نکیر و منکر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'چهره ای ' به 'چهره‌ای ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''نَکیر و مُنْکَر'''، نام دو فرشته‌ای است که در اولین شب پس از دفن میت، وارد قبر او شده و در بار اعمال و عقایدش از او سوال می‌کنند.  
'''نَکیر و مُنْکَر'''، نام دو فرشته‌ای است که در اولین شب پس از دفن میت، وارد قبر او شده و درباره اعمال و عقایدش از او سوال می‌کنند.  
این دو فرشته با چهره‌ای مهیب و مخوف و با عنوان نکیر و منکر وارد قبر کافران و گناهکاران  و با چهره‌ای زیبا و با عنوان بشیر و مبشر وارد قبر مومنان می‌شوند.
این دو فرشته با چهره‌ای مهیب و مخوف و با عنوان نکیر و منکر وارد قبر کافران و گناهکاران  و با چهره‌ای زیبا و با عنوان بشیر و مبشر وارد قبر مومنان می‌شوند.


== معناشناسی نکیر و منکر ==
== معناشناسی نکیر و منکر ==
در منابع لغت آمده است که نکیر و منکر از ماده «نکر» به معنای انکار کردن و ناپسند دانستن گرفته شده است.<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 12، ص 239، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.</ref> اما معانی هر کدام از دو کلمه در صورتی که «منکر» به صورت اسم مفعول خوانده شود[منکَر] به معنای چیز ناپسند و ناشناخته خواهد بود و اگر آن‌را به صورت اسم فاعل بخوانیم، به معنای کسی است که چیزی را انکار کرده و ناپسند می‌شمارد.<ref>ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، محقق، طناحی، محمود محمد، ج 5، ص 115، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1367ش</ref>؛ <ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، میر دامادی، جمال الدین، ‏ ج 5، ص 233، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.</ref> البته می‌توان گفت که تلفظ صحیح این کلمه باید به صورت اسم فاعلی باشد؛ زیرا در برخی از روایات به‌جای «منکر» واژه «ناکر» آمده است و ناکر هم به معنای انکار کننده است.<ref>بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 893، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.</ref>در هر صورت، معنای این دو کلمه به هم نزدیک است و فقط از جهت داشتن ثبوت یا شدت با یکدیگر متفاوت‌اند. با این‌حال، کلمه «نکیر» گاهی به عنوان اسمی و به‌ معنای انکار به‌کار می‌رود و بر شدت و سختی دلالت می‌کند. <ref>فرهنگ ابجدی، ص 935.</ref>
در منابع لغت آمده است که نکیر و منکر از ماده «نکر» به معنای انکار کردن و ناپسند دانستن گرفته شده است.<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 12، ص 239، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.</ref> اما معانی هر کدام از دو کلمه در صورتی که «منکر» به صورت اسم مفعول خوانده شود[منکَر] به معنای چیز ناپسند و ناشناخته خواهد بود و اگر آن‌را به صورت اسم فاعل بخوانیم، به معنای کسی است که چیزی را انکار کرده و ناپسند می‌شمارد.<ref>ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، محقق، طناحی، محمود محمد، ج 5، ص 115، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1367ش</ref>؛ <ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، میر دامادی، جمال الدین، ‏ ج 5، ص 233، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.</ref> البته می‌توان گفت که تلفظ صحیح این کلمه باید به صورت اسم فاعلی باشد؛ زیرا در برخی از روایات به‌جای «منکر» واژه «ناکر» آمده است و ناکر هم به معنای انکار کننده است.<ref>بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 893، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.</ref>در هر صورت، معنای این دو کلمه به هم نزدیک است و فقط از جهت داشتن ثبوت یا شدت با یکدیگر متفاوت‌اند. با این‌حال کلمه «نکیر» گاهی به عنوان اسمی و به‌ معنای انکار به‌کار می‌رود و بر شدت و سختی دلالت می‌کند. <ref>فرهنگ ابجدی، ص 935.</ref>
   
   
== توصیف چهره نکیر و منکر ==
== توصیف چهره نکیر و منکر ==
به استناد منابع روایی، نکیر و منکر در مواجهه با کافران و ظالمان چنین توصیف شدند: صدای‌شان چون رعد غرّنده و چشم‌های‌شان چون برق خیره کننده است و از آنها آتش می‌جهد. دندان‌های بلند و وحشتناکی دارند که تا زمین می‌رسد، فریاد آنها مو بر تن شخص از دنیا رفته راست می‌کند و سپس آن شخص لال می‌شود.  
به استناد منابع روایی، نکیر و منکر در مواجهه با کافران و ظالمان چنین توصیف شدند: صدای‌شان چون رعد غرّنده و چشم‌هایشان چون برق خیره کننده است و از آنها آتش می‌جهد. دندان‌های بلند و وحشتناکی دارند که تا زمین می‌رسد، فریاد آنها مو بر تن شخص از دنیا رفته راست می‌کند و سپس آن شخص لال می‌شود.  
<ref>مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، سال 1362 شمسی، ج۶، باب احوال القبر و البرزخ</ref>
<ref>مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، سال 1362 شمسی، ج۶، باب احوال القبر و البرزخ</ref>


