فرعون: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' می کند' به ' میکند') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:مفاهیم' به 'رده:مفاهیم و اصطلاحات') |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
== فرعون در قرآن == | == فرعون در قرآن == | ||
لفظ فرعون ۷۴ بار در [[قرآن]] آمده و در | لفظ فرعون ۷۴ بار در [[قرآن]] آمده و در داستانهای بنیاسرائیل و [[حضرت موسی|موسی (ع)]] به چشم میخورد و محل زندگی آنها سرزمین مصر بوده است. البته در قرآن به اسم فرعون معاصر حضرت موسی (ع) تصریح نشده است. | ||
فرعون به صفات مسرف، طاغی، عالی، ذوالاوتاد توصیف گردیده و از | فرعون به صفات مسرف، طاغی، عالی، ذوالاوتاد توصیف گردیده و از سیاستهای شیطانی او با کید فرعون یاد شده است. [۷] | ||
فرعون در ابتدا ادعای ربوبیت داشت و میگفت: «فَقَالَ أَنَا رَبُّکمُ الْأَعْلَی» [۸] | فرعون در ابتدا ادعای ربوبیت داشت و میگفت: «فَقَالَ أَنَا رَبُّکمُ الْأَعْلَی» [۸] | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
[[رده:تاریخ]] | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده:مفاهیم]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۸
فِرعَون لقبی است که در دوره متأخر برای نام بردن از فرمانروایان سلسلههای مصر باستان بهکار میرود. هر چند از نظر تاریخی فرعون فقط در طی پادشاهی نوین مصر به ویژه در میانه دودمان هجدهم مصر پس از سلطنت حتچپسوت به عنوان لقبی برای پادشاهان مورد استفاده قرار گرفت. فرعون مدیر ارشد، رئیس ارتش، و فرمانروای کل مصر تلقی میشدهاست. او همچنین پسر رع بهشمار میآمده. واژه فرعون از ریشه قبطی «پِرآ» به معنای «خانهٔ بزرگ» است؛ اشارهای به این واقعیت که فرعونها خود را پناهگاه مردم میدانستند و برای خود کاخهای بزرگ پادشاهی داشتند. [۱] با آنکه در واقع این واژه اشاره به کاخ پادشاهی فرمانروا میکرد، تا هنگام توتمس سوم (۱۴۲۵–۱۴۷۹ پ. م) در پادشاهی نوین، دیگر به عنوان نامی برای شخص فرمانروا به کار گرفته میشد. [۲]
تاریخچه
نخستین شخصی که در تاریخ مصر باستان به نام فرعون مشهور است، شخصی است به نام پادشاه عقرب که نام اصلی وی مشخص نیست؛ ولی در نقشی که از او روی یک گرز سنگی وجود دارد، عقربی روبروی صورت او دیده میشود و به این دلیل او را به این نام میخوانند. از فراعنهٔ مشهور مصر میتوان خوفو، خفرع، منکورع، شهبانو حتچپسوت، آمنهوتپ سوم، آخناتون، توتآنخآمون، توتمس سوم، هرمهب و رامسس دوم را نام برد. در میان تمامی این فراعنه، خوفو، خفرع و منکورع به خاطر ساختن اهرام ثلاثه، توتمس سوم، آمنهوتپ سوم و رامسس دوم به خاطر قدرت بیش از حد در اداره کشور و کشورگشایی، شهبانو حتچپسوت بخاطر اصلاحات بسیار وسیع و بخاطر این که (او نخستین کسی است که مکان مقبره خود را از هرم به دره پادشاهان تغییر داد)، آخناتون به خاطر مخالفت و ضدیت با تمام عقاید فراعنه گذشته و ساختن شهر آخن آتون (افق آتون) به همین منظور، توتآنخآمون به خاطر مرگ عجیبش در سن هیجده سالگی و گنجینه دستنخوردهٔ مقبره خود و هرمهب به خاطر بازگشت به آمونپرستی پس از آخناتون بیش از بقیه فراعنه شهرت دارند. فرعون» اسم غیر عربی است که به اعتبار گستاخی و گردنکشی او اینچنین نامیده شده است [۱] ، بعید نیست از ماده «فارع» مشتق شده باشد به معنی قتل، انتقام و غارت و یا از ماده «فرع» به معنی هرج و مرج یا فقدان نظم باشد. [۲]
