۸۶٬۱۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'بنی امیه' به 'بنیامیه') |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تصوف در منطقۀ شام''' از نخستین سدههای هجری همزمان با شکلگیری [[تصوف]] در [[عراق]] و [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] پدید آمد و در ۴ سده پس از ورود [[اسلام]] به این سرزمین به تدریج و تحت تأثیر فرهنگ بومی آنجا شکلی منسجم یافت و از همان ابتدا به سبب شرایط فرهنگی، سیاسی و اقلیمی خاص این منطقه، رنگ و بویی متمایز از تصوف دیگر مناطق، چون بغداد و بصره پیدا کرد. | |||
=جایگاه فرهنگی شام= | =جایگاه فرهنگی شام= | ||
سرزمین تاریخی شام منطقهای را تشکیل میداد که از ساحل شرقی دریای مدیترانه تا سواحل غربی رود فرات گسترده بود و از شمال به سرزمین روم (ترکیۀ کنونی)، از جنوب به جزیرة العرب، و از غرب به سرزمین مصر منتهی میشد و امروزه شامل کشورهای سوریه، اردن، فلسطین، لبنان و قسمتهایی از جنوب کشور ترکیه است. | سرزمین تاریخی شام منطقهای را تشکیل میداد که از ساحل شرقی دریای مدیترانه تا سواحل غربی رود فرات گسترده بود و از شمال به سرزمین روم (ترکیۀ کنونی)، از جنوب به جزیرة العرب، و از غرب به سرزمین مصر منتهی میشد و امروزه شامل کشورهای سوریه، اردن، فلسطین، لبنان و قسمتهایی از جنوب کشور ترکیه است. | ||
باورهای دینی در منطقۀ شام تاریخی دیرینه داشت و علاوه بر ادیان کهن کنعانی و باورهای بومی، این سرزمین دو دین یهودی و مسیحی را نیز در خود پرورده بود. | باورهای دینی در منطقۀ شام تاریخی دیرینه داشت و علاوه بر ادیان کهن کنعانی و باورهای بومی، این سرزمین دو دین یهودی و مسیحی را نیز در خود پرورده بود. | ||
عاموس | عاموس نبی، اِشَعیاء، اِرِمیا و بسیاری از انبیای دیگر بنی اسرائیل در این منطقه به ظهور رسیدند و به تبلیغ یکتاپرستی پرداختند و در دورههای بعد، این سرزمین محل انتشار اندیشههای فلسفی نوافلاطونی، و خاستگاه ادیان رمزی و باورهای گنوسی بود که از آنجا به دیگر مناطق راه مییافتند. | ||
=دوره ورود اسلام به شام= | =دوره ورود اسلام به شام= | ||
در سدههای ۴ تا ۷ | در سدههای ۴ تا ۷ م در فترت میان فرمانروایی رومیان و عربهای مسلمان، حکومت بیزانس در منطقۀ شام محیطی کاملاً مسیحی پدید آورده بود. نه تنها سرتاسر این سرزمین مسیحی بود، بلکه این دین در اوج شکوفایی و رواج خود به سر میبرد. | ||
کلیساها مهمترین مراکز دینی به شمار میآمدند و قدیسان مسیحی از احترام بسیار برخوردار بودند. | کلیساها مهمترین مراکز دینی به شمار میآمدند و قدیسان مسیحی از احترام بسیار برخوردار بودند. | ||
رهبانیت به عنوان بهترین شیوۀ زندگی پذیرفته شده بود و راهبان بیشماری در تجرد، زهد و عبادت و با هدف انقیاد نفس و زنده کردن روح، دور از شهرها و در بیابانها به تنهایی زندگی میکردند. | رهبانیت به عنوان بهترین شیوۀ زندگی پذیرفته شده بود و راهبان بیشماری در تجرد، زهد و عبادت و با هدف انقیاد نفس و زنده کردن روح، دور از شهرها و در بیابانها به تنهایی زندگی میکردند. | ||
در چنین شرایط معنوی بود که دین اسلام به این سرزمین راه یافت. | در چنین شرایط معنوی بود که دین اسلام به این سرزمین راه یافت. | ||
پس از فتح شام به دست مسلمانان برخی از صحابه چون ابوذر غفاری، معاذ بن جبل و دیگران به این منطقه رفتند و بخشی از عمر خود را در آنجا سپری کردند. اینان کانونهای اولیۀ زاهدانه را در شام پدید آوردند و به الگوهای معنوی در تصوف آنجا تبدیل شدند. | پس از فتح شام به دست مسلمانان برخی از صحابه چون ابوذر غفاری، معاذ بن جبل و دیگران به این منطقه رفتند و بخشی از عمر خود را در آنجا سپری کردند. اینان کانونهای اولیۀ زاهدانه را در شام پدید آوردند و به الگوهای معنوی در تصوف آنجا تبدیل شدند. | ||
