۸۷٬۹۰۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عهده دار ' به 'عهدهدار ') |
جز (جایگزینی متن - ' می ن' به ' مین') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
=ولادت حضرت موسی (ع)= | =ولادت حضرت موسی (ع)= | ||
حضرت موسی (ع) زمانی به دنیا آمد که روزگار بنی اسرائیل فوقالعاده دشوار و ناگوار بود، زیرا [[فرعون]] مردان و پسران آنان را به قتل میرساند و زنانشان را زنده | حضرت موسی (ع) زمانی به دنیا آمد که روزگار بنی اسرائیل فوقالعاده دشوار و ناگوار بود، زیرا [[فرعون]] مردان و پسران آنان را به قتل میرساند و زنانشان را زنده مینهاد، اکنون حضرت موسی (ع) به دنیا آمده و مادرش در تکاپوی پنهان کردن نوزاد از نظر جاسوسان فرعونی است در اینجا خداوند متعال به مادر حضرت موسی (ع) دستور میدهد که موسی را شیر داده و هنگامی که بر او بیمناک است وی را به رود افکند و ناراحت نباشد که به زودی حضرت موسی (ع) را به خودش باز میگرداند و از پیامبران الهی قرار میدهد وقتی مادرش حضرت موسی (ع) را به آب افکند خاندان فرعون او را از آب گرفتند و همسر فرعون گفت: این نوزاد نور چشم من و تو باشد مبادا او را به قتل برسانی شاید برای ما سودی داشته باشد و او را فرزند خود قرار دهیم. | ||
خواهر حضرت موسی (ع) به دنبال نوزاد راه افتاد تا از عاقبت او باخبر شود و رسید به دربار فرعون و بدون این که کسی متوجه این موضوع شود به فرعونیان گفت من شما را به خانوادهای راهنمایی میکنم و عهدهدار شیر دادن این نوزاد باشد، و آنان پذیرفتند و حضرت موسی را به مادرش دادند در حالی که نمیدانستند این مادر اوست و خداوند با این کار چشم مادرش را روشن ساخت. <ref>قصص / 3ـ13؛ ر. ک: نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1398ق، ج15، ص136</ref> | خواهر حضرت موسی (ع) به دنبال نوزاد راه افتاد تا از عاقبت او باخبر شود و رسید به دربار فرعون و بدون این که کسی متوجه این موضوع شود به فرعونیان گفت من شما را به خانوادهای راهنمایی میکنم و عهدهدار شیر دادن این نوزاد باشد، و آنان پذیرفتند و حضرت موسی را به مادرش دادند در حالی که نمیدانستند این مادر اوست و خداوند با این کار چشم مادرش را روشن ساخت. <ref>قصص / 3ـ13؛ ر. ک: نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1398ق، ج15، ص136</ref> |