۲۲٬۱۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''«ابومسلمیّه»''' فرقهایی منسوب به [[ابومسلم خراسانی]] بودند که او را زنده و جاودان میشمردند و به [[رجعت]] او اعتقاد داشتند. | ||
== | == آرا و عقاید ابومسلمیه == | ||
بیشتر این فرقهها از طوایف [[حلولیه]]، [[اسحاقیه]]، [[راوندیه]]، [[سنباذیه]]، [[ابلقیه]]، [[مبیضّه]]، [[بابکیه]]، [[برکوکیه]] و [[رزامیه]] از ابومسلمیه به شمار میروند. ظاهرا خود ابومسلم پیش از آنکه به ابراهیم امام پیوندد با «[[کیسانیه]]» و «[[مغیریه]]» که دو فرقه از [[غلاةشیعه]] بودند، روابط نزدیک داشت و علاوه عقاید تناسخی ایشان در افکار وی تأثیر گذاشته بود و عقیده داشت که ارواح پس از مفارقت از اجساد، خود به بدنهای دیگر منتقل میشوند. نوبختی مینویسد که ابومسلمیه میگفتند: ابومسلم نمرده و زنده است و انجام هر کاری را روا میداشتند تا جاییکه همه واجبات را فرو میگذاشتند. ابومسلمیه تنها ایمان را شناختن امام میدانند و چون خرّمیان بنیانگذار آیینشان بودند، خرمیان خوانده میشدند.<br> | بیشتر این فرقهها از طوایف [[حلولیه]]، [[اسحاقیه]]، [[راوندیه]]، [[سنباذیه]]، [[ابلقیه]]، [[مبیضّه]]، [[بابکیه]]، [[برکوکیه]] و [[رزامیه]] از ابومسلمیه به شمار میروند. ظاهرا خود ابومسلم پیش از آنکه به ابراهیم امام پیوندد با «[[کیسانیه]]» و «[[مغیریه]]» که دو فرقه از [[غلاةشیعه]] بودند، روابط نزدیک داشت و علاوه عقاید تناسخی ایشان در افکار وی تأثیر گذاشته بود و عقیده داشت که ارواح پس از مفارقت از اجساد، خود به بدنهای دیگر منتقل میشوند. نوبختی مینویسد که ابومسلمیه میگفتند: ابومسلم نمرده و زنده است و انجام هر کاری را روا میداشتند تا جاییکه همه واجبات را فرو میگذاشتند. ابومسلمیه تنها ایمان را شناختن امام میدانند و چون خرّمیان بنیانگذار آیینشان بودند، خرمیان خوانده میشدند.<br> | ||
== در بیان محمد بن اسحاق الندیم == | == در بیان محمد بن اسحاق الندیم == | ||
[[محمد بن اسحاق الندیم]] در کتاب «الفهرست» مینویسد: از جمله اعتقاداتی که پس از اسلام در [[خراسان]] رایج شد، عقیده به امامت ابومسلم از سوی ابومسلمیه بود و می گفتند که او زنده و جاودان است و در وقت معینی که خود میداند، ظهور خواهد کرد. اسحاق ترک از طائفه اسحاقیه که شاخه ابومسلمیه بود به [[ترکستان]] و بلاد [[ما وراء النهر]] رفت و در آنجا مردم را دعوت به ابومسلم میکرد و میگفت که او در کوههای ری زندانی است و به زودی ظهور خواهد کرد. | [[محمد بن اسحاق الندیم]] در کتاب '''«الفهرست»''' مینویسد: از جمله اعتقاداتی که پس از اسلام در [[خراسان]] رایج شد، عقیده به امامت ابومسلم از سوی ابومسلمیه بود و می گفتند که او زنده و جاودان است و در وقت معینی که خود میداند، ظهور خواهد کرد. اسحاق ترک از طائفه اسحاقیه که شاخه ابومسلمیه بود به [[ترکستان]] و بلاد [[ما وراء النهر]] رفت و در آنجا مردم را دعوت به ابومسلم میکرد و میگفت که او در کوههای ری زندانی است و به زودی ظهور خواهد کرد. | ||
== در بیان ابوالقاسم بلخی == | == در بیان ابوالقاسم بلخی == | ||
