نقش وحدت مذاهب اسلامی در انقلاب عراق (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - ' العظمی' به '‌العظمی')
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}' به '== پانویس == {{پانویس}}')
خط ۹۵: خط ۹۵:
انقلابیان نیز در بیانیه‌ای عمومی و شدید اللحن با پیشنهاد صلح مخالفت کردند، اما آتش اختلاف به صفوف رؤسای [[عشایر]] نیز کشانده شد. از سوی دیگر، پس از درگذشت [[آیت‌الله شیرازی|آیت‌الله شیرازی]] و دور شدن مشاوران وی از صحنه رهبری، ضعف فرماندهی واحد و پراکندگی حرکت‌ها، فزونی گرفت، اما مبارزه مسلحانه باز نایستاد.<br>
انقلابیان نیز در بیانیه‌ای عمومی و شدید اللحن با پیشنهاد صلح مخالفت کردند، اما آتش اختلاف به صفوف رؤسای [[عشایر]] نیز کشانده شد. از سوی دیگر، پس از درگذشت [[آیت‌الله شیرازی|آیت‌الله شیرازی]] و دور شدن مشاوران وی از صحنه رهبری، ضعف فرماندهی واحد و پراکندگی حرکت‌ها، فزونی گرفت، اما مبارزه مسلحانه باز نایستاد.<br>


=پانویس=
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس}}


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۰ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۱۵

عنوان مقاله نقش وحدت مذاهب اسلامی در انقلاب عراق
نویسندگان

سجاد دادفر- نورالدین نعمتی

کشور عراق
موضوع بحث انقلاب و مبارزه با استعمار
سال وقوع سال ۱۹۱۷ (جنگ جهانی اول)

نقش وحدت مذاهب اسلامی در انقلاب عراق عنوان مقاله‌ای است که توسط آقایان سجاد دادفر- نورالدین نعمتی در باب نقش علمای شیعه و سنی عراق در مبارزه با استعمار و روشنگری مردم نسبت به سوء‌استفاده و بهره کشی از ملت‌های مسلمان در منطقه عراق به نگارش در آمده است.

مقدمه

اجتماع گسترده‌ای از مسلمانان شیعه و اهل سنت بغداد در آیین برگزاری جشن میلاد پیامبر، با تأکید بر وحدت مسلمانان به تظاهرات گسترده‌ای بر ضد اشغالگران دست زدند که آیت‌الله سید محمد صدر از علمای شیعه کاظمین و شیخ احمد الداوود از علمای سنی مذهب بغداد آن را رهبری می‌کردند.

در سال‌های ۱۹۱۷ در خلال جنگ جهانی اول که انگلیس وارد خاک عراق شد تا بعد از جنگ جهانی دوم بر اثر ناخرسندی مردم عراق از دست درازی بریتانیا به کشورشان، در بیشتر مناطق آن شکل‌های گوناگونی از جنبش‌های سیاسی و نظامی مخالف با اشغال و طرح‌هایش به رهبری نخبگان و گروه‌های وابسته به ایدئولوژی‌ها و سیاست‌های مختلف، پدید آمد[۱]، اما مهم‌ترین و پر دامنه‌ترین و تأثیرگذارترین جنبشی که تا سطح مقاومت سیاسی مسلحانه اوج گرفت و تا مرکز و جنوب عراق پیش رفت؛ چنان که شمار فراوانی از مسلمانان شیعه و اهل سنت را در بر گرفت و علما و روحانیان مبارز شیعه به ارشاد و رهبری آن پیش آمدند، همان بود که بعدها انقلاب ثورة العشرین خوانده شد.

صدور فتوای میرزای دوم در مورد همه پرسی

آنچه در این زمان[۲] آیت‌الله‌العظمی میرزا محمدتقی شیرازی [۳] را به رهبری دینی - سیاسی نزد مردم بدل می‌کرد، صدور فتوای شهیر او درباره همه پرسی[۴] بود. این فتوا، در پاسخ به پرسش گروهی از علمای نجف صادر شد. شماری از علما و رهبران عشایر، در استفتایی از ایشان پرسیدند: «آیا می‌توانیم فرد غیر مسلمانی برای حکومت و سلطنت انتخاب نماییم و یا اینکه وظیفه ماست که فرد مسلمانی برگزینیم؟ این مطلب را برای ما روشن کنید!» [۵].