در مساجد حلقههایی شکل گرفت که در | در مساجد حلقههایی شکل گرفت که در آنها احادیث نبوی جمعآوری میشد و زاهدان به مطالعۀ منابع و اسناد احادیث میپرداختند. <ref>ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، ج۱، ص۲۷، طبقات الفقها، به کوشش خلیل میس، بیروت، دارالقلم.</ref> | ||
<ref>احمد بن حنبل، مسائل، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳، به کوشش فضلالرحمان دین محمد، دهلی، ۱۹۸۸م.</ref> | <ref>احمد بن حنبل، مسائل، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳، به کوشش فضلالرحمان دین محمد، دهلی، ۱۹۸۸م.</ref> | ||
<ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، ج۱، ص۴۹۰، صفة الصفوة، به کوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعهجی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.</ref> | <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، ج۱، ص۴۹۰، صفة الصفوة، به کوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعهجی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.</ref> | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
=ورود تصوف به شام= | =ورود تصوف به شام= | ||
این که چگونه تصوف وارد سوریه شد، | این که چگونه تصوف وارد سوریه شد، کسی به درستی نمیداند؛ مسافرت و کوچ مشایخ تصوف همچون ابراهیم ادهم، بایزید بسطامی، شهابالدین سهروردی، شیخ محیالدین ابن عربی، جلالالدین رومی و دیگران به سرزمین شام که کنجکاوی تشنگان معرفت را میانگیخت، همچنین آشنایی طالبان معرفت با کتابهای بزرگان تصوف وحتی به استادی رسیدن برخی از مریدان سوری در طریقت خود، بدون شک از عوامل مؤثر پیدایش تصوف در این خطه از سرزمین اسلامی است. به نظر میرسد ابوذر غفاری نخستین زاهدی است که تعالیم خود ـ و در حقیقت تعالیم پیامبر اکرم ـ را در سرزمین شام و در زمان حکمفرمایی معاویه رواج داد. پس از او دیگر پیران طریقت، هر یک به نحوی بذر زهد، تصوف، و عرفان را کاشته شاگردانی را دور خود جمع نمودند و بدین ترتیب تصوف را از انحصار قوم و ملتی خارج کرده آن را حق تمامی مردم ساختند. | ||
=ابودرداء= | =ابودرداء= | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
=ویژگیها= | =ویژگیها= | ||
==اندوه و بکاء== | == اندوه و بکاء == | ||
اندوه و گریه (بکاء) که در میان زاهدان و عابدان بصره رایج بود، در شام نیز نمونههایی داشت. ابوبکر غسانی و اسماعیل بن مهاجر نیز از جملۀ زاهدان مسلما ن بودند که اندوه و گریه را مهم میشمردند. <ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۶، ص۸۵، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۵ق.</ref> | اندوه و گریه (بکاء) که در میان زاهدان و عابدان بصره رایج بود، در شام نیز نمونههایی داشت. ابوبکر غسانی و اسماعیل بن مهاجر نیز از جملۀ زاهدان مسلما ن بودند که اندوه و گریه را مهم میشمردند. <ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۶، ص۸۵، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۵ق.</ref> | ||
<ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۶، ص۸۹، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۵ق.</ref> | <ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۶، ص۸۹، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۵ق.</ref> | ||
<ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، ج۴، ص۲۲۱، صفة الصفوة، به کوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعهجی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.</ref> | <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، ج۴، ص۲۲۱، صفة الصفوة، به کوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعهجی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.</ref> | ||
==جوع== | == جوع == | ||
مهمترین ویژگی که تصوف شام را از دیگر اقلیمهای اسلامی متمایز میساخت، توجه به «جوع» (گرسنگی) بود. | مهمترین ویژگی که تصوف شام را از دیگر اقلیمهای اسلامی متمایز میساخت، توجه به «جوع» (گرسنگی) بود. | ||
===جوعیه=== | === جوعیه === | ||
جوع در میان زاهدان و صوفیان شام، مانند لباس پشمی (صوف) در میان صوفیان کوفه، و تأکید بر خوف و گریه (بکاء) در بصره، اهمیت بسیار داشت و میتوان آن را مشخصۀ اصلی تصوف این منطقه به شمار آورد، چندان که از دیرباز صوفیۀ شام به نام «جوعیه» (افرادی که مدتها گرسنگی را تحمل میکنند) معروف بودند و کلابادی میگوید که آنان به پیروی از سخن پیامبر (ص) تا آنجا غذا میخورند که بتوانند سرپا بمانند. <ref>کلابادی، محمد، ج۱، ص۲۲، التعرف لمذهب اهل التصوف، به کوشش عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۴م.</ref> | جوع در میان زاهدان و صوفیان شام، مانند لباس پشمی (صوف) در میان صوفیان کوفه، و تأکید بر خوف و گریه (بکاء) در بصره، اهمیت بسیار داشت و میتوان آن را مشخصۀ اصلی تصوف این منطقه به شمار آورد، چندان که از دیرباز صوفیۀ شام به نام «جوعیه» (افرادی که مدتها گرسنگی را تحمل میکنند) معروف بودند و کلابادی میگوید که آنان به پیروی از سخن پیامبر (ص) تا آنجا غذا میخورند که بتوانند سرپا بمانند. <ref>کلابادی، محمد، ج۱، ص۲۲، التعرف لمذهب اهل التصوف، به کوشش عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۴م.</ref> | ||
<ref>ابن تیمیه، احمد، ج۱۰، ص۳۶۸، مجموع فتاوی، به کوشش عبدالرحمان نجدی، ریاض، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.</ref> | <ref>ابن تیمیه، احمد، ج۱۰، ص۳۶۸، مجموع فتاوی، به کوشش عبدالرحمان نجدی، ریاض، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.</ref> | ||
===مبلغ=== | === مبلغ === | ||
ظاهراً نخستین کسی که در شام به توجه و تبلیغ گرسنگی پرداخت کعب الاحبار بود <ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۵، ص۳۸۱-۳۸۲، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۵ق.</ref> | ظاهراً نخستین کسی که در شام به توجه و تبلیغ گرسنگی پرداخت کعب الاحبار بود <ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۵، ص۳۸۱-۳۸۲، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۵ق.</ref> | ||
و در روایات اسرائیلیات که از او نقل شده، نیز توجه به جوع خاطرنشان شده است. <ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۵، ص۳۸۹، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۵ق.</ref> | و در روایات اسرائیلیات که از او نقل شده، نیز توجه به جوع خاطرنشان شده است. <ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۵، ص۳۸۹، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۵ق.</ref> | ||
<ref>نشار، علی سامی، ج۳، ص۲۸۷، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، قاهره، ۱۹۷۸م.</ref> | <ref>نشار، علی سامی، ج۳، ص۲۸۷، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، قاهره، ۱۹۷۸م.</ref> | ||