== دلیل نام‌گذاری ==
== دلیل نام‌گذاری ==
شیخ مفید نقل می‌کند: در برخی از روایات، نام دو ملکی که بر کافران نازل می‌شوند، ناکر و نکیر  است به این دلیل که کافران منکر حق و منکر ملائکه اند و از آمدن آنها ناخشنودند و نام  و نام دو ملکی که بر مؤمنان نازل می‌شوند، مبشر و بشیر ذکر شده است به این دلیل نام دو ملک کافران نکیر و ناکر است، زیرا که کافران منکر حق و منکر ملائکه بوده و از آمدن آنها ناخشنود‌ند و نام دو ملکی که بر مومن نازل می‌شود مؤمن مبشر و بشیر است چون آن دو رضایت خداوند و ثواب او را به مومنان بشارت می‌دهند. <ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، (شرح عقاید صدوق،) ص ۲۲۰،</ref> <ref>فیض کاشانی ملامحسن، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۷۳</ref> و در جایی دیگر نوشته‌اند: نامیده شدن ملائکه الهی به نکیر و منکر که در ظاهر اسم زشتی است، به این دلیل نیست که زشتی در ذات آنها باشد، چون ملائکه الهی از هر پلیدی به‌دورند، بلکه به این دلیل است که کافران و فاسقان از دیدن آنها منقلب و ناخشنود می‌شوند. مانند عنوان برخی ملائک به نگهبانان جهنم که خزنة الجهنم نام دارند و یا فرشتگان موکِل بر آتش که نام‌شان زبانیة است. <ref>حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج 2، ص 197</ref>
شیخ مفید نقل می‌کند: در برخی از روایات نام دو ملکی که بر کافران نازل می‌شوند، ناکر و نکیر  است به این دلیل که کافران منکر حق و منکر ملائکه‌اند و از آمدن آنها ناخشنودند و نام دو ملکی که بر مؤمنان نازل می‌شوند، مبشر و بشیر ذکر شده است به این دلیل نام دو ملک کافران نکیر و ناکر است، زیرا که کافران منکر حق و منکر ملائکه بوده و از آمدن آنها ناخشنود‌ند و نام دو ملکی که بر مومن نازل می‌شود مؤمن مبشر و بشیر است چون آن دو رضایت خداوند و ثواب او را به مومنان بشارت می‌دهند. <ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، (شرح عقاید صدوق،) ص ۲۲۰،</ref> <ref>فیض کاشانی ملامحسن، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۷۳</ref> و در جایی دیگر نوشته‌اند: نامیده شدن ملائکه الهی به نکیر و منکر که در ظاهر اسم زشتی است، به این دلیل نیست که زشتی در ذات آنها باشد، چون ملائکه الهی از هر پلیدی به‌دورند، بلکه به این دلیل است که کافران و فاسقان از دیدن آنها منقلب و ناخشنود می‌شوند. مانند عنوان برخی ملائک به نگهبانان جهنم که خزنة الجهنم نام دارند و یا فرشتگان موکِل بر آتش که نام‌شان زبانیة است. <ref>حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج 2، ص 197</ref>


== نحوه پاسخ‌گویی میت در قبر به سوال‌های نکیر و منکر ==
== نحوه پاسخ‌گویی میت در قبر به سوال‌های نکیر و منکر ==
باید گفت که چگونگی برخورد نکیر و منکر با شخص مرده بر اساس عمل او خواهد بود. بنابراین، چهرۀ آنها در برخورد با افراد متفاوت است.
باید گفت که چگونگی برخورد نکیر و منکر با شخص مرده بر اساس عمل او خواهد بود. بنابراین، چهرۀ آنها در برخورد با افراد متفاوت است.
ابوبصیر از امام صادق(ع) می‌پرسد: «آیا این دو فرشته بر مؤمن و کافر به یک صورت وارد می‌شوند؟» امام پاسخ می‌دهد: «نه». <ref>شیخ کلینی، فروع کافی، ج۳ ص ۲۳۸</ref>
ابوبصیر از امام صادق(ع) می‌پرسد: «آیا این دو فرشته بر مؤمن و کافر به یک صورت وارد می‌شوند؟» امام پاسخ می‌دهد: «نه». <ref>شیخ کلینی، فروع کافی، ج۳ ص ۲۳۸</ref>
پاسخ منفی امام به معنای تفاوت دیدار دو فرشته با انسان مومن و کافر است و علاوه،  توانایی میت در پاسخ به سؤالات نکیر و منکر بر اساس همان روحیه و باطنی است که او در دنیا داشته است و مؤمنین  گناه‌کار ممکن است در پاسخ به برخی از سؤال‌های آنها ناتوان بوده و گرفتار عذاب شوند.<ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، ج۲، ص۲۵۵</ref>
پاسخ منفی امام به معنای تفاوت دیدار دو فرشته با انسان مومن و کافر است و علاوه توانایی میت در پاسخ به سؤالات نکیر و منکر بر اساس همان روحیه و باطنی است که او در دنیا داشته است و مؤمنین  گناه‌کار ممکن است در پاسخ به برخی از سؤال‌های آنها ناتوان بوده و گرفتار عذاب شوند.<ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، ج۲، ص۲۵۵</ref>


