جورجی زیدان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
هفده رمضان: داستان کشتهشدن علی ابن ابیطالب ۱۹۰۰ | هفده رمضان: داستان کشتهشدن علی ابن ابیطالب ۱۹۰۰ | ||
پیشوای کربلا: داستان کشتهشدن حسین ابن علی ۱۹۰۱ | پیشوای کربلا: داستان کشتهشدن حسین ابن علی ۱۹۰۱ | ||
حجاج بن یوسف: دربارهٔ سیاست دوران | حجاج بن یوسف: دربارهٔ سیاست دوران بنیامیه ۱۹۰۲ | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''جورجی زیدان''' روشنفکر و نویسنده لبنانی با | '''جورجی زیدان''' روشنفکر و نویسنده [[لبنان|لبنانی]] با سبک و نوشتههای معروف در دنیای عرب است. | ||
= | =زندگینامه= | ||
در 11 جمادیالثانی 1278 در خانوادهای تنگدست و مسیحی در بیروت بهدنیا آمد. | در 11 جمادیالثانی 1278 در خانوادهای تنگدست و مسیحی در بیروت بهدنیا آمد. پدرش، حبیب، از اهالی روستای عَین عَنّوب بود که همراه خانوادهاش به بیروت مهاجرت کرده و در آنجا در اغذیه فروشی کار میکرد<ref>رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج20، ص 528 529؛ حسن، ص 7ـ 8؛ فیلیپ، ص 11، 131ـ133</ref>. | ||
وی که خود بیسواد بود و فقط خواندن و نوشتن و حساب و کتاب مقدماتی را ضروری | وی که خود بیسواد بود و فقط خواندن و نوشتن و حساب و کتاب مقدماتی را ضروری میدانست، زیدان را در پنج سالگی به مدرسه فرستاد تا در آینده در اداره اغذیه فروشی به او کمک کند. زیدان، پس از دو سال، به مدرسه رفت و در آنجا حساب، صرف و نحو، خوش نویسی و کمی زبان فرانسه آموخت. در یازده سالگی، با اصرار پدرش، تحصیل را رها کرد<ref>رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج20، ص 536 541؛ حسن، ص 8، 22؛ فیلیپ، ص 135ـ139</ref>. زیدان یک سال و اندی در اغذیه فروشی نزد پدرش، و سپس دو سال در یک کارگاه کفاشی کار کرد، اما دوباره نزد پدرش بازگشت. در پانزده سالگی به مدرسه ای شبانه رفت و در مدت چهار ماه، با تلاش بسیار، زبان انگلیسی آموخت. در همان زمان، تألیف فرهنگی انگلیسی به عربی را آغاز کرد که ناتمام ماند<ref>رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج 20، ص541 555؛ عبود، ص 19؛ فیلیپ، ص 139ـ 141، 151ـ152</ref>. | ||
در اغذیه فروشی با بزرگانی نظیر [[ابراهیم الیازجی]] ( | در اغذیه فروشی با بزرگانی نظیر [[ابراهیم الیازجی]] (منتقد، شاعر، روزنامه نگار و محقق) و [[عبداللّه بستانی]] (شاعر، روزنامه نگار ونمایشنامه نویس) آشنا شد و به عضویت گروه [[جمعیة شمسالبِرّ|معیة شمسالبِرّ]]»، شعبهای از جمعیت جوانان مسیحی در انگلستان، درآمد و در این گروه، با یعقوب صروف (روزنامهنگار، مترجم و داستاننویس)، [[سلیم البستانی]] (روزنامهنگار و داستاننویس)، و [[اسکندر البارودی]] آشنا شد. با تشویق ها و راهنماییهای بارودی، تصمیم گرفت به دانشکده پزشکی برود. دو ماه دروس مقدماتی را نزد بارودی خواند و در 1298 در رشته پزشکی به کالج پروتستان سوری راه یافت <ref>رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج 20، ص 563 - 577؛ حسن، ص 8 - 9؛ فیلیپ، ص 161ـ169</ref> و در سال اول، شاگرد ممتاز شد. | ||
