تاریخچه دانش انساب از منظر اسلام و مسلمانان (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' های ' به '‌های '
جز (جایگزینی متن - ' می ف' به ' می‌ف')
جز (جایگزینی متن - ' های ' به '‌های ')
خط ۹: خط ۹:
در دوره ی عباسی وضعیت جدیدی به وجود آمد که به انتقال انساب از روایت، به تدوین منجر شد که مهم‌ترین شاخص این تحول، گسترش سرزمین‌های اسلامی و اختلاط عربها با غیر عرب‌ها (مانند فارس ها، نصرانی ها و یهودی ها) که هر کدام کوشیدند تا در مقابل یکدیگر برای خود از طریق تدوین کتاب‌هایی در انساب ومفاخر، مجد و عظمت خود را به رخ یکدیگر بکشند.
در دوره ی عباسی وضعیت جدیدی به وجود آمد که به انتقال انساب از روایت، به تدوین منجر شد که مهم‌ترین شاخص این تحول، گسترش سرزمین‌های اسلامی و اختلاط عربها با غیر عرب‌ها (مانند فارس ها، نصرانی ها و یهودی ها) که هر کدام کوشیدند تا در مقابل یکدیگر برای خود از طریق تدوین کتاب‌هایی در انساب ومفاخر، مجد و عظمت خود را به رخ یکدیگر بکشند.
انساب نگاری شیعیان، خود جزئی از کل انساب نگاری مسلمانان است که در حد بسیار، به ویژه در قرن‌های آغازین اسلام، با انساب نگاری اهل سنت، به واسطه جایگاه، عوامل رشد، کارکرد ها، روشها و اصطلاحات مشترک، تفاوتی چندانی ندارد.
انساب نگاری شیعیان، خود جزئی از کل انساب نگاری مسلمانان است که در حد بسیار، به ویژه در قرن‌های آغازین اسلام، با انساب نگاری اهل سنت، به واسطه جایگاه، عوامل رشد، کارکرد ها، روشها و اصطلاحات مشترک، تفاوتی چندانی ندارد.
شیعیان در طول تاریخ درتولید، نشر و تالیف مجموعه علوم اسلامی به دلیل پیروی از مکتب علمی اهل بیت (ع) جزو پیشتازان و مبتکران بوده‌اند و علم انساب یا نسب‌شناسی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. از سده نخستین هجری افرادی مانند عقیل بن ابی‌طالب برادر امام علی (ع) و ابن عباس را می‌توان از مبرزترین و مهمترین نسب شناسان در قرن اول اسلامی‌دانست که در تشیع آنان تردیدی وجود ندارد. شیعیان در علم انساب نقش مهمی را در سده های بعدی ایفا. نموده‌اند و با استفاده از ابداعاتی همچون: بهره‌گیری از منابع شفاهی مانند نقل قول‌ها از نخستین نسب شناسان و دیدارها و گفت‌وگو با علمای مطلع و بزرگان قبایل و استفاده از کتیبه‌ها و سنگ مزارها به غنای این علم افزودند که در این میان می‌توان به آثار عالم نسب‌شناس شیعی هشام بن محمد بن سائب کلبی (204 ق) که دارای ویژگی‌های فوق بوده اشاره کرد. او دانش انساب را از پدرش محمد بن سائب کلبی (146 ق) که از اصحاب امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) بوده است فراگرفت و در این زمینه آثار فراوانی همچون «النسب الکبیر(الجمهرة)» و «انساب معد و الیمن الکبیر» به رشته تحریر درآورد. از ایشان سیزده اثر در موضوع انساب ذکر شده است. او در نسب‌نگاری دارای سبکی خاص بوده که مورد اقتباس نسب‌شناسان در قرون بعدی قرار گرفته و تأثیر مهمی در علم نسب‌شناسی با سبک شجره نگاری قبیله‌ای و به شکل مبسوط گذاشته است. او مبدع شناسایی نژاد حیوانات نیز بود و در این باب کتابی با نام «انساب الخیل» یا «نژاد اسب ها» دارد؛ و نشان‌دهنده تأثیر این حیوان در زندگی اعراب بوده است.  
شیعیان در طول تاریخ درتولید، نشر و تالیف مجموعه علوم اسلامی به دلیل پیروی از مکتب علمی اهل بیت (ع) جزو پیشتازان و مبتکران بوده‌اند و علم انساب یا نسب‌شناسی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. از سده نخستین هجری افرادی مانند عقیل بن ابی‌طالب برادر امام علی (ع) و ابن عباس را می‌توان از مبرزترین و مهمترین نسب شناسان در قرن اول اسلامی‌دانست که در تشیع آنان تردیدی وجود ندارد. شیعیان در علم انساب نقش مهمی را در سده‌های بعدی ایفا. نموده‌اند و با استفاده از ابداعاتی همچون: بهره‌گیری از منابع شفاهی مانند نقل قول‌ها از نخستین نسب شناسان و دیدارها و گفت‌وگو با علمای مطلع و بزرگان قبایل و استفاده از کتیبه‌ها و سنگ مزارها به غنای این علم افزودند که در این میان می‌توان به آثار عالم نسب‌شناس شیعی هشام بن محمد بن سائب کلبی (204 ق) که دارای ویژگی‌های فوق بوده اشاره کرد. او دانش انساب را از پدرش محمد بن سائب کلبی (146 ق) که از اصحاب امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) بوده است فراگرفت و در این زمینه آثار فراوانی همچون «النسب الکبیر(الجمهرة)» و «انساب معد و الیمن الکبیر» به رشته تحریر درآورد. از ایشان سیزده اثر در موضوع انساب ذکر شده است. او در نسب‌نگاری دارای سبکی خاص بوده که مورد اقتباس نسب‌شناسان در قرون بعدی قرار گرفته و تأثیر مهمی در علم نسب‌شناسی با سبک شجره نگاری قبیله‌ای و به شکل مبسوط گذاشته است. او مبدع شناسایی نژاد حیوانات نیز بود و در این باب کتابی با نام «انساب الخیل» یا «نژاد اسب ها» دارد؛ و نشان‌دهنده تأثیر این حیوان در زندگی اعراب بوده است.  