== عوامل آسان‌کننده جواب شب اول قبر ==
== عوامل آسان‌کننده جواب شب اول قبر ==
خط ۲۳: خط ۲۳:
پرسش‌های مربوط به اولین شب دفن میت در واقع بشیری است برای ورود به خوان نعمت الهی و یا وعده دریافت  عذاب الهی است.  
پرسش‌های مربوط به اولین شب دفن میت در واقع بشیری است برای ورود به خوان نعمت الهی و یا وعده دریافت  عذاب الهی است.  
مومن در آن لحظات دو ملک را با قیافه‌های زیبا مشاهده می‌کند و برایش بسیار خوش‌آیند و مسرت‌بخش خواهد بود.
مومن در آن لحظات دو ملک را با قیافه‌های زیبا مشاهده می‌کند و برایش بسیار خوش‌آیند و مسرت‌بخش خواهد بود.
او مثل دانش آموز زرنگی می‌ماند که درسش را خوب خوانده است و به خوبی پاسخ پرسش‌ها را می‌دهد. بنابراین در مصاف پرسش و پاسخ، نه تنها نمی‌هراسد، بلکه بابت آن پرسش و پاسخ‌ها لذّت می‌برد، چرا که کمال خود را در حاضر جوابی به پرسش‌ها نشان می‌دهد. مؤمن  تمایل دارد  از خدا و رسول و اعتقاداتش پرسیده شود و او با همان ایمان و اطمینانی که در دنیا داشت پاسخگو باشد. خداوند در قرآن می‌فرماید:«یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ. <ref>سوره ابراهيم، آیه 27.</ref> خداوند كسانی را كه ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار می‌‏دارد هم در این جهان، و هم در سرای دیگر و ستمگران را گمراه می‌کند، (و لطف خود را از آنها برمی‏‌گیرد) خداوند هر كاری را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام می‌‏دهد.
او مثل دانش آموز زرنگی می‌ماند که درسش را خوب خوانده است و به خوبی پاسخ پرسش‌ها را می‌دهد. بنابراین در مصاف پرسش و پاسخ، نه تنها نمی‌هراسد، بلکه بابت آن پرسش و پاسخ‌ها لذّت می‌برد، چرا که کمال خود را در حاضر جوابی به پرسش‌ها نشان می‌دهد. مؤمن  تمایل دارد  از خدا و رسول و اعتقاداتش پرسیده شود و او با همان ایمان و اطمینانی که در دنیا داشت پاسخگو باشد. خداوند در قرآن می‌فرماید:«یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ. <ref>سوره ابراهيم، آیه 27.</ref> خداوند كسانی را كه ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار می‌‏دارد هم در این جهان و هم در سرای دیگر و ستمگران را گمراه می‌کند، (و لطف خود را از آنها برمی‏‌گیرد) خداوند هر كاری را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام می‌‏دهد.
در تفسیر این آیه مرحوم علامه مجلسی از قول پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که ایشان فرمودند: «فی القَبر اذا سُئل الموتی» وقتی که در قبر از او سئوال می‌شود با استواری سخن می‌گوید.<ref>مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، نشر دار الاحیاء التراث العربی، سال 1403 ق، ج 6- باب احوال البرزخ و القبر، ص 228.</ref>
در تفسیر این آیه مرحوم علامه مجلسی از قول پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که ایشان فرمودند: «فی القَبر اذا سُئل الموتی» وقتی که در قبر از او سئوال می‌شود با استواری سخن می‌گوید.<ref>مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، نشر دار الاحیاء التراث العربی، سال 1403 ق، ج 6- باب احوال البرزخ و القبر، ص 228.</ref>
در روایتی از امیر المؤمنین(علیه‌السلام) مانند آن چه از رسول خدا نقل شد آمده است:... و سوال می‌کنند امام تو کیست؟ پاسخ می‌گوید: امام من علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) است. سپس دیگر ائمه(علیهم‌السلام) را یکی پس از دیگری می‌شمرد تا به امام زمان خویش می‌رسد.<ref>جزایری سید نعمت الله، الانوار النعمانیه، ج 4، ص 222.</ref>
در روایتی از امیر المؤمنین(علیه‌السلام) مانند آن چه از رسول خدا نقل شد آمده است:... و سوال می‌کنند امام تو کیست؟ پاسخ می‌گوید: امام من علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) است. سپس دیگر ائمه(علیهم‌السلام) را یکی پس از دیگری می‌شمرد تا به امام زمان خویش می‌رسد.<ref>جزایری سید نعمت الله، الانوار النعمانیه، ج 4، ص 222.</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش