ابوالحسن صیرفی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' نمی ی' به ' نمی‌ی')
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:
=درباره او=
=درباره او=


ابوعبدالرحمان السلمی درباره او گفته: احادیث نبوی زیادی از او نقل شده و او امین و موثق بود. بعضی معتقدند او در سال 359 هجری قمری و برخی دیگر گفته اند که وی در روز یکشنبه 21 رجب سال 357 هجری قمری درگذشته است <ref>تاریخ دمشق، ابن عساکر، باب: حرف الباء فی آباء من اسمه علی</ref>.
ابوعبدالرحمان السلمی درباره او گفته: احادیث نبوی زیادی از او نقل شده و او امین و موثق بود. بعضی معتقدند او در سال 359 هجری قمری و برخی دیگر گفته‌اند که وی در روز یکشنبه 21 رجب سال 357 هجری قمری درگذشته است <ref>تاریخ دمشق، ابن عساکر، باب: حرف الباء فی آباء من اسمه علی</ref>.


=مشایخ=
=مشایخ=
خط ۲۶: خط ۲۶:
1- [[تصوف]] یعنی بریدن از خلق چه در ظاهر و چه در باطن.
1- [[تصوف]] یعنی بریدن از خلق چه در ظاهر و چه در باطن.


2- فساد در قلب به تبع فساد در زمانه و اهل آن رخ می دهد.
2- فساد در قلب به تبع فساد در زمانه و اهل آن رخ می‌دهد.


3- مردم به دنبال حقیقتند لکن آن را نمی یابند تا از این دنیا جدا شوند و به آخرت بپیوندند<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%A8%D9%88_%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%B5%D9%8A%D8%B1%D9%81%D9%8A أبو الحسن الصیرفی]</ref>.
3- مردم به دنبال حقیقتند لکن آن را نمی‌یابند تا از این دنیا جدا شوند و به آخرت بپیوندند<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%A8%D9%88_%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%B5%D9%8A%D8%B1%D9%81%D9%8A أبوالحسن الصیرفی]</ref>.


=پانویس=
== پانویس ==
{{پانویس|1}}
{{پانویس}}


[[رده: تصوف]]
[[رده:تصوف]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۱

نام ابوالحسن علی بن بنْدَار بن الحسین صیرفی
نام‎های دیگر ابوالحسن صیرفی
وفات 357 یا359ق

ابوالحسن علی بن بنْدَار بن الحسین صیرفی از بزرگان علمای تصوف اهل سنت قرن چهارم هجری بود[۱].

درباره او

ابوعبدالرحمان السلمی درباره او گفته: احادیث نبوی زیادی از او نقل شده و او امین و موثق بود. بعضی معتقدند او در سال 359 هجری قمری و برخی دیگر گفته‌اند که وی در روز یکشنبه 21 رجب سال 357 هجری قمری درگذشته است [۲].

مشایخ

در نیشابور ابوعثمان، در سمرقند محمد بن فضل، در بلخ محمد بن حامد، و در گرگان ابوعلی، در ری یوسف بن حسین، در بغداد جنید بن محمد، أَبا الْعَبَّاس بن عَطاء وَ أَبا مُحَمَّد الْجریرِی، در شام طَاهِرًا الْمَقْدِسِی، أَبا عبدالله ابْن الْجلاء وَ أَبا عَمْرو والدمشقی و در مصر أَبَا بکر الْمصْرِیّ و الزقاق وَأَبا عَلیّ الرُّوذَبَارِی را درک کرد.

سخنان

1- تصوف یعنی بریدن از خلق چه در ظاهر و چه در باطن.

2- فساد در قلب به تبع فساد در زمانه و اهل آن رخ می‌دهد.

3- مردم به دنبال حقیقتند لکن آن را نمی‌یابند تا از این دنیا جدا شوند و به آخرت بپیوندند[۳].

پانویس

  1. طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی[؟]، ص373-375، دار الکتب العلمیة، ط2003
  2. تاریخ دمشق، ابن عساکر، باب: حرف الباء فی آباء من اسمه علی
  3. أبوالحسن الصیرفی