آیت‌الله شیرازی در پاسخ، چنین فتوایی صادر کرد: «هیچ مسلمانی حق ندارد، غیر مسلمان را به فرمانروایی و حاکیمت بر مسلمین انتخاب کند. بیستم ربیع الاول برابر با ۱۹۱۹/ ۱ / ۲۳» [۶].

این فتوا، افزون بر اینکه ضربه‌ای سنگین به پیروان اداره قیمومیت زد، از دید روان شناختی نه تنها در شیعیان که در همه مسلمانان تأثیر‌گذارد؛ زیرا محتوای آن، با آیاتی از قرآن هم آهنگ بود که فرمان می‌دهند مسلمانان از اولوالامر خود فرمان بپذیرند، نه هیئت حاکمه کافران [۷].

استقبال علمای کربلا از فتوای میرزا

علمای کربلا به استقبال این فتوا رفتند و اعیان شهر، نشستی برای بررسی اجرای آن برگزار کردند. در این نشست کمیته‌ای مشخص و مأمور اجرای مصوبات نشست شد، اما انگلیسی‌ها بی درنگ شش نفر را از اعضای فعال این کمیته دستگیر و به هندوستان تبعید کردند (همان). آیت‌الله شیرازی در پیامی به تبعید این افراد اعتراض کرد. هم چنین علمای کاظمین با پیروی از فتوای آیت‌الله شیرازی، فتواهایی صادر کردند که تأسیس حکومت غیر اسلامی را در عراق حرام مى‌دانستند. آنان در این فتواها اعلام کردند: هر کس به ماندگاری اشغال انگلیس در عراق رأی دهد، از دین خارج می‌شود و خود را از جامعه طرد می‌کند [۸]

پذیرفتگی گسترده فتوای آیت‌الله شیرازی نزد مردم، در بدل شدن او به مرجع اعلی پس از درگذشت آیت‌الله یزدی بسیار تأثیر‌گذارد. درگذشت آیت‌الله یزدی [۹]، جایگاه مرجعیت اعلای آیت‌الله شیرازی را تثبیت کرد.[۱۰]

مقاومت علما ،صدور فتوای جهاد و مخالفت با اشغالگری

ویژگی برجسته این دوره، صدور فتوای جهاد و قاطعیت ایشان درباره ضرورت قیام و انقلاب سراسری بر ضد اشغال گران انگلیس است. آیت‌الله شیرازی، اوایل مارس، فتوایی صادر کرد که بر پایه آن، کار کردن برای اداره قیمومیت انگلیس بر مسلمانان حرام می‌شد [۱۱]. هدف این فتوا توسعه دامنه مقاومت و آماده سازی زمینه بریا رویارویی فراگیر با اشغال گران بود؛ چنان که به تحرک تازه‌ای جنبش شیعیان انجامید و به دنبال آن، موجی از استعفا، سراسر منطقه فرات مرکزی و جنوبی را فراگرفت[۱۲] سپس با راهنمایی‌های آیت‌الله شیرازی و حضور شمار فراوانی از علما، رؤسای عشایر و رهبران فرات میانه، نشستی محرمانه در نجف[۱۳] برگزار شد و بر بسیج عمومی بر ضد اشغال گران و آماده کردن مردم برای مقابله با آنان تأکید کرد. آنگاه به انگیزه تحقق این هدف، شماری از علما، روحانیان و خطیبان به سوی قبایل فرستاده شدند [۱۴].

کم تر از دو ماه از برگزاری این نشست گذشت [۱۵] که سلسله نشست‌هایی به همت شماری از رؤسای عشایر و رهبران فرات در کربلا بر پا شد و شیخ محمدرضا، فرزند آیت‌الله شیرازی آنها را رهبری می‌کرد. هدف این نشست‌ها، زمینه سازی برای شرکت بیشتر و برپایی نشست گسترده تر و محرمانه‌ای در نیمه شعبان ۱۳۲۸ [۱۶] در خانه آیت‌الله شیرازی به ریاست ایشان بود [۱۷]. حاضران در این نشست، شمار بسیاری از علمای شهیر نجف، کربلا و رؤسای عشایر بودند و تصمیم گرفتند زمینه را برای وقوع انقلابی فراگیر بر ضد انگلیس فراهم کنند؛ نخست خواسته‌های مردم عراق را در قالبی مسالمت‌آمیز با فرماندهان انگلیسی در میان آورند و با فرض خودداری آنان از پذیرش، به قیام مسلحانه دست بزنند [۱۸]. سپس با حضور آیت‌الله شیرازی به قرآن کریم سوگند خوردند که برای پاسخ گویی به ندای دین و میهن خود و پیروی از رهنمودهای امامشان آماده اند[۱۹]