در اوایل سال | در اوایل سال دوم، زیدان و دانشجویان دیگر در اعتراض به کاستیهای دانشکده و برای احقاق حقوق خود و هواداری از استادی که به علت سخنرانی درباره داروینیسم اخراج شده بود، از رفتن به کلاس خودداری کردند. پس از کشمکشهای بسیار، دانشکده تصمیم گرفت دانشجویان معترض را اخراج کند<ref>فیلیپ، ص 180ـ206؛ بروگمن، ص 219</ref>. سپس او در رشته دارو سازی امتحان داد و چندی در این رشته درس خواند، ولی آن را نیمه کاره رها کرد و برای ادامه تحصیل به [[مصر]] رفت <ref>حسن، ص10؛ ابوخلیل، ص 16</ref>، وی قبل از سفر به مصر به عضویت فراماسونری درآمده بود. | ||
در ابتدا قصد داشت در مصر در رشته پزشکی ادامه تحصیل | در ابتدا قصد داشت در مصر در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد؛ اما، با پیشنهاد صاحب روزنامه الزمان، یک سال در آنجا مشغول بکار بود. در همان سال در حمله انگلیس به سودان، برای درهم شکستن قیام محمد احمدبن عبداللّه معروف به [[مهدی سودانی]]، در سمت مترجم امنیتی به ارتش انگلستان پیوست<ref>حسن، ص10ـ11؛ فیلیپ، ص 24</ref>. | ||
در 1302 به بیروت بازگشت و به فراگیری زبان عبری و زبان سریانی پرداخت و به عضویت المجمع العلمی الشرقی درآمد<ref>فاخوری، ج 4، ص 227</ref>. در | در 1302 به بیروت بازگشت و به فراگیری زبان عبری و زبان سریانی پرداخت و به عضویت المجمع العلمی الشرقی درآمد<ref>فاخوری، ج 4، ص 227</ref>. در 1303، اولین کتاب وی، با عنوان الالفاظ العربیة و الفلسفه اللغویه، در بیروت بهچاپ رسید و بهسبب انتشار آن، او عضو انجمن سلطنتی آسیایی گردید<ref>فیلیپ، ص 25ـ 26؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «زیدان، جرجی»</ref>. در همان سال، به لندن سفر کرد و با آثار مستشرقان آشنا شد. پس از بازگشت به قاهره، در زمستان همان سال به پیشنهاد یعقوب صروف و فارِس نَمِر، در مجله المقتطف استخدام گردید. وی بیشتر به کارهای اجرایی میپرداخت، بهطوری که در مدت یک سال و نیم همکاری، فقط یک مقاله در آنجا به چاپ رساند. در 1306، از سمت خود کنارهگیری کرد و دو سال در مدرسه العبیدیة الکبری، به عنوان معلم ارشد، به تدریس زبان عربی پرداخت<ref>حسن، ص 11ـ12؛ فیلیپ، ص 26</ref>. | ||
در 1308 ازدواج کرد و با مشارکت یکی از | در 1308 ازدواج کرد و با مشارکت یکی از دوستانش، چاپخانه کوچکی تأسیس کرد که سال بعد، با کنارهگیری شریکش، بهتنهایی اداره آن را برعهده گرفت. وی در اواخر 1309، مجله الهلال را تأسیس نمود<ref>حسن، ص 13؛ فیلیپ، ص 27</ref>. از 1298 رابطه عمیق و استواری بین زیدان و مستشرقانی مانند نولدکه، گولدتسیهر، کراچکوفسکی و مارگلیوث و واندایک ایجاد شد و دفتر مجله الهلال محل رفتوآمد مستشرقانی بود که به مصر میآمدند<ref>ابوخلیل، ص 17</ref>. زیدان در 1908 به استانبول، در 1912 به کشورهای اروپایی و در 1913 به فلسطین سفر کرد<ref>حسن، ص 39ـ40؛ ابوخلیل، همانجا</ref>. | ||
