محمد بن زاهد کوثری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' های ' به '‌های ')
 
(۶۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
!محمد بن زاهد کوثری
!محمد بن زاهد کوثری
|-
|-
|سال ولادت  
|سال ولادت
|27 شوال 1296 قمری
|27 شوال 1296 قمری
|-
|-
|سال وفات  
|سال وفات
|19 ذی‌العقده 1371 قمری
|19 ذی‌العقده 1371 قمری
|-
|-
خط ۱۴: خط ۱۴:
|-
|-
|مذهب
|مذهب
|اهل سنت/ شافعی مذهب
|اهل سنت/ حنفی مذهب
|-
|-
|برخی از اساتید
|برخی از اساتید
|
|پدرش
|-
|-
|برخی از شاگردان
|برخی از شاگردان
خط ۲۴: خط ۲۴:
|-
|-
|برخی از آثار
|برخی از آثار
|التبصير في‌الدين و تمييز الفرقة الناجية عن الفرق الهالكين؛<br>
|التبصیر فی‌الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین؛<br>
العقيدة و علم الكلام من أعمال الإمام محمد زاهد الكوثري؛<br>
العقیدة و علم الکلام من أعمال الإمام محمد زاهد الکوثری؛<br>
أحكام القرآن (شافعی)؛<br>
أحکام القرآن (شافعی)؛<br>
اللمعة في تحقيق مباحث الوجود و الحدوث و القدر و أفعال العباد؛<br>
اللمعة فی تحقیق مباحث الوجود و الحدوث و القدر و أفعال العباد؛<br>
دفع الشبه عن الرسول صلي‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و الرسالة؛<br>
دفع الشبه عن الرسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و الرسالة؛<br>
الحدائق في المطالب العالية الفلسفية العويصة؛<br>
الحدائق فی المطالب العالیة الفلسفیة العویصة؛<br>
إشارات المرام من عبارات الإمام؛<br>
إشارات المرام من عبارات الإمام؛<br>
|}
|}
</div>
</div>
'''محمد بن زاهد کوثری''' با نام کامل شیخ محمد بن زاهد بن حسن حلمی کوثری در روز 27 شوال 1296 قمری در روستایی به‌نام «دُوزجه» در کشور ترکیه به دنیا آمد. به‌خاطر انتساب خاندان او به قبیله‌ای از «چِرکِس» به‌نام «کوثر»، نام «کوثری» بر آنان نهاده شد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل في مسألة التوسل، با مقدمۀ: وهبی سلیمان غاوجی، ص27.</ref> وی محدث، فقيه، علامه و مورخ و یکی از علمای بزرگ اهل سنت و مخالف و منتقد وهابیت بود.  
'''محمد بن زاهد کوثری''' با نام کامل شیخ محمد بن زاهد بن حسن حلمی کوثری در روز 27 شوال 1296 قمری در روستایی به‌نام «[[دُوزجه]]» در کشور [[ترکیه]] به دنیا آمد. به‌خاطر انتساب خاندان او به قبیله‌ای از «[[چِرکِس]]» به‌نام «کوثر»، نام «کوثری» بر آنان نهاده شد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، با مقدمۀ: وهبی سلیمان غاوجی، ص27.</ref> وی محدث، فقیه، علامه و مورخ و یکی از علمای بزرگ اهل سنت و مخالف و منتقد [[وهابیت]] بود.  


=زندگی علمی=
=زندگی علمی=
وی، که در خانواده‌ای علمی زاده شده بود، نزد پدرش بهرۀ فراوان علمی برد. او پانزده‌ساله بود که به شهر آستانه<ref>پایتخت حکومت عثمانی که در حکومت ترکیه به «استامبول» شهرت دارد.</ref> رفت، در دارالحدیث اقامت کرد و در آنجا در «مسجد سلطان محمد فاتح»، نزد افراد بسیاری به کسب علم و دانش پرداخت. او 29‌ساله بود که در دانشگاه فاتح به تدریس پرداخت و این فعالیت را تا اوایل جنگ جهانیِ اول ادامه داد. در این شرایط، محمد زاهد به فعالیت‌های علمیِ خود ادامه داد تا اینکه توانست به درجۀ وکیل مشیخۀ عثمانی (نمایندۀ مجلس بزرگان عثمانی) نائل شود که سِمتی هم‌تراز با سِمت شیخِ الأزهرِ مصر است.<ref>همان، ص27 و 28.</ref>
وی، که در خانواده‌ای علمی زاده شده بود، نزد پدرش بهرۀ فراوان علمی برد. او پانزده‌ساله بود که به شهر [[آستانه]]<ref>پایتخت [[حکومت عثمانی]] که در حکومت ترکیه به «[[استامبول]]» شهرت دارد.</ref> رفت، در دارالحدیث اقامت کرد و در آنجا در «مسجد سلطان محمد فاتح» نزد افراد بسیاری به کسب علم و دانش پرداخت. او 29‌ ساله بود که در [[دانشگاه فاتح]] به تدریس پرداخت و این فعالیت را تا اوایل [[جنگ جهانیِ اول]] ادامه داد. در این شرایط محمد زاهد به فعالیت‌های علمیِ خود ادامه داد تا اینکه توانست به درجۀ [[وکیل مشیخۀ عثمانی]] (نمایندۀ مجلس بزرگان عثمانی) نائل شود که سمتی هم‌تراز با سمت شیخ [[جامع الازهر|الأزهرِ مصر]] است.<ref>همان، ص27 و 28.</ref>


بعد از فروپاشیِ خلافت اسلامی، محمد زاهد در برابر جریان‌های به‌وجود‌آمده، برای دفاع از دین اسلام اقداماتی انجام می‌دهد که به‌موجبِ آنها به اعدام محکوم می‌شود. در این شرایط، او مهاجرت می‌کند و در سال 1341ق وارد مصر می‌شود. در این بین، چندین بار به شام سفر می‌کند تا بتواند از نسخه‌های خطیِ «کتابخانۀ ظاهریه» بهره‌مند شود؛ اما در نهایت به مصر بازمی‌گردد و تا آخر عمرِ خود، یعنی 19 ذی‌العقدۀ 1371ق، در همین کشور زندگی می‌کند.
بعد از فروپاشیِ خلافت اسلامی محمد زاهد در برابر جریان‌های به‌وجود‌آمده برای دفاع از دین اسلام اقداماتی انجام می‌دهد که به‌موجب آنها به اعدام محکوم می‌شود. در این شرایط او مهاجرت می‌کند و در سال 1341 قمری وارد مصر می‌شود. در این بین، چندین بار به شام سفر می‌کند تا بتواند از نسخه‌های خطیِ «[[کتابخانۀ ظاهریه]]» بهره‌مند شود؛ اما در نهایت به مصر بازمی‌گردد و تا آخر عمرِ خود یعنی 19 ذی‌العقدۀ 1371ق در همین کشور زندگی می‌کند.


دربارۀ زندگیِ علمیِ محمد زاهد کوثری، برخی اندیشمندان ترجمه‌هایی را نگاشته‌اند که از جملۀ آنها می‌توان به ترجمۀ نفیسِ «سید عزت عطار» که در ابتدای کتاب تأنیب الخطیب چاپ شده است و همچنین ترجمۀ استاد السراوی که در ابتدای کتاب الطبقات الکبری لابن سعد چاپ شده است،<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الكوثري، ص50.</ref> اشاره کرد. همچنین استاد احمد خیری، از شاگردان محمد زاهد کوثری، دربارۀ ایشان حدود صد صفحه با عنوان «الإمام الکوثري» نگاشته است که این ترجمه در کتاب مقالات الکوثري به چاپ رسیده است.<ref>کوثری، محمد زاهد، فقه أهل العراق و حدیثهم، با مقدمۀ: عبدالفتاح ابوغُده، ص6.</ref> محمد ابوزهره نیز در ابتدای کتاب الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثري، ترجمه‌ای کوتاه از زندگیِ محمد زاهد کوثری با عنوانِ «الإمام الکوثري» نگاشته است که برای آگاهیِ بیشتر از زندگیِ علمی و عملی ایشان می‌توان به چنین آثاری مراجعه کرد.
دربارۀ زندگیِ علمیِ محمد زاهد کوثری برخی اندیشمندان ترجمه‌هایی را نگاشته‌اند که از جملۀ آنها می‌توان به ترجمۀ نفیسِ «سید عزت عطار» که در ابتدای کتاب تأنیب الخطیب چاپ شده است و همچنین ترجمۀ استاد السراوی که در ابتدای کتاب الطبقات الکبری لابن سعد چاپ شده است،<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الکوثری، ص50.</ref> اشاره کرد. همچنین استاد احمد خیری، از شاگردان محمد زاهد کوثری، دربارۀ ایشان حدود صد صفحه با عنوان «الإمام الکوثری» نگاشته است که این ترجمه در کتاب مقالات الکوثری به چاپ رسیده است.<ref>کوثری، محمد زاهد، فقه أهل العراق و حدیثهم، با مقدمۀ: عبدالفتاح ابوغُده، ص6.</ref> محمد ابوزهره نیز در ابتدای کتاب الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، ترجمه‌ای کوتاه از زندگیِ محمد زاهد کوثری با عنوانِ «الإمام الکوثری» نگاشته است که برای آگاهیِ بیشتر از زندگیِ علمی و عملی ایشان می‌توان به چنین آثاری مراجعه کرد.


=جایگاه علمی=
=جایگاه علمی=
محمد ابوزهره دربارۀ جایگاه علمیِ کوثری چنین می‌گوید که در سال‌های اخیر، جز امام کوثری، دانشمندی را نمی‌شناسم که با مرگ او جای خالی‌اش پُر شده باشد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل في مسألة التوسل، با مقدمۀ: وهبی سلیمان غاوجی، ص29.</ref> عبدالله بن صدیق غماری، کوثری را «عالم به فقه و اصول» و «عالم به علم کلام و رجال» دانسته است و می‌گوید که تواناییِ او در علم حدیث به‌حدی است که می‌داند راجع به حدیث چگونه بحث کند و تخصصِ او در علم جرح و تعدیل به‌حدی است که به‌خوبی می‌تواند دربارۀ راویان اظهارنظر کند.<ref>غماری، عبدالله بن محمد، سبیل التوفیق، ص38.</ref> گفته شده است که توان وی در علم حدیث به‌حدی است که برخی مخالفانِ فکریِ او لب به اعتراف گشوده‌اند و معتقدند که او در علم حدیث و علم رجال بهرۀ علمیِ وافری برده است.<ref>ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50.</ref>
محمد ابوزهره دربارۀ جایگاه علمیِ کوثری چنین می‌گوید که در سال‌های اخیر، جز امام کوثری، دانشمندی را نمی‌شناسم که با مرگ او جای خالی‌اش پُر شده باشد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، با مقدمۀ: وهبی سلیمان غاوجی، ص29.</ref> عبدالله بن صدیق غماری، کوثری را «عالم به فقه و اصول» و «عالم به علم کلام و رجال» دانسته است و می‌گوید که تواناییِ او در علم حدیث به‌حدی است که می‌داند راجع به حدیث چگونه بحث کند و تخصصِ او در علم جرح و تعدیل به‌حدی است که به‌خوبی می‌تواند دربارۀ راویان اظهارنظر کند.<ref>غماری، عبدالله بن محمد، سبیل التوفیق، ص38.</ref> گفته شده است که توان وی در علم حدیث به‌حدی است که برخی مخالفانِ فکریِ او لب به اعتراف گشوده‌اند و معتقدند که او در علم حدیث و علم رجال بهرۀ علمیِ وافری برده است.<ref>ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50.</ref>


=معروف‌ترین شاگردان=
=معروف‌ترین شاگردان=
«شیخ عبدالفتاح ابوغُده» را می‌توان معروف‌ترین شاگرد او معرفی کرد که از دانش‌آموختگانِ دانشگاه الأزهرِ مصر بود و بسیار دیده می‌شد که نزد محمد زاهد کوثری رفت‌و‌آمد می‌کرد و به او تمایل شدیدی داشت؛ به‌حدی که نَسَب خود را با نام استادش همراه می‌کرد و خود را به‌صورت «عبدالفتاح ابوغدۀ حنفیِ کوثری» معرفی می‌کرد.<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الكوثري، ص65.</ref>
«شیخ عبدالفتاح ابوغُده» را می‌توان معروف‌ترین شاگرد او معرفی کرد که از دانش‌آموختگانِ [[جامع الازهر|دانشگاه الأزهرِ مصر]] بود و بسیار دیده می‌شد که نزد محمد زاهد کوثری رفت‌و‌آمد می‌کرد و به او تمایل شدیدی داشت؛ به‌حدی که نَسَب خود را با نام استادش همراه می‌کرد و خود را به‌صورت «عبدالفتاح ابوغدۀ حنفیِ کوثری» معرفی می‌کرد.<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الکوثری، ص65.</ref>


از ابوغُده تعلیقات زیادی بر جای مانده است و آرای محمد زاهد کوثری به‌خوبی در آثار عبدالفتاح مشهود است و همین امر، دلیل واضحی بر تأثیرِ بسزای کوثری بر عبدالفتاح بوده است؛ به‌طوری که می‌توان او را «کوثریُ المَشرَب» خواند.<ref>ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص51.</ref> عشق و علاقۀ او به استادش به‌حدی بود که نام فرزند بزرگش را از باب تبرک و زنده نگه‌داشتنِ نامِ استادِ خویش، هم‌نامِ او قرار داد.
از ابوغُده تعلیقات زیادی بر جای مانده است و آرای محمد زاهد کوثری به‌خوبی در آثار عبدالفتاح مشهود است و همین امر، دلیل واضحی بر تأثیرِ بسزای کوثری بر عبدالفتاح بوده است؛ به‌طوری که می‌توان او را «کوثریُ المَشرَب» خواند.<ref>ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص51.</ref> عشق و علاقۀ او به استادش به‌حدی بود که نام فرزند بزرگش را از باب تبرک و زنده نگه‌داشتنِ نامِ استادِ خویش، هم‌نامِ او قرار داد.


عبدالفتاح صد‌درصد با آرای کوثری همراه بود و در هیچ‌یک از تعلیقات استادش، اعتراض علمی نکرد. وی هنگام یادکردن از ابن‌تیمیه، هیچ‌گاه عنوانی بیش از «شیخ ابن‌تیمیه» مطرح نکرد که این لفظ مشخص نمی‌کند که مرادِ وی، شیخوخیت در علم و فضل است، یا شیخوخیت در سن و سال، یا شیخوخیت در ضلالت و گمراهی. آنچه تعبیرِ او را از معنای اول دور می‌سازد، تأثیرپذیریِ فکریِ زیادِ عبدالفتاح از استادش، محمد زاهد کوثری، است و او نیز در بسیاری از موارد ابن‌تیمیه را ضال و گمراه دانسته است.
عبدالفتاح صد‌درصد با آرای کوثری همراه بود و در هیچ‌یک از تعلیقات استادش، اعتراض علمی نکرد. وی هنگام یادکردن از ابن‌تیمیه، هیچ‌گاه عنوانی بیش از «شیخ ابن‌تیمیه» مطرح نکرد که این لفظ مشخص نمی‌کند که مرادِ وی، شیخوخیت در علم و فضل است، یا شیخوخیت در سن و سال، یا شیخوخیت در ضلالت و گمراهی. آنچه تعبیرِ او را از معنای اول دور می‌سازد، تأثیرپذیریِ فکریِ زیادِ عبدالفتاح از استادش، محمد زاهد کوثری است و او نیز در بسیاری از موارد ابن‌تیمیه را ضال و گمراه دانسته است.


