نکیر و منکر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== دلیل نامگذاری == | == دلیل نامگذاری == | ||
شیخ مفید نقل میکند: در برخی از روایات، نام دو ملکی که بر کافران نازل میشوند، ناکر و نکیر و نام دو ملکی که بر مؤمنان نازل میشوند، مبشر و بشیر ذکر شده است | شیخ مفید نقل میکند: در برخی از روایات، نام دو ملکی که بر کافران نازل میشوند، ناکر و نکیر است به این دلیل که کافران منکر حق و منکر ملائکه اند و از آمدن آنها ناخشنودند و نام و نام دو ملکی که بر مؤمنان نازل میشوند، مبشر و بشیر ذکر شده است به این دلیل نام دو ملک کافران نکیر و ناکر است، زیرا که کافران منکر حق و منکر ملائکه بوده و از آمدن آنها ناخشنودند و نام دو ملکی که بر مومن نازل میشود مؤمن مبشر و بشیر است چون آن دو رضایت خداوند و ثواب او را به مومنان بشارت میدهند. <ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، (شرح عقاید صدوق،) ص ۲۲۰،</ref> <ref>فیض کاشانی ملامحسن، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۷۳</ref> و در جایی دیگر نوشتهاند: نامیده شدن ملائکه الهی به نکیر و منکر که در ظاهر اسم زشتی است، به این دلیل نیست که زشتی در ذات آنها باشد، چون ملائکه الهی از هر پلیدی بهدورند، بلکه به این دلیل است که کافران و فاسقان از دیدن آنها منقلب و ناخشنود میشوند. مانند عنوان برخی ملائک به نگهبانان جهنم که خزنة الجهنم نام دارند و یا فرشتگان موکِل بر آتش که نامشان زبانیة است. <ref>حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج 2، ص 197</ref> | ||
== نحوه پاسخگویی میت در قبر به سوالهای نکیر و منکر == | == نحوه پاسخگویی میت در قبر به سوالهای نکیر و منکر == | ||
باید گفت که چگونگی برخورد نکیر و منکر با شخص مرده بر اساس | باید گفت که چگونگی برخورد نکیر و منکر با شخص مرده بر اساس عمل او خواهد بود. بنابراین، چهرۀ آنها در برخورد با افراد متفاوت است. | ||
چنانکه ابوبصیر از امام صادق(ع) میپرسد: «آیا این دو فرشته بر مؤمن و کافر به یک صورت وارد میشوند؟» امام پاسخ میدهد: «نه». <ref>شیخ کلینی، فروع کافی، ج۳ ص ۲۳۸</ref> توانایی میت در پاسخ به سؤالات نکیر و منکر بر اساس همان روحیه و باطنی است که او در دنیا داشته است و مؤمنین گناهکار ممکن است در پاسخ به برخی از سؤالهای آنها ناتوان بوده و گرفتار عذاب شوند.<ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، ج۲، ص۲۵۵</ref> | چنانکه ابوبصیر از امام صادق(ع) میپرسد: «آیا این دو فرشته بر مؤمن و کافر به یک صورت وارد میشوند؟» امام پاسخ میدهد: «نه». <ref>شیخ کلینی، فروع کافی، ج۳ ص ۲۳۸</ref> توانایی میت در پاسخ به سؤالات نکیر و منکر بر اساس همان روحیه و باطنی است که او در دنیا داشته است و مؤمنین گناهکار ممکن است در پاسخ به برخی از سؤالهای آنها ناتوان بوده و گرفتار عذاب شوند.<ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، ج۲، ص۲۵۵</ref> | ||
نسخهٔ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۱۶
نَکیر و مُنْکَر، نام دو فرشتهای است که در اولین شب پس از دفن میت، وارد قبر او شده و در بار اعمال و عقایدش از او سوال میکنند. این دو فرشته با چهرهای مهیب و مخوف و با عنوان نکیر و منکر وارد قبر کافران و گناهکاران و با چهره ای زیبا و با عنوان بشیر و مبشر وارد قبر مومنان میشوند.