در 1910، [[دانشگاه قاهره]] از وی برای تدریس تاریخ اسلام دعوت کرد. انتخاب یک مسیحی برای تدریس تاریخ | در 1910، [[دانشگاه قاهره]] از وی برای تدریس تاریخ اسلام دعوت کرد. انتخاب یک مسیحی برای تدریس تاریخ اسلام، اعتراض شدید مسلمانان را برانگیخت و زیدان مجبور به کنارهگیری از این سمت شد. وی در ژوئیه 1914 در منزل خود در قاهره بهطور ناگهانی درگذشت<ref>حسن، ص 205ـ 208؛ فیلیپ، ص 32</ref>. شاعرانی چون [[احمد شوقی]]، [[حافظ ابراهیم|محمدحافظ ابراهیم]]، [[ولیالدین یکن]]، [[خلیل مُطران]] و [[ایلیا ابوماضی]] در مرگ او مرثیههایی سرودند<ref>رجوع کنید به عبود، ص 389ـ440؛ حسن، ص 209ـ210</ref>. | ||
=آثار= | =آثار= | ||
==پژوهشهای تاریخی== | == پژوهشهای تاریخی == | ||
تاریخ مصر ۱۸۸۹ | تاریخ مصر ۱۸۸۹ | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
تاریخ عرب قبل از اسلام ۱۹۰۸ | تاریخ عرب قبل از اسلام ۱۹۰۸ | ||
==ادبیات== | == ادبیات == | ||
زبان عربی و فلسفه زبانی ۱۸۸۹ | زبان عربی و فلسفه زبانی ۱۸۸۹ | ||
تاریخ ادبیات عرب ۱۹۱۱<ref>مقدسی، ص 625ـ 626 | تاریخ ادبیات عرب ۱۹۱۱<ref>مقدسی، ص 625ـ 626 | ||
</ref> | </ref> | ||
==داستانهای تاریخی== | == داستانهای تاریخی == | ||
المملوکالشارِد ۱۸۹۱ | المملوکالشارِد ۱۸۹۱ | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
پیشوای کربلا: داستان کشتهشدن حسین ابن علی ۱۹۰۱ | پیشوای کربلا: داستان کشتهشدن حسین ابن علی ۱۹۰۱ | ||
حجاج بن یوسف: دربارهٔ سیاست دوران | حجاج بن یوسف: دربارهٔ سیاست دوران بنیامیه ۱۹۰۲ | ||
فتح اندلس ۱۹۰۳ | فتح اندلس ۱۹۰۳ | ||
شارل و عبدالرحمن: داستان پیروزیهای اسلام در اروپا ۱۹۰۴ | شارل و عبدالرحمن: داستان پیروزیهای اسلام در اروپا ۱۹۰۴ | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
خیزش عثمانی:دربارهٔ اوضاع سیاسی دوره عبدالحمید دوم ۱۹۱۱ | خیزش عثمانی:دربارهٔ اوضاع سیاسی دوره عبدالحمید دوم ۱۹۱۱ | ||
دختر قیروان ۱۹۱۲ | دختر قیروان ۱۹۱۲ | ||
صلاحالدین ایوبی ۱۹۱۳ | |||
شجر الدر ۱۹۱۴ | شجر الدر ۱۹۱۴ | ||
==مجلهها== | == مجلهها == | ||
مجله الهلال ۱۸۹۲–۱۹۱۴ | مجله الهلال ۱۸۹۲–۱۹۱۴ | ||
==زندگینامه== | == زندگینامه == | ||
زندگینامه جورجی زیدان ۱۹۱۶ | زندگینامه جورجی زیدان ۱۹۱۶ | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:لبنان]] | [[رده:لبنان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۱۱
نام | جرجی زیدان |
---|---|
نام پدر | حبیب |
متولد | 11 جمادیالثانی 1278 |
محل تولد | بیروت/ لبنان |
برخی آثار | تاریخ یونان و روم ۱۸۹۹
تاریخ تمدن اسلامی ۱۹۰۲–۱۹۰۶ تاریخ عرب قبل از اسلام ۱۹۰۸ دختران غسان ۱۸۹۷/۹۸ عذراء قریش: داستان کشتهشدن عثمان و جنگهای جمل و صفین ۱۸۹۹ هفده رمضان: داستان کشتهشدن علی ابن ابیطالب ۱۹۰۰ پیشوای کربلا: داستان کشتهشدن حسین ابن علی ۱۹۰۱ حجاج بن یوسف: دربارهٔ سیاست دوران بنیامیه ۱۹۰۲ |
جورجی زیدان روشنفکر و نویسنده لبنانی با سبک و نوشتههای معروف در دنیای عرب است.
زندگینامه
در 11 جمادیالثانی 1278 در خانوادهای تنگدست و مسیحی در بیروت بهدنیا آمد. پدرش، حبیب، از اهالی روستای عَین عَنّوب بود که همراه خانوادهاش به بیروت مهاجرت کرده و در آنجا در اغذیه فروشی کار میکرد[۱].