فرعون اسم عام است و به تمام سلاطین مصر گفته میشده (همانطور که به سلاطین روم قیصر و به سلاطین ایران کسری گفته میشده) [۳] فراعنه مصر ۲۶ سلسله بودند و مدت حکومت آنها نزدیک به سه هزار سال بوده است (تا انتهای قرن پنجم میلادی) [۴] که مشهورترین آنها عبارتند از: ۱- ریان بن ولید فرعون معاصر حضرت یوسف (ع) [۵]
۲- قابوس بن مصعب معاصر ولادت حضرت موسی (ع) ۳- ولید بن مصعب یا ولید بن قابوس، فرعون زمان خروج موسی (ع). [۶]
فرعون در قرآن
لفظ فرعون ۷۴ بار در قرآن آمده و در داستانهای بنیاسرائیل و موسی (ع) به چشم میخورد و محل زندگی آنها سرزمین مصر بوده است. البته در قرآن به اسم فرعون معاصر حضرت موسی (ع) تصریح نشده است. فرعون به صفات مسرف، طاغی، عالی، ذوالاوتاد توصیف گردیده و از سیاستهای شیطانی او با کید فرعون یاد شده است. [۷] فرعون در ابتدا ادعای ربوبیت داشت و میگفت: «فَقَالَ أَنَا رَبُّکمُ الْأَعْلَی» [۸]
«و گفت من پروردگار برتر شما هستم» سپس پا را فراتر گذاشته و ادعای الوهیت میکند: «وَ قَالَ فِرْعَوْنُ یا أَیهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکم مِّنْ إِلَهٍ غَیرِی» [۹] «و فرعون گفت: ای جمعیت اشراف من خدایی جز خودم برای شما سراغ ندارم» او دشمن سرسخت بنیاسرائیل بود و پسران آنها را میکشت و دختران را برای خدمتکاری زنده میگذاشت [۱۰] ،به عقیده او و قومش، بنیاسرائیل بردگان و خدمتگزاران آنها بودند. [۱۱]
رسالت حضرت موسی (ع)
خداوند موسی (ع) را همراه برادرش هارون به سوی فرعون فرستاد تا بنیاسرائیل را از چنگال او آزاد کند [۱۲] اما فرعون در مقابله با موسی (ع)، استکبار میورزد: «فَاسْتَکبَرُوا وَ کانُوا قَوْمًا عَالِینَ» [۱۳] «اما آنها (فرعون و اطرافیان) تکبر کردند و آنها مردمی برتریجوی بودند» و نسبت جنون به موسی (ع) میدهد: «قَالَ إِنَّ رَسُولَکمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیکمْ لَمَجْنُونٌ» [۱۴] «(فرعون) گفت پیامبری که به سوی شما فرستاده شده، مسلماً دیوانه است» و موسی را ساحر میخواند: «إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِیم» [۱۵] «این ساحری آگاه است» و مردم را علیه موسی (ع) تحریک میکند و ساحران را برای مقابله با او میفرستد [۱۶] و تصمیم به قتل موسی میگیرد [۱۷] که با مداخله مومن آل فرعون منصرف میشود. [۱۸]
آل فرعون به بلاهایی دچار شدند [۱۹] اما باز هم دست از استکبار بر نداشتند تا سرانجام دستور کوچ بنیاسرائیل به موسی (ع) داده میشود. [۲۰]
سرانجام فرعون
بنیاسرائیل به رهبری حضرت موسی (ع) از مصر خارج میشوند و به دریا میرسند (اینکه دقیقاً دریا بوده یا رود نیل مورد اختلاف است)، موسی (ع) با معجزه خود دریا را میشکافد و بنیاسرائیل از آن عبور میکنند. فرعون نیز که با سپاه فراوانی به دنبال ایشان بود وارد جادههای دریایی میشود، ناگهان دریا به هم آمده، فرعونیان را در خود غرق میکند. [۲۱]
فرعون در آخرین لحظات ایمان میآورد ولی چون ایمان او از روی اضطرار بوده پذیرفته نمیشود. «قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلِـهَ إِلاَّ الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِینَ» [۲۲] گفت ایمان آوردم که هیچ معبودی جز کسی که بنیاسرائیل به او ایمان آوردهاند وجود ندارد و من از مسلمین هستم» بدن او به ساحل میآید تا باعث عبرت مردم باشد: «فَالْیوْمَ نُنَجِّیک بِبَدَنِک لِتَکونَ لِمَنْ خَلْفَک آیةً» [۲۳]