===علل=== | === علل === | ||
برخی از محققان توجه زاهدان و صوفیان شام به تحمل گرسنگی را به سبب شرایط خاص اقلیمی آنجا دانستهاند و آبادانی، سرسبزی و فراوانی نعمت در آنجا را عاملی به شمار آوردهاند که واکنش زاهدان را به شکل تأکید بسیار بر گرسنگی برانگیخت. <ref>شیبی، کامل مصطفی، ج۱، ص۳۳۹، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م.</ref> | برخی از محققان توجه زاهدان و صوفیان شام به تحمل گرسنگی را به سبب شرایط خاص اقلیمی آنجا دانستهاند و آبادانی، سرسبزی و فراوانی نعمت در آنجا را عاملی به شمار آوردهاند که واکنش زاهدان را به شکل تأکید بسیار بر گرسنگی برانگیخت. <ref>شیبی، کامل مصطفی، ج۱، ص۳۳۹، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م.</ref> | ||
اما به نظر میرسد که سبب اساسی توجه به گرسنگی نزد زهاد شام نه شرایط اقلیمی، بلکه پیروی از سنتی معنوی در انتخاب گرسنگی برای مبارزه با نفس بوده باشد، سنتی که ریشه در شیوههای زاهدانۀ پیشین سرزمین شام و تعالیم یهودیت و بهویژه مسیحیت داشت. <ref>نشار، علی سامی، ج۳، ص۲۸۷، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، قاهره، ۱۹۷۸م.</ref> | اما به نظر میرسد که سبب اساسی توجه به گرسنگی نزد زهاد شام نه شرایط اقلیمی، بلکه پیروی از سنتی معنوی در انتخاب گرسنگی برای مبارزه با نفس بوده باشد، سنتی که ریشه در شیوههای زاهدانۀ پیشین سرزمین شام و تعالیم یهودیت و بهویژه مسیحیت داشت. <ref>نشار، علی سامی، ج۳، ص۲۸۷، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، قاهره، ۱۹۷۸م.</ref> | ||
نیز باید یادآور شد که دستکم در دهههای آغازین حکومت اسلامی در آنجا، توجه به زهد، عزلتگزینی و مبارزه با نفس و در پی آن، بیعلاقگی به مسائل پیچیدۀ سیاسی که | نیز باید یادآور شد که دستکم در دهههای آغازین حکومت اسلامی در آنجا، توجه به زهد، عزلتگزینی و مبارزه با نفس و در پی آن، بیعلاقگی به مسائل پیچیدۀ سیاسی که بنیامیه در آنجا با آنها دست به گریبان بودند، از نظر سیاسی برای حاکمان مفید بود. | ||
به بیان دیگر، تحمل گرسنگی روش کسانی بود که به حاکمان و حکومت و شوکت آنان توجهی نداشتند و آن اندازه که به نفس خود سخت میگرفتند، به حاکمان سخت نمیگرفتند و این امر تا حد بسیاری از مشکلات | به بیان دیگر، تحمل گرسنگی روش کسانی بود که به حاکمان و حکومت و شوکت آنان توجهی نداشتند و آن اندازه که به نفس خود سخت میگرفتند، به حاکمان سخت نمیگرفتند و این امر تا حد بسیاری از مشکلات بنیامیه میکاست. <ref>نشار، علی سامی، ج۳، ص۲۸۶-۲۸۷، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، قاهره، ۱۹۷۸م.</ref> | ||
=نزدیکتر شدن زهد به تصوف= | =نزدیکتر شدن زهد به تصوف= | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
ابوسلیمان دارانی که در عراق با تعالیم صوفیه آشنا شده بود، <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، ج۴، ص۲۲۴، صفة الصفوة، به کوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعهجی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.</ref> | ابوسلیمان دارانی که در عراق با تعالیم صوفیه آشنا شده بود، <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، ج۴، ص۲۲۴، صفة الصفوة، به کوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعهجی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.</ref> | ||