وی که خود بیسواد بود و فقط خواندن و نوشتن و حساب و کتاب مقدماتی را ضروری میدانست، زیدان را در پنج سالگی به مدرسه فرستاد تا در آینده در اداره اغذیه فروشی به او کمک کند. زیدان، پس از دو سال، به مدرسه رفت و در آنجا حساب، صرف و نحو، خوش نویسی و کمی زبان فرانسه آموخت. در یازده سالگی، با اصرار پدرش، تحصیل را رها کرد[۲]. زیدان یک سال و اندی در اغذیه فروشی نزد پدرش، و سپس دو سال در یک کارگاه کفاشی کار کرد، اما دوباره نزد پدرش بازگشت. در پانزده سالگی به مدرسه ای شبانه رفت و در مدت چهار ماه، با تلاش بسیار، زبان انگلیسی آموخت. در همان زمان، تألیف فرهنگی انگلیسی به عربی را آغاز کرد که ناتمام ماند[۳].
در اغذیه فروشی با بزرگانی نظیر ابراهیم الیازجی (منتقد، شاعر، روزنامه نگار و محقق) و عبداللّه بستانی (شاعر، روزنامه نگار ونمایشنامه نویس) آشنا شد و به عضویت گروه معیة شمسالبِرّ»، شعبهای از جمعیت جوانان مسیحی در انگلستان، درآمد و در این گروه، با یعقوب صروف (روزنامهنگار، مترجم و داستاننویس)، سلیم البستانی (روزنامهنگار و داستاننویس)، و اسکندر البارودی آشنا شد. با تشویق ها و راهنماییهای بارودی، تصمیم گرفت به دانشکده پزشکی برود. دو ماه دروس مقدماتی را نزد بارودی خواند و در 1298 در رشته پزشکی به کالج پروتستان سوری راه یافت [۴] و در سال اول، شاگرد ممتاز شد.
در اوایل سال دوم، زیدان و دانشجویان دیگر در اعتراض به کاستیهای دانشکده و برای احقاق حقوق خود و هواداری از استادی که به علت سخنرانی درباره داروینیسم اخراج شده بود، از رفتن به کلاس خودداری کردند. پس از کشمکشهای بسیار، دانشکده تصمیم گرفت دانشجویان معترض را اخراج کند[۵]. سپس او در رشته دارو سازی امتحان داد و چندی در این رشته درس خواند، ولی آن را نیمه کاره رها کرد و برای ادامه تحصیل به مصر رفت [۶]، وی قبل از سفر به مصر به عضویت فراماسونری درآمده بود.
در ابتدا قصد داشت در مصر در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد؛ اما، با پیشنهاد صاحب روزنامه الزمان، یک سال در آنجا مشغول بکار بود. در همان سال در حمله انگلیس به سودان، برای درهم شکستن قیام محمد احمدبن عبداللّه معروف به مهدی سودانی، در سمت مترجم امنیتی به ارتش انگلستان پیوست[۷].
در 1302 به بیروت بازگشت و به فراگیری زبان عبری و زبان سریانی پرداخت و به عضویت المجمع العلمی الشرقی درآمد[۸]. در 1303، اولین کتاب وی، با عنوان الالفاظ العربیة و الفلسفه اللغویه، در بیروت بهچاپ رسید و بهسبب انتشار آن، او عضو انجمن سلطنتی آسیایی گردید[۹]. در همان سال، به لندن سفر کرد و با آثار مستشرقان آشنا شد. پس از بازگشت به قاهره، در زمستان همان سال به پیشنهاد یعقوب صروف و فارِس نَمِر، در مجله المقتطف استخدام گردید. وی بیشتر به کارهای اجرایی میپرداخت، بهطوری که در مدت یک سال و نیم همکاری، فقط یک مقاله در آنجا به چاپ رساند. در 1306، از سمت خود کنارهگیری کرد و دو سال در مدرسه العبیدیة الکبری، به عنوان معلم ارشد، به تدریس زبان عربی پرداخت[۱۰].
در 1308 ازدواج کرد و با مشارکت یکی از دوستانش، چاپخانه کوچکی تأسیس کرد که سال بعد، با کنارهگیری شریکش، بهتنهایی اداره آن را برعهده گرفت. وی در اواخر 1309، مجله الهلال را تأسیس نمود[۱۱]. از 1298 رابطه عمیق و استواری بین زیدان و مستشرقانی مانند نولدکه، گولدتسیهر، کراچکوفسکی و مارگلیوث و واندایک ایجاد شد و دفتر مجله الهلال محل رفتوآمد مستشرقانی بود که به مصر میآمدند[۱۲]. زیدان در 1908 به استانبول، در 1912 به کشورهای اروپایی و در 1913 به فلسطین سفر کرد[۱۳].