معناشناسی نکیر و منکر
در منابع لغت آمده است که نکیر و منکر از ماده «نکر» به معنای انکار کردن و ناپسند دانستن گرفته شده است.[۱] اما معانی هر کدام از دو کلمه در صورتی که «منکر» به صورت اسم مفعول خوانده شود[منکَر] به معنای چیز ناپسند و ناشناخته خواهد بود و اگر آنرا به صورت اسم فاعل بخوانیم، به معنای کسی است که چیزی را انکار کرده و ناپسند میشمارد.[۲]؛ [۳] البته میتوان گفت که تلفظ صحیح این کلمه باید به صورت اسم فاعلی باشد؛ زیرا در برخی از روایات بهجای «منکر» واژه «ناکر» آمده است و ناکر هم به معنای انکار کننده است.[۴]در هر صورت، معنای این دو کلمه به هم نزدیک است و فقط از جهت داشتن ثبوت یا شدت با یکدیگر متفاوتاند. با اینحال، کلمه «نکیر» گاهی به عنوان اسمی و به معنای انکار بهکار میرود و بر شدت و سختی دلالت میکند. [۵]
توصیف چهره نکیر و منکر
به استناد منابع روایی، نکیر و منکر در مواجهه با کافران و ظالمان چنین توصیف شدند: صدایشان چون رعد غرّنده و چشمهایشان چون برق خیره کننده است و از آنها آتش میجهد. دندانهای بلند و وحشتناکی دارند که تا زمین میرسد، فریاد آنها مو بر تن شخص از دنیا رفته راست میکند و سپس آن شخص لال میشود. [۶]
دلیل نامگذاری
شیخ مفید نقل میکند: در برخی از روایات، نام دو ملکی که بر کافران نازل میشوند، ناکر و نکیر است به این دلیل که کافران منکر حق و منکر ملائکه اند و از آمدن آنها ناخشنودند و نام و نام دو ملکی که بر مؤمنان نازل میشوند، مبشر و بشیر ذکر شده است به این دلیل نام دو ملک کافران نکیر و ناکر است، زیرا که کافران منکر حق و منکر ملائکه بوده و از آمدن آنها ناخشنودند و نام دو ملکی که بر مومن نازل میشود مؤمن مبشر و بشیر است چون آن دو رضایت خداوند و ثواب او را به مومنان بشارت میدهند. [۷] [۸] و در جایی دیگر نوشتهاند: نامیده شدن ملائکه الهی به نکیر و منکر که در ظاهر اسم زشتی است، به این دلیل نیست که زشتی در ذات آنها باشد، چون ملائکه الهی از هر پلیدی بهدورند، بلکه به این دلیل است که کافران و فاسقان از دیدن آنها منقلب و ناخشنود میشوند. مانند عنوان برخی ملائک به نگهبانان جهنم که خزنة الجهنم نام دارند و یا فرشتگان موکِل بر آتش که نامشان زبانیة است. [۹]
نحوه پاسخگویی میت در قبر به سوالهای نکیر و منکر
باید گفت که چگونگی برخورد نکیر و منکر با شخص مرده بر اساس عمل او خواهد بود. بنابراین، چهرۀ آنها در برخورد با افراد متفاوت است. چنانکه ابوبصیر از امام صادق(ع) میپرسد: «آیا این دو فرشته بر مؤمن و کافر به یک صورت وارد میشوند؟» امام پاسخ میدهد: «نه». [۱۰] توانایی میت در پاسخ به سؤالات نکیر و منکر بر اساس همان روحیه و باطنی است که او در دنیا داشته است و مؤمنین گناهکار ممکن است در پاسخ به برخی از سؤالهای آنها ناتوان بوده و گرفتار عذاب شوند.[۱۱]
عوامل آسانکننده جواب شب اول قبر
تعابیری همچون «شرّ نکیر و منکر» یا «هول نکیر و منکر» که در روایات آمده است، نشاندهنده ترس و اضطرابی است که با دیدن این دو فرشته، به سراغ میت میآید. خواندن سوره ملک برای رهایی از ترس و وحشتِ پس از مرگ سفارش شده است. پیامبر صلوات الله علیه فرمود: هر کسی سوره ملک را قرائت کند، نجاتدهنده او از عذاب قبر است و به اجری همانند کسی که شب قدر را احیا داشته است اعطا میشود و هر کس این سوره را حفظ کند، انیس و مونس او در قبر خواهد شد و او را از هر حادثه و عذاب در قبر نگه میدارد، او را به خدا نزدیک میکند تا اینکه وارد بهشت شود، در حالی که از وحشت قبر در امان است.[۱۲] امام باقر(ع) نیز در فضیلت این سوره فرمودند: سوره ملک، سوره مانعه است و مانع از عذاب قبر میشود و در تورات نیز سوره ملک نوشته شده است. هر کس در شبها این سوره را قرائت نماید عملی زیاد و پاک و نیکو به جا آورده است. و از گروه غافلان نوشته نمیشود. من پس از نماز عشای خود به حالت نشسته آن را قرائت میکنم و پدرم امام سجاد(ع) در شب و روز این سوره را قرائت میکرد. هر کس آن را قرائت کند هنگامی که نکیر و منکر از جانب پاهایش وارد قبرش میشوند پاهایش به این دو فرشته میگویند: شما را به بالاتر از من راهی نیست زیرا این بنده خدا به روی ما ایستاد و سوره ملک را در شب و روز قرائت میکرد و اگر از جانب شکم و سینهاش بیایند به آنها گفته میشود که شما را به این بنده راهی نیست؛ زیرا او سینهاش را جایگاه سوره ملک قرار داده است و اگر نکیر و منکر از جانب سرش بیایند زبانش به آن دو میگوید: شما را به پایینتر از من راهی نیست زیرا این بنده خدا به وسیله من سوره ملک را هر شب و روز قرائت میکرد. (شیخ کلینی، اصول کافی، ج2، ص633) همچنین به نزدیکان میت سفارش شده پس از خاکسپاری میت، او را تنها نگذارند و با تلقین، خواندن قرآن و دعا، مونس او بوده و در پاسخدادن به سئوالات نکیر و منکر یاریاش دهند. [۱۳] علاوه بر اعتقادات صحیح و اعمال خیر انسان، زیارت اهل بیت به ویژه امام حسین(ع) که باطن آن شفاعت ایشان است نیز در یاری میت تأثیر فراوانی دارد. [۱۴]
