۸۵٬۹۵۷
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'علیهم السلام' به 'علیهمالسلام') |
||
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
از نظر سیر تاریخی پیشینه فلسفه به طور کلی به دو بخش تقسیم میشود: | از نظر سیر تاریخی پیشینه فلسفه به طور کلی به دو بخش تقسیم میشود: | ||
الف: بی تردید از آغاز تفکر بشر همزمان با آفرینش او بوده است، و هرگاه انسان میزیسته، فکر و اندیشه را به عنوان یک ویژگی جدایی ناپذیر با خود داشته، و هر جا انسانی گام نهاده تعقل و تفکر را با خود برده است. طبیعی است که اندیشههای آغازین، از نظم و تربیت لازم برخوردار نبوده و مسایل مورد پژوهش و تحقیق | الف: بی تردید از آغاز تفکر بشر همزمان با آفرینش او بوده است، و هرگاه انسان میزیسته، فکر و اندیشه را به عنوان یک ویژگی جدایی ناپذیر با خود داشته، و هر جا انسانی گام نهاده تعقل و تفکر را با خود برده است. طبیعی است که اندیشههای آغازین، از نظم و تربیت لازم برخوردار نبوده و مسایل مورد پژوهش و تحقیق دستهبندی دقیقی نداشته است چه رسد بهاین که هر دسته از مسایل، نام و عنوان خاصی و روش ویژهای داشته باشد، گرچه سهم برخی از انسانها در خلق اندیشه ها بخصوص اندیشههای فلسفی مربوط به شناخت هستی و آغاز و انجام آن بیشتر از سایر هم نوعانشان بوده و موفقیتهای فراوانی را درباره اندیشههای فلسفی داشته و از خود به یادگار گذاشتهاند که از آن میان از فلاسفه یونان افرادی مثل افلاطون و ارسطو جزء استوانههای فلسفه محسوب میشود و اندیشههای فلسفی متعدد و متینی از آنها به یادگار مانده است.<ref>مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 24و 28، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، سال 1379 ش؛ شریف، محمد، تاریخ فلسفه در اسلام، ج 1، ص 122، انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1362 ش.</ref> | ||
ب: گرچه همان طور که اشاره شد اندیشه فلسفی قبل از اسلام در میان جوامع بشری بسیار مطرح بوده، اما در جهان اسلام این اندیشه رونق و شکوفای خاصی پیدا کرد، بدین لحاظ سیر فلسفه در اسلامی جزئی از سیر علوم در اسلام شمرده میشود، زیرا محققان و نویسندگان تاریخ علوم، به این نکته اذعان دارند که بسیاری از علوم از جمله فلسفه در جهان اسلام سیر تکامل خاصی را پیموده است، نسبت به بعضی مسایل تقریر روشنتر از گذشتگان | ب: گرچه همان طور که اشاره شد اندیشه فلسفی قبل از اسلام در میان جوامع بشری بسیار مطرح بوده، اما در جهان اسلام این اندیشه رونق و شکوفای خاصی پیدا کرد، بدین لحاظ سیر فلسفه در اسلامی جزئی از سیر علوم در اسلام شمرده میشود، زیرا محققان و نویسندگان تاریخ علوم، به این نکته اذعان دارند که بسیاری از علوم از جمله فلسفه در جهان اسلام سیر تکامل خاصی را پیموده است، نسبت به بعضی مسایل تقریر روشنتر از گذشتگان آراءشده، و نسبت به برخی دیگر تغییرات بنیادین آراءشده و اصلاح گردید، و بسیاری از مسایل عمده فلسفی جدیداً توسط فلاسفه مسلمان ابداع شده و محصول ره آورد اندیشه و فکر تعقل آنان است.<ref> مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، 5، ص 22و 31، نشر صدرا، چاپ 3، 1374 ش.</ref> | ||
== بنیانگذاران == | == بنیانگذاران == | ||
این مسأله نیز همانند مسأله قبل در دو بخش قابل طرح است: | این مسأله نیز همانند مسأله قبل در دو بخش قابل طرح است: | ||
الف: مورخین فلسفه معتقدند که | الف: مورخین فلسفه معتقدند که کهنترین مجموعههای که صرفاً جنبه فلسفی داشته یا جنبه فلسفی آنها غالب بوده مربوط به حکمای یونان است که در حدود شش قرن قبل میلاد میزیستهاند. گرچه در عین حال به این نکته نیز باید توجه داشت همان حکمای یونانی از عقاید مذهبی و فرهنگ شرقی بسیار متأثر بودهاند.<ref> مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 24، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، سال 1379 ش.</ref> | ||