=رویکردهای مذهبی=
=رویکردهای مذهبی=
محمد زاهد کوثری، حنفی‌مذهب بود و تعصب زیادی به ابوحنیفه داشت؛ به‌حدی که او را «مجنون ابوحنیفه» ‌خواندند.<ref>غماری، عبدالله بن محمد، بدع التفاسیر، ص179.</ref> همچنین در پاسداری از آرا و افکار دینیِ خود، که بر اساس آرای ابوحنیفه و شاگردانش بود، حساسیت نشان می‌داد؛ لذا با هر فرقه، گروه یا شخصی که آرا و نظریه‌های او را در تنافی با معتقدات اسلام می‌دید، تقابل جدی داشت. بر این اساس، حتی وی با برخی علمای زمانِ خود همچون مراغی، عبدالمجید سلیم و شلتوت، که پیروِ رویکرد اصلاحیِ «محمد عبده» بودند، به تقابل فکری پرداخت و در آثارِ خود همواره آرا و افکارِ محمد عبده را نقد می‌کرد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مقدمات الإمام الکوثري، ص26.</ref> در آن دوران، یکی از استادان معروفِ دانشگاه الأزهر به‌نام شیخ یوسف دجوی، شیخ محمد زاهد را یاری و همراهی می‌کرد.
محمد زاهد کوثری حنفی‌مذهب بود و تعصب زیادی به [[ابوحنیفه]] داشت؛ به‌حدی که او را «مجنون ابوحنیفه» ‌خواندند.<ref>غماری، عبدالله بن محمد، بدع التفاسیر، ص179.</ref> همچنین در پاسداری از آرا و افکار دینیِ خود، که بر اساس آرای ابوحنیفه و شاگردانش بود، حساسیت نشان می‌داد؛ لذا با هر فرقه، گروه یا شخصی که آرا و نظریه‌های او را در تنافی با معتقدات اسلام می‌دید تقابل جدی داشت. بر این اساس، حتی وی با برخی علمای زمانِ خود همچون مراغی، عبدالمجید سلیم و شلتوت، که پیروِ رویکرد اصلاحیِ «محمد عبده» بودند، به تقابل فکری پرداخت و در آثارِ خود همواره آرا و افکارِ محمد عبده را نقد می‌کرد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مقدمات الإمام الکوثری، ص26.</ref> در آن دوران، یکی از استادان معروفِ دانشگاه الأزهر به‌نام شیخ یوسف دجوی، شیخ محمد زاهد را یاری و همراهی می‌کرد.


=تقابل با اندیشۀ سلفیت=
=تقابل با اندیشۀ سلفیت=
همان طور که قبلاً گفته شد، کوثری تعصب ویژه‌ای به مذهب حنفیِ خود داشت؛ بر این اساس، با آرا و افکار اکثر اهل‌حدیث، چه متقدمان و چه متأخرانِ آنان، سرسختانه مبارزه می‌کرد.<ref>ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50.</ref> او معتقد بود از حیث عمل و اعتقاد نمی‌توان به احمد بن حنبل خرده‌ گرفت؛ اما شاگردان فکریِ ابن‌حنبل چیزهایی را به احمد و مذهب او نسبت دادند که با اندیشۀ او سازگاری نداشت. برای نمونه، فرزندش عبدالله در کتاب خود به‌نام السنة، تحت‌تأثیر جریان حشویه مطالبی را در کتابِ خود نگاشت که با دین خدا در تنافی بود؛ به همین دلیل، علمای اسلام به‌خاطر فضاحت‌هایی که کتاب عبدالله بن احمد داشت، هیچ‌گاه درصدد اظهار آن بر نمی‌آمدند.<ref>کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثري، ص296.</ref>
همان طور که قبلاً گفته شد، کوثری تعصب ویژه‌ای به مذهب حنفیِ خود داشت؛ بر این اساس، با آرا و افکار اکثر اهل‌حدیث، چه متقدمان و چه متأخرانِ آنان، سرسختانه مبارزه می‌کرد.<ref>ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50.</ref> او معتقد بود از حیث عمل و اعتقاد نمی‌توان به احمد بن حنبل خرده‌ گرفت؛ اما شاگردان فکریِ ابن‌حنبل چیزهایی را به احمد و مذهب او نسبت دادند که با اندیشۀ او سازگاری نداشت. برای نمونه، فرزندش عبدالله در کتاب خود به‌نام السنة، تحت‌تأثیر جریان حشویه مطالبی را در کتابِ خود نگاشت که با دین خدا در تنافی بود؛ به همین دلیل، علمای اسلام به‌خاطر فضاحت‌هایی که کتاب عبدالله بن احمد داشت، هیچ‌گاه درصدد اظهار آن بر نمی‌آمدند.<ref>کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثری، ص296.</ref>


کوثری در بحث توحید به اهل‌حدیث خرده می‌گرفت و برخی از آنان را مُشَبِّه و مُجَسِّم می‌خواند. برای نمونه، او ابن‌خزیمه را مجسّم و جاهل به اصول دین می‌دانست و کتاب التوحیدِ او را «کتاب‌ الشرک» می‌خوانْد.<ref>ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50؛ کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثري، ص301.</ref>
کوثری در بحث توحید به اهل‌حدیث خرده می‌گرفت و برخی از آنان را مُشَبِّه و مُجَسِّم می‌خواند. برای نمونه، او ابن‌خزیمه را مجسّم و جاهل به اصول دین می‌دانست و کتاب التوحیدِ او را «کتاب‌ الشرک» می‌خوانْد.<ref>ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50؛ کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثری، ص301.</ref>


=تقابل با ابن‌تیمیه=
=تقابل با ابن‌تیمیه=
در میان تقابلات کوثری با جماعت اهل‌حدیث، مبارزات فکریِ او با «اندیشۀ ابن‌تیمیه و شاگردان فکریِ او» رنگ‌وبوی دیگری داشت. کوثری در طول زندگانیِ علمیِ خود به مبارزه علیه ابن‌تیمیه پرداخت و چنین رویکردی در بسیاری از آثار نگاشته‌شدۀ او و تعلیقه‌هایش بر کتاب‌های متعدد، مشهود است.<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الكوثري، ص29.</ref> به‌نظرِ او، اسلام در دوران اخیر به‌خاطر تفرقۀ بین مسلمانان به‌دلیل افکارِ ابن‌تیمیه، صدمات زیادی دیده است؛ به‌طوری که ابن‌تیمه با یهود و نصاری مسامحه کرده است ولی حملات شدیدی بر فِرَق اسلامی، به‌ویژه شیعه، روا داشته است.<ref>کوثری، محمد زاهد، الإشفاق علی أحکام الطلاق، ص68.</ref>
در میان تقابلات کوثری با جماعت اهل‌حدیث، مبارزات فکریِ او با «اندیشۀ ابن‌تیمیه و شاگردان فکریِ او» رنگ‌وبوی دیگری داشت. کوثری در طول زندگانیِ علمیِ خود به مبارزه علیه ابن‌تیمیه پرداخت و چنین رویکردی در بسیاری از آثار نگاشته‌شدۀ او و تعلیقه‌هایش بر کتاب‌های متعدد، مشهود است.<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الکوثری، ص29.</ref> به‌نظرِ او، اسلام در دوران اخیر به‌خاطر تفرقۀ بین مسلمانان به‌دلیل افکارِ ابن‌تیمیه، صدمات زیادی دیده است؛ به‌طوری که ابن‌تیمه با یهود و نصاری مسامحه کرده است ولی حملات شدیدی بر فِرَق اسلامی، به‌ویژه شیعه، روا داشته است.<ref>کوثری، محمد زاهد، الإشفاق علی أحکام الطلاق، ص68.</ref>


کوثری معتقد است که ابن‌تیمیه در آثار خود دروغ‌های زیادی را به کار بسته و مطالب بسیاری را به‌دروغ از دیگران نقل کرده است؛ لذا به‌هیچ‌وجه در نقل اقوال از دیگران قابل‌اطمینان نیست. کوثری در کتاب الإشفاق علی أحکام الطلاق، آرا و معتقدات ابن‌تیمیه را به‌مناسبتْ ذکر می‌کند و بعد از آن می‌گوید: «اگر چنین شخصی را که دارای چنین عقایدی است، «شیخ‌الاسلام» بخوانیم، باید فاتحۀ اسلام را بخوانیم».
کوثری معتقد است که ابن‌تیمیه در آثار خود دروغ‌های زیادی را به کار بسته و مطالب بسیاری را به‌دروغ از دیگران نقل کرده است؛ لذا به‌هیچ‌وجه در نقل اقوال از دیگران قابل‌اطمینان نیست. کوثری در کتاب الإشفاق علی أحکام الطلاق، آرا و معتقدات ابن‌تیمیه را به‌مناسبتْ ذکر می‌کند و بعد از آن می‌گوید: «اگر چنین شخصی را که دارای چنین عقایدی است، «شیخ‌الاسلام» بخوانیم، باید فاتحۀ اسلام را بخوانیم».


به‌نظر کوثری علمای اسلام در همان قرن هفتم توانستند با تقابل‌های جدیِ خود با اندیشه‌های ابن‌تیمیه، جلوی حرکت فکریِ او را با برهان و حجت قاطع بگیرند؛ اما در عصر حاضر ضعف علمیِ مسلمانان موجب شده است که این اندیشه دوباره احیا شود و ظهور و بروز داشته باشد.<ref> حمیری، عیسى بن عبدالله، التأمل في حقیقة التوسل، ص48.</ref>
به‌نظر کوثری علمای اسلام در همان قرن هفتم توانستند با تقابل‌های جدیِ خود با اندیشه‌های ابن‌تیمیه، جلوی حرکت فکریِ او را با برهان و حجت قاطع بگیرند؛ اما در عصر حاضر ضعف علمیِ مسلمانان موجب شده است که این اندیشه دوباره احیا شود و ظهور و بروز داشته باشد.<ref> حمیری، عیسى بن عبدالله، التأمل فی حقیقة التوسل، ص48.</ref>


=تقابل با ابن‌قیم=
=تقابل با ابن‌قیم=
او با ابن‌قیم جوزی، که از یاری‌دهندگانِ بدعتِ ابن‌تیمیه به شمار می‌رود، دشمنیِ ویژه‌ای داشت. او از کتاب السیف الصقیلِ تقی‌الدین سُبکی، که در ردّ ابن‌قیم نگاشته شده است، با عنوانِ السیف الصقیل في الرد علیٰ ابن زفیل یاد کرده است و در این نام‌گذاری، ابن‌قیم را به جد مادری‌اش نسبت داده است که چنین امری در میان عرب، نوعی تحقیر به حساب می‌آید. برخی مخالفانِ اندیشۀ سلفیت همچون سلامه عزامی در کتاب فرقان القرآن،<ref>قضاعی عزامی شافعی، سلامه، فرقان القرآن، ص135 و 137.</ref> از کوثری در انتساب «ابن‌قیم» به «ابن‌زفیل» تبعیت کرده‌اند.<ref>عَفّانی، سید، زهر البساتین، ج2، ص464.</ref>
او با ابن‌قیم جوزی، که از یاری‌دهندگانِ بدعتِ ابن‌تیمیه به شمار می‌رود، دشمنیِ ویژه‌ای داشت. او از کتاب السیف الصقیلِ تقی‌الدین سُبکی، که در ردّ ابن‌قیم نگاشته شده است، با عنوانِ السیف الصقیل فی الرد علیٰ ابن زفیل یاد کرده است و در این نام‌گذاری، ابن‌قیم را به جد مادری‌اش نسبت داده است که چنین امری در میان عرب، نوعی تحقیر به حساب می‌آید. برخی مخالفانِ اندیشۀ سلفیت همچون سلامه عزامی در کتاب فرقان القرآن،<ref>قضاعی عزامی شافعی، سلامه، فرقان القرآن، ص135 و 137.</ref> از کوثری در انتساب «ابن‌قیم» به «ابن‌زفیل» تبعیت کرده‌اند.<ref>عَفّانی، سید، زهر البساتین، ج2، ص464.</ref>


به‌اعتقاد کوثری، ابن‌قیم کسی بود که در تمامی اقوالِ شاذ استادش، ابن‌تیمیه، چه در زمان حیات و چه در زمان پس از فوت وی، با وی همراه بود و از تمامیِ اقوال حق و باطل استادش کورکورانه تقلید می‌کرد و اگرچه ظاهراً استدلال‌هایی در آثارش دیده می‌شود، اما چنین استدلال‌هایی، همگی ساختگی و برای نشر اقوال استادش است.<ref>کوثری، محمد زاهد، السیف الصقیل، ص14.</ref> کوثری راجع به تألیفات متعدد ابن‌قیم معتقد است که آثار او مملو از اقوال متناقضی است که بدون فهم و هضم مطالب، از بزرگان ادیان نقل کرده است.
به‌اعتقاد کوثری، ابن‌قیم کسی بود که در تمامی اقوالِ شاذ استادش، ابن‌تیمیه، چه در زمان حیات و چه در زمان پس از فوت وی، با وی همراه بود و از تمامیِ اقوال حق و باطل استادش کورکورانه تقلید می‌کرد و اگرچه ظاهراً استدلال‌هایی در آثارش دیده می‌شود، اما چنین استدلال‌هایی، همگی ساختگی و برای نشر اقوال استادش است.<ref>کوثری، محمد زاهد، السیف الصقیل، ص14.</ref> کوثری راجع به تألیفات متعدد ابن‌قیم معتقد است که آثار او مملو از اقوال متناقضی است که بدون فهم و هضم مطالب، از بزرگان ادیان نقل کرده است.
خط ۷۵: خط ۷۵:


=علامه کوثری از نظر علما=
=علامه کوثری از نظر علما=
شيخ محمد ابوزهره مي گويد: من در سال هاي اخير جز امام کوثري دانشمندي نمي شناسم که با مرگ او، جاي خالي اش پر نشود. ايشان مصداق روايت «دانشمندان ميراث داران پيامبران مي باشند» بود. اين دانشمند بزرگوار، نه پيرو مذهبي جديد و نه مبلغ امري نو پيدا و نه از شمار کساني بود که مردم آنها را مجدّد مي خوانند؛ بلکه ايشان از چنين افرادي بيزار بود و به جاي اينکه بدعت آور باشد، پيرو بود. اما با اين حال، ايشان مجدّد به معناي واقعي کلمه بود. چون نوگرايي برخلاف تصور مردم، کنار گذاشتن همه چيز و رد کردن عهد نبوت نيست؛ بلکه نوگرايي به معناي رونق بخشي دوباره به دين و زدودن پيرايه هاي آن مي باشد تا دين، با زلالي خود و آن گونه که هست، براي مردم تبيين شود<ref>کوثری، محمد زاهد، تأنيب الخطيب علي ما ساقه في ترجمة ابي حنيفة من الأکاذيب، 1410 ق. ص: ج، د</ref>.
شیخ محمد ابوزهره می‌گوید: من در سال‌های اخیر جز امام کوثری دانشمندی نمی‌شناسم که با مرگ او، جای خالی اش پر نشود. ایشان مصداق روایت «دانشمندان میراث داران پیامبران می‌باشند» بود. این دانشمند بزرگوار، نه پیرو مذهبی جدید و نه مبلغ امری نو پیدا و نه از شمار کسانی بود که مردم آنها را مجدّد می‌خوانند؛ بلکه ایشان از چنین افرادی بیزار بود و به جای اینکه بدعت آور باشد، پیرو بود. اما با این حال، ایشان مجدّد به معنای واقعی کلمه بود. چون نوگرایی برخلاف تصور مردم، کنار گذاشتن همه چیز و رد کردن عهد نبوت نیست؛ بلکه نوگرایی به معنای رونق بخشی دوباره به دین و زدودن پیرایه‌های آن می‌باشد تا دین، با زلالی خود و آن گونه که هست، برای مردم تبیین شود<ref>کوثری، محمد زاهد، تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة ابی حنیفة من الأکاذیب، 1410 ق. ص: ج، د</ref>.