[[ابوالقاسم بلخی]] میگوید: گروهی از مسلمیه را | [[ابوالقاسم بلخی]] میگوید: گروهی از مسلمیه را «[[خرمدینیه]]» نامند و شنیدهام که در نزد ما فرقهای از ایشان هستند که در دهکده خرمباد ( احتمالا خرمآباد) زندگی میکنند و از [[مسلمانان]] در حال ترس و بیم هستند. مسعودی مینویسد: «[[حریانیه]]» فرقهای بودند که نخست قائل به امامت [[محمد بن حنفیه]] بودند و سپس به «[[راوندیه]]» پیوستند و پس از آن پیرو «[[ابومسلمیه]]» شدند و گویند که ابومسلم صاحب دعوت بنیعباس ملقّب به حریان بودند و از این جهت این فرقه را «[[حریانیه]]» گفته اند.<br> | ||
مسعودی مینویسد: «[[حریانیه]]» فرقهای بودند که نخست | |||
ظاهرا کلمه حریانیه باید تصحیف حیانیّه باشد که اصحاب حیّان سراج بودند که از «[[کیسانیه]]» و طرفداران امامت محمد بن حنفیه به شمار میرفتند و برای [[حسنبنعلی ( | ظاهرا کلمه حریانیه باید تصحیف حیانیّه باشد که اصحاب حیّان سراج بودند که از «[[کیسانیه]]» و طرفداران امامت محمد بن حنفیه به شمار میرفتند و برای [[حسن بن علی|حسنبنعلی (علیهالسلام)]] و [[امام حسین|حسین بن علی (علیهالسلام)]] حقی در امامت قایل نبودند. | ||
== درکلام عبدالقاهر بغدادی == | == درکلام عبدالقاهر بغدادی == | ||
[[عبدالقاهر بغدادی]] گوید: ابومسلمیه درباره ابومسلم سخن به گزاف گفته اند و پنداشتند که او در اندر آمدن روح خدا در وی خدا باشد و او را به از جبرئیل و میکائیل و دیگر فرشتگان دانند و گفتند که ابومسلم زنده است و نمرده و چشم به راه اویند. ایشان را در [[مرو]] و [[هرات]] «[[برکوکیه]]» خوانند و هرگاه از ایشان از آن کسی که منصور او را کشته است پرسند گویند که: او شیطان بود که به صورت ابومسلم به دست منصور کشته شد. صاحب «تبصره العوام» مینویسد: این فرق را به شیعه بندند از بهر آن که ابومسلم خروج کرد و خلق بسیار از اعداء اللّه و اعداء آل محمّد ( | [[عبدالقاهر بغدادی]] گوید: ابومسلمیه درباره ابومسلم سخن به گزاف گفته اند و پنداشتند که او در اندر آمدن روح خدا در وی خدا باشد و او را به از جبرئیل و میکائیل و دیگر فرشتگان دانند و گفتند که ابومسلم زنده است و نمرده و چشم به راه اویند. ایشان را در [[مرو]] و [[هرات]] «[[برکوکیه]]» خوانند و هرگاه از ایشان از آن کسی که منصور او را کشته است پرسند گویند که: او شیطان بود که به صورت ابومسلم به دست منصور کشته شد. صاحب '''«تبصره العوام»''' مینویسد: این فرق را به شیعه بندند از بهر آن که ابومسلم خروج کرد و خلق بسیار از اعداء اللّه و اعداء آل محمّد (صلیالله علیه وآله وسلم) و غیرهم را بکشت بدان که این خطاست و ابومسلمیه از [[شیعه]] نیستند و نه از فرق [[سنیان]]، زیرا اعتقاد ابومسلم آن بود که امامت به «میراث» است نه به «نص» چنانکه شیعیان گویند و نه به «اختیار» چنان که سنیان گویند. ابومسلمیه گویند که بعد از رسول «[[امامت]]» از آن عباس بود، [[ابوبکر]] و [[عثمان]] بروی ظلم کردند، و آن خروج بهر آن کرد که [[بنیامیه]] را براندازد و امارت به بنیعباس دهد چنانکه کرد. و اگر او را اعتقاد آن بودی که امامت از آن امیرالمؤمنین [[علی (ع)|علی (علیهالسلام)]] بود، بعد از هلاک بنیامیه به حضرت صادق (علیهالسلام) دادی نه به سفاح، و «[[راوندیه]]» در این مذهب تابع ابومسلم بودند. قومی از ایشان گویند: ابومسلم زنده است و هیچ چیز از تکالیف و [[نماز]] و [[روزه]] و [[زکات]] و [[حج]] واجب نیست و [[ایمان]] و [[دین]] در دو چیز است: اول معرفت امام، دوم معرفت نگهداشتن. | ||
== فرقه های طرفدار ابومسلم== | == فرقه های طرفدار ابومسلم== |