بخش تاریخی ساری، تنها پانزده بنا باقی ماندهاست. تعداد فراوان این مقابر میتواند نمایانگر آن باشد که این بناها نقش مهمی در قدرت مرعشیان ایفا کرده و با توجه به جنبهٔ تبلیغیشان به عنوان عواملی سیاسی-مذهبی تلقی میشدند<ref>عسگری، سپیده (بهار و تابستان ۱۳۸۰). «معماری محلی مازندران (سه امام زاده شهر ساری)». میراث جاویدان. تهران (۳۳-۳۴)</ref>. | ||
==بازماندگان== | ==بازماندگان== | ||
عدهٔ بسیار اندکی از مرعشیان با وجود کاریزمایشان و سید بودنشان به عنوان علما و ادبا شناخته شدند. جز کمالالدین پسر میربزرگ که مؤلف و شاعری پرکار بود. دو مورخ شرح روشنی از خاندانشان برجای گذاشتهاند. معروفترینشان، ظهیرالدین بن نصیرالدین، بیشتر عمرش را در گیلان که به همراه پدرش بدان پناه برده بود، گذراند. او که از برجسته مسئولین حکومت مستقل بیهپیش (لاهیجان) شده بود، با سپاه گیلانیان در عملیات متعددی در مازندران شرکت کرد. دو اثر مهم از این مؤلف موجودند. تاریخ مرگش باید حدود ۸۹۴ باشد. از مورخ دوم، میرتیمور مرعشی که منوچهر ستوده او را پسر عبدالکریم بن عبدالله میداند، اطلاعات زیادی در دست نیست. تنها اثر شناخته شده او چون اضافهای بر تاریخ طبرستان و رویان و مازندران (که در ۸۸۱ به پایان میرسد) است و تاریخ خانواده را تا ۱۰۷۵ روایت میکند. در ابتدای قرن نهم مهاجرت سادات مرعشی به خارج از مرزهای مازندران همزمان با افول آنان شتاب یافت. بسیاری از آنان در دوره صفوی بسیاری از آنان در شوشتر، رفسنجان، | عدهٔ بسیار اندکی از مرعشیان با وجود کاریزمایشان و سید بودنشان به عنوان علما و ادبا شناخته شدند. جز کمالالدین پسر میربزرگ که مؤلف و شاعری پرکار بود. دو مورخ شرح روشنی از خاندانشان برجای گذاشتهاند. معروفترینشان، ظهیرالدین بن نصیرالدین، بیشتر عمرش را در گیلان که به همراه پدرش بدان پناه برده بود، گذراند. او که از برجسته مسئولین حکومت مستقل بیهپیش (لاهیجان) شده بود، با سپاه گیلانیان در عملیات متعددی در مازندران شرکت کرد. دو اثر مهم از این مؤلف موجودند. تاریخ مرگش باید حدود ۸۹۴ باشد. از مورخ دوم، میرتیمور مرعشی که منوچهر ستوده او را پسر عبدالکریم بن عبدالله میداند، اطلاعات زیادی در دست نیست. تنها اثر شناخته شده او چون اضافهای بر تاریخ طبرستان و رویان و مازندران (که در ۸۸۱ به پایان میرسد) است و تاریخ خانواده را تا ۱۰۷۵ روایت میکند. در ابتدای قرن نهم مهاجرت سادات مرعشی به خارج از مرزهای مازندران همزمان با افول آنان شتاب یافت. بسیاری از آنان در دوره صفوی بسیاری از آنان در شوشتر، رفسنجان، [[اصفهان]]، شیراز و سپس در [[هند]]، [[نجف]] و... سکنی گزیدند. این مهاجرتها گاهی شکل اخراج به خود گرفتند. از بین بازماندگان نمایندگان خاندان، شاه میر بن میرقوامالدین، نوهٔ میرعلیخان که به اصفهان اخراج شده بود، مورد پیروی گروهی از سادات مرعشی فرستاده شده به شیراز قرار گرفت. | ||
==سکهها== | ==سکهها== | ||
سکههایی از دوره مرعشی باقی ماندهاست. بر روی این مسکوکات اکثراً اسامی ائمه شیعه اثنی عشری نوشته شده. برخی از آنها به نام مهدی صاحب زمان ضرب شدهاند و بر روی برخی دیگر اسامی چهار خلیفه در کنار شعائر شیعی ذکر شده. از دیگر نوشتجات روی این سکهها محل ضرب و تاریخ آن است<ref>علاءالدینی، ۸۰ تا ۱۱۰</ref>. | سکههایی از دوره مرعشی باقی ماندهاست. بر روی این مسکوکات اکثراً اسامی ائمه شیعه اثنی عشری نوشته شده. برخی از آنها به نام [[مهدی]] صاحب زمان ضرب شدهاند و بر روی برخی دیگر اسامی چهار [[خلیفه]] در کنار شعائر شیعی ذکر شده. از دیگر نوشتجات روی این سکهها محل ضرب و تاریخ آن است<ref>علاءالدینی، ۸۰ تا ۱۱۰</ref>. | ||
'''نمونه ای از مسکوکات دوره حکومت مرعشیان:''' | '''نمونه ای از مسکوکات دوره حکومت مرعشیان:''' |