شيخ محمد اسماعيل عبده، واعظ قاهره مي گويد: در روز يکشنبه، نوزدهم ذيقعده سال 1371 هجري قمري در کوي العباسيه مصر، دانشمندي جهاني، پژوهشگري تيزهوش و محققي زبردست و بلندنظر، مفسري نابغه و مناظره کننده اي که هرگز کسي بر وي چيره نگشت، شمشيري نهاده شده بر گردن ملحدان و فرقه هاي گمراه، تواناترين فرد و بهترين ياري رسان سنت نبوي، برجسته ترين مدافع باورهاي صحيح ديني و صاحب تأليفات ارزشمند و سودمند در هر علمي و همچنين فردي صاحب نظر در فنون و علوم مختلف به رحمت خدا پيوست<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل في مسألة التوسل، ص 30.</ref>.
شیخ محمد اسماعیل عبده، واعظ قاهره می‌گوید: در روز یکشنبه، نوزدهم ذیقعده سال 1371 هجری قمری در کوی العباسیه مصر، دانشمندی جهانی، پژوهشگری تیزهوش و محققی زبردست و بلندنظر، مفسری نابغه و مناظره کننده ای که هرگز کسی بر وی چیره نگشت، شمشیری نهاده شده بر گردن ملحدان و فرقه‌های گمراه، تواناترین فرد و بهترین یاری رسان سنت نبوی، برجسته‌ترین مدافع باورهای صحیح دینی و صاحب تألیفات ارزشمند و سودمند در هر علمی و همچنین فردی صاحب‌نظر در فنون و علوم مختلف به رحمت خدا پیوست<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 30.</ref>.


عبدالله بن صدیق غماری، کوثری را «عالم به فقه و اصول» و «عالم به علم کلام و رجال» دانسته است و می‌گوید که تواناییِ او در علم حدیث به‌حدی است که می‌داند راجع به حدیث چگونه بحث کند و تخصصِ او در علم جرح و تعدیل به‌حدی است که به‌خوبی می‌تواند دربارۀ راویان اظهارنظر کند<ref>غماری، عبدالله بن محمد، سبیل التوفیق؛ في ترجمة عبد الله بن الصدیق الغماري، قاهره: نشر مکتبة القاهرة، چاپسوم، 1433ق. ص 38.</ref>.
عبدالله بن صدیق غماری، کوثری را «عالم به فقه و اصول» و «عالم به علم کلام و رجال» دانسته است و می‌گوید که تواناییِ او در علم حدیث به‌حدی است که می‌داند راجع به حدیث چگونه بحث کند و تخصصِ او در علم جرح و تعدیل به‌حدی است که به‌خوبی می‌تواند دربارۀ راویان اظهارنظر کند<ref>غماری، عبدالله بن محمد، سبیل التوفیق؛ فی ترجمة عبدالله بن الصدیق الغماری، قاهره: نشر مکتبة القاهرة، چاپسوم، 1433ق. ص 38.</ref>.


=دیدگاه‌ها=
=دیدگاه‌ها=
جواز سفر برای زیارت قبر پیامبر ص: از این رو علامه کوثری معتقد بود ابن تیمیه در اکثر فتاوایش تابع هوای نفس خویش بود و دین خداوند را به بازیچه گرفت<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثري، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 29.</ref>.
جواز سفر برای زیارت قبر پیامبر ص: از این رو علامه کوثری معتقد بود ابن تیمیه در اکثر فتاوایش تابع هوای نفس خویش بود و دین خداوند را به بازیچه گرفت<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 29.</ref>.
جواز توسل به پیامبر (ص) چه در زمان حیات و چه در زمان ممات: لذا وی کتابی به نام محق التقول في مسألة التوسل در این باره نوشت.
جواز توسل به پیامبر (ص) چه در زمان حیات و چه در زمان ممات: لذا وی کتابی به نام محق التقول فی مسألة التوسل دراین‌باره نوشت.
سماع موتی: علامه کوثری قائل است که مردگان دارای شنوایی و درک هستند<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل في مسألة التوسل، ص 22.</ref>.
سماع موتی: علامه کوثری قائل است که مردگان دارای شنوایی و درک هستند<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 22.</ref>.
علامه کوثری معتقد است ابن تیمیه مضر ترین شخص به اسلام و مسلمین است به طوری که اسلام در طول دوران اخیر ضرر رسانده تر از ابن تیمیه در تفرقه بین مسلمانان ندیده است<ref>کوثری، محمد زاهد، الأشفاق على أحكام الطلاق، ص 67.</ref>. در جای دیگر می آورد: اگر ابن تیمیه همچنان شیخ الاسلام شمرده شود باید با اسلام خداحافظی کرد (یعنی فاتحه اسلام باید خوانده شود)<ref>همان، ص 70.</ref>.
علامه کوثری معتقد است ابن تیمیه مضر‌ترین شخص به اسلام و مسلمین است به طوری که اسلام در طول دوران اخیر ضرر رسانده تر از ابن تیمیه در تفرقه بین مسلمانان ندیده است<ref>کوثری، محمد زاهد، الأشفاق على أحکام الطلاق، ص 67.</ref>. در جای دیگر می‌آورد: اگر ابن تیمیه همچنان شیخ الاسلام شمرده شود باید با اسلام خداحافظی کرد (یعنی فاتحه اسلام باید خوانده شود)<ref>همان، ص 70.</ref>.
علامه کوثری معتقد است اگر کسی مثل ابن قیم، الگو و پیشوا برای اهل علم و علما باشد، بر علم سلام است (یعنی فاتحه علم باید خوانده شود)<ref>همان، ص 70.</ref>.
علامه کوثری معتقد است اگر کسی مثل ابن قیم، الگو و پیشوا برای اهل علم و علما باشد، بر علم سلام است (یعنی فاتحه علم باید خوانده شود)<ref>همان، ص 70.</ref>.
بی مذهبی پل بی دینی: علامه کوثری ضد بی مذهب بود و اعتقاد داشت مذاهب اسلامی موجب سعادت دنیا و رسیدن به بهشت می شود<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثري، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 60.</ref>.
بی مذهبی پل بی دینی: علامه کوثری ضد بی مذهب بود و اعتقاد داشت مذاهب اسلامی موجب سعادت دنیا و رسیدن به بهشت می‌شود<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 60.</ref>.
عقیده تنزیه: علامه کوثری در بحث توحید به اهل‌حدیث خرده می‌گرفت و برخی از آنان را مُشَبِّه و مُجَسِّم می‌خواند. برای نمونه، او ابن‌خزیمه را مجسّم و جاهل به اصول دین می‌دانست و کتاب التوحید او را «کتاب‌ الشرک» می‌خواند<ref>کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثري، قاهره: مکتبة التوفیقیة، بی‌تا. ص 301- ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50</ref>.
عقیده تنزیه: علامه کوثری در بحث توحید به اهل‌حدیث خرده می‌گرفت و برخی از آنان را مُشَبِّه و مُجَسِّم می‌خواند. برای نمونه، او ابن‌خزیمه را مجسّم و جاهل به اصول دین می‌دانست و کتاب التوحید او را «کتاب‌ الشرک» می‌خواند<ref>کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثری، قاهره: مکتبة التوفیقیة، بی‌تا. ص 301- ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50</ref>.


انتقادات تند علامه کوثری بر شاه ولی الله دهلوی: علامه کوثری درباره شاه ولی الله دهلوی می نویسد: آگاهی های او از کتابهای متقدمین کم است و کمیت او در شناخت رجال احادیث و تاریخ علوم و مذاهب می لنگد تا جایی که در بسیاری از مباحث علمی دچار لغزش می گردد<ref>محمد زاهد الکوثری، حسن التقاضی فی سیره الامام ابی یوسف القاضی، مکتبه الازهریه للتراث، ص96.</ref>. در ادامه می نویسد: وی در اعتقادات و فقه پیرو حنفیان پیشین بود، اما از زمانی که به حجاز سفر کرد و حلقه شاگردان شیخ ابوطاهر بن ابراهیم کورانی شافعی درآمد، از راه صحیح حنفیان خارج شد و در توحید ازدیدگاه صحیح استادش در هند شيخ احمد بن عبد الأحد سرهندى معروف به امام ربّانى ( توحید شهودی ) متمایل به وحدت وجود از طریق نظریه تجلی گردید. کوثری می گوید که این نظریه منجر به اتحاد و حلول می شود و این دیدگاه در نزد اندیشمندان باطل است. وی در ادامه دهلوی را متهم به لامذهبیت می کند که تقلید را رها کرده و گونه ای از حشویه حنفیه نادر و منحرف را در اعتقادات و فقه تبلیغ می نماید که منجر به گسترش لامذهبیت در شبه قاره گردید<ref>همان، ص 97 و 98.</ref>.
انتقادات تند علامه کوثری بر شاه ولی الله دهلوی: علامه کوثری درباره شاه ولی الله دهلوی می‌نویسد: آگاهی‌های او از کتاب‌های متقدمین کم است و کمیت او در شناخت رجال احادیث و تاریخ علوم و مذاهب می‌لنگد تا جایی که در بسیاری از مباحث علمی دچار لغزش می‌گردد<ref>محمد زاهد الکوثری، حسن التقاضی فی سیره الامام ابی یوسف القاضی، مکتبه الازهریه للتراث، ص96.</ref>. در ادامه می‌نویسد: وی در اعتقادات و فقه پیرو حنفیان پیشین بود، اما از زمانی که به حجاز سفر کرد و حلقه شاگردان شیخ ابوطاهر بن ابراهیم کورانی شافعی درآمد، از راه صحیح حنفیان خارج شد و در توحید ازدیدگاه صحیح استادش در هند شیخ احمد بن عبدالأحد سرهندى معروف به امام ربّانى (توحید شهودی) متمایل به وحدت وجود از طریق نظریه تجلی گردید. کوثری می‌گوید که این نظریه منجر به اتحاد و حلول می‌شود و این دیدگاه در نزد اندیشمندان باطل است. وی در ادامه دهلوی را متهم به لامذهبیت می‌کند که تقلید را رها کرده و گونه‌ای از حشویه حنفیه نادر و منحرف را در اعتقادات و فقه تبلیغ می‌نماید که منجر به گسترش لامذهبیت در شبه قاره گردید<ref>همان، ص 97 و 98.</ref>.


=فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی=
=فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی=
مقابله با نفوذ یهودیان: با نفوذ يهوديان «دونمه»<ref>بر گروهي از يهوديان مهاجر که در مناطقي نزديک به قلمرو حکومت عثماني (ترکيه) ساکن شدند و در ظاهر به اسلام گرويدند اطلاق مي شود. آنان پس از نفوذ در ارکان امپراتوري عثماني و به دست گرفتن پست هاي کليدي، نقش مهمي در تضعيف و براندازي امپراتوري عثماني ايفا کرده اند.</ref> و ديگران (نصراني ها و ارمني ها) در ارتش اسلامي ترکيه و نيز در حوزه هاي تربيتي و مطبوعات و همچنين خريد عناصر ترک، علوم ديني را محدود و ستم نسبت به دانشمندان را آغاز کردند و سرانجام حکومت خلافت اسلامي را به فروپاشي کشاندند. علامه کوثري در برابر اين جريان از اسلام دفاع مي کرد. به همين دليل او را از سمت خود برکنار کردند و حکم به اعدام وي دادند. در نتيجه وي اين سرزمين را ترک کرد و بستگان و دارايي خود را رها کرد<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل في مسألة التوسل، ص 28.</ref>.
مقابله با نفوذ یهودیان: با نفوذ یهودیان «دونمه»<ref>بر گروهی از یهودیان مهاجر که در مناطقی نزدیک به قلمرو حکومت عثمانی (ترکیه) ساکن شدند و در ظاهر به اسلام گرویدند اطلاق می‌شود. آنان پس از نفوذ در ارکان امپراتوری عثمانی و به دست گرفتن پست‌های کلیدی، نقش مهمی در تضعیف و براندازی امپراتوری عثمانی ایفا کرده‌اند.</ref> و دیگران (نصرانی ها و ارمنی ها) در ارتش اسلامی ترکیه و نیز در حوزه‌های تربیتی و مطبوعات و همچنین خرید عناصر ترک، علوم دینی را محدود و ستم نسبت به دانشمندان را آغاز کردند و سرانجام حکومت خلافت اسلامی را به فروپاشی کشاندند. علامه کوثری در برابر این جریان از اسلام دفاع می‌کرد. به همین دلیل او را از سمت خود برکنار کردند و حکم به اعدام وی دادند. در نتیجه وی این سرزمین را ترک کرد و بستگان و دارایی خود را رها کرد<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 28.</ref>.
وکیل مشیخۀ عثمانی (نمایندۀ مجلس بزرگان عثمانی): وظیفه او اشراف بر علم و مدارس و علما بود و سمت وی هم تراز «شيخ الازهر» در مصر بود<ref>کوثری، محمد زاهد، تأنيب الخطيب علي ما ساقه في ترجمة ابي حنيفة من الأکاذيب، 1410 ق. ص: و- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثري، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 25.</ref>.
وکیل مشیخۀ عثمانی (نمایندۀ مجلس بزرگان عثمانی): وظیفه او اشراف بر علم و مدارس و علما بود و سمت وی هم تراز «شیخ الازهر» در مصر بود<ref>کوثری، محمد زاهد، تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة ابی حنیفة من الأکاذیب، 1410 ق. ص: و- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 25.</ref>.
رئیس تحقیقات شرعیه: وظیفه او تعیین قضات و برکناری آنها و اشراف بر قاضیان بود<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثري، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 25.</ref>.
رئیس تحقیقات شرعیه: وظیفه او تعیین قضات و برکناری آنها و اشراف بر قاضیان بود<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 25.</ref>.