در 1910، دانشگاه قاهره از وی برای تدریس تاریخ اسلام دعوت کرد. انتخاب یک مسیحی برای تدریس تاریخ اسلام، اعتراض شدید مسلمانان را برانگیخت و زیدان مجبور به کنارهگیری از این سمت شد. وی در ژوئیه 1914 در منزل خود در قاهره بهطور ناگهانی درگذشت[۱۴]. شاعرانی چون احمد شوقی، محمدحافظ ابراهیم، ولیالدین یکن، خلیل مُطران و ایلیا ابوماضی در مرگ او مرثیههایی سرودند[۱۵].
آثار
پژوهشهای تاریخی
تاریخ مصر ۱۸۸۹ تاریخ فراماسوا ۱۸۸۹ تاریخ ملل ۱۸۹۰ تاریخ یونان و روم ۱۸۹۹ تاریخ تمدن اسلامی ۱۹۰۲–۱۹۰۶ تاریخ عرب قبل از اسلام ۱۹۰۸
ادبیات
زبان عربی و فلسفه زبانی ۱۸۸۹ تاریخ ادبیات عرب ۱۹۱۱[۱۶]
داستانهای تاریخی
المملوکالشارِد ۱۸۹۱ اسیر المهتدی ۱۸۹۲ استبداد ممالیک ۱۸۹۳ جهاد المحبین ۱۸۹۳ أرمانوس مصری: داستان اگشودن مصر بدست عمروعاص ۱۸۹۶ دختران غسان ۱۸۹۷/۹۸ عذراء قریش: داستان کشتهشدن عثمان و جنگهای جمل و صفین ۱۸۹۹ هفده رمضان: داستان کشتهشدن علی ابن ابیطالب ۱۹۰۰ پیشوای کربلا: داستان کشتهشدن حسین ابن علی ۱۹۰۱
حجاج بن یوسف: دربارهٔ سیاست دوران بنیامیه ۱۹۰۲ فتح اندلس ۱۹۰۳ شارل و عبدالرحمن: داستان پیروزیهای اسلام در اروپا ۱۹۰۴ ابومسلم خراسانی ۱۹۰۵ عباسه دختر هارون الرشید ۱۹۰۶ امین و مأمون ۱۹۰۷ عروس فرغانه: داستانی در مورد زمان المعتصم و پایتخت شدن سامرا ۱۹۰۸ احمد بن طولون: داستانی در مورد مصر در قرن سوم هجری ۱۹۰۹ عبدالرحمن ناصر:در مورد دوران زرین اندلس ۱۹۱۰ خیزش عثمانی:دربارهٔ اوضاع سیاسی دوره عبدالحمید دوم ۱۹۱۱ دختر قیروان ۱۹۱۲ صلاحالدین ایوبی ۱۹۱۳ شجر الدر ۱۹۱۴
مجلهها
مجله الهلال ۱۸۹۲–۱۹۱۴
زندگینامه
زندگینامه جورجی زیدان ۱۹۱۶
پانویس
- ↑ رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج20، ص 528 529؛ حسن، ص 7ـ 8؛ فیلیپ، ص 11، 131ـ133
- ↑ رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج20، ص 536 541؛ حسن، ص 8، 22؛ فیلیپ، ص 135ـ139
- ↑ رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج 20، ص541 555؛ عبود، ص 19؛ فیلیپ، ص 139ـ 141، 151ـ152
- ↑ رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج 20، ص 563 - 577؛ حسن، ص 8 - 9؛ فیلیپ، ص 161ـ169
- ↑ فیلیپ، ص 180ـ206؛ بروگمن، ص 219
- ↑ حسن، ص10؛ ابوخلیل، ص 16
- ↑ حسن، ص10ـ11؛ فیلیپ، ص 24
- ↑ فاخوری، ج 4، ص 227
- ↑ فیلیپ، ص 25ـ 26؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «زیدان، جرجی»
- ↑ حسن، ص 11ـ12؛ فیلیپ، ص 26
- ↑ حسن، ص 13؛ فیلیپ، ص 27
- ↑ ابوخلیل، ص 17
- ↑ حسن، ص 39ـ40؛ ابوخلیل، همانجا
- ↑ حسن، ص 205ـ 208؛ فیلیپ، ص 32
- ↑ رجوع کنید به عبود، ص 389ـ440؛ حسن، ص 209ـ210
- ↑ مقدسی، ص 625ـ 626