نقش وحدت در تحقق انقلاب بیستم

تحقق وحدت عمل میان مسلمانان شیعه و اهل سنت، از تحولات مهم این دوره بود که آیت‌الله شیرازی در آن بسیار تأثیر‌گذارد. پیامی در رمضان ۱۳۳۸ به شکل گسترده در شهرهای مختلف عراق توزیع شد و مسلمانان را به وحدت و پرهیز از هر اختلافی فراخواند. در بخش‌هایی از این پیام آمده است: «شما را از مخالفت و مشاجره با یکدیگر بر حذر می‌دارم؛ زیرا مضر به اهداف شما و موجب تضییع حقوق شما می‌گردد. شما را به حفظ جان، مال و آبروی کلیه پیروان ادیان و مذاهب در سرزمینمان توصیه می‌نمایم».[۲۰]

در بخش‌هایی از این پیام آمده است:
«شما را از مخالفت و مشاجره با یکدیگر بر حذر می‌دارم؛ زیرا مضر به اهداف شما و موجب تضییع حقوق شما می‌گردد. شما را به حفظ جان، مال و آبروی کلیه پیروان ادیان و مذاهب در سرزمینمان توصیه می‌نمایم» [۲۱]؛ [۲۲] به دنبال توزیع این پیام، نشست‌های مهمی با شرکت رهبران شیعیان و اهل سنت در بغداد و دیگر شهرهای مقدس برگزار شد و چهار تن از رهبران دو طایفه؛ یعنی سید محمد صدر و جعفر ابوالتمن[۲۳] و یوسف السویدی و علی البازرکان [۲۴]، در نزدیک کردن دیدگاه‌های شیعیان و اهل سنت، بسیار تأثیرگذار بودند[۲۵]. هم چنین اعضای جمعیت سری حرس الاستقلال عراق که اواخر ۱۹۱۹ در بغداد پدید آمد و شعبه‌هایی در کاظمین، نجف و حله داشت، در ایجاد اتحاد میان شیعیان و اهل سنت تأثیر‌گذارد.

سید محمد صدر، محمدمهدی بصیر، محمدباقر شبیبی و جعفر ابوتیمان، از برجسته‌ترین شخصیت‌های شیعه بودند که مسلمانان را به اتحاد با یکدیگر بر می‌انگیختند. شبیبی و ابوتیمان رابط کربلا، نجف و بغداد به شمار می‌رفتند و کوشش‌های ضد قیمومیت این سه شهر را با یکدیگر هم آهنگ می‌کردند[۲۶] آشکار‌ترین نماد وحدت شیعه و اهل سنت با یکدیگر، در ماجرای برپایی جشن‌های میلاد پیامبر(ص) و آیین محرم ۱۳۳۸ رخ نمود. میزان اتحاد شیعیان و اهل سنت در این زمان چنان بود که حتی نیروهای اشغال گر از آن به شگفت آمده بودند.

نقاش دراین‌باره می‌نویسد: «جاسوسان و نیروهای پلیس انگلیس از پیوند نزدیک شیعه و اهل سنت در شهرهای بغداد و کاظمین کاملا گیج شده بودند؛ به گونه‌ای که یکی از آنها در گزارش خود نوشت، چنین پدیده‌ای هرگز تا این تاریخ سابقه نداشته است. شیعیان و اهل سنت با این اتحاد چه واقعی یا غیر واقعی به اعتماد متقابل دست یافته‌اند» [۲۷]

جشن میلاد پیامبر اسلام و آغاز مقابله با استعمار

اجتماع گسترده‌ای از مسلمانان شیعه و اهل سنت بغداد در آیین برگزاری جشن میلاد پیامبر، با تأکید بر وحدت مسلمانان به تظاهرات گسترده‌ای بر ضد اشغالگران دست زدند که آیت‌الله سید محمد صدر از علمای شیعه کاظمین و شیخ احمد الداوود از علمای سنی مذهب بغداد آن را رهبری می‌کردند، اما این تظاهرات با حمله نیروهای اشغالگر پراکنده شد و اداره قیمومیت برگزاری جشن‌ها را لغو و رهبران مخالف را تعقیب کرد.[۲۸]

اجتماع گسترده‌ای از مسلمانان شیعه و اهل سنت بغداد در آیین برگزاری جشن میلاد پیامبر، با تأکید بر وحدت مسلمانان به تظاهرات گسترده‌ای بر ضد اشغالگران دست زدند که آیت‌الله سید محمد صدر از علمای شیعه کاظمین و شیخ احمد الداوود از علمای سنی مذهب بغداد آن را رهبری می‌کردند، اما این تظاهرات با حمله نیروهای اشغالگر پراکنده شد و اداره قیمومیت برگزاری جشن‌ها را لغو و رهبران مخالف را تعقیب کرد[۲۹]

باری، جنبش مقاومت اسلامی شهرهای شیعه و منطقه فرات میانه، پس از نشست نیمه شعبان، گسترده تر شد؛ پس از این نشست و بعد از توسعه دامنه مبارزه در بغداد به ویژه به دنبال برپایی جشن‌های زادروز پیامبر (ص)، علما و رهبران فرات میانه بیانیه‌ای در همه مناطق فرات منتشر کردند و در آن برپایی انقلاب را خواستند [۳۰] هم چنین پس از برخوردهای خشونت بار اشغال گران با مردم در سرکوب شدید اجتماعات و دستگیری رهبران و فعالان سیاسی - دینی، شماری از رهبران و رؤسای عشایر، از آیت‌الله شیرازی، خواستند که به جواز استفاده از اسلحه در برابر نیروهای اشغال‌گر فتوا بدهد. آیت‌الله شیرازی نیز که اوضاع را برای آغاز رویارویی سراسری و انقلاب بر ضد اشغال گران آماده می‌دید، چنین فتوای صادر کرد:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم

احقاق حق بر مردم عراق واجب است و بر مردم واجب است که در ضمن درخواست حق خود، به صلح و امنیت توجه داشته باشند و آنها مجاز هستند تا اگر انگلیس از قبول خواسته‌های آنان امتناع ورزد، به زور متوسل شوند و از حق خود دفاع کنند»[۳۱].

این فتوا در خیزش مردم بسیار تأثیر‌گذارد و به مبنایی بدل شد که علما و رؤسای عشایر بر پایه آن حرکت می‌کردند و برای رویارویی نظامی با نیروهای اشغال گر از آن کمک می‌گرفتند.

آغاز انقلاب و گستره جغرافیایی آن

به دنبال این فتوا گروهی از مردان مسلح عشیره الظولمه به پایگاه سیاسی انگلیس در الرمیثه حمله کردند [۳۲]. این حمله آغاز مقاومت مسلحانه بر ضد اشغال نام گرفت و نخستین جرقه انقلاب بیستم به شمار آمد [۳۳]. پس از این رویداد، دامنه عملیات نظامی به سرعت تا بیشتر مناطق فرات میانه گسترش یافت. بعد از الرمیثه، عشایر بوحسان قیام کردند. نظامیان بریتانیا در منطقه بوحسان برای مقابله مسلحانه با عشایر آماده نبودند.

عشایر با حمله‌ای ناگهانی به منطقه المفرزه که در دست قوای بریتانیا بود، نیروهای آن را به سختی سرکوب کردند [۳۴]؛ سپس مردم مناطق شامیه و نجف قیام کردند و به انقلابیان پیوستند. مبارزه مسلحانه آرام آرام از منطقه‌ای به منطقه دیگر گسترش می‌یافت، اما پیروزی انقلابیان در نبرد رستمیه چشم‌گیر و در گسترش شتابنده مبارزه مسلحانه تأثیرگذار بود. نظامیان انگلیسی در منطقه‌ای به نام قنات رستمیه اردو زدند [۳۵] و قوای عشایر آنان را محاصره کردند. پس از تاریک شدن هوا، شبیخون قوای عشایر و حمله سراسری آنان به نیروهای بریتانیا آغاز شد و قوای بریتانیا در چند ساعت پراکنده شدند.

کمابیش دو سوم قوای بریتانیا در این نبرد در این منطقه آسیب دیدند [۳۶]. پیروزی در این نبرد، موجب تقویت روانی عشایر و به دنبال آن، کربلا و بیشتر مناطق فرات میانی و پایین آزاد شد. با آزادسازی مناطق دیوانیه، حله، دغاره، عفک، المسیب و طویرج در ناحیه فرات میانی، موج انقلاب تا استان‌های مرکزی عراق پیرامون بغداد، دیالی، دیلم و تلعفر پیش رفت.