=تالیفات بر علیه سلفیت و وهابیت=
=تالیفات بر علیه سلفیت و وهابیت=
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
<big>قسمت اول:</big> تألیفاتی که تا قبل از زمان هجرتِ او از شهر «آستانه» نگاشته شده است.<br>
<big>قسمت اول:</big> تألیفاتی که تا قبل از زمان هجرتِ او از شهر «آستانه» نگاشته شده است.<br>
<big>قسمت دوم:</big> تألیفاتی که مربوط به دوران بعد از هجرت او از شهر آستانه است. <br>
<big>قسمت دوم:</big> تألیفاتی که مربوط به دوران بعد از هجرت او از شهر آستانه است. <br>
برخلاف آثارِ قسمت دوم از تألیفاتی وی، بیشترِ آثارِ قسمت اول هنوز به‌صورت خطی باقی مانده‌اند<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل في مسألة التوسل، ص 35- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثري، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 40.</ref>. علامه کوثری از علمای بزرگ اهل سنت کتاب هایی علیه سلفیه و وهابیت نوشت که در ضمن نام بردن آثار و تالیفات وی به آن اشاره می شود. <br>
برخلاف آثارِ قسمت دوم از تألیفاتی وی، بیشترِ آثارِ قسمت اول هنوز به‌صورت خطی باقی مانده‌اند<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 35- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 40.</ref>. علامه کوثری از علمای بزرگ اهل سنت کتاب‌هایی علیه سلفیه و وهابیت نوشت که در ضمن نام بردن آثار و تالیفات وی به آن اشاره می‌شود. <br>
اما آثار و تالیفات وی عبارتند از:<br>
اما آثار و تالیفات وی عبارتند از:<br>
<big>محق التقول في مسألة التوسل:</big> علامه کوثری در اين کتاب اتهام شرک ورزي به توسل جويندگان به رسول خدا و خاندان پاکش را ردّ کرد و آنها را واسطه حقيقي ارتباط با خداوند مي داند<ref>همان، ص 44.</ref>. وی در این کتاب می نویسد: برخی از حشویه بخاطر زیارت قبور و توسل مسلمانان را متهم به شرک می کنند و با تبیین ادلۀ توسل از کتاب و سنت و عقل و سیرۀ مسلمانان (اعم از صحابه و تابعین و علما)، جواز آن را اثبات می کند؛<br>
<big>محق التقول فی مسألة التوسل:</big> علامه کوثری در این کتاب اتهام شرک ورزی به توسل جویندگان به رسول خدا و خاندان پاکش را ردّ کرد و آنها را واسطه حقیقی ارتباط با خداوند می‌داند<ref>همان، ص 44.</ref>. وی در این کتاب می‌نویسد: برخی از حشویه بخاطر زیارت قبور و توسل مسلمانان را متهم به شرک می‌کنند و با تبیین ادلۀ توسل از کتاب و سنت و عقل و سیرۀ مسلمانان (اعم از صحابه و تابعین و علما)، جواز آن را اثبات می‌کند؛<br>
<big>التعقب الحثیث لما ینفیه ابن تیمیة من الحدیث (خطی):</big> ابن تيميه در کتاب "منهاج السنة" ورود برخي روايت ها در برخي موضوعات را رد کرده است. کوثري در اين کتاب نقدي بر نوشته هاي ابن تيميه نگاشته است<ref>همان، ص 41.</ref>. این کتاب جزو تألیفاتی که تا قبل از زمان هجرتِ او از شهر «آستانه» نگاشته شده است و به صورت خطی است و هنوز چاب نشد. سعید ممدوح می نویسد: احتمال دارد این کتاب مفقود شده است<ref>ممدوح، محمود سعید، رفع المنارة، ص22.</ref>.<br>
<big>التعقب الحثیث لما ینفیه ابن تیمیة من الحدیث (خطی):</big> ابن تیمیه در کتاب "منهاج السنة" ورود برخی روایت‌ها در برخی موضوعات را رد کرده است. کوثری در این کتاب نقدی بر نوشته‌های ابن تیمیه نگاشته است<ref>همان، ص 41.</ref>. این کتاب جزو تألیفاتی که تا قبل از زمان هجرتِ او از شهر «آستانه» نگاشته شده است و به صورت خطی است و هنوز چاب نشد. سعید ممدوح می‌نویسد: احتمال دارد این کتاب مفقود شده است<ref>ممدوح، محمود سعید، رفع المنارة، ص22.</ref>.<br>


<big>الإشفاق علي أحکام الطلاق:</big> چاپخانه «مجلة الاسلام» اين اثر را چاپ کرد. و این کتاب پاسخ به کتاب "نظام الطلاق"، اثر شيخ احمد شاکر است<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل في مسألة التوسل، ص 38- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثري، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 42.</ref>. وی در این کتاب به نقد اندیشۀ ابن‌تیمیه و ابن‌قیم جوزی و ادله آنها می‌پردازد.<br>
<big>الإشفاق علی أحکام الطلاق:</big> چاپخانه «مجلة الاسلام» این اثر را چاپ کرد. و این کتاب پاسخ به کتاب "نظام الطلاق"، اثر شیخ احمد شاکر است<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 38- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 42.</ref>. وی در این کتاب به نقد اندیشۀ ابن‌تیمیه و ابن‌قیم جوزی و ادله آنها می‌پردازد.<br>


<big>تبدید الظلام المخیم من نونیة ابن القیم:</big> اين اثر نيز مقدمه و تعليقه بر کتاب «السيف الصقيل في الرد علي ابن زفيل للسبکي الکبير» است. علامه کوثری در این کتاب می نویسد ابن تیمیه به مذهب حشویه دعوت کرد و ابن قیم مقلد ابن تیمیه است<ref>تقی الدین سبکی، السيف الصقيل في الرَّدِّ عَلَى ابنِ زَنجفِيل، علامه کوثری، ص 4 و 6.</ref>.<br>
<big>تبدید الظلام المخیم من نونیة ابن القیم:</big> این اثر نیز مقدمه و تعلیقه بر کتاب «السیف الصقیل فی الرد علی ابن زفیل للسبکی الکبیر» است. علامه کوثری در این کتاب می‌نویسد ابن تیمیه به مذهب حشویه دعوت کرد و ابن قیم مقلد ابن تیمیه است<ref>تقی الدین سبکی، السیف الصقیل فی الرَّدِّ عَلَى ابنِ زَنجفِیل، علامه کوثری، ص 4 و 6.</ref>.<br>


<big>البحوث الوفیة في مفردات ابن تیمیة (خطی):</big> این کتاب نیز از آثاری است که محمد زاهد کوثری قبل از سفر خود به شهر آستانه، در نقد آرای ابن‌تیمیه نگاشته است و هنوز به‌صورت خطی باقی مانده و به چاپ نرسیده است<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل في مسألة التوسل، ص 37- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثري، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 41.</ref>.
<big>البحوث الوفیة فی مفردات ابن تیمیة (خطی):</big> این کتاب نیز از آثاری است که محمد زاهد کوثری قبل از سفر خود به شهر آستانه، در نقد آرای ابن‌تیمیه نگاشته است و هنوز به‌صورت خطی باقی مانده و به چاپ نرسیده است<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 37- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 41.</ref>.


=تالیفات دیگر=
=تالیفات دیگر=
*التحرير الوجيز فيما يبتغيه المستجيز: اين کتاب در سال 1360 قمري در 47 صفحه توسط چاپخانه «الأنوار» منتشر شد. اين کتاب نام استادان و شيوخ مرحوم کوثري و استادان اساتيدش را آورده و شرح زندگي بسياري از آنها را نيز ارائه کرده است. اين اثر در عين کوچکي، بسيار سودمند است<ref>همان، ص 42.</ref>؛<br>


*تأنيب الخطيب علي ما ساقه في ترجمة ابي حنيفة من الأکاذيب:<ref>همان، ص 43.</ref>؛<br>
* التحریر الوجیز فیما یبتغیه المستجیز: این کتاب در سال 1360 قمری در 47 صفحه توسط چاپخانه «الأنوار» منتشر شد. این کتاب نام استادان و شیوخ مرحوم کوثری و استادان اساتیدش را آورده و شرح زندگی بسیاری از آنها را نیز ارائه کرده است. این اثر در عین کوچکی، بسیار سودمند است<ref>همان، ص 42.</ref>؛<br>
* تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة ابی حنیفة من الأکاذیب:<ref>همان، ص 43.</ref>؛<br>
* نظم عوامل الإعراب (به زبان فارسی). این کتاب خطی، اولین اثر ایشان است<ref>همان، ص 40.</ref>؛<br>
* ازاحة شبهة المعمم عن عبارة المحرم (خطی): عالمی با نام "محرم" شرحی بر شرح عبدالرحمان جامی بر کتاب "کافیه ابن حاجب" در موضوع نحو می‌نگارد. ایشان در باب "ندبه در منصوبات" عبارتی می‌نویسد. یکی از شاگردان شیخ را می‌بیند که چند سطر از این شرح را حذف کرده تا معنای عبارت کتاب ـ از نظر اوـ درست شود. اما به اعتقاد ایشان باید این عبارت را حفظ کرد و آن را به گونه‌ای تأویل کرد تا عبارت با معنا شود. به همین دلیل رساله‌ای ده صفحه ای دراین‌باره نوشت؛<br>


*نظم عوامل الإعراب (به زبان فارسي). اين کتاب خطي، اولين اثر ايشان است<ref>همان، ص 40.</ref>؛<br>
الجواب الوفیّ فی الرّدّ علی الواعظ الأوفی (خطی): در ساحل دریای سیاه سرزمینی به نام "اوف" وجود دارد. این منطقه به داشتن واعظان بسیار، شهرت دارد. یکی از این واعظان به شهر سکونت استاد عزیمت کرد و در آن جا به وعظ و خطابه مشغول بود. این واعظ در کار خود شهرت یافت. روزی استاد کوثری در جلسه سخنرانی او حاظر شد. واعظ مشهور در این جلسه که بعد از ظهر برگزار شده بود، حمله تندی به صوفیه کرد. از آنجا که مرحوم کوثری در آن زمان از هواداران صوفی ها بود، از این جلسه خارج شد و به منزل خود رفت و تا پیش از ظهر روز بعد رساله‌ای بیست صفحه ای نوشت. این رساله در پاسخ به اظهارات واعظ بود. پیش از ظهر روز بعد که این رساله را به واعظ داد، زبان واعظ بند آمد و دست از بدگویی نسبت به صوفیه کشید؛<br>


*ازاحة شبهة المعمم عن عبارة المحرم (خطي): عالمي با نام "محرم" شرحي بر شرح عبدالرحمان جامي بر کتاب "کافيه ابن حاجب" در موضوع نحو مي نگارد. ايشان در باب "ندبه در منصوبات" عبارتي مي نويسد. يکي از شاگردان شيخ را مي بيند که چند سطر از اين شرح را حذف کرده تا معناي عبارت کتاب ـ از نظر اوـ درست شود. اما به اعتقاد ايشان بايد اين عبارت را حفظ کرد و آن را به گونه اي تأويل کرد تا عبارت با معنا شود. به همين دليل رساله اي ده صفحه اي در اين باره نوشت؛<br>
تفریج البال بحل تاریخ ابن الکمال (خطی)؛<br>


الجواب الوفيّ في الرّدّ علي الواعظ الأوفي (خطي): در ساحل درياي سياه سرزميني به نام "اوف" وجود دارد. اين منطقه به داشتن واعظان بسيار، شهرت دارد. يکي از اين واعظان به شهر سکونت استاد عزيمت کرد و در آن جا به وعظ و خطابه مشغول بود. اين واعظ در کار خود شهرت يافت. روزي استاد کوثري در جلسه سخنراني او حاظر شد. واعظ مشهور در اين جلسه که بعد از ظهر برگزار شده بود، حمله تندي به صوفيه کرد. از آنجا که مرحوم کوثري در آن زمان از هواداران صوفي ها بود، از اين جلسه خارج شد و به منزل خود رفت و تا پيش از ظهر روز بعد رساله اي بيست صفحه اي نوشت. اين رساله در پاسخ به اظهارات واعظ بود. پيش از ظهر روز بعد که اين رساله را به واعظ داد، زبان واعظ بند آمد و دست از بدگويي نسبت به صوفيه کشيد؛<br>
الصحف المنشرة فی شرح الاصول العشرة لنجم الدین الطامة الکبری (خطی)؛<br>


تفريج البال بحل تاريخ ابن الکمال (خطي)؛<br>
ترویض القریحة بموازین الفکر الصحیحة فی المنطق (خطی)؛<br>


الصحف المنشرة في شرح الاصول العشرة لنجم الدين الطامة الکبري (خطي)؛<br>
قرة النواظر فی آداب المناظر (خطی)؛<br>


ترويض القريحة بموازين الفکر الصحيحة في المنطق (خطي)؛<br>
النظم العتید فی توسل المرید: این اثر در اواخر عمر وی و در شش صفحه چاپ شد. به سال 1318ق در 34 بیت تألیف کرد<ref>همان، ص 41.</ref>؛<br>


قرة النواظر في آداب المناظر (خطي)؛<br>
ارغام المَرید فی شرح النظم العتید لتوسل المُرید. این اثر در آستانه به سال 1328 قمری در 114 صفحه و بدون فهرست و غلط گیری (تصحیح) به چاپ رسید؛<br>


النظم العتيد في توسل المريد: اين اثر در اواخر عمر وي و در شش صفحه چاپ شد. به سال 1318ق در 34 بيت تأليف کرد<ref>همان، ص 41.</ref>؛<br>
إصعاد الراقی فی المراقی (خطی) به سال 1320ه‍.ق تألیف شد؛<br>