دانشمندان شیعه علاوه بر حفظ، گسترش و انتقال این علم به دوره‌های بعد، اهتمام ویژه‌ای به حفظ نسب سادات داشته و آن را از خطر فراموشی نجات داده‌اند.  
دانشمندان شیعه علاوه بر حفظ، گسترش و انتقال این علم به دوره‌های بعد، اهتمام ویژه‌ای به حفظ نسب سادات داشته و آن را از خطر فراموشی نجات داده‌اند.  
تأسیس مراکز تخصصی معروف به «دارالنقابه» ها و عهده داری سمت «نقابة الطالبیین» توسط دانشمندان و بزرگانی از سادات همچون ابواحمد حسین بن موسی موسوی پدر شریفین سید مرتضی و سید رضی از جمله این تلاش‌ها است. هدف از تشکیل دارالنقابه ها این بود که تکفل و نظارت بر امور سادات، در دست غیر سادات نباشد. لذا نقبای سادات خود از سادات بوده و جهت حفظ انساب سادات خود هم نسب‌شناس بوده‌اند و یا نسّابانی چیره دست را در اختیار داشته‌اند تا از نسب سادات در منطقه خود مطلع باشند و بتوانند به ایشان به درستی رسیدگی نمایند.  
تأسیس مراکز تخصصی معروف به «دارالنقابه» ها و عهده داری سمت «نقابة الطالبیین» توسط دانشمندان و بزرگانی از سادات همچون ابواحمد حسین بن موسی موسوی پدر شریفین سید مرتضی و سید رضی از جمله این تلاش‌ها است. هدف از تشکیل دارالنقابه ها این بود که تکفل و نظارت بر امور سادات، در دست غیر سادات نباشد. لذا نقبای سادات خود از سادات بوده و جهت حفظ انساب سادات خود هم نسب‌شناس بوده‌اند و یا نسّابانی چیره دست را در اختیار داشته‌اند تا از نسب سادات در منطقه خود مطلع باشند و بتوانند به ایشان به درستی رسیدگی نمایند.  
در مورد تاریخ نقابت نیز اولین نقیب که به شکل رسمی و با حکم حکومت وقت تشکیلات نقابت را ایجاد می‌کند ابوعبدالله حسین بن احمد محدث - از نوادگان زید شهید رحمة الله علیه - می‌باشد. او به سال (251هـ) به حکم مستعین عباسی بنیان نقابت را به شکل نهادی سازمان یافته تشکیل می‌دهد. درحالی که کتب رجال و حدیث از نقبای دیگری قبل از این تاریخ نیز نام برده‌اند.  
در مورد تاریخ نقابت نیز اولین نقیب که به شکل رسمی و با حکم حکومت وقت تشکیلات نقابت را ایجاد می‌کند ابوعبدالله حسین بن احمد محدث - از نوادگان زید شهید رحمة الله علیه - می‌باشد. او به سال (251هـ) به حکم مستعین عباسی بنیان نقابت را به شکل نهادی سازمان یافته تشکیل می‌دهد. درحالی که کتب رجال و حدیث از نقبای دیگری قبل از این تاریخ نیز نام برده‌اند.  
کلید واژه:
کلید واژه:
دوران اموی و عباسی، نسابه های شیعیان، علم انساب، عقیل بن ابی‌طالب، هشام بن محمد بن سائب کلبی، دار النقابه، حفظ نسب سادات، ابوعبدالله حسین بن احمد محدث
دوران اموی و عباسی، نسابه‌های شیعیان، علم انساب، عقیل بن ابی‌طالب، هشام بن محمد بن سائب کلبی، دار النقابه، حفظ نسب سادات، ابوعبدالله حسین بن احمد محدث


   
   
خط ۲۰: خط ۲۰:
از آنجا که انسان همیشه بدنبال شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خود و جهان پیرامون خود می‌باشد. دانش‌های گوناگونی را سبب شد که یکی از این علوم دانش نسب‌شناسی بود و می‌توان گفت:انساب یا دانش نسب‌شناسی متعلق به تمامی مردم جهان در تمامی زمان ها بوده است.
از آنجا که انسان همیشه بدنبال شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خود و جهان پیرامون خود می‌باشد. دانش‌های گوناگونی را سبب شد که یکی از این علوم دانش نسب‌شناسی بود و می‌توان گفت:انساب یا دانش نسب‌شناسی متعلق به تمامی مردم جهان در تمامی زمان ها بوده است.
بر این اساس است که اولین گرایشات نسب شناسانه را به خاندان کنفوسیوس<ref>(551-479 ق. م)</ref> نسبت می‌دهند که با قدمتی 2500ساله بیش از هشتاد نسل را در بر نمی‌گیرد. <ref>برای مطالعه بیشتر: نسب شناسان مسلمان، مرتضی شوشتری، صفحه29 .در ایران باستان نیز نسب کوروش (559-529ق. م) و داریوش (522-486ق. م)در ابتدای منشور بابلی و کتیبه بیستون نشان از توجه به نسب‌شناسی در دوره هخامنشی(559-330ق-م)در ایران باستان دارد.</ref>
بر این اساس است که اولین گرایشات نسب شناسانه را به خاندان کنفوسیوس<ref>(551-479 ق. م)</ref> نسبت می‌دهند که با قدمتی 2500ساله بیش از هشتاد نسل را در بر نمی‌گیرد. <ref>برای مطالعه بیشتر: نسب شناسان مسلمان، مرتضی شوشتری، صفحه29 .در ایران باستان نیز نسب کوروش (559-529ق. م) و داریوش (522-486ق. م)در ابتدای منشور بابلی و کتیبه بیستون نشان از توجه به نسب‌شناسی در دوره هخامنشی(559-330ق-م)در ایران باستان دارد.</ref>
اما عرب، به ویژه عرب بادیه نشین، شأن و اهمیّت ویژه ای برای نسب قایل بود. در بین عرب‌های صحرایی، حقوق انسانی و حتی ارزش زندگی هر کس به نسب او بستگی داشت. نسب هر فرد تعیین‌کننده ی درجه ی حمایت اجتماعی و دفاع طبقه یا قشری از او بود؛ به همین دلیل، نسّابه (نسب شناس)ها موقعیت بالایی در جامعه عرب داشتند و به بزرگی از آنان یاد می‌شد، زیرا مرجعِ حل بسیاری از اختلافات بودند. البتّه این تلقی برای فرهنگ غیرعرب، غیر عادی و غیر معقول است. نتایج به دست آمده از نسب‌شناسی، موضوع و اساس بسیاری از مؤلفه های جامعه شناختی (مانند نوع روابط مصلحت‌آمیز بین افراد قبیله و مناسبات افراد یک قبیله با قبیله ی دیگر و حمایت درون قبیله ای و برون قبیله ای) و روان شناختی (مانند رشد روحیات و اخلاقیات ویژه در قالب تحقیر یا تفاخر) و حتی حقوقی و فقهی (مانند بهره‌مندی از بیت‌المال یا تأمین حقوق اجتماعی) بود.<ref>علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص466و470</ref>  
اما عرب، به ویژه عرب بادیه نشین، شأن و اهمیّت ویژه ای برای نسب قایل بود. در بین عرب‌های صحرایی، حقوق انسانی و حتی ارزش زندگی هر کس به نسب او بستگی داشت. نسب هر فرد تعیین‌کننده ی درجه ی حمایت اجتماعی و دفاع طبقه یا قشری از او بود؛ به همین دلیل، نسّابه (نسب شناس)ها موقعیت بالایی در جامعه عرب داشتند و به بزرگی از آنان یاد می‌شد، زیرا مرجعِ حل بسیاری از اختلافات بودند. البتّه این تلقی برای فرهنگ غیرعرب، غیر عادی و غیر معقول است. نتایج به دست آمده از نسب‌شناسی، موضوع و اساس بسیاری از مؤلفه‌های جامعه شناختی (مانند نوع روابط مصلحت‌آمیز بین افراد قبیله و مناسبات افراد یک قبیله با قبیله ی دیگر و حمایت درون قبیله ای و برون قبیله ای) و روان شناختی (مانند رشد روحیات و اخلاقیات ویژه در قالب تحقیر یا تفاخر) و حتی حقوقی و فقهی (مانند بهره‌مندی از بیت‌المال یا تأمین حقوق اجتماعی) بود.<ref>علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص466و470</ref>  
اما با ظهور اسلام و با توجه به معیار تقوا درعرصه‌های زندگی فردی واجتماعی انسان توجه به حسب و نسب خانوادگی رنگ و بوی دیگری یافت و توجه به نسب نبوی(ص) در اولویت قرار گرفت زیرا این مهم در فرمایشات پیامبر گرامی اسلام نیز مورد تاکید قرار داشت.
اما با ظهور اسلام و با توجه به معیار تقوا درعرصه‌های زندگی فردی واجتماعی انسان توجه به حسب و نسب خانوادگی رنگ و بوی دیگری یافت و توجه به نسب نبوی(ص) در اولویت قرار گرفت زیرا این مهم در فرمایشات پیامبر گرامی اسلام نیز مورد تاکید قرار داشت.
اما پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)تفاخر به نسب عربی و قبیله ای مجددا احیا شد و در دوران خلافت بنی امیّه به اوج خود رسید و ادامه یافت. با روی کارآمدن بنی عباس دوباره توجه و ارج نهادن بر نسب خاتم پیامبران _البته همراه با اغراض سیاسی_ جان تازه ای به خود گرفت و در این مسیر تشکیلات نقابت به وجود آمد. این عنایت و احترام به نسب هاشمیان و سادات قرن‌ها ادامه داشت و تا حمله مغول به اوج و اعتلاء خود رسید.
اما پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)تفاخر به نسب عربی و قبیله ای مجددا احیا شد و در دوران خلافت بنی امیّه به اوج خود رسید و ادامه یافت. با روی کارآمدن بنی عباس دوباره توجه و ارج نهادن بر نسب خاتم پیامبران _البته همراه با اغراض سیاسی_ جان تازه ای به خود گرفت و در این مسیر تشکیلات نقابت به وجود آمد. این عنایت و احترام به نسب هاشمیان و سادات قرن‌ها ادامه داشت و تا حمله مغول به اوج و اعتلاء خود رسید.
خط ۲۷: خط ۲۷:
۱- سوره فرقان آیه 54(وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدِیراً) او است که از آب بشری آفرید و آن را نسب و سبب قرار داد که پروردگار تو قدرتمند است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 15، ص 307.</ref>
۱- سوره فرقان آیه 54(وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدِیراً) او است که از آب بشری آفرید و آن را نسب و سبب قرار داد که پروردگار تو قدرتمند است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 15، ص 307.</ref>
۲- سوره آل عمران آیه 34 و 33:(إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَیٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ .ذُرِّیةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ). بدرستیکه خدای تعالی آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر همه مردم برگزید.<ref>همان، ج 3، ص 257</ref> فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر و خدا به احوال و اقوال همه شنوا و داناست.
۲- سوره آل عمران آیه 34 و 33:(إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَیٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ .ذُرِّیةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ). بدرستیکه خدای تعالی آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر همه مردم برگزید.<ref>همان، ج 3، ص 257</ref> فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر و خدا به احوال و اقوال همه شنوا و داناست.
۳- سوره حجرات آیه 13:(یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَیٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ). ای مردم ماشمارا از یک نروماده آفریدیم وآنگاه شعبه های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامی‌ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
۳- سوره حجرات آیه 13:(یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَیٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ). ای مردم ماشمارا از یک نروماده آفریدیم وآنگاه شعبه‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامی‌ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
نبی اکرم (ص) نیز فرموده: (تَعَلَّمُوا أَنْسَابِکُمْ لتَصِلُوا بِهِ أَرْحَامَکُمْ) نسب های خود را فرا‌گیرید تا به وسیله آن صله رحم کنید.<ref>تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعة، جلد 2، صفحه 368 و روضاتی، سید محمد علی، جامع الانساب، ج1،ص12.</ref>
نبی اکرم (ص) نیز فرموده: (تَعَلَّمُوا أَنْسَابِکُمْ لتَصِلُوا بِهِ أَرْحَامَکُمْ) نسب‌های خود را فرا‌گیرید تا به وسیله آن صله رحم کنید.<ref>تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعة، جلد 2، صفحه 368 و روضاتی، سید محمد علی، جامع الانساب، ج1،ص12.</ref>
و همچنین فرمود: (تَعَلَّمُوا مِنْ أَنْسَابِکُمْ مَا تَصِلُونَ بِهِ أَرْحَامَکُمْ، فَإِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ مَحَبَّةٌ فِی الأَهْلِ، ومَثْرَاةٌ فِی الْمَالِ، ومَنْسَأَةٌ فِی الأَثَرِ) .فرا‌گیرید از انسابتان آنچه را به آن صله رحم کنید به درستی که صله رحم موجب محبت و دوستی خویشان، زیادتی مال و طول عمر است. <ref>علامه مجلسی در شرح این حدیث بیان فرموده:" و تدفع البلوی " البلاء والبلیة والبلوی بمعنی وهو ما یمتحن به الانسان من المحن والنوائب والمصائب " وتیسر الحساب " أی حساب الأموال أو الأعمال أیضا " وتنسئ فی الأجل " أی تؤخر فیه کما مر قال فی النهایة فیه من أحب أن ینسأ فی أجله، فلیصل رحمه، النساء التأخیر، یقال نسأت الشئ نسأ وأنسأته إنساء إذا أخرته والنساء الاسم، ویکون فی العمر والدین، ومنه الحدیث " صلة الرحم مثراة فی المال منسأة فی الأثر " هی مفعلة منه أی مظنة له، وموضع. وقال النووی: وذا بأن یبارک فیه بالتوفیق للطاعات، وعمارة أوقاته بالخیرات وکذا بسط الرزق عبارة عن البرکة، وقیل عن توسیعه وقیل إنه بالنسبة إلی ما یظهر للملائکة وفی اللوح المحفوظ أن عمره ستون وإن وصل فمائة، وقد علم الله ما سقیع، وقیل هو ذکره الجمیل بعده، فکأنه لم یمت، وقال عیاض: الأثر الأجل سمی بذلک لأنه تابع للحیاة، والمراد بنسأ الأجل یعنی تأخیره،. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 71،ص112و روضاتی، سید محمد علی، جامع الانساب، ج 1،ص12و موسوی، ابوسعیدة سید حسین، مشجر الوافی، ج 3 ص 5</ref>  
و همچنین فرمود: (تَعَلَّمُوا مِنْ أَنْسَابِکُمْ مَا تَصِلُونَ بِهِ أَرْحَامَکُمْ، فَإِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ مَحَبَّةٌ فِی الأَهْلِ، ومَثْرَاةٌ فِی الْمَالِ، ومَنْسَأَةٌ فِی الأَثَرِ) .فرا‌گیرید از انسابتان آنچه را به آن صله رحم کنید به درستی که صله رحم موجب محبت و دوستی خویشان، زیادتی مال و طول عمر است. <ref>علامه مجلسی در شرح این حدیث بیان فرموده:" و تدفع البلوی " البلاء والبلیة والبلوی بمعنی وهو ما یمتحن به الانسان من المحن والنوائب والمصائب " وتیسر الحساب " أی حساب الأموال أو الأعمال أیضا " وتنسئ فی الأجل " أی تؤخر فیه کما مر قال فی النهایة فیه من أحب أن ینسأ فی أجله، فلیصل رحمه، النساء التأخیر، یقال نسأت الشئ نسأ وأنسأته إنساء إذا أخرته والنساء الاسم، ویکون فی العمر والدین، ومنه الحدیث " صلة الرحم مثراة فی المال منسأة فی الأثر " هی مفعلة منه أی مظنة له، وموضع. وقال النووی: وذا بأن یبارک فیه بالتوفیق للطاعات، وعمارة أوقاته بالخیرات وکذا بسط الرزق عبارة عن البرکة، وقیل عن توسیعه وقیل إنه بالنسبة إلی ما یظهر للملائکة وفی اللوح المحفوظ أن عمره ستون وإن وصل فمائة، وقد علم الله ما سقیع، وقیل هو ذکره الجمیل بعده، فکأنه لم یمت، وقال عیاض: الأثر الأجل سمی بذلک لأنه تابع للحیاة، والمراد بنسأ الأجل یعنی تأخیره،. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 71،ص112و روضاتی، سید محمد علی، جامع الانساب، ج 1،ص12و موسوی، ابوسعیدة سید حسین، مشجر الوافی، ج 3 ص 5</ref>  
در همین رابطه نیزفرموده‌اند: (إِنَّ اللهَ اصْطَفَی کِنَانَةَ مِنْ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ، وَاصْطَفَی قُرَیشًا مِنْ کِنَانَةَ، وَاصْطَفَی مِنْ قُرَیشٍ بَنِی هَاشِمٍ، وَاصْطَفَانِی مِنْ بَنِی هَاشِمٍ) به راستی که خداوند متعال از فرزندان اسماعیل کنانه را برگزید و قریش را از فرزندان کنانه انتخاب کرد و از بین قریش، بنی‌هاشم را برگزید و مرا از فرزندان هاشم برگزید.<ref>نیشابوری، ابوالحسین مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج7 ،ص58 به نقل از: میلانی، سید علی ،با پیشوایان هدایت، ج 1 ذیل عنوان خیرة</ref>.  
در همین رابطه نیزفرموده‌اند: (إِنَّ اللهَ اصْطَفَی کِنَانَةَ مِنْ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ، وَاصْطَفَی قُرَیشًا مِنْ کِنَانَةَ، وَاصْطَفَی مِنْ قُرَیشٍ بَنِی هَاشِمٍ، وَاصْطَفَانِی مِنْ بَنِی هَاشِمٍ) به راستی که خداوند متعال از فرزندان اسماعیل کنانه را برگزید و قریش را از فرزندان کنانه انتخاب کرد و از بین قریش، بنی‌هاشم را برگزید و مرا از فرزندان هاشم برگزید.<ref>نیشابوری، ابوالحسین مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج7 ،ص58 به نقل از: میلانی، سید علی ،با پیشوایان هدایت، ج 1 ذیل عنوان خیرة</ref>.  
خط ۴۳: خط ۴۳:
در روایت دیگری برای ضرورت حفظ وپاسداری انساب چنین آمده است:
در روایت دیگری برای ضرورت حفظ وپاسداری انساب چنین آمده است:
(مَن انتَسَب إلی غَیر أَبِیه أَو تولی غَیر مَوالِیه فَعَلَیه لَعنَةُ اللّه وَ المَلائِکَة وَ النَّاس أَجمَعِین)<ref>المقدسی، ابی عبدالله محمد بن عبدالواحد، سنن و الاحکام عن المصطفی علیه افضل الصلاة و السلام، ج5، ص85</ref>. نفرین خداوند و تمامی فرشتگان و مردم بر کسی که نسب خود را به غیر از پدر یا ولایت غیر اولیای خدا را برای خود بپذیرد.
(مَن انتَسَب إلی غَیر أَبِیه أَو تولی غَیر مَوالِیه فَعَلَیه لَعنَةُ اللّه وَ المَلائِکَة وَ النَّاس أَجمَعِین)<ref>المقدسی، ابی عبدالله محمد بن عبدالواحد، سنن و الاحکام عن المصطفی علیه افضل الصلاة و السلام، ج5، ص85</ref>. نفرین خداوند و تمامی فرشتگان و مردم بر کسی که نسب خود را به غیر از پدر یا ولایت غیر اولیای خدا را برای خود بپذیرد.
پی آمد های دینی، فرهنگی و اجتماعی نسب‌شناسی را این گونه می‌توان طبقه بندی کرد:
پی آمد‌های دینی، فرهنگی و اجتماعی نسب‌شناسی را این گونه می‌توان طبقه بندی کرد:
1- ایمان به پیامبر خاتم(ص) منوط به شناخت ایشان است و یکی از روش‌های این شناخت از طریق علم انساب صورت نمی‌گیرد.
1- ایمان به پیامبر خاتم(ص) منوط به شناخت ایشان است و یکی از روش‌های این شناخت از طریق علم انساب صورت نمی‌گیرد.
2- مشروعیت امامت اهل بیت رسالت ؛باتوجه به تعیین آنان ازطرف خاتم پیامبران(ص).
2- مشروعیت امامت اهل بیت رسالت ؛باتوجه به تعیین آنان ازطرف خاتم پیامبران(ص).
خط ۶۳: خط ۶۳:
پس از شکل‌گیری نسب نگاری عمومی مسلمانان که شیعیان نقش برجسته‌ای در تقویت و تعمیق آن داشتند نسب نگاری اختصاصی شیعیان یا انساب شناسی طالبیین متولد شد و از اواخر قرن دوم با تدوین انساب وآغاز انساب نگاری ها در این دانش تحولی را تجربه کرده و تا پیش از این تاریخ عرب بر نسب قبیله ای خود فخر می‌فروخت و هر نسب پاکی را با عنوان شریف یاد می‌کرد.
پس از شکل‌گیری نسب نگاری عمومی مسلمانان که شیعیان نقش برجسته‌ای در تقویت و تعمیق آن داشتند نسب نگاری اختصاصی شیعیان یا انساب شناسی طالبیین متولد شد و از اواخر قرن دوم با تدوین انساب وآغاز انساب نگاری ها در این دانش تحولی را تجربه کرده و تا پیش از این تاریخ عرب بر نسب قبیله ای خود فخر می‌فروخت و هر نسب پاکی را با عنوان شریف یاد می‌کرد.
اما از این تاریخ به بعد نسب‌شناسی رشد کرده و به بلوغ خود رسید و ماهیتی دینی به خود گرفت. زیرا انتساب و قرابت به خاندان نبوت به عنوان یک ارزش تلقی می‌شد. در قرن سوم با ایجاد زمینه‌های سیاسی-اجتماعی انساب نگاری به طور اختصاصی به ذریّه پیامبر اکرم (ص) می‌پرداخت.  
اما از این تاریخ به بعد نسب‌شناسی رشد کرده و به بلوغ خود رسید و ماهیتی دینی به خود گرفت. زیرا انتساب و قرابت به خاندان نبوت به عنوان یک ارزش تلقی می‌شد. در قرن سوم با ایجاد زمینه‌های سیاسی-اجتماعی انساب نگاری به طور اختصاصی به ذریّه پیامبر اکرم (ص) می‌پرداخت.  
حفظ و حراست انساب دودمان نبوی در جمیع ادوار اسلامی در نهایت درجه اهمیت بوده است. تا جایی که کسانی چون کمیت بن زید اسدی (م126ق)، سید حمیری(م179ق) و دعبل خزاعی(م246ق) و دیگر شعرای متعهد شیعی نقش خود را به عنوان فرهیختگان جامعه شیعی با ظرافتی تمام به انجام رسانیدند و با توجه به آشنایی ایشان به انساب ـ که از ویژگی‌های یک شاعر مشهور است - تا در سروده های خود دچار اشتباه نشود ـ در سروده های خود، فراوان به نسب اشخاص اشاره کرده‌اند که خود می‌تواند از علل گسترش دانش نسب‌شناسی باشد. نخستین کسی که انساب آل ابی‌طالب را در کتابی مستقل به رشته تحریر درآورد ابوالحسین یحیی بن حسن عقیقی(214 -277)<ref>بودمروزی ازورقانی، اسماعیل، الفخری فی انساب الطالبیین، ص 58</ref> که به یحیی نسابه مشهور است و مقام نقابت شهر مدینه را نیز بر عهده داشت.<ref>عمری، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبییین، ص203و204.</ref> از یحیی نسابه روایات فراوانی به نقل از معصومین (ع) در کتب حدیثی مرحوم شیخ صدوق آمده است <ref>خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج 21، ص47</ref> که می‌تواند دلیل محکمی بر امامی بودن او باشد حتی دلایلی مبنی بر مصاحبت ایشان با امام رضا نیز موجود است.<ref>رجال النجاشی، صفحه441، شماره1189و تهرانی، آقا بزرگ، الذریعة، ج4، ص508.</ref>  
حفظ و حراست انساب دودمان نبوی در جمیع ادوار اسلامی در نهایت درجه اهمیت بوده است. تا جایی که کسانی چون کمیت بن زید اسدی (م126ق)، سید حمیری(م179ق) و دعبل خزاعی(م246ق) و دیگر شعرای متعهد شیعی نقش خود را به عنوان فرهیختگان جامعه شیعی با ظرافتی تمام به انجام رسانیدند و با توجه به آشنایی ایشان به انساب ـ که از ویژگی‌های یک شاعر مشهور است - تا در سروده‌های خود دچار اشتباه نشود ـ در سروده‌های خود، فراوان به نسب اشخاص اشاره کرده‌اند که خود می‌تواند از علل گسترش دانش نسب‌شناسی باشد. نخستین کسی که انساب آل ابی‌طالب را در کتابی مستقل به رشته تحریر درآورد ابوالحسین یحیی بن حسن عقیقی(214 -277)<ref>بودمروزی ازورقانی، اسماعیل، الفخری فی انساب الطالبیین، ص 58</ref> که به یحیی نسابه مشهور است و مقام نقابت شهر مدینه را نیز بر عهده داشت.<ref>عمری، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبییین، ص203و204.</ref> از یحیی نسابه روایات فراوانی به نقل از معصومین (ع) در کتب حدیثی مرحوم شیخ صدوق آمده است <ref>خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج 21، ص47</ref> که می‌تواند دلیل محکمی بر امامی بودن او باشد حتی دلایلی مبنی بر مصاحبت ایشان با امام رضا نیز موجود است.<ref>رجال النجاشی، صفحه441، شماره1189و تهرانی، آقا بزرگ، الذریعة، ج4، ص508.</ref>  
با تاملی در کتب انساب الطالبیین(سادات)این نکته قابل توجه است که اکثر مولفان این دست انساب نگاری ها مربوط به قرون چهارم و پنجم هجری بوده واین مطلب را روشن می‌سازد که این روند با کتاب انساب آل ابی‌طالب یحیی نسابه در اواخر قرن سوم شروع شده وتا دو قرن بعد توانسته به اوج خود برسد تاحدی که نسل‌های بعد را از مراجعه به کتب تاریخ و انساب عمومی بی‌نیاز کرده است.
با تاملی در کتب انساب الطالبیین(سادات)این نکته قابل توجه است که اکثر مولفان این دست انساب نگاری ها مربوط به قرون چهارم و پنجم هجری بوده واین مطلب را روشن می‌سازد که این روند با کتاب انساب آل ابی‌طالب یحیی نسابه در اواخر قرن سوم شروع شده وتا دو قرن بعد توانسته به اوج خود برسد تاحدی که نسل‌های بعد را از مراجعه به کتب تاریخ و انساب عمومی بی‌نیاز کرده است.
به عبارت دیگر نسب‌شناسی که با علایق قومی و دینی شکل گرفت و احیا شد با استفاده از ظرفیت و احکام خاص سادات در مذهب شیعه به شکوفایی دست یافت و همین سیر تکاملی تاپایان قرن هفتم هجری ادامه یافت.
به عبارت دیگر نسب‌شناسی که با علایق قومی و دینی شکل گرفت و احیا شد با استفاده از ظرفیت و احکام خاص سادات در مذهب شیعه به شکوفایی دست یافت و همین سیر تکاملی تاپایان قرن هفتم هجری ادامه یافت.
طبق پژوهشی که انجام داده ایم مجموعه نسّابه های مسلمان را احصا نموده و شیعیان از آنها را به ترتیب از قرن اول هجری تا قرن کنونی تشخیص داده؛ که در قرن اول و دوم هر کدام از میان 16 نسابه ای که احصاء شده است به ترتیب 4 و 6 نفر نسابه شیعه مشخص شده است. و در قرن سوم و چهارم نیز از میان 22 نفر نسابه ذکر شده به ترتیب تعداد 11و13 نفر شیعه بوده‌اند و در قرن پنجم از 21 نفر نسّابه 16نفر. در قرن ششم از 17 نفر نسّابه 12نفر. در قرن هفتم از 12 نفر نسّابه 5 نفر. در قرن هشتم از 17 نفر نسّابه 8 نفر. در قرن نهم از 15 نفر نسّابه 13 نفر. در قرن دهم از 24 نفر نسابه 17 نفر. در قرن یازدهم از 21 نفر نسابه 14 نفر. در قرن دوازدهم از 33نفر نسّابه 17 نفر. در قرن سیزدهم از 25 نفر نسابه 12نفر. در قرن چهاردهم از 48 نفر نسابه 34 نفر. و در قرن پانزدهم از 31 نفر نسابه 19 نفر نیز شیعه بوده‌اند که در کل از 354 نفر نسابه بدست آمده 201 نفر شیعه بوده‌اند. <ref>گزارش آماری نسابه‌ها از قرن یکم تا قرن پانزدهم، تهیه و تدوین پژوهشکده الذرّیّة النبویّة به نقل از کتاب لباب الانساب والالقاب والاعقاب، ابن فندق، ج2و1، چ2، 1385، چاپخانه ستاره، قم و کتاب مرجع فرهنگبان، یادمان حضرت آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفی، ج1، مقاله علم النسب من ابیطالب البغدادی الی علامة المرعشی، تالیف محمد کاظم محمودی، چ1، 1388، قم.  
طبق پژوهشی که انجام داده ایم مجموعه نسّابه‌های مسلمان را احصا نموده و شیعیان از آنها را به ترتیب از قرن اول هجری تا قرن کنونی تشخیص داده؛ که در قرن اول و دوم هر کدام از میان 16 نسابه ای که احصاء شده است به ترتیب 4 و 6 نفر نسابه شیعه مشخص شده است. و در قرن سوم و چهارم نیز از میان 22 نفر نسابه ذکر شده به ترتیب تعداد 11و13 نفر شیعه بوده‌اند و در قرن پنجم از 21 نفر نسّابه 16نفر. در قرن ششم از 17 نفر نسّابه 12نفر. در قرن هفتم از 12 نفر نسّابه 5 نفر. در قرن هشتم از 17 نفر نسّابه 8 نفر. در قرن نهم از 15 نفر نسّابه 13 نفر. در قرن دهم از 24 نفر نسابه 17 نفر. در قرن یازدهم از 21 نفر نسابه 14 نفر. در قرن دوازدهم از 33نفر نسّابه 17 نفر. در قرن سیزدهم از 25 نفر نسابه 12نفر. در قرن چهاردهم از 48 نفر نسابه 34 نفر. و در قرن پانزدهم از 31 نفر نسابه 19 نفر نیز شیعه بوده‌اند که در کل از 354 نفر نسابه بدست آمده 201 نفر شیعه بوده‌اند. <ref>گزارش آماری نسابه‌ها از قرن یکم تا قرن پانزدهم، تهیه و تدوین پژوهشکده الذرّیّة النبویّة به نقل از کتاب لباب الانساب والالقاب والاعقاب، ابن فندق، ج2و1، چ2، 1385، چاپخانه ستاره، قم و کتاب مرجع فرهنگبان، یادمان حضرت آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفی، ج1، مقاله علم النسب من ابیطالب البغدادی الی علامة المرعشی، تالیف محمد کاظم محمودی، چ1، 1388، قم.  
</ref>
</ref>
   
   
== نسّابه های شیعه ==
== نسّابه‌های شیعه ==
افراد نسب‌شناس شیعه که تا کنون بر اساس این پژوهش احصاء شده‌اند عبارتند از:
افراد نسب‌شناس شیعه که تا کنون بر اساس این پژوهش احصاء شده‌اند عبارتند از:
== قرن اول:==
== قرن اول:==
خط ۲۹۶: خط ۲۹۶:
دانش نسب‌شناسی، جایگاه و اهمیت قابل توجهی در میان مسلمانان داشته و همانند برخی علوم اسلامی از حرکت و رشد قابل توجهی برخوردار بوده است. مذاهب اسلامی هریک به نوبه خود در شکوفایی آن سهیم بودند.
دانش نسب‌شناسی، جایگاه و اهمیت قابل توجهی در میان مسلمانان داشته و همانند برخی علوم اسلامی از حرکت و رشد قابل توجهی برخوردار بوده است. مذاهب اسلامی هریک به نوبه خود در شکوفایی آن سهیم بودند.
در این میان سادات علوی و شیعیان امامی به دلایلی چون تکیه معصومان در سنت و سیره خود بر نسب برای کاربردهای اسلامی و ارتباط آن با موضوع امامت، حفظ و شناخت ذریه پیامبر(صلی الله علیه و آله) اهتمام بیشتری بدان قائل بوده و در بالندگی و توسعه این دانش، نقش بارزتری ایفا کردند. با نگاهی به فهرست تألیفات شیعیان در حوزه دانش نسب‌شناسی، در ادوار مختلف اسلامی، میزان نقش و سهم ایشان روشن می‌شود.
در این میان سادات علوی و شیعیان امامی به دلایلی چون تکیه معصومان در سنت و سیره خود بر نسب برای کاربردهای اسلامی و ارتباط آن با موضوع امامت، حفظ و شناخت ذریه پیامبر(صلی الله علیه و آله) اهتمام بیشتری بدان قائل بوده و در بالندگی و توسعه این دانش، نقش بارزتری ایفا کردند. با نگاهی به فهرست تألیفات شیعیان در حوزه دانش نسب‌شناسی، در ادوار مختلف اسلامی، میزان نقش و سهم ایشان روشن می‌شود.
دانشمندان نسب‌شناس شیعه در طول تاریخ اسلام، با تلاش خستگی ناپذیری که انجام داده‌اند، بانی اقدامات مهمی در حفظ و انتقال دانش نسب شدند. اهتمام ایشان بیشتر معطوف به نسب سادات بوده است. با تلاش‌های آنان انساب سادات از فراموشی رهایی یافته و با زحمات فراوان، آنان توانسته‌اند، دانش نسب‌شناسی را از صدر اسلام تاکنون بازسازی کرده و از آن پاسداری نمایند. تألیف کتاب‌های گوناگون نسب به ویژه درباره انساب سادات طالبی و تشکیل مراکزی برای کار متمرکز و علمی در این خصوص، از اقدامات شیعیان نسابه برای حفظ سلسله نسب سادات بوده است. با توجه به مطالب ذکر شده توجه به انساب در روزگار ما نیز به عنایت بیشتری نیاز دارد زیرا با گسترش شهرها ،افزایش جمعیت و تکثیر نسل در قرون متمادی مخصوصاًدرمورد ذریه نبوی و نسل سادات توجه به جلوگیری از هر گونه تحریف، انحراف و سرگشتگی در این امر ضروری به نظر می‌رسد تا بتوان از این رهگذر به ایجاد علم نسب‌شناسی با مختصات روز و پاسخگو به نیاز امروز جامعه و با حذف ضعف های آن با هدف حفظ شان ومنزلت خاندان و ذریه عترت نبوی در طراز نظام اسلامی اقدام نمود.
دانشمندان نسب‌شناس شیعه در طول تاریخ اسلام، با تلاش خستگی ناپذیری که انجام داده‌اند، بانی اقدامات مهمی در حفظ و انتقال دانش نسب شدند. اهتمام ایشان بیشتر معطوف به نسب سادات بوده است. با تلاش‌های آنان انساب سادات از فراموشی رهایی یافته و با زحمات فراوان، آنان توانسته‌اند، دانش نسب‌شناسی را از صدر اسلام تاکنون بازسازی کرده و از آن پاسداری نمایند. تألیف کتاب‌های گوناگون نسب به ویژه درباره انساب سادات طالبی و تشکیل مراکزی برای کار متمرکز و علمی در این خصوص، از اقدامات شیعیان نسابه برای حفظ سلسله نسب سادات بوده است. با توجه به مطالب ذکر شده توجه به انساب در روزگار ما نیز به عنایت بیشتری نیاز دارد زیرا با گسترش شهرها ،افزایش جمعیت و تکثیر نسل در قرون متمادی مخصوصاًدرمورد ذریه نبوی و نسل سادات توجه به جلوگیری از هر گونه تحریف، انحراف و سرگشتگی در این امر ضروری به نظر می‌رسد تا بتوان از این رهگذر به ایجاد علم نسب‌شناسی با مختصات روز و پاسخگو به نیاز امروز جامعه و با حذف ضعف‌های آن با هدف حفظ شان ومنزلت خاندان و ذریه عترت نبوی در طراز نظام اسلامی اقدام نمود.