آیت‌الله شیرازی در این مرحله دوباره کوشید با نوشتن نامه به ویلسون، خواسته‌های انقلابیان را یاد‌آوری کند و شروط آتش بس[۳۷] بازگو کند، اما پاسخ دوم ویلسون نیز مثبت نبود. آیت‌الله شیرازی هم چنین شکایت نامه‌ای به جامعه ملل فرستاد و در آن خواسته‌های مردم عراق را مطرح کرد.

درگذشت رهبر انقلاب 1920

جنبش شیعیان عراق در این مرحله به رویدادی مصیبت بار دچار شد. آیت‌الله شیرازی سوم ذی الحجه ۱۳۳۸ بر اثر کهولت سن درگذشت[۳۸] و مرجعیت اعلی به شیخ الشریعه اصفهانی، مقیم نجف منتقل شد و به دنبال آن مرکز رهبری انقلاب از کربلا به نجف رفت و یاران و مشاوران آیت‌الله شیرازی از این تاریخ به بعد آرام آرام تأثیر خود را در رهبری از دست دادند. ویلسون از این فرصت بهره برد و در نامه‌ای به شیخ الشریعه دراین‌باره تسلیت گفت و مدعی شد همه مردم عراق خواهان استمرار حاکمیت بریتانیا بر عراقند و بهتر است که از شورش‌ها پایان یابند [۳۹]. بنابراین، اختلافی در صفوف انقلابیان افتاد و مشاوران شیخ الشریعه دو دسته شدند؛ کسانی مانند شیخ عبدالکریم جزائری و شیخ جواد جواهری به علت سختی اوضاع و تمام شدن امکانات مالی، پی‌گیری مبارزه را ممکن نمى‌دانستند و کسان دیگری مانند شیخ علی مانع و شیخ باقر شبیبی، بر مبارزه تأکید می‌کردند[۴۰].

سرانجام دیدگاه گروه دوم پذیرفته شد و شیخ الشریعه در نامه خود به ویلسون به رغم رد پیشنهاد صلح، نوشت که مردم عراق برای به دست آوردن حقوق راستین خود تلاش می‌کنند و این قیام، اغتشاش و شورش به شمار نمی‌رود [۴۱] شیخ الشریعه در اعلامیه‌ای به مردم عراق، با تسلیت گویی به آنان، خواست که مبارزه شان را برای دفاع از حقوق خود دنبال کنند.

انقلابیان نیز در بیانیه‌ای عمومی و شدید اللحن با پیشنهاد صلح مخالفت کردند، اما آتش اختلاف به صفوف رؤسای عشایر نیز کشانده شد. از سوی دیگر، پس از درگذشت آیت‌الله شیرازی و دور شدن مشاوران وی از صحنه رهبری، ضعف فرماندهی واحد و پراکندگی حرکت‌ها، فزونی گرفت، اما مبارزه مسلحانه باز نایستاد.