ارغام المَريد في شرح النظم العتيد لتوسل المُريد. اين اثر در آستانه به سال 1328 قمري در 114 صفحه و بدون فهرست و غلط گيري (تصحيح) به چاپ رسيد؛<br>
النقد الطامی علی العقد النامی علی شرح الجامی (خطی): کتاب "العقد النامی" توسط شیخ محمد رحمی الکینی از دانشمندان آستانه در یک جلد نگاشته شد. این کتاب تعلیقی بر کتاب "الفوائد الضیائیة، شرح الکافیة لعبدالرحمان جامی" [در علم نحو] بود. اما استاد کوثری این اثر را نقد کرد و نام کتاب نقد خود را "النقد الطامی" گذاشت<ref>همان، ص 41.</ref>؛<br>


إصعاد الراقي في المراقي (خطي) به سال 1320ه‍.ق تأليف شد؛<br>
الفوائد الکافیة فی العروض والقافیة: این کتاب به چاپ رسیده، اما نام مؤلف بر روی آن درج نشد؛<br>


النقد الطامي علي العقد النامي علي شرح الجامي (خطي): کتاب "العقد النامي" توسط شيخ محمد رحمي الکيني از دانشمندان آستانه در يک جلد نگاشته شد. اين کتاب تعليقي بر کتاب "الفوائد الضيائية، شرح الکافية لعبدالرحمان جامي" [در علم نحو] بود. اما استاد کوثري اين اثر را نقد کرد و نام کتاب نقد خود را "النقد الطامي" گذاشت<ref>همان، ص 41.</ref>؛<br>
تدریب الوصیف علی قواعد التصریف (خطی)؛<br>


الفوائد الکافية في العروض والقافية: اين کتاب به چاپ رسيده، اما نام مؤلف بر روي آن درج نشد؛<br>
تدریب الطلاب علی قواعد الإعراب (خطی)؛<br>


تدريب الوصيف علي قواعد التصريف (خطي)؛<br>
حنین المتفجع وأنین المتوجع، قصیدة فی ویلات الحرب‌العظمی الأولی (چاپی)؛<br>


تدريب الطلاب علي قواعد الإعراب (خطي)؛<br>
إبداء وجوه التعدی فی کامل ابن عدی (خطی)؛<br>


حنين المتفجع وأنين المتوجع، قصيدة في ويلات الحرب العظمي الأولي (چاپي)؛<br>
نقد کتاب الضعفاء (خطی)؛<br>


إبداء وجوه التعدي في کامل ابن عدي (خطي)؛<br>
الروض الناظر الوردی فی ترجمة الإمام الربانی السرهندی (وفات: 1034ق): وی این کتاب را در قسطمونی تألیف کرد. این تنها کتابی است که به زبان ترکی نگاشته است(خطی)؛<br>


نقد کتاب الضعفاء (خطي)؛<br>
المدخل العام لعلوم القرآن (خطی): این کتاب دو جلدی را در آستانه تألیف کرد. این کتاب به دلیل پژوهش، دقت و تحقیق، مهم‌ترین اثر کوثری به شمار می‌آید. تطبیق میان مفسرین، از بعد رجالی و نیز متون تفسیر، تبیین مطالب مربوط به جمع‌آوری قرآن در دوره‌های سه گانة آن (دوره پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم)، دوره ابوبکر و دوره عثمان)، مطالب مربوط به خط قرآن، قرائت‌های چهارده گانه و طبقات قراء و نیز آگاهی کامل از آثار نوشته شده در حوزه‌های قرائت، خط و رسم قرآن و شرح حال مفسران به ترتیب تاریخی، از ویژگی‌های این کتاب است. کوثری برای هیچ چیز مانند از بین رفتن این کتاب افسوس نمی‌خورد. او نمى‌دانست این کتاب کجاست و چه بر سر آن آمده است<ref>همان، ص 42.</ref>؛<br>


الروض الناظر الوردي في ترجمة الإمام الرباني السرهندي (وفات: 1034ق): وي اين کتاب را در قسطموني تأليف کرد. اين تنها کتابي است که به زبان ترکي نگاشته است(خطي)؛<br>
رفع الریبة عن تخبطات ابن قتیبة (خطی)؛<br>


المدخل العام لعلوم القرآن (خطي): اين کتاب دو جلدي را در آستانه تأليف کرد. اين کتاب به دليل پژوهش، دقت و تحقيق، مهم ترين اثر کوثري به شمار مي آيد. تطبيق ميان مفسرين، از بعد رجالي و نيز متون تفسير، تبيين مطالب مربوط به جمع آوري قرآن در دوره هاي سه گانة آن (دوره پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم)، دوره ابوبکر و دوره عثمان)، مطالب مربوط به خط قرآن، قرائت هاي چهارده گانه و طبقات قراء و نيز آگاهي کامل از آثار نوشته شده در حوزه هاي قرائت، خط و رسم قرآن و شرح حال مفسران به ترتيب تاريخي، از ويژگي هاي اين کتاب است. کوثري براي هيچ چيز مانند از بين رفتن اين کتاب افسوس نمي خورد. او نمي دانست اين کتاب کجاست و چه بر سر آن آمده است<ref>همان، ص 42.</ref>؛<br>
صفعات البرهان علی صفحات العدوان: این کتاب پاسخ به نوشته‌های سید محب الدین خطیب، در مجله "الزهراء" است؛<br>


رفع الريبة عن تخبطات ابن قتيبة (خطي)؛<br>
بلوغ الأمانی فی سیرة الإمام محمد بن الحسن الشیبانی: این اثر بدون فهرست و تصحیح در 72 صفحه در ضمن رساله‌های کم یابی که خانجی چاپ می‌کرد، انتشار یافت؛<br>


صفعات البرهان علي صفحات العدوان: اين کتاب پاسخ به نوشته هاي سيد محب الدين خطيب، در مجله "الزهراء" است؛<br>
احقاق الحق بإبطال الباطل فی مغیث الخلق: این کتاب به اظهارات نادرست نوشته شده در کتاب "مغیث الخلق" پاسخ می‌دهد؛ زیرا در صفحات یازدهم و دوازدهم این کتاب مطالب ناروایی درباره حنفی ها مطرح شده است؛<br>


بلوغ الأماني في سيرة الإمام محمد بن الحسن الشيباني: اين اثر بدون فهرست و تصحيح در 72 صفحه در ضمن رساله هاي کم يابي که خانجي چاپ مي کرد، انتشار يافت؛<br>
أقوم المسالک فی بحث روایة مالک عن ابی حنیفة و روایة ابی حنیفة عن مالک. این اثر در آخر کتاب «إحقاق الحق» به چاپ رسیده است؛<br>


احقاق الحق بإبطال الباطل في مغيث الخلق: این کتاب به اظهارات نادرست نوشته شده در کتاب "مغيث الخلق" پاسخ مي دهد؛ زيرا در صفحات يازدهم و دوازدهم اين کتاب مطالب ناروايي درباره حنفي ها مطرح شده است؛<br>
تذهیب التاج اللجینی فی ترجمة البدرالعینی (وفات: 855ق): وی شرح خود بر صحیح بخاری را تلخیص و در ابتدای این کتاب چاپ کرده است؛<br>
 
أقوم المسالک في بحث رواية مالک عن ابي حنيفة و رواية ابي حنيفة عن مالک. اين اثر در آخر کتاب «إحقاق الحق» به چاپ رسيده است؛<br>
 
تذهيب التاج اللجيني في ترجمة البدر العيني (وفات: 855ق): وي شرح خود بر صحيح بخاري را تلخيص و در ابتداي اين کتاب چاپ کرده است؛<br>


الإهتمام بترجمة ابن الهمام (وفات: 861 ق): این کتاب چاپ نشده است؛<br>
الإهتمام بترجمة ابن الهمام (وفات: 861 ق): این کتاب چاپ نشده است؛<br>


عتب المغترين بدجاجلة المعمرين (خطي)؛<br>
عتب المغترین بدجاجلة المعمرین (خطی)؛<br>


تحذير الخلف من مخازي أدعياء السلف (خطي)؛<br>
تحذیر الخلف من مخازی أدعیاء السلف (خطی)؛<br>


قطرات الغيث من حياة الليث (وفات: 175 ق) (خطي)؛<br>
قطرات الغیث من حیاة اللیث (وفات: 175 ق) (خطی)؛<br>


الحاوي في سيرة الإمام ابي جعفر الطحاوي (وفات: 321 ق) اين کتاب در سال 1368 قمري در چاپخانه الانوار در 43 صفحه به چاپ رسيد؛<br>
الحاوی فی سیرة الإمام ابی جعفر الطحاوی (وفات: 321 ق) این کتاب در سال 1368 قمری در چاپخانه الانوار در 43 صفحه به چاپ رسید؛<br>


فصل المقال في بحث الأوعال: اين کتاب را در زمان هاي بعد «فصل المقال في تمحيص أحدوثة الأوعال» ناميد. (خطي) در اين کتاب به حديث خرافي مبني بر اينکه حاملان عرش "قوچ" هستند، پاسخ داده مي شود. اين کتاب از نزديک به 12 سال پيش، در کشور مصر تنش ايجاد کرد؛<br>
فصل المقال فی بحث الأوعال: این کتاب را در زمان‌های بعد «فصل المقال فی تمحیص أحدوثة الأوعال» نامید. (خطی) در این کتاب به حدیث خرافی مبنی بر اینکه حاملان عرش "قوچ" هستند، پاسخ داده می‌شود. این کتاب از نزدیک به 12 سال پیش، در کشور مصر تنش ایجاد کرد؛<br>


البحوث السّنية عن بعض رجال أسانيد الطريقة الخلوتية (خطي و چاپ شده): علامه کوثری اين کتاب را در ربيع الثاني سال 1362ه‍.ق و به دستور شيخ عبدالخالق بشراوي (وفات: 1366ه‍.ق) نگاشت. در اين کتاب شرح حال سيزده شيخ خلوتي را در ده صفحه بزرگ نوشته است. اصل اين کتاب که به دست خط خود ايشان است<ref>همان، ص 43.</ref>؛<br>
البحوث السّنیة عن بعض رجال أسانید الطریقة الخلوتیة (خطی و چاپ شده): علامه کوثری این کتاب را در ربیع الثانی سال 1362ه‍.ق و به دستور شیخ عبدالخالق بشراوی (وفات: 1366ه‍.ق) نگاشت. در این کتاب شرح حال سیزده شیخ خلوتی را در ده صفحه بزرگ نوشته است. اصل این کتاب که به دست خط خود ایشان است<ref>همان، ص 43.</ref>؛<br>


نظرة عابرة في مزاعم من ينکر نزول عيسي (عليه السلام)؛<br>
نظرة عابرة فی مزاعم من ینکر نزول عیسی (علیه‌السلام)؛<br>


نبراس المهتدي في اجتلاء أنباء العارف دمرداش المحمدي (وفات: 929 ق)؛<br>
نبراس المهتدی فی اجتلاء أنباء العارف دمرداش المحمدی (وفات: 929 ق)؛<br>


النکت الطريفة في التحدث عن ردود ابن أبي شيبة علي ابي حنيفة<ref>همان، ص 44.</ref>؛<br>
النکت الطریفة فی التحدث عن ردود ابن أبی شیبة علی ابی حنیفة<ref>همان، ص 44.</ref>؛<br>


رفع الاشتباه عن مسألتي کشف الرؤوس و لبس النعال في الصلاة؛<br>
رفع الاشتباه عن مسألتی کشف الرؤوس و لبس النعال فی الصلاة؛<br>


ترجمة العلامة محمد منيب العنتابي (وفات: 1238 ق) (خطي)؛<br>
ترجمة العلامة محمد منیب العنتابی (وفات: 1238 ق) (خطی)؛<br>


من عبر التاريخ؛<br>
من عبر التاریخ؛<br>


حسن التقاضي في سيرة الإمام ابي يوسف القاضي (وفات: 182ق)؛<br>
حسن التقاضی فی سیرة الإمام ابی یوسف القاضی (وفات: 182ق)؛<br>


لمحات النظر في سيرة الإمام زفر (وفات: 158 ق)؛<br>
لمحات النظر فی سیرة الإمام زفر (وفات: 158 ق)؛<br>


الإمتاع بسيرة الإمامين الحسن بن زياد (وفات: 204 ق) و صاحبه محمد بن شجاع (وفات: 266 ق)؛<br>
الإمتاع بسیرة الإمامین الحسن بن زیاد (وفات: 204 ق) و صاحبه محمد بن شجاع (وفات: 266 ق)؛<br>


الترحيب بنقد التأنيب؛<br>
الترحیب بنقد التأنیب؛<br>


تعطير الأنفاس بذکر سند ابن أرکماس: اين اثر در ضمن مجموعه اي چاپ شد؛<br>
تعطیر الأنفاس بذکر سند ابن أرکماس: این اثر در ضمن مجموعه‌ای چاپ شد؛<br>


الإفصاح عن حکم الإکراه في الطلاق والنکاح؛<br>
الإفصاح عن حکم الإکراه فی الطلاق والنکاح؛<br>


الاستبصار في التحدث عن الجبر والاختيار: اين آخرين تأليف ايشان است که به چاپ رسيده است. البته شايد آخرين تأليف ايشان نيز باشد<ref>همان، ص 45.</ref>؛<br>
الاستبصار فی التحدث عن الجبر والاختیار: این آخرین تألیف ایشان است که به چاپ رسیده است. البته شاید آخرین تألیف ایشان نیز باشد<ref>همان، ص 45.</ref>؛<br>


لفت اللّحظ إلي ما في اللفظ: اين نوشتار تعليقه و مقدمه اي بر کتاب «الاختلاف في اللفظ و الردّ علي الجهمية و المشبهة» اثر ابن قتيبه است. اين اثر را قدسي در چاپخانه سعادت در مصر در 86 صفحه (شامل فهرست) چاپ کرده است<ref>همان، ص 45.</ref>.
لفت اللّحظ إلی ما فی اللفظ: این نوشتار تعلیقه و مقدمه‌ای بر کتاب «الاختلاف فی اللفظ و الردّ علی الجهمیة و المشبهة» اثر ابن قتیبه است. این اثر را قدسی در چاپخانه سعادت در مصر در 86 صفحه (شامل فهرست) چاپ کرده است<ref>همان، ص 45.</ref>.


=مقالات=  
=مقالات=  
کوثري در زمينه‌هاي گوناگون مقاله‌هاي فراواني نوشته است. هر يک از اين مقاله‌ها به مخاطبان خود، درس هاي سودمندي مي آموزد. اين مقاله ها بيشتر در مجله هايي منتشر مي شدند که با خط مشي مقالات همسو بودند. مجله «الاسلام» و پس از آن، مجله «الشرق العربي» بيشترين مقالات ايشان را منتشر کرده اند. برخي از شاگردان فاضل ايشان نيز اقدام به گردآوري مقالات در مجموعه اي جداگانه کرده اند و اين شرح زندگي نامه را در سرآغاز آن به چاپ رسانده اند. در اينجا يادآور مي شوم که محمد زاهد کوثري رساله هاي علمي فراواني دارند که به دليل پراکنده بودن در جهان، جمع آوري آنها آسان نيست. اين رساله ها در پاسخ به پرسش گران نگاشته و براي شان ارسال مي شد<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل في مسألة التوسل، ص 49 و 50- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثري، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 49 و 50.</ref>. مقالاتی در این المقالات وجود دارد که در تضاد با اندیشۀ وهابیت و سلفیت است که به برخی از آنها عبارتنداز:
کوثری در زمینه‌های گوناگون مقاله‌های فراوانی نوشته است. هر یک از این مقاله‌ها به مخاطبان خود، درس‌های سودمندی می‌آموزد. این مقاله‌ها بیشتر در مجله هایی منتشر می‌شدند که با خط مشی مقالات همسو بودند. مجله «الاسلام» و پس از آن، مجله «الشرق العربی» بیشترین مقالات ایشان را منتشر کرده‌اند. برخی از شاگردان فاضل ایشان نیز اقدام به گردآوری مقالات در مجموعه‌ای جداگانه کرده‌اند و این شرح زندگی‌نامه را در سرآغاز آن به چاپ رسانده‌اند. در اینجا یادآور می‌شوم که محمد زاهد کوثری رساله‌های علمی فراوانی دارند که به دلیل پراکنده بودن در جهان، جمع‌آوری آنها آسان نیست. این رساله‌ها در پاسخ به پرسش گران نگاشته و برای شان ارسال می‌شد<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 49 و 50- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 49 و 50.</ref>. مقالاتی در این المقالات وجود دارد که در تضاد با اندیشۀ وهابیت و سلفیت است که به برخی از آنها عبارتنداز:


1. اللامذهبیة قنطرة اللادینیة؛<br>
1. اللامذهبیة قنطرة اللادینیة؛<br>
2. بناء مساجد علی القبور و الصلاة إلیها؛<br>
2. بناء مساجد علی القبور و الصلاة إلیها؛<br>
3. خطورة القول بالجهة فضلاً عن القول بالتجسیم الصریح؛<br>
3. خطورة القول بالجهة فضلاً عن القول بالتجسیم الصریح؛<br>
4. ابن عبد الوهاب و الشیخ محمد عبده؛<br>
4. ابن عبدالوهاب و الشیخ محمد عبده؛<br>
5. المولد الشریف النبوي.
5. المولد الشریف النبوی.


=وفات=
=وفات=
علامه کوثری اواخر عمرش را در شهر قاهره گذراند. وي در عصر روز یک شنبه نوزدهم ذيقعده سال 1371 در سن هفتاد و پنج سالگي، در حالي که هنوز از حواس پنج گانه و عقل و هوشياري کامل برخوردار بود، از دنیا رفت و کنار قبر ابوالعباس طوسی متکلم مشهور، دفن گردید<ref>کوثری، محمد زاهد، تأنيب الخطيب علي ما ساقه في ترجمة ابي حنيفة من الأکاذيب، 1410 ق. ص ب- کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل في مسألة التوسل، ص 28- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثري، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 15- کوثری، محمد زاهد، التحریر الوجیز فیما یبتغیه المستجیز، ص 22.</ref>. احمد خیری می نویسد: علامه کوثری در آخرین دیدار من با او به من گفت این شعر را روی قبر من بنویس<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثري، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 22.</ref>:
علامه کوثری اواخر عمرش را در شهر [[قاهره]] گذراند. وی در عصر روز یک شنبه نوزدهم ذیقعده سال 1371 در سن هفتاد و پنج سالگی، در حالی که هنوز از حواس پنج گانه و عقل و هوشیاری کامل برخوردار بود، از دنیا رفت و کنار قبر [[ابوالعباس طوسی]] متکلم مشهور، دفن گردید<ref>کوثری، محمد زاهد، تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة ابی حنیفة من الأکاذیب، 1410 ق. ص ب- کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 28- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 15- کوثری، محمد زاهد، التحریر الوجیز فیما یبتغیه المستجیز، ص 22.</ref>. احمد خیری می‌نویسد: علامه کوثری در آخرین دیدار من با او به من گفت این شعر را روی قبر من بنویس<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 22.</ref>:
یا واقفا بشفیر اللحد معتبرا *** قد صار زائر أمس الیوم قد قبرا
یا واقفا بشفیر اللحد معتبرا *** قد صار زائر أمس الیوم قد قبرا
فالموت حتم فلا تغفل وکن حذرا***من الفجاءة وادع للذی عبرا
فالموت حتم فلا تغفل وکن حذرا*** من الفجاءة وادع للذی عبرا
فالزاهد الکوثری ثاو بمرقده***مسترحما ضارعا للعفو منتظرا
فالزاهد الکوثری ثاو بمرقده*** مسترحما ضارعا للعفو منتظرا
 


==پانویس==
== پانویس ==  
{{پانویس|1}}
{{پانویس}}


[[رده: عالمان]]
[[رده:عالمان]]
[[رده: عالمان اهل سنت]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:عالمان اهل سنت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۱۷

محمد بن زاهد کوثری
نام کامل محمد بن زاهد کوثری
سال ولادت 27 شوال 1296 قمری
سال وفات 19 ذی‌العقده 1371 قمری
زادگاه روستای دُوزجه ترکیه
مذهب اهل سنت/ حنفی مذهب
برخی از اساتید پدرش
برخی از شاگردان شیخ عبدالفتاح ابوغُده؛

سید احمد خیری

برخی از آثار التبصیر فی‌الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین؛

العقیدة و علم الکلام من أعمال الإمام محمد زاهد الکوثری؛
أحکام القرآن (شافعی)؛
اللمعة فی تحقیق مباحث الوجود و الحدوث و القدر و أفعال العباد؛
دفع الشبه عن الرسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و الرسالة؛
الحدائق فی المطالب العالیة الفلسفیة العویصة؛
إشارات المرام من عبارات الإمام؛

محمد بن زاهد کوثری با نام کامل شیخ محمد بن زاهد بن حسن حلمی کوثری در روز 27 شوال 1296 قمری در روستایی به‌نام «دُوزجه» در کشور ترکیه به دنیا آمد. به‌خاطر انتساب خاندان او به قبیله‌ای از «چِرکِس» به‌نام «کوثر»، نام «کوثری» بر آنان نهاده شد.[۱] وی محدث، فقیه، علامه و مورخ و یکی از علمای بزرگ اهل سنت و مخالف و منتقد وهابیت بود.

زندگی علمی

وی، که در خانواده‌ای علمی زاده شده بود، نزد پدرش بهرۀ فراوان علمی برد. او پانزده‌ساله بود که به شهر آستانه[۲] رفت، در دارالحدیث اقامت کرد و در آنجا در «مسجد سلطان محمد فاتح» نزد افراد بسیاری به کسب علم و دانش پرداخت. او 29‌ ساله بود که در دانشگاه فاتح به تدریس پرداخت و این فعالیت را تا اوایل جنگ جهانیِ اول ادامه داد. در این شرایط محمد زاهد به فعالیت‌های علمیِ خود ادامه داد تا اینکه توانست به درجۀ وکیل مشیخۀ عثمانی (نمایندۀ مجلس بزرگان عثمانی) نائل شود که سمتی هم‌تراز با سمت شیخ الأزهرِ مصر است.[۳]

بعد از فروپاشیِ خلافت اسلامی محمد زاهد در برابر جریان‌های به‌وجود‌آمده برای دفاع از دین اسلام اقداماتی انجام می‌دهد که به‌موجب آنها به اعدام محکوم می‌شود. در این شرایط او مهاجرت می‌کند و در سال 1341 قمری وارد مصر می‌شود. در این بین، چندین بار به شام سفر می‌کند تا بتواند از نسخه‌های خطیِ «کتابخانۀ ظاهریه» بهره‌مند شود؛ اما در نهایت به مصر بازمی‌گردد و تا آخر عمرِ خود یعنی 19 ذی‌العقدۀ 1371ق در همین کشور زندگی می‌کند.

دربارۀ زندگیِ علمیِ محمد زاهد کوثری برخی اندیشمندان ترجمه‌هایی را نگاشته‌اند که از جملۀ آنها می‌توان به ترجمۀ نفیسِ «سید عزت عطار» که در ابتدای کتاب تأنیب الخطیب چاپ شده است و همچنین ترجمۀ استاد السراوی که در ابتدای کتاب الطبقات الکبری لابن سعد چاپ شده است،[۴] اشاره کرد. همچنین استاد احمد خیری، از شاگردان محمد زاهد کوثری، دربارۀ ایشان حدود صد صفحه با عنوان «الإمام الکوثری» نگاشته است که این ترجمه در کتاب مقالات الکوثری به چاپ رسیده است.[۵] محمد ابوزهره نیز در ابتدای کتاب الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، ترجمه‌ای کوتاه از زندگیِ محمد زاهد کوثری با عنوانِ «الإمام الکوثری» نگاشته است که برای آگاهیِ بیشتر از زندگیِ علمی و عملی ایشان می‌توان به چنین آثاری مراجعه کرد.

جایگاه علمی

محمد ابوزهره دربارۀ جایگاه علمیِ کوثری چنین می‌گوید که در سال‌های اخیر، جز امام کوثری، دانشمندی را نمی‌شناسم که با مرگ او جای خالی‌اش پُر شده باشد.[۶] عبدالله بن صدیق غماری، کوثری را «عالم به فقه و اصول» و «عالم به علم کلام و رجال» دانسته است و می‌گوید که تواناییِ او در علم حدیث به‌حدی است که می‌داند راجع به حدیث چگونه بحث کند و تخصصِ او در علم جرح و تعدیل به‌حدی است که به‌خوبی می‌تواند دربارۀ راویان اظهارنظر کند.[۷] گفته شده است که توان وی در علم حدیث به‌حدی است که برخی مخالفانِ فکریِ او لب به اعتراف گشوده‌اند و معتقدند که او در علم حدیث و علم رجال بهرۀ علمیِ وافری برده است.[۸]

معروف‌ترین شاگردان

«شیخ عبدالفتاح ابوغُده» را می‌توان معروف‌ترین شاگرد او معرفی کرد که از دانش‌آموختگانِ دانشگاه الأزهرِ مصر بود و بسیار دیده می‌شد که نزد محمد زاهد کوثری رفت‌و‌آمد می‌کرد و به او تمایل شدیدی داشت؛ به‌حدی که نَسَب خود را با نام استادش همراه می‌کرد و خود را به‌صورت «عبدالفتاح ابوغدۀ حنفیِ کوثری» معرفی می‌کرد.[۹]

از ابوغُده تعلیقات زیادی بر جای مانده است و آرای محمد زاهد کوثری به‌خوبی در آثار عبدالفتاح مشهود است و همین امر، دلیل واضحی بر تأثیرِ بسزای کوثری بر عبدالفتاح بوده است؛ به‌طوری که می‌توان او را «کوثریُ المَشرَب» خواند.[۱۰] عشق و علاقۀ او به استادش به‌حدی بود که نام فرزند بزرگش را از باب تبرک و زنده نگه‌داشتنِ نامِ استادِ خویش، هم‌نامِ او قرار داد.

عبدالفتاح صد‌درصد با آرای کوثری همراه بود و در هیچ‌یک از تعلیقات استادش، اعتراض علمی نکرد. وی هنگام یادکردن از ابن‌تیمیه، هیچ‌گاه عنوانی بیش از «شیخ ابن‌تیمیه» مطرح نکرد که این لفظ مشخص نمی‌کند که مرادِ وی، شیخوخیت در علم و فضل است، یا شیخوخیت در سن و سال، یا شیخوخیت در ضلالت و گمراهی. آنچه تعبیرِ او را از معنای اول دور می‌سازد، تأثیرپذیریِ فکریِ زیادِ عبدالفتاح از استادش، محمد زاهد کوثری است و او نیز در بسیاری از موارد ابن‌تیمیه را ضال و گمراه دانسته است.

رویکردهای مذهبی

محمد زاهد کوثری حنفی‌مذهب بود و تعصب زیادی به ابوحنیفه داشت؛ به‌حدی که او را «مجنون ابوحنیفه» ‌خواندند.[۱۱] همچنین در پاسداری از آرا و افکار دینیِ خود، که بر اساس آرای ابوحنیفه و شاگردانش بود، حساسیت نشان می‌داد؛ لذا با هر فرقه، گروه یا شخصی که آرا و نظریه‌های او را در تنافی با معتقدات اسلام می‌دید تقابل جدی داشت. بر این اساس، حتی وی با برخی علمای زمانِ خود همچون مراغی، عبدالمجید سلیم و شلتوت، که پیروِ رویکرد اصلاحیِ «محمد عبده» بودند، به تقابل فکری پرداخت و در آثارِ خود همواره آرا و افکارِ محمد عبده را نقد می‌کرد.[۱۲] در آن دوران، یکی از استادان معروفِ دانشگاه الأزهر به‌نام شیخ یوسف دجوی، شیخ محمد زاهد را یاری و همراهی می‌کرد.

تقابل با اندیشۀ سلفیت

همان طور که قبلاً گفته شد، کوثری تعصب ویژه‌ای به مذهب حنفیِ خود داشت؛ بر این اساس، با آرا و افکار اکثر اهل‌حدیث، چه متقدمان و چه متأخرانِ آنان، سرسختانه مبارزه می‌کرد.[۱۳] او معتقد بود از حیث عمل و اعتقاد نمی‌توان به احمد بن حنبل خرده‌ گرفت؛ اما شاگردان فکریِ ابن‌حنبل چیزهایی را به احمد و مذهب او نسبت دادند که با اندیشۀ او سازگاری نداشت. برای نمونه، فرزندش عبدالله در کتاب خود به‌نام السنة، تحت‌تأثیر جریان حشویه مطالبی را در کتابِ خود نگاشت که با دین خدا در تنافی بود؛ به همین دلیل، علمای اسلام به‌خاطر فضاحت‌هایی که کتاب عبدالله بن احمد داشت، هیچ‌گاه درصدد اظهار آن بر نمی‌آمدند.[۱۴]

کوثری در بحث توحید به اهل‌حدیث خرده می‌گرفت و برخی از آنان را مُشَبِّه و مُجَسِّم می‌خواند. برای نمونه، او ابن‌خزیمه را مجسّم و جاهل به اصول دین می‌دانست و کتاب التوحیدِ او را «کتاب‌ الشرک» می‌خوانْد.[۱۵]

تقابل با ابن‌تیمیه

در میان تقابلات کوثری با جماعت اهل‌حدیث، مبارزات فکریِ او با «اندیشۀ ابن‌تیمیه و شاگردان فکریِ او» رنگ‌وبوی دیگری داشت. کوثری در طول زندگانیِ علمیِ خود به مبارزه علیه ابن‌تیمیه پرداخت و چنین رویکردی در بسیاری از آثار نگاشته‌شدۀ او و تعلیقه‌هایش بر کتاب‌های متعدد، مشهود است.[۱۶] به‌نظرِ او، اسلام در دوران اخیر به‌خاطر تفرقۀ بین مسلمانان به‌دلیل افکارِ ابن‌تیمیه، صدمات زیادی دیده است؛ به‌طوری که ابن‌تیمه با یهود و نصاری مسامحه کرده است ولی حملات شدیدی بر فِرَق اسلامی، به‌ویژه شیعه، روا داشته است.[۱۷]

کوثری معتقد است که ابن‌تیمیه در آثار خود دروغ‌های زیادی را به کار بسته و مطالب بسیاری را به‌دروغ از دیگران نقل کرده است؛ لذا به‌هیچ‌وجه در نقل اقوال از دیگران قابل‌اطمینان نیست. کوثری در کتاب الإشفاق علی أحکام الطلاق، آرا و معتقدات ابن‌تیمیه را به‌مناسبتْ ذکر می‌کند و بعد از آن می‌گوید: «اگر چنین شخصی را که دارای چنین عقایدی است، «شیخ‌الاسلام» بخوانیم، باید فاتحۀ اسلام را بخوانیم».