ب: در حوزه جهان اسلام، برخی از بزرگان با اشاره به این نکته که حیات تعقل مسلمین مقارن با ظهور اسلام و تشکیل جامعه اسلامی است میگوید: آنچه دو قرن بعد از ظهور اسلام و بعثت پیامبر اکرم در جامعه اسلامی پدید آمد، نوعی خاصی از حیات تعقلی است که از آن به حیات فلسفی باید نام برد که ترجمه آثار یونانی آغاز شد گرچه در آن محدود و محصور نگردید بلکه گذشته از شکوفا کردن مسایل قبل، دهها مسأله جدید را که هرگز سابقه نداشت طرح و تبیین گردید، اولین فیلسوف مسلمان که آثار و تألیفات فراوانی دارد و در فهرست ابن ندیم از آن نام برده شده، یعقوب بن اسحاق کِندی متوفای 260 هجری است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، 5، ص 21، نشر صدرا، چاپ 3، 1374 ش؛ شریف محمد، تاریخ فلسفه در اسلام، ج 1، ص 596، انتشارات نشر دانشگاهی، تهران، 1362.</ref> | ب: در حوزه جهان اسلام، برخی از بزرگان با اشاره به این نکته که حیات تعقل مسلمین مقارن با ظهور اسلام و تشکیل جامعه اسلامی است میگوید: آنچه دو قرن بعد از ظهور اسلام و بعثت پیامبر اکرم در جامعه اسلامی پدید آمد، نوعی خاصی از حیات تعقلی است که از آن به حیات فلسفی باید نام برد که ترجمه آثار یونانی آغاز شد گرچه در آن محدود و محصور نگردید بلکه گذشته از شکوفا کردن مسایل قبل، دهها مسأله جدید را که هرگز سابقه نداشت طرح و تبیین گردید، اولین فیلسوف مسلمان که آثار و تألیفات فراوانی دارد و در فهرست ابن ندیم از آن نام برده شده، یعقوب بن اسحاق کِندی متوفای 260 هجری است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، 5، ص 21، نشر صدرا، چاپ 3، 1374 ش؛ شریف محمد، تاریخ فلسفه در اسلام، ج 1، ص 596، انتشارات نشر دانشگاهی، تهران، 1362.</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
== جایگاه فلسفه در متون دینی == | == جایگاه فلسفه در متون دینی == | ||
برخی از بزرگان حکمت درباره جایگاه فلسفه در متون دینی گفتهاند: عامل اصلی و مؤثر در پدید آمدن تفکر فلسفی و عقلی و بقاء آن ذخایر علمی است که در کلمات پیشوایان دین وجود دارد، برای روشن شدن این مسأله کافی است که ذخایر علمی اهل بیت ـ | برخی از بزرگان حکمت درباره جایگاه فلسفه در متون دینی گفتهاند: عامل اصلی و مؤثر در پدید آمدن تفکر فلسفی و عقلی و بقاء آن ذخایر علمی است که در کلمات پیشوایان دین وجود دارد، برای روشن شدن این مسأله کافی است که ذخایر علمی اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ را با کتب فلسفی که مرور زمان نوشته شده مقایسه گردد، آنگاه معلوم خواهد شد که روز به روز فلسفه به ذخایر علمی نام برده نزدیک شده تا در قرن یازده هجری تقریباً به همدیگر منطبق گشته و فاصلهای جز اختلاف تعبیر در میان باقی نمانده است.<ref>علامه طباطبائی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 60، نشر شرکت انتشار، تهران، 1348 ش.</ref> | ||
با دقت در این کلام که توسط یکی از کارشناسان بزرگ فلسفه و متون دینی ([[قرآن]] و [[روایات]]) اظهار شده جایگاه فلسفه و اندیشه [[عقل]] در متون دینی به روشنی معلوم خواهد شد. | با دقت در این کلام که توسط یکی از کارشناسان بزرگ فلسفه و متون دینی ([[قرآن]] و [[روایات]]) اظهار شده جایگاه فلسفه و اندیشه [[عقل]] در متون دینی به روشنی معلوم خواهد شد. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
بی تردید ظرافت، دقت و موشکافیهای که در فلسفه اسلامی وجود دارد بخصوص در الهیات بالمعنی الاخص، هرگز در فلسفههای غیر اسلامی نمیتوان یافت، و هر کسی که ره آورد فکری و فلسفه حکمای بزرگ مسلمان بخصوص حکمت متعالیه را با اندیشههای فلسفی و فلسفه غیر اسلامی مقایسه نماید بدین حقیقت اذعان خواهند نمود. | بی تردید ظرافت، دقت و موشکافیهای که در فلسفه اسلامی وجود دارد بخصوص در الهیات بالمعنی الاخص، هرگز در فلسفههای غیر اسلامی نمیتوان یافت، و هر کسی که ره آورد فکری و فلسفه حکمای بزرگ مسلمان بخصوص حکمت متعالیه را با اندیشههای فلسفی و فلسفه غیر اسلامی مقایسه نماید بدین حقیقت اذعان خواهند نمود. | ||
== | == منابع == | ||
[https://www.pasokh.org/fa/Article/View/4037/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87/?SearchText==%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87&LPhrase== سایت اندیشه قم] | [https://www.pasokh.org/fa/Article/View/4037/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87/?SearchText==%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87&LPhrase== سایت اندیشه قم] | ||