پرسشهای شب اول دفن
پرسش در قبر در واقع آغاز نعمت و عذاب برای انسانها است؛ مثلا نعمت بزرگی برای مؤمن است چون او از آن پرسشها لذّت میبرد و آن هم موقعی که دو ملک را با قیافههای زیبا مشاهده میکند برای او بسیار خوشآیند و مسرتبخش خواهد بود. از باب تمثیل وتقریب مطلب به ذهن: درست مانند دانش آموز زرنگی که درسش را خوب خوانده است وقتی از او سئوال میشود و به خوبی پاسخ میدهد از پرسشوپاسخ نه تنها برای او رنجشآور نیست. بلکه لذّت عجیبی میبرد چرا که کمال خود را نشان داده است. مؤمن هم تمایل دارد که از خدایش و رسولش و اعتقاداتش پرسیده شود و او با همان ایمان و اطمینانی که در دنیا داشت پاسخگو باشد. در قرآن کریم فرمود:«یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ. [۱۵] خداوند كسانی را كه ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار میدارد هم در این جهان، و هم در سرای دیگر! و ستمگران را گمراه میسازد، (و لطف خود را از آنها برمیگیرد) خداوند هر كار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام میدهد. در تفسیر این آیه مرحوم علامه مجلسی از قول پیامبر اکرم (ص) نقل میکند که ایشان فرمودند: «فی القَبر اذا سُئل الموتی» وقتی که در قبر از او سئوال میشود با استواری سخن میگوید.[۱۶] در روایتی از امیر المؤمنین(علیهالسلام) مانند آن چه از رسول خدا نقل شد آمده است:... و سوال میکنند امام تو کیست؟ پاسخ میگوید: امام من علی بن ابیطالب(علیهالسلام) است. سپس دیگر ائمه(علیهم السلام) را یکی پس از دیگری میشمرد تا به امام زمان خویش میرسد.[۱۷] امام سجاد(علیهالسلام) جمعهها در مسجد النبی به موعظه ی مردم میپرداخت، و از پایان عمر و سوال و نکیر و منکر میگفت: از خدایی که میپرستی، از پیامبری که برای تو مبعوث شد، از دینی که بر آن هستی، از کتابی که میخوانی، از امامی که پیروی میکنی، از عمری که سپری کردی و از مالی که به دست آوردی و خرج کردهای سوال میکنند.[۱۸] در روایات دیگر آمده است که از قبله و دوستانش پرسش میشود. [۱۹] همچنین از نماز و زکات و روزه اش پرسش میشود.[۲۰] احمد بن حنبل که فهرست و اصول عقاید اهل حدیث را نوشته میگوید: عذاب قبر حق است و در آن از گناهان بندگان و از پروردگار و از بهشت و دوزخ سوال میکنند و مسأله ی دو فرشته به نام نکیر و منکر نیز حق است. [۲۱]
پانویس
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 12، ص 239، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.
- ↑ ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، محقق، طناحی، محمود محمد، ج 5، ص 115، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1367ش
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، میر دامادی، جمال الدین، ج 5، ص 233، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
- ↑ بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 893، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.
- ↑ فرهنگ ابجدی، ص 935.
- ↑ مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، سال 1362 شمسی، ج۶، باب احوال القبر و البرزخ
- ↑ شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، (شرح عقاید صدوق،) ص ۲۲۰،
- ↑ فیض کاشانی ملامحسن، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۷۳
- ↑ حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج 2، ص 197
- ↑ شیخ کلینی، فروع کافی، ج۳ ص ۲۳۸
- ↑ تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، ج۲، ص۲۵۵
- ↑ بحرانی سیدهاشم، تفسیرالبرهان، جلد5، صفحه433
- ↑ شیخ کلینی، اصول کافی، بیروت؛ نشر دارالکتب الاسلامیه، سال 1407 هجری قمری، باب المسأله فی القبر، ج۲، ص ۶۳۴ و ج۳، ص۲۰۱
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرایع، قم، نشر داوری، سال 1385 شمسی، ج ۱، ص ۳۶۰
- ↑ سوره ابراهيم، آیه 27.
- ↑ مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، نشر دار الاحیاء التراث العربی، سال 1403 ق، ج 6- باب احوال البرزخ و القبر، ص 228.
- ↑ جزایری سید نعمت الله، الانوار النعمانیه، ج 4، ص 222.
- ↑ مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، نشر دارالاحیاء التراث العربی، سال 1403 قمری، ج 6، ص 223، حدیث 24.
- ↑ مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، نشر دارالاحیاء التراث العربی، سال 1403 قمری، ج 6، ص 175، حدیث 1.
- ↑ شّبر عبدالله، حق الیقین، ج2، ص 388
- ↑ قاضی ابوالحسین محمد بن یعلی، طبقات الحنابله، ص 226.