به‌نظر کوثری علمای اسلام در همان قرن هفتم توانستند با تقابل‌های جدیِ خود با اندیشه‌های ابن‌تیمیه، جلوی حرکت فکریِ او را با برهان و حجت قاطع بگیرند؛ اما در عصر حاضر ضعف علمیِ مسلمانان موجب شده است که این اندیشه دوباره احیا شود و ظهور و بروز داشته باشد.[۱۸]

تقابل با ابن‌قیم

او با ابن‌قیم جوزی، که از یاری‌دهندگانِ بدعتِ ابن‌تیمیه به شمار می‌رود، دشمنیِ ویژه‌ای داشت. او از کتاب السیف الصقیلِ تقی‌الدین سُبکی، که در ردّ ابن‌قیم نگاشته شده است، با عنوانِ السیف الصقیل فی الرد علیٰ ابن زفیل یاد کرده است و در این نام‌گذاری، ابن‌قیم را به جد مادری‌اش نسبت داده است که چنین امری در میان عرب، نوعی تحقیر به حساب می‌آید. برخی مخالفانِ اندیشۀ سلفیت همچون سلامه عزامی در کتاب فرقان القرآن،[۱۹] از کوثری در انتساب «ابن‌قیم» به «ابن‌زفیل» تبعیت کرده‌اند.[۲۰]

به‌اعتقاد کوثری، ابن‌قیم کسی بود که در تمامی اقوالِ شاذ استادش، ابن‌تیمیه، چه در زمان حیات و چه در زمان پس از فوت وی، با وی همراه بود و از تمامیِ اقوال حق و باطل استادش کورکورانه تقلید می‌کرد و اگرچه ظاهراً استدلال‌هایی در آثارش دیده می‌شود، اما چنین استدلال‌هایی، همگی ساختگی و برای نشر اقوال استادش است.[۲۱] کوثری راجع به تألیفات متعدد ابن‌قیم معتقد است که آثار او مملو از اقوال متناقضی است که بدون فهم و هضم مطالب، از بزرگان ادیان نقل کرده است.

برخی مطرح کرده‌اند که ابن‌قیم از عقاید و اندیشه‌های فکریِ استاد خود، ابن‌تیمیه، برگشته است؛ ولی کوثری چنین مطلبی را باطل می‌داند؛ به این دلیل که ابن‌رجب حنبلی در کتاب طبقات الحنابلة نقل کرده که در اواخر عمرِ ابن‌قیم، او را در حالی زیارت کرده است که قصیدۀ نونیه می‌سرایید. محتوای انحرافیِ این قصیده دلیلی است که نشان می‌دهد که ابن‌قیم تا اواخر عمرِ خودش، بر این اندیشۀ باطل ثابت‌قدم بوده است.[۲۲]

علامه کوثری از نظر علما

شیخ محمد ابوزهره می‌گوید: من در سال‌های اخیر جز امام کوثری دانشمندی نمی‌شناسم که با مرگ او، جای خالی اش پر نشود. ایشان مصداق روایت «دانشمندان میراث داران پیامبران می‌باشند» بود. این دانشمند بزرگوار، نه پیرو مذهبی جدید و نه مبلغ امری نو پیدا و نه از شمار کسانی بود که مردم آنها را مجدّد می‌خوانند؛ بلکه ایشان از چنین افرادی بیزار بود و به جای اینکه بدعت آور باشد، پیرو بود. اما با این حال، ایشان مجدّد به معنای واقعی کلمه بود. چون نوگرایی برخلاف تصور مردم، کنار گذاشتن همه چیز و رد کردن عهد نبوت نیست؛ بلکه نوگرایی به معنای رونق بخشی دوباره به دین و زدودن پیرایه‌های آن می‌باشد تا دین، با زلالی خود و آن گونه که هست، برای مردم تبیین شود[۲۳].

شیخ محمد اسماعیل عبده، واعظ قاهره می‌گوید: در روز یکشنبه، نوزدهم ذیقعده سال 1371 هجری قمری در کوی العباسیه مصر، دانشمندی جهانی، پژوهشگری تیزهوش و محققی زبردست و بلندنظر، مفسری نابغه و مناظره کننده ای که هرگز کسی بر وی چیره نگشت، شمشیری نهاده شده بر گردن ملحدان و فرقه‌های گمراه، تواناترین فرد و بهترین یاری رسان سنت نبوی، برجسته‌ترین مدافع باورهای صحیح دینی و صاحب تألیفات ارزشمند و سودمند در هر علمی و همچنین فردی صاحب‌نظر در فنون و علوم مختلف به رحمت خدا پیوست[۲۴].

عبدالله بن صدیق غماری، کوثری را «عالم به فقه و اصول» و «عالم به علم کلام و رجال» دانسته است و می‌گوید که تواناییِ او در علم حدیث به‌حدی است که می‌داند راجع به حدیث چگونه بحث کند و تخصصِ او در علم جرح و تعدیل به‌حدی است که به‌خوبی می‌تواند دربارۀ راویان اظهارنظر کند[۲۵].

دیدگاه‌ها

جواز سفر برای زیارت قبر پیامبر ص: از این رو علامه کوثری معتقد بود ابن تیمیه در اکثر فتاوایش تابع هوای نفس خویش بود و دین خداوند را به بازیچه گرفت[۲۶]. جواز توسل به پیامبر (ص) چه در زمان حیات و چه در زمان ممات: لذا وی کتابی به نام محق التقول فی مسألة التوسل دراین‌باره نوشت. سماع موتی: علامه کوثری قائل است که مردگان دارای شنوایی و درک هستند[۲۷]. علامه کوثری معتقد است ابن تیمیه مضر‌ترین شخص به اسلام و مسلمین است به طوری که اسلام در طول دوران اخیر ضرر رسانده تر از ابن تیمیه در تفرقه بین مسلمانان ندیده است[۲۸]. در جای دیگر می‌آورد: اگر ابن تیمیه همچنان شیخ الاسلام شمرده شود باید با اسلام خداحافظی کرد (یعنی فاتحه اسلام باید خوانده شود)[۲۹]. علامه کوثری معتقد است اگر کسی مثل ابن قیم، الگو و پیشوا برای اهل علم و علما باشد، بر علم سلام است (یعنی فاتحه علم باید خوانده شود)[۳۰]. بی مذهبی پل بی دینی: علامه کوثری ضد بی مذهب بود و اعتقاد داشت مذاهب اسلامی موجب سعادت دنیا و رسیدن به بهشت می‌شود[۳۱]. عقیده تنزیه: علامه کوثری در بحث توحید به اهل‌حدیث خرده می‌گرفت و برخی از آنان را مُشَبِّه و مُجَسِّم می‌خواند. برای نمونه، او ابن‌خزیمه را مجسّم و جاهل به اصول دین می‌دانست و کتاب التوحید او را «کتاب‌ الشرک» می‌خواند[۳۲].

انتقادات تند علامه کوثری بر شاه ولی الله دهلوی: علامه کوثری درباره شاه ولی الله دهلوی می‌نویسد: آگاهی‌های او از کتاب‌های متقدمین کم است و کمیت او در شناخت رجال احادیث و تاریخ علوم و مذاهب می‌لنگد تا جایی که در بسیاری از مباحث علمی دچار لغزش می‌گردد[۳۳]. در ادامه می‌نویسد: وی در اعتقادات و فقه پیرو حنفیان پیشین بود، اما از زمانی که به حجاز سفر کرد و حلقه شاگردان شیخ ابوطاهر بن ابراهیم کورانی شافعی درآمد، از راه صحیح حنفیان خارج شد و در توحید ازدیدگاه صحیح استادش در هند شیخ احمد بن عبدالأحد سرهندى معروف به امام ربّانى (توحید شهودی) متمایل به وحدت وجود از طریق نظریه تجلی گردید. کوثری می‌گوید که این نظریه منجر به اتحاد و حلول می‌شود و این دیدگاه در نزد اندیشمندان باطل است. وی در ادامه دهلوی را متهم به لامذهبیت می‌کند که تقلید را رها کرده و گونه‌ای از حشویه حنفیه نادر و منحرف را در اعتقادات و فقه تبلیغ می‌نماید که منجر به گسترش لامذهبیت در شبه قاره گردید[۳۴].

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

مقابله با نفوذ یهودیان: با نفوذ یهودیان «دونمه»[۳۵] و دیگران (نصرانی ها و ارمنی ها) در ارتش اسلامی ترکیه و نیز در حوزه‌های تربیتی و مطبوعات و همچنین خرید عناصر ترک، علوم دینی را محدود و ستم نسبت به دانشمندان را آغاز کردند و سرانجام حکومت خلافت اسلامی را به فروپاشی کشاندند. علامه کوثری در برابر این جریان از اسلام دفاع می‌کرد. به همین دلیل او را از سمت خود برکنار کردند و حکم به اعدام وی دادند. در نتیجه وی این سرزمین را ترک کرد و بستگان و دارایی خود را رها کرد[۳۶]. وکیل مشیخۀ عثمانی (نمایندۀ مجلس بزرگان عثمانی): وظیفه او اشراف بر علم و مدارس و علما بود و سمت وی هم تراز «شیخ الازهر» در مصر بود[۳۷]. رئیس تحقیقات شرعیه: وظیفه او تعیین قضات و برکناری آنها و اشراف بر قاضیان بود[۳۸].

تالیفات بر علیه سلفیت و وهابیت

تألیفات محمد زاهد کوثری به دو قسمت تقسیم می‌شوند:

قسمت اول: تألیفاتی که تا قبل از زمان هجرتِ او از شهر «آستانه» نگاشته شده است.
قسمت دوم: تألیفاتی که مربوط به دوران بعد از هجرت او از شهر آستانه است.
برخلاف آثارِ قسمت دوم از تألیفاتی وی، بیشترِ آثارِ قسمت اول هنوز به‌صورت خطی باقی مانده‌اند[۳۹]. علامه کوثری از علمای بزرگ اهل سنت کتاب‌هایی علیه سلفیه و وهابیت نوشت که در ضمن نام بردن آثار و تالیفات وی به آن اشاره می‌شود.
اما آثار و تالیفات وی عبارتند از:
محق التقول فی مسألة التوسل: علامه کوثری در این کتاب اتهام شرک ورزی به توسل جویندگان به رسول خدا و خاندان پاکش را ردّ کرد و آنها را واسطه حقیقی ارتباط با خداوند می‌داند[۴۰]. وی در این کتاب می‌نویسد: برخی از حشویه بخاطر زیارت قبور و توسل مسلمانان را متهم به شرک می‌کنند و با تبیین ادلۀ توسل از کتاب و سنت و عقل و سیرۀ مسلمانان (اعم از صحابه و تابعین و علما)، جواز آن را اثبات می‌کند؛
التعقب الحثیث لما ینفیه ابن تیمیة من الحدیث (خطی): ابن تیمیه در کتاب "منهاج السنة" ورود برخی روایت‌ها در برخی موضوعات را رد کرده است. کوثری در این کتاب نقدی بر نوشته‌های ابن تیمیه نگاشته است[۴۱]. این کتاب جزو تألیفاتی که تا قبل از زمان هجرتِ او از شهر «آستانه» نگاشته شده است و به صورت خطی است و هنوز چاب نشد. سعید ممدوح می‌نویسد: احتمال دارد این کتاب مفقود شده است[۴۲].

الإشفاق علی أحکام الطلاق: چاپخانه «مجلة الاسلام» این اثر را چاپ کرد. و این کتاب پاسخ به کتاب "نظام الطلاق"، اثر شیخ احمد شاکر است[۴۳]. وی در این کتاب به نقد اندیشۀ ابن‌تیمیه و ابن‌قیم جوزی و ادله آنها می‌پردازد.

تبدید الظلام المخیم من نونیة ابن القیم: این اثر نیز مقدمه و تعلیقه بر کتاب «السیف الصقیل فی الرد علی ابن زفیل للسبکی الکبیر» است. علامه کوثری در این کتاب می‌نویسد ابن تیمیه به مذهب حشویه دعوت کرد و ابن قیم مقلد ابن تیمیه است[۴۴].

البحوث الوفیة فی مفردات ابن تیمیة (خطی): این کتاب نیز از آثاری است که محمد زاهد کوثری قبل از سفر خود به شهر آستانه، در نقد آرای ابن‌تیمیه نگاشته است و هنوز به‌صورت خطی باقی مانده و به چاپ نرسیده است[۴۵].