پانویس

  1. فیاض، عبدالله (۱۹۶۳)، الثوره العراقیة الکبرى (سنه۱۹۲۰)، بغداد، مطبعة الارشاد. 7. الکاتب، احمد (۱۹۸۱)، تجربه الثوره الاسلامیه فى العراق (۱۹۲۰ حتی ۱۹۸۰)، تهران، دار القبس الاسلامی ۱۷۷ - ۱۷۴
  2. بعد از فوت آیت‌الله یزدی، مرجعیت وقت شیعه در عراق
  3. میرزا محمدتقی شیرازی معروف به میرزای دوم یا میرزای شیرازی
  4. قیمومیت انگلیس در عراق
  5. الحسنی، عبدالرزاق (۱۹۹۲)، الثوره، العراقیة الکبرى، چاپ ششم، بغداد، دار الشئون الثقافیة العامه ۷۴
  6. همان
  7. نفیسی، عبدالله فهد (۱۳۶۴)، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی و عراق، ترجمه کاظم چایچیان، تهران، امیر کبیر ۱۰۷
  8. بیل، المس (۱۹۷۱)، تاریخ العراق القریب، ترجمه جعفر خیاط، بغداد، وزارة التربیة و التعلیم ۳۸۸
  9. سی‌ام آوریل ۱۹۱۹
  10. نفیسی، ۲۳۷.
  11. الکاتب، ۴۶
  12. نفیسی، عبدالله فهد (۱۳۶۴)، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی و عراق، ترجمه کاظم چایچیان، تهران، امیر کبیر۱۱۹
  13. اواسط مارس ۱۹۲۰
  14. الحسنی، ۱۶۲
  15. دهه سوم آوریل ۱۹۲۰
  16. سوم می ۱۹۲۰
  17. همان، ۱۶۴ -۱۶۳
  18. الوردی، علی (۱۴۲۵)، لمحات الاجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، چاپ دوم، قم، المکتبه الحیدریه ۱۲۸
  19. الدراجی، ۸۵.
  20. الکاتب، ۴۴؛ البصیر، ۹۸ – ۹۷.
  21. الکاتب، ۴۴.
  22. البصیر، ۹۸ – ۹۷.
  23. از شیعیان عراق
  24. از اهل سنت عراق
  25. نفیسی، عبدالله فهد (۱۳۶۴)، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی و عراق، ترجمه کاظم چایچیان، تهران، امیر کبیر ۱۱۹ - ۱۱۸
  26. الوردی، ۹۸ – ۹۷.
  27. Nakash, p۷۰.
  28. الحسنی، ۸۳.
  29. الحسنی، عبدالرزاق (۱۹۹۲)، الثوره، العراقیة الکبرى، چاپ ششم، بغداد، دار الشئون الثقافیة العامه ۸۳.
  30. آل محبوبه، ۲۴۷ - ۲۴۶.
  31. الحسنی، عبدالرزاق (۱۹۹۲)، الثوره، العراقیة الکبرى، چاپ ششم، بغداد، دار الشئون الثقافیة العامه ۱۰۴ - ۱۰۳
  32. سی ام ژوئن ۱۹۲۰
  33. الحسنی، عبدالرزاق (۱۹۹۲)، الثوره، العراقیة الکبرى، چاپ ششم، بغداد، دار الشئون الثقافیة العامه ۲۲۴
  34. الوردی، علی (۱۴۲۵)، لمحات الاجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، چاپ دوم، قم، المکتبه الحیدریه۲۲۴ - ۲۲۳
  35. 24 جولای
  36. الحسنی، عبدالرزاق (۱۹۸۳)، ثوره النجف، چاپ پنجم، صیدا، مطبعه العرفان. ۱۳۸
  37. عقب‌نشینی قوای بریتانیا، بازگشت تبعیدیان و مذاکره برای اعطای استقلال تام به عراق
  38. فیاض، عبدالله (۱۹۶۳)، الثوره العراقیة الکبرى (سنه۱۹۲۰)، بغداد، مطبعة الارشاد. 7. الکاتب، احمد (۱۹۸۱)، تجربه الثوره الاسلامیه فى العراق (۱۹۲۰ حتی ۱۹۸۰)، تهران، دار القبس الاسلامی ۲۱۰
  39. همان، ۲۱۵ - ۲۱۲
  40. الوردی، علی (۱۴۲۵)، لمحات الاجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، چاپ دوم، قم، المکتبه الحیدریه ۳۳۳ - ۳۳۲
  41. الحسنی، عبدالرزاق (۱۹۹۲)، الثوره، العراقیة الکبرى، چاپ ششم، بغداد، دار الشئون الثقافیة العامه ۲۱۹ - ۲۱۷.

منابع

1. آل محبوبه، جعفر الشیخ باقر (۱۹۸۶)، ماضی النجف و حاضرها، بیروت، دارالضواء.

2. البصیر، محمد مهدی (۱۹۲۴)، تاریخ القضیه العراقیه، بی جا مطبعة الفلاح

3. بیل، المس (۱۹۷۱)، تاریخ العراق القریب، ترجمه جعفر خیاط، بغداد، وزارة التربیة و التعلیم.

4. الحسنی، عبدالرزاق (۱۹۸۳)، ثوره النجف، چاپ پنجم، صیدا، مطبعه العرفان.

5. الحسنی، عبدالرزاق (۱۹۹۲)، الثوره، العراقیة الکبرى، چاپ ششم، بغداد، دار الشئون الثقافیة العامه

6. فیاض، عبدالله (۱۹۶۳)، الثوره العراقیة الکبرى (سنه۱۹۲۰)، بغداد، مطبعة الارشاد. 7. الکاتب، احمد (۱۹۸۱)، تجربه الثوره الاسلامیه فى العراق (۱۹۲۰ حتی ۱۹۸۰)، تهران، دار القبس الاسلامی

8. نفیسی، عبدالله فهد (۱۳۶۴)، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی و عراق، ترجمه کاظم چایچیان، تهران، امیر کبیر.

9. الوردی، علی (۱۴۲۵)، لمحات الاجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، چاپ دوم، قم، المکتبه الحیدریه.

10.Nakash, Yitzhak (2003), the Shiis of Iraq, Princeton university press. class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right"