از نخستین صوفیانی بود که مفاهیم عرفانی و اصطلاحات صوفیه را در شام رایج نمود. پس از ابوسلیمان دارانی تصوف شام شاهد شخصیتهای برجستهای چون ابوعبدالله رودباری (د ۳۶۹ق) و ابوبکر دُقّی بود. | از نخستین صوفیانی بود که مفاهیم عرفانی و اصطلاحات صوفیه را در شام رایج نمود. پس از ابوسلیمان دارانی تصوف شام شاهد شخصیتهای برجستهای چون ابوعبدالله رودباری (د ۳۶۹ق) و ابوبکر دُقّی بود. | ||
به جز این صوفیان نامدار، شمار بسیاری از زهاد در جبل شام و لبنان و | به جز این صوفیان نامدار، شمار بسیاری از زهاد در جبل شام و لبنان و بیتالمقدس حضور داشتند که اغلب در گمنامی زندگی میکردند و ابن جوزی به شماری از آنان اشاره کرده است. <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، ج۴، ص۲۵۴ بب، صفة الصفوة، به کوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعهجی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.</ref> | ||
این سرزمین همچنین برای صوفیان دیگر مناطق نیز که قصد انزوا و کنارهگیری از مردم را داشتند، محل مناسبی به شمار میآمد. از این رو بود که بسیاری از آنان به شام سفر میکردند و بخشی از عمر خویش را در آنجا، در ملازمت و صحبت با صوفیان میگذراندند. | این سرزمین همچنین برای صوفیان دیگر مناطق نیز که قصد انزوا و کنارهگیری از مردم را داشتند، محل مناسبی به شمار میآمد. از این رو بود که بسیاری از آنان به شام سفر میکردند و بخشی از عمر خویش را در آنجا، در ملازمت و صحبت با صوفیان میگذراندند. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
=مقابله با تصوف در شام= | =مقابله با تصوف در شام= | ||
متأسفانه این چنین پنداشته | متأسفانه این چنین پنداشته میشد و هنوز هم میشود که صوفیان بجز سماع و پایکوبی و ژنده پوشی و تکدی، کار دیگری از آنها بر نمیآید. ولی اگر خوب به تاریح نگاهی بیندازیم خواهیم دید که ریشه تصوف حتی به پیش از اسلام بر میگردد، و صوفیان راستین سهم بزرگی در دفاع از اسلام وگسترش آن داشتهاند که در جای خود به آن اشاره خواهیم کرد. | ||
در سوریه نیز با وجود مبارزه برخی سلاطین و حکام، به تحریک متعصبان و جاهلان، برای از بین بردن تصوف که با کشتن صوفیان و ارعاب مریدان همراه بود، تلاش فراوانی شد تا راه را بر این مسلک تقرب به «هو» را ببندند که میتوان به کشته شدن شیخ اشراق شهابالدین سهروردی، در حلب به دستور سلطان صلاحالدین ایوبی، اشاره نمود. مقابله فقها با صوفیان خود حکایت درازی دارد. فقها بدون تأمل و تعمق در تصوف آن را متهم به خروج از دین کردهاند واین در حالی است که وجود هر دو برای حفظ دین الزامی است و هر دو راهی را برای رسیدن به هدف خود میپیمایند... فقها مردم را از تسلیم شدن به اوهام و انحرافات باز میدارند و صوفیان نیز تصاویر روحی بس بدیعی را به ارمغان میگذارند. | |||
=فهرست منابع= | =فهرست منابع= | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۴: | ||
(۱۶) ولهاوزن، یولیوس، الدولة العربیة و سقوطها، ترجمۀ یوسف عش، دمشق، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م. | (۱۶) ولهاوزن، یولیوس، الدولة العربیة و سقوطها، ترجمۀ یوسف عش، دمشق، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م. | ||
[http://lib.eshia.ir/23022/15/5957 دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تصوف»، ج۱۵، ص۵۹۵۷.] | [http://lib.eshia.ir/23022/15/5957 دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تصوف»، ج۱۵، ص۵۹۵۷.] | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:تصوف]] | |||
[[رده: تصوف]] |