تالیفات دیگر

  • التحریر الوجیز فیما یبتغیه المستجیز: این کتاب در سال 1360 قمری در 47 صفحه توسط چاپخانه «الأنوار» منتشر شد. این کتاب نام استادان و شیوخ مرحوم کوثری و استادان اساتیدش را آورده و شرح زندگی بسیاری از آنها را نیز ارائه کرده است. این اثر در عین کوچکی، بسیار سودمند است[۴۶]؛
  • تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة ابی حنیفة من الأکاذیب:[۴۷]؛
  • نظم عوامل الإعراب (به زبان فارسی). این کتاب خطی، اولین اثر ایشان است[۴۸]؛
  • ازاحة شبهة المعمم عن عبارة المحرم (خطی): عالمی با نام "محرم" شرحی بر شرح عبدالرحمان جامی بر کتاب "کافیه ابن حاجب" در موضوع نحو می‌نگارد. ایشان در باب "ندبه در منصوبات" عبارتی می‌نویسد. یکی از شاگردان شیخ را می‌بیند که چند سطر از این شرح را حذف کرده تا معنای عبارت کتاب ـ از نظر اوـ درست شود. اما به اعتقاد ایشان باید این عبارت را حفظ کرد و آن را به گونه‌ای تأویل کرد تا عبارت با معنا شود. به همین دلیل رساله‌ای ده صفحه ای دراین‌باره نوشت؛

الجواب الوفیّ فی الرّدّ علی الواعظ الأوفی (خطی): در ساحل دریای سیاه سرزمینی به نام "اوف" وجود دارد. این منطقه به داشتن واعظان بسیار، شهرت دارد. یکی از این واعظان به شهر سکونت استاد عزیمت کرد و در آن جا به وعظ و خطابه مشغول بود. این واعظ در کار خود شهرت یافت. روزی استاد کوثری در جلسه سخنرانی او حاظر شد. واعظ مشهور در این جلسه که بعد از ظهر برگزار شده بود، حمله تندی به صوفیه کرد. از آنجا که مرحوم کوثری در آن زمان از هواداران صوفی ها بود، از این جلسه خارج شد و به منزل خود رفت و تا پیش از ظهر روز بعد رساله‌ای بیست صفحه ای نوشت. این رساله در پاسخ به اظهارات واعظ بود. پیش از ظهر روز بعد که این رساله را به واعظ داد، زبان واعظ بند آمد و دست از بدگویی نسبت به صوفیه کشید؛

تفریج البال بحل تاریخ ابن الکمال (خطی)؛

الصحف المنشرة فی شرح الاصول العشرة لنجم الدین الطامة الکبری (خطی)؛

ترویض القریحة بموازین الفکر الصحیحة فی المنطق (خطی)؛

قرة النواظر فی آداب المناظر (خطی)؛

النظم العتید فی توسل المرید: این اثر در اواخر عمر وی و در شش صفحه چاپ شد. به سال 1318ق در 34 بیت تألیف کرد[۴۹]؛

ارغام المَرید فی شرح النظم العتید لتوسل المُرید. این اثر در آستانه به سال 1328 قمری در 114 صفحه و بدون فهرست و غلط گیری (تصحیح) به چاپ رسید؛

إصعاد الراقی فی المراقی (خطی) به سال 1320ه‍.ق تألیف شد؛

النقد الطامی علی العقد النامی علی شرح الجامی (خطی): کتاب "العقد النامی" توسط شیخ محمد رحمی الکینی از دانشمندان آستانه در یک جلد نگاشته شد. این کتاب تعلیقی بر کتاب "الفوائد الضیائیة، شرح الکافیة لعبدالرحمان جامی" [در علم نحو] بود. اما استاد کوثری این اثر را نقد کرد و نام کتاب نقد خود را "النقد الطامی" گذاشت[۵۰]؛

الفوائد الکافیة فی العروض والقافیة: این کتاب به چاپ رسیده، اما نام مؤلف بر روی آن درج نشد؛

تدریب الوصیف علی قواعد التصریف (خطی)؛

تدریب الطلاب علی قواعد الإعراب (خطی)؛

حنین المتفجع وأنین المتوجع، قصیدة فی ویلات الحرب‌العظمی الأولی (چاپی)؛

إبداء وجوه التعدی فی کامل ابن عدی (خطی)؛

نقد کتاب الضعفاء (خطی)؛

الروض الناظر الوردی فی ترجمة الإمام الربانی السرهندی (وفات: 1034ق): وی این کتاب را در قسطمونی تألیف کرد. این تنها کتابی است که به زبان ترکی نگاشته است(خطی)؛

المدخل العام لعلوم القرآن (خطی): این کتاب دو جلدی را در آستانه تألیف کرد. این کتاب به دلیل پژوهش، دقت و تحقیق، مهم‌ترین اثر کوثری به شمار می‌آید. تطبیق میان مفسرین، از بعد رجالی و نیز متون تفسیر، تبیین مطالب مربوط به جمع‌آوری قرآن در دوره‌های سه گانة آن (دوره پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم)، دوره ابوبکر و دوره عثمان)، مطالب مربوط به خط قرآن، قرائت‌های چهارده گانه و طبقات قراء و نیز آگاهی کامل از آثار نوشته شده در حوزه‌های قرائت، خط و رسم قرآن و شرح حال مفسران به ترتیب تاریخی، از ویژگی‌های این کتاب است. کوثری برای هیچ چیز مانند از بین رفتن این کتاب افسوس نمی‌خورد. او نمى‌دانست این کتاب کجاست و چه بر سر آن آمده است[۵۱]؛

رفع الریبة عن تخبطات ابن قتیبة (خطی)؛

صفعات البرهان علی صفحات العدوان: این کتاب پاسخ به نوشته‌های سید محب الدین خطیب، در مجله "الزهراء" است؛

بلوغ الأمانی فی سیرة الإمام محمد بن الحسن الشیبانی: این اثر بدون فهرست و تصحیح در 72 صفحه در ضمن رساله‌های کم یابی که خانجی چاپ می‌کرد، انتشار یافت؛

احقاق الحق بإبطال الباطل فی مغیث الخلق: این کتاب به اظهارات نادرست نوشته شده در کتاب "مغیث الخلق" پاسخ می‌دهد؛ زیرا در صفحات یازدهم و دوازدهم این کتاب مطالب ناروایی درباره حنفی ها مطرح شده است؛

أقوم المسالک فی بحث روایة مالک عن ابی حنیفة و روایة ابی حنیفة عن مالک. این اثر در آخر کتاب «إحقاق الحق» به چاپ رسیده است؛

تذهیب التاج اللجینی فی ترجمة البدرالعینی (وفات: 855ق): وی شرح خود بر صحیح بخاری را تلخیص و در ابتدای این کتاب چاپ کرده است؛

الإهتمام بترجمة ابن الهمام (وفات: 861 ق): این کتاب چاپ نشده است؛

عتب المغترین بدجاجلة المعمرین (خطی)؛

تحذیر الخلف من مخازی أدعیاء السلف (خطی)؛

قطرات الغیث من حیاة اللیث (وفات: 175 ق) (خطی)؛

الحاوی فی سیرة الإمام ابی جعفر الطحاوی (وفات: 321 ق) این کتاب در سال 1368 قمری در چاپخانه الانوار در 43 صفحه به چاپ رسید؛

فصل المقال فی بحث الأوعال: این کتاب را در زمان‌های بعد «فصل المقال فی تمحیص أحدوثة الأوعال» نامید. (خطی) در این کتاب به حدیث خرافی مبنی بر اینکه حاملان عرش "قوچ" هستند، پاسخ داده می‌شود. این کتاب از نزدیک به 12 سال پیش، در کشور مصر تنش ایجاد کرد؛

البحوث السّنیة عن بعض رجال أسانید الطریقة الخلوتیة (خطی و چاپ شده): علامه کوثری این کتاب را در ربیع الثانی سال 1362ه‍.ق و به دستور شیخ عبدالخالق بشراوی (وفات: 1366ه‍.ق) نگاشت. در این کتاب شرح حال سیزده شیخ خلوتی را در ده صفحه بزرگ نوشته است. اصل این کتاب که به دست خط خود ایشان است[۵۲]؛

نظرة عابرة فی مزاعم من ینکر نزول عیسی (علیه‌السلام)؛

نبراس المهتدی فی اجتلاء أنباء العارف دمرداش المحمدی (وفات: 929 ق)؛

النکت الطریفة فی التحدث عن ردود ابن أبی شیبة علی ابی حنیفة[۵۳]؛

رفع الاشتباه عن مسألتی کشف الرؤوس و لبس النعال فی الصلاة؛

ترجمة العلامة محمد منیب العنتابی (وفات: 1238 ق) (خطی)؛

من عبر التاریخ؛

حسن التقاضی فی سیرة الإمام ابی یوسف القاضی (وفات: 182ق)؛

لمحات النظر فی سیرة الإمام زفر (وفات: 158 ق)؛

الإمتاع بسیرة الإمامین الحسن بن زیاد (وفات: 204 ق) و صاحبه محمد بن شجاع (وفات: 266 ق)؛

الترحیب بنقد التأنیب؛

تعطیر الأنفاس بذکر سند ابن أرکماس: این اثر در ضمن مجموعه‌ای چاپ شد؛

الإفصاح عن حکم الإکراه فی الطلاق والنکاح؛

الاستبصار فی التحدث عن الجبر والاختیار: این آخرین تألیف ایشان است که به چاپ رسیده است. البته شاید آخرین تألیف ایشان نیز باشد[۵۴]؛

لفت اللّحظ إلی ما فی اللفظ: این نوشتار تعلیقه و مقدمه‌ای بر کتاب «الاختلاف فی اللفظ و الردّ علی الجهمیة و المشبهة» اثر ابن قتیبه است. این اثر را قدسی در چاپخانه سعادت در مصر در 86 صفحه (شامل فهرست) چاپ کرده است[۵۵].

مقالات

کوثری در زمینه‌های گوناگون مقاله‌های فراوانی نوشته است. هر یک از این مقاله‌ها به مخاطبان خود، درس‌های سودمندی می‌آموزد. این مقاله‌ها بیشتر در مجله هایی منتشر می‌شدند که با خط مشی مقالات همسو بودند. مجله «الاسلام» و پس از آن، مجله «الشرق العربی» بیشترین مقالات ایشان را منتشر کرده‌اند. برخی از شاگردان فاضل ایشان نیز اقدام به گردآوری مقالات در مجموعه‌ای جداگانه کرده‌اند و این شرح زندگی‌نامه را در سرآغاز آن به چاپ رسانده‌اند. در اینجا یادآور می‌شوم که محمد زاهد کوثری رساله‌های علمی فراوانی دارند که به دلیل پراکنده بودن در جهان، جمع‌آوری آنها آسان نیست. این رساله‌ها در پاسخ به پرسش گران نگاشته و برای شان ارسال می‌شد[۵۶]. مقالاتی در این المقالات وجود دارد که در تضاد با اندیشۀ وهابیت و سلفیت است که به برخی از آنها عبارتنداز:

1. اللامذهبیة قنطرة اللادینیة؛
2. بناء مساجد علی القبور و الصلاة إلیها؛
3. خطورة القول بالجهة فضلاً عن القول بالتجسیم الصریح؛
4. ابن عبدالوهاب و الشیخ محمد عبده؛
5. المولد الشریف النبوی.

وفات

علامه کوثری اواخر عمرش را در شهر قاهره گذراند. وی در عصر روز یک شنبه نوزدهم ذیقعده سال 1371 در سن هفتاد و پنج سالگی، در حالی که هنوز از حواس پنج گانه و عقل و هوشیاری کامل برخوردار بود، از دنیا رفت و کنار قبر ابوالعباس طوسی متکلم مشهور، دفن گردید[۵۷]. احمد خیری می‌نویسد: علامه کوثری در آخرین دیدار من با او به من گفت این شعر را روی قبر من بنویس[۵۸]: یا واقفا بشفیر اللحد معتبرا *** قد صار زائر أمس الیوم قد قبرا فالموت حتم فلا تغفل وکن حذرا*** من الفجاءة وادع للذی عبرا فالزاهد الکوثری ثاو بمرقده*** مسترحما ضارعا للعفو منتظرا

پانویس

  1. کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، با مقدمۀ: وهبی سلیمان غاوجی، ص27.
  2. پایتخت حکومت عثمانی که در حکومت ترکیه به «استامبول» شهرت دارد.
  3. همان، ص27 و 28.
  4. خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الکوثری، ص50.
  5. کوثری، محمد زاهد، فقه أهل العراق و حدیثهم، با مقدمۀ: عبدالفتاح ابوغُده، ص6.
  6. کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، با مقدمۀ: وهبی سلیمان غاوجی، ص29.
  7. غماری، عبدالله بن محمد، سبیل التوفیق، ص38.
  8. ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50.
  9. خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الکوثری، ص65.
  10. ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص51.
  11. غماری، عبدالله بن محمد، بدع التفاسیر، ص179.
  12. کوثری، محمد زاهد، مقدمات الإمام الکوثری، ص26.
  13. ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50.
  14. کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثری، ص296.
  15. ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50؛ کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثری، ص301.
  16. خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الکوثری، ص29.
  17. کوثری، محمد زاهد، الإشفاق علی أحکام الطلاق، ص68.
  18. حمیری، عیسى بن عبدالله، التأمل فی حقیقة التوسل، ص48.
  19. قضاعی عزامی شافعی، سلامه، فرقان القرآن، ص135 و 137.
  20. عَفّانی، سید، زهر البساتین، ج2، ص464.
  21. کوثری، محمد زاهد، السیف الصقیل، ص14.
  22. کوثری، محمد زاهد، السیف الصقیل، ص24.
  23. کوثری، محمد زاهد، تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة ابی حنیفة من الأکاذیب، 1410 ق. ص: ج، د
  24. کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 30.
  25. غماری، عبدالله بن محمد، سبیل التوفیق؛ فی ترجمة عبدالله بن الصدیق الغماری، قاهره: نشر مکتبة القاهرة، چاپسوم، 1433ق. ص 38.
  26. الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 29.
  27. کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 22.
  28. کوثری، محمد زاهد، الأشفاق على أحکام الطلاق، ص 67.
  29. همان، ص 70.
  30. همان، ص 70.
  31. الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 60.
  32. کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثری، قاهره: مکتبة التوفیقیة، بی‌تا. ص 301- ابن ابی‌العز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50
  33. محمد زاهد الکوثری، حسن التقاضی فی سیره الامام ابی یوسف القاضی، مکتبه الازهریه للتراث، ص96.
  34. همان، ص 97 و 98.
  35. بر گروهی از یهودیان مهاجر که در مناطقی نزدیک به قلمرو حکومت عثمانی (ترکیه) ساکن شدند و در ظاهر به اسلام گرویدند اطلاق می‌شود. آنان پس از نفوذ در ارکان امپراتوری عثمانی و به دست گرفتن پست‌های کلیدی، نقش مهمی در تضعیف و براندازی امپراتوری عثمانی ایفا کرده‌اند.
  36. کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 28.
  37. کوثری، محمد زاهد، تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة ابی حنیفة من الأکاذیب، 1410 ق. ص: و- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 25.
  38. الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 25.
  39. کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 35- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 40.
  40. همان، ص 44.
  41. همان، ص 41.
  42. ممدوح، محمود سعید، رفع المنارة، ص22.
  43. کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 38- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 42.
  44. تقی الدین سبکی، السیف الصقیل فی الرَّدِّ عَلَى ابنِ زَنجفِیل، علامه کوثری، ص 4 و 6.
  45. کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 37- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 41.
  46. همان، ص 42.
  47. همان، ص 43.
  48. همان، ص 40.
  49. همان، ص 41.
  50. همان، ص 41.
  51. همان، ص 42.
  52. همان، ص 43.
  53. همان، ص 44.
  54. همان، ص 45.
  55. همان، ص 45.
  56. کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 49 و 50- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 49 و 50.
  57. کوثری، محمد زاهد، تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة ابی حنیفة من الأکاذیب، 1410 ق. ص ب- کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 28- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 15- کوثری، محمد زاهد، التحریر الوجیز فیما یبتغیه المستجیز، ص 22.
  58. الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 22.