۲٬۸۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بنی امیه' به 'بنیامیه') |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
===رستم روزافزون=== | ===رستم روزافزون=== | ||
[[پرونده: | [[پرونده:جنگهای شاه اسماعیل1.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|تصویری از جنگهای شاه اسماعیل با ازبکها؛ سرانجام شیبکخان که حامی روزافزون بود، در این نبردها کشته شد.]] | ||
سه سال اندی پس از مرگ میرشمسالدین، آقارستم روزافزون مقاصد خویش نمایان ساخت. وی کارها را به معتمدان خویش میسپرد و اکثر قلعهها را به امینان خود میداد. میرکمالالدین نیز خیلی دیر از مقاصد روزافزون آگاهی یافت، چنانکه نمیتوانست ابراز مخالفت کند؛ زیرا «اکثر اهل، در خانه هوادار آقا رستم بودند». وقتی اخبار بعضی از عکسالعملهای میرکمالالدین به اطلاع رستم روزافزون رسید، وی به شدت واکنش نشان داد و در سال ۹۱۲ هجری دادگاهی تشکیل داده، میرکمالالدین را به جرم «توطئه قتل» خویش به مرگ محکوم نموده و حکم را اجرا نمود. پس از آن نیز آقا رستم با مصادرهٔ اموال و خزائن، خویش را «والی بالاستقلال مازندران» دانسته، سکه و خطبه روان نمود سپس جهت تأیید حکومتش، رو به درگاه «شیبکخان اوزبک» فرمانروای شیبانی ماوراء النهر، نمود و به وی اعلام اطاعت و بندگی کرد. شیبکخان حکم حکومت را به وی داده، به امرای خراسان و حوالی آن، گفت که هرگاه روزافزون کمک خواست، او را مدد نمایند. عبدالکریم دوم نیز در این هنگام با آقارستم روزافزون متحد شد<ref>مجد، ۲۲۳-۲۲۴</ref>.عبدالکریم دوم پس از چندی، از ادامهٔ همکاری با رستم روزافزون بازماند. میرعلی وقتی که خبر جدایی عبدالکریم از روزافزون را شنید، با سپاهی به ساری حمله نمود. میرعلی روزافزون را مجبور به عقبنشینی کرده، بر مسند حکومت ساری نشست؛ ولی روزافزون بار دیگر با رسیدن نیروهای کمکی به ساری بازگشت. میرعلی نیز شهر را ترک کرده، در حوالی ساری موضع گرفت. عبدالکریم دوم نیز به آمل رفته و آنجا را تصرف نمود. سرانجام میرعلی و عبدالکریم با یکدیگر متحد شدند و در نبردی هماهنگ بر سپاهیان روزافزون تاختند، اما در اثنای جنگ عبدالکریم با روزافزون از در سازش درآمد و میرعلی را هم با خود موافق ساخت<ref>مجد، ۲۲۵</ref>. | سه سال اندی پس از مرگ میرشمسالدین، آقارستم روزافزون مقاصد خویش نمایان ساخت. وی کارها را به معتمدان خویش میسپرد و اکثر قلعهها را به امینان خود میداد. میرکمالالدین نیز خیلی دیر از مقاصد روزافزون آگاهی یافت، چنانکه نمیتوانست ابراز مخالفت کند؛ زیرا «اکثر اهل، در خانه هوادار آقا رستم بودند». وقتی اخبار بعضی از عکسالعملهای میرکمالالدین به اطلاع رستم روزافزون رسید، وی به شدت واکنش نشان داد و در سال ۹۱۲ هجری دادگاهی تشکیل داده، میرکمالالدین را به جرم «توطئه قتل» خویش به مرگ محکوم نموده و حکم را اجرا نمود. پس از آن نیز آقا رستم با مصادرهٔ اموال و خزائن، خویش را «والی بالاستقلال مازندران» دانسته، سکه و خطبه روان نمود سپس جهت تأیید حکومتش، رو به درگاه «شیبکخان اوزبک» فرمانروای شیبانی ماوراء النهر، نمود و به وی اعلام اطاعت و بندگی کرد. شیبکخان حکم حکومت را به وی داده، به امرای خراسان و حوالی آن، گفت که هرگاه روزافزون کمک خواست، او را مدد نمایند. عبدالکریم دوم نیز در این هنگام با آقارستم روزافزون متحد شد<ref>مجد، ۲۲۳-۲۲۴</ref>.عبدالکریم دوم پس از چندی، از ادامهٔ همکاری با رستم روزافزون بازماند. میرعلی وقتی که خبر جدایی عبدالکریم از روزافزون را شنید، با سپاهی به ساری حمله نمود. میرعلی روزافزون را مجبور به عقبنشینی کرده، بر مسند حکومت ساری نشست؛ ولی روزافزون بار دیگر با رسیدن نیروهای کمکی به ساری بازگشت. میرعلی نیز شهر را ترک کرده، در حوالی ساری موضع گرفت. عبدالکریم دوم نیز به آمل رفته و آنجا را تصرف نمود. سرانجام میرعلی و عبدالکریم با یکدیگر متحد شدند و در نبردی هماهنگ بر سپاهیان روزافزون تاختند، اما در اثنای جنگ عبدالکریم با روزافزون از در سازش درآمد و میرعلی را هم با خود موافق ساخت<ref>مجد، ۲۲۵</ref>. | ||
ویرایش